یه چیزی رو می خوام اینجا مطرح کنم.
من آشناییم با بازی مکس پین کاملا اتفاقی بود.
یادمه تازه کامپیوتر خریده بودم و پسر خاله ام هم همینطور. یه بار رفته بودیم خونه اونها که برادرم یه مقدار با کامپیوتر اونها بازی کرده بود، بازی SWAT 3 ، بعد که اومدیم خونه کلی ناراحتی کرده بود که من هم این بازی رو می خوام.
بابام بهم پول داد تا برم بخرم. فرداش رفتم تو خیابون ستارخان و اون پاساژهای حول و حوش فلکه صادقیه که بازی رو پیدا نکردم و یه فروشنده بازی مکس پین رو بهم داد و گفت این رو بگیر. خیلی خوبه و ازش تعریف می کنند.
من نگاه به جلد بازی کردم و خیلی خوشم نیومد اما گرفتم و آوردم خونه و نصبش کردم.
چون بلد نبودم بازی کنم و تا اون موقع به غیر از فیفا 2000 و یه فیفای دیگه چیزی بازی نکرده بودم، به جای اینکه New Game رو بزنم رفتم تو قسمت آموزشی بازی و رفتم جلو دیدم که گیر کردم و هیچ راهی هم وجود نداره که از اونجا بیام بیرون.
بازی رو گذاشتم کنار.(یادمه اون موقع کارت گرافیک TNT 2 داشتم که 32 مگ هم بود)
یه رفیقی داشتم اون موقع که خدای گرافیک و کامپیوتر بود. اون موقع اون با دوستاش یه مجله گرافیکی دیجیتال طراحی کرده بودند در مورد بازی های کامپوتری که روی دیسکت ارائه می کردند. اولین دیسک رو به من داد و وقتی حرف از بازی مکس پین به میون اومد گفت که این بازی رو داری؟ اگه بازی نمی کنی بیار برام تا من بازی کنم و من هم این کار رو کردم.
رفتم خونه و دیسک رو نگاه کردم و تازه اونجا با بازی و عظمتش آشنا شدم.
بعد یه مدت سی دی رو ازش گرفتم و بازی رو شروع کردم. باور کردنی نبود. هر جور خصوصیت زیبایی تو این بازی بود. برام شد بهترین بازی و بهترین خاطره از یک بازی.
گذشت تا یک سال بعد اعلام شد که شماره دو رو دارند می سازند.
یادمه سال بعدش خونمون رو عوض کرده بودیم و من یه مدت به اینترنت دسترسی نداشتم. تا اینکه اولین باری که به اینترنت وصل شدم اولین کاری که کردم گرفتن آمار بازی بود که دیدم دقیقا یکی دو هفته است اگه اشتباه نکنم که اومده و رفتم و سریع گرفتمش و بازی کردم.
باز هم اون خاطرات زیبا تکرار شد و این بار مونا هم وجود داشت و گرافیک بهتر. هر چند که بعضی از مراحل یه مقدار کسل کننده بود.
من و برادرهام عاشق این بازی بودیم. حتی برادر کوچیکم به خاطر مکس پین رفته بود و کت چرمی بلند به شکل کت مکس پین خریده بود.
اما جمله بازی ادامه دارد در انتهای تیتراژ مکس پین 2 باعث شد که 9 سال به انتظار بشینیم تا این شماره بیاد. برادرهام دیگه اون خاطرات خوش رو فراموش کردند اما این 9 سال در زمینه بازی های کامپیوتری شده بود یه جور انتظار برای اتمام این غیبت کبری.
حالا دیگه بازی اومده و من دارم بازی می کنم. الان چپتر 7 هستم و مکس هم کچل شده و رفته تو روز و خبری از کت چرمی و تاریکی و داستان عاشقانه و هوای برفی و بارانی و مونا و ... نیست اما ...
اما به نظر من این ها باعث نشده که بازی بازی دیگه ای بشه.
من حرف دوستانی که مخالف بازی هستند و ازش بد می گند رو قبول ندارم. بازی تا چپتر 6 کاملا با خصوصیات مکس پین های قبلی سازگاری داره و به اصول بازی پایبند بوده. تغییراتی هم که ایجاد شده، همگی به بازی کمک کرده تا از تکرار جلوگیری بشه. تغییراتی مثل کات سین ها که با اینکه دیگه کمیک نیستند اما بریده بریده و به شکل کمیک در میان. یا سیستم سلامتی، یا مرحله آتش سوزی و یا چیز های دیگه.
چپتر 7 هم که دیگه مکس پین به شکل هرکول در میاد هم کاملا در راستای داستان بازیه و این رو می طلبه.
باید ادامه بدم تا ببینم در ادامه چطوره اما واقعا تا الان شاهد ادامه ای خوب از بازی بودم هر چند خاطرات خیلی خوب مکس پین های قبلی تکرار نشدنیه. البته جا داشت که این تغییرات گسترده مرحله به مرحله پیش می رفت و یه دفعه شاهدش نبودیم اما باز هم رعایت اصول بازی باعث شده تا تغییری که باعث افول بازی ای مثل اسپلینترسل کانویکشن بشه رو تو این بازی شاهد نباشیم.