تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دانلود فیلم جدید
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام
ماهان سرور
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 11 از 12 اولاول ... 789101112 آخرآخر
نمايش نتايج 101 به 110 از 116

نام تاپيک: مطالب روانشناسی

  1. #101
    Banned
    تاريخ عضويت
    Apr 2008
    پست ها
    2,167

    پيش فرض

    گفت‌وگو با مجید مردی، کارشناس پیشگیری از اعتیاد در ستاد موادمخدر، کارشناس مرکز مشاوره دانشگاه علوم پزشکی تهران
    10 روش برای «نه گفتن»






    گاه ضعف در مهارت‌هایی مانند تفکر نقادانه، حل مساله، رفتار قاطعانه، برقراری ارتباط، مقابله با هیجانات، کنترل و مقابله با استرس و... منجر به اعتیاد می‌شود.
    شاید به ذهن شما برسد که موادمخدر چه ارتباطی به من دارد و چه لزومی دارد که من درباره آنها بیشتر بدانم؟ مگر می‌شود کسی دانشجو باشد و مواد مصرف کند؟ موادمخدر را کسی مصرف می‌کند که مشکل دارد، خودش بی‌اراده است، با کسانی گشته که این ‌کاره بوده‌اند. متاسفانه نگاه به مواد و مصرف آن، گاهی بسیار ساده‌انگارانه است و این موضوع باعث می‌شود برخورد و رفتار ما در برابر مواد، توام با سهل‌انگاری و ساده‌اندیشی باشد. هدف ما این است که این نکته را یادآوری کنیم که هیچ‌کس به‌طور ناگهانی معتاد نمی‌شود، بلکه معمولا مصرف مواد، از حالت کنجکاوی و تفریحی شروع شده و کم‌کم با افزایش دفعات مصرف، فرد از مصرف‌کننده تفریحی، به مصرف‌کننده دایمی تغییر وضعیت می‌دهد. گفت‌وگوی ما را در این ارتباط با مجید مردی، کارشناس پیشگیری از اعتیاد در ستاد موادمخدر بخوانید.


    * جوانان با رعایت چه مواردی می‌توانند به اعتیاد مبتلا نشوند؟

    - همان‌طور که در گفت‌وگوی قبل اشاره کردم متاسفانه بسیاری از جوانان در اثر ناآگاهی و کمبود اطلاعات و داشتن یک‌سری باورهای مثبت به مصرف مواد، روی می‌آورند. به‌عنوان مثال تریاک چون منشا گیاهی دارد، بعضی آن را درمان‌کننده بسیاری از دردها می‌دانند، یا بعضی از دانشجویان به گمان تقویت حافظه، حشیش را امتحان می‌کنند، این‌که بی‌حوصلگی، اضطراب، تنش و افسردگی را تسکین خواهد داد و موجب بی‌خیالی و آرامش می‌شود، این‌که مواد، انرژی می‌دهد و قدرت بدن را افزایش می‌دهد. متاسفانه علی‌رغم اثرات مضر و حتی مهلک موادمخدر، سوءمصرف مواد و وابستگی به آنها با داشتن چنین باورهایی ایجاد می‌شود. اولین گام اصلاح باورهای غلطی است که در جامعه و افکار بعضی از جوانان شکل گرفته است.


    * با توجه به موضوع باورها می‌توان گفت، دومین گام به مساله خودشناسی و خودآگاهی ارتباط پیدا می‌کند؟

    - یکی از مهم‌ترین عواملی که به ما کمک می‌کند زندگی خوب و سالمی داشته باشیم، یادگیری مهارت‌های زندگی است. پژوهشگران تاثیر مثبت مهارت‌های زندگی را در پیشگیری و کاهش مصرف مواد، پرورش توانایی‌های شناختی، تقویت اعتمادبه‌نفس، پیشگیری از رفتارهای پرخاشگرانه، افسردگی و... را مورد تایید قرار داده‌اند. خودآگاهی مهارت اساسی و بنیادی است.


    * خودآگاهی در پیشگیری از مصرف مواد چه نقشی دارد؟

    - خودشناسی یعنی توانایی شناخت خود و آگاهی از نقاط‌ ضعف و قوت، نیازها، خواسته‌ها، داشته‌ها و تعیین اهداف. این‌که من کی هستم؟ آیا من واقعا خودم را دوست دارم؟ تا چه اندازه می‌توانم با سختی‌های زندگی کنار آیم؟ چه اندازه نظر دیگران برای من مهم است؟ چقدر می‌توانم به توانایی‌های خود تکیه کنم؟ با پرسیدن این سوالات، تصور واقع‌بینانه‌ای از خود به‌دست می‌آورید و بعد از شناخت نقاط ضعف خود و به‌کارگیری نقاط مثبت خود می‌توانید به مقابله با هیجانات منفی و فشارهای روانی و تنش‌های زندگی بپردازید. گام اول مهارت‌های زندگی شناخت خود است که فرد را قادر می‌سازد بدون لطمه زدن به خود و دیگران، مسوولیت‌های نقش اجتماعی خود را بپذیرد و با خواست‌ها و مشکلات روزانه به شکل موثر روبه‌رو شود. پژوهش‌های مختلف نشان داده افرادی که ارزشی برای خود قایل نیستند و کمتر از خود رضایت دارند، بیشتر دچار اعتیاد می‌شوند،‌ پس باید خود را شناخت و احساس خوبی در خودمان ایجاد کنیم و از آن‌چه هستیم شاد و راضی باشیم.


    * در مقابله با هیجانات منفی و فشارهای روانی چگونه می‌توان تصمیم درست گرفت؟

    در ابتدا با استفاده از مقابله‌های «هیجان‌مدار»سعی کنید خود را آرام کنید، یعنی دعا و نیایش کنید. گفت‌وگوی درونی مثل دلداری دادن با خود را داشته باشید، به خدا توکل کنید، صبور باشید، با دوستان و آشنایان خود درددل کنید، نه این‌که مشاوره بگیرید. حتی می‌توانید احساسات خود را مانند گریستن و ابراز خشم به‌طور سالم تخلیه کنید، نه این‌که به موادمخدر پناه ببرید و سپس با استفاده از مقابله‌های «مساله‌مدار» سعی کنید مشکل خود را از میان بردارید، یعنی فکر کنید و بعد به مطالعه و جمع‌آوری اطلاعات در مساله‌ای که در ذهنتان درگیر است، بپردازید و در این قسمت از مشورت دیگران استفاده کرده و بعد اقدام کنید.


    * سختی کار همین‌جاست، چگونه می‌توان درست تصمیم گرفت؟

    - باید راه‌حل‌های متفاوت مربوط به تصمیم خود را روی کاغذ بنویسید و محاسن و معایب هر انتخاب را با توجه به اطلاعاتی که جمع‌آوری کردید یادداشت کنید و سپس با قدرت تفکر خلاق انتخاب‌های گوناگون را کشف کنید تا از بن‌بست زندگی خارج شوید. برای رهایی از هرگونه هیجان منفی باید مهارت حل مساله، تصمیم‌گیری و تفکر خلاق را آموخت.


    * توانایی «نه گفتن» به تقاضا و درخواست‌های دیگران، در مساله پیشگیری از اعتیاد، مهم‌ترین موضوعی است که بسیاری از جوانان این مهارت را ندارند، چه کار باید بکنند؟

    - مهارت قاطعیت یکی از انواع سبک‌های ارتباطی در روابط بین‌فردی است که فرد بتواند بدون اضطراب و به‌راحتی نظرات خود را ابراز کرده و سر دیدگاه خود ایستادگی کند. این فرد صدای محکمی دارد و به‌راحتی به صورت فرد دیگر نگاه می‌کند و خود را در برابر دیگران تسلیم نمی‌داند، نه به کسی صدمه می‌زند و نه اجازه می‌دهد که به او صدمه زده شود، می‌توان به چند روش «نه» گفت:
    1- فقط گفتن نه.
    2- گفتن نه همراه با توضیح: مثلا نه متشکرم، سیگار نمی‌کشم.
    3- بهانه آوردن: نه متشکرم، من الان عجله دارم.
    4- عوض کردن موضوع: نه متشکرم، راستی دیشب فیلم را دیدی؟
    5- دور شدن: گفتن نه و سپس دور شدن.
    6- بی‌اعتنایی: نادیده گرفتن شخص مقابل.
    7- اجتناب از موقعیت: اجتناب از هر موقعیتی که شما در آن احتمال می‌دهید کاری انجام دهید که مایل نیستید.
    8- استفاده از طنز و حساسیت: من به مواد حساسیت دارم.
    9- سی‌دی خش‌دار: تکرار یک عبارت خاص در مقابل دعوت دوستان به مصرف مواد، مثل «من اهل مواد نیستم» و تکرار این جمله در برابر اصرار دیگران.
    10- دادن این احساس به فرد مقابل که او موضوع را بهتر می‌داند: من تو را باهوش‌تر از این می‌دانم که مواد مصرف کنی.

    * و سخن آخر؟

    - دانش و اطلاعات خود را درباره مواد، علل و عوامل بروز مصرف، نحوه پیشگیری و درمان آن ارتقا بخشید.



    جهت کسب اطلاعات بیشتر می‌توانید به سایت‌های زیر مراجعه کنید.
    اداره پیشگیری و درمان سوءمصرف مواد: [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    ستاد مبارزه با مواد مخدر: [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


    مجله موفقیت/منبع.

  2. 2 کاربر از شاهزاده خانوم بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #102
    حـــــرفـه ای Atghia's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2011
    محل سكونت
    تهران کثیف
    پست ها
    5,812

    پيش فرض

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    1. اهداف مالی را کنار بگذارید:

    تحقیقات نشان می دهد اهداف مالی و انجام یک کار به امید جایزه گرفتن ذهن شما را کانالیزه خواهد کرد و خلاقیت شمار را خواهد گرفت. داشتن اهداف مالی مثل این است که سر خود را داخل یک کانال کنید که در طرف دیگر آن کیسه های طلا قرار دارد و سعی کنید از طریق کانال به کیسه ها برسید. سر خود را از کانال بیرون بیاورید راه حل را جایی بیرون کانال جستجو کنید.
    ۲. بی توجهی به باور عمومی:

    آنچه افکار عمومی به شما می گوید ممکن است خیر خواهانه باشد اما خلاقیتی در آن نیست آن ها هیچ گاه راه حل جدید ارائه نمی دهند و مدام بر این باور اند که راه حل هایی قبلی باید اصلاح شود. بی توجهی به آن ها شما را از انجام یک رفتار سنتی و تکراری دور خواهد کرد و شما راه حل جدید را پیدا خواهید کرد.
    ۳. به دغدغه های خودتان بپردازید:

    آن چه مشکل و دغدغه حتی مسخره و ناچیز شماست اگر حل شود آغاز یک انقلاب بزرگ خواهد بود. شما متخصص اصلی حل مشکلاتی هستی که مدت هاست با آن های سرو کار دارید.
    ۴. خلاقیت یک اثر ذاتی ست:

    خلاقیت را نمی شود جستجو کرد، در سرچ گوگل یا در روش زندگی دوستان در خارج کشور ایده مد نظر شما وجود ندارد. برای شروع یک ایده به خودتان رجوع کنید، این ایده خلاقانه در گوشه ای از وجود هر فردی قرار دارد. خودتان باشید.
    ۵. هوشمند بود بی معناست باید خلاق بود:

    اگر به شما گفته شده که معدل کمی دارید یا توانایی و تخصص انجام کارهای سخت و طاقت فرسا را ندارید یا نمی توانید مسئله ای را که به شما دیکته شد حل کنید همه این ها به معنی ست که شما در انجام کارهای سخت توانمند نیستید مردم کسی را که کار سختی را انجام می دهد هوشمند می دانند در حالی که آینده در دست افرادی است که ساده، لذت بخش و خلاقانه پیش خواهند رفت.
    ۶. زندگی کنید انگار که فردایی نیست:

    فرض کنید که فرصت های زیادی برای انجام کارهای مختلف دارید و می توانید هر کاری را که دوست دارید انجام دهید، انگار در بهترین کشور دنیا با بهترین امکانات زندگی می کنید و هیچ مشکلی سر راه شما نیست، توجه به مشکلات محیطی و تطبیق ایده هایتان با آن ها شما را فرسوده خواهد کرد و ذهن جوان و خلاقتان پیر و ترسو خواهد شد.
    ۷. وسواس را کنار بگذارید:

    تنها راه برای فهمیدن مزه یک نوشیدنی نوشیدن آن است، تجربه کنید و سعی نکنید محیط اطراف و اطرافیانتان را کنترل کنید. به فکر پیش بینی مشکلات آینده نباشید آینده اتفاق خواهد افتاد و شما صد درصد را حل مناسب برای شرایط مختلف را پیدا خواهید کرد. برای آن چه که اتفاق نیافتاده برنامه ریزی نکنید.

    منبع:خوشفکری

  4. 4 کاربر از Atghia بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #103
    Banned
    تاريخ عضويت
    Apr 2008
    پست ها
    2,167

    پيش فرض

    روشهای شگفت انگیز برای یافتن امید در موقعیتهای دشوار زندگی


    وقتی زندگی بر وفق مرادتان است امید داشتن کار سختی نیست. اما وقتی این روزگار مشکلاتی را بر سر راهتان قرار می‌دهد هم می‌توانید امیدوار باشید. خوشبختانه، امیدی که خداوند به ما ارزانی می‌کند بیش از یک احساس ساده است: امید واقعیت وجود خداوند در کنار شماست. این امید را می‌توانید در هر موقعیتی احساس کنید—حتی وقتی سلامتیتان به خطر می‌افتد، کارتان را از دست می‌دهید، همسرتان ترکتان می‌کند یا هر مشکل دیگری برایتان اتفاق می‌افتد. می‌خواهیم به شما نشان دهیم چطور می‌توانید همیشه امیدوار باشید.

    بیهوده زندگی نکنید، مشتاق باشید. اجازه ندهید موقعیت‌های سخت و پیچیده کاری کند که نتوانید از هر لحظه زندگیتام لذت ببرید. بدانید که حتی زمان‌هایی که زندگی سخت می‌شود، خیلی بیشتر از فقط تحمل کردن آن موقعیت از دستتان برمی‌آید. وقتی به یاد می‌آورید که زندگی نعمتی از جانب خداست، می‌توانید حتی در سخت‌ترین شرایط تا آخرین حد از زندگیتان لذت ببرید. از خدا بخواهید که کمکتان کند حضورش را حس کنید و وقتی او را نزدیک خود حس کردید از این احساس زیبا لذت ببرید. دعا کنید خداوند ذهنتان را آزاد کند تا افکار و احساسات مثبت پیدا کنید و بتوانید از زندگی حتی در شرایط سخت لذت ببرید.

    اعتماد کنید. وقتی اتفاقی در زندگیتان می‌افتد، با شکایت کردن نزد خداوند یا اعتراض به او واکنش ندهید. درعوض، به خدا اعتماد کنید و بدانید که او حتی در اتفاقات بد نیز خیر و صلاح شما را می‌خواهد. به یاد داشته باشید که خداوند کامل است، بنابراین از هر اشتباهی مبراست و هر تصمیمی که می‌گیرد در جهت نیک است. اگر اجازه داده است اتفاق بدی برای شما بیفتد، بدانید که حتماً دلیلی پشت آن است. از

    مشکلاتتان درس بگیرید.
    خداوند به شما اجازه می‌دهد موقعیت‌های سخت را تجربه کنید تا بتوانید یاد بگیرید عمیق‌تر به او عشق بورزید و اعتماد کنید، بالغ‌تر شوید و شخصیتتان محکم‌ترشود. به خاطر داشته باشید که خداوند بیشتر مشتاق روحانیت شماست تا خوشبختی موقتیتان زیراکه روحانیت به شما کمک می‌کند یاد بگیرید چه چیز به نفع شماست. از خدا بخواهید کمکتان کند همه چیز را از دیدگاه او بتوانید ببینید. اجازه بدهید مشکلاتتان به شما هر چه که خدا می‌خواهد را یاد بدهد. وقتی مشکلات برایتان اتفاق می‌افتد سعی کنید به آنچه که ببشتر اهمیت دارد—ارزش‌های معنوی—فکر کنید تا بتوانید در این فرایند قوی‌تر شوید.

    درمقابل وسوسه گناه مقاومت کنید. برای فرار کردن از درد و رنج موقعیت‌های سخت به کارهای گناه‌ آلود روی نیاورید. اینکار فقط درد و رنجتان را بیشتر می‌کند. درعوض، دعا کنید خداوند به شما قدرتی دهد تا دربرابر این وسوسه‌ ها مقاومت کنید.

    وقتی دیگران نظاره ‌تان می‌کنند، آنها را به ایمان دعوت کنید.
    وقتی درگیر موقعیت‌های سخت می‌شوید، دیگران نگاهتان می‌کنند تا ببینند چطور با این موقعیت‌ها برخورد می‌کنید. اگر با حفظ ایمان به این موقعیت‌ها واکنش دهید، آنها هم به سمت خداوند کشیده می‌شوند چراکه به آنها نشان می‌دهید ایمان واقعی در عمل چه شکلی دارد. پس به جای شکایت درمورد مشکلاتتان یا به خطر انداختن ارزش‌هایتان، از خداوند بخواهید نور رحمتش را بر زندگیتان بیندازد و شخصیتتان را طوری نشان دهد که دیگران بفهمند رابطه با خداوند چه شکل و صورتی می‌تواند داشته باشد.

    چیزی را بخواهید که خداوند برایتان می‌خواهد. اشتباه نکنید، تصور نکنید اگر هر چه که از خدا می‌خواهید را به شما نمی‌دهد پس خداوند نگران و مراقب شما نیست. بدانید که خداوند آنقدر دوستتان دارد که هر چه لازم داشته باشید را به شما می‌دهد، حتی اگر آن چیزی نباشد که خودتان می‌خواهید. به خاطر داشته باشید که به خاطر دیدگاه محدودی که درمقایسه با دیدگاه نامحدود خداوند، نسبت به زندگی دارید، گاهی چیزهایی طلب می‌کنید که به ظاهر خوب می‌رسد اما ممکن است به ضررتان باشد. به این واقعیت اعتماد کنید که خداوند می‌داند به چه نیاز دارید تا زندگی فوق‌العاده داشته باشید. از خدا بخواهید امیالتان را درجهت میل و خواسته خود قرار دهد.

    بر ترستان غلبه کنید. مهم نیست که در چه موقعیتی گیر کرده باشید، نباید بترسید چراکه خداوند همیشه با شما خواهد بود و همیشه خیر و صلاح شما را مد نظر خواهد داشت. هر زمان که ترس وارد زندگیتان شد، به خدا روی بیاورید و از او کمک بخواهید تا موقعیتتان را بهبود بخشد.

    بهشت را در خاطر داشته باشید. همه آنچه که پس از این دنیا در بهشت منتظر شماست را به یاد داشته باشید. بگذارید انتظار لذت‌هایی که در بهشت از آن شما خواهد بود، برای غلبه بر مشکلات زندگی به شما انگیزه و ایمان دهد. وقتی به بهشت فکر می‌کنید، ذهنتان را به آنچه که واقعاً اهمیت دارد متمرکز کنید و اجازه ندهید چیزی باعث شود نتوانید بیشترین بهره را از زندگی ببرید.

    ناامید نشوید. هر زمان که احساس کردید امیدتان را از دست می‌دهید، از خدا بخواهید امیدی تازه به شما بدهد تا بتوانید با ایمان کامل به مسیرتان ادامه دهید و با موقعیت‌های سخت زندگی برخورد کنید. مطمئن باشید که خداوند پاداش صبر و تحمل شما را خواهد داد. هر زمان که نیاز به امید بیشتر داشتید، روی او حساب کنید.


    مردمان/منبع
    Last edited by شاهزاده خانوم; 22-09-2013 at 21:52.

  6. 4 کاربر از شاهزاده خانوم بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #104
    Banned
    تاريخ عضويت
    Apr 2008
    پست ها
    2,167

    پيش فرض



    شبکه های اجتماعی و خیانت احساسی


    دیروز که کتی وارد اکانت فیسبوک خود شد، متوجه شد که یک پیام خصوصی از امیر دارد. آشنایی آنها به دوران دبیرستانشان برمی‌گردد و به نظر می‌رسید که امیر می‌خواهد این رابطه را دوباره آغاز کند.








    کتی که مادر سه فرزند است می‌گوید، «در اولین ایمیلی که دریافت کردم، امیر فقط یک آشنای دور متعلق به دوران دبیرستانم بود.»

    به گزارش اول نیوز،بعد از هفته‌ها رد و بدل کردن ایمیل با همدیگر درمورد تجربیات مختلف زندگی‌هایشان، کتی از امیر خواسته بود که با او تماس بگیرد. وقتی بعد از یک ساعت و نیم چت کردن کتی تلفن را برداشت، دنیای او به هم ریخت.

    کتی می‌گوید، «وقتی آن اولین مکالمه تمام شد، خیلی غصه‌دار شدم چون می‌دانستم با توجه کردن به او در دردسر بدی افتاده‌ام و می‌دانستم که ازدواج و زندگی زناشوییم به مشکل عمیق‌تری خواهد خورد.»

    شوهرش او را بخاطر این مکالمات و ایجاد این احساسات به بی‌وفایی متهم کرد. کتی اصرار داشت که یکنواختی ازدواجش او را به سمت این رابطه کشانده است و بااینکه کتی و امیر هیچوقت همدیگر را رودررو ملاقات نکردند، ازدواج ۱۶ ساله او به پایان رسید.

    اما چطور ممکن است یک پیام ساده در فیسبوک منجر به طلاق شود؟ چون رسانه‌های اجتماعی ممکن است مقدمه خیانت‌های احساسی را فراهم آورند. برای اینکه کمکتان کنیم از زندگی زناشویی خود محافظت کنید، از متخصصین مختلف مشاوره گرفتیم تا درمورد خیانت دیجیتالی برایمان توضیح داده و راه‌های مقابله با آن را معرفی کنند.

    خیانت دیجیتالی یعنی چه؟

    خیانت دیجیتال زمانی اتفاق می‌افتد که افراد از رسانه‌های اجتماعی و سایر وسایل ارتباطی الکترونیکی برای خارج شدن از مرزهای ازدواجشان استفاده می‌کنند. این می‌تواند شامل چت کردن نوشتاری یا تصویری باشد و یا زمانیکه از طریق ایمیل با کسی غیر از همسرتان ارتباط می‌گیرید. بخاطر جدایی و دوری جسمی، زوج‌ها ممکن است این را خیانت واقعی تلقی نکنند اما این باعث نمی‌شود که این نوع ارتباطات کمتر از ارتباط رودررو خطرساز شود.

    یک مشاور خانواده در این رابطه می‌گوید، «وقتی این ارتباط تلفنی، با ایمیل یا آنلاین باشد، افراد فوراً علائم هشدار خیانت احساسی را مشاهده نخواهند کرد.»
    یک متخصص مشاوره ازدواج و خانواده اضافه می‌کند که افراد معمولاً از جنبه مجازی شبکه‌های اجتماعی و ارتباط دیجیتال بعنوان توجیهی برای شروع این ارتباطات استفاده می‌کنند. همین می‌تواند دلیلی برای احتیاط باشد زیرا این دوری فیزیکی و ارتباط فوری باعث می‌شود افراد از زندگی روزمره خود جدا شده و درگیر افراد دیگر شوند.

    او می‌گوید، «این صفحه نمایش مثل یک مرز به نظر می‌رسد که باعث می‌شود افراد تصور کنند که کار اشتباهی انجام نداده‌اند زیرا آن فرد نزدیک آنها نیست.»
    وی هشدار می‌دهد که چطور ارتباطات قبلی می‌توانند به طور آنلاین خیلی زود زنده شوند. او می‌گوید، «با دسترسی به پروفایل، اطلاعات و تصاویر یکی از عشق‌های قدیمی و راه‌های ارتباط با او، یک برگشت کوتاه ذهن به گذشته ممکن است برای همیشه ذهنتان را آنجا نگه دارد، خاطرات را برایتان زنده کرده و پیوند احساسی قدیم را دوباره بسازد.»

    آیا در خطر خیانت احساسی ناآگاهانه هستید؟

    تکنولوژی خیانت احساسی را تسریع می‌کند اما تنها متهم پرونده نیست! خیانت‌های احساسی به شکل دوستی شروع می‌شوند و به‌تدریج با ایجاد اعتماد پیش می‌روند.

    یک روانشناس در این رابطه می‌گوید، «قصد اولیه می‌تواند ارتباط دوباره به شکل دوست باشد. با جلو رفتن زمان، مکالمات خصوصی‌تر شده و فرد متاهل کم‌کم متوجه می‌شود که خاطرات قدیمی دوباره زنده شده و جایگزین همسرش شده‌اند.»

    وی اضافه میکند، "وقتی در خانه با همسرتان هستید، همه مشکلات زندگی روزمره همراهتان است، و خیلی راحت دلتان می‌خواهد که مسئولیت‌های امروزتان را فراموش کنید و عاشقانه کردن این زندگی با کسی غیر از همسرتان از طریق رسانه‌های اجتماعی ساده‌تر می‌شود.»

    از کجا بفهمید در معرض خیانت دیجیتال هستید؟

    از خودتان بپرسید آیا با همسرتان احساس نزدیکی می‌کنید. اگر اینطور نیست، از خودتان بپرسید آیا خودتان را از نظر احساسی در دسترس او قرار داده‌اید؟ وقتی شبکه های اجتماعی برایتان بیشتر از ازدواجتان حکم سیستم پشتیبانی را پیدا می‌کند، شما و ازدواجتان در معرض خطر هستید.
    وقتی به دنبال تبادلات دیجیتال با دیگران هستید، احتیاط کنید. نباید همیشه درگیر این باشید که برای پیام‌های جدید وضعیت آنلاین خودتان را چک کنید. این عادت‌ها--و همچنین تعریف کردن خاطرات، رویاها و ترس‌هایتان با کسی جز همسرتان--صمیمیت بیشتری بین شما و آن فرد ایحاد می‌کند و فاصله احساسی بین شما و همسرتان را بیشتر خواهد کرد.

    متخصصین توصیه می‌کنند برای جلوگیری از این دست مشکلات، این ۵ سوال را از در کنار همسرتان جواب دهید تا مرزهای ارتباطات دیجیتال خود را تعیین کنید:

    ۱. آیا همه آدمها را نباید قبول کنید؟ تصمیم بگیرید که عشق‌های قدیمی، دوستان، برخی همکاران، کارفرماها یا کارمندان، مشتریان یا کسانیکه شخصاً نمی‌‌شناسید، باید جزء دوستان شما در شبکه‌های اجتماعی باشند یا خیر.

    ۲. آیا محدودیت زمانی وجود دارد؟ سعی کنید زمانی از روز را (مثل صبح زود یا آخر شب) مشخص کنید که طی آن به هیچ وجه آنلاین نشوید.

    ۳. آیا باید حریم خصوصی وجود داشته باشد؟ از همسرتان سوال کنید که اشکالی ندارد پیام خصوصی به دوستان آنلاینتان بفرستید یا برخی پیام‌ها را فقط باید از طریق پیام‌های عمومی ارسال کنید.

    ۴. آیا محدودیت موضوعی وجود دارد؟ از خودتان بپرسید اگر همسرتان برخی موضوعات بسیار خصوصی یا عکس‌های خصوصی را به دوستان آنلاین خود نشان دهد چه احساسی پیدا می‌کنید؟

    ۵. آیا محدودیت مکانی وجود دارد؟ در این مورد صحبت کنید که آیا برخی محیط‌ها برای آنلاین شدن شما نامناسب است یا خیر مثل جمع‌های خانوادگی، قرارهای شبانه، در اتومبیل یا دستشویی.

  8. 3 کاربر از شاهزاده خانوم بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #105
    حـــــرفـه ای Atghia's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2011
    محل سكونت
    تهران کثیف
    پست ها
    5,812

    پيش فرض چگونه در لحظات تردید و دودلی خودمان را برای فرصت‌های نو آماده کنیم؟




    ترجمه توسط : افسانه کاظمی

    از آن جا که نمی‌دانیم در آینده چه اتفاقی خواهد افتاد باید چشمانمان را باز نگه داریم و مترصد استفاده از فرصت‌های نوین پیش رویمان باشیم و همچنین به ایجاد فرصت بپردازیم و این به معنای تمرکز بر خود و تلاش مضاعف برای پیشرفت و گسترش فعالیت‌هاست. در ادامه چند پیشنهاد برای تسهیل این امر در اختیارتان گذاشته می‌شود:

    ۱- تهیهٔ فهرستی حرفه ای شناخت خود اولین قدم در راه پیشرفت است. بدون شناخت کافی از نقاط قوت و ضعف خودمان قادر به پیشرفت نخواهیم بود. پس زمانش رسیده است نگاهی دقیق به جایگاه و شخصیت حرفه ایمان بیندازیم. لیستی از مهارت‌ها و استعدادهایمان ایجاد کنیم و مشخص کنیم هر یک از موفقیت‌ها و دستاوردهایمان را با کدام یک از آن‌ها بدست آورده‌ایم. لیستی از صلاحیت‌ها و کارایی ها و فایده های هر یک تهیه کن. به عنوان مثال اگر یکی از مهارت‌هایت این است که نویسندهٔ خوبی هستی یکی از فوایدش این است که می‌توانی با سوءتفاهم کمتری ارتباط برقرار کنی که از دو جنبه می‌توان آن را بررسی کرد:

    ۱ – این لیست کمک می‌کند بتوانی خودت را به کارفرمایان احتمالی، شرکا و یا سرمایه گذاران معرفی کنی

    ۲- یاد بگیری چطور بتوانی به بهترین نحو از فرصت‌های کشف نشده‌ای اطرافت برای تغییر شرایطت استفاده کنی.


    ۲- تمرکز بر ایجاد و گسترش روابط شبکه سازی همیشه در هر رشته و با هر هدفی اهمیت دارد. زمان آن رسیده است که علاوه بر گسترش روابطت آن را عمیق‌تر کنی. با افرادی که دور و برت هستند مکالماتی ترتیب بده. بخشی از دانش تخصصی خود را با آن‌ها در میان بگذار، یا از آن‌ها دربارهٔ تخصصشان بپرس. بگذار اطرافیان تو را بشناسند و تو هم با آن‌ها بیشتر آشنا شوی.

    ۳- پیشرفت و ترقی سعی کن با یادگیری مهارت‌های جدید و بهبود مهارت‌های پیشین برای خودت و دیگران مفیدتر باشی. ببین در چه زمینه‌هایی می‌توانی تخصص پیدا کنی و دانشت را قوی‌تر کنی. حتی اگر این مهارت‌ها در راستای شغل کنونی تو نیست می‌توانی با بسط آن‌ها انعطاف بیشتری در کارت پیدا می‌کنی و در نتیجه محدودیت‌های کمتری خواهی داشت و چشم اندازهای گسترده تری در مقابلت ایجاد خواهی کرد.

    ۴- پرسش امروزه اطلاعات هر فرد سرمایهٔ او محسوب می‌شود و پرسش حتی وقتی به نظر سخت و دردناک می‌رسد بهترین راه برای افزایش آگاهی و اطلاعات ماست. پرسش قدرتمندترین وسیله در ایجاد و گسترش روابط بین افراد است. افراد دوست دارند دربارهٔ خودشان صحبت کنند و طرح سؤال از آن‌ها این فرصت را در اختیارشان می‌گذارد.

    ۵- تهیهٔ توضیح آسانسوری توضیح آسانسوری یک سخنرانی ۲-۳ دقیقه ای برای یک خریدار یا سرمایه گذار است که باید کل محصولات، پیشنهادات و یا پروژه ای که در ذهن داری را در بر می‌گیرد. این نام گذاری بر این اساس است که فرض کنید با شخصی در یک آسانسور هستی و باید در چند دقیقه قبل از آن که شخص به طبقهٔ مورد نظرش برسد همهٔ توضیحاتت را به او بدهی. مثلاً برای بازاریابی یک محصول باید بتوانی در چند دقیقهٔ کوتاه توضیح بدهی چه کسی هستی، کارت چیست و ویژگی‌های برتر محصول و یا خدماتت چیست!! همین الآن توضیح آسانسوری خود را تهیه کرده و خودت را برای ارائهٔ آن آماده کن. باید بتوانی در چند لحظه خودت را به بهترین وجه به افراد معرفی کنی نه اینکه در زمان سرنوشت سازت به دنبال کلمه‌ها و جملات باشی و لاجرم فرصت را از دست بدهی.

    ۶- خلاقیت وقتی تصویر خوشایندی از خودت در نظر داشته باشی می‌توانی زمان‌هایی که انتظارش را نداری مثمر ثمر واقع شوی. شرایط بد اقتصادی فرصتی مناسب برای نوآوری است. در این موقعیت‌ها نیازهای خاصی در اجتماع بروز می‌کند که باید رفع شود و این در حالی ست که بسیاری از نیازهای قبلی فروکش می‌کنند و شرکت‌ها ناگهان خودشان را در بن بست می‌بینند. این مشکلات را کشف کن و به دنبال راه حل‌های نو و بهینه برای آن‌ها باش. هیچ کس نمی‌تواند با اطمینان پیش بینی کند که چه مشکلاتی در آینده پیش خواهد آمد. اما حداقل آنست که می‌دانیم تغییراتی ایجاد خواهد شد. وقتی آماده باشیم می‌توانیم در بدترین حالت بقای خودمان را تضمین کنیم. آماده باش مهم نیست چه اتفاقی خواهد افتاد.


    منبع : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

  10. 2 کاربر از Atghia بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #106
    Banned
    تاريخ عضويت
    Apr 2008
    پست ها
    2,167

    پيش فرض

    ترس از تعهد در روابط عاشقانه





    کسانی هستند که نمی‌توانند فردی خارج از خانواده کنونی‌شان را دوست داشته باشند. به فرزندان و والدینشان عشق می‌روزند اما وقتی نسبت به فردی دیگر در قلبشان حسی می‌بینند، احساس بی‌ثباتی می‌کنند. بااینکه دوست دارند وارد یک رابطه شوند اما از متعهد شدن می‌ترسند.


    این ترس از تعهد می‌تواند به خاطر یک آسیب قبلی یا نتیجه یک رابطه‌ آزاردهنده در گذشته باشد. اگر این اتفاق برای شما هم افتاده است، شاید هنوز برای اعتماد دوباره آمادگی نداشته باشید.


    وقتی کسی که دوستش دارید به شما خیانت می‌کند، فرایند التیام یافتن شما بسیار عمیق بوده و زمان می‌برد. این قطع رابطه بین احساسات شما و تصورتان از زندگی است. وقتی اتفاقی ویرانگر رخ می‌دهد، توانایی شما برای مهربان دیدن دیگران از بین می‌رود.


    برای بعضی‌ها هم ترس از مسئول شدن دربرابر فردی دیگر ترس‌آور است. آنها توانایی مراقبت و توجه فردی دیگر را ندارند زیرا مشغول کنترل امورات زندگی خودشان هستند. اما آدم‌ها هم درست مثل ماهی قرمز، به اندازه تُنگ‌شان بزرگ می‌شوند. اگر زندگی‌تان را خیلی کنترل‌شده حفظ کنید و برای بقیه آدمها جایی نگذارید، چیزی که باعث ارزش دادن به همه چیز می‌شود را از دست می‌دهید: عشق.


    ترس از تعهد می‌تواند شکل هیجانی که با اضطراب اشتباه گرفته می‌شود را هم به خود بگیرد. وقتی این اتفاق می‌افتد، خیلی‌ها قبل از اینکه چیزی به درستی شروع شود آن را تمام می‌کنند. ممکن است در انتظار ملاقات با فردی جدید احساس اضطراب کنید و آن را به حساب عصبی بودن بگذارید درحالیکه این نوعی شور و نشاط است. این نوع سردرگمی یعنی قبل از اینکه با آن فرد ملاقات کنید، رابطه‌تان با او را تمام کرده‌اید. دقت کنید که اضطراب و هیجان هر دو یک نوع احساس در بدن ایجاد می‌کنند و نباید آنها را با هم اشتباه بگیرید.


    دلایل زیادی برای خودداری از تعهد احساسی به فردی دیگر وجود دارد، فقط باید از خودتان بپرسید دلایل شما به اندازه کافی منطقی هستند یا نه و اینکه چرا اجازه نمی‌دهید کسی قلبتان را لمس کند.


    درست است که ممکن است آسیب ببینید اما نباید اجازه دهید این مسئله نعمت عشق را از شما بگیرد. بله، می‌توانید خودتان را از دردهایی که یک رابطه ممکن است به دنبال داشته باشد دور کنید اما خوبی‌ها آن را هم از خودتان دریغ می‌کنید.


    هر بار که قلبمان را به سمت یک فرد، یک محل یا یک چیز باز می‌کنیم، برای شکست ریسک کرده‌ایم. اما دور کردن خود از آن فقط زندگی‌تان را کوچک‌تر می‌کند. حقیقت این است که دست خودتان است که دنیایتان را همانطور که دوست دارید بسازید. خودتان را رها کنید--درب زندان قلبتان را باز کنید و با قلبی باز به سمت دنیا گام بردارید.


    اگر قبلاً صدمه دیده‌اید، باز هم می‌توانید عاشق شوید. فقط باید هوشیار باشید و خیلی زود از کسی که رفتارهای مسموم دارد دوری کنید و بگذارید کسی که واقعاً لیاقتتان را دارد وارد زندگی‌تان شده و به آن شادی ببخشد.

  12. این کاربر از شاهزاده خانوم بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  13. #107
    حـــــرفـه ای Atghia's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2011
    محل سكونت
    تهران کثیف
    پست ها
    5,812

    پيش فرض ۱۰ آزمایش روانشناسی مشهور که تحولی در شناخت انسان از رفتارها و علایقشان ایجاد کردند

    در قرن گذشته، آزمایش‌های روانشناسی کلاسیک و مشهوری انجام شده‌اند که حقایقی عجیبی در مورد طبیعت ما را افشا کرده‌اند.
    در این پست نگاهی داریم به ۱۰ تا از آنها:


    ۱- همه ما ظرفیت انجام رفتارهای شیطانی را داریم:
    آزمایش استنفورد را بسیاری مشهورترین آزمایش روانشناسی تاریخ می‌دانند. این آزمایش در سال ۱۹۷۱ انجام شد و نشان داد که چگونه شرایط اجتماعی می‌توانند رفتار انسان را تحت تأثیر قرار بدهند.
    در این آزمایش پژوهشگران به رهبری «فیلیپ زیمباردو»، یک زندان جعلی در طبقه پایین ساختمان روانشناسی استنفورد ایجاد کردند، سپس ۲۴ دانشجو را که هیچ کدام سابقه جنایی یا اختلال روانپزشکی نداشتند، انتخاب کردند، آنها را دو دوسته کردند، گروهی را زندانی کردند و گروهی را مأمور زندانبان.




    سپس پژوهشگران با دوربین‌های مخفی رفتار زندانی‌ها که ۲۴ ساعته حبس بودند و نیز رفتار زندانبان‌ها را که در شیفت‌های ۸ ساعته کار می‌کردند، مطالعه کردند.

    این آزمایش قرار بود، دو هفته ادامه پیدا کند، اما تنها بعد از شش روز متوقف شد، دلیلش هم رفتار خشن و سوء استفاده‌های زندانبان‌ها از زندانی‌ها بود، آنها حتی در بعضی از موارد زندانی‌ها را شکنجه روانشناسی می‌کردند، به همین خاطر پژوهشگران که استرس روحی شدید و اضطراب زندانی‌ها را مشاهده کرده بودند، مجبور به قطع آزمایش شدند.
    زندانبان‌ها خشم خود را سر زندانی‌ها خالی می‌کردند، آنها را برهنه می‌کردند، کیف‌هایی روی سر آنها قرار می‌دادند، حتی آنها را وادار می‌کردند که فعالیت‌های جنسی تحقیرکننده انجام بدهند.


    ۲- ما به چیزهایی که درست جلوی چشممان هم هستند، توجه نمی‌کنیم!
    در سال ۱۹۹۸، پژوهشگران دانشگاه هاروارد و کنت آزمایش جالبی انجام دادند. آنها از یک هنرپیشه خواستند که به یک پردیس دانشجویی برود و از رهگذران، نشانی‌ای را بپرسد. در همین حین، دو مرد که دربی چوبی را حمل می‌کردند، باید چند ثانیه از بین رهگذر و هنرپیشه، عبور می‌کردند، طوری که در به طور کامل، امکام دید مستقیم آن دو را از بین ببرد و بین آنها سد ایجاد کند. همزمان، هنرپیشه اول، با هنرپشه دومی که قد و اندام، آرایش مو و حتی صدای متفاوتی داشت، عوض می‌شد، جالب بود که نیمی از موارد، رهگذران متوجه تعویض هنرپشه نمی‌شدند.
    به این پدیده اصطلاحا [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] گفته می‌شود.


    3- به تأخیر انداختن لذات، برای ما دشوار است
    .

    در دهه ۱۹۶۰ پژوهشگران آزمایش مشهور دریگری انجام دادند که هدف از آن سنجش میزان مقاومت کودکان پیش‌دبستانی در برابر لذات آنی بود. از روی همین آزمایش آنها نکات ارزشمندی در مورد قدرت اراده و انضباط شخصی دریافتند.
    در این آزمایش به کودکان ۴ ساله در اتاقی که در آن روی میزی ظرف شیرینی قرار داده شده بود، گفته شد که اگر ۱۵ دقیقه تا بیاورند و شیرینی نخورند، وقتی پژوهشگر برگردد، به جای یک شیرینی، دو عدد دریافت خواهند کرد.
    بیشتر بچه‌ها، نخست گفتند که صبر خواهند کرد، اما بیشتر آنها طاقت نیاورند و قبل از بازگشت پژوهشگر، شیرینی خوردند.
    آنهایی که هم تاب آورده بودند، غالبا از تکنیک‌های اجتناب استفاده کرده بودند، مثلا رویشان را به سوی دیگری گرفته بودند یا چشمانشان را با دست پوشانیده بودند.
    بعدها مشخص شد که آنهایی که طاقت آورده بودند، احتمال چاقی، اعتیاد یا مشکلات رفتاری کمنری در زمان نوجوانی داشتند و در باقی عمر موفق‌تر بودند.




    4- آزمایش میلگرم: تجربه تکانه‌های اخلاقی ناسازگار
    :

    ---------------------------------------------------------------------


    ۵- دستیابی به قدرت، حتی به صورت محدود، باعث می‌شود خودمان را گم کنیم!
    چرا وقتی بعضی از افراد به قدرت می‌رسند، رفتار ناپسندی با زیردستان خود پیدا می‌کنند و به آنها بی‌احترامی می‌کنند.
    در سال ۲۰۰۳ پژوهشی انجام شد، در این پژوهش، دانش‌آموزان به گروه‌های ۳ نفری تقسیم شدند، در هر گروه، ۲ نفر می‌بایست یک مقاله تحقیقی با کمک هم می‌نوشتند و نفر سوم باید مقاله را ارزیابی می‌کرد، بر اساس همین ارزیابی به دو نویسنده دیگر، حق‌التحریر داده می‌شد.
    در حین آزمایش برای هر گروه، در ظرفی پنج کلوچه آوردند، مشخص شد که غالبا ارزیاب گروه است که کلوچه چهارم را با دهان باز می‌خورد!
    به صورت کلی اعطای قدرت به افراد در آزمایش‌های روانشناسی باعث می‌شود که آنها رفتار توأم با خطر بیشتری در پیش بگیرند، در مذاکرات، پیشنهاد اول را آنها بدهند، به دیگران تحکم کنند و به صورت فیزیکی دیگران را لمس کنند.




    6- ما دوست داریم که در جامعه به گروه‌هایی بپیوندیم، به آن گروه وفادار
    بمانیم با گروه‌های دیگر کشمکش داشته باشیم.

    چرا گروه‌های متعارض در جامعه شکل می‌گیرد، در دهه ۱۹۵۰ آزمایش جالبی در این مورد انجام شد.
    رهبر پژوهش -مظفر شریف- در یک اردوی تابستانی، دو گروه ۱۱ نفری از پسربچه‌های ۱۱ ساله درست کرد. اسم یک گروه را عقاب‌ها گذاشت و اسم گروه دیگر را مارهای زنگی.
    دو گروه جدا از هم، در اردو تفریح می‌کردند و اعضای هر گروه با هم صمیمی شدند. در این حین هم اطلاعی از گروه دیگر نداشتند.
    وقتی دو گروه به هم پیوستند و در بازی‌هایی به صورت مشترک شرکت کردند، تعارض بین دو گروه آشکار شد، طوری که حتی از خوردن غذا با هم نیز اجتناب می‌کردند.




    در مرحله بعدی آزمایش، «شریف» سعی کرد، این دوپارگی را تقلیل دهد، نخست خواست آنها را با انجام تفریحات مشترک به هم نزدیک کند، اما موفق نشد. بعدا با مکلف کردن آنها برای حل مشترک بعضی از مسائل، دوپارگی بین دو گروه رنگ باخت.


    ۷- بهانه شادی‌مان، می‌تواند تنها «یک» چیز باشد: عشق!
    چه چیزی باعث احساس خوشبختی طولانی‌مدت و رضایت‌مندی در زندگی می‌شود؟ عشق!
    برای این کار یک تحقیق جالب به مدت ۷۵ سال در هاوارد برگزار شد و زندگی ۲۶۸ دانشجوی مرد، در این مدت طولانی مورد بررسی قرار گرفت. تحقیق در کلاس‌های درس در سال‌های ۱۹۳۸ تا ۱۹۴۰ شروع شد و تا زمانی که سوژه‌های آزمایش ۹۰ ساله شده بودند، همچنان ادامه داشت.
    روانشناسی به نام جورج ویلانت، رهبری این آزمایش را برعهده داشت، او می‌گوید که خوشبختی دو محور دارد: یکی از آنها عشق است و دیگری پیدا کردن راهی برای تطابق به زندگی، طوری که «عشق» از دستمان نرود.
    یک مورد جالب شخصی بود که گمان می‌رفت، کمترین میزان پایداری در زندگی آینده‌اش را داشته باشد، چرا که دست به خودکشی زده بود، اما همین شخص در انتهای زندگی خود، یکی از خوشبخت‌ترین بود، چرا که همه زندگی‌اش در جستجوی عشق بود!


    ۸- احساس درونی عزت نفس و موقیعیت اجتماعی خوب، می‌تواند منجر به طول عمر بیشتر شود!
    با تحقیق که در مورد نامزدها و برندگان جایزه اسکار شده است، مشخص شده است که آنهایی برنده جایزه شده‌اند، به طور متوسط ۴ سال بیشتر از آنهایی که نامزد شده‌اند، اما برنده نشده‌اند، عمر می‌کنند!




    9- ما به طور پپوسته، تلاش می‌کنیم وانمود کنیم که تجاربی که داشته‌ایم و
    کارهایمان، از منطقی تبعیت می‌کنند

    در سال ۱۹۵۹، روانشناسی به نام لئون فستینگر، آزمایش جالبی انجام داد. او از سوژه‌های آزمایش خواست که یک ساعتی به کارهای بیهوده‌ مشغول شوند، مثلا کشیدن میخ!
    در انتهای آزمایش سوژه‌های آزمایش دو دسته شدند، به یک دسته یک دلار و به دسته دیگر ۲۰ دلار داده شد تا بک ناظر بگویند که کارهایی که انجام داده‌اند، برایشان مفرح بوده است.
    اما جالب این بود که دسته‌ای که تنها یک دلار گرفته بودند، فعالیت‌شان را لذت‌بخش‌تر از دسته دیگر توصیف کردند. دلیلش هم این بود که این دسته نیاز داشتند با دروغ گفتن، یک ساعت زمانی را که با کاری احمقانه، تلف کرده بودند، به نوعی توجیه کنند و وانمود کنند که کارشان منطقی داشته است.
    به عبارت دیگر، ما دوست داریم برای منطقی به نظر رسیدن کارهایمان، به خودمان دروغ بگوییم.


    ۱۰- ما ناخودآگاهانه، بر اساس یک سری کلیشه و پیش‌فرض‌ها در مورد بقیه قضاوت می‌کنیم
    ممکن است ندانیم و یا نخواهیم اعتراف کنیم، اما ما زمانی که در مورد یک کلاس اجتماعی، حرفه، نژاد، جنسیت یا قومیت حرف می‌زنیم، ناخودآگاه صفاتی را برای همه اعضای آن گروه، تصور می‌کنیم. و اگر خودمان هم متعلق به یکی از این گروه‌ها باشیم، کلیشه‌هایی را به خودمان تعمیم می‌دهیم.
    بر این اساس جان بار -روانپزشک مقیم نیویورک- آزمایشی انجام داد و در آن گروهی از افراد را در معرض لغات و اصطلاحاتی قرار داد که بیشتر افراد در ذهن آنها را به عنوان خصوصیات افراد سالخورده می‌شناسند: مثلا انعطاف‌ناپذیر، خودخواه، سفید، محتاج کمک.
    ثابت شد که شنیدن این کلمات و درگیر شدن ذهنی افراد با آنها، باعث می‌شود که آنها ناخودآگاه آنها کند شوند و حتی شتاب گام برداشتن آنها کم شود!



    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

  14. 4 کاربر از Atghia بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  15. #108
    حـــــرفـه ای Atghia's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2011
    محل سكونت
    تهران کثیف
    پست ها
    5,812

    پيش فرض تفاوت گریه در زنان و مردان



    گریه در مردان با زنان تفاوت بسیاری دارد که در زیر به برخی از انان اشاره میکنیم:

    1- زنان ۴ تا ۵ برابر بیشتر از مردان گریه میکنند.۵.۴ بار در ماه.

    2- دختران و پسران تا قبل از بلوغ به یک میزان گریه میکنند، چراکه ترشح هورمون پرولاکتین که باعث تحریک تولید اشک میشود به یک میزان در هر دو جنس تولید میشود.


    3- پس از بلوغ میزان ترشح پرولاکتین که در تولید و تناوب گریه موثر است در زنان ۶۰ درصد بیشتر از مردان میشود.


    4- غدد اشکی مردان از لحاظ ساختاری متفاوت و کوچکتر از غدد اشکی زنان میباشد. شاید یکی از دلایل بیشتر گریه کردن زنان نیزهمین مسئله باشد. مردان و زنان نمیتوانند یکدیگر را بخاطر چگونه گریه کردنشان مورد سرزنش قرار دهند.

    5- یکی دیگر از علل بیشتر گریه کردن زنان باورهای فرهنگی میباشند، که اجتماع گریه کردن زنان را بیشتر مورد پذیرش قرار میدهد.

    6- مردان آرام، بدون صدا و با اندکی اشک گریه میکنند. بطوری که معمولا کاسه چشمان آنها از اشک پر میشود، اما بندرت اشک به گونه ها سرازیر میگردد.

    7- اما زنان معمولا پر سرو صدا و با اشک های فراوان گریه میکنند.

    8- مردان اغلب در نتیجه احساسات مثبت و زنان پس از درگیری و مشاجره با دیگران و یا در نتیجه احساس بی کفایتی گریه میکنند.

    همچنان علت و فرآیند اشک های احساسی مبهم و رازآلود باقی مانده است. کماکان پرسشهای بدون پاسخ مانده ی بسیاری وجود دارند نظیر: چنانچه گریه کردن به منظور کاهش استرس طراحی گردیده پس فلسفه اشک شوق و شادی چیست؟ و یا اگر گریه یک وسیله ارتباطی با دیگر همنوعان است پس چرا انسانها در خلوت وتنهایی خود نیز گریه میکنند؟


    منبع:ladieez.com

  16. 3 کاربر از Atghia بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  17. #109
    حـــــرفـه ای Atghia's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2011
    محل سكونت
    تهران کثیف
    پست ها
    5,812

    پيش فرض

    چگونه در دام عاشق نماها نیفتیم؟



    درس اول: بازی نخورید


    وقتی کسی آنچه را در درونش نیست به شما منتقل کند، در واقع عواطف شما را به بازی گرفته است. یعنی انتقال غلط و غیر واقعی احساسات.
    در این بازی، دو طرفی که وارد یک رابطه می‌شوند، در جستجوی یک رابطه جدی و هدفمند نیستند اما وانمود می‌کنند لبریز از عشق و عاطفه‌اند و احساس خوشایندی به هم دارند. آنها به دروغ با بیان الفاظی محبت‌آمیز و کلیشه‌ای قصد دارند احساسات طرف مقابل را به بازی بگیرند. زیربنای این بازی شاید کشش درونی برای ازدواج تعبیر ‌شود اما آنها یکدیگر را به بازی می‌گیرند. اگر دوست دارید طوری رفتار کنید که دیگر کسی نتواند شما را به بازی بگیرد بهتر است کلمات کلیشه‌ای و عاشقانه آنها که رد و بدل کردن‌اش جزو قوانین بازی است فریب‌تان ندهد و از شنیدن آن مدهوش نشوید. فرقی نمی‌کند دختر یا پسر باشید باید مراقب باشید ندانسته وارد بازی نشوید.
    پس باید رابطه‌ها را به عنوان درس اول بشناسید. دستورات مذهبی، اخلاقی و حتی برخی سنت‌های اجتماعی، همه و همه در طول قرن‌ها برای حفظ و حراست از تک‌تک ما و نهاد خانواده به وجود آمده‌اند.

    درس دوم : جا برای نه گفتن بگذارید
    اگر حتی می‌دانید کسی که وارد رابطه با شما شده آدم خوبی است و از این قماش نیست و قصدی جز ازدواج ندارد، باز هم نباید چنان در فاز عاطفی غرق شوید که وابستگی شدید مانع از محک زدن منطقی او و شرایط‌ش شود. چه بسا جواب شما در نهایت به درخواست او منفی باشد، پس نباید کاری کنید که زمینه بازی با عواطف‌تان فراهم شود و اگر روزی خواستید به هر دلیلی این رابطه را ختم کنید و او را مورد مناسب ازدواج ندانستید، کارتان به مراکز اعصاب و روان بکشد و یا در کنج خانه افسردگی بگیرید یا متقابلا چنین مشکلاتی را برای او ایجاد کنید.


    درس سوم : زود تکلیف را روشن کنید
    اگر طرف مقابل واضح و شفاف به شما اعلام می‌کند که قصد ازدواج ندارد، وارد رابطه نشوید. اما اگر فکر می کنید کمی که بگذرد، با شناخت بیشتر ممکن است رابطه به ازدواج ختم شود، چشم و گوستان را خوب باز کنید و به یاد داشته‌باشید که رعایت حدود شرعی و اخلاقی لازمه حفظ سلامت شما و طرف مقابل شماست. مثلا اگر می‌بینید به سمت وابسته شدن در حرکت‌اید و از این فرد تغذیه عاطفی می شوید، خیلی زود هوشیارانه عمل کنید و یا خودتان را از رابطه بیرون بکشید، یا صراحتا از او بخواهید اگر درباره ازدواج تجدید نظر کرده، نظرش را به شما بگوید.

    درس چهارم : قاطع باشید
    اگر طرف مقابل تان بهانه هایی مثل این که «تو فرد ایده آل من هستی اما من آدم زندگی مشترک نیستم»، «تو گزینه های بهتر از من می توانی داشته باشی»، «دوستت دارم اما نمی توانم به خاطر برخی مشکلات با تو ازدواج کنم» و... شما را معطل می کند، خیلی زود رابطه را تمام کنید. این افراد نه آنقدر شهامت آن را دارند که بگویند هیچ وقت فکر ازدواج با شما نیستند و هدفشان صرفا دوستی و وقت گذرانی است، و نه آنقدر قابل اعتماد هستند که بتوانید به تغییر نظرشان درباره ازدواج امیدوار باشید. در مقابل این افراد، قاطعیت داشته باشید. موبایل‌تان را خاموش کنید و به او بگویید در گفتگو با شما از کلمات محبت آمیز استفاده نکند. برای خودتان ارزش قائل شوید و موقعیت های بعدی زندگی تان را به خاطر بودن در یک رابطه عقیم و بی سرانجام هدر ندهید. اگر شما مدام بازخوردهای مثبت به او بدهید و با رفتارتان تشویق‌اش کنید به این بازی ادامه بدهد، به او پیام داده‌اید که بازی را ادامه بده چون هر دو از آن لذت می‌بریم. اگر چنین رفتاری کردید نباید پس از مدتی تنها به محکوم کردن او بپردازید و بگویید شما را به بازی گرفته بود چون شما دانسته و آگاهانه در این راه آمده‌اید و از این بازی لذت برده‌اید.

    منبع : salamat.ir

  18. 2 کاربر از Atghia بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  19. #110
    M Ơ Ɗ Є Ʀ ƛ Ƭ Ơ Ʀ VAHID's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2008
    محل سكونت
    "فروم" ها خانه دوم ما
    پست ها
    10,149

    پيش فرض


  20. 4 کاربر از VAHID بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •