تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 11 از 12 اولاول ... 789101112 آخرآخر
نمايش نتايج 101 به 110 از 112

نام تاپيک: ایران شناسی

  1. #101
    حـــــرفـه ای Asalbanoo's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    10,370

    پيش فرض موسیقی

    عاشقان قشقايى

    عاشقان قشقايى از مناطقى مانند قفقاز و شيروان به استان فارس مهاجرت کرده‌اند و از اين رو ترک زبانند. ساز اصلى آنها چگور است اما از سه دهه پيش تار جاى آن را گرفت و اکنون کمانچه ساز اصلى آنها است. عاشق‌ها به دليل شرايط سخت زندگي، بيشتر در شهرها زندگى مى‌کنند و ارتباط چندانى با ايل ندارند. بسيارى ديگر نيز به دليل تنگدستى در روستاهاى دوردست و آبادى‌هاى اطراف شيراز زندگى مى‌کنند و بدين ترتيب بسيارى از آهنگ‌هاى آنها فراموش شده‌است.



    عاشق‌ها معمولاً داستان‌هاى طولانى را توأم با ساز و آواز ارائه مى‌کنند. از آهنگ‌هاى قديمى عاشق‌ها مى‌توان از سحرآوازي، جنگ‌نامه و از آهنگ‌هاى متداول امروزى از کوراوغلي، محمود و صنم، هليله و خسرو و بيستون نام برد.


    چنگيان

    موسيقى قوم قشقايى در ميان چنگيان رايج است. آنها نوازندگان کرنا، ساز و نقاره هستند. اين هنرمندان معمولاً در عروسى‌ها و ساير جشن‌ها مى‌نوازند. چنگى‌ها نيز مانند عاشق‌ها از مردم محروم و زحمتکش ايل هستند.



    چنگيان نمايانگر موسيقى متداول طايفهٔ خويش هستند و نواهاى آنها، پيچيدگى و دشوارى نواهاى عاشقى را ندارد و آينه تمام‌نماى موسيقى عاميانه به شمار مى‌رود.

    ساربانان


    ساربانان آهنگ‌هاى قومى ايل را با ني مى‌نوازند. ني در ميان مردم ايل، سازى قديمى و شناخته شده است.

    ترانه‌هاى عاشق‌ها و چنگيان به زبان ترکى قشقايى است ولى ساربانان با زبانى غير از آن يعنى کوروشي مى‌خوانند که شبيه زبان پهلوى است. در ميان آهنگ‌هاى مخصوص ساربانان مى‌توان از گدادارنما که در وصف شترهاى در حال حرکت است، نام برد. بخش قابل توجهى از موسيقى ايل قشقايى را لالايي تشکيل مى‌دهد که در ميان مادران ايل معمول است.


    در ايل قشقايى آهنگ‌هايى وجود دارد که آنها را در هنگام کار اجرا مى‌کنند و معروف‌ترين آنها عبارتند از: سحرآوازي، جنگ‌نامه و موسيقى‌هايى که براى برنج‌کوبي، راندن گلّه و دوشيدن احشام نواخته و خوانده مى‌شود.

  2. #102
    اگه نباشه جاش خالی می مونه 68vahid68's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    محل سكونت
    tehran
    پست ها
    214

    پيش فرض رابطه قوم قشقايي با ايلات بختياري

    موسيقي و رقص قشقايي به دليل نزديكي با قوم بختياري بسيار تحت تاثير موسيقي اين قوم قرار گرفته است
    نزيديكي اين دو قوم هميشه هم فرهنگي نبوده و جنگ هاي بسياري بين اين دو قوم كوج نشين وجود داشته است اين جنگها بيشتر به خاطر چراگاه بوده است كه از نياز هاي اساسي دو قوم بوده است

  3. #103
    حـــــرفـه ای Asalbanoo's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    10,370

    پيش فرض آثار تاريخى

    حوطه تاریخی شهر پاسارگاد

    محوطه تاریخی نقش رستم

    مجموعه ساسانی فیروزآباد

    آرامگاه ها

    بازار ها

    سد و بند

    کاروانسراها

    قلعه‌ها

    آتشکده‌ها

    خانه‌های تاریخی

    محوطه تاریخی تخت‌جمشید

    تاریخی نقش رجب


    محوطه تاریخی بیشاپور

    ابنیه حکومتی

    آب‌انبار ها

    پل‌ها


    تپه ها و تل‌ها

    نقش‌برجسته ها

    برج‌ها


    حمام‌ها

  4. #104
    حـــــرفـه ای Asalbanoo's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    10,370

    پيش فرض محوطه تاريخى شهر پاسارگاد 1

    وجه تسمیه پاسارگاد

    آرامگاه کوروش

    کاخ اختصاصی

    برج سنگی معروف به زندان سلیمان

    آثار باستانی پاسارگاد

    کاخ دروازه انسان بال‌دار

    کاخ بارعام

    استحکامات تل تخت یا ”تخت مادر سلیمان“








    شهر پاسارگاد در ۷۰ کيلومترى شمال تخت‌جمشيد، در جاده آسفالته شيراز-آباده، با فاصله سه کيلومترى جاده قرار دارد.
    دشتى که پاسارگاد در آن واقع شده، به نام دشت مرغب ناميده مى‌شود و با مساحتى حدود ۲۰٭۱۵ کيلومتر، ۱۲۰۰ متر از سطح دريا ارتفاع دارد. رود پُلوار که در ايران باستان مدوس (Medus) ناميده مى‌شد، اين دشت را سيراب مى‌کند.



    پيش از اين که شهر پاسارگاد در دشت مرغاب ساخته شود، اين دشت از سابقه تمدنى سه هزار ساله برخوردار بود و روستاهايى چون تل‌نخودي، تل‌خارى (خري)، تل سه‌آسياب و دو تولان (دو تُلون) که در هزاره چهارم و سوم پيش از ميلاد، در آنها کشاورزى مى‌شد، داراى رونق و شکوه ويژه‌اى بود.



    برخى از مورخان ذکر کرده‌اند که کورش با شکست استياگس (آستياک) در سال ۵۵۰ پيش از ميلاد، امپراتورى ماد را سرنگون کرد. او در ميدان جنگى که بر مادها پيروز شد، محلى را براى اقامت خود به عنوان پايتخت برگزيد. اين محل همين دشت مرغاب است.




    وجه تسميه پاسارگاد

    در مورد واژه پاسارگاد نظريات گوناگونى ابراز شده است: نخستين کسى که در اين زمينه اظهارنظر کرده، هردوت است که از پاسارگادي به عنوان مهم‌ترين طايفه و عشيره پارسيان نام برده و هخامنشيان را برخاسته از اين طايفه مى‌داند. کنت کورس اين واژه را به صورت پارسه گَد آورده است.



    اصولاً وجه اشتقاق اين واژه در پارسى باستان مورد ترديد است و پاسارگاد را محل استقرار پارسيان، زيستگاه پارسيان، تختگاه پارسه و دژ پارسيان معنى کرده‌اند.



    هالُک براساس گل‌نبشه‌هاى تخت‌جمشيد معتقد است که صورت ايلامى واژه پاسارگاد، بَتَرکَتَ (Batrakata) بوده است.




    آثار باستانى پاسارگاد

    مجموعه آثار پاسارگاد در محوطه‌اى به پهناى دو و درازى سه کيلومتر گسترده است. همين گستردگى موجب شده که هنرى فرانکفورت اظهار نمايد پاسارگاد مکان استقرار يک فرمانرواى کوچ‌نشين بود.



    اين آثار از شمال به جنوب به پنج گروه زير تقسيم مى‌شوند:



    ۱. صفه عظيم تل‌تخت يا تخت‌مادر سليمان و باروى خارجى آن.



    ۲. محوطه مقدس در شمال غرب آن.



    ۳. ساختمان زندان.



    ۴. مجموعه کاخ‌ها شامل محوطه چهارباغ با آب‌گذرها، حوضچه‌هاى سنگى و کاخ‌هاى پذيرايى يا بارعام، کاخ اختصاصى کوروش يا کاخ مسکوني، کوشک‌هاى الف و ب، درگاه و پل.



    ۵. آرامگاه کوروش در فاصله ۵/۱ کيلومترى کاخ‌ها.



    آثار باستانى پاسارگاد از لحاظ تاريخى به سه دوره ويژه تعلق دارند:



    آثار پيش از تاريخ و پيش از دوره هخامنشى

    شمن کاوش‌هاى باستان‌شناسى در شمال آرامگاه کوروش، در صفه سنگى مشهور به تخت‌سليمان، چند تکه سفال نقش‌دار و قسمتى از يک مجسمه سنگى از دوره ايلامى کشف شد.




    آثار دوره هخامنشى

    اين آثار دربرگيرندهٔ کاخ پذيرايى کوروش، کاخ اختصاصى کوروش، کاخ شرقى با نقش برجسته انسان بال‌دار، صفه سنگى معروف به تخت‌مادر سلسمان (تل‌تخت)، آب‌نماهاى کاخ شاهي، حوضچه‌هاى سنگي، ويرانه برج سنگي، بناى موسوم به زندان، دژ پاسارگاد، آتشکده پاسارگاد و آرامگاه کوروش.




    آثار بعد از اسلام


    اين آثار شامل مسجد اتابکان که در رمضان سال ۶۲۱ هـ.ق توسط اتابک زنگي ساخته شد، کتيبه و محراب کنده شده در اتاق آرامگاه کوروش که در همان زمان اتابک زنگى حجارى شد، بناى اسلامى به نام مدرسه يا کاروانسرا در صدمترى شمال آرامگاه کوروش که آن را هم اتابک زنگى ساخت و اينک به صورت ويرانه درآمده است.



    در سال ۱۳۲۸ شمسى يک قطعه سنگ از کتيبه‌اى که روى آن جمله السلطان‌المطاع‌ابوالفارس به خط ثلث زيبا حکاکى شده، از زير خاک بيرون آمد. با توجه به اين که ابوالفارس لقب شاه شجاع مظفري (۷۵۹تا ۷۷۶ هـ.ق) بود و چند سکه از وى نيز پيدا شد، نظر بر اين است که اين پادشاه هم، ساختمان يا ساختمان‌هايى در پاسارگاد کرده بود.

  5. #105
    حـــــرفـه ای Asalbanoo's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    10,370

    پيش فرض محوطه تاريخى شهر پاسارگاد (۲)

    آرامگاه کوروش

    آرامگاه کوروش بزرگ مهم‌ترين اثر مجموعهٔ پاسارگاد که در دوره‌اى به مشهد مادر مقدس مشهور بود، از سال ۱۸۲۰ به بعد به عنوان آرامگاه کوروش شناسايى شد. بناى آرامگاه ميان باغ‌هاى سلطنتى قرار داشت و از سنگ‌هاى عظيم که درازاى بعضى از آن‌ها به هفت متر مى‌رسد، ساخته شده است. تخته‌سنگ‌هاى آرامگاه با بست‌هاى فلزى به هم پيوسته بود. اين بست‌ها بعدها سرقت شده و هرچند بيشتر اين آسيب‌ها بعدها ترميم شد، اما جاى خالى برخى از آنها به صورت حفره‌هايى در دل سنگ باقى مانده است.



    بناى آرامگاه از دو قسمت تشکيل شده است: يکى سکويى شش پله است که قاعده آن به شکل مربع مستطيل به وسعت ۱۶۵ متر مربع است و ديگرى اتاقى کوچک به وسعت ۵/۷ متر مربع با سقف شيب‌دار است که ضخامت ديوارهايش به ۵/۱ متر مى‌رسد.در ورودى آرامگاه با پهناى ۷۵ سانتيمتر در سمت شمال غربى بنا قرار دارد.

    پس از کشته شدن کوروش در جنگ با سکاها، جسد او را موميايى کردند و در ميان تخت زريّنى نهادند و اشياى سلطنتى و جنگى او را در کنارش گذاشته بودند. در حملهٔ اسکندر مقدونى اين آرامگاه تاراج شد.



    آرامگاه کوروش در تمام دوره هخامنشى مقدس به شمار مى‌آمد. اين تقدس در دوران اسلامى نيز به قوت خود باقى ماند و مردم از آنجا که ساختن بناهاى عظيم سنگى را خارج از قوت بشرى مى‌دانستند، ساخت آن را به حضرت سليمان که ديوها را براى انجام کارهاى دشوار در خدمت خود داشت، نسبت دادند و آن را مشهد مادر سليمان ناميدند.




    کاخ دروازه انسان بال‌دار

    کاخ دروازه به وسعت ۷۲۶ متر مربع در جنوب شرقى جلگه پاسارگاد واقع است. اين بنا داراى تالارى به وسعت ۵۸۶ متر مربع است که سقف آن را هشت ستون به ارتفاع تقريبى ۱۶ متر نگاه مى‌داشت. زيرستون‌ها به ابعاد ۲٭۲ متر و به شکل مکعب دو پله‌‌اى و از سنگ سياه ساخته شده که به علت تخريب، امروزه در پوششى از کاهگل حفاظت مى‌شوند. وجود اين زيرستون‌هاى بزرگ نشان دهندهٔ عظمت ستون‌هاى کاخى است که هيچ اثرى از آن باقى نمانده است.



    اين تالار داراى دو درگاه اصلى در سمت شمال غربى و جنوب شرقى و دو درگاه فرعى در سمت شمال شرقى و جنوب غربى بود. ارتفاع اين درگاه‌ها ۹ متر بود و امروزه تنها يکى از جرزهاى درگاه شمال شرقى آن برجاى مانده است. بر اين جرز نقش انسانى با چهار بال در حال نيايش حجارى شده است. اين نقش تا سال ۱۸۶۴ ميلادى داراى کتيبه‌اى سه زبانه با مضمون من کوروش شاه هخامنشى‌ام بود. اين کتيبه در سال‌هاى بعد از بين رفت. اين کاخ شباهت بسيار با کاخ دروازه ملت‌ها در تخت‌جمشيد دارد.




    کاخ اختصاصى

    اين کاخ در ۱۳۰۰ مترى شمال غربى آرامگاه کوروش واقع و ۳۱۹۲ متر مربع وسعت داشت. طرح و جزييات معمارى کاخ آن را به عنوان يک بناى اختصاصى معرفى مى‌کند. بخش‌هاى مختلف اين کاخ عبارت است: يک تالار مرکزى و دو ايوان در غرب و شرق و دو محوطهٔ باز در شمال و جنوب. تالار مرکزى داراى ۳۰ ستون در ۵ رديف شش‌تايى بود و زيرستون‌هاى آن به صورت مکعب دوپله‌اى از سنگ سياه و سفيد تشکيل شده بود. ده جرز آجرى مکعب‌شکل نيز در دو سمت تالار وجود داشت.



    ايوان جنوب شرقى کاخ يا ايوان تخت، داراى دو رديف بيست‌تايى ستون بود. درست در مرکز اين ايوان و رو به باغ، جايگاه تخت سنگى مشخص شده است که احتمالاً محل استقرار شاه بود.



    در انتهاى جنوب غربى اين ايوان تنها جرز سنگى برجاى مانده از اين کاخ ديده مى‌شود که کتيبه‌اى ميخى به زبان پارسى باستان، ايلامى و بابلى بر آن نقش شده که ترجمه آن چنين است: من هستم کوروش شاه هخامنشي.



    درگاه اصلى ديگر، تالار را به ايوان شمال‌ غربى پيوند مى‌دهد. اين درگاه داراى نقشى از پادشاه و مستخدم چتردار يا مگس‌پران همراه اوست که به بسيارى از نقوش تخت‌جمشيد شباهت دارد.




    کاخ بارعام

    اين کاخ در جايى بنا شده که با کاخ‌هاى خصوصى فاصله داشته باشد. وسعت کاخ ۲۴۷۲ متر مربع و در محور شمال‌غربي-جنوب‌شرقى ساخته شده است. کاخ از چند بخش تشکيل شده است: يک تالار وسيع هشت ستونى به وسعت ۷۰۵ متر مربع که در مرکز قرار دارد و از کف‌سازى آن تنها بخش کوچکى بر جاى مانده است. ارتفاع اين تالار از سقف ايوان‌هاى اطراف آن بيشتر بود و در ديوارهاى بالاى آن روزنه‌هايى براى تابيدن نور به داخل تعبيه شده بود. از هشت ستون اين تالار، يک ستون هنوز پابرجاست. ارتفاع کنونى اين ستون ۱۰/۱۳ متر است.

    تالار مرکزى از طريق چهار درگاه به چهار ايوان ارتباط مى‌يابد. درگاه و ستون‌هاى ايوان‌ها از سنگ سياه بود. درگاه شمال غربى که راه ورودى بازديدکنندگان است، با نقش پاى انسان و عقاب به يک ايوان ۱۶ ستونى ارتباط دارد. درگاه شمال شرقى نيز به بزرگ‌ترين ايوان کاخ که ۴۸ ستون داشت، مرتبط بود.




    درگاه جنوب شرقى که در برابر ورودى کنونى قرار دارد، با نقش انسان و ماهى و گاو به يک ايوان ۱۶ ستونى راه مى‌يابد. در ايوان تنها يک جرز بر جاى مانده که يکى از کهن‌ترين کتيبه‌هاى خط ميخى بر آن حک شده است. اين کتيبه به سه زبان پارسى باستان، ايلامى و بابلى نوشته شده و متن آن چنين است: آدم کووش خشايثى يه هخامنشى‌يه به معنى من کوروش شاه هخامنشى‌ام.

  6. #106
    حـــــرفـه ای Asalbanoo's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    10,370

    پيش فرض محوطه تاريخى شهر پاسارگاد (۳)

    برج سنگى معروف به زندان سليمان

    يکى از آثار بسيار زيبا که به اوايل دوره هخامنشيان تعلق دارد، بناى چهارگوش برج‌ مانندى است که در دوران اسلامى به زندان سليمان شهرت يافت. اکنون تنها يک ديواره از اين بنا باقى مانده است. هرچند برخى اين بنا را آتشگاه مى‌شمارند، اما به احتمال زياد اين بنا مقبره کمبوجيه، پسر و جانشين کوروش است. ارتفاع برج نزديک به ۱۴ و قاعده آن ۷/۲۳٭۲۷/۷ متر است که بر سکويى سه پله‌اى قرار داشت. اين برج شبيه کعبه زرتشت در نقش رستم است.



    ديوارهاى اين برج از سنگ سفيد مرمر نما ساخته شده که براى تزيين تعداد زيادى حفره کوچک مستطيل شکل در رديف‌هاى منظم و ۱۰ حفره پنجره‌مانند به نام پنجره کور در اطراف آن کار شده است. اين پنجره‌ها با سنگ سياه قاب شده است.




    استحکامات تل تخت يا تخت مادر سليمان

    تل تخت که در فاصلهٔ ۲۳۰۰ مترى آرامگاه کوروش قرار گرفته حدود دو هکتار وسعت دارد و در اصل روى تپه‌اى بنا شده تا بر همه دشت مسلط باشد. ارتفاع تل تخت از کف دشت، ۵۰ متر است. پس از صاف کردن تپه، بخشى را هم به طور مصنوعى به صورت يک محوطه سنگى بر آن افزوده‌اند که در نتيجه فرم سکويى کثيرالاضلاع را يافته است.

    آثار چهار دوره مختلف در اين مجموعه شناسايى شده است:




    آثار دوره نخست از زمان کوروش بزرگ

    اين آثار شامل صفه عظيم سنگى است که در سمت غرب و شمال غربى تپه از چند قسمت تشکيل شده است. ديواره بيرونى که از بيست رديف سنگ آهکى عظيم بنا شده، نماى تل تخت را تشکيل مى‌دهد. اطراف اين سنگ‌ها به شکل زيبايى تراش خورده و وسط آنها برجسته است.



    ديواره درونى پشت ديواره بيرونى قرار دارد و از لاشه سنگ‌هاى مسى رنگ تشکيل شده و بدون ملات، به گونه‌اى ماهرانه در هم قفل شده‌اند تا ديوار بيرونى و کف‌سازى بنا را حفاظت کنند.



    هسته بنا که سطح درونى تپه و قسمت مرکزى آن را تشکيل مى‌دهد، جاى ساختمان‌هاى روى تپه بود و همه از خشت و لاشه ساخته شده است. براى ورود به صفه سنگى دو راه پله در بخش شمال شرقى تعبيه شده بود که بخش‌هايى از آن باقى است. اين بخش در مجموعه پاسارگاد مرتفع‌ترين عمارت و به صورت قلعه‌اى مشرف بر دشت بود.




    آثار دوره دوم مربوط به داريوش هخامنشى

    اين آثار که مربوط به سال‌هاى ۵۰۰ تا ۲۸۰ پيش از ميلاد يعنى از زمان سلطنت داريوش هخامنشى تا آخر سلطنت سلوکوس اول است، شامل دژى محکم است که با ديوارهاى آجرى و خشتى بر روى محوطه بنا شده و تغييراتى در مجموعهٔ بالاى صفه به وجود آورده‌اند.




    آثار دوره سوم

    آثار اين دوره که بين سال‌هاى ۲۸۰ تا ۱۸۰ پيش از ميلاد يعنى از زمان سلطنت آنتيوخوس اول تا آنتيوخوس چهارم ايجاد شده، همراه با تغييراتى در اتاق‌ها و راهروها است. اين متعلقات در يک دوره طولانى به دست فراموشى سپرده شده و بدون استفاده ماند.




    آثار دوره چهارم

    که به سده‌هاى آغازين اسلام تعلق دارد نشان مى‌دهد اين بخش دوباره مورد استفاده قرار گرفته و سپس مجدداً متروک مانده است

  7. #107
    حـــــرفـه ای Asalbanoo's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    10,370

    پيش فرض محوطه تاريخى تخت‌جمشيد 1

    تخت‌جمشيد در دامنه کوه رحمت در ۵۷ کيلومترى شمال شهر شيراز، در شهرستان مرودشت در طول جغرافياى ۵۳ درجه و ۵۴ دقيقه شرقى و عرض ۲۹ درجه و ۵۶ شمالى قرار گرفته و ۱۷۷۰ متر از سطح دريا ارتفاع دارد

    وسعت صفه تخت‌جمشيد ۴۵۵ متر در جبهه غربي، ۳۰۰ متر در ضلع شمالي، ۴۳۰ متر در سمت شرقى و ۳۹۰ متر در ضلع جنوبى است که در مجموع ۱۲،۵۰۰ متر مربع را در بر مى‌گيرد. البته مساحت زمان آبادانى آن بيش از اين بود.



    از تاريخ دقيق ساخت تخت‌جمشيد اطلاع دقيقى در دست نيست، اما از لوحه‌هاى طلا و نقره کشف شده در تخت‌جمشيد، مشخص شده است که ساخت آن در ۵۱۸ پيش از ميلاد هم زمان با اوج اقتدار حکومت پارس آغاز شد. داريوش اول براى نشان دادن شکوه و قدرت فرمانروايى خود و از سوى ديگر براى برپايى جشن‌هاى ملى و مذهبى چون نوروز دستور داد تا با تسطيح دامنهٔ کوه و ايجاد صفه‌اى عظيم، کاخ‌هاى مجللى را در آنجا بنا کنند. دوره شکوه و آبادى تخت‌جمشيد ۲۰۰ سال به طول انجاميد.



    مجموعه تخت‌جمشيد شامل کاخ‌ها، بخش‌هاى خدماتي، حصارها، شبکهٔ آب‌رسانى و مقابر دو پادشاه و ... است. هر کاخ به تناسب ابعاد و موقعيت آن کاربرد ويژه‌اى داشت و مجسمه‌ها، نقش‌هاى برجسته سنگى و آجرهاى لعاب‌دار در نماى داخلى و خارجى کاخ‌ها براى تزيين به کار رفت. مجموعه تخت‌جمشيد در دورهٔ داريوش سوم در سال ۳۳۰ پيش از ميلاد به دست اسکندر مقدونى به آتش کشيده شد.



    عمليات ساختمانى از قسمت جنوبى صفه آغاز شد و نخست بخشى از خزانه و کاخ تچرا يعنى کاخ اختصاصى داريوش و تالار بزرگ بارعام يعنى کاخ آپادانا ساخته شد. اين ساخت و ساز در دوران پادشاهى داريوش اول، خشيارشا و اردشير اول که بين سال‌هاى ۵۰۰ تا ۴۵۰ پيش از ميلاد بود، به طول انجاميد. در زمان پادشاهى اردشير سوم از ۴۰۴ تا ۳۵۹ پيش از ميلاد نيز بخش ديگرى از اين مجموعه بنا شد.



    تمامى نقوش تخت‌جمشيد ابتدا رنگ‌آميزى شده بود و هنوز آثار اين رنگ‌ها بر روى برخى نقوش باقى است. علاوه بر اين بسيارى از طرح‌ها و حتى ستون‌ها با ورقه‌هاى طلا و نوار طلايى تزيين شده بود. روى نقوش شاه و تاج وى به ويژه در کاخ داريوش ، کاخ خشيارشا و کاخ مرکزي، جواهرات قيمتى کار گذاشته شده بود. ساير نقوش هم کم و بيش تزييناتى داشت.



    در تخت‌جمشيد دو نوع سنگ به کار رفته است:


    - سنگ صخره‌اى از جنس آهکى به رنگ خاکسترى شفاف با سنگواره‌هايى از دوره کرتاسه مياني.



    - سنگ صخره‌اى از جنس آهکى اما سخت‌تر از نوع پيشين و به رنگ خاکسترى مايل به سياه.



    براى تهيه اين سنگ‌ها از چند معدن استفاده مى‌شد. بخشى از اين سنگ‌ها از سنگ‌هاى صخره صفه تخت‌جمشيد است. از معدن‌هاى شمال غربى صفه تخت‌جمشيد و اطراف تخت‌جمشيد نيز سنگ نوع آهکى تهيه مى‌شد. در منتهى عليه گوشه غربى صفه و در مجاور آن در سنگ‌ها و صخره‌ها، جاى برش سنگ هنوز وجود دارد. از معدن‌هاى مجدآباد در ۴۰ کيلومترى غرب تخت‌جمشيد، سنگ آهکى سخت‌تر فراهم مى‌آمد.



    بخشى از سنگ‌ها هم از معدن کوه‌ حاجى‌آباد (نقش رستم) در ۵/۲ کيلومترى تخت‌جمشيد فراهم شده است.



    تخت‌جمشيد نامى است که مورخين اسلامى بر اين مجموعه نهاده‌اند اما نخستين نام تخت‌جمشيد به نام ملت سرنشين فارس، پارسه کرته بود. از سوى ديگر نام اين کاخ در گل‌نبشته‌ها و نيز در کتيبه بالاى درگاه سنگى تالار ورودى تخت‌جمشيدپارسه ذکر شده است. تخت‌جمشيد در دوره ساسانيان ست ستون به معنى صد ستون ناميده مى‌شد. يونانيان آن را پرسپوليس يعنى شهر پارسه مى‌ناميدند.

  8. #108
    حـــــرفـه ای Asalbanoo's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    10,370

    پيش فرض محوطه تاريخى تخت‌جمشيد (۲)

    پلکان ورودى


    وروديهٔ صفه تخت‌جمشيد از دو رديف از ۶۳ پله تشکيل شده که به پاگرد بسيار وسيعى منتهى مى‌شود و با چرخش ۱۸۰ درجه، مجدداً ۴۸ پله ديگر به صفه راه مى‌يابد. ارتفاع صفه از سطح زمين ۱۲ متر است. به اين ترتيب در هر سمت ۱۱۱ پله وجود دارد. هر پله ۹۰/۶ طول، ۳۸ سانتى‌متر پهنا و ۱۰ سانتى‌متر ارتفاع دارد.

    به نقل از فارسنامه ابن‌بلخي، در مورد ارتفاع پله‌ها برخى بر اين باورند که در زمان آبادانى تخت‌جمشيد، با اسب و به صورت سواره از آنها بالا مى‌رفتند. اين نظر نادرست است، چه در ايران باستان سواره رفتن به داخل کاخ شاهى ممنوع بود و اين امر به منزله پست شمردن بارگاه بود. پيرلوتي در سال ۱۹۰۹ م. (۱۳۲۳ هـ.ق) براى بررسى موضوع سواره از پله‌ها بالا رفت. او در سفرنامه‌اش نوشته است که صداى سم اسب به طور وحشتناکى در تمام تخت‌جمشيد مى‌پچيد. دکتر شهبازي بر آن است که پهن و کوتاه بودن پله‌ها براى آن بود که بسيارى از بزرگان ادارى و سپاهى بتوانند به آساني، هم گروه و گفتگو‌کنان از آنجا بالا بروند؛ درست به همان گونه که اين بزرگان بر پلکان آپادانا و کاخ مرکزى به تصوير درآمده‌اند.



    در دو سوى پلکان جان‌پناهى از کنگره‌هاى چهار پله‌اى زيبا وجود دارد که بعضى از آنها از بين رفته است. بلنداى اين کنگره‌ها ۶۴ سانتى‌متر است و در پايين ان که پهن‌تر است، فرورفتگى طاقچه‌مانندى درست کرده‌اند. مى‌گويند اين کنگره‌ها مظهر دژهاى پارسيان و طاقچه آن، نشانگر دروازه آنها بوده است.



    قطعات سنگى که براى پلکان ورودى به کار رفته با هم برابر نيست و آنها را بدون ملات در کنار هم چيده‌اند و با بست دم چلچله آنها را به هم وصل کرده‌اند. هر چهار-پنج پله را در دو قطعه از سنگ‌ها به وجود آورده‌اند.



    بيشتر پله‌هاى ورودى از گزند باد و باران و گذر مردمان آسيب بسيار ديده بود که در دهه چهل و پنجاه آنها را مرمت کردند.غير از اين راه ورودي، در کوچکى نيز در زاويه شمال غربى صفه وجود دارد.




    کاخ دروازه ملل


    بالاى پلکان ورودى سمت چپ، به فاصله ۲۲ متر از لبه صفه، کاخ کوچکى وجود دارد تکه دروازه ملل ناميده مى‌شود. نمايندگان همه ملت‌هاى شاهنشاهى هخامنشى نخست وارد اين کاخ مى‌شدند و روى سکوهاى سنگى پيش‌بينى شده در اطراف تالار کاخ، به انتظار ورود مى‌نشستند.



    اين بنا که توسط خشيارشا ساخته شده شامل تالارى با ديوارهاى خشتى بزرگ و سه درگاه عظيم است؛ درگاه غربى به سوى پلکان ورودي، مدخل شرقى توسط يک خيابان به سوى کاخ صدستون و درگاه جنوبى با عبور از يک حياط مرکزى به کاخ آپادانا ارتباط مى‌يابد. چهار ستون بلند به ارتفاع ۵/۱۶ متر، سقف را استوار مى‌داشتند. از اين چهار ستون، فقط دو ستون باقى مانده بود و يک ستون را هم در سال ۱۳۴۴ شمسى از قطعات پراکنده آن روى هم سوار کرده‌اند.



    هر ضلع تالار ۷۵/۲۴ متر و مساحت آن ۵/۶۲۱ متر مربع است. در دو طرف درگاه غربي، دو گاو بسيار بزرگ جرزهاى درگاه را بر پشت خود دارند. روى آنها به طرف دشت و پاهاى عقب آنها در حال حرکت است. اين دو گاو بزرگ‌ترين نقش حجارى شده تخت جمشيد هستند.



    در بالاى سر اينها، بر جبهه دروني، سنگ‌نبشته‌اى در سه خط و سه زبان از خشيارشا وجود دارد که در آن آمده است: گويد خشيارشا اين دروازه همه ملت‌ها را من به خواست اهورامزدا ساختم. بسا ساختمان‌هاى خوب ديگر در اين پارسه کرده آمد که من برآوردم و پدرم. هر آن بنايى که زيبا مى‌نمايد همه را به تأييد اهورامزدا ما ساختيم.



    در درگاه شرقي، مجسمه‌هايى از سر انسان با تنه گاو و بال عقاب ديده مى‌شود.



    ديوارهاى تالار ملل با کاشى‌هاى رنگين سبز، آبى و نارنجى و ديگر رنگ‌ها پوشيده شده بود که نمونه‌هايى از آنها در موزه ساسانى موجود است.




    کاخ آپادانا


    بزرگ‌ترين و با شکوه‌ترين اثر موجود در تخت‌جمشيد، کاخ داريوش يعنى کاخ آپادانا است که مساحت آن در زمان داريوش بزرگ آغاز و در زمان خشيارشا پايان يافت.



    در کاخ آپادانا يا کاخ بارعام، شاه نمايندگان ملل تابع را براى بارعام نوروزى به حضور مى‌پذيرفت. اين کاخ داراى يک تالار مرکزى چهارگوش با ۳۶ ستون به بلندى ۶۵/۱۹ متر و سه ايوان شمالي، شرقى و غربى است که هر يک ۱۲ ستون وجود دارد. همه ستون‌ها در شمال، شرق و غرب کاخ قرار دارند. در جنوب چهار برج در چهار گوشه بيرونى تالار و چند اتاق نگهبانى وجود دارد.



    ايوان شمالى در اندازه ۶۰٭۲۵ متر و مجموعاً ۱۵۰۰ متر مربع مساحت دارد و سطح آن سه متر بالاتر از سطح حياط آپادانا است. يک پلکان دو سويه از حياط به ايوان شمالى راه دارد. در دو سوى ديوار اين پلکان، نقش‌هاى زيبا حک شده که از شاهکارهاى هنر هخامنشى است. در پيش‌بست بزرگ يا قسمت عقب پلکان، ۲۳ گروه نمايندگان در سه رديف، نشان داده شده و در قسمت شمالى بزرگان ايرانشهر و ميرآخوران و سربازان گارد جاويدان نقش شده‌اند. هر يک از بزرگان گل يا غنچهٔ نيلوفر آبى به دست دارد و در دست بعضى ديگر اشيايى مشاهده مى‌شود که احتمالاً سيب يا تخم‌مرغ رنگى است. تمامى اين اشيا از علايم نوروز به شمار مى‌آيند.



    گروه نمايندگان از ملل تابعه حکومت هخامنشى هستند و نمايندگانى از مادى‌ها، خوزى‌ها، هراتى‌ها، رخجى‌هاى افغانستان، مصرى‌ها، بلخى‌ها، اسه‌کرتيان، ارمنى‌ها، بابلى‌ها، آشورى‌ها، سکييان، قندهارى‌هاى افغانستان و سکاهاى هوم‌پرست و ... را در بر مى‌گيرد.



    در پيش‌بست کوچک يا قسمت جلو پلکان، يک مجلس نشان داده شده که در دو سوى آن دوابوالهول به شکل شيرى بال‌دار با سر يک انسان تاج‌دار روبه‌روى هم نشسته‌‌اند. علاوه بر آن يک رديف کاج و سر، و نيز شيرى که گاو نرى را مى‌درد نقش شده است.



    تالار مرکزى چهارگوش و به اندازه ۵۰/۶۰٭۵۰/۶۰ متر است و شش رديف ستون که در هر يک ۶ ستون وجود دارد و مجموعاً ۳۶ ستون را تشکيل مى‌دهد، در اين تالار وجود دارد.



    ايوان شرقى آپادانا، زيباترين قسمت اين کاخ است. اين ايوان از نظر اندازه مانند ساير ايوان‌ها ۵/۶۰٭۲۵ متر است و داراى دو رديف ستون و در مجموع ۱۲ ستون است.



    يک جفت پلکان دو سويه با پيش‌بست به طول ۸۱ متر و پيش‌بست دوم به طول ۲۷ متر، از حياط شرقى توسط ۳۱ پله، به ايوان که سه متر بالاتر از سطح حياط است، راه مى‌يابد. روى پيش‌بست‌ها نقوش بسيار زيبا از گل، نخل، دوابوالهول، سرباز، شير، برندگان اسباب و ميرآخوران شاهي، سنگ‌نبشته‌ها و نقش شير گاوشکن و رژه هديه‌آوران، حک شده است.




    حياط آپادانا


    در شمال و شرق کاخ آپادانا، حياطى بزرگ به شکل حرف لاتين L موجود است که ضلع بلند آن در سمت شرق، ۱۶۷ متر درازا و ۳۴ متر پهنا و ضلع کوتاه آن در شمال ۱۵۲ متر طول و حدود ۵۰ متر عرض دارد. اين حياط از شمال به سر پلکان ورودي، جلوخان، دروازه ملل و يک رشته اتاق سربازى و نگهبانى با ديوارهاى خشتى محدود است. اين اتاق‌ها در پشت ديوار جنوبى خيابان سپاهيان ساخته شده و در ِآنها رو به حياط باز مى‌شد.



    در شرق اين حياط چهار حياط چهار اتاق بلند و متوسط، برج دو اتاقه شمال غربى کاخ صدستون و يک دالان بلند غرب کاخ صدستون وجود دارد. در سمت مغرب و جنوب حياط، ايوان‌هاى شرقى و شمالى کاخ آپادانا قرار دارد.

  9. #109
    حـــــرفـه ای Asalbanoo's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    10,370

    پيش فرض محوطه تاريخى تخت‌جمشيد (۳)

    کاخ تچر


    در جنوب غربى آپادانا، رو به جنوب يعنى آفتاب، کاخ تَچَر وجود دارد. اين کاخ از نخستين کاخ‌هايى است که در صفه تخت‌جمشيد ساخته شد. بر دو طرف درگاه جنوبى تالار کاخ تَچَر، بر فراز سر شاه، کتيبه‌اى به سه زبان و سه خط ايلامي، فارسى باستان و بابلى اين چنين نقل شده است: داريوش شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه کشورها، پسر ويشتاسپه، از تخمه هخامنشي، که اين تچر را ساخت.


    در يکى از کتيبه‌ها در زير ستون سالمى که در خارج از صفه تخت در سال‌هاى ۱۳۲۹ يا ۱۳۳۰ پيدا شد، واژه تچر تکرار شده است. اين کاخ تچر و در کتيبه ديگرى هَديش خوانده شده و امروزه تچر و کاخ داريوش ناميده مى‌شود.



    از سوى ديگر واژه تچر را کاخ يا خانه زمستاني معنى کرده‌اند و آن را کاخ زمستانى داريوش دانسته‌اند، اما براى بيان اين مفهوم دليلى در دست نيست.



    سنگ‌هاى اين کاخ خاکسترى و بسيار صاف و صيقل داده شده است، از اين رو آن را تالار آينه يا آينه‌خانه ناميده‌اند.



    کاخ تچر به ابعاد ۴۰٭۳۰ متر، بر روى سکويى که ۲۰/۲ تا ۳ متر از کف آپادانا و حياط مجاور آن بالاتر است، ساخته شده است. اين کاخ داراى يک تالار مرکزى با ۱۲ ستون و اتاق‌هاى کوچک در اطراف آن است. دو اتاق مربع شکل که هر کدام چهار ستون دارند و يک ايوان ۸ ستونى در جنوب اين تالار قرار دارند. در جنوب کاخ هم يک پلکان دو سويه که بر بدنه آنها نقش خدمتگذاران پارسى و مادى که ظرف‌هاى آشپزخانه و خوراکى در دست دارند، حک شده است.



    بر بدنه جبهه جنوبى سکوى کاخ تچر، يعنى بر ديواره جنوبى پلکان دو سويه، چند صحنه حجارى شده از سربازان پارسى کمان‌دار که سنگ‌نبشته‌اى را پاس مى‌دارند نقش شده است. اين سنگ‌نبشته‌ را خشيارشا به خط و زبان فارسى باستان و نيز ايلامى و بابلى نوشته و همين کتيبه دو بار ديگر تکرار شده است.



    بر سنگ‌هاى اين کاخ، يادگارهايى نوشته شده که از همه کهن‌تر به شاپور دوم ساسانى تعلق دارد. از شاپور سکانشاه، عضدالدوله ديلمى و ... نيز کتيبه‌هايى روى ديوارهاى اين کاخ باقى مانده است.




    کاخ ه


    پلکان نقش‌دار دو سويه، ورودى کاخ هـ است. امروزه اين پلکان تخريب شده است. نقش‌هاى پلکان شامل دو گروه ۱۶ نفره نيزه‌دار پارسى است که در دو سوى کتيبه‌اى به زبان فارسى باستان ايستاده‌اند و پشت سر هر گروه، همان کتيبه‌ تکرار شده است.

    کاخ هديش


    در مشرق کاخ هـ، کاخ زيبايى وجود دارد که کاخ اختصاصى خشيارشا بود و براساس کتيبه آن توسط او ساخته شده و معروف به هديش است. اين کاخ در جنوب صفه تخت‌جمشيد و در بلندترين قسمت آن بنا شده و اندازه آن ۵۵٭۴۰ متر است.



    يک پلکان دو سويه در سمت غرب و ديگرى در شمال شرقى آن به حياط کاخ تچر و حياط کاخ د مى‌پيوندد. در سراسر جنوب اين کاخ، ايوانى با لبه کنگره‌دار وجود دارد.



    قسمت اعظم اين کاخ را تالارى به اندازه ۵/۳۶٭۳۶ در برمى‌گيرد. اين تالار داراى شش رديف شش تايى ستون است. در شمال اين تالار، ايوانى ۱۲ ستونى مشتمل بر دو رديف شش تايى وجود داشت که با دو درگاه بزرگ به تالار راه مى‌يافت.



    در دو طرف شرقى و غربى تالار، دو ساختمان شامل اتاق‌هاى نگاهبانان، اتاق چهار ستوني، کفش‌کن و برج وجود داشت. در جبهه داخلى پنجره‌هاى اين کاخ، نقوشى چون بزکوهى و حيوانات ديگر با افرادى که ظرف‌هايى را مى‌آوردند، حجارى شده است. آثار آتش‌سوزى بر سنگ‌هاى متلاشى شدهٔ اين کاخ کاملاً پيداست. بخشى از کوه کف اين کاخ را تشکيل مى‌داد و راه‌آب‌هايى در آن تعبيه شده بود.




    کاخ ج


    در جنوب کاخ آپادانا و شرق کاخ داريوش و غرب کاخ سه‌درى يا تالار شورا، کاخى روى کوه ساخته شده بود که امروزه آثار کمترى از آن مانده است.




    کاخ د


    در شرق کاخ خشيارشا، محوطه روبازى وجود دارد که اندازهٔ آن ۴۵٭۴۰ متر و سطح آن ۵/۲ متر پايين‌تر از کاخ خشيارشا است. در اين محوطه، اتاق‌هاى باريکى وجود داشت. از اين کاخ امروزه چيزى باقى نمانده است.




    حرم سرا يا اندرونى


    اين بنا که توسط پروفسور هرتسفلد و براساس طرح اصلى تجديد ساختمان شد، در جنوب کاخ خشيارشا واقع شده و در اصل به فرمان او ساخته شده بود. در اين کاخ امروزه موزه تخت‌جمشيد راه‌اندازى شده است.



    اين کاخ شامل يک تالار اصلى و تعداد زيادى اتاق و راهرو است. چهار درگاه تالار اصلى با نقش خشيارشا که در حال حمله به شير است و خدمه‌اش، تزيين شده و سقف آن بر ۱۲ ستون چوبى استوار است. کف تالار با ساروج قرمز مفروش شده است.



    در گوشه جنوب غربى قسمت شرقى حرم‌سرا، کتيبه‌اى به خط و زبان فارسى باستان و اکدى از خشيارشا وجود دارد.




    کاخ سه دروازه يا تالار شورا


    در مرکز تخت‌جمشيد، کاخ کوچکى قرار دارد که با سه درگاه و تعدادى راهرو به کاخ‌هاى ديگر ارتباط مى‌يابد. به همين دليل آن را کاخ مرکزى مى‌نامند. اين کاخ را دروازه شاهان نيز مى‌ناميدند.



    کاخ داراى يک تالار مرکزى به ابعاد ۵/۱۵٭۵/۱۵ متر با چهار ستون سنگى است. در شمال کاخ، پلکانى با نقش بزرگان ايراني، به ايوان شمالى ختم مى‌شود و آن را به حياط شرقى کاخ آپادانا متصل مى‌کند. اين ايوان داراى نقوش چندى است. چند اتاق نيز در اطراف کاخ وجود دارد. دو طرف درگاه شرقى تالار مرکزى با نقش ۲۸ نماينده که اورنگ شاهى را حمل مى‌کنند، تزيين شده است.



    کاخ سه دروازه تنها کاخى است که سرستون‌هاى آن به شکل سر انسان با بدن حيوان ساخته شده است و برخى احتمال مى‌دهند که اين کاخ يک نقطه مرکزى و محورى در نجوم و تنظيم تقويم ايران باستان بوده است.




    خزانه


    در شرق قسمت اصلى حرم‌سرا و جنوب کاخ صدستون، بقاياى ساختمان بزرگى وجود دارد که خزانه تخت‌جمشيد را تشکيل مى‌داد. اين مجموعه مشتمل بر يک سالن ۹۹ ستوني، يک تالار صد ستوني، چندين سالن، اتاق و دو حياط خلوت است. ساختمان‌هاى خزانه توسط حصار و خيابانى عريض از ساير قسمت‌ها جدا مى‌شد.



    خزانه به فرمان داريوش اول ساخته شد و خشيارشا اصلاحاتى در آن به عمل آورد. بيشتر ظروف، مجسمه‌ها و به ويژه هشت لوح سنگى معروف خشيارشا از اين محل به دست آمده است. براساس روايات مورخين يونان باستان، پس از سقوط تخت‌جمشيد اسکندر طلا، نقره و اشياى قيمتى خزانه را با سه هزار شتر و بسيارى اسب و قاطر به محل ديگرى انتقال داد.

  10. #110
    حـــــرفـه ای Asalbanoo's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    10,370

    پيش فرض محوطه تاريخى تخت‌جمشيد (۴)

    کاخ صدستون (تالار تخت)


    تالار مرکزى اين کاخ از صدستون سنگى در ۱۰ رديف تشکيل شده و همين امر موجب شد که آن را کاخ صدستون بنامند. ارتفاع اين ستون‌ها ۱۴ متر بود. کاخ صدستون از نظر وسعت دومين کاخ تخت‌جمشيد است ولى تالار مرکزى آن حتى از آپادانا بزرگ‌تر است. اندازه اين تالار ۵/۶۸٭۵/۶۸ متر و حدود ۴۶۰۰ متر مربع وسعت دارد. سقف اين تالار بر ۱۰ رديف تالار داراى هشت درگاه است که به راهروها و صندوقچه‌ها باز مى‌شود.



    ساخت اين تالار توسط خشيارشا آغاز و توسط اردشير اول به پايان رسيد. اين موضوع در کتيبه‌اى که در سنگ پى بنا پيدا شده، نشان داده شده است. از همه ستون‌هاى اين تالار، فقط دو سرستون زيبا به بلندى ۱۴ متر باقى ماند که در دهه ۱۳۱۰ شمسى به شيکاگو منتقل شد.



    موضوع نقوش تالار صدستون، يکى صحنه بارعام و ديگرى نقش حمل کنندگان اورنگ پادشاهى توسط نمايندگان ملل است.



    در شمال اين تالار، ايوانى با حياط وسيع و در شرق آن، يک ساختمان شامل تالارها، انبار و راهرو قرار دارد. در شمال کاخ ايوانى با ۱۶ ستون وجود داشت که دو مجسمهٔ عظيم گاو نگهبان آن بود.




    دروازه ناتمام


    اين دروازه که کار ساختمانى آن شروع شد اما به پايان نرسيد، در انتهاى خيابان سپاهيان و در شمال حياط صدستون قرار دارد. از آنجا که کارهاى ساختمانى و حجارى اين بخش ناتمام ماند به کاخ ناتمام يا دروازهٔ ناتمام مشهور شده است. اين ساختمان مشتمل بر يک تالار چهار ستونى و دو اتاق براى نگاهبانان است. آثار باقى مانده در اين بخش چگونگى کار ساختمانى در مجموعهٔ عظيم تخت‌جمشيد را روشن مى‌سازد. ابتدا تخته‌سنگ‌ها به دو شکل استوانه و مکعب به داخل محوطه حمل مى‌شد، سپس سنگ‌ها به کمک داربست‌هاى چوبى عظيم و قرقره و طناب بالا کشيده مى‌شد و در جاى خود نصب مى‌گرديد و در مرحلهٔ بعد کار تراش اصلى از قسمت بالاى سنگ شروع مى‌شد و در پايان خاتمه مى‌يافت.



    چهره و سم گاو که به صورت نيمه کاره در جرز دروازه ناتمام رها شده است، نشان مى‌دهد که هنگام حملهٔ اسکندر به تخت‌جمشيد، هنوز کارگران در اين قسمت مشغول کار بودند.



    در شمال دروازه ناتمام و بخشى که به ديوان‌سرا شهرت داشت، سى‌هزار لوح گلى به خط ايلامى مشتمل بر پرداخت‌هاى دولتى به کارگران و خدمتگزاران و مأموران ديگر به دست آمده است. در اين لوح‌ها که در نوع خود بى‌نظيرند، مدت کار، مبلغ دستمزد، چگونگى پرداخت و در چند مورد حتى پرداخت‌هاى مساعده به کارگران نيز قيد شده است.




    جايگاه سپاهيان


    در شرق تخت‌جمشيد، حدفاصل بين کوه و بناهاى اصلي، در شرق کاخ صدستون، ساختمان‌هايى مشتمل بر تعدادى تالار و ايوان با جرزهاى خشتى مکعبى وجود دارد که با توجه به اشيايى که در آن کشف شده، به احتمال زياد قراول‌خانه و محل استقرار پاسداران و نگهبانان مخصوص کاخ‌ها بود. به نظر مى‌رسد که قراول‌خانه جايگاه نگه‌دارى و توقف ارّابه‌ها و اسب‌هاى سلطنتى و نُجبا بود و خيابانى که به عرض متوسط ۹ متر در تمام طول شرقى تخت‌جمشيد و دامنه کوه کشيده شده، محل عبور اين گردونه‌ها بود.




    خيابان سپاهيان


    اين خيابان که ۹۲ متر طول و نزديک ۱۰ متر عرض دارد، دروازهٔ ملل را به دروازهٔ ناتمام و ايوان شمالى کاخ صدستون مرتبط مى‌سازد. در دو طرف اين خيابان فرورفتگى‌هاى طاقچه‌مانندى به تعداد زياد و به صورت چند لبه، به فاصله ۷ متر از هم وجود داشت که اکنون به صورت پى با کاهگل پوشانده شده‌اند. احتمالاً اين فرورفتگى‌ها جايگاه سربازان و افسران، هنگام تشريفات بود.



    ديوار سمت راست ديوار اتاق‌هايى است که حياط آپادانا را از خيابان سپاهيان جدا مى‌کند. اين اتاق‌ها احتمالاً محل استقرار نگهبانان کاخ بود.



    ديوار سمت چپ، ديوار اتاق‌هايى است که محل استقرار حجاران و بخشى از کارگاه حجارى بود. در انتهاى خيابان قطعات ستون‌هايى که براى دروازهٔ ناتمام در حال حمل بود، مشاهده مى‌شود.




    چاه سنگى


    روبه‌روى شمال شرقى خزانه، در ارتفاع ۲۲ متر از سطح آن، چاهى به صورت مربع که هر ضلع آن ۷۰/۴ متر است با ژرفاى ۲۶ متر قرار دارد. اين چاه را در زمان ساخت تخت‌جمشيد حفر کردند. اطراف چاه، راه‌آب باريکى کنده شده تا آب باران کوه را به آن هدايت کند. ترديدى نيست که پس از پر شدن چاه و لبريز شدن آن، آب اضافى به خندقى منتقل مى‌شد.



    با توجه به اينکه اين چاه راهى به خارج ندارد و منفذى هم در ته يا بدنه آن موجود نيست، مسلّم است که براى نگه‌دارى آب آشاميدنى تخت‌جمشيد به کار مى‌رفت. حفر اين چاه از شاهکارهاى دورهٔ هخامنشى است.




    آرامگاه‌هاى تخت‌جمشيد


    سه آرامگاه در کوه رحمت، مشرف بر کاخ‌هاى تخت‌جمشيد وجود دارد. از اين ميان دو آرامگاه اردشير سوم روبه‌روى کاخ‌ها، آرامگاه اردشير دوم در ۵۰۰ مترى جنوب صفه تخت‌جمشيد و آرامگاه ناتمام داريوش سوم، روبه‌روى روستاى شمس‌آباد، در پشت ضلع جنوبى کوه رحمت قرار دارد.



    اين آرامگاه‌ها تقليدى از آرامگاه هخامنشيان در نقش رستم و همه آنها داراى ايوانى وسيع، بلند و بدون پلکان است.



    ديدوروس سيسيلي مورخ رومى که در سال ۶۰ پيش از ميلاد از تخت‌جمشيد ديدن کرده در مورد اين آرامگاه‌ها مى‌نويسد براى بالا رفتن از آنها از دستگاه بالابر استفاده مى‌کنند.



    در دهه چهل براى آرامگاه پلکان سنگى درست ‌کردند. وسط ايوان، ورودى آرامگاه قرار دارد. در آرامگاه ادشير دوم، دو قبر که شايد جاى تابوت پادشاه و ملکه بود و در آرامگاه اردشير سوم، شش قبر، احتمالاً براى خاندان سلطنتى حفر شده است. روى قبرها، سنگ محدّبى قرار دارد.



    نقش‌هاى ايوان‌هاى اين آرامگاه مشابه هستند. در دو طرف در ِآرامگاه، دو ستون چسبيده به ديوار وجود دارد که در بالاى آن‌ها پادشاه بر تخت شاهى با فروهر در بالاى سر وى نشان داده مى‌شود. پادشاه يک دست خود را رو به آتش به حال نيايش بلند کرده و در دست ديگر کمانى دارد.



    اورنگ پادشاهى بر روى دست و سر ۲۸ نماينده ملل تابعه قرار دارد.




    آثار خارج از صفه تخت‌جمشيد


    آثار خارج از صفه تخت‌جمشيد شامل يک تخته سنگ حوض مانند به ابعاد ۶۸/۵ متر در ۸۵/۴ متر به صورت تقريباً چهارگوش و ژرفاى ۱۵/۲ متر و آثار باقى‌مانده از يک کاخ ديگر است. از آنجا که قسمت درونى اين سنگ به صورت شيب‌دار تراشيده شده، ديدگاه‌هاى گوناگونى در مورد آن ابراز شده است. احتمال بيشتر بر آن است که اين تخته‌سنگ بزرگ براى ساخت سردر به محل آورده شده باشد.




    کتيبه‌ها


    از دوره هخامنشيان ۱۶ کتيبه و از ساسانيان يک کتيبه در قسمت‌هاى مختلف تخت‌جمشيد، حک شده که بزرگ‌ترين آن‌ها ۸٭۲ متر است. زبان کتيبه‌ها ايلامي، بابلى و ميخى پارسى است. تمامى کتيبه‌ها با طلاى ناب پر شده بود. برخى از اين آثار تا ۴۰۰ سال پيش نيز وجود داشت. آثار باقى‌مانده طلا در کتيبه‌ها در نوشته‌هاى يکى از سياحان نيز ذکر شده است. در ديوار جنوبى صفه، چهار کتيبه به خط ميخى (پارسى باستان) حک شده است. داريوش اول، کارها و هدف‌هايش را در اين کتيبه‌ها شرح داده است:




    کتيبه اول (به زبان پارسى باستان)


    اهورامزدا که بزرگ‌ترين خدايان است، داريوش شاه را آفريد، او را پادشاهى بخشيد، به خواست اهورامزدا داريوش پادشاه است. گويد داريوش شاه: اين کشور پارس-که اهورامزدا به من بخشيد، که زيبا و داراى اسبان خوب و مردم خوب است- به خواست اهورامزدا و من- داريوش شاه- از دشمن ترسد. گويد داريوش شاه: مرا اهورامزدا و ايزدان پشتيبان باشند و اين سرزمين را اهورامزدا از دشمن، از خشکسالي، از دروغ در امان دارد. اين سرزمين را اهورامزدا و ايزدان خواستارم.




    کتيبه ايلامى


    داريوش انگيزه ساخت تخت‌جمشيد را در اين کتيبه بدين صورت مشخص کرده است: من داريوش شاه هستم، شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه کشورهاى بسيار، پسر وشتاسپه، يک هخامنشي. چنان که بر بالاى اينجا، اين دژ ساخته آمد، پيش از آن در اينجا دژى ساخته نشده بود، به خواست اهورامزدا اين ارگ را من ساختم. اهورامزدا و ديگر ايزدان را خواست که اين ارگ ساخته شود. پس من آنان را ساختم و من آن را ايمن و زيبا و به اندازه ساختم چنانکه مى‌خواستم. و گويد داريوش شاه: چنان باد که اهورامزدا يا ديگر ايزدان مرا بپايند و نيز اين ارگ را، و گذشته از اين، هر آنچه در اينجا بر پاى کرده شد، مباد آن که به چنگ بدخواه و بدانديش بيفتد.

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •