تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 10 از 12 اولاول ... 6789101112 آخرآخر
نمايش نتايج 91 به 100 از 116

نام تاپيک: مطالب روانشناسی

  1. #91
    Banned
    تاريخ عضويت
    Apr 2008
    پست ها
    2,167

    پيش فرض

    برایان تریسی:
    مطالعه و تحقیقات نشان می دهد که مدیران، کارفرمایان و مردان موفق جهان از اراده ای چیرگی ناپذیر و مقاومتی تزلزل ناپذیر برخوردار هستند. هر انسانی که در زمینه ای به موفقیتی چشمگیر می رسد، بیشتر وقت ها طی سالیان دراز پیش از آنکه به پیروزی نهایی برسد باید با ناملایمات فراوان دست و پنجه نرم کند. در ۱۸۹۰، امریکا در رکود اقتصادی سختی گرفتار شده بود. کارخانه ها، صنایع و بازرگانان در سراسر کشور ورشکست شده و هزاران هزار انسان از کار بیکار شده بودند. بازرگانی که در میدوست زندگی می کرد، در کشاکش این رکود، هتل خود را از دست داد و با پول کم و وقت زیاد بر جای ماند. او تصمیم گرفت برای برانگیختن و الهام بخشیدن ملتش برای ایستادگی و ادامه دادن تلاش و سازندگی، کتابی بنویسد.
    این بازرگان اوریسون سویت ماردن نام داشت. او در بالای یک اصطبل اطاقی کرایه کرد و به مدت یک سال تمام شب و روز را کار کرد تا کتابی نوشت که آن را در راه پویایی نام گذاشت. این کتاب شرح حال زنان و مردان بی شماری را بیان می کرد که در برابر دشواری های فراوان به سختی پایداری کرده تا به پیروزی رسیده بودند.
    سرانجام، کتاب به پایان رسید. اوایل غروب، اوریسون صفحه پایانی را تمام کرد. خسته و گرسنه بود، برای شام به رستوران کوچکی در پایین خیابان محل سکونتش رفت. زمانی که در رستوران نشسته بود و شام می خورد، اصطبل آتش گرفت. تا وقتی که برگردد تمام دست نوشته هایش که بیش از ۵۵۰۰ صفحه می شد در شعله های آتش سوخت.
    هرگز تسلیم نشوید
    در ابتدا نا امیدی و افسردگی وجود او را فرا گرفت. سپس به یاد آورد که در تمام صفحات کتابش از اهمیت ایستادگی در برابر ناامیدی سخن گفته است پس با الهام گرفتن از ذخایر درونی خود، بار دیگر نوشتن کتاب را آغاز کرد و یک سال دیگر برای آن وقت گذاشت. او تسلیم نشد.
    وقتی کتاب به پایان رسید چاپ آن را به ناشران چندی پیشنهاد داد ولی در میانه رکود اقتصادی که اکنون سومین سال را سپری می کرد هیچ کس به چاپ یک کتاب الهام دهنده و تشویق کننده علاقه ای نشان نمی داد. او شرایط را پذیرفت و منتظر شد تا وضعیت بهتر شود. پس از آن به شیکاگو رفت و مشغول به کار شد.
    روزی با یکی از دوستانش که با ناشری آشنا بود درباره کتابش حرف زد. ناشر دست نویس کتاب را خواند و بسیار علاقه مند شد. او احساس کرد که این کتاب درست همان کتابی است که آدم ها باید در بحبوحه یک بحران اقتصادی – یا هر زمان دیگر بخوانند. کتاب او منتشر شد و در فهرست کتاب های بسیار پر فروش قرار گرفت. این کتاب منبع الهام و تشویق و ترغیب هزاران هزار انسان واقع شد.

    بسیاری از سیاستمداران بزرگ و مردان موفق در عرصه کار و تجارت گفته اند که کتاب او امریکا را به قرن بیستم رساند. این کتاب تأثیر بسزایی روی اذهان تصمیم گیرندگان در سراسر کشور داشت و در تاریخ کتاب های رشد و توسعه فردی تا آن زمان، یکی از مهم ترین کتاب های کلاسیک شناخته شد. کتاب در راه پویایی به وسیله کسانی مثل هنری فورد، توماس ادیسون، هاروی فایرستون و جی.پی.مورگان مطالعه شد و سر مشق ایشان قرار گرفت.

    حرکت کنید و ادامه بدهید
    اوریسون سویت ماردن در کتابش نوشت: برای موفقیت دو پیش نیاز اساسی وجود دارد. نخست، آغاز کردن با اراده ای استوار. دوم، ادامه دادن با سرسختی. او با اشاره به ویژگی پایداری، نوشت، برای مردی که توانایی خود را تشخیص می دهد، نا امید نمی شود و اراده ای راسخ و چیره ناپذیر دارد، شکست وجود ندارد؛ برای مردی که هر گاه زمین می خورد بر می خیزد، در موقعیت هایی مشابه که دیگران تسلیم می شوند پایداری می کند، و زمانی که بقیه آدم ها عقب نشینی می کنند او به حرکت ادامه میدهد، شکست معنا ندارد.

  2. این کاربر از شاهزاده خانوم بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  3. #92
    حـــــرفـه ای Atghia's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2011
    محل سكونت
    تهران کثیف
    پست ها
    5,812

    پيش فرض

    چگونه به آرزوهایمان برسیم؟


    در این نوشتار از ۵ گام ساده اما مهم صحبت شده که می‌تواند به همه کمک کند تا به برخی از آرزو‌هایشان نزدیک شوند یا حتی به این آرزوها برسند.



    1 - الویت بندی کنید
    الویت بندی کردن به این مفهوم نیست که یک هدف مهم و دیگری بی‌اهمیت است، بلکه هدف از این کار مرتب کردن ذهن است. شما هم مثل هر کس دیگری چیزهای زیادی می‌خواهید و فکرهای جورواجور فراوانی را در ذهن می‌پرورانید اما وقتی هیچ یک از این فکر‌ها سرجا و در جایگاه خود قرار نداشته باشند، طبعا همه چیز به هم می‌ریزد. از ذهن بهم ریخته و شلخته نمی‌توان انتظار چندانی داشت. آنچه می‌خواهید به آن دست یابید را در ذهن طبقه بندی و مرتب کنید تا هم خودتان راحت باشید و هم ذهن بی‌نوایتان به آرامش برسد.


    2 - بیرحمانه برنامه ریزی کنید، خستگی ناپذیر به اجرا درآورید
    کمی بیرحم باشید. لازم است که کمی بیرحم باشید، چون قرار است به هر آنچه می‌خواهید، برسید. مرحله برنامه ریزی باید بیرحمانه پیش رود و مرحله اجرایی باید خستگی ناپذیر دنبال شود که نتیجه مطلوب حاصل شود. وقتی برنامه‌ای در ذهن می‌چینید، در کنارش خود را ملزم به اجزایش کنید و دست نکشید. در حین تلاش برای اجرای برنامه‌ها سعی کنید کمتر غر بزیید و مدام به فکر بیخیال شدن نیفتید. اگر منصرف شدید، باید قید آرزو‌هایتان را هم بزنید چون تازه مثل دیگران شده‌اید. خسته و دلزده.


    3 - خود را بنده محدودیت‌ها نکنید
    چارچوب ذهنی خود را باز کنید. فراختر و وسیع‌تر. اینقدر خود را در قید و بند تعصباتی که هیچ نتیجه‌ای ندارند، قرار ندهید. کمی دورتر‌ها را هم ببنید و سعی کنید از دیگران چیزهای مختلف یاد بگیرید. یکدندگی، لجبازی و دلبستگی به تفکر «مرغ یک پا دارد» آدم‌ها را زمین می‌زند. خیلی زود‌تر و سریع‌تر از آنچه خودشان فکر می‌کنند. عوض آن، بنده دانش و آگاهی باشید نه محدودیت‌های خودساخته.

    4 - به همه جا سرک بکشید
    توی دفتر کارتان نشسته‌اید، چای یا قهوه می‌خورید و به آرزوهای دور و دراز فکر می‌کنید. باید بگوییم که این آرزو‌ها هرگز پا را فرا‌تر از فکر شما نمی‌گذارد، مگر اینکه حرکتی انجام دهید. از دفترتان خارج شوید و سعی کنید دنیا را موشکافانه‌تر نگاه کنید. به هر جا که امکان دارد سرک بکشید و چیزهای تازه یاد بگیرید تا در راه رسیدن به هدف سختی‌های کمتری را تجربه کنید.


    5 - بررسی کنید، تجدید نظر کنید، سازگاری ایجاد کنید و پیشروی کنید
    با چشم باز پیش بروید. بررسی لازم را هرگز از یاد نبرید و جنبه‌های گوناگون یک مسئله را ببینید. اگر لازم شد در کارهایی که در گذشته انجام داده‌اید، تجدید نظر کنید. در واقع خرابی‌ها را درست کنید. سعی کنید با شرایط و روندی که در مسیر رسیدن به هدف دارید، منطبق باشید و سازگاری ایجاد کنید که ساده‌تر به مطلوب خود برسید. به این ترتیب پیشرفت و رفتن به جلو یک امر طبیعی خواهد بود.


    منبع : jamejamonline.ir

  4. 2 کاربر از Atghia بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #93
    Banned
    تاريخ عضويت
    Apr 2008
    پست ها
    2,167

    پيش فرض

    نشانه ‌های متاهل بودن مردی که با او رابطه دارید





    برخی مردهای متاهل یک وجه مشترک دارند که برای انجام آن تلاش زیادی هم می‌کنند. این وجه مشترک فریبکاری است. این مردهای تنوع طلب در پی روابط خارج از ازدواج هستند و سعی می کنند خود را مجرد جلوه دهند و متاسفانه بسیاری از خانم ها براحتی دروغهای آنها را باور کرده و ناخواسته خود را درگیر چنین روابطی میکنند و وقتی در نهایت متوجه متاهل بودن طرف مقابل می شوند دلشکسته و سرخورده میشوند. در زیر به مواردی اشاره می‌کنیم که نشان می‌دهد مردی که با او وارد رابطه شده‌اید متاهل است.


    پولی برای اینکه شما را شام بیرون ببرد ندارد زیرا همسرش همه پول‌های او را کنترل می‌کند


    احتمالاً خانواده‌ای را تحت حمایت دارد که شما از آن بی‌اطلاع هستید. احتمال اینکه ازدواج کرده باشد بسیار زیاد است. ممکن است شما را به مکانی ببرد که ادعا می‌کند برای خودش است یا اجاره کرده است. اما ممکن است فریبتان داده باشد و آن مکان متعلق به دوست او باشد.


    از چند خط تلفن‌همراه استفاده می‌کند و احتمالاً شماره‌ای که به شما داده سیم‌کارت اعتباری است


    نسبت به آقایانی که از چند خط تلفن همراه استفاده می‌کنند کمی بیشتر نگران شوید. این می‌تواند نشانه این باشد که پشت سر شما اتفاقات عجیبی می‌افتد که شما اطلاعی از آن ندارید. ممکن است خط ثابت او متعلق به خانواده یا همسرش باشد. او هیچوقت اطلاعات دقیقی نسبت به خانواده‌اش به شما نمی‌دهد یا وقتی بعضی ساعات خاص با او تماس می‌گیرید پاسخگوی شما نیست یا شما را از سرش باز می‌کند.


    دروغش را رو می‌کنید


    کمی درمورد او تحقیق می‌کنید و به بعضی دروغ‌های او پی می‌برید. متوجه می‌شوید که همه چیزهایی که از او سوال می‌کنید را انکار می‌کند اما قطعاً می‌دانید که صحت دارد. شناسنامه‌اش که در آن ازدواجش ثبت شده را پیدا می‌کنید اما طلاقی برای او به ثبت نرسیده است. این نشان می‌دهد که او هنوز به همسرش متعهد است.


    فقط زمان‌های مشخصی می‌تواند با شما تلفنی صحبت کند


    خانم‌ها، اگر عادت دارد فقط در ساعت‌های عجیبی با شما صحبت کند، معنی‌اش این است که یک جای کار می‌لنگد. اگر می‌گوید بخاطر مشغله کاری‌اش فقط می‌تواند نیمه‌شب با شما حرف بزند، گول نخورید. هر مردی که ازدواج نکرده باشد، می‌تواند طی ساعت‌های عادی روز با شما حرف بزند.


    بعضی وقت‌ها که به او زنگ می‌زنید پاسخ نمی‌دهد


    وقتی می‌گوید که وقتی به او زنگ زدید پیش مادرش بوده و به همین دلیل نمی‌توانسته صحبت کند، باور نکنید. مطمئناً چیزی را از شما پنهان می‌کند، مخصوصاً اگر خودش هم فقط سر ساعات غیرعادی به شما زنگ می‌زند. می‌توانید هر سوالی که داشتید از او بپرسید اما مطمئناً انکار خواهد کرد، مگراینکه مدرک درست در دست داشته باشید. کسی که تلفن شما را پاسخ نمی‌دهد، مطمئناً شما را فریب داده است و پای یک شخص سوم وسط است.


    نداشتن عکس و اطلاعات پروفایل درصورتیکه اینترنتی با او آشنا شده باشید


    برخی از مردهای متاهل در سایت‌های دوست‌یابی اینترنتی، عکسی روی پروفایل خود نمی‌گذارند اما اگر بخواهید عکسشان را برایتان ایمیل می‌کنند. دلیل آن این است که نمی‌خواهند کسی از حضور آنها در این سایت‌ها مطلع شود.


    فقط از طریق ایمیل یا پیامک با شما تماس برقرار می‌کند


    خیلی از افراد این روش‌های ارتباطی را ترجیح می‌دهند. اما اگر این تنها روش ارتباطی آنها باشد، قطع بر یقین مشکلی وجود دارد. یک فرد متاهل می‌تواند خیلی راحت از طریق اینترنت یا پیامک با شما ارتباط برقرار کند اما صحبت کردن تلفنی برای او مشکل خواهد بود.


    هیچگاه شما را با خانواده یا دوستان خود آشنا نمی‌کند


    مردان متاهل معمولاً دوست‌دخترشان را به کسانی که همسرشان را می‌شناسند معرفی نمی‌کنند.


    هیچوقت آدرس خانه اش را به شما نمی دهد


    اگر آدرس خانه‌اش را به شما نمی‌دهد، نشانه هشدار مهمی است. خیلی‌ها این بهانه را می‌آورند که از نظر خانوادگی مشکل دارند و نمی‌توانند شما را به خانه‌شان دعوت کنند. اما خیلی‌وقت‌ها این بهانه واقعیت ندارد و مشکل جای دیگری است.


    می‌گوید متارکه کرده است


    مردان متاهل معمولاً ادعا می‌کنند که متارکه کرده‌اند نه اینکه قانوناً طلاق گرفته باشند. کاری که شما باید بکنید این است که از آنها بخواهید هر زمان به طور قانونی از همسرشان جدا شدند با شما تماس بگیرند.


    هیچوقت شما را به مکان‌های عمومی نمی‌برد


    اگر هیچوقت شما را بیرون نمی‌برد، ممکن است پول کافی نداشته باشد یا برای بیرون رفتن تنبل باشد؛ اما ممکن است موضوع چیز دیگری باشد و بخاطر متاهل بودن نخواهد کسی شما را با او ببیند.


    اگر رابطه‌تان از راه دور است، فقط وقتی در شهر شماست با شما تماس برقرار می‌کند


    اگر وقتی در خانه است ناگهان گم می‌شود و هیچ خبری از او به دستتان نمی‌رسد، نشانه یک مشکل جدی است.


    هیچوقت شما را در لیست دوستان اینترنتی‌اش در شبکه‌های اجتماعی اضافه نمی‌کند


    اگر مدتی است با او رابطه دارید اما شما را به لیست دوستانش اضافه نکرده است، احتمالاً چیزی را از شما پنهان می‌کند.


    در روزهای تعطیل و آخرهفته‌ها کاملاً ناپدید می‌شود

    اینکه به همسرش بگوید آخرهفته‌ها را باید کار کند تا بتواند با شما وقت بگذراند برای او قطعاً سخت‌تر خواهد بود.


    اگر شما هم نشانه ای سراغ دارید می توانید آنرا در بخش نظرات با دیگران به اشتراک بگذارید.


    مردمان/منبع.
    Last edited by شاهزاده خانوم; 13-09-2013 at 10:52. دليل: ذکر منبع/

  6. 3 کاربر از شاهزاده خانوم بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #94
    M Ơ Ɗ Є Ʀ ƛ Ƭ Ơ Ʀ VAHID's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2008
    محل سكونت
    "فروم" ها خانه دوم ما
    پست ها
    10,149

    پيش فرض


  8. 7 کاربر از VAHID بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #95
    Banned
    تاريخ عضويت
    Apr 2008
    پست ها
    2,167

    پيش فرض

    دوباره برخیز،فردا زیباتراست



    در حقیقت موفقیتها و شکستها در طی سالیان، ما را از لحاظ روحی- روانی محکم و قوی می کند. موفقیت بدون مواجه شدن با موانع و مشکلات مثل زدن گل به دروازه ای است که هیچ دروازه بانی در آن قرار ندارد. در حقیقت این امر ....




    ه تلقی از شکست با هدف گزینی گره خورده است. اگر هدف فراتر از توانایی باشد و فرد دچار قضاوت بیمارگونه نسبت به توانمندی های خودش شده باشد، طبیعی است که شکست خواهد خورد. اما اگر اهداف، متناسب با توانایی ها و انگیزه فرد باشد، وی می تواند با به کارگیری تمام توان به خواسته هایش برسد.
    از طرف دیگر برخورداری از برخی توانمندی ها نیز در جلوگیری از شکست بسیار موثر است. مثلا داشتن توانایی مهارت در تصمیم گیری و به دنبال آن و در راستای حل مساله، مدیریت زمان می تواند تاثیر چشم گیری در جلوگیری از بروز شکست داشته باشد، چراكه با برخورداری از تصمیم‌های درست و بهنگام می‌توان از زمان، بهره‌برداری بیشتر و بهتر كرد.
    همچنین نگرش و بینش فرد در چگونه تصمیم گرفتن، نقش مهم و بنیادینی در موفقیت و یا شکست دارد. هنگامی كه آدمی تصویری مثبت و سازنده از خودش داشته باشد، بهتر تصمیم می‌گیرد. برای چیره شدن بر ناامیدی و یأس باید احساسات و اندیشه‌های منفی را مهار زد و احساسات و اندیشه‌های مثبت و نیكو را جایگزین کرد؛ چراكه احساسات و اندیشه‌های منفی از بزرگترین موانع تصمیم‌گیری درست هستند. مدیریت زمان هنگام تصمیم‌گیری اهمیت فراوان دارد. اگر در زندگی از ساختار منظم ذهنی برخوردار باشیم، بالاخره می‌توانیم برای هر مساله و مشكلی در زندگی راه ‌حلی پیدا كنیم.
    به خاطر داشته باشید که واکنش و تلقی افراد نسبت به شکست کلیدی ترین نکته در ادامه موفقیت ها یا شکست های افراد است. تلقی بیمارگونه از موفقیت که همراه با هزاران «باید» است فقط آن ها را از خواسته هایشان دور می کند. این عبارت که «من باید به همه اهدافم برسم» علاوه بر ایجاد فشار روانی بر ذهن فرد باعث سرزنش و تحقیر خود، احساس ناامیدی و یاس می شود که همگی سلامت روانی فرد را به شدت به خطر می اندازند.تلقی فرد پس از تجربه شکست در رسیدن به موفقیت نقش اساسی دارد.
    برای چیره شدن بر ناامیدی و یأس باید احساسات و اندیشه‌های منفی را مهار زد و احساسات و اندیشه‌های مثبت و نیكو را جایگزین کرد

    در حقیقت موفقیتها و شکستها در طی سالیان، ما را از لحاظ روحی- روانی محکم و قوی می کند. موفقیت بدون مواجه شدن با موانع و مشکلات مثل زدن گل به دروازه ای است که هیچ دروازه بانی در آن قرار ندارد. در حقیقت این امر احساسات منفی مانند منیت و تکبر را به دنبال خواهد داشت. شکست و پیروزی در ذهن ماست کگه معنا و مفهوم می یابد لذا زمانی که دچار شکست می شویم به جای آنکه زمانی را صرف غم و اندوه و شماتت خود، باید به برنامه ریزی برای غلبه بر شکست بپردازیم و ذهن خود را فعال، باز و انعطاف پذیر نگهداریم.

    در ادامه برخی پیشنهادات دیگر در زمینه مهار شکستها ارایه می گردد:

    ** آمادگی برای رفتن سراغ هدف دیگر در صورت شکست در هدف اول همیشه ارزشمند است. همیشه در زندگی خود گزینه ای جایگزین داشته باشید. دنبال کردن چند هدف متفاوت از بروز درد و رنج شکست می کاهد. داشتن بیش از یک تخصص و مهارت، امکان یاس و ناامیدی در زندگی را کاهش می دهد. اگر یک شغل یا حرفه شما را شکست می دهد می توانید به دنبال جایگزین دیگری باشید. ضمن اینکه در بهبود شرایط مالی شما نیز موثر خواهد بود.
    ** با مبارزه‌جویی و برگزیدن اهداف معنادار و كوشش در راستای دستیابی به آنها، خودکارآمدی ‌تان را افزون كنید.
    ** به آموزه (تجربه) شكست، به‌عنوان فرصت و شانسی برای افزایش توانایی‌های خودتان بهره جویید و از نتیجه‌گیری‌های خودشكنانه پرهیز كنید.


    ** گاهی علی رغم تلاش سخت و مجدانه شما، به موفقیت نمی رسید.لذا از این واقعیت که از زیر کار شانه خالی نکرده اید برای تسلی و آرامش خود بهره بگیرید. شما تلاش خود را کردید اما برخی چیزها آن طور که انتظار می رفت پیش نرفت. شما در آینده پشیمان نخواهید شد و نخواهید گفت اگر فلان کار را می کردم موفق می شدم. اگر می توانید دوباره تلاش کنید. آخر سر اگر هیچ کاری نکرده باشید حداقل یک روش مفید پیش پای دیگران قرار داده اید که از تجربیات شما استفاده کنند و آنها را دوباره تکرار نکنند. گاهی اوقات خواسته ها در حد آرزو و رویا باقی می ماند این واقعیت زندگی است پس آن را بپذیرید و به جلو حرکت کنید.



    ** گاهی شما به دلیل شکستهای قبلی دلسرد می شوید و در نزدتان هیچ گذشته و آینده ای وجود ندارد. همه چیز امروز در حال وقوع است بنابراین قبل از اینکه امروز را به دیروز بسپارید هر چه می توانید تلاش کنید. بدون تلاش و کوشش به دنبال خوش شانسی و بخت و اقبال و معجزه نباشید شکست شما را یک قدم به موفقیت نزدیک تر می کند. انیشتن در این زمینه می گوید:" از دیروز درس بگیر، برای امروز زندگی کن و آرزومند آینده باش!"
    ** تخصیص زمانی برای استراحت، بازیابی و کسب انرژی تازه به ذهن و جسم بسیار مهم است. سپری کردن اوقاتی با خانواده، دوستان و یا سیستمهای اجتماعی احساسات را پایدار می سازد و تغییرات مثبتی در افق دیدتان پدید می آورد. خانواده نقش مهمی در تضمین فعال ماندن شما و باز گشتن به میدان مبارزه ایفا می کند. همسر شما فقط در موفقیتها شریک شما نیست بلکه در شکستها هم کنارتان است. او باید نقش سازنده برای شما ایفا کند و مرتبا خاطرات تلخ گذشته را یادآوری نکند.
    ** از گذشته بیاموزید. بیشتر افراد شکستهایشان را فقط به آنچه تجربیات می نامند نسبت می دهند اما این فقط یک بهانه است. بدون اطلاع از نتایج و پیامدها شروع به هیچ کاری نکنید! ابتدا یادبگیرید سپس راه را طی کنید.
    آدمیان خودناتوان‌ساز می‌پندارند كه وضعیتشان همین است كه هست و نمی‌توانند بیشتر از این توانایی‌هایشان را بهبود بخشند


    ** گریه کنید. البته ممکن است این کار کاملا دردناک باشد و به ظاهر به شما صدمه بزند اما نتیجه کار برای جسم و روح شما بسیار لطیف و مطلوب خواهد بود. خجالت نکشید و نگویید که یک انسان بالغ گریه نمی کند برعکس انسانهای واقعی و معقول گریه می کنند.
    **
    ببخشید و فراموش کنید. این یکی از سخت ترین کارهای ممکن است. اما در این زمینه تلاش کنید تا به یقین ببینید که دادن شانس دوباره به افراد و حتی خودتان چقدر ارزشمند است. از آنهایی که در حق شما کوتاهی کرده اند بگذرید.
    ** بخندید. خودتان را تنها در یک نقطه بسیار دوردست و دوست داشتنی، در یک آرزوی خیلی شیرین، در کنار کسی که او را دوست دارید و در حال انجام هر آنچه که واقعا برای خودتان آن را انجام می دهید تصور کنید و به خاطر آن لبخند بزنید.

    تبیان
    Last edited by شاهزاده خانوم; 13-09-2013 at 21:08.

  10. این کاربر از شاهزاده خانوم بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  11. #96
    Banned
    تاريخ عضويت
    Apr 2008
    پست ها
    2,167

    پيش فرض

    وقتی درآمد زن بیشتر از شوهرش باشد

    تقریباً یک سوم زنان جامعه کار می‌کنند و از این بین خیلی‌ از آنها درآمدی بالاتر از شوهرانشان دارند. وقتی تعداد زنان و دخترانی که وارد دانشگاه می‌شوند، بیشتر از تعداد مردان و پسران باشد، وقتی این روزها خانم‌ها کارهایی که سابقاً منحصر به آقایان بود را هم در دست گرفته‌اند، و دیگر نقش زن در جامعه و خانواده به معنای خانه‌داری و بچه‌داری نیست، شغل‌ها و درآمد بهتری هم در اختیارشان قرار گرفته است.


    برای کنترل این تغییرها هیچ قانونی وجود ندارد. در حال حاضر، در هر زوجی که درآمد زن بیشتر از مرد باشد، نوعی زندگی خانوادگی شکل می‌گیرد که با آنچه ما از کودکی دیده و شنیده‌ایم متفاوت است. گاهی‌اوقات زوج‌ها وقتی می‌بینند که هرکدام به نقش سنتی خود وفادار بوده‌اند، حتی وقتی این نقش‌ها دیگر عملی یا حتی انسانی نیستند، تعجب می‌کنند؛ زنی که ۱۳ ساعت را در محل‌کار می‌گذراند، واقعاً نمی‌تواند وقتی به خانه برگشت سر گاز برود، غذا درست کند یا لباس‌ها را بشوید.


    و بااینحال، توزیع دوباره نقش‌ها و مسئولیت‌ها در خانواده‌ به سادگی‌ این جمله نیست که، «تو زباله رو را بذار دم در، من زمینو تی می‌کشم.» این مسئله معمولاً به اعتقادات ریشه‌ای افراد درمورد اینکه که هستند برمی گردد و به اینکه چگونه و با انجام چه کارهایی میتوانند نشان دهند که افرادی بالغند. واکنشی که افراد به این چیزها دارند معمولاً شدیداً غیرمنطقی است، حتی برای خودشان!


    افرادیکه درمورد روابط تحقیق و مطالعه می‌کنند هم درمورد این موضوع بررسی کرده‌اند. آنها متوجه شده‌اند که بااینکه مردهایی که خانم‌های شاغل دارند، بیشتر از قبل مسئولیت‌های خانه را بر عهده می‌گیرند، اما هنوز پنج ساعت در روز عقب‌تر هستند. در خانواده‌هایی که بچه دارند، این شکاف عمیق‌تر است، به این صورت که خانم‌ها معمولاً ۱۷ ساعت در هفته بیشتر از همسرانشان به مراقبت از بچه‌ها و کارهای خانه می‌پردازند.


    فقط زمانیکه درآمد زن دقیقاً معادل درآمد مرد خانه می‌شود است که مرد تلاش بیشتری به کار می‌گیرد. بعضی محققان کنجکاوانه متوجه شده‌اند که وقتی درآمد زن به طور قابل‌ملاحظه‌ای بالاتر از مرد خانه باشد، مرد تمایل کمتر و کمتری برای شرکت در کارهای خانه نشان می‌دهد و اگر کفه ترازو کسب درآمد از طرف زن سنگین‌تر باشد، آنها بیشتر به دنبال تاکید دوباره نقش‌های سنتی‌شان خواهند بود. احتمالاً خانم‌ها نیاز دارند که تصور کنند می‌توانند به مردشان برای مراقبت از آنها تکیه کنند و مردها هم نیاز دارند که فکر کنند قدرت مدیریت خانه را دارند تا احساس مردانگی کنند. البته این موضوع نیاز به تحقیقات بیشتر دارد.


    دلیل آن هر چه که باشد، اگر شما اولین زوج در تاریخچه خانواده هستید که درآمد زن بیشتر از مرد است، چند نکته برایتان داریم:


    ۱. یادتان باشد شما پیشگام هستید. افراد کمی در خانواده‌هایی بزرگ شده‌اند که در آن درآمد مادر بیشتر از پدر بوده است. به همین علت، بیشتر افرادی که اکنون در نیروی کار هستند در خانواده‌هایی پرورش یافته‌اند که نه تنها بیشتر هزینه‌های خانواده را پدر تقبل می‌کرده‌است بلکه بیشتر تصمیم‌گیری‌های مهم نیز با او بوده است. درست است که توانایی یک مرد برای دست‌تنها حمایت کردن از خانواده‌اش مایه افتخار نسل قبلی بوده است اما این هم درست است که افتخاری که با پول درآوردن به دست می‌آمد موجب این تصور می‌شد که حرف شوهر در خانه باید ارزش بالاتری داشته باشد. به همین علت بود که معمولاً پدر خانواده حرف اول را می‌زد و نقش بقیه افراد همیشه پشت سر او قرار داشت. البته کسانی هم بودند که با این درجه‌بندی و نقش‌ها موافق نبودند.
    اما امروز اینطور نیست. حتی سرسخت‌ترین سنت‌گراها هم می‌دانند که چنین تصورات و ایده‌های خشکی دیگر خریدار ندارد و نظرات زن‌های شاغل هم درست به اندازه همسرانشان باید در نظر گرفته شود.


    ۲. به خاطر داشته باشید که مسئله حجم کار است نه کارکنان! بهترین روش برخورد برای زوج‌ها در چنین موقعیتی این است که بدانند در کنار هم هستند. مشکل کنترل حجم دو کار، دو بچه و انبوهی از لباسهای نشسته است. مشکل این نیست که چه کسی چقدر پول به خانه می‌آورد. باید کنار هم ببینید هر هفته چه کارهایی باید انجام شود تا همه اعضای خانواده شاد و ایمن زندگی کنند و امور خانه هم با نظم و ترتیب جلو رود. به جای اینکه به این فکر کنید که هر کدام از شما چه کارهایی باید انجام دهد، روی این تمرکز کنید که چطور در کنار هم همه کارها را به انجام برسانید، طوری که برای هر دو شما عادلانه باشد.
    ۳. پول را از حرف‌های روزمره خارج کنید. مهم نیست که یکی از شما ۲۲ میلیون در سال درآمد دارد و آن دیگری ۲۲۰ میلیون. مهم این است که هر دو شما کار می‌کنید و هر دو شما ساعت‌های روز و هفته‌تان را به خانواده اختصاص می‌دهید.


    ۴. حرف بزنید! این مشکلات در یک نشست گفتگو حل نمی‌شوند. همچنین نمی‌توانید تصور کنید که تقسیم کارهای خانه، پول و قدرت تصمیم‌گیری به خودی خود حل می‌شود. این مسائل با احساسات درگیر است. ذهن هر زوج با الگوهای سنتی، انتظارات و توقعات خودشان و والدینشان برای موفق بودن، و نظرات خودشان و نسل کنونی درمورد یک مرد یا زن واقعی بودن، درگیر است. این مسائل ساده نیست و معمولاً به طرقی پیچیده و عجیب پیش می‌آیند. ممکن است فکر کنید که فقط درمورد اینکه چه کسی در خانه پیش فرزندتان که آبله‌مرغان گرفته بماند، حرف می‌زنید. اما وقتی بحث داغ می‌شود، صحبت به اینجا می‌رسد که کدامیک از شما والدین بهتری است، چه کسی بیشتر توجه می‌کند، شغل چه کسی کم‌اهمیت‌تر است، یا کی درآمد بالاتری دارد. یک نفس عمیق بکشید و سعی کنید این احساسات پیچیده را درست تجربه کنید. والدین باید با هم دوست باشند و درکنار هم آرامش و راحتی را برای خانواده تامین کنند.


    ۵. درمورد تصمیم‌گیری‌های مالی صحبت کنید. در نسل‌های قبلی، پول درآوردن بود که تعیین می‌کرد چه کسی تصمیم‌گیری‌های مالی را انجام می‌دهد. شما بعنوان زوج‌های پیشگام باید درمورد این تصمیم‌گیری‌ها با هم بحث کنید -- که البته بهتر است زمانی باشد که هیچ تصمیم مهمی لازم نیست آن زمان گرفته شود. در این مورد حرف بزنید که در خانواده هر کدامتان تصمیمات چگونه اتخاذ می‌شد و نتایج هرکدام چه بوده است. وقت بگذارید و در این مورد حرف بزنید که درآمد هر کدامتان چقدر است؟ به چه حساب‌های بانکی نیاز دارید؟ کدامتان به کدام هزینه‌ها و پول‌ها دسترسی دارید؟ قبض‌ها چطور باید پرداخت شوند؟ کدام تصمیمات مالی را باید به تنهایی و کدام‌ها را در کنار هم بگیرید؟ و اگر باز هم بحث احساسی شد، بدانید که دیگر درمورد مسائل مالی حرف نمی‌زنید. وارد مسائل عمیق‌تری شده‌اید.


    ۶. برای کمک گرفتن از متخصص تردید نکنید. اینکه مسائل مالی بخواهد یک رابطه خوب را خراب کند واقعاً ناراحت‌کننده است. باید بدانید که مسائل حول محور پول و قدرت، برای اکثر افراد مسائلی کهنه و عمیق هستند. اگر متوجه شدید که شما و همسرتان مدام سر بحث‌ها مالی، تصمیم‌گیری‌ها و کارهای خانه مشاجره می‌کنید، به این نتیجه نرسید که مشکل همسر شماست. ممکن است به یک مشاور متخصص و بی‌طرف نیاز داشته باشید که احساسات، برخوردها و رفتارهای هرکدام از شما را بررسی کند. یک مشاور خوب می‌تواند به شما کمک کند کنار هم باشید.

  12. این کاربر از شاهزاده خانوم بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  13. #97
    Banned
    تاريخ عضويت
    Apr 2008
    پست ها
    2,167

    پيش فرض



    بامزه اما حقیقی

  14. 3 کاربر از شاهزاده خانوم بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  15. #98
    Banned
    تاريخ عضويت
    Apr 2008
    پست ها
    2,167

    پيش فرض

    آیا در رابطه ‌تان احساس تنهایی می‌کنید؟

    تنهایی احساس بسیار دردناکی است. ممکن است تصور کنید که آدم‌های تنها کسانی هستند که در هیچ رابطه‌ای نیستند اما به همان تعداد کسانی هستند که در رابطه هستند ولی احساس تنهایی می‌کنند. وارد شدن به رابطه همیشه تنهایی شما را از بین نمی‌برد، حتی گاهی اوقات ممکن است ایجادکننده تنهایی باشد!


    تنهایی احساسی است که وقتی می‌خواهیم با کسی ارتباط بگیریم و آن فرد در دسترس نیست، در روحمان حس می‌کنیم. این اتفاق ممکن است وقتی تنها هستیم بیفتد اما در روابطی که یکی از دو طرف یا هر دو آنها برای ارتباط در دسترس نیستند--چه بخاطر ناراحتی یا عصبانیت یا خستگی و بیماری و مشغله-- هم پیش می‌آید.


    تنهایی به معنای تنها بودن نیست. حس پوچی که از تنها بودن نشات می‌گیرد از شکل‌های مختلف رها کردن خود مثل نپرداختن به احساسات خود، قضاوت کردن خود، رو آوردن به اعتیادهای مختلف برای جلوگیری از احساسات دردناک خود یا مسئول دانستن فردی دیگر برای این احساسات، ایجاد می‌شود. وقتی خودمان خودمان را رها کنیم، همیشه احساس رها و طردشدگی با ما خواهد بود. همچنین به این دلیل این حس را خواهیم داشت که با خودمان در ارتباط نیستیم؛ بنابراین نمی‌توانیم با دیگران هم ارتباط برقرار کنیم. احساس تنها بودن و تنهایی می‌تواند منجر به حس عمیق دلسردی و ناامیدی شود.


    فقط به این دلیل که تنها هستیم به این معنی نیست که آن حس دردناک پوچی درونی یا تنهایی را احساس خواهیم کرد. اگر خودمان را دوست بداریم و به خودمان ارزش بگذاریم، آنوقت می‌توانیم از تنهایی‌مان لذت ببریم و وقتی دیگران در دسترس هستند با آنها ارتباط برقرار کنیم.


    چه چیزی در رابطه ایجاد تنهایی می‌کند؟


    • زمانی با طرفتان احساس تنهایی خواهید کرد که چون می‌خواهید از خودتان دربرابر آسیب محافظت کنید، دریچه‌های قلبتان را بسته باشید. در چنین شرایطی نمی‌توانید ارتباط برقرار کنید.


    • زمانی با طرفتان احساس تنهایی خواهید کرد که او قلبش را بسته باشد یا عصبانی باشد و نخواهد صحبت کند. وقتی طرفتان بخاطر کار، تلویزیون، الکل و غذا، سرگرمی‌، اینترنت و امثال آن از حرف زدن با شما اجتناب کند.


    • زمانی با طرفتان احساس تنهایی خواهید کرد که با نادیده گرفتن خودتان می‌خواهید روی احساسات او کنترل پیدا کنید. عدم تمایل به ارتباط و گفتگوی آزاد درمورد مسائل مهم دیوارهایی بین شما ایجاد خواهد کرد.


    • زمانی با طرفتان احساس تنهایی خواهید کرد که به جای اینکه با قلبی باز با هم باشید، فقط در ذهن همدیگر بمانید، عقلگرایی گاهی اوقات جالب است اما بعد از مدتی احساس یکنواختی و تنهایی خواهید کرد.


    • زمانی با طرفتان احساس تنهایی خواهید کرد که طرفتان بخاطر افکار، احساسات، ظاهر یا رفتارهایتان شما را قضاوت کند. قضاوت کردن بی‌ارتباطی ایجاد می‌کند و این به تنهایی منجر می‌شود.


    • زمانی با طرفتان احساس تنهایی خواهید کرد که شما یا طرفتان بخاطر خستگی، مشغله یا بیماری نتواند ارتباط ایجاد کند.


    هر کاری که شما یا طرفتان انجام دهید که ارتباط بین شما را کاهش داده یا قطع کند، موجب تنهایی در رابطه می‌شود. وقتی از ته دل با هم ارتباط برقرار کنید، تنهایی به خودی خود از بین می‌رود. زمانیکه یکی از طرفین برای محافظت یا کنترل قلب خود را ببندد، بی‌ارتباطی پیش می‌آید.


    ارتباطمان حفظ می‌شود وقتی:


    • تمایل داشته باشیم آسیب‌پذیر باشیم یا اعتماد ایجاد کنیم، بدون قضاوت یا تقصیر حقیقت را به زبان بیاوریم.


    • تمایل داشته باشیم که احساسات دردناک خود را حس کرده و با علاقه آنها را مدیریت کنیم و از آنها درس بگیریم. مسئولیت احساساتمان را بپذیریم نه اینکه با رفتارهای محافظه‌کارانه از آنها اجتناب کنیم. وقتی با خودمان ارتباط برقرار کنیم، می‌توانیم با طرف‌مقابل نیز ارتباط بگیریم.


    • تمایل داشته باشیم که درمورد خودمان و طرف‌مقابلمان شناخت بیشتری پیدا کنیم مخصوصاً در مشاجرات و اختلاف‌ها.


    • با خودمان و طرف‌مقابلمان با محبت رفتار کنیم.


    • برای حرف زدن، بازی کردن، عشق‌بازی کردن، خندیدن، یاد گرفتن و رشد کردن با همدیگر وقت بگذاریم. به رشد شخصی و رابطه‌ای علاقه داشته باشیم. بتوانیم عشقمان را به هم تقسیم کنیم و این اولویت زندگی ما باشد.


    وقتی هر کدام از شما به رشد توانایی خود برای دوست داشتن خود و همدیگر متعهد باشید، احتمال حفظ رابطه‌تان بسیار بالا خواهد بود. زوج‌هایی که با خودشان و همدیگر ارتباط داشته باشند کمتر احساس تنهایی می‌کنند.


    مردمان/منبع

  16. 2 کاربر از شاهزاده خانوم بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  17. #99
    Banned
    تاريخ عضويت
    Apr 2008
    پست ها
    2,167

    پيش فرض

    5 عادت زوج های خوشبخت


    .

    خوشبخت ترین زوج ها ویژگی ها و عادات خاصی دارند. به همین علت تصمیم گرفتیم 5 عادت مشترک بین زوج های خوشبخت را برایتان معرفی کنیم. شاید دوست داشته باشید شما هم یکی از آنها باشید.

    1. دنیایتان را گسترده تر کنید. مطمئناً همسرتان به خاطر اینکار از شما تشکر می کند. بااینکه لازم نیست با هر کسی که از راه برسد ارتباط دوستی برقرار کنید، هیچ دلیلی هم وجود ندارد که نتوانید از آن دیواری که اکثر ما بعد از ازدواج دور خودمان می کشیم عبور کنید و روابطتان را گسترده تر کنید. وقتی اجازه دهید دوستان و خویشاوندان وارد دنیایتان شوند و با آنها معاشرتی سالم داشته باشید، زندگی از آن حالت یکنواختی خارج خواهد شد.

    2. قدردان باشید. شاید کمی کلیشه ای باشد اما خیلی خوب عمل می کند. چند وقت پیش شعری نوشتم که در آن تشکر و قدردانی ام را به خاطر همه کارهایی که همسرم انجام می دهد نشان دهم. وقتی روی کاغذ می بینم که چقدر شوهرم برای تامین خانواده اش زحمت می کشد دیگر برای با صدا غذا خوردن و انداختن کفش های گوشه اتاق ناراحت نمی شوم.

    3. با عشق زندگی کنید.
    خلاصه بگویم، عشق و شور جنسی عالی است اما بعد از گذشت 10 سال از ازدواج، ممکن است این شور و عشق از بین برود. من فهمیده ام که هرچقدر به شور و عشقم به مسائلی غیر از شوهرم توجه کنم، با شور و اشتیاقی بیشتر از قبل به سمت او برمی گردم.

    4. سازگار باشید. همیشه می گویند، باید با آنچه که دارید شاد و خوشبخت باشید نه با چیزهایی که ندارید. برای من این مسئله نه تنها درمورد اشیاء بلکه درمورد خصوصیات شخصیتی هم صدق می کند. مهم نیست که آشپزخانه خانه مان به سبک 50 سال پیش باشد و مبلمان هم دیگر فرسوده شده باشد، هیمن که می دانم شوهری دارم که نهایت تلاشش را برای خوشحال کردن من و بچه ها می کند برایم کافی است و سپاسگذارم.

    5. از خوشی های ساده لذت ببرید. این یکی از مهمترین عادت هاست که خوشبختی را تضمین می کند. برای من و شوهرم یک شام رویایی در رستورانی مجلل یا یک دست مبلمان تازه این خوشحالی را ایجاد نمی کند (بااینکه ماهی یکبار برای شام با هم بیرون می رویم و این خودش خیلی است). با هم و در کنار هم غذا پختن در آشپزخانه و برای ناهار با بچه ها به پیک نیک رفتن برایمان واقعاً لذت بخش است. مردمان/منبع




  18. 2 کاربر از شاهزاده خانوم بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  19. #100
    Banned
    تاريخ عضويت
    Apr 2008
    پست ها
    2,167

    پيش فرض

    ۲۱جمله انرژي زا از آنتوني
    رابينز !!
    یک به مردم بیش از آنچه انتظار دارند بدهید و این کار را با شادمانی انجام دهید .

    دو با مرد یا زنی ازدواج کنید که عاشق صحبت کردن با او هستید. برای اینکه وقتی پیرتر می شوید ، مهارتهای مکالمه ای مثل دیگر مهارتها خیلی مهم میشوند .

    سه همه ی آنچه را که می شنوید باور نکنید، همه ی آنچه را که دارید خرجنکنید و یا همانقدر که می خواهید نخوابید .

    چهار وقتی می گویید "دوستت دارم" منظورتان همین باشد .

    پنج وقتی می گویید "متاسفم" به چشمان شخص مقابل نگاه کنید .

    شش قبل از اینکه ازدواج کنید حداقل شش ماه نامزد باشید .

    هفت به عشق در اولین نگاه باور داشته باشید .

    هشت هیچوقت به رؤیاهای کسی نخندید . مردمی که رؤیا ندارند هیچ چیز ندارند .

    نه عمیقاً و بااحساس عشق بورزید . ممکن است آسیب ببینید ولی این تنها راهی است که به طور کامل زندگی می کنید .

    ده در اختلافات منصفانه بجنگید و از کسی هم نام نبرید .

    یازده مردم را از طریق خویشاوندانشان داوری نکنید .

    دوازده آرام صحبت کنید ولی سریع فکر کنید .

    سیزده وقتی کسی از شما سوالی می پرسد که نمی خواهید پاسخ دهید ، لبخندی بزنید و بگویید "چرا می خواهی این را بدانی؟"

    چهارده به خاطر داشته باشید که عشق بزرگ و موفقیتهای بزرگ مستلزم ریسک های بزرگ هستند .

    پانزده وقتی کسی عطسه می کند به او بگویید "عافیت باشد "

    شانزده وقتی چیزی را از دست می دهید ، درس گرفتن از آن را از دست ندهید .

    هفده این سه نکته را به یاد داشته باشید : احترام به خود ، احترام به دیگران و مسئولیت همه کارهایتان را پذیرفتن

    هجده اجازه ندهید یک اختلاف کوچک به دوستی بزرگتان صدمه بزند .

    نوزده وقتی متوجه می شوید که که اشتباهی مرتکب شده اید ، فوراً برای اصلاح آن اقدام کنید .

    بیست وقتی تلفن را بر می دارید لبخند بزنید ، کسی که تلفن کرده آن را درصدای شما می شنود .

    بیست و یک زمانی را برای تنها بودن اختصاص دهید .

    یک دوست واقعی کسی است که دست شما را بگیرد و قلب شما را لمس کند .

  20. 4 کاربر از شاهزاده خانوم بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •