تبلیغات :
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 2 از 2 اولاول 12
نمايش نتايج 11 به 19 از 19

نام تاپيک: سرقت علمی- ادبی (Plagiarism)

  1. #11
    کاربر فعال فلسفه B.Russell's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2014
    پست ها
    1,005

    پيش فرض

    با عنایت به موارد مذکور و اشارات دیگری که این وبلاگ داشته است، به نظر می رسد که مطالب ارائه شده در وبلاگ نيچر شاید با اغراض سیاسی نوشته شده باشد که با روشهای دیگر به نتیجه نرسیده است چراکه تنها چیزی که مدنظر وبلاگ نویسان مذکور نبود، پیشرفت علم و اصالت علمی مقاله اینجانب می باشد.

    میگن طرف اومد ابروشو درست کنه، زد چشمش رو هم کور کرد داستانش همینه.

    اولا نیچر، وبلاگ نیست !!!!!
    یکی از معتبرترین ژورنال های علمی جهان هست.

    ثانیا خود اشپرینگر به عنوان یکی از بزرگترین پابلیشرهای علوم مهندسی که مقاله این دوستان رو چاپ کرده بوده، هم به وضوح زیر مقاله نوشته:

    This article has been retracted due to copyright issues that cannot be resolved


    این هم لینک اصلی مقاله دوستان پس از انکه سرقت علمی اونها بر ملا شده:

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    Last edited by B.Russell; 28-01-2015 at 14:41.

  2. 8 کاربر از B.Russell بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #12
    Super Moderator Stream's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    محل سكونت
    Wolf Trap
    پست ها
    14,323

    پيش فرض

    اولا اينجانب نميدانم وبلاگ نيچر چگونه وبلاگی است و آيا صلاحيت علمی دارد يا خير.

    ....

    در نهايت نيز اظهار تعجب ميکنم که سايت نيچر ، ژورنال Engineering with Computers و تخصص تمامی هيئت ژوری و دانشمندان مشغول در آن را که از ژورنالهای معروف انتشارات قديمی Springer ميباشد است را زير سوال ميبرد؟

    شاید برخی سایتها که از نيچر نقل قول نموده اند به اشتباه تصور می کنند، که از این به بعد و برای رفع شبه ، باید کلیه مقالات علمی ابتدا برای ً نیچر ً ارسال شود و بعد از تائید ، آن را برای ژورنالهای علمی بین المللی ارسال نمائیم که دیگر سئوالی برای این سایتها پیش نیاید که البته این بسیار غیر علمی به نظر می رسد.

    با عنایت به موارد مذکور و اشارات دیگری که این وبلاگ داشته است، به نظر می رسد که مطالب ارائه شده در وبلاگ نيچر شاید با اغراض سیاسی نوشته شده باشد که با روشهای دیگر به نتیجه نرسیده است چراکه تنها چیزی که مدنظر وبلاگ نویسان مذکور نبود، پیشرفت علم و اصالت علمی مقاله اینجانب می باشد.
    "وبلاگ نیچر" آیا صلاحیت علمی دارد ؟!

    برای دوستانی که نمی دونند، Nature ژورنال اول و معتبر ترین ژورنال علمی جهان است. و Nature اون انتشارات و ژورنال ها رو زیر سوال نبرده، صرفا گفته اشتباه کردند و اونها هم قبول کردند اشتباه کردند و با حذف این مقاله اشتباه تصحیح شد.

    ثانيا اين مقاله که نتيجه بخشی از تحقيقات پروژه دکتری اينجانب است توسط اساتيد و هيئت داوران مجله علمی Engineering with Computers که از مجله های ISI و دارای قابليت علمی بالايی در جهان است به مدت يک سال مورد بررسی و اصلاح قرار گرفته و نهايتا با تاييد هيئت داوران اين ژورنال چاپ شده است. بنده فکر ميکنم در حالی که هيئت داوران قاعدتاً صاحب نظران در راستای مقاله اينجانب بوده اند و اينکه ايشان نيز مقاله شخص کره ای و مقالات ديگر در اين زمينه را ميشناسند، و با توجه به اينکه يک مقاله قبل از چاپ توسط حداقل چهار نفر از آنها مطالعه و بررسی و تاييد ميگردد، لذا ديگر مطرح شدن اين موضوع که يک مقاله چاپ شده در ژورنالی بين المللی اعتبار علمی ندارد حرفی گزاف است.
    همون افراد و موسسه ای که مقاله ابتدایی رو بررسی و تایید کردن، اعلام کردن که اشتباه کردن و مقاله ایشون پس گرفته شد.

  4. 4 کاربر از Stream بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #13
    کاربر فعال فلسفه B.Russell's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2014
    پست ها
    1,005

    پيش فرض

    در یکی از مقالات حمید بهبهانی، وزیر راه و نیز استاد راهنمای پایان نامه محمود احمدی نژاد، کپی برداری از سه مقاله مختلف به طور همزمان دیده شده‌است!!

    بین جیانگ پژوهشگر دانشگاه یوله سوئد در این باره گفت:«دو مقاله من عیناً کپی برداری شده‌اند. این کار ظالمانه‌است.»

    ژورنال منتشر کننده مقاله رسماً این مقاله را پس فرستاد و به دلیل انتشار مقاله‌ای که 63 درصد از محتوای آن از جای دیگری کپی شده بود رسماً عذرخواهی کرد.

    در همین حال بهبهانی تعریف جدیدی از دستبرد فکری ارائه داد:

    مقاله‌ای دزدی اطلاق می‌شود که کل مقاله با تغییر نام مصادره به مطلوب گردد. ولی سایت محترم فقط به‌کارگیری قسمت‌هایی از مقاله اشاره کرده‌است !!!!


    یکی از منتقدین وی در همین رابطه گفت انگار آقای بهبهانی تا به حال در دانشگاه حضور نداشته‌اند. تعریف آقای بهبهانی، وزیر محترم سابق راه و ترابری، با تعریف رایجی که از دزدی علمی وجود دارد به طور خیره کنندگی تفاوت دارد. وی همچنین مدعی شد تاکنون بیش از ۵۰۰ مقاله علمی منتشر کرده‌است !!

  6. 5 کاربر از B.Russell بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #14
    داره خودمونی میشه مهـندس مسعود's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2015
    پست ها
    38

    پيش فرض

    در یکی از مقالات حمید بهبهانی، وزیر راه و نیز استاد راهنمای پایان نامه محمود احمدی نژاد، کپی برداری از سه مقاله مختلف به طور همزمان دیده شده‌است!!

    بین جیانگ پژوهشگر دانشگاه یوله سوئد در این باره گفت:«دو مقاله من عیناً کپی برداری شده‌اند. این کار ظالمانه‌است.»

    ژورنال منتشر کننده مقاله رسماً این مقاله را پس فرستاد و به دلیل انتشار مقاله‌ای که 63 درصد از محتوای آن از جای دیگری کپی شده بود رسماً عذرخواهی کرد.

    در همین حال بهبهانی تعریف جدیدی از دستبرد فکری ارائه داد:

    مقاله‌ای دزدی اطلاق می‌شود که کل مقاله با تغییر نام مصادره به مطلوب گردد. ولی سایت محترم فقط به‌کارگیری قسمت‌هایی از مقاله اشاره کرده‌است !!!!


    یکی از منتقدین وی در همین رابطه گفت انگار آقای بهبهانی تا به حال در دانشگاه حضور نداشته‌اند. تعریف آقای بهبهانی، وزیر محترم سابق راه و ترابری، با تعریف رایجی که از دزدی علمی وجود دارد به طور خیره کنندگی تفاوت دارد. وی همچنین مدعی شد تاکنون بیش از ۵۰۰ مقاله علمی منتشر کرده‌است !!
    بنده معتقد هستم بهتر است به جای توجه به مسائل جزئی مانند مدرک تحصیلی یا نشریات به تجربیات و عملکرد افراد توجه شود.

  8. #15
    کاربر فعال فلسفه B.Russell's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2014
    پست ها
    1,005

    پيش فرض

    بنده معتقد هستم بهتر است به جای توجه به مسائل جزئی مانند مدرک تحصیلی یا نشریات به تجربیات و عملکرد افراد توجه شود.
    ولی بنده معتقد هستم:

    خشت اول چون نهد معمار کج .... تا ثریا میرود دیوار کج

    مثلا کسی که در فضای مجازی به عنوان یک ترول ایفای نقش میکنه، حتی اگر به زعم خودش دلایل موجهی داشته باشه در واقعیت هم با همون دلایل خیلی هارو اسکول میکنه چون توجیه کردن خودش رو یاد گرفته.


    این دوستان بزرگوار ما هم که کلاه گذاشتن سر دیگران را با سرقت علمی انجام میدن، تو عرصه های اقتصادی و فرهنگی و... هم سرتون کلاه میذارن چون به قول خودشون زرنگ بازی به دهانشون مزه کرده.
    دیگه نیازی نیست کارنامه استاد دانشجو رو در چند سال پیش بازگو کنم که نشان این سرقت ادبی خیلی بزرگتر در جای دیگری به صورت یک سرقت .... دیده شد.

  9. 6 کاربر از B.Russell بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  10. #16
    Super Moderator Stream's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    محل سكونت
    Wolf Trap
    پست ها
    14,323

    پيش فرض

    بنده معتقد هستم بهتر است به جای توجه به مسائل جزئی مانند مدرک تحصیلی یا نشریات به تجربیات و عملکرد افراد توجه شود.
    اگه این شخص تحصیل نکرده بود (مثل استیو جابز و بیل گیتس و ...) ، حرفتون درست بود. وقتی یک شخص اصول اخلاقی رو اونجا زیر پا گذاشته و دزدی کرده، صحبت اینه که چطور میشه به این افراد اعتماد کرد؟

    +

    این افراد تجربیات و عملکرد درخشانی هم ندارند که دلمون به اون خوش باشه.

  11. 6 کاربر از Stream بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  12. #17
    کاربر فعال انجمن بازی های کامپیوتری و کنسولی Captain_America's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2014
    پست ها
    1,405

    پيش فرض

    نمونه ای از سرقت ادبی آثار دیگران توسط یغما گلرویی (نقل قول هستش منبعش فیس بوک آقای افشین پرورش)


    ماهی مست ، سروده های اورهان ولی ، مترجم: یغما گلرویی ، نشر نگاه ۱۳۸۶

    محقق:ابن محمود
    ویرایش و توضیحات درمورد زبان ترکی: افشین پرورش

    شاعر بزرگی بوده است به نام «احمد شاملو» که هرچه شعر از دیگران ترجمه می‌کرد،‌ آنها را به زبان شعری خودش بر می‌گرداند. آن قدر که آدم احساس می‌کرد همه شاعران بزرگ دنیا به زبان احمد شاملو شعر گفته‌اند: از پابلو نرودا تا لورکا، از کوبایاشی ایسّا تا مارگوت بیکل.
    شاعر کوچکی هم هست به نام «یغما گلرویی» که شعرهایی را که دیگران ترجمه کرده‌اند بر می‌دارد و آنها به زبان شکسته‌ای که فقط خودش از آن خوشش می‌آید و زبان شعر مردمی تلقی می‌شود، تبدیل می‌کند و اسمش را می‌گذارد ترجمه.

    «ماهی مست» ترجمه ۶۶ قطعه شعر اورهان ولی است . البته مترجم! بعضی شعرهای کوتاه را از یک شعر چند پاره برگرفته و بصورت مستقل در آورده است. ازین ۶۶ قطعه، فقط سه قطعه کوتاه در کتاب «رنگ قایق‌ها مال شما» نیست که احتمالاً از جای دیگر گرفته شده است. به عبارت دیگر، یغما گلرویی کتاب «شهرام شیدایی» را گذاشته جلوی رویش و ۶۳ شعر از آن انتخاب کرده و لحن ترجمه را عوض کرده و به لحن مقبول خودش در ترانه‌هایی که می‌سراید در آورده است و بس! البته برای آنکه نوآوری هم بکند، اسم بعضی از شعرها را هم به سلیقه خودش تغییر داده و آن قدر هم هوش و حواس داشته که ترتیب شعرها را هم بهم بزند که گمان مشابهت نرود. و بجز یک مورد که از دستش در رفته و دستش را رو کرده، تقریباً در کار یغمای ترجمه شهرام شیدایی موفق عمل کرده است. دست مریزاد!

    جریان شعر نو ترکیه با سه شاعر نوگرا پدید آمد: «اورهان ولی، اکتای رفعت و ملیح جودت». این سه شاعر که رفیق حجره و گرمابه و گلستان بودند، به «غریب چی‌ها» شهرت داشتند. اگر صداقتی در کار یغما بود، چرا سراغ آن دو شاعر دیگر نرفت؟ یغما سراغ همان شاعری می‌رود که قبلاً شعرهایش ترجمه شده است. چرا؟ چون او به فقط به زبان فارسی مسلط است و از زبانهای دیگر هیچ چیزی سر درنمی آورد. او به پخته‌خواری عادت کرده و فکر می‌کند اگر لحن ترجمه را عوض کند و از کلمات مشابه بهره بگیرد و آنها را بالا و پایین کند، دم خروس «سرقت ادبی» پنهان خواهد ماند و اصولاً کی حوصله دارد که دنبال مطابقت این دو کتاب برود؟

    برای اینکه بدانید ترجمه «یغما گلرویی» با ترجمه «شهرام شیدایی» چه تفاوتهای آشکاری دارد، چند مقایسه کوچک انجام می‌دهیم:

    جیب سوراخ جلیقه سوراخ
    سرآستین سوراخ ردا سوراخ
    تنبان سوراخ پیراهن سوراخ
    آبکشی مگر برادر؟

    «شعر سوراخ ، ترجمه شهرام شیدایی، ص ۹۱ ».

    جیب سوراخ!
    جلیقه سوراخ!
    آستین سوراخ!
    کت سوراخ!
    پیراهن سوراخ!
    تنبون سوراخ…

    دِ آب‌کشی مگه؟ برادر!
    «سوراخ ، ترجمه یغما گلرویی، ص۱۹»

    -----------------------------------------

    زخم چاقوی روی پیشانی‌ام
    به خاطر توست ؛
    قوطی سیگارم یادگاری از توست ؛
    تلگراف زدی:
    «دستات اگه تو خونه بذار بیا»
    چه طور می‌تونم فراموشت کنم،
    روسپی خوشگلم.
    «یادآوری ، ترجمه شهرام شیدایی ، ص ۷۷ »


    زخم چاقوی رو پیشونیم
    واسه خاطر توست!
    قوطی سیگارم
    تنها یادگاریته!
    تلگراف زدی که
    خونه زنده‌گیتُ ول کنُ بیا!
    مگه میشه از یادم بری؟
    خراب خانوم خوش‌گلم!
    «یادآوردن ، ترجمه یغما گلرویی، ص۴۵»

    از آخر شروع کنیم: منظور از خراب خانوم همان زن روسپی oruspu kadın ترجمه شهرام است که بصورت محترمانه بیان شده است. البته اگر همان «خانوم» تنها را هم می‌آورد، منظور را می‌رساند. kan به ترکی یعنی خون. "دستات اگه تو خونه بیا" یعنی "دستهای تو اگر خون آلود است بیا" که ترجمه ی این ضرب المثل ترکی است: iki elin kanda olsada gel. معادل فارسی آن می شود: "اگر آب دستته بذار زمین و بیا"
    .

    ولی یغما هنگام رونویسی با حماقتی ناشی از بی سوادی و عدم دانستن زبان ترکی استانبولی ، متوجه ترجمه درست شهرام نشده و معنی درست شعر را به دست داده است: خونه زنده‌گیتُ‌ ول کنُ بیا!
    خانه، منزل در ترکی eve نامیده می شود و هیچ ربط و تشابهی به کلمه ی خون Kan ندارد.

    به نظر شما، «واسه خاطر توست» بهتر از «به خاطر توست» نیست؟ اصلاً بیایید همه شعرها را مطابق سلیقه یغمای جاعل ، بازنویسی کنیم تا شعر از طبقه آریستوکرات بیرون بیاد و برود میون مردم کوچه و بازار.

    ----------------------------

    چرا تا می‌گویم اسکله
    دیرک‌ها به یادم می‌آید
    و تا می‌گویم دریای آزاد بادبان‌ها؟

    تا می‌گویم اسفند گربه‌ها،
    تا می‌گویم عدالت کارگرها
    و چرا آسیابان پیر
    بدون هیچ فکری به خدا ایمان دارد؟

    و روزهایی که باد می‌وزد
    باران اُریب می‌بارد؟
    «ترجمه ی شهرام شیدایی ، ص۴۳»

    این شعر را یغما گلرویی بر اثر حواس‌پرتی دوبار ترجمه کرده و هر دو ترجمه را با دو اسم متفاوت و دو شکل مختلف توی کتابش گذاشته است. البته اگر از یغما بپرسی، خواهد گفت: اولاً این نکته انحرافی را گذاشتم ببینم کسی کتاب را درست می‌خواند یا نه؟ دومندش، می‌خواستم نشون بدم که میشه این شعر را چند جور ترجمه کرد. حالا هر دو ترجمه! را بخوانید:

    «؟»
    واسه چی وقتی می‌گم اسکله
    دیرکا یادم می‌افتنُ
    تا می‌گم دریا
    بادبونا؟

    چرا ماه اسفند
    گربه‌ها رُ یادم میاره وُ
    کلمه‌ی عدالت
    کارگرا رُ؟
    چرا اون آسیابون پیر
    بدون فکر کردن به خدا ایمون داره؟

    واسه چی بارون تو باد
    اُریب می‌باره؟
    «ترجمه ی یغما گلرویی ، ص ۷۱»


    «چراها»
    چرا تا اسم اسکله میاد
    یاد تیرکا می‌افتمُ
    تا کسی اسم دریا رُ میاره
    بادبونا جلو چشم میان!

    چرا تا می‌گن اسفند
    یاد گربه‌ها می‌افتمُ
    تا می‌گن عدالت
    یاد کارگرا؟

    چرا این آسیابون پیر،
    بدون اینکه یه دم مخشُ کار بندازه
    به خدا ایمون داره؟

    وقتی که باد میاد
    چرا بارونم کجکی می‌باره؟
    «ترجمه ی یغما گلرویی ،ص ۴۷»


    همین دو ترجمه کافی است تا نشان دهد یغما با چه ترفندی ترجمه‌های دیگران را عوض می‌کند و محصول کارش می‌شود ترجمه جدید. حالا همین جمله را من با زبان یغما بازنویسی می‌کنم:
    «همین دو نمونه، جون حاجیت فقط همین دو نمونه، برا ما حجّته تا همه شیرفهم شن که این جوونه چه دوزُ کلکی سوار میکنه و چه جوری دیلماج دیگرونُ به اسم خودش جا می‌زنه!»
    Last edited by Captain_America; 15-09-2015 at 21:20.

  13. #18
    کاربر فعال انجمن بازی های کامپیوتری و کنسولی Captain_America's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2014
    پست ها
    1,405

    پيش فرض

    سلام امروز با این تاپیک در انجمن مواجه شدم:
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    آیا عنوان سرقت ادبی بر آثار ذبیح الله منصوری صدق میکنه؟ احتمالا مستحضر هستید کتاب های به اصطلاح ترجمه ایشون یا به کل نویسنده خارجی آن وجود خارجی هم ندارد، یا کتابی به این عنوان ندارد، یا ماهیت کتاب را به کل تغیر داده اند.
    Last edited by Captain_America; 18-11-2015 at 23:30.

  14. این کاربر از Captain_America بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  15. #19
    ناظر انجمن علوم انسانی New Ray's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2009
    محل سكونت
    21°N - 71°W
    پست ها
    978

    پيش فرض

    در مورد اینکه این اشخاص به هرحال نویسنده های توانایی بودن که بحثی نیست اما این غیر حرفه ای گری شاید در قرون اخیر حداقل بین مردم عادی خیلی حساسیت برانگیز نبود. خوده این نویسنده ها هم مثل شرکتهای تولیدی داخلی گهگاه مارک خارجی بر آثارشون میزدن تا فروش و محبوبیت بیشتری داشته باشه. چون اون زمان خیلی ابزارهای جستجو نبود و احتمال اینکه آثار و جملات نویسندگان و متفکرین خارجی به دست مردم بیفته خیلی کم بود.

    در مورد سرقت ادبی وقتی اعلام کنیم ترجمه کتاب از نویسنده X ، که مشکلی نیست ، ولی کار ذبیح الله منصوری نوعی دخل و تصرف زیاد در آثار ترجمه ای بود که به قول خودش برای فهم مردم عادی بوده ولی در حق نویسنده اصلی ظلم تلقی میشه و شاید نویسنده اصلا با اون مطالب موافق نباشه. به نظر من این مدل کتابها رو بهتره بگیم " نقدی بر فلان کتاب " نه اینکه ظاهرا ترجمه باشه ولی از خودمون مطلب اضافه کنیم. ( استعداد ایشون در نمایشنامه نویسی زیاد بود )

    به هرحال در اون سالها قوانین حقوقی خیلی مثل امروز گسترش پیدا نکرده بودن و همون نویسنده ها هم شاید براشون مهم نبود که کسی در کشور دیگری آثارشون رو طور دیگری ترجمه کنه ...

  16. این کاربر از New Ray بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


صفحه 2 از 2 اولاول 12

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •