تبلیغات :
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 1 از 5 12345 آخرآخر
نمايش نتايج 1 به 10 از 42

نام تاپيک: بی انگیزگی در زندگی

  1. #1
    اگه نباشه جاش خالی می مونه stabesh's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2010
    پست ها
    281

    پيش فرض بی انگیزگی در زندگی

    سلام
    من چند ساله که نسبت به زندگی بی علاقه شدم نمیدونم چیکار کنم
    رشته ام کامپیوتره اوایل خیلی برام جالب بود وقتی سر کار میرفتم از کارم لذت میبردم اما الان مدام غیبت میکنمو کار برام یه نواخت شده کارمم توسعه نرم افزاره
    کلا زندگی برام بی معنی شده نمیدونم برای چی زنده ام
    یکی گفت باید برای خودت هدف تعیین کنی خوب من هدف دارم اما انگیزه ندارم
    یکی گفت برو کلاس ورزش رفتم ولی حوصله اونم نداشتم
    یکی گفت برو کلاس موسیقی اوایل جالب بود تمرین میکردم اما از وقتی که یکم سخت تر شده دیگه اعتماد به نفسمو از دست دادمو کمتر تمرین میکنم
    پیش روانپزشکم رفتم بهم کپسولو و قرصو داده خیلی فرق نکردم گفت افسردگیه
    صبحا اصلا دوست ندارم بیدار بشم دلم میخاد همش بخوابم
    دوستان لطفا راهنمایی کنید من چند روزه همش به این فروم سر میزنم روحیم بهتر شده برای همینم تاپیک زدم
    ممنونم

  2. 13 کاربر از stabesh بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #2
    کاربر فعال انجمن ادبیات sarinaj's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2013
    محل سكونت
    زیر سقف خدا
    پست ها
    310

    پيش فرض

    سلام دقیقا منم مشکل شما رودارم
    منم دانشجوی نرم افزار کامپیوترم من هم اصلا انگیزه ی برای زندگی کردن نمی بینم وهیچ هدفی برای زندگی ندارم واقعا نمی دونم چیکارکنم زندگی برام خیلی یکنواخته هیچ اشتیاقی برای هیچ کاری ندارم واقعا دارم ازدرون داغون میشم

  4. 3 کاربر از sarinaj بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #3
    اگه نباشه جاش خالی می مونه stabesh's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2010
    پست ها
    281

    پيش فرض

    میدونید یجایی میخوندم کم تحرکی و پشت میز نشینی انسان رو خسته و دلزده میکنه ما هم که مدام پشت کامپیوتر هستیم با یه ماشین سرو کله میزنیم انسان باید با بقیه انسانها رابطه داشته باشه اما تکنولوژی با تمام خوبیهایی که داره آدما رو از هم دور میکنه
    کلا چه راهکارهایی برای به وجود آوردن شور و نشاط در زندگی هست؟ برای اینکه دلزده نشیم و دچار بی انگیزگی و روزمرگی نشیم؟

  6. این کاربر از stabesh بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  7. #4
    اگه نباشه جاش خالی می مونه stabesh's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2010
    پست ها
    281

    پيش فرض

    وقتی فهمیدم افسردگیه رفتم یه سی دی در موردش خریدم مال آقای دکتر مجد بود میگفتن افسردگی سرماخوردگیه روحیه زمان میبره تا خوب بشید منم که خیلی دیر به فکر دکتر رفتن افتادم میگفتن که در خانمها آمار افسردگی بیشتر به خاطر بالا و پایین شدن هورمون ها و در سنین بالای 25 سال معمولا رخ میده و در فصولی که آفتاب کمتره هم بیشتره مطالب زیادی گفتن جالب بود

  8. این کاربر از stabesh بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  9. #5
    کاربر فعال انجمن ادبیات sarinaj's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2013
    محل سكونت
    زیر سقف خدا
    پست ها
    310

    پيش فرض

    من نرفتم دکتر شاید دوماهی هستش که فکر کنم بیشتر زیاد توفکر میرم میشه گفت بیشتر شبیه خوددرگیری زیادبه طرز برخورد اطرافیانم نسبت به خود توجه میکنم یه جرقه کافیه که اعصابم بهم بریزه تاحدی هم سعی میکنم آروم باشم جدیدا استرس زیاد بهم وارد میشه

  10. #6
    کاربر فعال تاریخ، سبک زندگی و ادبیات Demon King's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2013
    محل سكونت
    Dreams
    پست ها
    2,279

    پيش فرض

    سلام
    من چند ساله که نسبت به زندگی بی علاقه شدم نمیدونم چیکار کنم
    رشته ام کامپیوتره اوایل خیلی برام جالب بود وقتی سر کار میرفتم از کارم لذت میبردم اما الان مدام غیبت میکنمو کار برام یه نواخت شده کارمم توسعه نرم افزاره
    کلا زندگی برام بی معنی شده نمیدونم برای چی زنده ام
    یکی گفت باید برای خودت هدف تعیین کنی خوب من هدف دارم اما انگیزه ندارم
    یکی گفت برو کلاس ورزش رفتم ولی حوصله اونم نداشتم
    یکی گفت برو کلاس موسیقی اوایل جالب بود تمرین میکردم اما از وقتی که یکم سخت تر شده دیگه اعتماد به نفسمو از دست دادمو کمتر تمرین میکنم
    پیش روانپزشکم رفتم بهم کپسولو و قرصو داده خیلی فرق نکردم گفت افسردگیه
    صبحا اصلا دوست ندارم بیدار بشم دلم میخاد همش بخوابم
    دوستان لطفا راهنمایی کنید من چند روزه همش به این فروم سر میزنم روحیم بهتر شده برای همینم تاپیک زدم
    ممنونم

    سلام؛

    تعریف ما از مشکل هست که میتونه زندگی رو‌بر ما تلخ و یا شیرین کنه. گاهی اوقات حتی یک شکست تحصیلی یا شغلی کوچیک هم برای فرد، مشکلی بزرگ حساب میشه! اینکه تمام توانایی هاش رو فراموش میکنه و مشکل پیش اومده رو ناشی از ضعف شدید خودش در زندگی میدونه! که همین میتونه زمینه های افسردگی رو به وجود بیاره.

    گاهی باید سوالاتی رو از خودمون بکنیم! به شرطی در جوابش حقیقت رو بگیم:

    من کی هستم؟! دلیل من برای زندگی چیه؟ از موقعی که در این جهان هستی هستم چه کارهایی انجام دادم؟ برای چه کسی مفید بودم؟ هدف من چیه؟ و ...


    مشابه مشکل شما رو آشنایی از من هم داشت: قبولی رشته ی شیمی در دانشگاه صنعتی اصفهان بود. با رتبه ی نسبتا خوب. اما هیچ انگیزه ای برای درس نداشت، کلافه بود و همین ها باعث شد افسردگی شدیدی بگیره که خیلی بهش آسیب زد.

    اما یه راهکار خیلی کمکش کرد:

    « به پایین دست ها نگاه کن. ببین نسبت به آنهایی که از تو پایین ترند چه چیز هایی داری که تورو اولا میکنه؟! این جواب سوالت هست که بهت انگیزه میده.

    آیا من نسبت به کودکانی که در مراکز درمان سرطان بستری شده اند که توانایی تحصیل ندارند و تنها هدفشان زنده ماندن است، برتری دارم؟

    آیا من همانند خیلی از قشر های ضعیف جامعه، نمیتوانم خرج تحصیلم را بدهم؟

    آیا من مشکل مالی خاصی دارم و ... »



    +

    تا زمانی که اطمینان پیدا نکردید که افسرده هستید! به هیج وجه قرصی مصرف نکنید مگر با تایید بیش از دو متخصص روانپزشک.
    چون افسرده نامیدن خودتون و وارد کردن این تلقین بر روانتون تاثیرات مخربی میذاره.
    و اینکه آشنای ما که مشکل افسردگی داشت تنها با چند قرص تقویتی که مربوط به کم خونی، کمبود ویتامین و ... درمان شد. در کمتر از یک هفته.

    پس شاید اون مشکلی که شما بگید اصلا در شما وجود نداشته باشه و تنها یک مشکل جسمی باشه. چون ضعف جسمی روی روان هم تاثیر میذاره. گاهی کلافی و بی حالی افسردگی نیست.


    امیدوارم مفید واقع بشه.


  11. 12 کاربر از Demon King بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  12. #7
    پروفشنال Mehrshad-msv's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2006
    محل سكونت
    زمین - کرج
    پست ها
    752

    پيش فرض

    با دوستمون موافقم شاید شما اصلا بیماری جسمی دارید که ازش خبر ندارید همین باعث بی حالی کم خوابی یا پر خوابیو غیره میشه و فکر می کنید که افسرده اید! افسردگی علاومی که شما گفتید دارید نداره شما معلومه آدم اجتماعیم هستید. شاید بی توجهی به چیزی یا گم کردن چیزی یا از دست دادن دوباره چیزی باعث شده شما فکر کنید افسرده اید. بنظرم زیادی تو خودت گیر کنی و به خودت انگ بزنی وضعیت بدتر از اینی که هست میشه...سعی کن زندگی و عادت و روش های زندگیت رو رفرش کنی نه اینکه از این شاخه بپری رو اون شاخه و الی...

  13. 2 کاربر از Mehrshad-msv بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  14. #8
    پروفشنال Mehrshad-msv's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2006
    محل سكونت
    زمین - کرج
    پست ها
    752

    پيش فرض

    من نرفتم دکتر شاید دوماهی هستش که فکر کنم بیشتر زیاد توفکر میرم میشه گفت بیشتر شبیه خوددرگیری زیادبه طرز برخورد اطرافیانم نسبت به خود توجه میکنم یه جرقه کافیه که اعصابم بهم بریزه تاحدی هم سعی میکنم آروم باشم جدیدا استرس زیاد بهم وارد میشه
    چرا تو فکر می ری؟! چرا به نگاه و رفتار دیگران نسبت به خودت اهمیت می دی اول به این دو سوال جواب بده البته شخصیه و بهتره در خودت پاسخش رو پیدا کنی. بعد اگر صلاح دونستی اینجا مطرح کن کالبد شکافی کنیم.
    من خودم خیلی به اعمال و رفتار دیگران توجه می کردم و به قولی می خواستم همه رو عوض کنم بعدها فهمیدم که تنفره من بیجاستف اگر خودمو عوض کنم جای اون بنده های خدا هم مشکل بنده حل می شه هم اوشون!

  15. 2 کاربر از Mehrshad-msv بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  16. #9
    پروفشنال Mehrshad-msv's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2006
    محل سكونت
    زمین - کرج
    پست ها
    752

    پيش فرض

    وقتی فهمیدم افسردگیه رفتم یه سی دی در موردش خریدم مال آقای دکتر مجد بود میگفتن افسردگی سرماخوردگیه روحیه زمان میبره تا خوب بشید منم که خیلی دیر به فکر دکتر رفتن افتادم میگفتن که در خانمها آمار افسردگی بیشتر به خاطر بالا و پایین شدن هورمون ها و در سنین بالای 25 سال معمولا رخ میده و در فصولی که آفتاب کمتره هم بیشتره مطالب زیادی گفتن جالب بود
    شما افسرده نیستید چون اگر بودید در این مدت به یکی از بیماری های روانپرشی و وسواسی مبتلا می شدید مثل انسان بیزاری یا ملیخولیا یا دوگانگی شخصیتی و یا شیدایی پس نتیجه می گیرن شما بیماری مزمن روزمرگی گرفتار شدید. مجبور نیستی برای اینکه شاد باشی به حرف من گوش بدی و بری باشگاه!

    شاید اگر هوس کردی بری مسافرت یا کسی رو ببینی یا کوهی چیزی بری بدون تنظیمات راهی شو و تز دیگران نخواه که برات راه بسازن راهت رو خودت بساز تا حالشو ببری.

  17. 2 کاربر از Mehrshad-msv بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  18. #10
    کاربر فعال انجمن ادبیات sarinaj's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2013
    محل سكونت
    زیر سقف خدا
    پست ها
    310

    پيش فرض

    چرا تو فکر می ری؟! چرا به نگاه و رفتار دیگران نسبت به خودت اهمیت می دی اول به این دو سوال جواب بده البته شخصیه و بهتره در خودت پاسخش رو پیدا کنی. بعد اگر صلاح دونستی اینجا مطرح کن کالبد شکافی کنیم.
    من خودم خیلی به اعمال و رفتار دیگران توجه می کردم و به قولی می خواستم همه رو عوض کنم بعدها فهمیدم که تنفره من بیجاستف اگر خودمو عوض کنم جای اون بنده های خدا هم مشکل بنده حل می شه هم اوشون!
    نمی دونم احساس میکنم یه چیزی کم دارم تو زندگی ام یا یه چیزی ازدست میدهم من خانوده ام خیلی برام مهمن همیشه توفکراین هستم که اگه اونا نباشن چیکار کنم یا چه اتفاقی برام میافته
    طرزبرخوردطرف مقابلم نسبت به من چطور ؟گرم برخورد میکنه یا سرد واینکه من چه جوابی دادم (این مسئله باعث میشه خیلی به طرز رفتار خودم وطرف مقابلم فکر کنم وذهن منو خیلی مشغول میکنه)

  19. این کاربر از sarinaj بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •