علاوه بر مطالب مفیدی که دوستان مطرح کردن، یه تجربه شخصی دارم که بنظرم بدرتون بخوره. برادرم حدود سه سال پیش عاشق یه دختر شد شش سالش ازش بزرگتر بود، پاشو تو یه کفش کرده بود که من میخوام باش ازدواج کنم، هرچی بش گفتم این اختلاف سنی بعدا براتون مشکل ساز میشه، میگفت نه، با تمام وجود دوسش دارم و عاشقشم و مطمئنم با هم خوشبخت میشیم، میگفت با هیچ کس دیگه نمیتونه خوشبخت بشه جز همین دختر و ... خلاصه با وجود مخالفتهای ما بالاخره ازدواج کردن، چن ماه از ازدواجشون نگذشته بود که یه روز امد بم گفت پشیمون شده!! گفت وقتی دوستاش رو میبینه که همسراشون همسن یا کوچیکتر از خودشون هستن با خودش میگه ای کاش همسر منم کوچیک بود ... اولاش به ما میگفت به کسی نگید که دختر 6 سال ازش بزرگتره، حق داشت جامعه یه طور دیگه به آدم نگاه میکنن، اما بعد از مدتی همه اقوام و آشناها فهمیدن و میگفتن چرا اینکار رو کرده؟ دختر اصلا به پسر نمیاد و از این حرفا که برای دلسرد کردن برادر پشیمون ما و خراب کردن زندگیشون کافی بود ... یه سال نگذشته بود که بهونه گیری های برادر ما شروع شد، بی خودی با زنش دعوا میکرد، بش سرکوفت میزد که زندگیم رو خراب کردی، جوانیمو ازم گرفتی، گولم زدی، ازت بدم میاد، ازت متنفرم و حالم بهم میخوره ... دیگه هرجا و پیش هرکس می نشست شروع میکرد به اظهار پشیمونی، میگفت خودم و بدبخت کردم و مثه سگ پشیمونم، میگفت ایکاش بمیرم فقط از شر این زندگی راحت شم و ...
چند بار کار به طلاق کشید، اما چون بچه دار شده بودن و خانواده وساطت کردن منصرف شد، الان راحت جلوی دیگران و در حضور زنش از زنش بد میگه، هیچ علاقه به زندگیش نداره و دریغ از یک کلام محبت آمیز به زنش .... ببینید اینا فاصلشون فقط شش سال بود و تازه قبل از ازدواج دیوانه وار همدیگه رو میخواستن کارشون به اینجا رسید، حالا شما که فاصله 12 ساله و از همین الان بقول خودتون نمیتونید یک ساعت بدون دعوا کنار هم باشین بنظرتون آخرش چی میشه؟
منم مثه بقیه دوستان اکیدا پیشنهاد میکنم این رابطه رو تمامش کنید، بنفع هر دوی شما هست، دلسوزی و ... رو کنار بذارید که اگر ادامه بدید احتمالا فردا هزاران بدبختی و مصیبت و افسردگی و شاید هم خودکشی یکی از طرفین نتیجه چنین وصلتی باشه (همسر برادرم تا الان چندین بار تهدید کرده که خودش رو میکشه)، ازدواج تصمیم بسیار بزرگ و سرنوشت سازی هست، اجازه ندید احساسات و عشق براتون تصمیم بگیرن، نگید درست میشه، باور کنید نمیشه، روز بروز هم بدتر خواهد شد ... قطع این رابطه درد داره، در هر دو طرف، اما مگه جراحی و عمل بدون درد هم وجود داره، بنظرم این رابطه مثل یه غده است که اگه از ترس درد و افسردگی و گریه و تنهایی و ... عملش نکید، در آینده اساسی کار دستتون خواهد داد ... مطمئن باشید هم برای ایشون هم برای شما جفت مناسب خودتون هست که زندگی با اونها به مراتب برای هر دوش شما شیرین تر ولذت بخش تر خواهد بود، شانس یک زندگی بهتر رو از خودتون نگیرید ... اگر واقعا دوستش دارید اجازه بدید مسیر بهتری رو انتخاب کنه ... با یک تصمیم اشتباه و بر اساس عواطف زندگی خودتون و ایشون رو خراب نکنید ...