تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 3 از 3 اولاول 123
نمايش نتايج 21 به 29 از 29

نام تاپيک: مرد سالاری

  1. #21
    Super Moderator Stream's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    محل سكونت
    Wolf Trap
    پست ها
    14,323

    پيش فرض

    با توضیحات 2،3 و 4 شما موافقم و جواب سوالاتم در این پست هم تا حدودی در جواب سوال 2،3 و 4 که توضیح دادین وجود داره

    چند تا سوال:




    این پارامتر یعنی جنسیت چه مقدار روی شدت و ضعف امیال یا داشتن توانایی ها تاثیر گذار بوده ؟

    برای امیال ،مثل میل جن*سی شدت این میل در بین زنان بیشتر هست یا مردان ؟ یا در هر دو مساوی است. غیر از خصوصیات ذاتی زن و مرد؛ عوامل فرهنگی در سرکوب یا تقویت این میل برای هر ج*نس دخیل هستن یا نه ؟

    درباره توانایی ها، مثل قدرت بدنی آیا زنان هم می توانند قدرت بدنی در اندازه یا حتی بیشتر از مردان(عادی) داشته باشن ؟ مثلا خانومی قدرت جسمانی خودش رو جوری تقویت کنه که توانایی جسمیش از آقایی که قدرت جسمانی معمولی داره بیشتر یا مساوی با اون باشه.

    سوالاتم بیشتر مرتبط با میزان تاثیر عوامل اکتسابی و محیطی بر امیال/ خواسته ها/ توانایی ها و استعدادهاست.

    یه مثال کلی فرض کنید خانومی در یکی از روستاهای حاشیه شهری زندگی میکنه و فرهنگ اون روستا ابراز بعضی خواسته ها و تمایلات رو برای اون خانوم مجاز ندونه و اون رو امری خارج از عرف و قبیح بدونه. خانومی دیگر در شهر زندگی میکنه و فرهنگ حاکم بر شهر محدودیتی برای ابراز خواسته ها و تمایلات انسانی برای اون خانوم قائل نشه .

    خانوم اول خوسته ها و تمایلات انسانی رو بروز نمیده چون اون رو قبیح و خارج از عرف میدونه و خانوم دوم تمایلات و خواسته های انسانی رو بروز میده(درست مانند یک آقا در همون جامعه) به نظر میاد این دو نفر با هم متفاوت هستن ولی در اصل تفاوتی با هم ندارند و ذاتا هر دو دارای یک میل و خواسته هستن .
    خانوم اول با آقایی که در جامعه خودش هست یکسان نیست چون تمایلات و خواسته های متفاوت دارد و خانوم دوم کاملا مساوی با آقایی هست که در جامعه خودش هست چون میل و خواسته کاملا مشابه با اون آقا داره.

    می شه اینطور نتیجه گرفت ، قسمت عمده تفاوت بین زنان دو جامعه و حتی تفاوت بین زنان و مردان یک جامعه هم تحت تاثیر اجتماعی هست که در اون حضور دارند ؟
    مسئله میل جن*سی مسئله بسیار پیچیده ای است که در زن ها و مردها بسیار متفاوت هست و نمیشه راحت بطور کمی این ها رو مقایسه کرد. توافق نظری درباره اینکه این میل در یکی از دو جنس بیشتر یا کمتر هست وجود نداره.

    قسمت عمده تفاوت بین زنان دو جامعه (مثلا زنان فرانسه و زنان چین) وابسته به عوامل محیطی و تحت تاثیر شرایط اجتماعی اونجاست. تفاوت عمده بین زنان و مردان یک جامعه رو نمیشه خیلی وابسته به شرایط محیطی دونست چون شرایط محیطی برای هر دو تا حد بالایی یکسان است (در دورانی که شخصیت شکل می گیره یعنی تا قبل از 8 سالگی این مسائل حل و فصل میشن و مسائلی مثل محدودیت و ... در جامعه خیلی فرصت عمل نداره). اگه صرفا سوال اینه که آیا زنان مثلا فرانسه بیشتر به مردان فرانسه شبیه هستن تا زنان چین، قطعا پاسخ مردان فرانسه است و زنان چین هم بیشتر به مردان چین شبیه هستن تا زنان فرانسه.

    زن ها می تونند فیزیک قوی تری نسبت به مردان داشته باشند، می تونند احساسات کمتری داشته باشند، می تونند در مسائل جن*سی رفتار و علایقی مشابه مردان داشته باشند، می تونند قابلیت های ذهنی مشابه مردان داشته باشند و ... // صحبت در این مسائل درباره کلیات هست یعنی متوسط ها بین 1 میلیون زن و 1 میلیون مرد وگرنه این مسائل مستقیما روی فرد به فرد صدق نمی کنه.

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

  2. 2 کاربر از Stream بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #22
    حـــــرفـه ای V E S T A's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    پست ها
    6,502

    پيش فرض



    می شه اینطور نتیجه گرفت ، قسمت عمده تفاوت بین زنان دو جامعه و حتی تفاوت بین زنان و مردان یک جامعه هم تحت تاثیر اجتماعی هست که در اون حضور دارند ؟
    به این سوال نمیشه جواب مطلق 0 یا 100 داد ولی بسته به نوع وساختار اجتماع میزان این تاثیر متفاوت هست ولی در بدترین شرایط اعتقاد من اینه تاثیر اجتماع در برتری مرد به زن حداکثر 20% هست نه بیشتر.

    یکبار دیگه هم گفتم و بازم مجبورم بگم در همون اجتماع که خیلی مسائل رو برای زنان محدود و بسته کرده ایا واقعا اینطور هست که مردان در ازادی مطلق و 100% برای بروز توانیهاشون به سر میبرن؟
    در همین مثالی که زدید واقعا جامعه ای وجود داشته یا داره زنان رو فقط محدود کنن و مردان رو ازاد؟همون مثال مسائل جنسی رو اگر بخوایم بزنیم در بسته ترین اجتماعات همیشه فقط مردانی که درون سیستم اجتماعی حل شدن با ساختار اون سیستم امیخته شدن هرکاری دوست دارند میکنن و اینطور نبوده و نیست که مردان همگی ازاد باشن با هرروش دوست دارن زندگی کننگ
    بحث برتری زن به مرد یا مرد به زن مطرح نیست . برتری شاید واژه مناسبی برای بیان تفاوت نباشه چون نسبی هست و در هر جامعه ای تعریفی داره . بحث درباره اینکه مردان در جامعه از آزادی 100 مطلق برخوردارن یا ارزش انسانی اونا در هر شرایطی حفظ میشه نیست

    بحث اصلی تاپیک اینه که آیا به قیمت برقرار آزادی به هر میزان برای مردان یا ارزش دادن به مردان یا احیای منزلت مردان در جامعه حقوق زنان باید تضعیف یا گرفته بشه ؟ یا از ارزش انسانی زنان کم بشه ؟ آیا مردان حق این رو دارن که قدرت یا حاکمیتی بیشتر نسبت به زنان داشته باشن ؟




    سوالاتم بیشتر مرتبط با میزان تاثیر عوامل اکتسابی و محیطی بر امیال/ خواسته ها/ توانایی ها و استعدادهاست.
    ایا واقعا باور شما این هست تمام تفاوتها در توانای مردان و زنان فقط اکتسابی و محیطی هست و هیچ تفاوت ذاتی وجود نداره؟
    بهیچ وجه همچین چیزی درست نیست
    به همون میزان ساختار بیولوژیک زن و مرد تفاوتها اشکار داره که باعث اختلاف در توانایی های بدنی میشه در ساختار عصبی و مغزی هم اختلاف زیادی وجود داره که باعث تفاوت در توانایی در انجام خیلی کارها میشه
    امیال/خواسته/توانایی/استعداد در هر فرد بنا بر ساختار بیولوژیک و روانی و مغزی اون فرد به وجود میاد که این ساختار هم مقدار خیلی زیادی از اون ذاتی و کدهای ژنتیکی هر فرد وجود داره مقداری دیگه از تاثیرات محیطی و اکتسابی میتونه بوجود بیاد.
    ولی بطور مثال فردی که ضریب هوشیش زیر100 هست میتونه در قدرت تجزیه و تحلیل با کسی که ضریب هوشی بالای 150داره رقابت کنه؟
    نه واقعا باور من این نیست تو پست های قبل توضیح دادم صفات هم نتیجه ژنتیک هر فرد هست و هم نتیجه عوامل اکتسابی و محیط . توضیحات من فقط درباره این قسمت هست : میزان تاثیر عوامل اکتسابی و محیطی بر امیال/ خواسته ها/ توانایی ها و استعدادهاست.

    این توضیح نقش عوامل ذاتی و ژنتیکی رو نفی نمی کنه . تو مثالی که زدم توضیح دادم :

    قدرت جسمی یک مرد کاملا معمولی رو فرض کنید و اون رو با زنی مقایسه کنید که قدرت جسمی خیلی زیادی داره و اون رو تقویت هم کرده . فقط با تست میتونیم تشخیص بدیم هر کدام از نظر جسمانی چه فرقی با دیگری دارند. نه با فرض اینکه ژنتیک زن با مرد فرق داره و طبق فرقی که داره مرد باید توانایی بلند کردن این سنگ رو داشته باشه و زن چنین توانایی رو نمی تواند داشته باشد چون ژنتیک این دو متفاوت هست .( نقش اکتساب و محیط رو در پرورش توانایی ها یا سرکوب توانایی ها بررسی کنید . )




    برای امیال ،مثل میل جن*سی شدت این میل در بین زنان بیشتر هست یا مردان ؟ یا در هر دو مساوی است. غیر از خصوصیات ذاتی زن و مرد؛ عوامل فرهنگی در سرکوب یا تقویت این میل برای هر ج*نس دخیل هستن یا نه ؟
    ایا این مسئله فقط در مورد زنان صادق هست و بهیچ وجه در مورد مردان صدق نمیکنه؟
    یعنی عوامل فرهنگی در سرکوب یا تقویت خواست و میل مردان تاثیری نذاشته و نمیزاره؟

    جواب سوال شما رو من اینطور میتونم بدم که
    برای امیال ،مثل میل جن*سی شدت این میل وابستگی به جن*سیت فرد نداره و میتونه یک مرد/زن با میل شدید باشه یا یک زن/مرد با میل کم باشه.
    غیر از خصوصیات ذاتی زن و مرد؛ عوامل فرهنگی در سرکوب یا تقویت این میل برای هر فرد دخیل هستن چه مرد چه زن.


    تو متن سوال ذکر شد : برای هر جنس (هم مردان و هم زنان)
    بله عوامل فرهنگی در سرکوب یا تقویت خواست و میل مردان تاثیر گذاره.


    کاملا با جواب سوال اول و دوم شما هم نظر هستم.




    درباره توانایی ها، مثل قدرت بدنی آیا زنان هم می توانند قدرت بدنی در اندازه یا حتی بیشتر از مردان(عادی) داشته باشن ؟ مثلا خانومی قدرت جسمانی خودش رو جوری تقویت کنه که توانایی جسمیش از آقایی که قدرت جسمانی معمولی داره بیشتر یا مساوی با اون باشه.

    بهیچ وجه این امکان نیست چون ساختار بدنی مرد و زن تقاوتهای اشکاری نسبت به هم داره از فیبروز ماهیچه و تراکم استخوانی و ترشح هرمونی و ... که باعث میشه قدرت جسمانی یک مرد بسیار فراتر از یک زن باشه.
    ولی این در شرایط مساوی هست یعنی به طور مثال 2نفر با زنتیک یکسان(مثلا خواهر برادر) با میزان تغدیه یکسان و تمرینات ورزشی یکسان و ... که در این صورت تفاوت در توانایی فاحش و اشکار هست.
    در شرایط مساوی با ژنتیک متفاوت مثل مثالی که در بالا توضیح دادم :
    فرض کنید مردی جثه کوچک و قدرت جسمانی کمی داره و در مقابل زنی جثه بزرگ و قدرت جسمانی زیادی داره آیا میتوان قانونی نوشت که مردان به علت اینکه :


    ساختار بدنی مرد و زن تقاوتهای اشکاری نسبت به هم داره از فیبروز ماهیچه و تراکم استخوانی و ترشح هرمونی و ... که باعث میشه قدرت جسمانی یک مرد بسیار فراتر از یک زن باشه.

    باید بتوانند سنگ را بلند کنند و زن به علت اینکه فاقد این ویژگی هاست و تفاوت داره با مرد نباید این سنگ را بلند کند ؟


    بحث من این هست : آیا حقوق و قوانین باید بر این اساس (تفاوت های ژنتیکی) در نظر گرفته بشن ؟ در بروز یک صفت هم ژنتیک و هم عوامل اکتسابی دخیل هست آیا برای در نظر گرفتن حقوق و قوانین بر اساس تفاوت ها ،نقش عوامل اکتسابی و محیطی و میزان تاثیر شون رو باید نادیده گرفت ؟با حذف عوامل محیطی این تفاوت ها چه میزان تغییر میکند ؟

    شرایط محیطی از اب و هوا گرفته تا بحث ما در اینجا یعنی شرایط اجتماعی و روانی بر میزان تواناییها و استعدادهای هر فرد چه زن چه مرد کاملا تاثیر گزار هست.
    ولی تفاوتها در توانایی بین مرد و زن هم کاملا وجود داره.
    پس بهیچ نمیشه منکر این شد که شرایط اجتماعیی که در بسیاری جوامع وجود داشته و داره بر علیه زنان بوده و هست و باعث عدم پرورش بسیاری از تواناییهای اونها شده ولی این ضعف زنان در بسیاری از ضمینه نسبت به مردان فقط و فقط به این دلیل نبوده و نیست.
    درسته این تفاوت فقط و فقط عامل محیطی نداره و منکر نقش عوامل ژنتیکی نیستم . اگر زنی در جامعه ای باشه که عوامل اجتماعی توانایی ذاتی زن رو ضد عرف بدونه این زن توانایی خودش رو از همان دوران کودکی حذف میکنه یا پرورش نمیده . و در شرایطی که باید اون توانایی رو نشون بده طبیعتا به خاطر عدم پرورش این توانایی ، در زمینه ای که به اون توانایی نیاز هست ضعیف و ناتوانه ..

    اگر شرایط برای زن و مرد از نظر فرهنگی و اجتماعی کاملا یکسان باشه و هر دو در یک شرایط توانایی هاشون رو به یک میزان پرورش بدن می توان در چنین موقعیتی نقش ژنتیک و سرشت زن و مرد رو در ضعفها و ناتوانایی هاشون بررسی کرد.

  4. #23
    حـــــرفـه ای V E S T A's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    پست ها
    6,502

    پيش فرض

    قسمت عمده تفاوت بین زنان دو جامعه (مثلا زنان فرانسه و زنان چین) وابسته به عوامل محیطی و تحت تاثیر شرایط اجتماعی اونجاست. تفاوت عمده بین زنان و مردان یک جامعه رو نمیشه خیلی وابسته به شرایط محیطی دونست چون شرایط محیطی برای هر دو تا حد بالایی یکسان است (در دورانی که شخصیت شکل می گیره یعنی تا قبل از 8 سالگی این مسائل حل و فصل میشن و مسائلی مثل محدودیت و ... در جامعه خیلی فرصت عمل نداره). اگه صرفا سوال اینه که آیا زنان مثلا فرانسه بیشتر به مردان فرانسه شبیه هستن تا زنان چین، قطعا پاسخ مردان فرانسه است و زنان چین هم بیشتر به مردان چین شبیه هستن تا زنان فرانسه.
    درباره قسمتی که bold شده در یه جامعه نرمال بله ممکن هست شرایط محیطی برای زنان و مردان برابر و یکسان باشه ولی در یک جامعه مردسالار شرایط محیطی و اجتماعی برای هر دو جنس یکسان نیست منظورم چنین جامعه ای هست . آیا در چنین جامعه ای که مردان به سمتی ترغیب میشن و زنان به سمت دیگر و هر دو در جهاتی سرکوب میشن باز هم تفاوت ها رو نمیشه به عوامل محیطی وابسته کرد ؟


    زن ها می تونند فیزیک قوی تری نسبت به مردان داشته باشند، می تونند احساسات کمتری داشته باشند، می تونند در مسائل جن*سی رفتار و علایقی مشابه مردان داشته باشند، می تونند قابلیت های ذهنی مشابه مردان داشته باشند و ... // صحبت در این مسائل درباره کلیات هست یعنی متوسط ها بین 1 میلیون زن و 1 میلیون مرد وگرنه این مسائل مستقیما روی فرد به فرد صدق نمی کنه.

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    ویژگی هایی که نام بردین ممکن هست جزو استثنائات باشن .. ولی آیا در شرایط یکسان برای تقویت و یا سرکوب توانایی و امیالِ هر دو جنس (از نظر فرهنگی و اجتماعی) این خصوصیات و ویژگی ها باز هم به صورت استثنا بروز میکنن ؟ مثلا اگر افراد (زنان و مردان) جامعه از همان کودکی آموزش ببینن احساساتشون رو نشون بدن آیا باز هم مردان کمتر از زنان احساسات رو نشون میدن یا بر عکس درباره زنان در بیان خواسته های خودشون از کودکی آموزش دیده باشن که مشابه مردان خواسته های خودشون رو نشون بدن آیا باز هم زنان خواسته ها و تمایلات خودشون رو پنهان می کنن ؟


    (لینکی که گذاشتین هم عالی بود ممنون)

  5. #24
    کاربر فعال انجمن موضوعات علمی و علوم انسانی havzhini's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2012
    پست ها
    1,565

    پيش فرض

    بحث من این هست : آیا حقوق و قوانین باید بر این اساس (تفاوت های ژنتیکی) در نظر گرفته بشن ؟ در بروز یک صفت هم ژنتیک و هم عوامل اکتسابی دخیل هست آیا برای در نظر گرفتن حقوق و قوانین بر اساس تفاوت ها ،نقش عوامل اکتسابی و محیطی و میزان تاثیر شون رو باید نادیده گرفت ؟با حذف عوامل محیطی این تفاوت ها چه میزان تغییر میکند ؟
    تمام موارد دیگه فکر میکنم جوابها روشن و موافق هم هست
    ولی جواب این سوال:
    خیر بهیچ وجه و مطلقا به هیچ وجه هیچ دلیل و تفاوتی نمیتونه در قانون گنجانده بشه برای تفاوت در حق برخورداری از شرایط مساوی افراد برای بروز و پرورش توانایی ها و داشتن جایگاهی که مممکنه لایقش باشن ، که از جمله این تفاوتها میخواد جنسیت یا نژاد یا مذهب یا تفکر و ... متفاوت باشه
    پس در قانون و اجتماع باید قانون بر اساس توانایی که افراد میتونن داشته باشن سنجیده بشه و هر فرد علاقه و استعداد و توانایی انجام فعالیتی رو بیشتر و بهتر از افراد دیگه داشت حق اون فرد هست که امکانات در اخطارش قرار بگیره
    در مورد سوال دوم قبلا فکر کنم جواب دادم که مثلا در جامعه خوده ما از دید من حداکثر اجحافی که در حق زنان میشه 10تا20درصد بیشتر از مردان هست نه بیشتر( که حتی در بعضی موارد به زنان امتیازاتی دارن که مردها ازش برخوردار نیست)
    خیلی راحت میشه دید در جوامع پیشرفته که کاملا حق مساوی برای همه وجود داره بازم در خیلی از موارد درصد برتری توانایی مردان کاملا اشکار هست و زنان بدلیل داشت توانایی ذاتی کمتر نسبت به مردها خیلی عقبتر هستن

    در شرایط مساوی با ژنتیک متفاوت مثل مثالی که در بالا توضیح دادم :
    فرض کنید مردی جثه کوچک و قدرت جسمانی کمی داره و در مقابل زنی جثه بزرگ و قدرت جسمانی زیادی داره آیا میتوان قانونی نوشت که مردان به علت اینکه :


    ساختار بدنی مرد و زن تقاوتهای اشکاری نسبت به هم داره از فیبروز ماهیچه و تراکم استخوانی و ترشح هرمونی و ... که باعث میشه قدرت جسمانی یک مرد بسیار فراتر از یک زن باشه.

    باید بتوانند سنگ را بلند کنند و زن به علت اینکه فاقد این ویژگی هاست و تفاوت داره با مرد نباید این سنگ را بلند کند ؟
    نبایدی نباید در کار باشه
    مثلا شغلی هست که توانایی بدنی از اولیتهای گرفتن اون شغل هست و 10نفر برای گرفتن شغل ثبتنام کردن که 5تا هم زن هستن
    هیچکس حق نداره بگه این 2زن نباید حتی برای اون شغل ثبتنام کنن بلکه اون 5زن هم باید مثل بقیه رزومه ارائه بدن و تست بدن و اگر تمام شرایط رو داشتن شغل میتونه مال اونها بشه
    ولی ایا در واقعیت از بین 5مرد و 5زن در توانایی بدنی برای کار بلد مدت بدنی زنها میتونن مثل مردها کار کنن؟مسلما یکی از شرایط توانایی بلند مدت و اسیب ندیدن هست


    قدرت جسمی یک مرد کاملا معمولی رو فرض کنید و اون رو با زنی مقایسه کنید که قدرت جسمی خیلی زیادی داره و اون رو تقویت هم کرده . فقط با تست میتونیم تشخیص بدیم هر کدام از نظر جسمانی چه فرقی با دیگری دارند. نه با فرض اینکه ژنتیک زن با مرد فرق داره و طبق فرقی که داره مرد باید توانایی بلند کردن این سنگ رو داشته باشه و زن چنین توانایی رو نمی تواند داشته باشد چون ژنتیک این دو متفاوت هست .( نقش اکتساب و محیط رو در پرورش توانایی ها یا سرکوب توانایی ها بررسی کنید . )
    مشکل شما این هست از نظر شما نقش اکتساب بسیار پررنگتر از موارد ژنتیکی و ساختاری زن و مرد هست در حالی که از دید من و دلایلی که وجود داره کاملا برعکس هست
    در قوای جسمانی ساختار اناتومی بدن زن و مرد فکر نکنم اصلا لازم به بحث باشه و تفاوت انقدر روشن و زیاد هست که لازم به بررسی نیست
    ما در مورد استثناعات حرف نمیزنیم بلکه بحث کلیت هست و اگر بخوایم مثال بزنیم اینطور باید مثال زن که سنگ بزرگی وجود داره که 20مرد به صورت رندوم میتونن اون رو بلند کنن حالا در همون اجتماع(که کاملا برابری وجود داره) ایا واقعا 20زن میتونن اون سنگ رو بلند کنن؟ در هر موردی باید رندم کیسها بررسی بشن نه استثناعات

  6. 2 کاربر از havzhini بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #25
    حـــــرفـه ای V E S T A's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    پست ها
    6,502

    پيش فرض

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] : مفهومی است که در آن مردها قدرت و حاکمیتی فراوان نسبت به زن‌ها دارند و در انگلیسی از واژهٔ mencracy در مفهوم مردسالاری استفاده می شود. پدرسالاری(Patriarchy) زیر مجموعهٔ مردسالاری به حساب می‌آید؛ یعنی مردسالاری کلی‌تر و مفهومی‌تر از پدرسالاری است.


    مردسالاری، نامی است برای نظام و ساختاری که از راه نهادهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی ِ خود، زنان را زیر سلطه دارد.

    گاه به جای واژهٔ مردسالاری از واژهٔ پدرسالاری استفاده می‌شود که کار درستی نیست، زیرا پدرسالاری تنها به برخی از جنبه‌های این نظام اقتدار مردانه و به گروه خاصی از مردان اشاره می‌کند.در زبان انگلیسی برای هر دوی پدرسالاری و مردسالاری از واژهٔ «Patriarchy» استفاده می‌شود.


    میزان قدرت مردان نسبت به زنان در جوامع مختلف، متفاوت است. با این حال در تمام این جوامع مردسالار، مردان سهم بیشتری از مزایای اجتماعی همچون قدرت، ثروت و احترام دارند. تداوم قدرت نظام مردسالاری ناشی از دسترسی بیشتر مردان به مزایای ساختارهای قدرت در درون و بیرون از خانواده و همچنین واسطهٔ تقسیم کردن این مزایای اجتماعی در جامعه است.


    واژهٔ مردسالاری در فمینیسم مفهوم مهمی است. هر یک از گرایش‌های فمینیستی برای توصیف زیرِ سلطه بودن زنان به یکی از ویژگی‌های مردسالاری اشاره می‌کنند. فمینیست‌های سوسیالیست و فمینیست‌های مارکسیست مردسالاری را بیشتر در جنبه‌های مادی و در رابطه با سرمایه‌داری بررسی می‌کنند و معتقدند شیوهٔ تولید سرمایه‌داری به وسیلهٔ تقسیم کار جنسی ِ مردسالاری تقویت می‌شود و مناسبات طبقاتی سرمایه‌داری و تقسیم کار جنسی یکدیگر را تشدید می‌کنند.

    فمینیست‌های رادیکال مردسالاری را با سلطهٔ مردان یکی می‌دانند و معتقدند چون زنان از نظر جنسی کم‌ارزش‌تر شمرده می‌شوند، «طبقهٔ مرد» بر «طبقهٔ زن» حاکم است. فمینیست‌های روانکاو که مفاهیم روان‌کاوی را به‌کار می‌گیرد معتقدند شکل‌گیری جنسیت زنانه و مردانه و معیارهای کاذب ناشی از آن، عامل ایجاد نظام مردسالاری و حذف زنان از تاریخ است.

  8. 2 کاربر از V E S T A بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #26
    کاربر فعال انجمن موضوعات علمی Saeed Dz's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2011
    پست ها
    1,855

    پيش فرض

    در ادامه صحبت های دوستمون [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] باید گفت که ماجرا فقط به اینجا ختم نمیشه و حتا در جوامع آزاد هم معمولن سعی می کنند در شرایط برابر (منظور حقوق، مزایا و ... هستش) کمتر از خانم ها مگر در شغل هایی خاص استفاده کنند و دلیل این امر هم کاملن مشخصه که خانم ها کارایی لازم رو ندارند برای کار طولانی مدت و سخت، خب این در حالیکه هر واحد اقتصادی به سود و بهره وری توجه میکنه و نه به موضوعاتی مثل آزادی، مرد سالاری، فمنیست و ... .
    برای مثال در بانک های ایران تا اونجا که اطلاع دارم از استخدام خانم ها خودداری میشه تا جای ممکن و دلیلش هم اینکه فرض میشه یک خانم در طول دوره کار ازدواج خواهد کرد و فرزند دار خواهد شد، که این خودش یعنی مرخصی طولانی مدت با حقوق و کاهش بسیار بسیار زیاد بهره وری اون خانم بعداز فرزند دار شدن. معمولن در ایران به خاطر حقوق کمتری که به خانم ها پرداخت میشه بیشتر شغل رو به اونها میدن و نه به خاطر موضوعات دیگر.

  10. #27
    حـــــرفـه ای V E S T A's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    پست ها
    6,502

    پيش فرض

    در ادامه صحبت های دوستمون [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] باید گفت که ماجرا فقط به اینجا ختم نمیشه و حتا در جوامع آزاد هم معمولن سعی می کنند در شرایط برابر (منظور حقوق، مزایا و ... هستش) کمتر از خانم ها مگر در شغل هایی خاص استفاده کنند و دلیل این امر هم کاملن مشخصه که خانم ها کارایی لازم رو ندارند برای کار طولانی مدت و سخت، خب این در حالیکه هر واحد اقتصادی به سود و بهره وری توجه میکنه و نه به موضوعاتی مثل آزادی، مرد سالاری، فمنیست و ... .
    برای مثال در بانک های ایران تا اونجا که اطلاع دارم از استخدام خانم ها خودداری میشه تا جای ممکن و دلیلش هم اینکه فرض میشه یک خانم در طول دوره کار ازدواج خواهد کرد و فرزند دار خواهد شد، که این خودش یعنی مرخصی طولانی مدت با حقوق و کاهش بسیار بسیار زیاد بهره وری اون خانم بعداز فرزند دار شدن. معمولن در ایران به خاطر حقوق کمتری که به خانم ها پرداخت میشه بیشتر شغل رو به اونها میدن و نه به خاطر موضوعات دیگر.

    مثالی که زدین درباره کشور ایران قسمت های ضد و نقیضی داشت (قسمت های bold شده ) خیلی از زنان هستن که برخلاف مردان روزهای تعطیل هم کار میکنن (در کنار مسئولیت های خانه) پس ازین نظر میشه کارایی زنان رو خیلی بیشتر از مردان در نظر گرفت چون هم مسئولیت های منزل رو بر عهده میگیرن و هم شاغل هستن.

    زنانی که در اجتماع حضور دارن معمولا از زنانی که فقط مسئولیت خانه (همسرداری و بچه داری) رو بر عهده گرفتن متفاوت هستن . حضور در اجتماع خود به خود باعث به وجود اومدن قوانین از قبل تعیین نشده از طرف خود زنان میشه مثل:

    فاصله بین دو بارداری کنترل بشه، مدت زمان گرفتن استراحت بعد از فرزنددار شدن نسبت به زنان خانه دار متفاوت میشه، تعداد مرخصی های و مدت زمان هر مرخصی کنترل میشه و...

    فرزند دار شدن یا ازدواج زنان دلیل منطقی برای اثبات کارایی کم زنان نسبت به مردان نیست . زنان و مردان هر دو حق مرخصی برای درمان یا بیماری دارن ممکن هست زنان برای فرزند دار شدن ازین مرخصی استفاده کنن و مردان برای بیماری . اگر حداقل زمان بین هر دو بارداری رو برای زنان شاغل 2 سال در نظر بگیریم نمیتوان برای هر دو سال یک بار یا 1 بار ازدواج زنان(مشابه مردان) و استفاده از مرخصی، مقرراتی خاص تعیین کرد که حقوق و بهره مندی زنان از حضور در اجتماع به علت اینکه امکان مرخصی گرفتنشون بیشتر هست باید کاهش پیدا کنه.. در کنار این موضوع باید حقوق سایر زنان که در چنین شرایطی قرار نمیگیرن رو هم در نظر گرفت.

    به همان میزان که زنان به مرخصی نیاز دارن (بیماری ، مشکلات شخصی، ازدواج، فرزندار شدن) مردان هم به مرخصی نیاز دارن (بیماری، مشکلات شخصی، ازدواج، فرزندار شدن) این مرخصی برای هر دو جنس مدت محدودی داره که اگر هر کدوم نتونن با مدت زمان مشخص شده کناربیان ممکنه شغلشون رو از دست بدن.

    به نظر من این مثالی که شما زدین هم تحت تاثیر فرهنگ جامعه است مثلا :
    تو یه جامعه زنان بعد از ازدواج باید مشغول و سرگرم وظایف خاصی بشن که برای مردان چنین ضرورتی وجود نداره خب طبیعیه زنان این جامعه به خاطر فرهنگ حاکم بر خانواده ها تفاوت هایی با مردان دارن و همین مسائل باعث عدم حضورشون در اجتماع یا به قول شما کارایی پایینشون بشه .ولی اگر فرهنگ جامعه انتظاری بیشتر از زنان برای اداره زندگی زناشویی نداشته باشه زنان هم پا به پای مردان در اجتماع حضور خواهند داشت.

    در شرایطی که زن و مرد هر دو بعد از ازدواج یا بعد از تولد فرزندشون به یک اندازه درگیر بشن و فرهنگ و سنت جامعه چیزی فراتر مسئولیت های اصلی به یکی از طرفین تحمیل نکنه ( زنان) زنان تفاوتی با مردان در میزان مرخصی گرفتن یا ترک کردن شغلشون برای انجام مسئولیت های اضافه بر برنامه در منزل نخواهند داشت ..


    بنابراین بر این اساس نمیتوان کارایی و توانایی یک جنس رو محک زد. زمانیکه شرایط اجتماعی و فرهنگی برای هر دو جنس از ابتدای تولد یکسان باشه و تاثیر عوامل فرهنگی و سنت ها حذف بشه در این شرایط توانایی و کارایی دو جنس رو میشه مقایسه کرد.

  11. 2 کاربر از V E S T A بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  12. #28
    کاربر فعال انجمن موضوعات علمی Saeed Dz's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2011
    پست ها
    1,855

    پيش فرض

    مثالی که زدین درباره کشور ایران قسمت های ضد و نقیضی داشت (قسمت های bold شده ) خیلی از زنان هستن که برخلاف مردان روزهای تعطیل هم کار میکنن (در کنار مسئولیت های خانه) پس ازین نظر میشه کارایی زنان رو خیلی بیشتر از مردان در نظر گرفت چون هم مسئولیت های منزل رو بر عهده میگیرن و هم شاغل هستن.
    قسمت های ضد و نقیضی نداشت و اگر توضیحات بالا مطالعه میشد مشخص بود این موضوع. گفته شد در شرایط برابر (معمولن مشاغل دولتی) استخدام خانم ها به خاطر کارایی کم، کمتر هستش نسبت به مردان و در شرایط نا برابر (برای مثال حقوق کمتر) استخدام خانم ها بیشتر هستش.
    خیلی از مردان هم هستش که برخلاف خیلی از زنان روز های تعطیل رو هم کار می کنند یا اضافه کاری میکنند و یا شب کاری می کنند! و این نمیتونه توجیه کننده کارایی و بهره وری کمتر خانم ها باشه. خانم ها به لحاظر جسمی و شرایطی که وجود داره (حالا بگیم از بیرون تحمیل شده یا فرهنگ ما غلط هست) در شرایط یکسان و واقعی یعنی با در نظر گرفتن خصوصیات دو جنس بهره وری کمتری نسبت به آقایون دارند.
    من در اینباره با یک ریاضیدان برجسته ی یکی از شعبه های بانک سامان صحبت مفصلی داشتم که ایشون سیاست های آینده ی بانک رو با توجه به محاسبات و ... تعیین میکنه و ایشون دقیقن به این مسئله اشاره کردن که در سیاستگذاری های تمامی بانک ها موضوع بهره وری کمتر خانم ها مطرح و در نظر گرفته میشه.
    زنانی که در اجتماع حضور دارن معمولا از زنانی که فقط مسئولیت خانه (همسرداری و بچه داری) رو بر عهده گرفتن متفاوت هستن . حضور در اجتماع خود به خود باعث به وجود اومدن قوانین از قبل تعیین نشده از طرف خود زنان میشه مثل:

    فاصله بین دو بارداری کنترل بشه، مدت زمان گرفتن استراحت بعد از فرزنددار شدن نسبت به زنان خانه دار متفاوت میشه، تعداد مرخصی های و مدت زمان هر مرخصی کنترل میشه و...
    البته این مسئله فقط مربوط به خانم ها نیست و باید تصمیمات مرد و زن با هم در نظر گرفته بشه و خیلی از موضوعات دیگر مثل فرهنگ و ... هم تاثیرش سنجیده بشه اما ازش صرف نظر میکنیم چون نیاز به یک بحث جداگانه داره.

    مرخصی یکبار بارداری برای خانم ها چند ماه هستش اونهم با حقوق!

    فرزند دار شدن یا ازدواج زنان دلیل منطقی برای اثبات کارایی کم زنان نسبت به مردان نیست . زنان و مردان هر دو حق مرخصی برای درمان یا بیماری دارن ممکن هست زنان برای فرزند دار شدن ازین مرخصی استفاده کنن و مردان برای بیماری . اگر حداقل زمان بین هر دو بارداری رو برای زنان شاغل 2 سال در نظر بگیریم نمیتوان برای هر دو سال یک بار یا 1 بار ازدواج زنان(مشابه مردان) و استفاده از مرخصی، مقرراتی خاص تعیین کرد که حقوق و بهره مندی زنان از حضور در اجتماع به علت اینکه امکان مرخصی گرفتنشون بیشتر هست باید کاهش پیدا کنه.. در کنار این موضوع باید حقوق سایر زنان که در چنین شرایطی قرار نمیگیرن رو هم در نظر گرفت.

    به همان میزان که زنان به مرخصی نیاز دارن (بیماری ، مشکلات شخصی، ازدواج، فرزندار شدن) مردان هم به مرخصی نیاز دارن (بیماری، مشکلات شخصی، ازدواج، فرزندار شدن) این مرخصی برای هر دو جنس مدت محدودی داره که اگر هر کدوم نتونن با مدت زمان مشخص شده کناربیان ممکنه شغلشون رو از دست بدن.
    وقتی یک خانم فرزند دار میشه با توجه به شرایط جدیدش تا زمان به دنیا آوردن اون فرزند کارایش چندین برابر کاهش پیدا میکنه و زمانی که فرزند رو به دنیا میاره چندین ماه مرخصی با حقوق بهش تعلق میگیره، زمانی هم که فرزند به دنیا امد مسئولیتش بیشتر میشه و حتی درگیری فکریش هم افزایش پیدا میکنه. اگر اینها دلیل منطقی برای کارایی کمتر خانم ها نیستند پس چی هستند؟!

    بنابر حرف شما همیشه این مردان هستن که بیمار میشن که کاملن غلط هستش. زنان علاوه بر مرخصی چند ماهه با حقوق میتونن مرخصی چند روزه برای بیماری هم میتونن داشته باشن، مردان هیچوقت زایمان نمی کنند.
    موضوع مرخصی بدون حقوق نیست بلکه موضوع مرخصی طولانی مدت با حقوق هستش که مردان تغریبن در هیچ شرایطی نمی توانند که از این نوع مرخصی بهرمند بشن، مگر اینکه در حین کار و در فضای کار دچار آسیب جدی بشن. این هم یک مرخصی خاص برای آقایون نیست بلکه اگر خانمی هم در فضای کار آسیب ببینه میتونه از این نوع مرخصی استفاده کنه!

    مردان نمیتونن مرخصی طولانی مدت با حقوق داشته باشند در حالی که زنان میتونن و محدوده ی این مرخصی برای خانم ها بسیار بیشتر هستش.
    به نظر من این مثالی که شما زدین هم تحت تاثیر فرهنگ جامعه است مثلا :
    تو یه جامعه زنان بعد از ازدواج باید مشغول و سرگرم وظایف خاصی بشن که برای مردان چنین ضرورتی وجود نداره خب طبیعیه زنان این جامعه به خاطر فرهنگ حاکم بر خانواده ها تفاوت هایی با مردان دارن و همین مسائل باعث عدم حضورشون در اجتماع یا به قول شما کارایی پایینشون بشه .ولی اگر فرهنگ جامعه انتظاری بیشتر از زنان برای اداره زندگی زناشویی نداشته باشه زنان هم پا به پای مردان در اجتماع حضور خواهند داشت.
    البته درسته و من هم همین موضوع رو دخیل کردم اما مثالی که زدم ربطی به جوامع غیر مدرن و آزاد نداشت. چه بسا در جوامع آزاد و مدرن مدت مرخصی با حقوق زایمان برای خانم ها بیشتر هم هست اما بله درسته در مورد درگیری فکری، فرهنگ جامعه ما تاثیر گذار هستش.
    در شرایطی که زن و مرد هر دو بعد از ازدواج یا بعد از تولد فرزندشون به یک اندازه درگیر بشن و فرهنگ و سنت جامعه چیزی فراتر مسئولیت های اصلی به یکی از طرفین تحمیل نکنه ( زنان) زنان تفاوتی با مردان در میزان مرخصی گرفتن یا ترک کردن شغلشون برای انجام مسئولیت های اضافه بر برنامه در منزل نخواهند داشت ..
    همونطور که چندبار اشاره کردم در جوامع مدرن هم این نوع مرخصی برای خانم ها وجود و حتی بیشتر هم هست! پس این مسئله رو نمیشه به فرهنگ یا به قول شما تحمیل مسئولیت نسبت داد.

    ضمن اینکه بعضی مسئولیت ها غیر ارادی و بنابر شرایط یک خانم، بر عهده اون هست مثل بارداری و شیردهی. مطمئنن یک مرد نمیتونه اینکار رو بکنه!
    بنابراین بر این اساس نمیتوان کارایی و توانایی یک جنس رو محک زد. زمانیکه شرایط اجتماعی و فرهنگی برای هر دو جنس از ابتدای تولد یکسان باشه و تاثیر عوامل فرهنگی و سنت ها حذف بشه در این شرایط توانایی و کارایی دو جنس رو میشه مقایسه کرد.
    در این صورت هم کارایی خانم ها پایین تر هستش، به خاطر اینکه در جوامع مدرن و آزاد (برای مثال اروپا) باز هم همین مرخصی و شرایط (بر عهده خانم بودن فرزند اوری و ...) برای خانم ها به هر دلیلی وجود داره.

  13. #29
    Banned
    تاريخ عضويت
    Jan 2014
    پست ها
    607

    پيش فرض

    تا اونجا که ذهن بنده یاری میکنه از فروید کتابی مطالعه کرده بودم که از همون بشر اولیه مرد سالاری به نوعی مرسوم بود مردان به دلیل حس مالکیت و عواطف زنانه به
    کودکانشون وابسته بودند و مردان از این مساله مهر مادری برای مطیع کردن زنان استفاده میکردند .. در تمام جوامع حتی پیشرفته ترین جوامع مرد سالاری به نوعی در

    جریان هست این مساله مرد سالاری نه از نظر دین بلکه باید از طریق علل فرهنگی ریشه یابی کرد..زنان و مردان از لحاظ فیزیولوزی با هم متفاوت هستند اما
    دلیل مرد سالاری در فرهنگ و عقاید سنتی و پوسیده افراد جامعه هست نگرش قدرت مدار مردان مانع از بیرون امدن زنان از جایگاه سنتی و همیشگی خود میشه

    برای غلبه به این مساله باید فرهنگ سازی بشه و فرهنگ سازی نه از طریق انتخاب یک وزیر زن و دادن قدرت اجرایی به زنان بلکه باید از طریق خانواده ها و نحوه تربیت فرزندان اعمال بشه
    باید از طریق کوچکترین واحد جامعه این تغییرات اعمال بشه .. از کودکانی که از کودکی اموزش میبینند که تحت سلطه پدر یا برادر باشند نمیشه انتظار داشت در زمان بزرگسالی نگرش

    مطیعانه ای که سال ها نسبت به مردان داشتند رو تغییر بدهند و خواستار برابری حقوقی و مدنی با مردان باشند ..

صفحه 3 از 3 اولاول 123

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •