تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 4 از 4 اولاول 1234
نمايش نتايج 31 به 37 از 37

نام تاپيک: موسیقی کلاسیک

  1. #31
    آخر فروم باز sise's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    Anywhere but here
    پست ها
    5,772

    پيش فرض راز لبخند لوچیانو پاواروتی

    زندگی متحیرکننده لوچیانو پاواروتی در مودنای ایتالیا و در ۱۲ اکتبر ۱۹۳۵ آغاز گردید. ‌وی از پدری نانوا و مادری که در یک کارخانه دخانیات کار می‌کرد، متولد شد. همانگونه که همیشه اپرا در زندگی مردم ایتالیا به صورت یک عشق واقعی نقش داشته است، پدر وی فرناندو نیز یک دوستدار اپرا و یک خواننده تنور آماتور بود که همان امر باعث جرقه خوانندگی در لوچیانو گردید.




    <زندگی در موسیقی، یک زندگی مملو از زیبایی است و این چیزی است که من تمام عمرم را به آن پرداختم.>(پاواروتی)
    زندگی متحیرکننده لوچیانو پاواروتی در مودنای ایتالیا و در ۱۲ اکتبر ۱۹۳۵ آغاز گردید. ‌وی از پدری نانوا و مادری که در یک کارخانه دخانیات کار می‌کرد، متولد شد. همانگونه که همیشه اپرا در زندگی مردم ایتالیا به صورت یک عشق واقعی نقش داشته است، پدر وی فرناندو نیز یک دوستدار اپرا و یک خواننده تنور آماتور بود که همان امر باعث جرقه خوانندگی در لوچیانو گردید. سال‌ها بعد او پدر خود را به روی صحنه می‌خواند تا خوانندگی دو نفره انجام دهند.
    از کودکی با علا‌قه به رادیو گوش می‌داد و با صدای انریکو کاروتزو، اشتهای فراوان خود را به موسیقی سیراب می‌کرد. البته با موقعیت محدود خانوادگی‌اش تحصیلا‌ت موسیقی برای او امکان‌پذیر نبود به طوری که به گفته خود <خانواده‌ام فقیر بودند و من هیچ‌وقت حتی تصور آن را نمی‌کردم که در زندگی می‌توان بیشتر از آنچه داریم، داشت.> در اینحال به عنوان معلم دبستان تعلیم یافت و برای ۲ سال به این کار اشتغال داشت و سپس به فروشندگی بیمه پرداخت. در همین سال‌ها بود که در مسابقات خوانندگی اپرا شرکت ‌کرد و در این مسابقات، استعداد وی برای <آریگو پولا‌> خواننده تنور، نمودار گردید.
    به طوری که به همراه <اتوره کامپو گالیانو>، اساتید آوازی وی در سال‌های بعد قرار گرفتند و پاواروتی قدردانی خود را از این دو استاد در تمامی طول عمر خود به کرات خاطرنشان می‌ساخت. بالا‌خره در سال ۱۹۶۱ اولین جایزه بین‌المللی خود را در تئاتر <رجوامیلیا> دریافت نمود، اما بزرگ‌ترین شانس حرفه‌ای خود را زمانی پیدا کرد که در سال ۱۹۶۳ در شب اجرای اپرای <لا‌بوئم> که <جوزپه دی استفانو> در اجرای نقش رودولفو کسالت پیدا کرد و پاواروتی به‌جای وی روی صحنه جهت اجرا ظاهر شد. ‌
    به گفته <هربرت برسلین> مدیر هنری در نیویورک، پاواروتی در خواندن نت موسیقی قوی نبود و دانش عمیقی از موسیقی نداشت.
    در عین حال موسیقی را به زیبایی ارائه می‌کرد و صدای زیبایی داشت و در حالی که آنقدر جمله‌بندی‌ها در موسیقی را به زیباترین فرم ادا می‌کرد، قادر بود که قلب انسان را از کارکردن باز دارد. بالا‌خره در سال ۱۹۷۲ و در متروپولتین نیویورک به همراه <جووین سادرلند> و در اپرای <دونیزتی> قریب بر ۹ بار نت، ‌Do در اکتاوبالا‌ی وسعت صدای تنور را به قدری زیبا و قدرتمند اجرا نمود که ۱۷ بار مورد تشویق خاص تماشاگرانی که ایستاده به تشویق وی ادامه می‌دادند قرار گرفت. این نقطه‌ای بود که اوج هنری زندگی حرفه‌ای‌اش آغاز گردید. او در حالی که به دنیا می‌گفت دوست دارد به عنوان یک خواننده اپرا در یادها باقی بماند، ولی هیچ ممانعتی در اختلا‌ط صدای خود با موسیقی‌های دیگر همچون پاپ و جاز نداشت. ‌
    این اختلا‌ط از <برزلین> شروع شد. جایی که به عنوان یک ستاره مورد تشویق قرار گرفت در راستای این موارد و در کنار ستاره‌های موسیقی پاپ چون <مایکل جسکون> گروه <استینگ> و <بونو> ظاهر شد. در دوره سال ۱۹۸۰، ایده ۳ تنور متولد گردید به‌گونه‌ای که ۳ تنور از بهترین تنورهای جهان را دور هم جمع نمود و به خوانندگی آریاهای مورد علا‌قه عموم و در مقابل توده‌های مردمی مبادرت می‌ورزید. در این گروه ۳ نفره، <پلا‌سیدو دومینگو> که دوست و رقیب همیشگی وی بود نیز شرکت داشت. <دومینگو> شخصیت حرفه‌ای بسیار متفاوتی نسبت به وی داشت. او علی‌رغم درجات بالا‌ در خوانندگی خود، پیانیست توانایی نیز بود و با ذکاوت و توانایی‌های خاص خود از عهده ایفای رل‌هایی در نقوش اپرایی بر می‌آمد که در این مقایسه بازیگری در صحنه، پاواروتی را محدودتر از پیش نمایانگر ساخت.
    اما با این وجود، مشخص بود که پاواروتیمی‌توانست این جمع ۳ نفره را در اجرای موسیقی به هم بپیوندد و محوریت اصلی را دارا باشد. وی در اغلب اوقات به عنوان شخصیتی هنری مطرح است که توانست ترویج دانش و درک زیبایی در موسیقی اپرایی کلا‌سیک را به حدی در عموم مردم گسترش دهد؛ به‌گونه‌ای که هیچکس بیش از وی قادر به انجام چنین عملی نبوده است. ‌
    در عین حال اتفاقاتی که طی ۲۰ سال آخر زندگی‌اش رخ داد تا حدی باعث نزول شخصیت حرفه‌ای او شد. او به‌تدریج در یادگیری و تمرینات نقش‌های جدید، قصور ورزید و همراه با محدوده دانش وی در امر روخوانی نت‌های موسیقی، منجربه مشکلا‌تی شد که نمونه آن در سال ۱۹۸۸ و در سالن اپرای متروپولتین نیویورک روی داد. در آن اجرا، این امر منجربه گم‌کردن خط ملودیک آوازی گردید و پاواروتی سعی کرد که این امر واضح را در پوشش سرگیجه پنهان نماید و بدین صورت صحنه را ترک نمود در حالی‌که این موضوع منتقدان موسیقی را برانگیخت و اتهاماتی را از قبیل عدم آشنایی با خواندن نت را متوجه وی کرد. ‌
    پاواروتی علا‌قه وافر به غذا و طعام داشت به طوری که درگیری همیشگی وی با اضافه وزن باعث بروز مشکلا‌ت حرکتی روی صحنه بود و در بعضی از موارد نیز باعث عدم حضورش برای اجرا در کنسرت‌هایش می‌گردید. این امر به حدی رسید که در یک مورد پس از ۲۶ بار عدم حضور و لغوکردن کنسرت‌هایش، کمپانی اپرای شیکاگو، وی را ممنوع الورود کرد. ‌
    با تمامی این احوال، زیبایی و توانایی‌های هنری وی آنچنان بود که برای مثال در سال ۲۰۰۴ وقتی ۱۵ دقیقه متوالی با تشویق‌های مردم مواجه شد، تمامی منتقدین خود را به سکوت نشاند، نبوغ و توانایی وافرش در امر تلفظ و دراماتیزه‌کردن کلمات در موسیقی و پیوند هنری آن دو خود امری منحصر به فرد است. در حقیقت به جلو قرار دادن تن‌ها و شفافیت حروف بی‌صدا در راستای طبیعت زبان ایتالیایی است که کمک به نبوغ طبیعی این خواننده می‌کند و به همین دلیل است که شناخت صدای پاواروتی برای شنوندگان همیشه آشکار است و کمتر خواننده‌ای در عصر حاضر اینچنین بوده است. <ماریا کالا‌س>، <براین ترفل>، <دیتریخ فیشر> و <جوون سادرلند> در ردیف چنین افرادی قرار می‌گیرند و به همین جهت امتیاز آنها در دنیای خوانندگی آشکار می‌گردد. ‌
    پاواروتی چندین سال از عمر خود را وقف مبارزه با سرطان پانکراس سپری کرد و در نهایت همین بیماری موجب مرگ او در ۶ سپتامبر ۲۰۰۷ و در سن ۷۱ سالگی گردید. وی با جدیت به فعالیت‌های خیریه می‌پرداخت و فعالیت‌های مستمر او در جمع‌آوری درآمدهایی برای همین امر در صلیب سرخ و از طریق برگزاری کنسرت‌هایی چه شخصی و چه با سایر هنرمندان، از تعهدات همیشگی و پایدار وی به شمار می‌آید.
    پاواروتی انسان دوستی بود که تمامی استعدا‌د‌ها و توانایی‌های هنری خود را در جهت حمایت از امور خیریه و تراژدی‌های انسانی در سراسر دنیا به کار گرفت. ‌با مرگ وی، دنیا نه‌تنها یک خواننده منحصر به فرد تنور را با صدای زیبا و غیرقابل‌تقلید از دست داد، بلکه هنرمندی را از دست داد که سرشار از مهربانی و متانت بود. تنها یک لبخند وی قادر بود که همه حضار را در یک کنسرت موسیقی و یا استادیوم فوتبال به شعف آورد. بدینگونه تاریخ موسیقی اپرا، یاد لوچیانو پاواروتی را در مقام یک هنرمند ارزنده و یک انسان بشر دوست همیشه در یاد خود زنده نگاه خواهد داشت.

    فلورانس لیپت
    ترجمه: سعید شریفیان
    ایران ملودی
    Last edited by sise; 09-06-2008 at 09:13.

  2. #32
    آخر فروم باز sise's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    Anywhere but here
    پست ها
    5,772

    پيش فرض بزرگان موسیقی كلاسیك 1

    اسكارلات تی، آهنگساز شهیر ایتالیایی در سال ۱۶۶۰ م. در پالرمو به دنیا آمد و در سال ۱۷۲۵ در ناپل از دنیا رفت. اهمیت او به ویژه در پیشبرد اپرا و ایجاد مكتبی به نام مكتب نئاپولتین است.


    اسكارلات تی، آهنگساز شهیر ایتالیایی در سال ۱۶۶۰ م. در پالرمو به دنیا آمد و در سال ۱۷۲۵ در ناپل از دنیا رفت. اهمیت او به ویژه در پیشبرد اپرا و ایجاد مكتبی به نام مكتب نئاپولتین است. در سال ۱۶۷۲ به رم رفت و گفته می‌شود كه تحت تعلیم كاریس سیمی قرار گرفت و در سال ۱۶۷۹ نخستین اپرای خود را در آنجا نوشت. ملكه كریستینای سوئدی كه در آن هنگام در رم زندگی می‌كرد، او را به استخدام خود درآورد و اسكارلات تی به عنوان رهبر همسرایان و رهبر اركستر مشغول كار شد و در فاصله سال‌های ۱۶۸۴ تا ۱۷۰۲ و سپس از سال ۱۷۰۸ در تئاتر خصوصی ملكه به فعالیت پرداخت. او بقیه عمرش را در سفر بین رم و ناپل گذارند و مناصب مختلف كلیسایی و درباری را به خود اختصاص داد. او كه همه هم و غم خود را صرف اپرا كرده بود، عملاً از قید تئاتر آزاد شد و توانست اپرای de capo را در سال ۱۶۹۲ بسازد. احتمالاً این نخستین بار بود كه یك اركستر كامل در اختیار اجرایی نمایشی قرار می‌گرفت.
    در سال ۱۶۹۶، برداشتی متحولانه از Dal male ie bene ارائه داد و در سال ۱۶۸۵، L’olimpia vendicata را خلق كرد. بزرگ‌ترین اثر اپرایی او Mitridate Eupatore نام دارد كه در سال ۱۷۰۷ برای شاهزاده فردیناندو دمدیسی ساخته شد، اما در اجرای ونیز خود با شكست روبه‌رو شد. در اواخر سالهای اقامت در رم، اسكارلات تی توانست اپرا را به نهایت قدرت و شكوه خود برساند و همه مخالفتها را با استعداد حیرت‌آور خود، از بین ببرد. او مجموعاً ۱۱۵ اپرا ساخت كه فقط یكی از آنها به نام Il trionfo dell’onore (ناپل ۱۷۱۸) كمدی است. از این اپراها، شصت و چهار تا باقی مانده‌اند كه همگی دلیل قاطعی بر خلاقیت و قوه ابتكار او هستند. به گفته بسیاری از صاحب‌نظران، بهترین اثر او La Griselda (۱۷۲۱) است. او همچنین حدود ۲۰ اوراتوریو، ۱۰مس، بیش از ۴۰ موتت، ۲۸ سرنات، سونات و انواع مختلف آثار موسیقایی را خلق كرده است.
    او، پدر دومنیكو اسكارلات تی است.


    پی‌نوشت:
    ۱. Palermo
    ۲. Naples
    ۳. Neapolitan
    ۴. Carissimi
    ۵. Christina
    ۶. Ferdinando de’ Medici
    ۷. Oratorio
    ۸. Mass
    ۹. Motet
    ۱۰. Serenata
    ۱۱. Sonata
    ۱۲. Domenico


    پتروآلس ساندرو (گاسپاره) اسكارلات تی/ترجمه: یاشار صابر


    پایگاه رسمی انتشارات سوره مهر

  3. #33
    آخر فروم باز sise's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    Anywhere but here
    پست ها
    5,772

    پيش فرض موسیقی مجلسی در دورهٔ کلاسیک

    موسیقی مجلسی (chamber music) در دورهٔ کلاسیک، نه برای اجراء در یک تالار کنسرت که برای اجراء در خلوت اتاق (مجلس) خانه یا قصر طرح و ساخته می‌شد. این موسیقی را گروه کوچکی شامل دو تا نُه نوازنده - یک نوازنده برای هر خط اجرائی - می‌نواختند. موسیقی مجلسی در قیاس با موسیقی ارکستری کلاسیک، بافت صوتی شفاف‌تر و سبُک‌تری دارد. در دورهٔ کلاسیک، نزد نجیب‌زادگان با افراد طبقهٔ متوسط مرفه، نواختن موسیقی مجلسی با دوستان یا گماردن نوازندگان حرفه‌ای برای سرگرم کردن مهمانان پس از شام، مرسوم و متداول بود.


    موسیقی مجلسی، لطیف و خودمانی بود و می‌باید همان‌قدر که مایهٔ لذت شنونده می‌شد، خوشایند نوازندگان نیز قرار می‌گرفت. نوازندگان مجلسی، گروهی بودند که هر عضو آن نقشی اساسی و سهمی مهم در اجراء مواد تماتیک داشت. به همین سبب، در اینگونه موسیقی داد و ستد مواد موسیقائی (تم‌ها، موتیف‌ها و فیگورها) میان سازها بیشتر است. اجراء موسیقی مجلسی کلاسیک نیازی به رهبر ارکستر ندارد؛ در عوض، هر نوازنده می‌باید نسبت به جریان موسیقی حساس و هشیار باشد و دینامیک و جمله‌بندی خود را با دیگر نوازندگان همخوان کند. گروه همنوازان مجلسی، از این نظر به یک گروه کوچک جاز شباهت دارد.


    مهم‌ترین فرم موسیقی مجلل کلاسیک کوارتت زهی (Anateur Chamber Music players) است؛ اثری برای دو ویولون، یک ویولا، و یک ویولونسل. هایدن، موتسارت و بتهوون برخی از مهم‌ترین آثار خود را در قالب این فرم آفریده‌اند. کوراتت زهی را می‌توان با گفتگوی چهار فرد سرزنده، حساس و هوشمند قیاس کرد. به این ترتیب شگفت‌آور نیست که بدانیم، کوراتت زهی را دورانی تکامل یافت که فن و آداب گفتگو اغلب هنری ظریف و مهم شمرده می‌شد.


    کوراتت زهی نیز مانند سنفونی به‌طور معمول چهار موومان دارد:


    ۱. تند،

    ۲. کند،

    ۳. منوئه یا اسکرتسو،

    ۴. تند.


    گاه موومان دوم یک منوئه یا اسکرتسو و موومان کُند، موومان سوم کوارتت است. دیگر فرم‌های محبوب موسیقی مجلسی کلاسیک عبارتند از: سونات ویولون و پیانو، تریوی پیانو (ویولون، ویولونسل و پیانو)، کوبینتت زهی (دو ویولون، دو ویولا، و ویولونسل). امروزه نیز مانند سدهٔ هجدهم، موسیقی مجلسی بیشتر توسط نوازندگان آماتور اجراء می‌شود. با کمک گرفتن از کتابچهٔ راهنمای نوازندگان آماتور موسیقی مجلسی (Amateur Chamber Music players)، کم‌وبیش در هر نقطه‌ای از ایالات‌متحد می‌توان به‌منظور اجراء این آثار همنوازی برای خود یافت.

  4. #34
    آخر فروم باز perjixen's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    آتلانتیس .!
    پست ها
    2,188

    پيش فرض

    مرسی.............!!
    البته ، همه رو نخوندممممممممممم ......... ولی دارم ، میرسم.

  5. #35
    آخر فروم باز sise's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    Anywhere but here
    پست ها
    5,772

    پيش فرض گفت وگو با آن سوفی موتر درباره اجرای ۱۰ سونات ویولون از بتهوون

    آن سوفی موتر، یکی از تأثیرگذارترین موسیقی دانان و نوازندگان نسل خودش است. او اولین بار با حمایت های رهبر ارکستر معروف، هربرت فون کاریان، به عنوان کودک نابغه در سالن کنسرت دیده شد. از آن پس شاهد اجراهای زیادی از او هستیم و سالن های کنسرت سراسر جهان از او تقاضای اجرا کردند.


    آن سوفی موتر، یکی از تأثیرگذارترین موسیقی دانان و نوازندگان نسل خودش است. او اولین بار با حمایت های رهبر ارکستر معروف، هربرت فون کاریان، به عنوان کودک نابغه در سالن کنسرت دیده شد. از آن پس شاهد اجراهای زیادی از او هستیم و سالن های کنسرت سراسر جهان از او تقاضای اجرا کردند.او در سن ۳۴ سالگی با لامبرت اورکیس یکی از مهم ترین طرح های خود در زمینه موسیقی، یعنی اجرای ۱۰ سونات ویولون بتهوون در سراسر جهان را با موفقیت انجام داد. مصاحبه ای که در این باره با او انجام شد را پیش رو دارید.
    ▪ اولین سؤال این است که چرا شما این کار را انجام دادید؟
    ـ این طرح بسیار رضایت بخش بود و در پایان آن می توانستم ۱۵ سال با بتهوون زندگی کنم. این فرصتی بود که کمتر نصیب یک نوازنده سولیست می شود. اکثراً یک کنسرتو و تریپل کنسرتو از آثار او برای ویلون اجرا می شود. او نوشتن سونات های ویلونش را در سن ۲۷ سالگی شروع کرد. بنابراین من با فردی بسیار جوان، عاقل، دلربا و سرزنده روبرو شدم که لزوماً نباید فکر کرد بتهوون است. آن بتهوونی که ما می شناسیم فردی عصبی و گوشه گیر و میانسال است. مردی بسیار جنگنده حتی در زبان موسیقی اش. اما بتهوون صورت های زیادی دارد.
    ▪ شما می گویید این ۱۰ سونات در طی ۱۵ سال نوشته شده و شما در مدت تمریناتتان ۱۵ سال با بتهوون زندگی کردید. این آیا تأثیری هم روی شناختتان از بتهوون داشته؟
    ـ بله. کاملاً. من او را به عنوان یکی از شاگردان هایدن که سبک خاص خودش را به وجود آورد شناختم و این دوره با اتمام سونات ۱۰ او پایان یافت. ما قبلاً سونات اپوس ۹۶ (سونات شماره ۱۰) بتهوون را اجرا کردیم ولی این اثر به دوران پختگی و بلوغ بتهوون تعلق داشت.
    زمانی که او می بایست با تمام مشکلات زندگیش، ناشنوایی اش مبارزه می کرد. می توانیم در این اثر احساس کنیم که در آخر هم او نتوانست آن چه را که می خواهد به دست آورد، اما راهی را که زندگی به او آموزش داده بود، دنبال کرد. هنوز هم می توان در آن زیبایی پیدا کرد و این خیلی ترحم انگیز است.
    ▪ اجازه دهید برگردیم به مباحث پایه ای، شاید خیلی پایه ای، مثلاً اینکه سونات فرمی از موسیقی مجلسی است که معمولاً برای یک یا دو ساز سولو نوشته می شود.
    ـ بله درست است.
    ▪ و در این مورد خاص پیانو و ویلون بودند؟
    ـ بله.
    ▪ و بتهوون فقط ۱۰ سونات به این شکل نوشته است.
    ـ بله.
    ▪ شما در هر شهر چگونه اجرای این ۱۰ سونات را تقسیم کردید؟
    ـ آنها را در سه شب اجرا کردیم. برنامه هر شب سونات های مرتبط به هم بودند. مثلاً دو سونات اپوس۱۲ داریم و سه سونات به هم پیوسته وجود دارند که نمی توان آن ها را از هم جدا کرد. زیرا یکی از آن ها مکمل دیگری است. در شب اول اپوس ۲۳ و ۲۴ را اجرا کردیم، زیرا بسیار به یکدیگر وابسته اند و برنامه شب دوم به سه سونات که برای آلکساندر، سزار روس، نوشته بود، اختصاص یافت.
    شب آخر به گروهی از سونات ها که «اندازه بزرگی» داشتند، اجرا شدند. منظورم از «اندازه بزرگ» ایده های بزرگ و خسته کننده و غنی موسیقیایی که برای بیان آن ها به چهار موومان احتیاج بود.
    ▪ خانم موتر، در کل این سه شب کنسرت چند ساعت طول کشید؟
    ـ حدود ۵ ساعت و نیم.
    ▪ ۵ساعت و نیم برنامه طی سه شب! این شما را خسته نکرد؟
    ـ از نظر ذهنی اصلاً! اما از نظر جسمی قطعاً خسته کننده بود. بعد از کنسرت می توانستم استخوان هایم را بشمارم.
    ▪ خستگی در چه بود؟ در دستانتان؟ در گردن؟ یا کلاً خسته شده بودید؟
    ـ در درجه اول خستگی از گفت وگوهای بین پیانو و ویلون ناشی می شد. فراموش نکنیم که این سونات ها، سونات پیانو و ویلون نام داشتند و در سونات های اول واقعاً پیانو ساز اصلی بود. بعدها بتهوون بر اثر حس رقابت طلبی قسمت های ویلون را دقیقاً هم اندازه با قسمت های پیانو کرد و برای من به عنوان ویلون نواز سولیست بسیار لذت بخش است که می بینم چگونه نقش ویلون از همراهی کننده محض در سونات ۴ موومانی اپوس ۲۳ به نقشی برابر با پیانو تبدیل شده است و بالاخره صدای این سونات شبیه آهنگ های بتهوون می شود.
    ▪ شما احساس پیوند شخصی با بتهوون دارید؟
    ـ خیلی زیاد. بله، خیلی خیلی زیاد. نه تنها به خاطر اینکه با دیدگاه تازه ای قسمت های ویلون را نوشته و به ویلون اهمیتی در حد پیانو داده است، بلکه به دلیل اهداف و آرزوهای انسانی او. او همیشه رؤیاپردازی می کرد. زمانی که رابطه ایده آل زناشویی را بیان می کند در حال فکر کردن به فیدلیوست. عشقی ابدی در حدی که بتوان در راه معشوق خود را قربانی کرد یا در سمفونی نهم به برادری فکر می کند، رابطه اخوت. شاید اینها برداشت های صحیحی نباشد، اما با این وجود تلاشی در رسیدن به مفهوم این آثار است.
    ▪ من شنیده ام که حتی در بین اجراها هم تمرین برایتان بسیار مهم بوده است؟
    ـ بله، برای من خیلی اهمیت داشت.
    ▪ آیا شما کمال گرایید؟
    ـ بله. اما برای بعضی از غیرموسیقی دان ها این قابل فهم نیست که چرا من و لامبرت پیوسته تمرین می کنیم. این تمرین ها به خاطر این نیست که ما تاکنون قطعات را یاد نگرفته ایم. بلکه هر شب باید به خود و شنوندگان ثابت می کردیم که در اجرای ما روح وجود دارد. می بایست هر روز این قله را فتح می کردیم. اگر آن را شب قبل با موفقیت فتح کرده بودیم، این دلیلی بر موفقیت روز بعدمان نبود. زمانی که به روی سن قدم می گذاشتیم، باید از اول این کار را می کردیم.
    ▪ چه چیز شما را برمی انگیخت که این قله را هر روز فتح کنید؟ چرا این کار را کردید؟
    ـ خوب، لحظه های بسیار خوبی بود. یک رابطه ای بود که بین موسیقی دان و شنونده به وجود می آید. شنوندگان سومین شریک های مهم کنسرت ها هستند. آن ها هستند که می خواهند کار شما را بشنوند و قضاوت می کنند. سکوت آنها مانند خاکی است که موسیقی می تواند در آن بارور شود.
    ▪ شما چه تجربه ای به دست آوردید؟ زمانی که روی سن بودید، به چه چیز فکر می کردید؟
    ـ بستگی دارد. اگر همه چیز خوب پیش رفته بود، پیانو کوک بود، سالن از نظر اکوستیک مشکلی نداشت و تماشاگران هم با دقت گوش می دادند، مطمئناً پرواز می کردم. روزهایی هم بود که باید زیاد کار می کردم و با مشکلات خیلی خیلی زیادی مبارزه می کردم. البته آن هم خیلی خوب بود و به من احساس خوشایند پیشرفت می داد.
    ▪ من خوانده ام که پدر و مادر شما موسیقی دان نبودند، اما زمانی که شما ۵ ساله بودید درخواست کردید ویلون یاد بگیرید. محرک شما چه بود؟
    ـ آهنگ هایی که می شنیدم. در خانه ما بسیار موسیقی گوش می کردیم و من به خوبی یکی از آثار مندلسون با اجرای منوهین را به خاطر می آورم. احتمالاً آن، نقطه آغازین بود و به من تحمل و صبر بسیار داد.
    ▪ شما زمانی که یک سری از این کنسرت های ۱۰ سونات بتهوون را تمام می کردید، چه احساسی داشتید؟ آیا خوشحال بودید؟ آیا خسته بودید؟
    ـ بستگی داشت که کنسرت تا چه حد خوب پیش رفته باشد. اگر کنسرت خوبی بود، خب طبیعتاً من خیلی خوشحال بودم زیرا این قطعات خارق العاده اند و احساس شادی و امیدواری زیادی به شنوندگان، اجراکنندگان و تمام دوستداران بتهوون می دهند



    پایگاه اطلاع‌رسانی گفتگوی هارمونیک

  6. #36
    آخر فروم باز Zeitgeist's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2011
    محل سكونت
    on the edge of a super-massive black-hole
    پست ها
    1,221

    پيش فرض

    دوستانی که علاقمند هستن، یکی دو تا اجرای recital (تک نفره / solo) در Piano طی چند روز آینده در تهران داریم.

    من به شخصه برای حمایت از افرادی که موسیقی کلاسیک غربی در کشور کار میکنن، بسیاری از کارهایی که ارزشمند باشن رو بلیطشون رو گرفته و میرم.


    رسیتال پیانو - آرمان فهیمی / شنبه 5 بهمن؛ تالار رودکی - تهران



    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]



    پیشنهاد میکنم وقایعی که به نظرتون ارزشمند هستن رو برای حمایت از فعالان این عرصه در ایران بگذارید تا دوستان با خبر بشن.
    Last edited by Zeitgeist; 23-01-2014 at 21:57.

  7. این کاربر از Zeitgeist بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  8. #37
    آخر فروم باز Zeitgeist's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2011
    محل سكونت
    on the edge of a super-massive black-hole
    پست ها
    1,221

    پيش فرض

    فستیوال موسیقی فجر 2014 از دو هفته دیگه شروع میشه

    فروش بلیط آغاز شده:

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

  9. این کاربر از Zeitgeist بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


صفحه 4 از 4 اولاول 1234

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •