معنی این قطعه شعر

[Atghia]

برداشت من اینه:
منظورش این بوده که شتر و مرغ به تنهایی و تفکیک دو موجود هستند که از لحاظ معنایی درکنارهم که قرار بگیرنداز ترکیب اسمشون هم موجود دیگری وجود داره!
اما دومی رو خیلی خوب ترکیب نکرده!!!
ماده جنسیت هست نه موجودیت! اینم منظورش همین بوده یعنی ماده به تنهایی معنا داره اسب هم همینطور در کنار هم قرار گرفتن این دو کلمه موجود دیگری *ماده اسب*قابل بیان هست

پ.ن:برداشت من قبل از توضیحات شاعر بوده

[mohammadi_4u]

درزیرزمین خانه
گهواره ای دارم
که روزی دست مرگ تکانش میدهد
ارام
ارام

من هر روز دراستکان
ریختن چای را و محبت را
تکرار می کنم
وتو می نوشی
باشیرینی لبخندت کدام را؟

معنی قسمت آبی رو نفهمیدم ، لطفا یکی بگه منظور شاعر چی بوده از تکان دادن گهواری با دست مرگ ؟

  محتوای مخفی: پی نوشت  

تاپیک خوبیه ، امیدوارم بقیه هم اگه خواستن ، شعرهایی رو که توی فهمیدن مفهومش مشکل دارند اینجا به بحث بزارن

گفته تو زیر زمین خانش {حالا میتونه هر زمینی که گود شده باشه قبر و تابوت} چیزی داره{همون تابوت} که فقط گذر عمر و مرگ میتونه دسخوش تغییرش کنه
او شتر شد و اسب شد و ماده و فلان هم که اصلشو ندیدم و نقل قول رو دیدم
گفته شتر اسب شد= سرعت گذشت زمان
ماده اسب شد=دادن سرعت گذر زمان به تمامیت ماده و جهان{داره تاکید میکنه رو جمله قبلیش با نسبیت عام دادن
والا یا من فکر میکنم یا خیلی اسونه معنیشون یا هیچی سرم نمیشه که دومی بنظر درسته