اگه مطلب جالب یا تاریخچه یا هر چیر جالبی راجع به هر سازی می دونید بذارید تا همه با هم بخونیم و یاد بگیریم
مرسی
Printable View
اگه مطلب جالب یا تاریخچه یا هر چیر جالبی راجع به هر سازی می دونید بذارید تا همه با هم بخونیم و یاد بگیریم
مرسی
سنتور:
اولین اثری که از سازهای شبیه سنتور به دست آمده اثری است از حجاری های دوره های آشوریان و بابلیان در 669 قبل از میلاد که نشان می دهد این ساز را به وسیله بند به گردن می آویختند.
به دلیل قرار داشتن ایران در مسیر جاده ابریشم بین شرق و غرب و تغییر دائمی مرزها در شرایط کشورگشایی ها فرهنگها نیز مرتب دستخوش تحول شده و این تحول آلات موسیقی را بی نصیب نگذاشته است به طوریکه به درستی معلوم نیست سنتور ابتدا در کدام کشور مورد استفاده بوده است ولی مطمئنا ایرانیها قبل ازظهور اسلام با این ساز آشنا بودند و آن را کونار می نامیدند.
به اتکا قد مت آثار کشف شده گمان این است که این ساز از قلمرو ایران به کشورهای دیگر راه یافته و نامهای مختلفی پیدا کرده است.
سنتور با اندک تفاوتی در شکل ظاهر و با نام های مختلف در شرق و غرب عالم وجود دارد.
این ساز را در کشور چین یان کین، در اروپای شرقی دالسی مر، در انگلستان باتر فلای ها، در آلمان و اتریش مک پر،در هندوستان سنتور، در کامبوج فی و در امریکا زیتر می نامند که هر کدام دارای وجه تشابهاتی هستند.
ساز سنتور در تعدادی از جمهوری های سابق شوروی مانند ارمنستان و گرجستان نیز رایج هست.
همچنین سنتورهای عراقی –هندی- مصری و ترکی که بعضی از آنها حدود 360 سیم دارند.
عبدالقادر مراغه ای ساز یاطوفان را معرفی کرد که شبیه سنتور امروزی بود با این تفاوت که برای هر صدا فقط یک تار می بستند و با جابه جایی خرکها آن را کوک می کردند..
نام سنتور در اشعار منوچهری نیز آمده است:
کبک ناقوس زن و شارک سنتور زن است
فاخته نای زن و بربط شده تنبور زنان
سنتور سازی کاملا ایرانی است که ساخت آن را به ابونصر فارابی نسبت می دهند که مانند بربط، ساز دیگر ایرانی بعدها به خارج برده شد، سنتور سازی جعبه ای به شکل ذوذنقه است که به روی سطح آن دو ردیف خرک تعبیه شده و از زوی هر خرک 4 رشته سیم هم کوک عبور داده شده است.
سنتورهای معمولی دارای 9 خرک می باشند و وسعت صدایشان اندکی بیشتر از 3 اکتاو است و نوازنده در اجرای دستگاه های مختلف موسیقی سنتی کوک ساز را تغییر می دهد و یا محل خرک ها را پس و پیش می نماید.
سنتور یا شاهان تور از جمله سازهای کاملا شرقی است. شکل سنتور اقتباسی از کشتی است و سیم های آن برگرفته از تور ماهیگیری و صدا، صدای برخورد امواج دریا به صخره هاست.
سنتور در زمانهای گذشته به ابعاد مختلف ساخته می شد که تا امروز به شکل های استاندارد سل کوک و لا کوک درآمده است.
سنتور در طی سالیان و در پی مهاجرتها و رفت و آمدهای فرهنگی به کشورهای دیگر برده شد .از آن جهت گروهی بر این عقیده اند که سازهایی چون ارگ و پیانو که از نظر صدادهی صدایی چون سنتور دارند الگوهایی کامل شده از این سازسنتی ایرانی هستند و در طی سالیان و قرون متمادی دوره تکامل خود را پیموده و امروزه خود به سازهای مستقلی تبدیل گشته اند اما برخلاف این سازها که در مسیر تکامل گام برداشته بودند.
سنتور سیر قهقرایی پیموده و تا اوایل قرن گذشته به سازی کاملا محجور بدل گشته.
ساز سنتور پیشتر با 12 وتر سیم بم و 12 وتر سیم زیر ساخته می شد و سنتور 12 خرکی نامیده می شد، امروزه سنتور 10 خرک و سنتور 11 خرکی و سنتور لا کوک نیز ساخته می شود.
سنتور 11 خرک سنتور چپ کوک نامیده می شود در واقع هر خرکی که به سنتور اضافه می شود صدای ساز یک پرده بم تر می گردد.
سنتور 9 خرک رایج ترین نوع سنتور است که سنتور سل کوک نامیده می شود و نت های ردیف براساس آن نوشته شده است در سنتور 9 خرک چنانچه براساسراست کوک تنظةم شود به ترتیب سیم ها از پایین بر مبنای می-فا- سل کوک می شوند و مناسب برای گروهی و ارکستر است.
شاز سنتور برای ردیف موسیقی سنتی و نیز برای استفاده در ارکستر دارای نقایصی است که برای رفع آنها چندی است دو نوع سنتور یکی کروماتیک با افزایش 7 خرک به خرکهای معمولی و دیگری سنتور باس با صدای بم ساخته شده است.
معادل نصف عمر تمرین سنتور نوازان به کوک کردن آن می گذرد چون ضربه های مداوم مضراب روی سیم ها و تاثیر گذاری رطوبت و حرارت روی چوب و سیم ها کوک را به هم می زند و 72 سیم باید مرتب کوک یا هم خوان شود از این رو سنتور سازی شناخته می شود که در عین زیبایی بسیاری از عوارض طبیعی می وتند روی صدا و کوک ان تاثیر بگذارد و حتی نوازنده های باتجربه را برای یک کوک دلخواه ناکام می گذارد.
نقل شده است که حبیب سماعی نوازنده سرشناس سنتور روزی در مجلسی گفته است که کوک سنتور مرا پیر کرده است
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
قابل تامل میباشد من جمله تاریخچه زیر که توضیحات کاست زریاب از شاهکارهای نوازنده بزرگ گیتار جهان پاکو دلوسیا میباشد که در زیر همان مطالب را نقل می کنم:
پاکو دلوسیا نوازنده اسپانیایی برای اسم آلبوم خود "زریاب" را انتخاب کرده است . زریاب نام یکی از موسیقیدانان بزرگ ایرانی است که در ز مان حکومت عباسیان ظهور کزد . وی همدوره ابراهیم موصلی و فرزندش اسحق از بزرگترین مو سیقیدانان دربارعباسیان بود.
ابراهیم موصلی فرزند ماهان فرزند بهمن ، فرزند پشنگ که همگی از کشاورزان ارجان شیراز بودند در کوفه بدنیا آمد. وی موسیقی را نزد یک زرتشتی به نام جانویه که در شهر ری زندگی میکرد فرا گرفت و در همین شهر بود که با دختری به نام شاهک رازی وصلت کرد که حاصل فرزندی بو به نام اسحق . میگویند گوش موسیقی ابراهیم چنان قوی و حساس بود که اگر در میان سی نوازنده کوک یکی از آنها نا برابر بود وی آن را بخوبی در میافت. اما ابولفرج اصفهانی نویسنده کتاب اغانیفرزند وی اسحق موصلی را به دریا و موسیقیدانان دیگر به نهر و جوی آب تشبیه کرده است . وی همچون پدر از مقربان دربار هارون الرشید بود و نزد مامون نیز صاحب منزلتی رفیع بود . معتصم خلیقه درباره وی گفته است: " هرگاته اسحق آواز میخواند به نظرم چنین می آید که کشور من وسیعتر میشود" از افتخارات اسحاق تربیت شاگردی چون زریاب است.
زریاب (اواخر قرن هشتم میلادی ) موسیقی این منطقه را به شمال آفریقا و اسپانیا برد و در آنجا رواج داد. اسپانیائیها وی را مخترع گیتار می دانند . وی سیم پیچی بر عود افزود و می گویند که ده هزار آواز را باآهنگشان از بر داشت. وی تا آخر عمر در کوردوبا از شهرهای اسپانیا میزیست و در آنجایک مدرسه موسیقی بنا نهاد و تاثیر بسزایی در موسیقی اندلس داشت ابن خلدون عالم فلسفه تاریخ و مورخ مغربی در باره این شاعر ، خواننده و نوازنده بزرگ چنین می گوید:" موصلیان (ابراهیم و اسحق موصلی ) غلامی داشتند که نام او زریاب بود او فن مو سیقی را از آنان فراگرفته و در آن مهارت یافته بود . از این رو موصلیان به وی رشک بردند و اورابه مغرب گسیل داشتند.
زریاب به درگاه حکم بن هشام بن عبد الرحمن داخل امیر اندلس رسید . و او در گرامی داشتن زریاب مبالغه کرد و به دیدار او شتافت و به وی جایزه های عالی بخشید و اقطاعها مقرریه برای اوتعیین کرد ، و وی را به بارگاه دولت و در میان ندیمان خویش به پایگاهی بلند رسانید . از این رو در اندلس هنر موسیقی به سبب زریاب پیشرفت شایان کرد و پس از وی تا روزگار ملوک طوایف یادگارها و آثار او همچنان باقی و متداول بودو از نسلی به نسل دیگر منتقل میشد . چنانکه در اشپیلیه (اسپانیا) نمونه های هنری وی بدانسان توسعه یافت که همچون دریایی بیکران بود و پس از زایل شدن رونق و شکوهش آن شهر یادگارهای هنری زریاب از آنجا به کشورهای ساحلی افریقیه و مغرب منتقل شد و در شهر های آن سرزمین تقسیم گردید . و با آنکه عمران و تمدن افریقیه به قهقرا بازگشته و دولتهایشان رو به نقصان می روند هنوز هم بقایای هنری زریاب در آن سرزمین یافت میشود.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
.: انواع گيتار :.
شاید در یک تقسیم بندی ابتدایی بتوان گیتار ها را به دو دسته کلی تقسیم بندی کرد :
الف : گیتار آکوستیک (acoustic ) ب : گیتار الکتریک(electric)
در تقسیم بندی اول تشدید صدا توسط انباره چوبی صورت میپذیرذ و در تقسیم بندی دوم علت تشدید صدا پیک آپ (pick up)میباشد البته پیک آپ یک سیم پیچ میباشد که در مرکز آن یک آهنربای دائم قرار گرفته است و سیم فلزی به علت ارتعاش در میدان مغناطیسی سبب ایجاد الکتریسیته میشود که به آمپلی فایر انتقال پیدا کرده و تقویت میگردد.
البته هر کدام از موارد بالا به مدلهای مختلفی به شرح زید تقسیم بندی میگردند:
الف : گیتار آگوستیک به دو دسته کلی تقسیم میگردد :
گیتارهایی که دارای سیمهای نایلونی میباشند :که به دو شکل کلی کلاسیک و فلامنکو (اسپانیش ) تولید میگردند که از نظر ظاهری بسیار شبیه بوده ولی از نظر صدا متفاوت میباشند.
نوع دیگر گیتارهای آگوستیک گیتارهائی میباشد دارای سیمهای فلزی میباشند و به دو شکل کلی گیتارهای فولک و جز میباشند.
ب : گیتار الکتریک نیز به د و دسته کلی تقسیم میشود :
گیتار الکتریک معمولی که دارای شش سیم بوده و به شکل گیتارهای آگوستیک کوک میگردد .
و گیتار باس که دارای چهار سیم خیلی بم بوده که بشکل چهارم درست نسبت به یکدیگر کوک میشوند (می ، لا ، ر ، سل ) و نتهای آن با کلید فا نوشته میشود.
البته تلفیقی از دو گیتار فوق نیز ساخته میشود به اسم گیتارهای الکترو آگوستیک که غالبا به شکل کات اوی (cutaway) میباشد یعنی قسمت بدنه گیتار مقداری انحنا خاص داشته تا راحتتر بتوان از فرتهای دوازده به بعد استفاده کرد.و دارای پیک آپ خاصی برای تقویت صدا میباشن
در دایره المعارف فارسی ج 2 ذیل کمانچه آمده است: از سازهای زهی قدیم ایران و در واقع نوع تکامل یافته رباب، کاسه گرد و پایه آهنی دارد و مانند تار و ویولن سیمهای آن را با گوشی محکم و کوک می کنند، کمانی که با آن کمانچه را می نوازند کمانه نام دارد و همان است که در ویولن کلمه فرانسوی آرشه به معنی کمان کوچک جای آن را گرفته است.
شادروان خالقی در کتاب سرگذشت موسیقی ایران، کمانچه را تکامل یافته رباب می نامد: ساز اخیر رباب که اول دو سیم داشته و بعدها یک سیم دیگر به آن اضافه شده است و با کمانه به صدا در می آمده و همان است که ما امروز کمانچه می گوییم. و به همین جا اضافه می کند از دوره صفویه به بعد کمانچه یکی از ارکان موسیقی ایران به شمار آمده است.
قسمت اصلی کمانچه کاسه آن است که به صورتهای مختلف ساخته می شود. کاسه کمانچه هنوز از نظر جنس چوب، اندازه ها و شکل یکسان و تثبیت شده نیست.
از نظر شکل، کاسه ها را به صورت کروی یا مخروط ناقص درست می کنند. کاسه هایی که به شکل مخروط ناقص هستند اکثرا پشت باز ساخته می شوند. استفاده از این کمانچه ها در قسمت های مرکزی ایران به خصوص در لرستان متداول است. این کمانچه ها صدایی پر قدرت و شفاف دارند و چون کاسه ی سبک دارند، اجرای قطعاتی که نیاز به چرخیدن سریع کمانچه دارد بر روی این کمانچه ها آسانتر است و این امتیازی است برای این نوع کمانچه. این کمانچه ها اغلب سه سیم دارند ولی این روزها به تدریج دارای چهار سیم می شوند. کمانچه های پشت باز معمولا از چوب توت و به صورت یک تکه ساخته می شوند.
کاسه های کروی به دو صورت یک تکه و ترکه ای هستند، در کمانچه های ترکه ای کاسه از به هم چسبیدن ترکه هایی که در روی قالب خم شده اند ساخته می شود. ضخامت این کاسه ها کم است و به همین دلیل کاسه سبک است و چرخیدن کمانچه به سهولت صورت می گیرد. کاسه های یک تکه از چوبهای مختلف ،معمولا از گردو خراطی می شود. وزن کاسه از کاسه های ترکه ای بیشتر و چرخش کمانچه تا حدی مشکل است.صدای این نوع کمانچه ها زیاد مطلوب نیست، کمانچه هایی ساخته می شود که تغریبا کروی است و از چوب توت به صورت دو تکه ساخته می شود، این کمانچه ها چون دست باز هستند در تنظیم شکل و ضخامت و اندازه های دهانه کمانچه دقت بیشتری دارند و خوش صدا هستند.
قطر بیرونی کاسه کمانچه موسیقی سنتی معمولا 20 سانتی متر است، در حالی که در مناطق مختلف ایران اندازه کاسه کمانچه متفاوت است، ترکمنها کمانچه با کاسه های بسیار کوچک می سازند. در نقاط دیگر دنیا نیز که سازهایی شبیه به کمانچه ما دارند کاسه ها کوچک و غالبا از پوست نارگیل ساخته می شود.
دسته کمانچه بر خلاف کاسه تقریبا در یک شکل ساخته می شود. جنس دسته از چوب گردوو شکل آن مخروط ناقص و قطر آن در شیطانک 37 میلی متر و در محل اتصال به کاسه 31 میلی متر است. طول دسته کمانچه 31 سانتی متر است.
در گذشته کمانچه دارای سه سیم بوده است، گاهی دو سیم اول و دوم مضاعف انداخته می شد و احتمالا در تبعیت از ویولن به چهار سیم تبدیل شده است. بنابراین چهار سیم و در نتیجه چهار گوشی بر روی دسته کمانچه قرار می گیرد، و این سیمها پس از رد شدن از روی شیطانک و عبور از روی دسته و کاسه به سیم گیر وصل می شوند. بر روی دهانه کمانچه پوست کشیده می شود و این پوست معمولا پوست دل گاو، پوست ماهی، پوست آهو و غیره می تواند باشد.
خرک بر روی پوست قرار می گیرد و سیم ها با فشار خرک را به پوست می چسبانند. کمانچه به وسیله یک پایه که در قسمت سیم گیر به کاسه وصل شده است، روی پای نوازنده قرار می گیرد.
آرشه کمانچه، که اسم اولیه اش کمانه بوده است، تشکیل شده است از یک چوب که از یک طرف انحنا دارد با بلندی 60 سانتی متر و موی دم اسب.
موی آرشه کمانچه بر خلاف سازهای زهی غربی بر روی چوب محکم کشیده نمی شود، بلکه نوازنده است که به هنگان نوازندگی به تناسب احساس فسار را بر روی سیم تغییر می دهد.
چگونگی صدای کمانچه به عواملی بستگی دارد که بعضی از آنها از این قرارند: جنس چوب، ضخامت در نقاط مختلف کاسه، شکل کاسه، اندازه های کاسه، چگونگی سطح کاسه از نظر تراش، نوع و ضخامت پوست، جنس و شکل و اندازه و محل قرار گرفتن خرک، چگونگی شیطانک، جنس سیم، زاویه اتصال دسته به کاسه.
برای ساختن کمانچه ای با صدای دلخواه ضمن در نظر داشتن عواملی که گفته شد سالها تجربه لازم است.
مبدا پیدایش ساز دهنی نا معلوم است . ولی به نظر می رسد اولین بار در آلمان پدیدار شده باشد در آنجا بعضی دوره گردها ابزاری اختراع کردند که بر این مبنا ساخته شده بود که هوای دمیده شده ،درمیان یک انتهای زبانه ثابت و فشرده میشد ، ولی به صورت غیر ثابت از انتهای دیگر خارج میشد و بدین وسیله نتی تولید میشد که می توانست مطابق طول و کلفتی آن زبانه کوک شود. از کنار هم قرار دادن چندین زبانه و کوک شدن آنها با هم یک ابزار موسقی تولید شد .
در سال هزار و هشتصد و بیست و یک میلادی شخصی بنام کریستین فردریش بوشمان(Christian buschmann) اولین حق انحصاری محدوده اروپا را برای ابزار جدید موسیقی اش به ثبت رساند که آنرا aura)) نامید. که یک ابزار موسیقی با زبانه های آزاد بود . و شامل یکسری از زبانه ها از جنس steel بود. که در کنار یک دیگر به طور افقی در یک کانال چیده شده بودند ، یک طراحی زشت و بد قواره که فقط نتهای دم ( فوت کردنی blow note) را به صورت کروماتیک پشتیبانی میکرد . او در نامه ای به برادرش نوشت و در آن گفت : " ابزاری اختراع کرده که واقعا شگفت انگیز است. حدود چهار اینچ قطر دارد و بیست و یک نت را تولید میکند و همه حالات حسی مثل بسیار نرم بودن (pianissimo) و بتدریج قوی شدن (crescendo)را بدون وجود کیبورد تامین می کند . دارای هارمونی بوده و قادر به نگهداشتن ارزش زمانی نتها به هر میزان دلخواه می باشد."
در سال هزار و هشتصد و بیست وشش میلادی شخصی بنام ژوزف ریچر افکار بوشمان را با اضافه کردن ردیف دوم زبانه بالای اولین ردیف ولی در جهت مخالف آن ترقی بخشید .و تحت این نوع تنظیم نتهای ردیف زیری هنگامی که نوازنده به سمت بیرون فوت میکرد به صدا در می آمد و نتهای بالا هنگامی که هوا به داخل سینه کشیده میشده به صدا در می آمد . در سال هزار و هشتصد و پنجاه و هفت میلادی یک ساعت ساز بنام ماتیاس هوهنز(mattias hohner) پا به میدان گذاشت و فرم اصلی و پایه ای ساز دهنی توسط او بوجود آمد . هوهنر در واقع یک مدیر برجسته بود تا یک مخترع، و هنوز هم استعداد حیرت انگیزش در فروشندگی تو ترقی و پیشرفت در کار و ارتقا محصولات و پشت سر گذاشتن رقیبان مورد توجه است .
هوهنر اولین ساز دهنی اش را در سال هزار وسیصد و شصت و دو میلادی به قاره آمریکا معرفی کرد . او با زیرکی اهعتبار و شهرت انواع فرمها و دسته جات موسیقیایی را برای افزایش در خواست ساز دهنی اش بکار گرفت . مدل مارین بند (marine band) که معروفترین ساز دهنی همه زمانها بوده است نیز از روی نام دسته موزیک معروفی در آمریکا به سرپرستی فیلیپ سوسا گرفته شده است . سوسا خودش روی جعبه ساز دهنی هوهنر را امضا میکرد و برای تبلیغات این جملات را می نوشت " این ساز دهنی پایه و اساس زندگی مو سیقیایی است ." خود او نیز در احترام به گروههای مئسیقی ساز دهنی یک مارش هیجان انگیز به نام جادوی ساز دهنی ساخت و بالاخره هوهنر در سال هزار و نهصد و دو میلادی فوت کرد.
نام او واقعا مترادف با ساز دهنی شد . از اولین ساز دهنی تولیدی کمپانی هوهنر به استخدام سه هزار کارمند تا سال هزار و نه صد و سیزده رشد پیدا کرد . که در آن سال ده میلیون ابزار موسیقی ساختند . و در سال هزار و نه صد بیست این رقم به بیست و پنج منیلیون در یک سال رسید . و امروزه بیش از نود مدل مختلف با کوکهای (tune) گوناگون میسازد تا همه فرمها و سبکهای موسیقی اعم از classic blues jazz rock rap & country western را در بر میگیرد
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ني از ساده ترين و طبيعي ترين سازهاي موسيقي بادي است که با روئيدن از زمين پيوسته در دسترس بوده و انسان با مختصر تصرفي از آن استفاده کرده است. ملل قديمه ني را سرمشق قرار داده و از روي آن سازهاي مختلف بادي ساختند و در صلح و جنگ به کار بردند.
مولفين کتابهاي موسيقي قديم طبيعي ترين و کاملترين آلات موسيقي را حلق انسان دانسته اند. و پس از آن آلات ذوات النفح به ويژه ني را از جهت مشابهي که ني و حلق انسان در ايجاد نغمات دارند.
ني به سبب سادگي و سهولت اجراي صداهاي و آساني حمل و نقل و يافت شدن در طبيعت تنها سازي است که دسترسي به آن در همه جا و براي همه کس امکان پذير بوده و با مختصر تصرف مورد استفاده قرار مي گرفته است .
ني را در ايران کوتاه و بلند مي ساختند و کامل آن به هفت بند معروف بوده است. يعني داراي هفت سوراخ است که شش تاي آنها در يکسو و يکي از سوراخها در پشت ني قرار دارد.
ساز ني را نمي توان کوک کرد و وسعت صداي آن حدود دو اکتاو و نيم است.
ني را يکي از سازهاي عرفاني مي نامند و اگر خوب نواخته شود حتي حيوانات را هم تحت تاثير قرار مي دهد.
سنتی هاش را توی تاپیک سنتی می تونید پیدا کنید
ممنون
محمد
خيلي ممنون
مدتها دنبال تاريخچه ي كمانچه بودم
خواهش می کنم:)نقل قول:
تاريخچه :
صدای وزش باد ، برخورد برگ درختان با يکديگر ، آوای پرندگان ، صدای موج دريا ،آبشار و . . . اولين نوای موسيقی بود که انسان قبل از تاريخ - قبل از داشتن خط و زبان – شناخت . او با تقليد از طبيعت به وسيله حنجره خود درحين کار، بار ديگر ارتباطش را با طبيعت تکرار می کرد . با دميدن درشاخ يا استخوان تو خالی حيوانات ، تنه پوک و توخالی درختان يا صدف موجودات دريايي ، اصوات قوی تری ايجاد کرد که برای اعلام خطر ، ايجاد ارتباط و خبر رسانی يا برانگيختن ترس در دل دشمن و حيوانات وسيله مناسبی بود . بوقها ( سازهای بادی ) شايد اولين سازهای ابداعی انسان بود . با ضربه زدن بر تنه توخالی درختان ( سازهای کوبه ای ) و کشيدن پوست حيوانات بر روی آن ( سازهای کوبه ای پوستی ) يا به ارتعاش در آوردن زه کمان و بعدها استفاده از کدوی خشک يا پوست نارگيل در قسمت انتهايي کمان جهت پايداری و تشديد صوت حاصله ( سازهای زهی ) ، اصواتی پديد می آمد . اين اصوات در رزم ، مراسم آئينی و بزم بشر نخستين جايگاه ويژه ای پيدا کرد و به سرعت مراحل تکامل خود را طی کرد .
نقوش موجود بر روی سفالهای پيش از تاريخ در مناطق مختلف ايران مانند تپه سيلک کاشان ، چشمه علی شهر ری و اسماعيل آباد قزوين و . . . گويای وجود مراسم آئينی است که درآنها نقش ساز نيز ديده می شود . تصوير مهر چغاميش (مربوط به 3400 سال ق.م ) بيانگر رواج چنگ درايران است . ظاهرا" اين ساز پايه و الگوی اوليه ای برای ديگر سازهای زهی بوده است . البته اسناد موجود حاکی است که مصريان اولين ملتی بوده اند که چنگ داشته اند .
در تصاوير بجای مانده در حجاريها ، ظروف و . . . هخامنشی و ساسانی اهميت موسيقی و موسيقيدانها و نيز وجود موسيقی مذهبی ، رزمی و بزمی به وضوح مشهود است . در اين دوره سازهای کرنای ، رباب (غژک) ، بربط ، تنبور ، چنگ ، بوق ، سرنا ، شيپور ، نای ، ارغنون ، دف ، چغانه و قاشقک رايج بوده است و خنياگران ( نوازنده ها) به طبقه سوم جامعه تعلق داشته اند . از مشاهده مجسمه های کوچک بدست آمده از شوش با نام نوازندگان ، فرم سازها ، نحوه بدست گرفتن و جزئيات آنها می توان آشنا شد . بديهی است سازها به مرور و طی مراحل مختلف تکامل يافته اند و بسته به کاربرد آنها ( سازهای رزمی ، مذهبی ، بزمی يا گونه ها یمحلی ) در دوره های مختلف تاريخی ، نشيب و فرازهای گوناگونی را طی کرده اند .
حدفاصل دوره ساسانی تا صفويه تحول چندانی در ساخت سازها به چشم نمی خورد . از دوره صفويه به بعد نيز شواهدی که دال بر وجود انواع سازها و سيرتکاملی برخی از آنها است منحصر به وجود نقش برخی سازها در ديوار نگاره ها و مينياتورها می باشد .
در زمان ناصرالدينشاه قاجار با تأسيس دارالصنايع واقع در جنوب شرقی سبزه ميدان تهران و با گردهم آمدن گروهی هنرمندان در فنون و رشته های مختلف هنری ، هنرمندان ساز ساز چون استاد فرج اله ، حاج طاهر ، خاچيک ، هامبارسون ، يحيي و سيد جمال حضور داشته اند .
از آنجا که موسيقی به عنوان يکی از ارکان مراسم ، جشنها و آئين مختلف ، درفرهنگ بومی ، مذهبی و ملی اين سرزمين جايگاه ويژه ای داشته ، ساخت سازهای ايرانی نيز همواره از مراتب خاصی برخوردار بوده است و حضور هنرمندانی کمال گرا و مبتکر در ساخت سازهای ايرانی به خوبی مشهود است .
انواع ساز
ســاز های ايرانی از حيث جنس به سه گروه : - فلزی - سفالی - چوبی
از لحاظ نوع وشکل توليدصوت به سه گروه :
- سازهای زهی مانند : تار، دوتار، سه تار، عود ، تنبور ، بربط ،رباب ، قانون ( زخمه ای ) ،کمانچه،
سرود ( آرشه ای ) ، سنتور(زهی – کوبشی)
- سازهای بادی : فلوت ، نی ، قره نی ، نی انبان ، کرنا ، با لابان ، دوزله ، سرنا ، نفير، دونيه ، شمشال
- سازهای ضربی : دايره ، دهل ، تنبک ، نقاره ، سنج ، طاس ، دف
طبقه بندی شده اند . صدای حاصل از يک ساز به جنس و شکل ساختمان آن و طبعا" به ساخت صحيح و دقيق آن بستگی دارد .
سازهای فلزی که معمولا" از جنس برنج يا مس هستند ، به طريق "ريخته گری يا چکش کاری" ساخته می شوند .
سازهای سفالی ، همانطور که از نام آن پيداست از جنس سفال ( گل رس پخته شده ) می باشد . برخی تنبک ها و سازهای بومی مانند طاس های پوستی و فاقد پوست ازسفال – دستی يا با چرخ _ ساخته می شوند .
سازهای چوبی به طريق "تراش و برش" ساخته می شوند . اين گروه از سازها بيشترين و متنوع ترين سازها را درخود جای می دهد و آنجا که سخن از نواختن يا ساختن سازهای ايرانی است بيشتر اين سازها در ذهن تداعی می گردد . اکثريت سازهای زهی و برخی سازهای ضربه ای به اين روش ساخته می شوند .
روش تراش و برش :
مواد اوليه :
- انوع چوب : گردو ، سنجد ، توت سياه ، افرا
- استخوان برای نصب روی دسته
- چسب يا سريشم
- شاخ قوچ برای ساخت خرک ، سيمگير ، شيطانک
- پوست گوسفند
وسايل و ابزار :
- مغار گيلويي : برای کندن و خالی کردن داخل کاسه سازها
- تيشه معمولی نجاری در اندازه های بزرگ ، متوسط و کوچک : برای تراش روکار و شکل دادن
- اسکنه : برای درآوردن فاق و وصل دسته و . . .
- اره تَر بُری و خشک بری – اره کمانی : برای برای درز کردن کاسه ، فاق زبانه کاسه و بريدن و درست
کردن خرک ، بريدن و درز کردن استخوانهای روی دسته ساز
- رنده های معمولی نجاری ، رنده خشتی ، رنده بغل دوراهی : برای رنده کردن و شکل دادن
- انبرک : برای اندازه گيری قطر کاسه
- کوليس ، گونيا و پرگار
- خط کش فولادی
- خط کش نجاری
- چوب ساب ترسابی و خشک سابی
- چوب ساب قاشقی و نيم گرد
- ليسه معمولی و نيم گرد
- قيد ( گيره بزرگ) برای تحت فشار قراردادن دوقسمت کاسه ساز
- گيره روميزی
- دريل دستی
- دريل شترگردن
- ريسمان باريک پنبه ای
- انواع قالبها( برای سازهای کاسه دار ) : - قالب کاسه - قالب دهنه کاسه بزرگ - قالب دهنه کاسه
کوچک ( نقاره) - قالب از لبه نقاره تامحل وصل دسته به کاسه - قالب سر پنجه و
قالب سيمگير
- لوازم رنگ آميزی ساز : الکل صنعتی نود درجه ، لاک طلايي – پارافين غير خوراکی مايع ، کاغذ
سمباده آج متوسط و آج ريز(نرم)
روش ساخت
ساخت ساز به دو روش صورت می گيرد
1. ساز يک تکه : در سازهايي که يکپارچه ساخته می شوند ، ابتدا هنرمند الگوی اوليه ساز را تهيه کرده و آنرا به روی چوب منتقل می کند . مطابق اين الگو ، اضافات چوب به وسيله اره فلکه يا مغارهای مختلف تراش داده می شود . ابتدا قسمتهای بيرونی ساز شکل داده می شود ، سپس قسمتهای داخل ، از جمله کاسه ساز خالی می شود . از سازهايي که به اين طريق ساخته می شوند می توان به تار ، سه تار ، تنبور ، دوتار و کمانچه اشاره کرد .
2. ساز ترکه ای : ترکه های چوب از قبل آماده می شود سپس ترکه ها درقالبهای آلو مينيومی که شکل کاسه ساز را دارند ، تحت فشار معينی و طی مراحل مختلف شکل کاسه ساز را به خور می گيرد . ترکه ها بر روی قالب اصلی که فرم کلی ساز را دارد درکنارهم قرار گرفته و به وسيله سريشم به يکديگر متصل می شوند . ساخت سه تارهای ترکه ای به اين روش صورت می گيرد
بعد از ساخت و پرداخت ، سطوح ساز به وسيله لاک و الکل پوشيده می شود و درمرحله بعدی پرده بندی و سيم انداختن ، تعبيه گوشی ها ی کوک ، خرکها انجام می گيرد . و در مرحله آخر تنظيم صدا (رگلاژ ) صورت می گيرد .
اکثر قريب به اتفاق سازها زهی مانند تار ، سه تار ، کمانچه و . . . از شکم در انتهای ساز ، گردن يا دسته و سر (محل قرارگرفتن گوشی ها ) تشکيل شده اند . سيم ها با تعداد مختلف در ته ساز ثابت می شود و به موازات طول ساز ، شکم و گردن را طی کرده و به دورِ گوشی ها پيچيده می شوند .
دربرخی سازها شکم دوقسمتی است ( تار و کمانچه ) و گاه بر روی يک يا دوقسمت آن پوست کشيده شده است که غالبا" از پوست شکمبه گوسفند تهيه شده است .
شکل و جنس مضرابها در سازها متفاوت است . گاه فلزی و گاه از جنس شاخ يا پلاستيک و گاه از پر مرغ است .
آرشه يا کمان از يک ميله نازک ، دراز ولی محکم از جنس چوب ساخته می شود که در دو سر آن پايه هايي برای الصاق يک دسته تعبيه شده است .
تاریخچه گیتار الکتریک و صدا های مرتبط به ان!!!!!!!!!!
در سال 1948 بعد از جنگ جهانی دوم ساخته شد
نحوه ساخت و چگونگی انرا نمی دونم (هر کی میدونه بگه ممنون میشم)
گیتار الکتریک در حالت عادی صداش مثل اکوستیک هست با بلندی کم تر
ارتعاش سیم ا توسط پیک اپ ها گرفته میشه و به پالس اکتریکی تبدیل میشه و به امپلی میرود
نوع صدا ها و دستگاهی به اسم افکت!!!!!!!!
دقت کرده باشید گفتم که صدای ارجینال شبیه اکوستیک هست
افکت با دستکاری های در اکولایزر .دادن اکو. با حذف اتک و..... جنس و مود صدا رو تغییر میدهند
که حدودا 20 مدل صدای کلین داریم
20مدل هم صدای دستورشن (دیستورد)
که با تغییراتی در انها دارای اکو. فلنکر و.... میشوند
که شاید از 200جور هم بیشتر بشه!!!!!
تاریخچه صدای دیستورشن(همون صدای گیتار برقی که همه از اون فرار میکنند)
در ابتدا که گیتار ساخته شد وقتی به امپلی وصل شد
صدا رو بسیار زیاد کردند تا تاثیرش رو ببینند
این شد که صدا تیز شد و روی ان خش افتاد
بعد ها دستگاهی ساختند که صدا رو بوسیله مصنوعی و بدون نیاز به بلند کردن و... تبدیل به دیستورشن بکنه
دیستورشن به زبان فارسی به معنی تخریب شده هست
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
بایان نوعی ساز بادی است که در کشور آرژانتین محبوبیت خاصی دارد و از عناصر کلیدی ارکستر تانگو به شمار می رود. مخترع اصلی Heinrich Band آلمانی تبار است که این ساز را به منظور استفاده در موسیقی مذهبی و موسیقی عامه پسند روز در مقابل ساز مشابه ای به نام concertina یا Konzertina به معنی ارگ دستی ، ساخت .
مهاجرین آلمانی در اوایل قرن بیستم، بایان را به همراه خود به آرژانتین آوردند و آن را با سازهای محلی آرژانتین ترکیب نمودند. بایان مانند دیگر انواع آکاردئون با استفاده از دو دست، با باز و بسته کردن بخش ارتجاعی ساز و فشار هم زمان یک یا چند دکمه با انگشتان، نواخته می شود.
برخلاف آکاردئون های پیانویی، بایان کلاویه دار نیست اما در طرفین آن دکمه هایی وجود دارد که بیشتر آنها در حالت باز و بسته بودن ساز، نت های متفاوتی را تولید می کنند.
از آنجائیکه کلیدهای سمت راست و چپ نیز با هم متفاوتند، بنابراین در مجموع چهار حالت مختلف برای کلیدها وجود دارد که برای نواختن این ساز، یادگیری آنها لازم است؛ به علاوه برحسب اینکه بایان به روش آرژانتینی یا آلمانی کوک شده باشد، در نت هایی که توسط کلیدها تولید می شود تفاوت وجود دارد.
● تاریخچه
آکاردئون بایان مشتق شده از سازی آلمانی به نام Konzertina است که در سال ۱۸۴۵ ساخته شده؛ اولین آکاردئون بایان، که در واقع Konzertina ای با بیش از ۷۰ دکمه بود، در سال ۱۸۵۶ ساخته شد. طی سالیان متمادی این ساز در کشور آلمان دستخوش تغییرات بسیار شده و در سایزها و مدل های مختلف عرضه گشته است.
از معروفترین مدل های بایان می توان به "Reinlander " اشاره کرد که در اواخر قرن بیستم به آرژانتین آورده شد و همچنین " Chemnitze" که توسط مهاجرین لهستانی به کشور آمریکا وارد شد. در آن زمان بسیاری از کشورهای آمریکای شمالی و جنوبی، بخش عمده ابزار و آلات مورد نیازصنعت موسیقی کشورشان را از آلمان خریداری می نمودند، انواع مختلف آکاردئون نیز در کشورهایی چون برزیل و کلمبیا مورد استفاده قرار می گرفت.
بایان به سرعت در بوینس آیرس جای خود را باز کرد و به سمبل تانگو تبدیل شد، هرچند این ساز هیچگاه در کشور آرژانتین ساخته نشد. اکثر بایان ها توسط فردی به نام ALFRED ARNOLD در آلمان ساخته می شد.
بایان آرژانتینی یک ساز دو صدایی با ۷۲ دکمه است، هر دکمه در حالت باز یا بسته بودن آکاردئون نت متفاوتی را اجرا می کند. ۳۷ دکمه در سمت راست برای نت های ملودی (melody notes) و ۳۵ دکمه در سمت چپ جهت اجرای نت های باس (notes bass) قرار گرفته است. در سال ۱۹۲۵ یک نوازنده آکاردئون ایتالیایی الاصل به نام Charles Peguri که ساکن کشور پاریس بود، آکاردئونی طراحی کرد که در آن هر دکمه بدون توجه به حالت باز یا بسته بودن ساز یک نت خاص را اجرا می نمود.
این ساز که " chromatic" نامیده می شد، در کلیه اجراهای تانگوی کشور فرانسه به کار گرفته می شد. آستور پیازولا در زمره نوازندگان چیره دست این ساز است که نامش مهر" ساز تانگو" را بر آکاردئون بایان حک کرده است.
پایگاه اطلاعرسانی گفتگوی هارمونیک
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
قیچك یا غیچك و یا غژك, ساز نسبتا مهجوریاست كه علیرغم اینكه سالها در گروههای مختلف از جمله اركستر سازهای ملی (استاد پایور) و عارف و شیدا مورد استفاده قرار گرفتهاست, كمتر به عنوان تكنواز و یا همنواز آواز مطرح شده است.
قیچک لفظی ترکی است و به معنی آواز با گریه و ته گلو می باشد. در نوشته ها, از سابقه حضور قیچک در دوره های ساسانی و دوره ای بعدی صحبت شده است. [۱]
● نمونه ای از نوازندگی قیچک
استاد روحالله خالقی در توضیح سابقه كمانچه اشاره میكنند كه در ایران قبل از اسلام, سازی موسوم به غژك یا غژ معمول بوده است. ایشان ذكر میكنند كه خود این ساز را در بلوچستان در شهرهای داورپناه و ایرانشهر دیدهاند كه غیچك نامیده میشده است.
طبق نظر استاد خالقی, غیچك سازی است شبیه به كمانچه با آرشه (كمانه) كه از چند تار مو تشكیل شدهاست و تعداد سیمهای آن را بیشتر از كمانچه ذكر میكنند. به اعتقاد ایشان این ساز با غیچك اصلی تفاوت دارد و در گذشته بیش از ۲ سیم نداشتهاست. حتی طبق نوشته «لاند» در كتاب تجسس گامهای غرب این امكان وجود دارد كه این ساز در گذشته آرشهای نبوده باشد. فارابی هم در كتاب خود به غیچك اشارهای نمیكند ولی از رباب یاد میكند كه شبیه به غیچك است و بدون كمان نواخته میشود. [۲] البته ساختار رباب و قیچك امروزه تفاوت بسیاری با هم دارد. در فرصتهای آتی به بررسی ساز رباب هم خواهیم پرداخت.
جنس قیچک از چوب توت است. [۱] امروزه شکم این ساز از دو قسمت مجزا از یکدیگر تشکیل یافته، قسمت تحتانی کوچک تر و به شکل نیم کره است که بر سطح مقطع جلو پوست کشیده شده و روی پوست خرک ساز قرار دارد. قسمت بالائی بزرگ تر، مانند چتری روی قسمت تحتانی قرار گرفته و هر دو قسمت توسط سطحی منحنی از عقب به هم اتصال یافته اند و در نتیجه در جلو یا بین دو قسمت حفره ای تشکیل شده است. سطح جلوئی قسمت بالا، جز در ناحیه وسط که زیر گردن ساز قرار گرفته به صورت دو شکاف پهن باز است. دسته ساز تقریبا در نصف طول خود روی شکم قرار گرفته و نیمه دیگر در بالا به جعبه گوشی ها متصل است و دسته فاقد «دستان» (پرده) است. [۳]
سر متشکل است از جعبه کوچک (محل قرار گرفتن چهار گوشی، هر دو گوشی در یک طرف آن) و یک زائده منحنی شکل برای آویختن ساز که کمی به عقب برگشته و جهتی افقی یافته است.
قیچک اساساً جزو دسته سازهای محلی بوده که در سال های قبل از انقلاب و با حمایت وزارت فرهنگ و هنر وقت, به شهر آورده شده و نه تنها ساختمان و کوک آن را تکمیل و تنظیم کرده اند، بلکه آن را به سه اندازه مختلف «قیچک سوپرانو» به طول ۵۶/۵سانتیمتر، «قیچک آلتو» (۶۳سانتیمتر)، و «قیچک باس» به همان نسبت بزرگ تر ساخته اند .تمام انواع بالا چهار سیمه است. [۳]
طول سیم مرتعش در قیچک سوپرانو=۳۵/۵، در قیچک آلتو = ۳۷/۵ و قیچک باس ۷۰ سانتیمتر است. وسعت هر یک از انواع حدود سه اکتاو است. قیچک سوپرانو, سازی است که قابلیت تکنوازی و همنوازی هر دو را حائز است ولی دو نوع بعدی (آلتو و باس) بیشتر به منظور همنوازی در ارکستر به کار می رود. آرشه قیچک، پس از استاندارد شدن ساز عینا همان آرشه ویولون است. [۳]
قیچک از انواع سازهای محلی است که در سالهای اخیر به شهر آمده و مورد استفاده قرار گرفته است و همانطور كه استاد خالقی اشاره كردهاند [۲] بیشتر در نواحی جنوب شرقی ایران معمول است و در آن نواحی حتی، طبق عقیده و سنت اهالی، برای معالجه امراض به کار می رود. در سطح فوقانی شکم و پشت دسته سوراخ و حلقه ای است که دو تسمه بر آن الصاق می شود: یکی از تسمه ها را به کتف چپ و دیگری را به کمر می بندند و ساز در موقع نواختن تقریبا آزاد و آویزان می شود. اما نوازندگان شهری تمایل به استفاده از این تمهید ندارند. [۳]
کوک قیچک محلی ثابت نیست ولی مسلم این که سیم ها تقریبا هیچ وقت نسبت به یکدیگر فاصله پنجم نداشته اند. آرشه (كمانه) در اصل (نوع محلی آن) شبیه به آرشه کمانچه است و امروزه در شهر از آرشه ویولون و ویولنسل در نواختن نوع شهری آن استفاده می شود.
از بین هنرمندانی كه تا به حال در گروههای مختلف قیچك نواختهاند میتوان به استاد رحمتالله بدیعی، خانمها پروین صالح، پروین شكالور، زندهیاد حسین فرهادپور و اردشیر كامكار اشاره كرد.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
رباب ساز معروف مردم فارس و خراسان است. و آن سازی بود كه بعضی بر آن سه وتر بندند و بعضی چهار و بعضی پنج و اوتار آن مزوج ( جفت ) بندند ((چنانكه هر دو وتر را حكم یك وتر باشد و اصطخاب معهود آن همچون اصطخاب معهود عود باشد. رباب از الات (( ذوات الاوتار مقیدات )) است))
رباب در عربی به فتح و در فارسی به ضم راء تلفظ میشود.
رباب و چنگ به بانگ بلند میگویند
كه هوش و گوش به پیغام اهل راز كنید (حافظ)
من دوش به كاسه رباب سحری
می نالیدم ترانه كاسه گری (مولوی)
((كاسه رباب بیشتر از چوب زرد آلو می سازند و اول آن را در چوب شیر می جوشانند یا در آب گرم ، اما شیر بهتر باشد تالیونت بیشتر حاصل شود و در وقت نقر كاسه آسان تر بود . رباب ۶ وتر دارد . از سه نوع ابریشم اول ریز كه اغلظ اوتار است و دوم حاد كه نسبت با زیر ادق است و سیوم مثنی كه نسبت با حاد ادق است ))
(( رباب به ویژه در خراسان محبوبیت داشته است . هر چند اعراب نیز ازین ساز آن قدر حمایت كردند تا سرانجام آن را به یك ساز ملی مبدل ساختند . واژه رباب نزد اعراب گویای چندین ساز زهی آرشه دار بوده است كه ظاهرا نوعی از آن كه رویه صاف و مسطح داشته به ارباب ملی اعراب تبدیل شده بود و به همین سیاق ایرانیان نیز رباب خود را (( كمانچه )) می نامیدند و آن را نام عام سازهای زهی كشیدنی خود قرار داده اند . نوع خاص و قابل تشخیص دیگر رباب ایرانی غیشك ( برابر شوشك ) اعراب است ))
دو زلفونت بوه تار ربابم
چه می خواهی از این حال خرابم (بابا طاهر )
(( رباب در ایران و مخصوصا در خراسان از قدیم معروف و معمول بوده و با وجود اینكه بعضی از نویسندگان عرب در سدر اسلام از آن نام برده اند نخستین كسی كه درباره آن به تفصیل سخن میگوید حكیم بزرگ ابو نصر فارابی است . رباب كلمه ای است كه در سالهای اخیر به سازهایی كه با كمانه می نوازند اطلاق می شود ولی به احتمال قوی این ساز را هم مثل بربط و تنبور ابتدا با ناخن یا زخمه می نواختند و به تحقیق نمی توان گفت كه در چه تاریخی به صورت ساز آرشه ای در آمده است .
● در كشور های خاور میانه و نزدیك هفت نوع رباب مختلف وجود داشته است :
۱) رباب با كاسه مربعی شكل
۲) رباب با كاسه استوانه ای
۳) رباب با كاسه كشتی یا كشكول
۴) رباب با كاسه گلابی شكل
۵) رباب با كاسه كروی شبیه به كمانچه كنونی ایران
۶) رباب با كاسه ای شبیه سه تار یا تنبور كنونی
۷) رباب با كاسه ای بیضی شكل
رباب فعلی كه در جنوب شرقی ایران باقی مانده از دسته آلات زهی مضرابی است كه دارای ۱۸ سیم است . سیم ها در انتها به یك دكمه متصل شده و پس از عبور از خرك موازی هم در امتداد دسته ساز به گوشیها متصل میشوند . این ساز دارای جعبه بزرگتر پوست كشیده شده است و روی آن خرك قرار دارد كه سیم های اصلی و فرعی از روی آن عبور میكنند . دسته ساز از چوب است و در روی آن سه یا چهار پرده از زه قرار دارد .
در روی دسته كه تعدادی روی جعبه دوم قرار گرفته سوراخهای زیادی به شكلهای مختلف كنده شده است . این جعبه فقط برای اضافه كردن طنین بیشتر ساز است . رباب دارای ۶ سیم زه ای اصلی است كه به گوش ها متصل است و اضافه بر این ۱۲ سیم فلزی فرعی دارد كه برای كمك به طنین صدای اصلی است و این سیمها به وسیله ۱۲ خرك كوچك عاجی به گوشیها كه به بدنه ساز نصب شده متصلند . برای نواختن ساز را روی زانو قرار میدهند و با مضرابی كه به شكل مثلث است بر سیم ها ضربه وارد میكنند.
هوشیار زمن فسانه ناید
مانند رباب بی كمانه (مولوی)
افغان ها به ساز ساده رباب ، قیچك می گویند . رباب واژه ای ایرانی است كه به تعداد زیادی از ساز های متفاوت زهی می گویند . این ساز در گذشته با كمان و در حال حاضر با مضراب نواخته می شود . در پاكستان و شمال هند در گذشته حداقل به ۲ نوع ساز عود مانند رباب می گفته اند كه یكی از آن دو در حال حاضر در افغانستان هنوز به همین نام متداول است .
ایران ملودی
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
این ساز متشکل است از یک لوله مخروطی شکل که در انتهای آن قمیش قرار می گیرد. سرنا از دسته سازهای دوزبانه است و به این ترتیب قمیش آن از دو تیغه متکی به هم تشکیا شده و انتهای آن دو در حلقه ای مسطح محصور شده است.
در روی لوله تعداد 6 تا 7 سوراخ تعبیه شده و نوازنده با گذاشتن و برداشتن انگشتان هر دد دست اصوات حاصله را زیر و بم می کند.
طول ساز کاملا ثابت نبوده و از 39 تا 45 سانتی متر و در بعضی نقاط حتی تا 60 سانتی متر ساخته شده است.
وسعت صدا نیز در این ساز کاملا ثابت نیست و واضح است که سرناهای بزرگتر میدان صدائی بمتر از سرناهای کوچکتر داردن.
سرنا سازی نه تنها محلی، بلکه قدیمی است. در اشعار شعرای ایران به کرات نام سرنا یا سورنا یا سورنای آمده است.
در نواحی بختیاری و دزفول سرنای کوچک معمول است.
سرنای محلی معمولا با دهل نواخته می شود.
روى ساز سرنا كشورهاى تركيه، آذربايجان، ارمنستان، هند و خصوصاً چينى ها تجربه هاى بسيار خوب و زيادى داشتند. وقتى در اينجا راجع به كاربرد ساز سرنا در آثار اركسترال بحثى پيش مى آيد بيشتر نوازنده ها و موسيقيدانان هموطن آن را مبحثى خنده دار مى دانند، در صورتى كه در كشور آذربايجان سه دهه پيش براى آن ساز به همراهى اركستر بزرگ سازهاى غربى، آثارى نوشته و اجرا شده است. در كشور چين ساز سرنا اصلى ترين ساز اركستر و اپراى ملى شان محسوب مى شود و آثار درخشانى براى اين ساز نوشته و اجرا كرده اند. نكته بسيار جالب اينكه، خود چينى ها ساز سرنا را پرشن سوونا مى نامند و صراحتاً قبول دارند كه اين ساز ارمغان تمدن كهن ايران براى آنهاست.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
این ساز در سیر تحول سازهای زهی و اصولا در زمان پیدایش موسیقی با قدمت شش هزار ساله، اولین بار توسط شخصی به نام بارتولمئو کریستوفوری یکی از اساتید مشهور سازنده کلاوسن، سازی که به عنوان پدر پیانو شناخته می شود و صدایی مانند سنتور دارد.
در سال 1790 میلادی در شهر فلورانس ایتالیا ساخته شد. این استاد بزرگ به فکر افتاد که نواقص کلاوسن را با تبدیل مضرابهای مختلف که با فشار شسصتی ها از زیر به سیم های ساز برخورد می کرد و تعویض به چکش رفع نماید. اختراع او در دنیای موسیقی اهمیت فراوان یافت. کریستوفوری احتمالا خود نیز نمی دانست چه تحول عظیمی در جهان موسیقی به وجود خواهد آورد.کار مهم او این بود که از چکش های نمد پوش استفاده کرد. به علاوه اهرم جدیدی ساخت که چکش بتواند پس از ضربه روی سیم به سرعت برگردد. با این ابداع کلاوسن دگرگون شد و صدایی تازه در موسیقی به وجود آمد. به همین علت کریستوفوری برای معرفی ساز جدید نام نسبتا طولانی زیر را به کار برد.
یعنی کلاوسن با صدای آهسته و بلند این نامگذاری لازم بود تا وجه تمایز پیانو را با کلاوسن نشان دهد.
انواع پیانو:
1. پیانو دیواری
در این ساز سیم های پیانو به صورت عمودی قرار گرفته و اهرم ها از طریق فشار بر روی شستی ها با زاویه 35 درجه چکش ها را به طرف سیم برده و بعد از ضربه زدن به سرعت بر می گرداند.
2. پیانو رویال:
در این ساز سیم های پیانو به صورت افقی قرار گرفته و اهرم ها از طریق فشار بر روی شستیها با زاویه 35 درجه چکش را به طرف سیم به بالا پرتاب می کند و با سرعت زیاد به سیم ها ی افقی ضربه می زند، نظر به اینکه هر چه طول سیمها بیشتر باشد صدای پیانو مطلوبتر می شود. پیانو های دیواری نظر به محدودیت ارتفاع حداکثر تا ارتفاع 135 سانتی متر ساخته شده استو در پیانوی رویال نظر به اینکه در سطح محدودیتی ندارد هم اکنون پیانوهایی تا طول 308 سانتی متر نیز ساخته شده است.
پیانو لا:
در سالهای دهه 1860 میلادی پیانوهایی ساخته شده بود که بدون نوازنده آهنگ می نواخت و نیازی به نوازنده نداشت. تنها به وسیله پدالهای دوگانه و با فشار دادن روی هر پدال کارتهای سوراخ شده مخصوص به ترتیب به محل مکانیزم پیانو وارد شده و شستی های مورد نظر را حرکت می دادند که چکش های مربوطه به سیم ها اصابت کرده و آهنگهای از پیش تعیین شده را اجرا می کرد.
وسعت صدای پیانو عبارت است از هفت اکتاو یا بیشتر.
به علت بزرگی وسعت صدای پیانو نت نویسی آن بر روی دو حامل صورت می گیرد که معمولا حامل زیرین برای اجرا با دست چپ و حامل بالایی برای اجرا با دست راست اختصاص یافته است.
می نمودند.
منبع: مجله هنر موسیقی
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
تاریخچه :
پیانو را آقای بارتولومئو کریستوفوری در سال ۱۷۰۹ میلادی در شهر پادووای ایتالیا اختراع کرد. قبل از اختراع پیانو از سازی قدیمیتر به نام «هارپسیکورد» (Harpsichord) بود. تفاوت عمده و مهمی که پیانو با سازهای مشابه قبل از خودش داشت آن بود که در سازهای مشابه قبلی، شدت صدای حاصل از فشردهشدن یک کلاویه، مستقل از شدت ضربهٔ واردشده بر کلید پیانو، مقداری ثابت بود، اما در پیانو نوازنده قادر بود با ملایم ضربهزدن به کلیدها صدایی نرمتر ایجاد کند، یا با ضربات محکمتر صدایی درشتتر با پیانو تولید کند. همین ویژگی باعث شد که به سرعت پیانو مورد توجه آهنگسازان قرن هجدهم میلادی قرار بگیرد.
نامگذاری
نام کامل ساز پیانو، پیانو فورته (Pianoforte) است، که از دو قسمت پیانو به معنی ملایم و فورته به معنی قوی تشکیل شدهاست، و به خوبی منعکس کنندهٔ توانایی این ساز در تولید صداهای ملایم و قوی میباشد.
پیانوهای اولیه ابعاد بزرگ، و شکل خاصی داشتند. آنچه که در اصطلاح به آن پیانوی بزرگ گفته میشود (و در ایران با نام نادرست پیانویرویال شناخته میشود) غالباً بیش از دو متر طول دارد و دارای در بزرگیاست که برای هرچهبهترشدن صدای پیانو، معمولاً در هنگام نواختن ساز این در را در وضعیت نیمهباز توسط پایهٔ کوچکی ثابت میکنند. انواع دیگر پیانو با نامهای پیانوی ایستاده یا دیواری (Stand یا Upright) پیانوی چهارگوش (Square) و غیره، ابعاد کوچکتری دارند و برای مصارف خانگی یا در اماکن عمومی طراحی شدهاند.
نرم افزار music mate برای گوشیهای مبایل برای آکورد های گیتار
این ساز از یک لوله استوانه ای چوبی و یک قسمت سر مرکب از قمیشی دو زبانه ای تشکیل شده است. در روی لوله هفت سوراخ در جلو و یک سوراخ در عقب تعبیه شده است.
میدان صدای ساز، به اضافه تعداد کمی از فواصل کروماتیک مخصوص موسیقی محلی، حدود دو اکتاو است.
طول ساز بدون زبانه 32 و در مجموع 40 سانتی متر است.
بالابان سازی محلی و متعلق به نواحی شمال غرب ایران است.
بالابان به نظر می رسد که کلمه ای به زبان آذربایجانی باشد.
فارسی آن را نرمه نای گفته اند.
بزرگترین و بم ترین عضو گروه سازهای آرشه ای است.
تعداد سیم های آن چهار یا پنچ تا است.
در قرن نوزدهم و کمی قبل از آن این ساز سه سیم داشته است. در حال حاضر سیم های کنترباس به فاصله چهارم کوک می شوند.
در این ساز اصوات عملا یک اکتاو بم تر از نتی که برای آن می نویسند صدا می دهند.
در کنترباس هائی که پنچ سیم دارند سیم های چهار و پنج به فاصله سوم کوک می شوند .
این ساز را به صورت ایستاده می نوازند.
سطح ساز در عقب بر خلاف سه ساز دیگر گرده ماهی نبوده بلکه صاف است.
سازشناسی پرویز منصوری
فرهنگ تفسیری موسیقی
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
یکی از سازهای بادی قدیمی مردم یونان که نوعی قره نی و یا ابوا به حساب می آید با تفاوت اینکه دارای لوله دو شاخه بوده که یکی از آن دو معمولا سیر ملودی لوله دیگر را پشتیبانی می کرده است.
آئولوس یک نوع ساز باستانی متعلق به یونان است. این ساز جزو سازهای بادی با زبانه مضاعف و دارای دو نی می باشد که روی هر یک از آنها تعدادی سوراخ تعبیه شده است.
از واژه ارگان یونانی به معنی ساز و آلت، نام سازی است و بعید نیست ارگ یا آکاردئون کنونی تکمیل شده آن باشد.
به هر حال نایهایی در دو صف، تالی یکدیگر قرار می دادند و در عقب آن دمی کار می گذاشتند که با دمیدن انبان دم در نایها می رفته و اصوات و الحان از آن نایها بیرون می آمده و با دست چپ و انگشت گذاری، الحان مورد نطر از آن استخراج می کردند.
شاید ارغنون تکمیل شده نی انبان بوده باشد.
گویند این ساز را افلاطون اختراع کرده است.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
بانجو سازی زهی و زخمه ای که با مضرابی سه گوش از جنس شاخ نواخته می شود. این ساز از یک گردن دراز و شکمی مدور و طبل مانند تشکیل شده که گاه دستان هائی بر گردن آن کوبیده و ثابت کرده اند، تعداد سیم های آن از پنج تا نه است.
می گویند این ساز در اصل از آفریقای شرقی تحت نام بان یا همراه بردگان سیاه آمریکا وارد شده است.
به هر حال این ساز در موسیقی جاز آمریکائی نقشی بسیار با اهمیت دارد.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ترومپت از دسته سازهای بادی مسی است.
در قدیم آن را از شاخ حیوان می ساختند، و این نوع شیپور شاخی را ابتدا یهودیها به نام شوفار در معابد خود به کار می بردند و امروز هم در کنیسه ها از آن استفاده می کنند.
ترومپت فلزی را یونانیها و رومیها ساختند.
باخ و هندل یک نوع شیپور را به نام کلارینو در ارکستر خود وارد کردند. در اوایل قرن 19 ترومپت های پیستونی اختراع شد که امروزه در ارکستر سنفونیک وظیفه مهمی دارد.
لوله ترومپت در قسمت اعظم طول خود استوانه ای و به طور نا محسوس مخروطی است و در انتها به دهانه ای ناقوس شکل ختم می شود.
ترومپت دارای سه دگمه متصل به سه دریچه است، فشار بر دگمه اول، دریچه مربوطه را باز کرده و طول لوله را در مجموع آنقدر زیاد می کند که صدای حاصل یک پرده بم شود، دگمه دوم هرگاه به پائین فشار داده شود، صوت حاصل نیم پرده و دگمه سوم، یک پرده و نیم پرده می آید.
ترومپت از سازهایی است که صدائی بلند، نافذ و زیبا دارد. صدای دو ترومپت برابر است با 20 تا 30 ویولن در ارکستر. ترومپت از این نظر بیشتر در هم نوازی استفاده می شود.
قسمت دهانی ترومپت فنجانی شکل و کم عمق است و انتهای ساز به ناقوسی نه چندان بزرگ ختم می شود.
ترومپت از سازهای انتقالی است.
از نوازندگان معروف ترومپت مورتایمر را می توان نام برد.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
پن فلوت pan flute (که به نامهای سیرینکس syrinx یا کوییلز quillsهم خوانده میشود) یکی از باستانی ترین سازها است که بر اساس قوانین لوله های صوتی بسته ساخته میشود و معمولا با ده یا بیش از ده نی که به ترتیب طول و گاهی قطر کنار هم چیده شده اند ساخته میشود.
سیرینکس سازی بوده است که مدتها در میان اقوام مختلف و به عنوان ساز عوام (folk instrument سازهایی که توسط مردم عادی و برای اجرای موسیقی فولکلوریک ساخته شده و مخترع واقعی آن مشخص نیست) رواج داشته است و جد سازهایی چون ارگ بادی یا pipe organ و هارمونیکا harmonica به شمار میرود. این ساز به دلیل اینکه ساز مورد علاقه پن pan، خدای حامی شبانان و گله ها در یونان باستان به شمار می آمد، چنین نامگذاری شده است.
نی های این ساز از یک سمت بسته هستند در نتیجه امواج صدا باید دو مرتبه طول نی را بپیماید و به همین دلیل هر نت یک اکتاو پایینتر از نت مشابهی است که با یک نی هم اندازه اما باز ایجاد میشود.
در آمریکای جنوبی برای ساختن پن فلوت و کوک کردن نی ها در شدت مناسب صوتی از دانه خشک ذرت یا ریگهای کوچکی که در ته هر نی قرار میدهند استفاده میکنند.
سازندگان امروزی پن فلوت به شکل منحنی رومانیایی آن، برای کوک کردن ساز از موم(عموما موم زنبور) استفاده میکنند و برای این کار از ابزارهای خاصی استفاده میکنند. چوب پنبه و دریچه های لاستیکی نیز برای کوک کردن این ساز به کار میروند که استفاده از آنها سریعتر و ساده تر است.
پن فلوت با افقی دمیدن در نوک تیز لبه داخلی سمت باز نیها نواخته میشود. این کار مجموعه منظمی از پالسها تولید میکند که در طول لوله به امواج صوتی تبدیل میشوند. هر نی یا لوله برای نت خاصی کوک شده است که نت ابتدایی نامیده میشود. با زیاد دمیدن یا overblowing که به معنای افزایش شدت دمیدن و فشردن لبها بر ساز است، نتهایی که فرکانس آنها از نت ابتدایی بالاتر است یا هارمونیک ها تولید میشوند.
پن فلوت رومانیایی طوری ساخته میشود که نی ها در یک ردیف منحنی در کنار یکدیگر قرار میگیرند. این حالت به نوازنده امکان میدهد که تنها با چرخش سر خود به سادگی به تمام نتها دسترسی داشته باشد.
این سازها قادر به اجرای انواع نواهای زیر و بم هستند که با روش خاصی که مرکب از اریب گرفتن ساز و حرکات فک نوازنده است به وجود می آیند. یک نوازنده ماهر میتواند در هر میزان و کلیدی بنوازد.
برای تولید واریاسیون وجود دارد، یکی توسط لرزش و درواقع کم و زیاد شدن شدت دمیدن و دیگری با حرکات دست ایجاد میشود. در روش دستی یا hand vibrato، نوازنده-با حرکتی بسیار شبیه به دست ویولونیستی که با انگشتان خود در سیمها لرزش ایجاد میکند- یک طرف ساز(معمولا سمت بلندتر آن) را به آرامی حرکت میدهد. در روش تنفسی یا diaphragm vibrato از روشی مشابه تغییر شدت دمیدن در سازهایی چون فلوت و سازهای بادی دیگر استفاده میشود.
تاریخچه پن فلوت
اگر ساز را صرفا وسیله ای برای تولید صوت بدانیم، بنا به نظر بسیاری از متخصصان و تاریخ دانان، پن فلوت به خاطر سادگی بیش از حد خود از باستانی ترین سازها به شمار می آید و شاید سازهای کوبه ای تنها سازهایی باشند که از آن قدیمی ترند.
احتمالا بشر همانطور که آموخت میتواند با ضربه زدن به اشیا اطراف خود، صدا تولید کند، به طور اتفاقی متوجه شد که با دمیدن در اجسام تو خالی نیز صدا تولید میشود و به احتمال فراوان اولین نوع چنین سازهایی تنها از یک لوله یا نی تشکیل میشده اند.
یکی از مهمترین موارد استفاده از پن فلوت در موسیقی مردمی است
کشف زیر و بمهای صدا و نحوه تولید آنها مدت زیادی به طول انجامیده است. جالب است که هیچ منطقه یا قوم خاصی را نمیتوان سرمنشاء این ساز دانست زیرا آثاری از فلوت و پن فلوتهای ابتدایی در نقاطی از جهان کشف شده است که در گذشته هیچ ارتباطی با یکدیگر نداشته اند و در واقع پن فلوت در میان جوامع مختلف، در زمانی ساخته شده که آن جامعه در سطح دانش و توانایی خاصی قرار داشته است که این به معنای اعصار مختلف و زمانهایی متفاوت است.
شواهد وجود پن فلوت در اشعار اوید Ovid، شاعر یونان باستان و در میان تصاویر روی ظروف و مجسمه های سراسر اروپا دیده میشود. برای مثال در یک کولونی رومیان، سازی متشکل از 7 نی که به شیوه دیاتونیک (وابسته به مقياس کليد هشت آهنگى در هر اکتاو) کوک شده بود و همچنین شواهد مکتوبی از این ساز در چند کتابچه راهنما یافته شده است.
فاصله زمانی بین دو جنگ جهانی، اوج دوران نوازندگان پن فلوت بود. آنها در اروپا به همه جا میرفتند و با وجود اینکه تعداد آنها نسبت به قرن 19 کمتر شده بود، اما کیفیت کارشان بی نظیر بود.
در دوران نزدیک به جنگ دوم جهانی، تعداد نوازندگان ثبت شده پن فلوت در کل رومانی 16 نفر بود و احیای مجدد این ساز پس از جنگ و توسط یک نوازنده بسیار مشهور به نام فانیکا لوکا Fănică Luca که در نمایشگاه جهانی سال 1937 در پاریس و 1939 در نیویورک برنامه اجرا کرده و کنسرتهای متعددی در فرانسه، انگلستان، لهستان، مصر، چین و روسیه برگزار کرده بود، انجام گرفت.
در سال 1949، لوکا به کمک انستیتوی تحقیقات رنسانس در بخارست، کلاسهای آموزش پن فلوت را آغاز کرد و این کلاسها تا زمان مرگ او در سال 1968 تحت نظر وی ادامه یافت.
فانیکا لوکا مردی بود که خودش از تحصیلات عالیه بی نصیب مانده و دانش او بیشتر برپایه تجربه بود تا تعلیم و به همین ترتیب شیوه تدریس او نیز مخصوص به خودش بود. نتیجه این پرکاری عالی بود و نسلی از نوازندگان پن فلوت در پایان دهه 70 در غرب به وجود آمد که گئورگ زمفیر Gheorghe Zamfir، دامیان لوکا Damian Luca، نیکولای پیروو Nicolae Pirvu و عده ای دیگر از آن جمله اند.
شواهدی از پن فلوت در نقاط مختلف جهان
این تصور که پن فلوت تنها در اروپا استفاده میشود، نادرست است. در آسیا بعضی از قدیمیترین اجداد پن فلوت یافته شده است که پای ژیائو p'ai hsiao نام دارد که نوعی پن فلوت است که بلندترین نی آن در وسط قرار گرفته و باقی نی ها به ترتیب قد از بلند به کوتاه در دو سمت آن چیده شده اند.
این ساز برای انجام مراسم رسمی و مذهبی مورد استفاده قرار میگرفته است. در British Museum لندن، نقش برجسته هایی از دوران گاندارای هند از قرن اول تا پنجم بعد از میلاد وجود دارد که در آن زنانی به نواختن سیرینکس، نی، دونای و طبل مشغولند.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
پن (خدای شبانان و گله ها) و فلوتش
وجود پن فلوت در آفریقا چندان مشهود نیست.البته در یکی دو مورد و در مناطق محدودی در شرق و مرکز آفریقا مانند اوگاندا، نوعی پن فلوت ابتدایی با 2 تا 6 نی یافته شده است.
در آمریکای جنوبی، به خصوص پرو و بولیوی پن فلوت همان قدر زنده و رایج است که در رومانی. این ساز همواره در موسیقی فولکلوریک این مناطق به کار میرود و در بشتر موزه های جهان ما با شواهدی از وجود پن فلوت در دوران 300 تا 1500 میلادی روبرو میشویم.
منشاء این ساز در آمریکا، به اقوام اینکا و مایا باز میگردد که به نامهای روندادور rondador، آنتارا antara، هایورا hauyra، پوهورا puhura و سیکو siku خوانده میشده است. در این ساز، نی ها توسط یک تیر عرضی به یکدیگر متصل شده و با بندی از جنس گیاه به هم بسته میشدند. این نیها به اندازه پن فلوت رومانی محکم بسته نمیشدند.
با این وجود امروزه پن فلوت یک ساز بدوی و مخصوص ترانه های روستایی و محلی به شمار نمی آید بلکه به عنوان سازی مهم و مستقل شناخته میشود.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ویولن ساز زهی آرشهای است. این ساز کوچکترین عضو خانواده ویول است. برای نواختن معمولا روی شانه چپ قرار میگیرد و با آرشه که در دست راست نوازنده است نواخته میشود.
سیمهای ویولن از زیرترین تا بمترین سیم به ترتیب زیر کوک میشوند: می سیم اول، لا سیم دوم، ر سیم سوم، سل سیم چهارم. بنابراین اصوات سیمهای مجاور نسبت بهیکدیگر فاصله پنجم را تشکیل میدهند. در این وسعت صدا ویولن قادر است تمام فواصل کروماتیک غربی و فواصل کروماتیک مخصوص موسیقی ایرانی و هر موسیقی دیگر را حاصل کند. جالب این که در عربی ویولن را با نام فارسی «کمان» مینامند.
نوازندگی ویولون
نقش این ساز چه در ارکستر بزرگ چه به طور جمعی و انفرادی آنقدر پر اهمیت است که آن را شاه سازها گفته اند. وجهه جهانی ویولن را میتوان در سازگاری آن با فرهنگهای مختلف دید.
این ساز هیچ محل ثابت و ساکنی به عنوان تکیه گاه ندارد و خود نوازنده نیز چنین وضعی دارد جز در آن نقاطی که پایش زمین را لمس میکند. دستهای نوازنده باید تا حد زیادی انعطافپذیر و قوی و دارای حالت فنری باشد و همیشه در سطح شانه یا در حدود آن سطح به کار گرفته شوند.
برای دستیابی به نوازندگی بهداشت هم خیلی مهم است: پاکیزگی- برانگیختن جریان خون به کمک اختلاف دما- مالش پوست با دستکش زبر- حرکتهای ورزشی خاص- استراحت متناوب
پیشینهٔ ساز
ویولن یک ساز ظریف و فرنگی است و طبق نمونههای که ساخته میشود از 58 قطعه مختلف که به طرز دقیقی با هم جور شدهاند و وزن آن در حدود 400 گرم می باشد و ابتدا توسط سازنده ایتالیایی گاسپارو برتولونی اختراع شده است.
از شاگردان مشهور گاسپارو برتولونی آ آماتی بود که او هم بهترین سازنده ویولن در سطح جهان را پرورش داد یعنی آنتونیو استرادیواریوس.
تا کنون کسی در جهان پیدا نشده که نه تنها بتواند هنر او را تکمیل نماید بلکه قادر نبوده ویولنی بسازد که از حیث زیبایی و صوت بتواند با ویولنهای آنتونیو استرادیواریس برابری نماید. جلا و ظاهر خوش ویولن استرادیواریس چیزی در حد کیفیت خورشید که روی پوست ابریشمی تابیده باشد است و هم چنین نرمی و لطافت خاص و منحصر به فرد یا میتوان گفت پختگی.
یکی از کارهای استرادیواریوس ایجاد ویولن کنسرت است که با طنین نیرومند خود در کنسرتها مقام ارجمند دارد و موسیقی بیشتر از این لحاظ مدیون استرادیواریوس می باشد.
قطعات ویولون
خرک (در جلو)، سیمگیر (جسم سیاهرنگ در عقب) و سیمهای ویولون
قسمتهای ساز ویولن عبارتند از:
آرشه:
یا کمان ترکهای چوبی است که رشتههای موی دم اسب در طول آن کشیده شده و به دو سر آن ثابت شده است.
تنه:
جعبهای که ما بین طبله (تخته روئی)، زیره (تخته زیرین) و جدارهای طرفی محصور شده است. در روی طبله سیمها، چوب آبنوس تکیه گاه سیمها، خرک، سیمگیر و دو شکاف قرینه به شکل f قرار دارد.
دسته یا گردن:
در واقع دنباله چوب آبنوس تکیه سیم هاست که محل انگشت گذاری نوازنده در قسمت بالای آن قرار دارد. نوازنده ویولن قادر است در تمام طول چوب آبنوس انگشت گذاری کند.انتهای دسته به جعبه کوچکی ختم میشود که سیمها در درون آن به دور گوشیهای کوک پیچیده میشوند.
خرک:
بین سیمها و طبله ویولن قرار گرفته و فشار سیمها آن را عمودی نگهمیدارد. نقش خرک آن است که ارتعاش سیمها را به طبله و به جعبه ویولن منتقل کند. و نیز در داخل جعبه میلهای چوبی تقریباً زیر خرک، اندکی بلندتر از جدار طرفی قرار داده شده که شکل گرده ماهی، طبله و زیره را حفظ کند.
سیم گیر:
از آبنوس ساخته شده و در فاصله اندکی از خرک تا آخر تنه ویولن کشیده شده است. به دکمهای که در قسمت پائین جدار تعبیه شده بند میشود.
سیمها:
سیمها از جعبه کوچک سر ساز آغاز شده در طول چوب آبنوس تکیهگاه سیمها ادامه یافته، از روی خرک عبور کرده و در سیمگیر مهار میشوند. سیمهای ویولن قبلا از روده گوسفند (زه) ساخته میشد. امروزه در سیمهای بمتر، روی روده سیم فلزی نازکی میپیچند و در سیمهای زیرتر از مفتول فلزی تنها استفاده میشود.
نقش این ساز چه در ارکستر بزرگ، به طور جمعی و چه در ارکستر مجلسی و انفرادی آنقدر پر اهمیت است که آن را «شاه سازها» گفتهاند. در یک پارتیتور موسیقی ارکستری، ویولنها از تمام سازهای دیگر کمتر سکوت دارند.
نخستین سازندگان معروف ویولن در ایتالیا پیدا شدند. گاسپارو داسالو نخستین ویولن حقیقی را ساخت، اما معروفترین ویولنها در شهر کرمونا ساخته شدند. آندره اماتی و فرزندش نیکولا آماتی و شاگردش آنتونیو استرادیواریوس، بهترین ویولنهای دنیا را تاکنون ساخته اند.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ساز ملی روسی، متعلق به خانواده گیتار، زهی و زخمه ای با مضراب، شکم ساز، سه ضلعی مثلث و گردن آن دراز که دستان های فلزی بر روی آن کوبیده و ثابت شده است.
این ساز معمولا دارای سه سیم از جنس روده است.
روس ها این ساز را در شش اندازه مختلف ساخته اند که در مجموع یک ارکستر بالایکا برای هر اندازه بالالایکا چند نوازنده از آن ها تشکیل می یابد.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
پیکولو یا فلوت کوچک لوله ای است به طول تقریبی 30 سانتی متر، تعدادی سوراخ، و در نوع جدید آن تعداد زیادتری کلید(هر کلید متشکل از یک یا دو اهرم، میله، فنر، سوراخ گیر و ..)وسعت این ساز حدود سه اکتاو با تمام فواصل کروماتیک معتدل است.
این ساز را معمولا جزو سازهای انتقالی نمی شمارند، اگر چه عملا صدای آن یک اکتاو زیرتر شنیده می شود.
از این ساز دو نوع انتقالی نیز ساخته شده، که اولی به نام فلوت ربمل نیم پرده و دیگری فلوت می بمل یک پرده و نیم زیرتر از فلوت کوچک معمولی صدا می دهد.
فلوت کوچک از دسته سازهای بی زبانه است.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
فلوت پيكولو يكي از سازهاي خانواده بادي هاي چوبي هست كه ساختار اون تقريبا مشابه فولت طراحي شده با اين تفاوت كه بدنه كوچك تري داره و صداي اون هم يك اكتاو زير از صداي فلوت معمولي ايجاد مي شه.
فلوت پيكولو هم مثل فلوت عادي معمولا در گام دو ماژور ساخته مي شه, اما تا جايي كه خبر دارم در يكي دو گام ديگه هم وجود داره. گستره صوتي اين ساز دو اكتاو هست كه در نت نويسي يك اكتاو پايين تر نوشته مي شه. نحوه انگشت گذاري هم باز مشابه فلوت معمولي هست.
آثار تكنوازي براي اين ساز خيلي زياد نيست. اكثرا به عنوان ساز همراه در اركسترها به كار فته. ولي در موسيقي كلاسيك مي شه به طور محدود آثاري رو در گذشته پيدا كرد كه از اين ساز به عنوان سولو استفاده مي شد.
اجراي خيلي از تكنيك هاي اين ساز و بعضي از نت ها, مثل فلوت دشواره و شما اگر دوست داريد كه اين ساز رو ياد بگيريد حتما به استاد مجرب نياز داريد. در مورد قيمتش زياد اطلاع ندارم اما قيمت فلوت معمولي از 150000 تومان به بالا شروع مي شه.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
بررسی ساز سیتار:
یکی از قدیمی ترین تمدنهای جهان، تمدن هندوستان است که دارای موسیقی و آواهای غنی می باشد. قدمت موسیقی این کشور به ۴۰۰۰ سال پیش از میلاد مسیح باز می گردد.سبک موسیقی کشور هندوستان و کلآ شبه قاره نسبت به کشورهای غربی که به سرعت دستخوش تغییر هستند، کمتر دچار تغییر و تحول شده است.
موسیقی دانان هندی به ندرت بدون در نظر گرفتن ریشه اصلی موسیقی کشورشان آهنگ سازی می کنند.
آنها موسیقی را یکی از ابتکارات همیشگی کشور خودشان می دانند که بطور دائمی روی آن کار شده است و خلق مجدد ملودی ها و ریتم ها از هزاران سال پیش تا به امروز ادامه دارد.
نگرش های مذهبی نیز در ساختار موسیقی این کشور تأثیر بسزایی دارد.
لازم به ذکر است که برعکس موسیقی غربی که تا نیم پرده دارد و موسیقی ایرانی که تا ربع پرده دارد، موسیقی هند و شبه قاره دارای یک هشتم پرده نیز می باشد.
● بررسی سیتار:
سیتار یکی از سازهای زهی کشور هندوستان است که دارای دسته ای بلند و کشیده است و کاسه ای بزرگ به شکل گلابی دارد. سیتار علاوه بر سیمهای اصلی دارای سیمهای فرعی یا هم نوا نیز می باشد که در زیر سیمهای اصلی سیتار بسته می شوند. سیمهای اصلی که وظیفه تولید اصوات را عهده دارند پس از ضربه خوردن، سیمهای فرعی را به صدا در می آورند.
سیتار دارای هفت سیم اصلی و یازده تا سیزده سیم هم نوا می باشد. نوع دیگر سیتار که در هندوستان به آن Mind گفته می شود، قابلیت نواختن گام Minor را دارد که برای نوازندگان Rock Guitar یک رؤیا محسوب می شود. نواختن این گام به نوازندگان سیتار این اجازه را می دهد که به صورت کامل تمام ملودی را بنوازند و نوایی شبیه به گریه انسان را خلق کنند.
فراگیری این ساز بسیار پیچیده و سخت بوده، نیاز به زمان طولانی و همچنین تمرین جدی دارد.
● بررسی قسمتهای مختلف سیتار:
بحث کردن در مورد نام قسمتهای مختلف سیتار همیشه مسئله ای غامض و پیچیده بوده است. کشور هندوستان سرزمینی است با گویش ها و زبان های متفاوت و این کاملآ طبیعی به نظر می رسد که در مکان های مختلف این کشور، نحوه بیان آن متفاوت باشد.
سیتار از ۱۵ قسمت تشکیل شده است که در زیر به بررسی هریک از قسمتهای آن می پردازم:
۱) Kunti:
به وسیله Kunti ها سیتار را کوک می کنند. Kunti های بزرگ برای سیمهای اصلی و Kunti های کوچک برای سیمهای هم خوان می باشد.
۲) Bajtar ki Kunti:
یکی از قسمتهای مهم Kunti می باشد که برای نواختن نواهای اصلی از آن استفاده می شود. این قسمت نسبت به بقیه قسمتها استفاده بیشتری دارد.
۳) Drone Strings:
این یکی از قسمتهای مهم برای نواختن و به اجرا در آوردن موسیقی می باشد. هنگام نواختن، سیمها به نوبت آماده اجرای قطعه موسیقیایی می شوند.
۴) Tumba:
قطعه ای است کدویی شکل که تعدادی از سیتار ها آن را دارا می باشند.
۵) Tar:
در سیتار، تارهای زیادی وجود دارد ولی بطور متوسط هر سیتار دارای ۱۸ تار می باشد که شامل تارهای اصلی و تارهای هم خوان می شود.
۶) Baj Tar:
قسمتی است که بیشترین کمک را برای نواختن دقیق ساز می کند.
۷) Taraf dar:
سیمهای هم نوا هستند که در اثر مضراب زدن سیمهای اصلی مرتعش می شوند.
۸) Dandi:
گردن سیتار را Dandi می گویند.
۹) Parda:
ترکه های فلزی هستند که با قسمت گردن ساز مرتبط می باشند و می توان زیر و بمی صدا را با آن میزان کرد.
۱۰) Gulu:
قطعه ای چوبی است که با گردن سیتار در تماس است و باعث ارتعاش صدا می شود. به علت ضعف این قسمت، بخصوص در جایی که با گردن در تماس است به یکی از مشکلات عمومی سیتار تبدیل شده است.
۱۱) Chota Ghoraj:
یکی از قسمتهای کوچک سیتار است که از استخوان شتر ساخته می شود. به همین دلیل این قسمت دارای ارزش مادی زیادی می باشد.
۱۲) Bada Ghoraj:
برای نواختن و به ارتعاش در آوردن سیمها به کار می رود.
۱۳) Tuning Bead:
اجازه می دهد که گام Minor بدون نیاز به کوک کردن با Peg ها تنظیم شود.
۱۴) Tabkandi:
برای تعیین تن دستگاه موسیقی بسیار مهم است. برای بالابردن و ارتقاء کیفیت آن، باید چوب آن را بسیار صیقل داد.
۱۵) Kaddu:
اسباب ارتعاش سیتار است.باید بسیار ظریف باشد تا در تمام مدت ارتعاش صدا را حفظ کند.
به مفهوم کلی و عام هر ساز بسیار بم بادی مسی یا برنجی را توبا می گویند به استثنای ترومبون که نام های مختلف آن عبارت است از اوی فونیوم، هلیکون و سوازفون.
لوله توبا، طی طول زیاد ساز، به تدریج گشاده تر می شود.
قسمت دهانی آن نسبت به سازهای بادی دیگر کمی بزرگتر و با عمق نسبتا کمتر از ساز بم تر از آن است.
این قسمت به لوله، که در ابتدا بسیار باریک است وصل می شود در انتهای لوله قطر آن بسیار زیاد است.
توبا از لحاظ ظاهر در شکل چهار گوش و تخم مرغی هر دو ساخته شده است.
توبا معمولا 4 دگمه و دریچه دارد.
دگمه چهارم سبب درستی و زیبائی صداهای بسیار بم می شود.
توبا تحت همین نام به سه اندازه مختلف ساخته شده:
توبای تنور(باریتون)
باس توبا
توبای کنترباس
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
نقاره:
این ساز به انواع و اندازه های مختلف در نقاط کشور وجود دارد.
نقاره شمال: از دو کاسه سفالین( یکی کمی کوچکتر از دیگری) تشکیل شده است.
این ساز را معمولا با دو چوب و گاه با دست می نوازند و قطر دهانه کوچک 16 و بزرگ 22 سانتی متر است.
نقاره کردستان: تغریبا به شکل بالا ولی بزرگتر است که آن را گاه به اسب می بندند و نوازنده سوار اسب آن را با دست مي نوازد.
نقاره فارس: مانند دو تای قبلی جفت است ولی بزرگ تر از آنها و اختلاف زیادتری در اندازه های هر یک نسبت به دیگری( قطر دهانه شان 23، 37 سانتی متر است).
شکل آنها نیز خمره ای فشرده است. نقاره فارس برای ساختن نقاره های جدید، زمینه و مدل قرار گرفته است.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
آکاردئون(accordion) یکی از سازهای بادی کلید دار است که مکانیزمی شبیه به سازدهنی دارد ولی با این تفاوت که نیازی به استفاده از دهان برای دمیدن در آن نیست و با وجود بهره گیری از امکاناتی که در پائین خواهید خواند، این ساز توانایی اجرای چندین صدا بصورت همزمان را دارا می باشد و از این جهت توانایی های بیشتری نسبت به ساز دهنی دارد؛ البته ساز دهنی بخاطر ارتباط مستقیم با دم و بازدم انسان، انعطاف خاصی در اجرای ملودی ها دارد و این عامل باعث شده که هنوز به حیات خود ادامه دهد. آکاردئون شباهت زیادی نیز به ارگ های بادی کلیسا دارد ولی بخاطر داشتن کانال های صوتی ای که عینا در ساز دهنی وجود دارد صدای آن مانند سازدهنی است.
آکاردئون
آکاردئون نوعی ساز بادی قابل حمل است که با کشش و فشردن ابزاری به نام bellows نواخته می شود. یک bellows – قسمت ارتجاعی میانه ساز - تولید کننده جریان باد عبوری از زبانه ها (reeds) در این آلت موسیقی است ، در این میان یک کی بورد با تعیین این که کدام reed جریان باد را دریافت کند، کنترل و مدیریت reed ها را بر عهده دارد. بدین روش است که صداهای مختلف در این دسته از سازها ساز تولید می شود.
بررسی فیزیکی
بدنه آکاردئون های مدرن از دو بخش مستطیل شکل تشکیل شده که توسط bellow ( بخش ارتجاعی ) به هم متصل شده اند. بر روی هر قسمت، یک کی بورد شامل دکمه ها و کلیدهای پیانویی شکل قرار گرفته است. با اعمال فشار، دکمه ها درجهت جنبش bellowها به حرکت در می آیند. اکثر آکاردئون های جدید امروزی – البته نه همه آنها – مجهز به دکمه هایی هستند که قادر به اجرای کلیه آکورد ها می باشند.
تاریخچه
آکاردئون یکی از چندین اختراع اروپایی ها در اوایل قرن نونزدهم است. در حقیقت سازی با نام آکاردئون (accordion) اولین بار در سال 1829 توسط شخصی به نام Cyrill Demian در وین ارائه شد، جالب است بدانیم این ساز در ابتدا "eoline" نامیده می شد و بعدها در دست نویس های افراد به زبان های مختلف "accordion" جایگزین آن شد.
ساز Demian شباهت اندکی به آکاردئون های امروزی داشت: تنها یک کی بورد در سمت چپ آن قرار داشت و سمت راست به هدایت و کنترل bellow ها اختصاص داشت. خصوصیت برجسته این ساز این بود که با یک کلید می توانست یک آکورد کامل را اجرا کند، به علاوه عمل فشردن و بیرون کشیدن bellow ها آکورد دیگری را تولید می کرد و بدین ترتیب امکان نواختن دو آکورد مختلف با یک کلید، فراهم می شد.
در آن زمان مدت ها بود که در وین از "ساز دهنی " استفاده می شد که عملکردی مشابه با آکاردئون داشت. آکاردئون با دست چپ نواخته می شد و به عنوان یک ساز به اندازه کافی کوچک و سبک بود که مسافران آن را همراه خود به مکان های مختلف حمل کرده و در مواقع لازم به منظور همراهی با آواز مورد استفاده قرار دهند.
در سال 1829 شخصی با نام Sir Charles Wheatstone سازی با نام " concertina" را ارائه کرد، که نوعی آکاردئون کوچک بود، متعاقبا در سال 1831 نیز Sir Charles Wheatstone سازی با نام " flutina" را عرضه کرد. در آن دوران شهر های لندن و وین روابط موسیقیایی نزدیکی با یکدیگر داشتند و اغلب نوازندگان با فاصله زمانی کوتاهی در این دو شهر به اجراهای یکسان می پرداختند.
flutina و concertina ساختار داخلی تقریبا مشابهی را دارا بودند، اما در flutina کلیدها با دست راست کنترل می شدند در حالیکه در concertina این عمل با دست چپ انجام می گرفت. آنچه که امروز آکاردئون نامیده می شود، در حقیقت نتیجه ترکیب این دو ساز است.
با گذشت زمان ابداعات بسیاری بر روی این ساز به اجرا در آمد، از آن جمله می توان به توسعه سیستم کی بورد و مکانیسم سوئیچ کردن بر اصوات مختلف در هنگام اجرا اشاره کرد.
آکاردئون امروزه در جنوب برزیل - در Rio Grande do Sul - بیش از دیگر نواحی توسط گروههای نوازندگان محلی مورد استفاده قرار می گیرد. از نوازندگان اصلی این خطه می توان به افرادی چون : Luciano Maia, Arthur De Faria, Leonel Gomez, Edilberto Bérgamo و Renato Borgetti اشاره کرد.
این ساز متشکل از استوانه کوتاهی از جنس چوب، که قطر دایره ان حدود یک متر و ارتفاع آن 25 تا 30 سانتی متر است و بر دو سطح دایره ای شکل جانبی آن پوست کشیده شده است. بر دو نقطه از بدنه استوانه دو انتهای تسمه ای ثابت شده که نوازنده هنگام نواختن آن را به گردن می اندازد و به این ترتیب دهل در جلوی سینه و شکم او طوری قرار می گیرد که سطوح پوست دار در جوانب راست و چپ واقع شوند.نوازنده در دست راست خود چوبی به شکل عصا و در دست چپش ترکه ای نازک می گیرد و با آنها بر روی سطوح پوستی می کوبد، یا آنکه ترکه را به پوست چپ می چسباند و با عصا به پوست راست می کوبد.
کاسه صوتی دهل از جنس مس یا سفال می باشد.
صدای این ساز ارتفاعی نامعین دارد.
دهل، سازی کاملا محلی و همراهی کننده( بیشتر با سرنا) است.
چوبهای دهل را در اصطلاح ترکه و کجک می نامند.
در خاورمیانه و بویژه ایران دارای گونههای فراوان محلی است. برای نمونه در جنوب ایران گونههای زیادی از دهل وجود دارد مانند پیپه، جفه، پونکه و تویری.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
این ساز متشکل است از حلقه ای چوبی به عرض 5 تا 7 و قطر دایره ای از 25 تا 40 سانتی متر که بر یکی از سطوح جنبی دایره ای شکل آن پوست کشیده شده و در جدار داخلی ساز حدود چهل حلقه فلزی کوچک به فواصل مساوی آویزان شذه است. در یکی از نقاط جدار چوبی سوراخی است که نوازنده انگشت شصت دست راست را در آن داخل می کند و به این وسیله ساز را نگه می دارد و با بقیه انگشتان هر دو دست بر پوست می کوبد و در عین حال ساز را کمی سریع حرکت می دهد تا حلقه های کوچک داخلی همراه با کوبیدن انگشتان صوتی زنگ وار نیز حاصل کنند.
هیچ یک از اصوات ساز حائز ارتفاع معین نیستند.
در فرهنگها راجع به لفظ دایره تنها به این اکتفا شده که : «سازی است معروف که با انگشتان نوازند.» دایره را در تلفظ عامیانه «داریه» می گویند. در مازندارن به آن «دست دایره» و در آذربایجان «قاوال» (گاوال) می گویند. اهالی افغانستان به این ساز «دریه» می گویند. دایره را در قدیم «چنبر» می نامیدند و در زبان پهلوی نیز «کمبر» تلفظ می شود.
شواهد تاریخی نشان می دهد که این ساز در قدیم، رکن عمدهی مجالس عيش و طرب ، خصوصاً عروسیها بوده است ولی اکنون آن اعتبار گذشته را دارا نمی باشد. در حال حاضر دایره در روستاهای ایران در گستره وسیعی متداول است (در روستاهای آذربایجان این ساز بیش از سایر مناطق متداول است و به آن «دایره قفقازی» می گویند). در روستاهای گيلان «دایره گیلکی» و مازندران «دست دایره» هم می گویند.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
این ساز متشکل از دو لوله مسی و گاه نئی، یا از جنس پر دای یا استخوان قلم مرغان دیگر) که به توازی به هم اتصال شده یا بر هم بسته و محکم شده است.
هر یک از لوله ها دارای قمیشی یک زبانه و مستقل از دیگری است. در طول هر لوله شش سوراخ، تعبیه شده، به طوری که سوراخ ها همواره در کنار هم قرار می گیرند. انتهای تحتانی لوله ها، مانند تمام سازهای بادی که تاکنون دیده ایم، باز است. دوزله به طولهای مختلف ساخته می شود.(کوچکترین آن، نوع ساخته شده در شهر به طول 22 سانتی متر و قطر حدود 2 سانتی متر است.)
وسعت ساز حدود دو اکتاو است که، بسته به بزرگی و کوچکی ساز در میدان صدائی متفاوت قرار می گیرد.
دوزله سازی است محلی و از انواع بادی های یک زبانه ای است.
در بعضی نقاط ایران، این ساز را جفته یا جفتی می نامند.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ساز شستی دار زهی متعلق به قرون پانزدهم تا هیجدهم.
این ساز متشکل است از جعبه ای مستطیل شکل که ردیف شستی های آن در ضلع درازتر قرار می گیرد.
صفحه رزناتور در طرف راست نوازنده و شستی ها قرار داشته و خرک ها ارتعاش سیم ها را به این صفحه منتقل می کنند.
وقتی نوازنده شستی را فشار می دهد، اهرمی که به قسمت داخلی شستی وصل است، از زیر به سیم برخورده به آن فشار می آورد که همان سبب تولید ارتعاش می گردد.
صدای کلاویکورد نرم و لطیف است.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
از واژه ارگان یونانی به معنی ساز و آلت، نام سازی است و بعید نیست ارگ یا آکاردئون کنونی تکمیل شده آن باشد.
به هر حال نایهایی در دو صف، تالی یکدیگر قرار می دادند و در عقب آن دمی کار می گذاشتند که با دمیدن انبان دم در نایها می رفته و اصوات و الحان از آن نایها بیرون می آمده و با دست چپ و انگشت گذاری، الحان مورد نطر از آن استخراج می کردند.
شاید ارغنون تکمیل شده نی انبان بوده باشد.
گویند این ساز را افلاطون اختراع کرده است.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
جمله اي در هنر نوازندگي وجود دارد که مي گويد: بهترین ساز آن سازي است که نوازنده احساس کند این ساز در آغوش و دستان او به راحتي قرار گرفته و صدایی طبیعی و مطبوع نسبت به ذائقه فرهنگی او به وجود مي آورد.
و الحق که با نگاهي در بین سازها در خواهیم یافت که تار يک چنین سازی است.
نغمه هایی بسیار روح انگیز دارد و وقتی در آغوش نوازنده اش قرار می گیرد گویی که این چوب و پوست از روح نوازنده خود جان می گیرند و زنده می شوند.
تار یکی از قدیمی ترین سازهای ایرانی است که به آن وتر نیز گفته می شود.
اگر چه ما هنوز اطلاعات درستی از تاریخ دقیق پیدایش و ساخت آن نداریم ولی از قرار معلوم ان به زمان ابو نصر فارابی بر مي گردد.
موسیقی دانان قدیم و بزرگی چون صفی الدین ارموی،خواجه بها الدین و ابوالفرج اصفهانی و تنی چنداز شاعران و نویسندگان دوران گذشته درباره تقسیم فواصل پرده های که هم خوان و موافق پرده های تار نیز می باشد مطالبی گفته، شعری سروده و یاد کرده اند.
به عنوان مثال بابا طاهر همدانی شاعر شوریده و عارف ایران که در نیمه قرن پنجم هجری مي زيست در سروده ای از خود چنین این ساز را یاد مي کند:
دلی دیدوم چو مرغ پا شکسته، چو کشتی، بر لب دریا نشسته
همه گویند طاهر، تار بنواز صدا چون مي دهد تار شکسته
شکل ظاهری کاسه تار شبیه دل است و شاید به خاطر همین است که تار را ساز اهل دل و حال و تسکین دهنده روان آدمي لقب داده اند زیرا تار دارای صدای لطیف و دلربا است که بسیاری از متفکرین، عارفان، فیلسوفان، وارستگان و صوفیان پاک دل به آن عشق مي ورزند.
تار صدایی گرفته، محزون و کاملا شرقی دارد و از جنبه داشتن رزونانس، قدرت صدایی بالا و اجرای دستگاه ها و آوازهاي موسيقي سنتی ایران برترین و کاملترین ساز ایرانی محسوب مي شود.
تار از يک کاسه که روی آن پوست کشيده درست گردیده که همین کاسه نیز به دو قسمت بزرگ و کوچک تقسیم شده که قسمت بزرگ را شکم و کوچک را نقاره مي نامند.
دسته تار معمولا 45 تا 50 سانتی متر است که بر کناره های جلوی آن دو روکش استخوانی کار گذاشته شده است در انتهای دسته تار جعبه ای تعبیه شده که ب ه جعبه گوشی معروف است، که از هر طرف آن سه گوشي بر سطوح جانبی این جعبه قرار داده شده که سیم های تار را به دور آنها مي پیچند.
تعداد سیم های تار شش عدد است که از آخر کاسه یا شکم شروع شده و از روی خرک که به منظور بالا نگاه داشتن سیم ها بر روی پوست قرار گرفته مي گذرد.
اين شش سیم در تمام طول دسته کشیده شده و به داخل جعبه گوشي ها رفته و به دور آنها پيچيده شده است.
سیمهای ششگانه عبارتند از:
دو سیم سفید( پائین) که همصدا کوک می شوند.
دو سیم زرد( همصدا)
یک سیم سفید نازک به نام زیر
و یک سیم زرد(بم)
که دو تای آخری غالبا به فاصله اکتاو کوک می شوند.
فاصله سیم های هم صوت سفید، نسبت به سیم های زرد غالبا چهارم و سیم های سفید نسبت به سیم بم معمولا فاصله اکتاو یا هفتم را تشکیل می دهند.
تار با مضرابی کوچک از جنس برنج به طول تقریبی سه سانتی متر نواخته می شود. در قسمتی از نصف طول مضراب، برای آنکه در دستهای نوازنده راحت قرار گیرد با موم پوشیده شده است.
در گذشته سازندگان تار در گوشه و کنار کشور بسيار بودند که نامی از ایشان به جای نمانده و تنها تنی چند از ایشان مثل استاد خاجیک، هامبارسون، فرج الله، آقا قلی، یحیی، برادران صنعت و استاد حاجی و پسرش رمضان شاهرخ شناخته شده اند.
کسانی که به بقای اين ساز و تکامل ان کمک کردند و عمر خود را بر سر این کار نهادند.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
معرب آن طنبور است.
دارای شکمی گلابی شکل و دسته ای دراز است که بر روی آن از 10 تا 15 پرده بسته می شود، رویه جلویی شکم چوبی است. دسته این ساز مانند سه تار به سر ساز متصل است و سر در حقیقت ادامه دسته است که بر روی سطوح جلویی و جانبی آن، هر یک گوشی کار گذارده شده که سیم ها به دور آنها پیچیده مي شوند.
در قدیم دوتار بر آن می بسته اند و اکنون سه تار هم بر آن می بندند، بعضی برای تقویت صدا شش تار هم بر آن می بندند.
سیم های تنبور چهار عدد و معمولا به فاصله های مختلف کوک مي شده است.
این ساز معمولا بدون مضراب و با انگشت نواخته می شود.
چنانکه در تاریخ موسیقی ایران نوشته شده در قدیم سازی به نام تنبور وجود داشته و از آن انواع مختلفی ذکر کرده اند مثلا گفته شده که فارابی تئوری دان مشهور موسیقی ایران تنبور بغدادی و تنبور خراسان را دستان بندی کرده است.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
هارپ نام سازي است که در ايران به آن چنگ مي گوييم چنگ يکي از قديمترين سازها و متعلق به حدود1200 سال قبل از ميلاد است اولين بار مصري ها و ايراني ها و ديگر ملل متمدن دنيا آن را مورد استفاده قرار دادند
ولي بعدها نواختن اين ساز متروک شد تا دوباره در قرن 15 و16 در آلمان استفاده شددر گذشته ، اين ساز، به صورت چنگي قابي بود که بين قرن هشتم و دهم ميلادي ظاهر شد و تا اواسط قرن پانزدهم ميلادي به وسيله نوازندگان دوره گرد در تمام اروپا مورد استفاده قرار مي گرفت.
در قرن 18 ميلادي هوخ بروکر در باوير به فکر تکميل و از بين بردن نقص هاي هارپ افتاد. او چند دستگاه هارپ پدال دار را که وسعت صداي آنها3 اکتاو بود، ساخت.
پس از آن گويفرد ، لورت و نادرمان و ديگران تلاش کردند تا ساخته بروکر را کاملتر کنند؛ اما موفقيت چنداني به دست نياوردند، علت آن هم تعداد پدالهاي اين ساز بود
که نواختن آن را براي نوازندگان دشوار مي کرد بنابراين گوزينو در سال 1782 براي اين که تعداد پدال ها را کم کند، پدال دوبله دو تايي را طراحي کرد
اما اجل مهلتش نداد.در سال 1811 سباستيان ارارد موسيقيدان فرانسوي اختراع هارپ هوخ بروکر را تکميل کرد و به شکلي ساخت که نمونه آن امروز همه جا متداول است
و “تن ” درخشان و مطبوع دارد.ارارد ساخته خود را با پدال هاي دوبله اولين بار در لندن به معرض نمايش گذاشت که مورد اقبال و تشويق مردم قرار گرفت.
او پس از اين موفقيت به پاريس بازگشت و شروع به ساختن هارپهاي جديدي کرد.
اما با کمي تعداد آنها قيمت اين ساز به قدري زياد بود که فقط توانگران مي توانستند آن را بخرند آن هم نه براي نواختن بلکه براي زينت سالنها و به همين علت تاتا سالهاي نخستين قرن بيستم مردم تصور مي کردند که هارپ، سازي تجملي است.
از سال 1910 به بعد، مردم بتدريج براي نواختن و ياد گرفتن هارپ عشق و علاقه پيدا کردند و اکنون در تمام کنسروارتوارهاي بزرگ دنيا کلاس هارپ وجود دارد و شاگردان زيادي مشغول فرا گرفتن اين ساز هستند.چنگ ، امروزه يک ساز دائمي ارکسترهاي سمفونيک و اپرايي است و بعضي مواقع در گروههاي مجلسي بسيار کارآمد است.
اين ساز در انواع چنگ ، وراکروز، سانگ ، گاک ، ايرلندي ، کرار، کورا و بريمبو در نقاط مختلف جهان استفاده مي شود که بريمبو تنها يک سيم دارد اما برخي از انواع آن بسيار پيچيده است.
اغلب اشخاص گمان مي کنند که سيماي هارپ را مثل ويولون پيزيکاتو مي نوازند در صورتي که بايد براي نواختن آن انگشت را فشار داد و بعد آن را رها کرد و تمام شيريني لحن هارپ مربوط به همين قسمت است.
تکنيک هارپ بسيار سريع است ولي تا نوازنده طرز فشار انگشتها را ياد نگيرد نبايد بيهوده براي تکنيک بکوشد.چنگ ، سازي با وسعت صداي شش و نيم اکتاو است که معمولا46 سيم و هفت پدال دوبله دارد
و مثل گام دياتونيک پيانو کوک مي شود، که به وسيله همين پدال ها مي توان گامها را عوض کرد.قدرت کششي اين ساز 7/1 متري ، که به وسيله زه ها بر روي قاب چنگ دوکاره يا کنسرتي اعمال مي شود تا680 کيلوگرم است.