ترجیح میدین در زندگیتون بیشتر دنبال چرایی ها باشین یا چگونگی ها؟
بسیار فرق است بین اینکه بپرسیم چرا جهان به وجود آمد (?Why) و چگونه جهان به وجود آمد (?How).
پرسیدن اینکه چرا این جهان به وجود آمد، بیشتر مورد علاقه کسانی بوده که برای جهان و پدیده های اون، یک هدف را در نظر میگیرن اما کسانیکه جهان رو فاقد هدف میدونن بیشتر به دنبال یافتن چگونگی ها هستند و پرسیدن چرایی ها را سئوالی احمقانه میدانند !!!
از اینگونه انسان ها میتوان به پروفسور داوکینز اشاره کرد که همواره بر پرسیدن چگونه تاکید دارد و انسان را از پرسیدن چرا بر حذر میدارد زیرا پرسیدن چرا یعنی فرض قطعی وجود یک هدف در جهان.
اما انیشتن در اظهارات حود در سال 1929 اعلام کرد، علم امروز به مرحله ای رسیده که صرفا پاسخ دادن به چگونگی رخدادن پدیده ها او را راضی نمیکند، و امروز باید بر روی این متمرکز شود که چرا جهان به این شکل هست و چرا به شکل دیگری نیست؟
مرز بین پرسیدن چرا و پرسیدن چگونه بین علوم طبیعی و علوم انسانی همواره مورد اختلاف نگرش های متفاوت به جهان بوده.
شما تو زندگیتون بیشتر دنبال چرایی ها هستین یا چگونگی ها؟
و فکر میکنین تمرکز بیشتر روی کدامیک براتون بهتره، یا جذاب تره یا ...؟