Printable View
سلام
فرض کن ، یک دانشمند ژاپنی به ایران آمده است و این دانشمند شخصی فوق العاده منطقی
و استدلالی است و هر حرفی را هم نمی پذیرد مگر اینکه برایش قاطعانه ثابت شود !
شما که باورمندی ناب هستید با او از موجوداتی همچون اجنه و شیطان صحبت می کنید ، اما
او نمی پذیرد ، زیرا تنها دلیل شما اینست که اسم جن در آن کتاب عربی آمده است ، و هیچ دلیل دیگری
هم ندارید !
پس شما چگونه وجود موجودات قائم به ذاتی ( و نه انتزاعی) ، همچون جن و شیطان را برای او اثبات می کنید !
:41:
شیطان را اثبات کنیم که چی بشه؟
این دانشمند آیا خدا را قبول داره یا نه؟
اگه قبول داره که چه خوب اگه نداره که با برهان فلسفی مییشه وجود خدا را اثبات کرد
وقتی وجود خدا ثابت شد با دلیل منطقی خودش وجود وحی و اینکه خدا کسی را برای هدایت ما میفرسته را قبول میکنه
وقتی وجود فرستاده خدا ثابت شد ، و این فرستاده یه سری امور مثل وجود فرشتگان و شیطان را به ما آموزش میده
پیش میشه به صورت کاملا منطقی پی برد
مگه اینکه شما بگین این دانشمند پوزیتویست هست که اون قضیه اش فرق میکنه و روش پوزیتویستی نقدهای بسیاری بهش وارده و به کلی داره منسوخ میشه
شما تو تایپیک میزگرد فلسفی تشریف بیار فقدان یه اثبات گر خیلی احساس میشهنقل قول:
اگه خدا وجود داشته باشه دلیل بر وجود موجودات دیگه نیستنقل قول:
شیطان را اثبات کنیم که چی بشه؟
این دانشمند آیا خدا را قبول داره یا نه؟
اگه قبول داره که چه خوب اگه نداره که با برهان فلسفی مییشه وجود خدا را اثبات کرد
وقتی وجود خدا ثابت شد با دلیل منطقی خودش وجود وحی و اینکه خدا کسی را برای هدایت ما میفرسته را قبول میکنه
وقتی وجود فرستاده خدا ثابت شد ، و این فرستاده یه سری امور مثل وجود فرشتگان و شیطان را به ما آموزش میده
پیش میشه به صورت کاملا منطقی پی برد
مگه اینکه شما بگین این دانشمند پوزیتویست هست که اون قضیه اش فرق میکنه و روش پوزیتویستی نقدهای بسیاری بهش وارده و به کلی داره منسوخ میشه
در ضمن در حال حاضر براهینی که وجود خدا رو اثبات میکنن یا سعی در اثبات اون دارن به کلی رد شدن
شما هم بهتره اینقدر مطمئن صحبت نکنی...فقط اسم خدا رو آوردی و همه چیز رو به همدیگه ربط دادی!
اصلا چه اصراری داریم ثابت کنیم؟ این صورت مساله تناقص خالصی داره!! باورمندی ناب خودمون رو به یک شخص منطقی اثبات کنیم؟؟
باوری که ما از شیطان و جن داریم هیچ وقت جز دلایل مذهبی و اعتقادی خودمون نمیشه ثابتش کرد. یعنی اصلا مقدمه و تالی ای نداره تا بشه ثابتش کرد.. جز اینکه : خدا وجود دارد ، خدا شیطان را آفرید : پس شیطان وجود دارد
ولی ایا این مقدمه و تالی کجا ذکر شده و چه کسانی قبولش دارند جز مذهبیون کتابی؟؟؟ پس طبیعتا نمیشه خارج از این باورها به شخصی که در بیرون از این دایره ایستاده این عقاید رو اثبات کرد
ریشه این باورها در مذهب است و فقط شخصی که مذهبی است می تواند باور کند و قانع شود
حالا هی بگردید دنبال راه اثباتی که وجود نداره
احمق ترین آدمها کسانی هستن که سر اعتقاداتشون بحث کنن.
اعتقاد تو قلبته ، به کسی ربطی نداره.
سر اون چیزایی بحث کن که تو مغزته.
شما برای شروع برهان فطرت رو برای من به طورکلی رد کنین:20:نقل قول:
بالفعل شدن فطرت خدا جوی انسان نیازمند جدایی اختیاری یا اضطراری انسان از مادیات است
1-تصفیه درون از راه انجام ریاضت‌های شرعی و دستورات عرفانی میشه جدایی اختیاری
2-قرارگیری در شرایطی که سبب قطع امید از اسباب مادی شود هم میسه جدایی اظطراری
با توجه به مورد 2:
الف: انسان‌ها در سختی‌های شدید که سبب قطع امید از اسباب ظاهری می‌شود، خدا را می‌خونن
ب: لازمهٔ امید، وجود متعلّق امید است(زیرا تحقق خارجی مفاهیمی که معنای تعلّق و نسبت دارندبدون تحقق متعلّقشون ممکن نیست)
پس: فطرت انسانی سببی فراتر از اسباب ظاهری می‌بیند که این حوادث در آن سبب اثری ندارند...
ما هم همین را می گوییم که این سنخ باورها ارثی-محیطی است و هیچ استدلال و منطق و دلیلینقل قول:
پشت آن نیست !
یک جستجو در اینترنت جواب شما رو میدهنقل قول:
شما برای شروع برهان فطرت رو برای من به طورکلی رد کنین
بالفعل شدن فطرت خدا جوی انسان نیازمند جدایی اختیاری یا اضطراری انسان از مادیات است
چون معمولا توی این انجمن مطالب که وجود خدا رو رد میکنه پاک میشه و کلا یک طرفه با قضیه برخورد میشه
و از همه مهم تر انواع و اقسام اخطار ها رو نصیب شما میکنه
خیلی از پست ها بنده که در این مورد بود هم پاک شد و بحث ها بی نتیجه موند
پیشنهاد من به شما همون جستجو است
اگه با جستجو به نتیجه نرسیدید من یک کتاب PDF آپلود میکنم و لینکش رو اینجا قرار میدم
1- قلب فقط و فقط ماشین ( دستگاه پمپاژ خون است ) که البته به استعاره و کنایه به احساسات نیز گفته می شود!نقل قول:
1-اعتقاد تو قلبته ، به کسی ربطی نداره.
2-سر اون چیزایی بحث کن که تو مغزته.
2- این چیزها و باورهایی که فکر می کنی در قلبت است ، یک سری چیزهایی است که چون از بچگی در گوش ات
خوانده اند ، در ذهنت حک شده است و نمی توانی از شر آنها خلاص شوی و نمی توانی از این پیش-فرض ها و
پیشداوریهای باور به موجودات فراطبیعی دست بکشی !
:46:
750 میلیون بودایی وجود داره که خدا رو قبول ندارن و در فطرتشون نیستنقل قول:
در ضمن فطرت رو تعریف کنین ؟ چه مسایلی فطری هستن؟ به چه دلیل مسایل فطری درست هستند
منظور منم این نیست که حتما توی قلبت هست , منظورم اینه که دین , جن , خدا همه یه سری چیز های اعتقادی هستند , اگه تو به یه چیز واقعا اعتقاد داری پس چرا وقتی یه دانشمند , یه آدم فرضی میاد ردش میکنه سعی بر اثبات اعتقادت داری؟ اعتقاد خودت برات کافی نیست؟نقل قول:
این اعتقاد هیچ بنیانی ندارد و فقط به جبر محیط و با بمباران تبلیغی کودک از سه -چهار سالگی ( در خانهنقل قول:
مدرسه و رسانه ها و ..) درون ذهن کودک حک شده است که متاسفاته ساختار ذهن انسان طوری است که برای
اکثر مردم ( عوام الناس) گریزی از این قفس ذهنی نیست و تا آخر عمر این باورهای بیدلیل و بی منطق
را با خود حفظ می کنند !
راه های زیادی هست.نقل قول:
وجود جن و شیطان را به یک دانشمند ژاپنی ثابت کن
اول میگیم خدا فرموده تو بهتر میدانی یا خدا؟
اگه قانع نشد شمشیر میگرید بالای سرش میگید حالا چی؟ (اکثر باورمندان این روش رو خودشون یا اجدادشون تجربه شده و واقعا جواب داده!!)
پس شما دید اعتقادی به خدا نداری؟ چطور میخوای اون دانشمنده رو قانع کنی وقتی خودت اعتقاد نداری پس؟نقل قول:
شاید من اصلا به خدا هم باور نداشته باشم , شاید باور داشته باشم , حرف من اینه چرا سر یه قوری ( نظریه قوری چای راسل اگه بدونید ) که نه میشه ردش کرد , نه اثبات , بخوایم بحث داشته باشیم؟
اول اینو بگم که این تاپیک قبلا در انجمن های دیگه بوده و اونجا مفصل بحث شده در اینباره و حالا تازه این تاپیک رو اینجا زدن....نقل قول:
و این دانشمند شخصی فوق العاده منطقی
و استدلالی است
جواب این مسئله توی خود صورت مسئله هست. مگه میشه کسی منطقی باشهو قرآن رو نپذیره؟!!! توی صورت مسئله همونطور که نقل قول کردم نوشته این شخص فوق العاده منطقی هست پس حتما حتما قرآن رو خواهد پذیرفت. درضمن پست اول اون تیکه که در مورد قرآن اونطوری نوشتید رو بهتره ویرایش کنی...
فکر نکنم این دوستمون بخواد دانشمنده رو قانع کنه...می خواد نظر اونهایی که فکر می کنن می تونن قانع کنن رو بدونه...نقل قول:
در ضمن بحث جالبیه...تو رو خدا یکم دوستانه تر حرف بزنید که ادامه دار باشه...
خوب من که حرف بدی نزدم , من میگم خدا ( شیطان و جن به کنار خدا که اثبات شه اینا خود به خود اثبات میشه )نقل قول:
به موضوع اعتقادی داره , اگه بهش اعتقاد داری , پس برای تو وجوود داره , حالا چطوری میخوان اون آدم رو مجبور به اعتقاد کنن؟
اما ایشون یه تاپیک دیگه زدن تو همین انجمن به نام *انسان هم شرطی می شود* هی هرچی میگم یه چیز از اونجا کپی میکنه , من از بچگی اجازه داشتم هم طور اعتقادی که میخوام داشته باشم یا نداشته باشم , پس شرطی نشدم :))
سلام.
1-امیدوارم که این بحث پاک نشود.مدیرا لطفا صبور باشید
2-منم یه زمانی به خدا اعتقاد نداشتم(تحت تاثیر فلسفه شک دکارت به همه چیز شک کردم) و خیلی به این باور ها و افراد مذهبی بد و بیراه می گفتم و توهین می کردم(شما هم اگر بعدا به وجود خدا ایمان آوردید از توهین های گذشته تان پشیمان خواهید شد.پس حداقل به این تجربه من توجه کنید که بعدا افسوس نخورید)
3- برای رسیدن به یقین در وجود خدا از خود او بپرسید! اگر خدا وجود نداشته باشد که مخاطب شما هیچ کس است و ضرری در پرسیدن از هیچ چیز نیست...اگر هم وجود داشته باشد که جوابتان را می دهد(همان طوری که به من جواب داد)
کافیست برای خودت از خدای فرضی بپرسی که "وجودت را برایم ثابت کن"
بعد چشمانت را باز کن و جواب خدا را با تمام وجودت ببین
ما انسان های قرن 21 روش های دیدن بهتری نسبت به تکه پاره کردن پرندگان(داستان حضرت ابراهیم برای رسیدن به یقین) داریم،مگر نه؟
کافیست که جواب خدا را ببینی...همین
عجب اسمی دارید! فرشته تاریک! راستش بیشتر به نظر می رسد که شما تحت تاثیر "جبر محیط و با بمباران تبلیغی کودک از سه -چهار سالگی ( در خانه مدرسه و رسانه ها و ..)" قرار گرفته باشید،فکر نمی کنید؟(Warcraft,Lord of the Rings,Harry Potter ,...)نقل قول:
دیگران را نمی دانم ولی روی سر من یکی که کسی شمشیر نکشید...اگر هم می کشید نمی توانست اعتقادم را عوض کند.معتقدم "من" های زیادی وجود دارند
از تغییر نترسید...
اگر این طور بود شما حتی به فکر شک کردن به خدا هم نمی افتادید.نقل قول:
اگر ضد ارزشی به ارزشی که مدت هاست انسان ها به آن معتقدند حمله کند،انسان بیشتر نسبت به آن ضد ارزش کنجکاوی نشان می دهد...بدیهی است که بحث عدم وجود خدا،پس از مدت ها باور به وجود او،برایمان جالب و ایده ای نو به نظر آید...این ها همیشه در تاریخ بوده است...
فقط از شما می خواهم که به دور از هرگونه جانب داری درباره وجود خدا تحقیق کنید...
دعا می کنم که حقیقت را بیابید
موفق باشید
اگه خود شما در کشوری و خانواده ای مسیحی متولد شده بودی احتمالا همین قاطعیت رو در مورد منطقی بودن دین و کتاب خودتون نسبت به یه عقیده دیگه داشتید.و تعجب میکردی چطور عده ای پیدا میشن انجیل رو باور نکنن؟!!!نقل قول:
در مورد اکثر باورها مخصوصا اونهایی که از کودکی به ذهن القا میشه همین قضیه صادقه.
نه یه کشور دیگه همین ایران خودمون تو شهر شما ارامنه زیادی هستند که اعتقاد راسخی به دین خودشون دارن کمی اونوتر زردشتیانی رو در یزد خواهید یافت که به بر حق بودن اوستا باور دارند،به استانی های مرزی ایران سر بزنید اهل سنت رو میبینید که با اعتقاد شیعه با وجود یک دین بودن تفاوت دارن.
مهم نیست که چه کسی برحقه (دین رو با خط کش و ترازو نمیشه وزن کرد گفت اینکی یا اونیکی!!) مهم اینه که همه در احترام متقابل نسبت به هم زندگی کنند،و در بیان عقایدشون آزاد باشن.
بحث جالبی هست ولی از حیطه فروم خارجه،و همچنین از حیطه تخصص اکثر اعضای فروم،بهتره ادامه پیدا نکنه چون با توجه به میانگین سنی پایین اعضا و قوانین و ... دلخوریهای دیگه ای بوجود میاد.نقل قول:
ادامه دار بودنش هم فاکتورهای دیگه ای لازم داره.
بهتره تو تاپیک فلسفه پی گرفته بشه.
پ.ن:
اگر نقل قولی از من گرفتید جواب ندادنم از این به بعد رو بخاطر کناره گیری از بحث بدونین نه قصد توهین یا بی احترامی.
چه ربطی داره؟!نقل قول:
اول اینو بگم که این تاپیک قبلا در انجمن های دیگه بوده و اونجا مفصل بحث شده در اینباره و حالا تازه این تاپیک رو اینجا زدن....
جواب این مسئله توی خود صورت مسئله هست. مگه میشه کسی منطقی باشهو قرآن رو نپذیره؟!!! توی صورت مسئله همونطور که نقل قول کردم نوشته این شخص فوق العاده منطقی هست پس حتما حتما قرآن رو خواهد پذیرفت. درضمن پست اول اون تیکه که در مورد قرآن اونطوری نوشتید رو بهتره ویرایش کنی...
پس یعنی چارلی چاپلین , چارلز داروین یا انشتین ادم های بی منطقی هستن؟!
این که چیزی رو خودتون راحت و بدون دلیل و تحقیقی پذیرفتین دلیلی نمیشه که بقیه هم اونو بپذیرن.
پذیرش هیچ کتابی باعث منطقی جلوه دادن فردی نمیشه...حالا اون کتاب هر چی میخواد باشه.
عجب دلیل جالبی...نقل قول:
3- برای رسیدن به یقین در وجود خدا از خود او بپرسید! اگر خدا وجود نداشته باشد که مخاطب شما هیچ کس است و ضرری در پرسیدن از هیچ چیز نیست...اگر هم وجود داشته باشد که جوابتان را می دهد(همان طوری که به من جواب داد)
جدیدا یک دستگاهی ساخته شده به اسم خداسنج یوگاد.
این دستگاه یک صفحه داره که روی اون گزینه بله و خیر نوشته شده و یک عقربه داره که روی گزینه خیر قرار داره.
شما هم دعا کن و از خدا بخواه همونطور که وجودش رو به شما ثابت کرد بیاد و عقربه این دستگاه رو از روی گزینه خیر به بله انتقال بده و وجود خودش رو ثابت کنه.
اگه خصوصی نیست توضیح بدید که چی دیدیدنقل قول:
یکی بیاد اول وجود نداشتن اینارو برای من ثابت کنه ، من وجود داشتنشون رو اثبات میکنم...
:46:
dr houseنقل قول:
ثابت کن عزیز
معمولآ وجود یه چیزی رو ثابت میکنن نه عدم وجودش رو ! :دی مثلآ من میگم یه خوکچه هندی دارم که پرواز میکنه ! باید این رو ثابت کنم نه اینکه به بقیه بگم ثابت کنین که پرواز نمیکنه !نقل قول:
یکی بیاد اول وجود نداشتن اینارو برای من ثابت کنه ، من وجود داشتنشون رو اثبات میکنم...
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
شما نبودشونو ثابت کن...نقل قول:
اینجو چیزارو نمیشه با روشهای علمی تو آزمایشگاه یا با فرمولای ریاضی اثبات کرد همونجوری که دوستان قبلا گفتن اعتقاد به وجود داشتن یا نداشتنشون ریشه تو باورا و اعتقادات هر فرد داره من میگن اینا وجود دارن شما میگی نه وجود ندارن حالا من هرچی برات آیه و حدیث از تو قرآن ،انجیل یا تورات بیارم شما نظرت رو عوض میکنی بگی باشه چون شما اعتقاد داری و تو اون کتابا گفته منم قبول میکنم؟؟؟ 100 درصد نه
داداش گیر نده حالا یه بارم اومدم اینور انجمن پست بدم نزن تو پرم:31:نقل قول:
اگر خدا این کار را می کرد یا مثلاً هر ساله در وقت خاصی روی آسمان جمله ی "خدا وجود دارد!" پدیدار می شد یا روی دست هر انسانی نوشته می شد" خالقت خداست"، هدف خلقت انسان که شناخت ذات حق،ذاتی که دارنده تمام خوبی هاست، و عبادت او است بی معنی می شد.مگر نه این که برتری انسان،اشرف مخلوقات، در قدرت تفکر و اختیار است؟ بگذریم که حتی اگر این کار ها را هم می کرد،عده ای می گفتند تصادفی استنقل قول:
لطفاً احساسی برخورد نکنید.قرآن در آیه ای از ما خواسته سخنان متفاوت را بشنویم،تفکر کنیم و سپس بهترین آن را انتخاب کنیم(یا چیزی شبیه این،الآن آیه خاطرم نیست)
تجربیات شخصی من مهم نیست....من فقط یک راه ساده را پیشنهاد کردمنقل قول:
چون برای تحقیق درباره وجود خدا باید تا حد زیادی فلسفه دانست و وقت و انرژی زیادی از بین می رود.ضمن این که به نظرم این روش من ملموس تر هم هست(همانطور که خداوند گفته در خلقت آسمان ها و زمین بنگرید و نشانه هایم را ببینید)
دوستان غیر معتقد یک بار هم که شده (فقط یک بار) ساعت 10 شب رادیو قرآن را بشنوید.سوره ی واقعه ترتیل می شود.بعد برای بهتر فهمیدن ترجمه آن سوره را هم بخوانید.سوره ی جالبی است.
یک نکته مهم:
هرگز،هرگز و هرگز عملکرد یا رفتار و شخصیت فردی خاص را به دینش بسط ندهید.حالا آن فرد آشنای متملقتان باشد، همکار خشک مقدستان یا مسئول حکومتی تان...
موفق باشید
همه دارن مغلطه میکنن هیچکس نمیخواد حرف بقیه رو قبول کنه.. هیچکس هم جوابی نداره... من که تو این تاپیک فقط گیج شدم.. بیخیالش.....
دوستانی که هی می گن نمی دونم جن و شیطان و اینا توی باور و عقیده های طرف هست و نمیشه منطقی اثباتش کرد ، باید بهشون گفت که باور و اعتقاد بدون فکر اصلا امکان نداره!
انسان به یک چیزی فکر می کنه ، توی ذهنش دلیل پردازی می کنه و پس تبدیل میشه به یک باور یا عقیده....
انسان های ضعیف فقط برای فرار از تردید در یک مسئله ، سعی می کنن از استدلال اون پرهیز کنن و بهش فکر نکنن.... یا پشت جملاتی چون " این عقیده است و.." خودشون و ذهنشون رو پنهان می کنن...
به نظر من هیچ چیزی نمی تونه جن و شیطان رو ثابت کنه...چون توی قرآن اومده که دلیل نمیشه حتما وجود دارن...روی این چیزا نمیشه حتی اسم دلیل رو گذاشت! دقیقا همون طور که سرزمین far far away داستان های اروپایی یا اژدهای شرقی هارو نمیشه اثبات کرد وجودشون رو ، این هم یک اصل غیر قابل اثبات هست و تنها راه اثباتش ، از راه بصری است.
نه خدا میتونست با همچین کاری یک معجزه کوچک برای افراد بی خدایی مثل بنده ارائه بده تا آگاه بشیمنقل قول:
اگر خدا این کار را می کرد یا مثلاً هر ساله در وقت خاصی روی آسمان جمله ی "خدا وجود دارد!" پدیدار می شد یا روی دست هر انسانی نوشته می شد" خالقت خداست"، هدف خلقت انسان که شناخت ذات حق،ذاتی که دارنده تمام خوبی هاست، و عبادت او است بی معنی می شد.مگر نه این که برتری انسان،اشرف مخلوقات، در قدرت تفکر و اختیار است؟ بگذریم که حتی اگر این کار ها را هم می کرد،عده ای می گفتند تصادفی است
لطفاً احساسی برخورد نکنید.قرآن در آیه ای از ما خواسته سخنان متفاوت را بشنویم،تفکر کنیم و سپس بهترین آن را انتخاب کنیم(یا چیزی شبیه این،الآن آیه خاطرم نیست)
قران میگه یا ایمان بیارید یا کشته خواهید شد
قران میگه با قلب هایتان تفکر کنید...کلا جایگاه تفکر به گفته قران قلب هست نه مغز.
بهتره به منابع معتبرتری رجوع کنیم
خوب چون به قول شما خدا در قران گفته در خلقت آسمان و زمین بنگرید این میشه دلیلی بر اثبات وجود خدا؟!نقل قول:
تجربیات شخصی من مهم نیست....من فقط یک راه ساده را پیشنهاد کردم
چون برای تحقیق درباره وجود خدا باید تا حد زیادی فلسفه دانست و وقت و انرژی زیادی از بین می رود.ضمن این که به نظرم این روش من ملموس تر هم هست(همانطور که خداوند گفته در خلقت آسمان ها و زمین بنگرید و نشانه هایم را ببینید)
دوستان غیر معتقد یک بار هم که شده (فقط یک بار) ساعت 10 شب رادیو قرآن را بشنوید.سوره ی واقعه ترتیل می شود.بعد برای بهتر فهمیدن ترجمه آن سوره را هم بخوانید.سوره ی جالبی است.
یک نکته مهم:
هرگز،هرگز و هرگز عملکرد یا رفتار و شخصیت فردی خاص را به دینش بسط ندهید.حالا آن فرد آشنای متملقتان باشد، همکار خشک مقدستان یا مسئول حکومتی تان...
موفق باشید
یک کتاب به هیچ وجه دلیلی بر اثبات وجود خدا نیست
هر کسی میتونه یک کتاب بنویسه که بار علمی بسیار بالاتری داشته باشه و اون رو به خدا نسبت بده
ملاک نباید یک کتاب باشه
تو مگه جای اونا بودی؟ اگه چهره ی درستی از اسلام نشونشون میدادند از کجا میدونی که مسلمون نمیشدند؟نقل قول:
چه ربطی داره؟!
پس یعنی چارلی چاپلین , چارلز داروین یا انشتین ادم های بی منطقی هستن؟!
این که چیزی رو خودتون راحت و بدون دلیل و تحقیقی پذیرفتین دلیلی نمیشه که بقیه هم اونو بپذیرن.
پذیرش هیچ کتابی باعث منطقی جلوه دادن فردی نمیشه...حالا اون کتاب هر چی میخواد باشه.
تو کتاب ضد مسیح نیچه رو بخون ، ببین تمام ایراداتی که به دین مسیحیت میگیره توی اسلام برطرف شده....
من شخصا راحت و بدون دلیل نپذیرفتم ، ولی بقیه رو نمیدونم....
دوستان من واقعا معذرت میخوام ، من فکر کردم میتونم بنای استدلال رو یه قدم قبل بذارم ولی حالا میبینم اصلا توی یه سری چیزای خیلی ابتدایی اینجا اخلاف نظر و شک و شبهه وجود داره و برای اثبات یه چیزی باید از پایه بیای خدا و جهان و .... رو اثبات کنی از اول تا برسی به اون چیزی که میخوای.... به نظر من اینطوری به نتیجه نمیرسیم. مثلا اینجا وقتی من میگم قرآن منطقیه. شما حتی اگه قبول ندارید باید اینجا این مبنا رو قبول کنید ، و بعد توی یه تاپیک جداگونه در مورد منطقی بودن قرآن و اینا بحث کنید.نقل قول:
اگه خود شما در کشوری و خانواده ای مسیحی متولد شده بودی احتمالا همین قاطعیت رو در مورد منطقی بودن دین و کتاب خودتون نسبت به یه عقیده دیگه داشتید.و تعجب میکردی چطور عده ای پیدا میشن انجیل رو باور نکنن؟!!!
در مورد اکثر باورها مخصوصا اونهایی که از کودکی به ذهن القا میشه همین قضیه صادقه.
شما اگه با این شیوه ای که در پیش گرفتین به نتیجه ای رسیدین من اسممو عوض میکنم میذارم گلابی :31:
میگن فطرت انسان پاک هستش!
پس چرا و چطور امکان داره که انسان از فطرت پاک خودش دور بشه؟
در ضمن شیطان وجود خارجی نداره که!
ماهیت شیطان مثل یه بادی هست که می وزه و انسان رو به سمت چیزی میبره که در نتیجه به سودش نیست!
عزیز،گفتم که...از خدا بخواه یک معجزه نشانت دهد(درک و شعور انسان های عصر ما خیلی بالاتر از این است که حتما باید عقربه ای تکان داده شود تا بعضی چیز ها به ما به اصطلاح ثابت شود،تکان دادن عقربه چه تفاوتی با تکه تکه کردن پرندگان می کند؟)نقل قول:
برای تفسیر آیات باید به شان نزولش هم توجه کرد...شما به وجود خدا اعتقاد ندارید و بدیهی است که از قرآن چنین برداشت هایی داشته باشید.
من متخصص امور دینی نیستم که بتوانم به تک تک شبهات قرآنی شما پاسخ دهم(می توانید به سایت
pasokhgoo.ir رجوع کنید که همین الآن گوگلش کردم)
بیشتر تحقیق کنید چون ارزشش را دارد...
موفق باشید
امام صادق علیه‌السلام:نقل قول:
فتبّاً و خیبةً و تعساً لِمُنتَحِلی الفلسفه.
فلاکت، حرمان و هلاکت بر کسانی که پیرو فلسفه شده‌اند. 1
آیت الله العظمی وحید خراسانی:
ما امام صادق(علیه‌السلام) را نشناختیم.
اگر جعفــر بــن محمــد (علیه‌السلام) را می‌شناختیم، دنبال این و آن نمی‌رفتیــم، قــی کرده‌های فلاسفه یونان را نشخوار نمی‌کردیــم، زباله‌هــای عرفـــان اکسلوفان را هضم نمی‌کردیم، خواه ناخواه واماندیم و بیچاره شدیم و از ایــن اقیانــوس معرفت محروم شدیم. 2
آیت الله حاج سید ابوالحسن اصفهانی
راضی نیستم کسی که در غیر فقه و اصول زحمت بکشد از این شهریه استفاده کند. 3
در جلسه‌ای که مدرسین نجف در آن دعوت شده بودند، فرمودند: «نجف کارخانه‌ی اجتهاد است، هرکس فلسفه و عرفان را می‌خواهد برود قم، من راضی نیستم این امور مطرح شود. 4
شیخ صدرا بادکوبه‌ای، استاد تدریس منظومه بود اما یک مرتبه فلسفه را کنار گذاشت، من (آیت الله سید جواد میرسجادی) قبلاً پیش ایشان (صدرا) مقدمات را خوانده بودم. به شیخ صدرا گفتم: می‌خواهم منظومه بخوانم. گفت: من دیگر منظومه درس نمی‌گویم اما کسی را پیدا میکنم. بعد از چند وقت گفت سید عبدالاعلی فوق العاده مرید آقای سید ابوالحسن بود، رفتم پیش سید عبدالاعلی در منزلش منظومه را شروع کردم. سه یا چهار هفته رفتم درس منظومه. مرحوم آقا هر چند وقت یک مرتبه سئوال می‌کرد، از من که چه می‌خوانی؟
یک بار سئوال کرد که چه می‌خوانی؟ گفتم: تازه منظومه را شروع کرده‌ام. سئوال کرد: پیش کی؟ گفتم: نزد سید عبدالاعلی. فرمود: «پسرم قلیله یضر و کثیره لاینفع.»
شاید مراد عکس آن باشد. «کثیره یضر و قلیله لاینفع».
بعد آیت الله سید ابوالحسن فرمودند: آقا در فقه و اصول و روایات و تفسیر زحمت بکش، فلسفه به چه درد می‌خورد. 5
آیت الله سید محمد کاظم یزدی:
خواندن فلسفه با ظن بلکه با خوف انجرار به ضلالت جایز نیست تعلیم و تعلم آن، بلکه هر چه از قبیل این باشد چنین است مثل مسافرت به بلاد کفر و معاشرت با کفار با فرض خوف مذکور. 6
آیت الله سید محمد کاظم یزدی:
کسی که قادر بر کار کردن می‌باشد اگر مشغول تحصیل علمی بشود که مانع از کسب و کار می‌شود [آیا جایز است زکات بگیرد؟] به شرطی گرفتن زکات برای او جایز است که آن علم واجب عینی یا واجب کفائی باشد یا مستحب باشد مثل تعلیم فقه بصورت اجتهادی یا تقلیدی. و اگر مثل فلسفه و نجوم و ریاضیات و عروض و ادبیات باشد که نه واجب است نه مستحب. برای کسی که قصد فقاهت در دین ندارد گرفتن زکات برای او جایز نیست. 7
آیات عظام سید محمود شاهرودی، سید احمد خوانساری، سید ابوالقاسم خوئی، سید حسن قمی در مورد فلسفه و نجوم و ریاضیات و عروض و ادبیات، حاشیه‌ای ندارند و نظرشان با نظر سید محمدکاظم یزدی یکی است.
علامه مجلسی(ره):
این جنایت بر دین اسلام و شهرت و نشر دادن کتاب‌های فلاسفه در بین مسلمین از بدعت‌های خلفای جور بوده [یعنی بنی العباس] که با ائمه معصومین (علیهم‌السلام) دشمن بوده‌اند. آنها به این منظور مطالب فلاسفه و کتب آنها را بین مسلمین رواج دادند که مردم را از ائمه معصومین (علیهم‌السلام) و از شریعت روشن اسلام منصرف و رو گردان سازند. [یعنی مردم را مشغول مطالب پیچ در پیچ فلاسفه نمایند تا به علوم آل محمد روی نیاورند و سرگرم افکار پریشان فلاسفه گردند].
و بر همین مطلب دلالت دارد آنچه صفدیّ در شرح لامیه العجم ذکر کرده که چون مأمون عباسی با بعضی از پادشاهان نصاری صلح کرد ـ گمان می‌برم که پادشاه جزیره قبرس باشد ـ از آنها طلب کرد که مخزن و کتابخانه کتب یونان را در اختیار او بگذارند ـ و آن کتاب‌ها در خانه‌ای جمع بوده و هیچ کس از آن خبری نداشت ـ.
پس پادشاه دوستان خصوصی خود را که صاحب رأی نیکو می‌دانست جمع کرد و با ایشان مشورت نمود، تمامی آنها رأی دادند که آن کتب را در اختیار مأمون نگذارد و نزد او نفرستد مگر یک نفر از آنها که گفت این کتب را نزد ایشان بفرست [چون این کار به ضرر و شکست آنها تمام می‌شود] زیرا این علوم (یعنی فلسفه) داخل هیچ دولت شرعیه نشده مگر آن که آنها را به فساد کشانیده و اختلاف در بین علماء آنها ایجاد کرده است. 8
علامه مجلسی(ره)
مشهور این است که اول کسی که کتاب‌های یونانیان [کتب فلاسفه] را به زبان عربی ترجمه کرد خالد بن یزید بن معاویه بود.
شهید ثانی:
در خاتمه کتاب منیه المرید در باب اقسام علوم می‌فرماید: علوم دیگری باقی ماند که بعضی از آنها مطلقاً حرام است مانند علم سحر، شعبده بازی و بعضی از مسائل فلسفی و بطور کلی هر عملی که موجب پیدایش شک در انسان شود حرام است. 9
شیخ بهائی:
من اعرض عن مطالعه العلوم الدینیه و صرف اوقاته فی افاده الفنون الفلسفیه فعن قریب لسان حاله یقول عند شروع شمس عمره فی الافول: تمام عمر با اسلام در داد و ستد بودم کنون می میرم و از من بت و زنّار می‌ماند.
ترجمه: شیخ بهائی در کشکول خود می‌فرماید: کسی که از مطالعه علوم دینی دوری کند و وقت خود را در فایده دادن فنون فلسفی بگذراد در زمانی که خورشید عمرش رو به پایان می‌رود، زبان حالش نزدیک است که بگوید: تمام عمر با اسلام در داد و ستد بودم ... 10
علامه مامقانی (صاحب‌رجال)
خطاب به فرزندش می‌فرماید: اولین چیزی که بر تو واحب است این است که به اصول دینت بپردازی و با ادلّه قاطع پایه‌های اعتقادی و یقین به خالق خودت و انبیاء و اولیائش را محکم کنی زیرا که تو مانند حیوانات بی‌هدف نیستی.
غرض من این نیست که دنبال علم کلام و فلسفه بروی و به کتاب‌های این دو علم مراجعه کنی بلکه تو را شدیداً منع میکنم (قبل از این که به کمال برسی) چون در بین آن کتب مطالب فریبنده‌ای هست که چه بسا تو را اهل جهنم می‌کند حتی حدیث از اهل‌بیت (علیهم‌السلام) هست که از هرگونه مراجعه به این دو علم منع می‌کند، بلکه غرض من مراجعه به کتب عقاید مرحوم مجلسی(ره) و مانند آن است. 11
ملا محسن فیض کاشانی (داماد ملاصدرا)
نه متکلمم و نه متفلسف و نه متصوّفم و نه متکلّف بلکه مقلّد قرآن و حدیث و تابع اهل بیت آن سرور، از سخنان حیرت افزای طوایف اربع ملول [بیزار] و بر کرانه [بر کنار] و از ما سوای قرآن مجید و حدیث اهل بیت و آنچه بدین دو آشنا نباشد بیگانه، آنچه خوانده‌ام همه از یاد من برفت، الا حدیث دوست که تکرار میکنم.
فیض کاشانی:
این قوم گمان کرده‌اند که بعضی از علوم دینیّه هست که در قرآن و حدیث یافت نمی‌شود و از کتب فلاسفه یا متصوّفه می‌توان دانست از پی آن باید رفت مسکینان نمی دانند که خلل و قصور نه از جهت حدیث یا قرآن است بلکه خلل در فهم و قصور در درجه ایمان ایشان است. 12
قطب راوندی:
شیخ منتجب الدین در فهرست خودش می‌گوید کتاب تهافت الفلاسفه [که بر ضدّ فلاسفه است] تألیف قطب راوندی است.
فضل بن شاذان:
نجاشی می‌گوید از جمله کتاب‌های فضل بن شاذان کتاب «ردّ بر فلاسفه» است.
آیت الله العظمی آقامحمدباقر هزارجریبی غروی:
در آخر اجازه‌ای که به علامه بحرالعلوم(ره) نوشته می‌فرماید: توصیه میکنم او را (بحر العلوم را) به تلاش در بدست آوردن مقامات عالی اخروی مخصوصاً تلاش در منتشر نمودن احادیث اهل‌بیت معصومین(علیه‌السلام) و دور انداختن تعلّقات و علاقه‌های پست دنیوی و این که مبادا عمر گرانبهای خودش را در علوم فلسفی که زیبا جلوه داده شده صرف نماید زیرا علوم فلسفی مانند سرابی است که به سرعت ناپدید خواهد شد و شخص تشنه آن را آب می‌پندارد. 13
آیت الله العظمی خوئی(ره)
سؤال: آیا آموختن فلسفه برای طلبه علوم دینی که با ادیان و عقاید دیگر بحث و تبادل آراء دارد لازم است؟ و آیا برای طلاب علوم دینی در انجام این وظیفه وجوب کفائی هست؟ و آیا می‌شود فلسفه را تحت عنوان مقدمه امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر دانست یا این که مقدمه‌ای برای محافظت از دین یا مقدمه برای هر دوی این‌ها؟ و اگر هم لزومی برای طلاب ندارد آیا اصلاً آموختن آن فایده‌ای دارد یا هیچ فایده‌ای ندارد؟ همچنین آموختن فلسفه بر چه کسی جایز نیست (لطفاً پاسخ این قسمت را بطور کامل توضیح دهید) و اگر فرض کنیم که فهمیدن (کامل و صحیح) اصول فقه یا بعضی از ابواب آن متوقف بر دانستن فلسفه باشد آیا در این صورت ترجیحی برای آموختن همگانی آن هست؟ یا این که فقط برای طلبه‌ای که امید است انشاءا... آینده درخشانی داشته باشد خوب است؟
جواب: برای ما روشن نشده که بعضی چیزها متوقف باشد بر آموختن فلسفه بلکه در خلال اصول دین و اصول فقه به مقداری که لازم است به آن اشاره کرده‌اند . و اگر می‌ترسد که بر اثر آموختن آن گمراه شود حرام است و اگر نه فی حد نفسه مانعی ندارد والله العالم. 14
آیت الله العظمی تبریزی(ره)
کسی که خوف انحراف و ضلال می‌دهد تعلم فلسفه و امثال آن برای او جایز نیست15
آیت الله العظمی بروجردی(ره)
طلاب علوم دینیه مادامی که از آیات و روایات پایه اعتقادات دینی خود را کاملاً محکم نکرده باشند جایز نیست به تحصیل علوم فلسفه و عرفان بپردازند. 16
آیت الله العظمی خمینی(ره)
اگر من هم جای آقای بروجردی(ره) و رئیس و سرپرست حوزه بودم از این همه فلسفه گفتن، آن هم به این زیادی و به صورت کاملاً علنی احساس مسئولیت می‌کردم.
وضع حوزه برای فقه و اصول و حدیث و تفسیر و علوم دینی است البته در کنار آن هم عده‌ای که مستعد هستند مخصوصاً این روز ها با حفظ شرایط ... معقول بخوانند که کمک به علوم دینی آنها بکند و بتوانند در برابر دشمن مسلح باشند ولی نه با این وسعت و این همه سر و صدا از درس و بحث و چاپ و نشر کتاب‌های فلسفه آن هم در حوزه!!
آیت الله العظمی خمینی(ره)
کسانی که شایستگی برای خواندن فلسفه دارند بطوری که منحرف نشوند کم هستند. 17
آیت الله العظمی صافی گلپایگانی:
تدریس و تدرّس فلسفه و عرفان مصطلح بطور آزاد مانند فقه و تفسیر و حدیث و علوم دیگر در حوزه‌ها و خصوصاً قرار دادن آن در برنامه دروس حوزوی و دانشگاهی بسیار خطرناک است و اجرای این برنامه‌ها و تشویق و تأیید آنان قابل توجیه نیست و اگر کسی در این حوزه‌ها گمراه شود علاوه بر این که خودش مسئول است ، مدرس و استاد نیز مسئول خواهند بود. 18
آیت الله خامنه‌ای:
یادگیری و تحصیل فلسفه برای کسی که اطمینان دارد که باعث تزلزل در اعتقادات دینی‌اش نمی‌شود اشکال ندارد و بلکه در بعضی موارد واجب است. 19
آیت الله مکارم شیرازی:
خواندن فلسفه با دو شرط اشکالی ندارد، نخست این که انسان قبلاً عقاید اسلامی را به قدر کافی فرا گرفته باشد و دیگر این که نزد استاد متعهدی بخواند. 20
آیت الله سید محمد شاهرودی:
طلبه‌ها که هنوز از استطاعت ضعیف هستند بهتر است فلسفه نخوانند چون فلسفه مسائل پیچیده‌ای دارد ممکن است طلبه نتواند هضم کند در نتیجه به شک و تردید مبتلا شده و امکان انحراف از موازین حقه‌ي احکام یا اعتقادات را دارد و مشهور است که فلسفه نکبت‌آور است.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . بحار، 3/75؛ توحید مفضّل، 68.
[2] . سخنرانی آیت الله العظمی وحید خراسانی به مناسبت شهادت امام صادق(علیه‌السلام).
[3] . حیات جاودانی، تألیف سید جعفر موسوی اصفهانی،ص64.
[4] . همان، ص62.
[5] . همان، ص62.
[6] . غایة القصوی، مسائل متفرقه، ص341، س94.
[7] . عروة الوثقی، ج2، کتاب زکات، فصل6، مسئله8.
[8] . بحار، ج57، ص197، آخر باب معادن و جمادات.
[9] . منیة المراد، ص381، انوار نعمانیه، ج3، ص376.
[10] . سفینة البحار، ج7، ذیل فلسفه، ص154، به نقل از کشکول.
[11] . مرآت الرشاد، فصل اول، ص17، انتشارات مولود کعبه.
[12] . رسالة الانصاف.
[13] . سفینة البحار، ج7، ص152.
[14] . صراط النجاة، ج1، س1291.
[15] . استفتاء و صراط النجاة، س1291.
[16] . ابواب الهدی، ص43.
[17] . برداشت‌هایی از سیره امام خمینی(ره)، غلامعلی رجایی، ج5، ص33؛ زندگانی آبت الله بروجردی، تألیف علی دوانی، ص388.
[18] . نگرشی در فلسفه و عرفان، ص124؛ زندگانی آبت الله بروجردی، تألیف علی دوانی، ص388 [19] . استفتائات فارسی، فصل تعلیم و تعلم و آداب آن، س1325.
[20] . استفتاء خصوصی.
سایت بحار
به نظر شما سایه و تاریکی وجود داره؟
نه نداره! در واقع انسان به وجودش آورده یعنی جایی که نور نبوده رو بهش گفته تاریکی و سایه
سرما چی؟
نه اونم نیست انسان جایی رو که گرم نبوده گفته سرده زیرا انرژی به نام سرمایی وجود نداره
پس شیطان هم وجود نداره
هر جایی که خدا نباشه شیطان هستش
و من این طوری دانشمند رو قانع میکنم
اما اساس همه چیز خداست!نقل قول:
ما میگیم خدا نا محدوده!
یعنی جایی نیست که خدا نباشه
این مغایرت داره
یــه سوالــ :
چرا ژاپنــی ؟ :31:
سلام به همه دوستان
خوب فکر میکنم با این همه سوال چه باید کرد؟ این چندین بحث مطرح شد، که اگه به صورت پراکنده بخواهیم ادامه بدیم نتیجه نمیگیریم
ابتدا بگم سایت مرکز ملی پاسخگویی که دوستمون معرفی کردند سایت بسیاری خوبیه که جواب بسیاری از سوالات را دادند واینکه همیشه یه سری پاسخگو آنلاین در یاهو دارند که جواب میدند
پاسخگوهای انلاینکد:http://pasokhgoo.ir/
کد:http://www.pasokhgoo.ir/onlines
فلسفه در اسلام جایزه و مشکلی نداره و نظر اکثر بزرگان دین نیز همینه و افراد بزرگی مثل علامه طباطبایی(ره) ،شهید مطهری(ره) وحسن زاده آملی و ... خودشون فیلسوف هست
حالا به نظر من میرسه همینطوری که دوستان اشاره کردند باید یه مبنایی باشه ، اگه وجود خدا را کسی قبول نداره دیگه وجود فرشته و شیطان هیچ اهمیتی نداره
وجود خدا نیز با دلایل کاملا عقلی و فلسفه قابل اثبات هست حالا اگه می بینید جاش تو انجمن فلسفه هست اونجا دربارش بحث کنیم
می تونید در رابطه با برهان علیین ، برهان نظم ، واجب الوجود ، ممکن الوجود جستجو کنید
در رابطه با سوالتون این یه نمونه هست که نظر دانشمندان غربی و برهان نظم بیان میکنه
کد:http://www.pasokhgoo.ir/node/26514
در رابطه با سایر برهان ها هم این لینکو ببینید
کد:http://www.pasokhgoo.ir/node/27401
نه دوست عزیز فلسفه با علم کلام فرق داره اسامی ذکر شده در حوزه علم کلام تخصصشون بودهنقل قول: