با سلام به همه عزیزان p30
در این تاپیک قصد دارم سازهای مختلفی که نوائی باهاشون زده میشه رو معرفی کنم
از گیتار کیبورد گرفته تا فلوت عود
امیدوارم مورد استفاده دوستان عزیز قرار بگیره
:40::40::40::40:
Printable View
با سلام به همه عزیزان p30
در این تاپیک قصد دارم سازهای مختلفی که نوائی باهاشون زده میشه رو معرفی کنم
از گیتار کیبورد گرفته تا فلوت عود
امیدوارم مورد استفاده دوستان عزیز قرار بگیره
:40::40::40::40:
بررسی جامع ساز ویولن
[B]بارها پیش آمده که افراد با شنیدن قیمت برخی سازهای باقی مانده از سده های هفده و هجده میلادی سوالهایی را در مورد علت این قیمت گذاری ها مطرح می کنند و این مسئله چندان برایشان قابل هضم نیست که چرا برخی از این سازها تا ۴ میلیون دلار(۱) ارزش گذاری شده و گاه با چنین قیمتهایی خرید و فروش می شوند. البته برای برخی سازهای معروف که در موزه ها نگهداری می شوند، هنوز قیمتی تعیین نشده است. از این سازها می توان به ویولن "مسیح"(۲) ساخته ی آنتونیو اسرادیواری(۳) و ویولن "کانن"(۴) از ساخته های جوزپه گوارنری دلجزو(۵) اشاره کرد که ویولن دوم(کانن) هر سال به برنده ی کنکور پاگانینی برای مدتی امانت داده شده و دوباره به موزه باز می گردد. علاوه بر ارزش تاریخی این سازها، عوامل دیگری نیز بر این ارزش گذاری دخیل بوده اند.
به تاریخچه ی ویولن باز می گردیم :
طبق مطالعات انجام شده بر روی آثار به جای مانده از سده های آغازین میلادی، اعم از متون ادبی و آثار هنری(نقاشی، کنده کاری و …) تاریخچه ی سازهای آرشه به سازی تک سیم از خانواده ی رباب که هنوز هم نواختن نوعی از آن در مناطقی از هند رواج دارد، باز می گردد. به مرور زمان این گروه سازی در قسمتهایی از هند، ایران، شمال آفریقا و عراق امروزی کامل شده و از گستره ی صوتی بیشتری نیز بهره مند می شوند که سازهای "سارانگی"(۶) ، "قیچک" و "کمانچه" از باز ماندگان این خانواده هستند. تمامی سازهای آرشه ای آن زمان که در منطقه ی خاورمیانه متداول بوده اند، از کاسه ای چوبی به اشکال مختلف و رویه ای از پوست تشکیل می شدند به طوری که خرک ساز بر روی این صفحه ی پوستی قرار می گرفته است. لازم به ذکر است که تمامی این سازها به صورت عمودی(همانند کمانچه) یا با کمی زاویه، مایل به سمتی نواخته میشدند. طبق شواهد موجود، این سازها در سده ی نهم میلادی وارد اروپا شده و با سازهایی از خانواده ی بربط که قبل از این به اروپا رفته بود تلفیق شدند و گروه سازی جدیدی با بدنه ای کاملا چوبی پدید آمد که "ربک" (۷)و "فیدل"(۸) از این گروهند. در سده ی دهم میلادی سازها از کلیسا اخراج شدند و به جز ارگ بقیه تا مدتها در هنر مذهبی مسیحی جایی نداشتند چرا که از نظر کلیسا، موسیقی سازی آن زمان کفر آمیز بود و موسیقی مذهبی منحصر به موسیقی آوازی میشد. در نتیجه موسیقی سازی در بین مردم به حیات خود ادامه داد. البته این تحریم چندان نپایید و با تاسیس مذاهب جدید، موسیقی سازی دوباره به مراسم مذهبی راه یافت.
همزمان با تکامل سازهای آرشه ای که ایستاده نواخته می شدند، نوعی از فیدل در سده ی دوازدهم میلادی وارد موسیقی مذهبی شد که به صورت افقی نواخته می شد و روی سینه ی نوازنده قرار می گرفت (شبیه به نحوه ی ویولن نواختن اقوام کولی). به تدریج انواعی دیگری از خانواده ی فیدل با نام "ویول" (۹)در سده های پانزدهم و شانزدهم میلادی پدید آمدند. ویول ها در اندازه های مختلف و به اشکال مختلف ساخته شدند. برخی دارای سیم های "واخوان" (مانند لیرا دا براچو ۱۰) بودند که با نواخته شدن برخی نتها، سیمهای واخوان که از زیر خرک و در برخی نمونه ها از کنار دسته عبور می کردند مرتعش می شدند و برخی دیگر مانند "ویولا دا گامبا"(۱۱) در دسته دارای پرده هایی از روده ی گوسفند بودند(همچون لوت).
در سده ی شانزدهم "گاسپارو برتولونی" مشهور به "گاسپارو دا سالو"(۱۲) با تغییر در ساختمان ویول، سازی جدید با نام "ویولن" ابداع کرد. با پدیدار شدن ویولن، گروهی در برابر این ساز جبهه گرفتند و صدای آن را نسبت به صدای لطیف ویول، خشن می دانستند در نتیجه تا مدتها سازهای گروه ویول به حیات خود ادامه داده و همچنان در محافل هنری نواخته می شدند. از طرفی دیگر، ویژگی های ویولن از جمله شفافیت صدای و همچنین آسانی نواختن، روز به روز افراد بیشتری را به سمت این ساز جدید جذب می کرد.
با افزایش متقاضیان ویولن، "گاسپارو دا سالو" کارگاهی در "برشا"(۱۳) تأسیس کرد و همزمان با ساخت ویولن، شاگردانی نیز تربیت نمود که در بین آنها می توان از آندرا آماتی(۱۴) نام برد که به سال 1560 کارگاهی در "کرمونا"(۱۵) افتتاح کرد و مکتب ویولن سازی کرمونا را بنیان نهاد. پسران آندرا آماتی "آنتونیوس" و "هیرونیموس" تغییراتی در الگوی پدر دادند که مهمترین آن، تغییراتی در سوراخ "اف" بود. بعد از این نسل، پسر هیرونیموس"نیکولو" الگوی باقی مانده از پدران خود را کاملتر کرد و اندازه ی بدنه را بزرگتر در نظر گرفت.
در سال 1630 طاعون در کرمونا شیوع یافت. نیکولو آماتی بدلیل نداشتن وارث، شاگردانی را پذیرفت که از آنها می توان به "آندرا گوارنری"(۱۶) ، "جاکوب اشتاینر"(۱۷) و "آنتونیو استرادیواری" اشاره کرد.
این شاگردان برای بهتر نمودن صدای ویولن، هر کدام الگوی ویولنهای آماتی را به نوعی تغییر دادند. بارز ترین تغییرات الگوی ساز ایشان بدین شرح است:
آندرا گوارنری حجم جعبه ی ساز کمی را افزایش داد و علاوه بر پهن تر کردن جعبه ی صدا، سوراخهای "اف" (۲۱) را بزرگتر و پهن تر ساخت. او همچنین برای به دست آوردن قوس هایی تندتر، چوب را تحت فشار قرار می داد.
جاکوب اشتاینر از نظر ابعاد چندان تغییری در الگوی آماتی به وجود نیاورد، اما با افزایش انحنای صفحه ی رو و پشت، فاصله ی آنها را در بخش مرکزی صفحه بیشتر کرد. به دلیل افزایش انحنای صفحه، اجباراً شیب دسته ی ویولنهای اشتاینر نسبت به بدنه ی اصلی افزایش یافت. او همچنین انحنای سوراخهای "اف" را بیشتر نمود. در برخی سازهای باقی مانده از اشتاینر به جای مارپیچ حلزونی انتهای دسته، سر شیر تراشیده شده است
آنتونیو استرادیواری که شاگرد جوان تری در مکتب آماتی محسوب می شد، با بررسی الگوی های ارائه شده از سازندگان همدوره و پیشین، الگوی جدیدی را ارائه کرد. استرادیواری در الگوی خود نسبت اندازه های دو بخش پایین و بالای جعبه ی صدا را به هم نزدیکتر کرد. او از عرض بخش پایینی صفحه های رو و پشت و همچنین از ارتفاع کلاف نیز کاست. البته عوامل بسیاری در این الگوی جدید تغییر کردند
مسطح تر کردن قوس های صفحه های رو و پشت، انتخاب جنس، محل برش و نوع بافت چوب، نحوه ی خشک کردن چوب، نحوه ی رنگ آمیزی و همچنین ترکیبات رنگ مصرفی و از همه مهمتر، شکل و اندازه ی سوراخهای صدا (اف).
در طول دوران کاری استرادیواری، این عوامل کمی تغییر کردند. به صورتی که امروزه چند نسل از ویولنهای ساخت او با کیفیتهای صدایی گوناگون، از چوبهای متفاوت با بافتهای متفاوت و همچنین با رنگهای گوناگون موجود است.
به طور کلی دوران کاری استرادیواری به دو دوره تقسیم می شوند:
۱- دوران جوانی و میانسالی تا سال 1700
۲- دوران کهنسالی تا سال 1737
در دوره ی اول استرادیواری سعی بر یافتن الگویی برای هر چه شفافتر کردن و بهتر نمودن برد صدا داشت. اوج این دوره سازهای ساخته شده در سال 1699 است که دو نمونه آن هم اکنون نزد "گیل شحام" و "آن-سوفی موتر" نگهداری می شوند.
در دوره ی دوم استرادیواری سعی بر افزایش عمق صدای ساز داشت. از تغییرات ایجاد شده در این دوران، می توان به عریض تر شدن قالب ویولن اشاره کرد. سازهای این دوران علاوه بر داشتن خصوصیات سازهای قبلی، از عمق صدای مناسبی نیز برخوردار بودند. در فاصله ی سالهای ۱۷۰۰ و ۱۷۲۰ کاملترین نمونه ی سازهای استرادیواری ساخته شد. ازین رو این سالها را دوران طلایی استرادیواری می نامند. از آثار برجسته ی این دوران می توان ویولنهای "یواخیم" ، "مارسیک" ، "دلفین" ، "مسیح" و "سویل" را نام برد.
بعد از استرادیواری، سازندگانی از خانواده ی او و خانواده ی گوارنری زیر نظر این اساتید تربیت شدند که در میان آنها تنها ویولنهای "جوزپه گوارنری دل جزو" با ویولنهای ساخته ی استرادیواری برابری می کرد و در برخی موارد از نظر حجم و برد صدا از آنها بهتر بود. سازهای "دل جزو" نیز در سالهای کاری وی دچار تغییراتی عمدتاً در سوراخهای "اف" و بافت چوب در صفحه ی پشتی ویولن شدند. از معروفترین ویولنهای ساخته ی دل جزو میتوان از ویولنهای "سوره" ، "ویوتام" ، "گیبسون" ، "داوید" و "کانن" نام برد.
با آنکه ویولنهای دل جزو از نظر کیفیت صدایی با سازهای اساتید پیشین برابری می کردند، اما تا زمانی که پاگانینی با آنها نواخت و قابلیتهای سازهای وی را معرفی کرد، چندان مورد توجه مردم قرار نگرفته بود.
سازهای "استرادیواری" و "دل جزو" علاوه بر زیبایی و شفافیت صدا، دارای چند خصوصیت دیگر نیز بودند که بعد از ۳۰۰ سال هنوز شخصی نتوانسته به همان کیفیت آن را عرضه کند:
1- برد صدایی بالا، به طوری که در سالنهای بزرگ (استاندارد) صدای این ویولنها تا فاصله ی ۴۰ الی ۵۰ متری به وضوح قابل شنیدن است.
2- عدم افت کیفیت صدا و تداخل نتها در اجرای قطعات با سرعت های بالا(مانند آثار پاگانینی و ...)
3- عدم افت کیفیت صدا بعد از رنگ آمیزی ساز و بهبودی صدا بعد از خشک شدن کامل رنگ.
رنگی که امروزه بر روی ویولن زده می شود، از کیفیت صدای آن ساز نسبت به قبل از رنگ آمیزی می کاهد. به همین دلیل سازندگان سعی می کنند تا حد ممکن چوب را با لایه ی بسیار نازکی از رنگ بپوشانند تا از کیفیت صدای ساز کمتر بکاهد و سریعتر نیز خشک شود. استرادیواری برای رنگ آمیزی ویولنها از رنگی ژله ای استفاده میکرده که برای خشک شدن کامل به چند سال زمان احتیاج بوده است. این رنگها نه تنها از کیفیت صدا نمی کاستند، بلکه بعد از خشک شدن کامل، صدای ساز بهتر می شد.
استرادیواری در طول عمر خود نزدیک به ۱۲۰۰ ویولن، ویولا و ویولنسل ساخت که از این تعداد حدود ۶۵۰ ویولن در حال حاضر موجود و دارای شناسنامه است.
یکی از افرادی که باعث شهرت سازهای سازندگان ایتالیایی شد، "لوئیجی تاریتزیو"(۱۸) بود. کار اصلی تاریتزیو نجٌاری بود و در زمان فراغت به آموزش ویولن می پرداخت. اما به دلیل نداشتن سازی مناسب و نداشتن قدرت مالی برای خرید سازهای خوب، برای جستجوی ویولنی بهتر شروع به خرید ویولنهای کهنه از مردم کرد. وی این ویولنها را به شهرهای مختلف اروپا می برد و با ویولنهای جدید معاوضه می کرد. بعد از مدتی از این راه پول فراوانی به دست آورد و از بسیاری از سازندگان سازهایی برای خود جمع کرد.
بعد از مرگ وی "ژان باتیست ویلوم"(۱۹) ویولنهای تاریتزیو را از وراث وی خریداری کرد، از مشهورترین سازهای این مجموعه می توان به ویولن مسیح ساخته ی استرادیواری اشاره کرد. ویلوم برای یافتن اسرار سازندگان قدیمی، ویولنها را تکه-تکه می کرد همچنین چوب و رنگ آنها را تجزیه ی شیمیایی کرد و توانست با یافته هایش ویولنهایی از روی الگوی سازندگان مختلف بسازد. او طریقه ی مخصوصی نیز برای خشک کردن چوب یافت. سازهای او در ابتدای ساخت بسیار خوش صدا بودند اما بعد از سه-چهار سال کیفیت صدای خود را از دست می دادند.
بعد از گاسپارو دا سالو سازندگان دیگری نیز معروف شدند و هر کدام نکته ای را کشف کردند: گوادنینی، برگونزی، کلوتز، و ... اما هیچ کدام مجموعه تمامی خصوصیت های سازهای استرادیواری را نتوانستند کشف کنند. برای مثال ویولنهای "گوادنینی"(۲۰) که امروزه طرفداران بسیاری نیز دارد، از نظر کیفیت و قدرت تفکیک صدا در سرعتهای بالا بی نقصند به طوری که بسیاری از بزرگان ضبط هایی را با ویولنهای گوادنینی انجام داده اند. از این افراد می توان به "آیزک اشترن" ، "فریتز کرایسلر" و "ایتزاک پرلمن"اشاره کرد. به رغم خوب بودن این سازها در ضبط و اجرا در سالنهای کوچک، اما از حجم صدایی مناسبی برخوردار نبوده و برد صدای متوسطی دارند.
در ایران هم سازندگانی بوده و هستند که ویولنهای نسبتاً خوبی ساخته و می سازند. از این سازندگان نامهای "قنبری مهر" ، "اکبری" ، "صالحی" و "رضوانی" بیشتر برای نوازندگان آشناست و با سبک ساخت ایشان آشنایی بیشتری دارند. با اینکه سازندگان ایرانی گاه سازهایی بسیار خوب از نظر حجم و جنس صدا می سازند، اما دو نکته در کار هیچکدام دیده نمی شود. یکی برد صدا و دیگری عدم تداخل صدا در سرعتها بالا.
که این مسئله شاید به تاریخچه ی ورود ویولن به ایران، نحوه ی نواختن آن از گذشته تا کنون و هماهنگ سازی نحوه ی ساخت با نیاز جامعه بر می گردد. ویولن از زمان ورود به ایران به عنوان جایگزینی برای کمانچه اما با صدایی شفافتر و حجیم شناخته شد. که متاسفانه روز به روز نوازندگان کمانچه به سوی ویولن گرویدند و تا چندی پیش کمانچه سازی فراموش شده بود. از زمان ورود ویولن به ایران روش نواختن آن نیز به شکل کمانچه و به صورت ایستاده بود. کما اینکه هنوز هم در برخی مناطق ایران به این روش نواخته می شود(مخصوصاً در میان عشایر).
به تدریج اساتیدی همچون صبا و خالقی روش صحیح نواختن را به شاگردان آموختند و از آن به بعد ویولن به عنوان عضوی از خانواده ی سازهای ایرانی در محافل و گروه های موسیقایی سنتی به ایفای نقش پرداخت. به دلیل بالا بودن ارزش پولی ایران در گذشته، سازهای خوب اروپایی در دسترس نوازندگان سبک کلاسیک غربی بود اما نوازندگان مکتب ایرانی خواستار صدایی ایرانی با اکوی بیشتری بودند! چرا که در آن زمان متداول شده بود تا نوازنده با سیستم صوتی همراه با "اکو" بنوازد تا نواختن سیمهای "واخوان" و "گلیساندو" ی متداول آن زمان برای شنونده شیرین تر جلوه کند.
از این رو سازندگان ایرانی برآمدند تا سازی مطابق میل نوازنده ی ایرانی بسازند. در صدر این سازندگان، ابراهیم قنبری مهر قرار داشت که امروزه سازهای او با قیمتهایی بالا دست به دست می شوند. بعد از آن دیگر افراد با استفاده از الگوی قنبری و تلفیق آن با الگوهای اروپایی، سازهایی خوب اما فقط برای اجرای موسیقی ایرانی ساختند. چرا که بیش از این از آن انتظار نداشتند. دلیل آن هم دو چیز بیش نبود:
یا اینکه سازنده، نوازنده نبود و صدا را نمی شناخت و یا اگر می بود، برای امتحان ساز با آن موسیقی ایرانی، آن هم از سبک قدیمی که نیاز چندانی به استفاده از نتهای دوبل، پوزیسیونهای بالا و نواختن با تمپوهای بالا نبود، می نواخت و برای امتحان صدا در محیط های غیر اکوستیک، آن را امتحان می کرد. در نتیجه به همین صدای دلنشین در پوزیسیون اول و نهایتاً سوم قناعت می کرد.
1- بالاترین قیمتی که برای یک ویولن پرداخت شده، مربوط است که ویولنی با نام"Hammer"(چکش) از ساخته های آنتونیو استرادیواری که در ماه می 2006 به قیمت 3.544.000 دلار در نیویورک فروخته شد.
2- ویولن مسیح در سال 1716 به دست آنتونیو استرادیواری ساخته شد اما در زمان حیات وی به فروش نرسید و با آن نواخته نشد. مسیح بعد از مرگ استرادیواری نزد چند شخص نگهداری شد تا اینکه این در سال 1875 توسط لوئیجی تاریتزیو خریداری شد.بعد از مرگ وی در سال 1827 ژان باتیست ویلوم آن را از بازماندگانش خریداری کرد و از روی آن نمونه هایی ساخت.
این ساز هم اکنون در موزه "Ashmolean" واقع در آکسفورد نگهداری می شود و به دلیل نگهداری خوب و عدم استفاده از آن، بسیار سالم باقی مانده است. برای این ساز قیمت ۲۰ میلیون دلار تخمین زده شده است.
3- AntoniusStradivarius
4- Cannone: معروفترین ساخته ی دل جزو که متعلق به نیکولو پاگانینی بوده است. پاگانینی این ساز را برای تعمیر نزد "ویلوم" می فرستد. اما ویلوم آن را تعمیر نمی کند بلکه سازی از روی کانن با همان جزئیات می سازد به طوری که پاگانینی نمی تواند ساز خود را در ابتدا تشخیص دهد اما بعد از مدتی نواختن ساز اصلی را تشخیص داده و کپی آن را به تنها شاگردش "کامیلو سیووری" می دهد. هم اکنون هر دو ساز در کنار هم، در موزه ی جنوا نگهداری می شوند.
ویولن کانن(سمت چپ تصویر) ساخته ی دل جزو در کنار کپی آن ساخته ی ویلوم:
5- GiuseppeGuarneri del Gesù
6- Sarangi
7- Rebec
8- Fiddle
9- Viol
10- Lira da braccio
11- Viola da gamba
12- Gasparo daSalo
13- Brescia
14- Cremona
14- Andrea Amati
15- Cremona
16- Andrea Guarneri
17- Jacob Stainer
18- Luigi Tarizzio
19- jean-baptiste vuillaume
20- Guadagnini
21- طبق برخی روایات، طرح سوراخهای صدا(اف) از نمای کلیسایی در کرمونا با نام "توراتزو" الهام گرفته شده است .
-----------------------------------------------------------------------------
ساخت ویولن در 24 روز
درک روبرت یک ویولن ساز حرفه ای است که مدرک ساخت و تعمیر ویولن را از مدرسه ساخت و تعمیر ولش دریافت کرده است . کسانی که از وی امتحان گرفتند چارز بر یک متخصص معروف ویولن و ویلفرد ساندرز یکی از رهبران سازنده ی ویولن انگلستان بودند . بعد از آن « راون آمور براون » وی را وارد مدرسه Warwickshire در رشته ی ساخت ویولن کرد . راون دارای ساخت ویولن در عالی ترین استاندارد بود.درک روبرت تحصیلات خود را تا سه سال در این مدرسه ادامه داد .
مراحل ساخت ویولن با دست
در اینجا قصد دارم مراحل ساخت ویولن را در 24 روز به شما نشان دهم تا کسانی که دوست دارند با طریقه ساخت ساز آشنا شوند از آن استفاده کنند هر چند با تماشای این تصاویر سازنده نمیشوید ولی خالی از لطف نیست .
روز اول : انتخاب چوب مناسب و اتصال قطعات بهم
امروز چوب های ویولن انتخاب و صفحات آماده میشوند. درک روبرت یک قطعه ی چوب صنوبر را برای قسمت های جلوی ویولن از انبار چوب های موجود خودش انتخاب میکند . انبار وی اغلب دارای قطعاتی از چوب افرا است که برای پشت و دسته و پیچ سر دسته ی ویولن استفاده میشود
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
روز دوم : چسباندن قسمت های آماده شده بهم و شکل دادن آنها
امروز قسمت های بریده شده شکل داده میشود . این قطعات که برای دیوار های ویولن استفاده میشود از جنس درخت بید است که قوی و روشن و مناسب برای انحنا دادن است .
شش قطعه ی بریده شده که پس از انحنا دو تا برای انتها و چهار تا برای طرفین ساز استفاده میشود .
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
روز سوم : آماده کردن قسمت های هلالی و خم کردن آنها
این قسمت ها دور تا دور ساز را فرا گرفته و ارتباط میان پشت و روی ساز را فراهم میکند
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
روز چهارم : کامل کردن قسمت هلالی
میتوانید شکل نهایی را در تصویر زیر مشاهده نمایید
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
روز پنجم : ساخت خطوط و اتصال آنها به قسمت هلالی
این خطوط باعث ثبات بیشتر اتصالات بهم میشود .
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
روز ششم : در این روز صفحه ی پشتی ویولن علامت گذاری میشود و به سمت پایین قوس داده میشود . این قطعات از چوب صنوبر است .
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
روز هفتم : صفحات جلویی ساز آماده شده و بهم وصل میشود .
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
روز هشتم : آماده سازی قسمت گردن ویولن از پشت ساز
این دسته با استفاده از شابلن مخصوص و با دقت بسیار بالایی ساخته میشود که نوازنده بتواند براحتی ساز را در دست بگیرد .
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
روز نهم : انحنا دادن و ساخت دسته
شکل دادن به دسته و ایجاد سوراخها و تزیین سر دسته در این روز انجام میشود . به منظور بالا بردن دقت سوراخ کاری از دریل ثابت استفاده میشود .
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
روز دهم : ایجاد شیار در پیچ سر دسته و تراش دادن داخل دسته برای اتصال گوشی ها وسیم
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
روز یازدهم : پایان دادن قسمت خارجی
تا اینجا ساز ساخته شده کمی به خود شکل میگیرد و امکان اتصال دسته نیز فراهم میشود .
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
روز دوازدهم : تزیین دور تا دور ساز
اگر به ویولن دقت کرده باشید یک نوار مشکی رنگ دور صفحه بالا و پایین را گرفته که برای تزیین ساز استفاده میشود .
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
روز سیزدهم : قوس دادن نهایی صفحات رو و پشت ساز
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
روز چهاردهم : تو خالی کردن صفحات پشتی
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
روز پانزدهم : تو خالی کردن صفحات جلویی و چسباندن پشت و جلو بهم
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
روز شانزدهم : علامت دار کردن سوراخهای F
این سوراخ ها نقش بسیار زیادی در صدا دهی ساز دارند که در برش آنه دقت بسیاری به خرج داده میشود این سوراخ ها نیز دارای شابلون مخصوص است
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
روز هفدهم : بریدن سوراخ های F
در این روز سوراخ ها بریده میشوند و جای آنها تمیز میشود سپس با یک تیغ در وسط این سوراخها یک برش کوچک داده میشود
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
روز هجدهم : چسباندن قسمت های پشتی بهم
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
روز نوزدهم : ایجاد پل ویولن
این پل نیز مانند سوراخهای اف نقش بسیاری در صدا دهی ساز دارد پس در ایجاد آن دقت زیادی میشود
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
روز بیستم : بستن ساز و خارج کردن قالب و چسباندن قسمت های جلو بهم
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
روز بیست و یکم : شکل دادن قسمت های انگشت گذاری (گریف ) و اتصال به گردن ساز
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
روز بیست و دوم : هماهنگ کردن با بدنه
در این روز سازنده ی ویولن گریف را با دسته هماهنگ میکند تا بصورت کامل بهم متصل شوند .
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
روز بیست و سوم : خاتمه ی گردن ساز و اتصال دکمه ی سیم گیر
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
روز بیست و چهارم : خاتمه دادن به لبه ها و شکل دادن نهایی
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ساز دهنی
سازدهنیها، همه جا هستـنـد؛ در فیلمهایی از جنــگ جهانـی دوم 1 در فیلمهایی از جنگهای داخلی آمریكا 2 در فیلمهایی راجع به افسردگی و ماتم 3 و به همین ترتیـب شمـا می توانیـد سازدهنی هـا را دركـارخانـه هـای ماشین سازی، در دسته گانگسترها و در جیب گاوچران های آوازخوان، پیدا كنید.
در دنیای بلوز، پاپ، جـاز و راك، صدای سازدهنی ها به گوش مـی رسند. سازی كوچك كه انواع صداها از آن به گوش می رسد. آنچه كه به وسیله لیتل والتـر(Little Walter)، جونیور ولز (Junior Wells)، هاولین ولف (Howlin’ Wolf)، جیمز كاتن (James Cotton) یا میك جگر (Mick Jagger) نواخته میشود همگی ساز دهنی یا هارمونیكا هستند، اما هر یك صدایی منحصر به خود دارند.
هارمونیكا كه نوای آن سالهاست روح و قلب جهانیان را تسخیر كرده، سازی ساده و بی تكلّف است. از موسیقی كلاسیك گرفته تا كانتری گاوچرانها، از آهنـگهـای احساسی دور آتش كمـپ گرفته تا هیجان راك اند رول (Rock and Roll)، تا غصّههای یك بلوزنواز تنها در نیمه شب، همه و همه با یك ساز ساده قابل اجرا هستند و كوچك و قابل حمل بودن و راحتی نوازندگی، آن را به یكی از پر طرفدارترین سازها تبدیل كرده است.
اوتیس اسپن (Otis Span) پیانیست مادی واترز (Muddy Waters) كه یكی از بزرگترین و تاثیر گذار ترین آهنگسازهای سبك بلوز است می گوید: 'هارمونیكا مادر گروه موسیقی بلوز است'.
با انتخاب هارمونیكا برای یادگیری و نواختن، شما به مسیری طولانی از نوازندگانی كه قلبشان را از میان یك قطعه كوچك حلبی به تراوش در میآورند، میپیوندید.
از نظر تاریخی، چینی های باستان نوعی سازدهنی با زبانه های چوبی داشته اند و موتسارت قطعه ای برای سازدهنی شیشهای (یك ساز كاملاً متفاوت متشکل از یك سری قطعه شیشههای كوك شده) نوشت.
سازدهنی کروماتیک و دیاتونیک
انواع هارمونیکا
هارمونیكا دارای دو نوع اصلی است. نوع اول آن در گام كروماتیك است (Chromatic Harmonica) و همانطور كه انتظار می رود، تمام نتهای گام كروماتیك (اعم از پرده و نیم پرده) توسط آن قابل اجرا است. از نظر ظاهر، این ساز دارای یك كلید در انتهای آن است كه با فشردن آن، چه در حالت مكش (Draw) و چه در حالت دمش (Blow)، نت مربوط به هر سوراخ نیم پرده بالاتر نواخته می شود.
ساز دهنی كروماتیك برای قطعاتی مناسب است كه ملودی قطعه در گامی با بیش از 7 نت است. به همین دلیل این ساز معمولا در موسیقی پاپ، جز و كلاسیك استفاده می شود. 'ژان توتس تیلماتز' (Jean Toots Thielemans)؛ یكی از بزرگترین نوازندگان این ساز به سبك جز است و سبك او، تحولی در نوازندگی این ساز ایجاد كرد.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
بزرگترین نوازندگان هارمونیكای كروماتیك ، Stevie Wonder، Robert Bonfiglio و Larry Adler هستند و گروه 'جری مورادز هارمونیكتز' (Jerry Murad’s Harmonicats)، بسیاری از قطعات كلاسیك را به صورت كوارتت هارمونیكا اجرا كردند.
نوع دیگر این ساز، در گام دیاتونیك است (Diatonic Harmonica). همان گونه كه از نام این ساز معلوم است، این نوع هارمونیكا در گام های كروماتیك ساخته می شوند و تنها دارای نتهای موجود در آن گام می باشند.
بنا بر این بسته به گام یك قطعه موسیقی، از هارمونیكا با كلید همان گام استفاده می شود و برای نواختن سایر نتهایی كه در گام مربوط وجود ندارند از تكنیك های خاص زبان، حنجره و لب استفاده می شود.
به هارمونیكای دیانونیك، هارپ (Harp) نیز می گویند. این نوع ساز متداول ترین نوع هارمونیكا است و در موسیقی راك، فولك و به خصوص بلوز از آن استفاده می شود. مطرح ترین نوازندگان این ساز افرادی چون سانی بوی ویلیامسون 2 (Sonny Boy Williamson II)، سانی تری (Sonny Terry)، چارلی ماسل وایت (Charlie Musclewhite)، لیتل والتر (Little Walter) و ... بوده اند كه هر كدام به نوعی با تكنیك های بدیع، تحولی در نوازندگی این ساز ایجاد كردند.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
امروزه صدای دلنشین این ساز در آهنگهای باب دیلن (Bob Dylan)، بروس اسپرینگستین (Bruce Springsteen) و نیل یانگ (Niel Young) به گوش می رسد.
سازدهنی دیاتونیكی (Diatonic) كه ما هماكنون میشناسیم، در اوائل قرن نوزدهم، در آلمان ساخته شده است. این ساز بوسیله موج مهاجرین ترك كننده آلمان، به ایالات متحده و بریتانیا برده شد و در اواسط قرن نوزدهم، در سراسر جهان، نواخته میشده است.
به دلیل ارزانی این ساز، بسیاری از سیاه پوستان فقیر آمریكا، از این ساز برای نواختن موسیقی تنهایی خود استفاده می كردند تا جایی كه امروزه این ساز، به یكی از متداول ترین سازهای موسیقی بلوز تبدیل شده است.
سازدهنی كروماتیك (Chromatic) نیز در سال 1918 اختراع شد و در دهه 1930 و 1940 به خصوص در اروپا، بسیار مشهور شد. به هر حال هارمونیكا، سالیان سال است كه در دستان میلیونها نوازنده بوده است و صدای آن بیانگر احساسات، هیجانات، شادی ها، غمها و آرامش آنها بوده و خواهد بود.
یه خورده مختصر و مفید درباره درام و گیتار باس یا بیس(اسم درستش چیه؟)توضیح بده.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]نقل قول:
گیتار بیس
گیتار بیس نوعی ساز زهی است که صدایش به وسیله یک تقویت کننده الکتریکی (آمپلی فایر) تقویت میشود. این ساز که برای تولید صداهایی با فرکانسو تن پایین استفاده میشود، از نظر ظاهری بسیار شبیه به گیتار الکتریک میباشد با این تفاوت که بدنه بزرگتری دارد، دسته و میزانبندیاش بلندتر است، و معمولاً دارای چهار سیم (گاهی پنج یا شش) میباشد که از نظر تن یک اکتاو پایینتر از گیتار الکتریک، در محدوده بیس کوک می شود. گیتار بیس میتواند پرده بندی داشتهباشد و یا خیر، اما در اکثر موسیقیهای عامه پسند بیسهای پردهبندی شده رایجاند. علاه بر اینها گیتار بیس اکوستیک توخالی نیز موجود میباشد.
از حدود سال ۱۹۵۰ به بعد در موسیقیهای راک و پاپ گیتار بیس به صورت وسیعی جایگزین کنتر باس شد و تولید صداهایی با تن پایین را بر عهده گرفت. همچنین گیتار بیس به صورت تکی، در موسیقیهای جاز، لاتین و پانک استفاده میشود.
اشکال امروزی گیتار بیس بر اساس همان الگوی اولیه در حالت طبیعی با 4 سیم می باشد اما در این میان گیتار های بیس- 5 و 6سیم و حتی 8 و 12 سیم نیز ساخته شده است.
بگرفته شده از ویکی پدیا.
ممنون عزیز.بالاخره فهمیدم که گیتار بیس هست!منم نمیدونم چرا عاشق صدای این ساز شدم.خیلی خوشم میاد!نقل قول:
آکاردئون بایان (bandoneón)
بایان نوعی ساز بادی است که در کشور آرژانتین محبوبیت خاصی دارد و از عناصر کلیدی ارکستر تانگو به شمار می رود. مخترع اصلی Heinrich Band آلمانی تبار است که این ساز را به منظور استفاده در موسیقی مذهبی و موسیقی عامه پسند روز در مقابل ساز مشابه ای به نام concertina یا Konzertina به معنی ارگ دستی ، ساخت .
مهاجرین آلمانی در اوایل قرن بیستم، بایان را به همراه خود به آرژانتین آوردند و آن را با سازهای محلی آرژانتین ترکیب نمودند. بایان مانند دیگر انواع آکاردئون با استفاده از دو دست، با باز و بسته کردن بخش ارتجاعی ساز و فشار هم زمان یک یا چند دکمه با انگشتان، نواخته می شود.
برخلاف آکاردئون های پیانویی، بایان کلاویه دار نیست اما در طرفین آن دکمه هایی وجود دارد که بیشتر آنها در حالت باز و بسته بودن ساز، نت های متفاوتی را تولید می کنند.
از آنجائیکه کلیدهای سمت راست و چپ نیز با هم متفاوتند، بنابراین در مجموع چهار حالت مختلف برای کلیدها وجود دارد که برای نواختن این ساز، یادگیری آنها لازم است؛ به علاوه برحسب اینکه بایان به روش آرژانتینی یا آلمانی کوک شده باشد، در نت هایی که توسط کلیدها تولید می شود تفاوت وجود دارد.
تاریخچه
آکاردئون بایان مشتق شده از سازی آلمانی به نام Konzertina است که در سال 1845 ساخته شده؛ اولین آکاردئون بایان، که در واقع Konzertina ای با بیش از 70 دکمه بود، در سال 1856 ساخته شد. طی سالیان متمادی این ساز در کشور آلمان دستخوش تغییرات بسیار شده و در سایزها و مدل های مختلف عرضه گشته است.
از معروفترین مدل های بایان می توان به "Reinlander " اشاره کرد که در اواخر قرن بیستم به آرژانتین آورده شد و همچنین " Chemnitze" که توسط مهاجرین لهستانی به کشور آمریکا وارد شد. در آن زمان بسیاری از کشورهای آمریکای شمالی و جنوبی، بخش عمده ابزار و آلات مورد نیازصنعت موسیقی کشورشان را از آلمان خریداری می نمودند، انواع مختلف آکاردئون نیز در کشورهایی چون برزیل و کلمبیا مورد استفاده قرار می گرفت.
بایان به سرعت در بوینس آیرس جای خود را باز کرد و به سمبل تانگو تبدیل شد، هرچند این ساز هیچگاه در کشور آرژانتین ساخته نشد. اکثر بایان ها توسط فردی به نام ALFRED ARNOLD در آلمان ساخته می شد.
بایان آرژانتینی یک ساز دو صدایی با 72 دکمه است، هر دکمه در حالت باز یا بسته بودن آکاردئون نت متفاوتی را اجرا می کند. 37 دکمه در سمت راست برای نت های ملودی (melody notes) و 35 دکمه در سمت چپ جهت اجرای نت های باس (notes bass) قرار گرفته است. در سال 1925 یک نوازنده آکاردئون ایتالیایی الاصل به نام Charles Peguri که ساکن کشور پاریس بود، آکاردئونی طراحی کرد که در آن هر دکمه بدون توجه به حالت باز یا بسته بودن ساز یک نت خاص را اجرا می نمود.
این ساز که " chromatic" نامیده می شد، در کلیه اجراهای تانگوی کشور فرانسه به کار گرفته می شد. آستور پیازولا در زمره نوازندگان چیره دست این ساز است که نامش مهر" ساز تانگو" را بر آکاردئون بایان حک کرده است.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
آکاردئون(accordion) یکی از سازهای بادی کلید دار است که مکانیزمی شبیه به سازدهنی دارد ولی با این تفاوت که نیازی به استفاده از دهان برای دمیدن در آن نیست و با وجود بهره گیری از امکاناتی که در پائین خواهید خواند، این ساز توانایی اجرای چندین صدا بصورت همزمان را دارا می باشد و از این جهت توانایی های بیشتری نسبت به ساز دهنی دارد؛ البته ساز دهنی بخاطر ارتباط مستقیم با دم و بازدم انسان، انعطاف خاصی در اجرای ملودی ها دارد و این عامل باعث شده که هنوز به حیات خود ادامه دهد. آکاردئون شباهت زیادی نیز به ارگ های بادی کلیسا دارد ولی بخاطر داشتن کانال های صوتی ای که عینا در ساز دهنی وجود دارد صدای آن مانند سازدهنی است.
آکاردئون
آکاردئون نوعی ساز بادی قابل حمل است که با کشش و فشردن ابزاری به نام bellows نواخته می شود. یک bellows – قسمت ارتجاعی میانه ساز - تولید کننده جریان باد عبوری از زبانه ها (reeds) در این آلت موسیقی است ، در این میان یک کی بورد با تعیین این که کدام reed جریان باد را دریافت کند، کنترل و مدیریت reed ها را بر عهده دارد. بدین روش است که صداهای مختلف در این دسته از سازها ساز تولید می شود.
بررسی فیزیکی
بدنه آکاردئون های مدرن از دو بخش مستطیل شکل تشکیل شده که توسط bellow ( بخش ارتجاعی ) به هم متصل شده اند. بر روی هر قسمت، یک کی بورد شامل دکمه ها و کلیدهای پیانویی شکل قرار گرفته است. با اعمال فشار، دکمه ها درجهت جنبش bellowها به حرکت در می آیند. اکثر آکاردئون های جدید امروزی – البته نه همه آنها – مجهز به دکمه هایی هستند که قادر به اجرای کلیه آکورد ها می باشند.
تاریخچه
آکاردئون یکی از چندین اختراع اروپایی ها در اوایل قرن نونزدهم است. در حقیقت سازی با نام آکاردئون (accordion) اولین بار در سال 1829 توسط شخصی به نام Cyrill Demian در وین ارائه شد، جالب است بدانیم این ساز در ابتدا "eoline" نامیده می شد و بعدها در دست نویس های افراد به زبان های مختلف "accordion" جایگزین آن شد.
ساز Demian شباهت اندکی به آکاردئون های امروزی داشت: تنها یک کی بورد در سمت چپ آن قرار داشت و سمت راست به هدایت و کنترل bellow ها اختصاص داشت. خصوصیت برجسته این ساز این بود که با یک کلید می توانست یک آکورد کامل را اجرا کند، به علاوه عمل فشردن و بیرون کشیدن bellow ها آکورد دیگری را تولید می کرد و بدین ترتیب امکان نواختن دو آکورد مختلف با یک کلید، فراهم می شد.
در آن زمان مدت ها بود که در وین از "ساز دهنی " استفاده می شد که عملکردی مشابه با آکاردئون داشت. آکاردئون با دست چپ نواخته می شد و به عنوان یک ساز به اندازه کافی کوچک و سبک بود که مسافران آن را همراه خود به مکان های مختلف حمل کرده و در مواقع لازم به منظور همراهی با آواز مورد استفاده قرار دهند.
در سال 1829 شخصی با نام Sir Charles Wheatstone سازی با نام " concertina" را ارائه کرد، که نوعی آکاردئون کوچک بود، متعاقبا در سال 1831 نیز Sir Charles Wheatstone سازی با نام " flutina" را عرضه کرد. در آن دوران شهر های لندن و وین روابط موسیقیایی نزدیکی با یکدیگر داشتند و اغلب نوازندگان با فاصله زمانی کوتاهی در این دو شهر به اجراهای یکسان می پرداختند.
flutina و concertina ساختار داخلی تقریبا مشابهی را دارا بودند، اما در flutina کلیدها با دست راست کنترل می شدند در حالیکه در concertina این عمل با دست چپ انجام می گرفت. آنچه که امروز آکاردئون نامیده می شود، در حقیقت نتیجه ترکیب این دو ساز است.
با گذشت زمان ابداعات بسیاری بر روی این ساز به اجرا در آمد، از آن جمله می توان به توسعه سیستم کی بورد و مکانیسم سوئیچ کردن بر اصوات مختلف در هنگام اجرا اشاره کرد.
آکاردئون امروزه در جنوب برزیل - در Rio Grande do Sul - بیش از دیگر نواحی توسط گروههای نوازندگان محلی مورد استفاده قرار می گیرد. از نوازندگان اصلی این خطه می توان به افرادی چون : Luciano Maia, Arthur De Faria, Leonel Gomez, Edilberto Bérgamo و Renato Borgetti اشاره کرد.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
پن فلوت
پن فلوت pan flute (که به نامهای سیرینکس syrinx یا کوییلز quillsهم خوانده میشود) یکی از باستانی ترین سازها است که بر اساس قوانین لوله های صوتی بسته ساخته میشود و معمولا با ده یا بیش از ده نی که به ترتیب طول و گاهی قطر کنار هم چیده شده اند ساخته میشود.
سیرینکس سازی بوده است که مدتها در میان اقوام مختلف و به عنوان ساز عوام (folk instrument سازهایی که توسط مردم عادی و برای اجرای موسیقی فولکلوریک ساخته شده و مخترع واقعی آن مشخص نیست) رواج داشته است و جد سازهایی چون ارگ بادی یا pipe organ و هارمونیکا harmonica به شمار میرود. این ساز به دلیل اینکه ساز مورد علاقه پن pan، خدای حامی شبانان و گله ها در یونان باستان به شمار می آمد، چنین نامگذاری شده است.
نی های این ساز از یک سمت بسته هستند در نتیجه امواج صدا باید دو مرتبه طول نی را بپیماید و به همین دلیل هر نت یک اکتاو پایینتر از نت مشابهی است که با یک نی هم اندازه اما باز ایجاد میشود.
در آمریکای جنوبی برای ساختن پن فلوت و کوک کردن نی ها در شدت مناسب صوتی از دانه خشک ذرت یا ریگهای کوچکی که در ته هر نی قرار میدهند استفاده میکنند.
سازندگان امروزی پن فلوت به شکل منحنی رومانیایی آن، برای کوک کردن ساز از موم(عموما موم زنبور) استفاده میکنند و برای این کار از ابزارهای خاصی استفاده میکنند. چوب پنبه و دریچه های لاستیکی نیز برای کوک کردن این ساز به کار میروند که استفاده از آنها سریعتر و ساده تر است.
پن فلوت با افقی دمیدن در نوک تیز لبه داخلی سمت باز نیها نواخته میشود. این کار مجموعه منظمی از پالسها تولید میکند که در طول لوله به امواج صوتی تبدیل میشوند. هر نی یا لوله برای نت خاصی کوک شده است که نت ابتدایی نامیده میشود. با زیاد دمیدن یا overblowing که به معنای افزایش شدت دمیدن و فشردن لبها بر ساز است، نتهایی که فرکانس آنها از نت ابتدایی بالاتر است یا هارمونیک ها تولید میشوند.
پن فلوت رومانیایی طوری ساخته میشود که نی ها در یک ردیف منحنی در کنار یکدیگر قرار میگیرند. این حالت به نوازنده امکان میدهد که تنها با چرخش سر خود به سادگی به تمام نتها دسترسی داشته باشد.
این سازها قادر به اجرای انواع نواهای زیر و بم هستند که با روش خاصی که مرکب از اریب گرفتن ساز و حرکات فک نوازنده است به وجود می آیند. یک نوازنده ماهر میتواند در هر میزان و کلیدی بنوازد.
برای تولید واریاسیون وجود دارد، یکی توسط لرزش و درواقع کم و زیاد شدن شدت دمیدن و دیگری با حرکات دست ایجاد میشود. در روش دستی یا hand vibrato، نوازنده-با حرکتی بسیار شبیه به دست ویولونیستی که با انگشتان خود در سیمها لرزش ایجاد میکند- یک طرف ساز(معمولا سمت بلندتر آن) را به آرامی حرکت میدهد. در روش تنفسی یا diaphragm vibrato از روشی مشابه تغییر شدت دمیدن در سازهایی چون فلوت و سازهای بادی دیگر استفاده میشود.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
تاریخچه پن فلوت
اگر ساز را صرفا وسیله ای برای تولید صوت بدانیم، بنا به نظر بسیاری از متخصصان و تاریخ دانان، پن فلوت به خاطر سادگی بیش از حد خود از باستانی ترین سازها به شمار می آید و شاید سازهای کوبه ای تنها سازهایی باشند که از آن قدیمی ترند.
احتمالا بشر همانطور که آموخت میتواند با ضربه زدن به اشیا اطراف خود، صدا تولید کند، به طور اتفاقی متوجه شد که با دمیدن در اجسام تو خالی نیز صدا تولید میشود و به احتمال فراوان اولین نوع چنین سازهایی تنها از یک لوله یا نی تشکیل میشده اند.
کشف زیر و بمهای صدا و نحوه تولید آنها مدت زیادی به طول انجامیده است. جالب است که هیچ منطقه یا قوم خاصی را نمیتوان سرمنشاء این ساز دانست زیرا آثاری از فلوت و پن فلوتهای ابتدایی در نقاطی از جهان کشف شده است که در گذشته هیچ ارتباطی با یکدیگر نداشته اند و در واقع پن فلوت در میان جوامع مختلف، در زمانی ساخته شده که آن جامعه در سطح دانش و توانایی خاصی قرار داشته است که این به معنای اعصار مختلف و زمانهایی متفاوت است.
شواهد وجود پن فلوت در اشعار اوید Ovid، شاعر یونان باستان و در میان تصاویر روی ظروف و مجسمه های سراسر اروپا دیده میشود. برای مثال در یک کولونی رومیان، سازی متشکل از 7 نی که به شیوه دیاتونیک (وابسته به مقياس کليد هشت آهنگى در هر اکتاو) کوک شده بود و همچنین شواهد مکتوبی از این ساز در چند کتابچه راهنما یافته شده است.
فاصله زمانی بین دو جنگ جهانی، اوج دوران نوازندگان پن فلوت بود. آنها در اروپا به همه جا میرفتند و با وجود اینکه تعداد آنها نسبت به قرن 19 کمتر شده بود، اما کیفیت کارشان بی نظیر بود.
در دوران نزدیک به جنگ دوم جهانی، تعداد نوازندگان ثبت شده پن فلوت در کل رومانی 16 نفر بود و احیای مجدد این ساز پس از جنگ و توسط یک نوازنده بسیار مشهور به نام فانیکا لوکا Fănică Luca که در نمایشگاه جهانی سال 1937 در پاریس و 1939 در نیویورک برنامه اجرا کرده و کنسرتهای متعددی در فرانسه، انگلستان، لهستان، مصر، چین و روسیه برگزار کرده بود، انجام گرفت.
در سال 1949، لوکا به کمک انستیتوی تحقیقات رنسانس در بخارست، کلاسهای آموزش پن فلوت را آغاز کرد و این کلاسها تا زمان مرگ او در سال 1968 تحت نظر وی ادامه یافت.
فانیکا لوکا مردی بود که خودش از تحصیلات عالیه بی نصیب مانده و دانش او بیشتر برپایه تجربه بود تا تعلیم و به همین ترتیب شیوه تدریس او نیز مخصوص به خودش بود. نتیجه این پرکاری عالی بود و نسلی از نوازندگان پن فلوت در پایان دهه 70 در غرب به وجود آمد که گئورگ زمفیر Gheorghe Zamfir، دامیان لوکا Damian Luca، نیکولای پیروو Nicolae Pirvu و عده ای دیگر از آن جمله اند.
شواهدی از پن فلوت در نقاط مختلف جهان
این تصور که پن فلوت تنها در اروپا استفاده میشود، نادرست است. در آسیا بعضی از قدیمیترین اجداد پن فلوت یافته شده است که پای ژیائو p'ai hsiao نام دارد که نوعی پن فلوت است که بلندترین نی آن در وسط قرار گرفته و باقی نی ها به ترتیب قد از بلند به کوتاه در دو سمت آن چیده شده اند.
این ساز برای انجام مراسم رسمی و مذهبی مورد استفاده قرار میگرفته است. در British Museum لندن، نقش برجسته هایی از دوران گاندارای هند از قرن اول تا پنجم بعد از میلاد وجود دارد که در آن زنانی به نواختن سیرینکس، نی، دونای و طبل مشغولند.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
وجود پن فلوت در آفریقا چندان مشهود نیست.البته در یکی دو مورد و در مناطق محدودی در شرق و مرکز آفریقا مانند اوگاندا، نوعی پن فلوت ابتدایی با 2 تا 6 نی یافته شده است.
در آمریکای جنوبی، به خصوص پرو و بولیوی پن فلوت همان قدر زنده و رایج است که در رومانی. این ساز همواره در موسیقی فولکلوریک این مناطق به کار میرود و در بشتر موزه های جهان ما با شواهدی از وجود پن فلوت در دوران 300 تا 1500 میلادی روبرو میشویم.
منشاء این ساز در آمریکا، به اقوام اینکا و مایا باز میگردد که به نامهای روندادور rondador، آنتارا antara، هایورا hauyra، پوهورا puhura و سیکو siku خوانده میشده است. در این ساز، نی ها توسط یک تیر عرضی به یکدیگر متصل شده و با بندی از جنس گیاه به هم بسته میشدند. این نیها به اندازه پن فلوت رومانی محکم بسته نمیشدند.
با این وجود امروزه پن فلوت یک ساز بدوی و مخصوص ترانه های روستایی و محلی به شمار نمی آید بلکه به عنوان سازی مهم و مستقل شناخته میشود.
ویولا
ویولا سازی زهی و آرشهای است از خانواده ویولن. ویولا به نامهای آلتو و ویولن آلتو نیز نامیده میشود. ویولا صدای منطقه متوسط سازهای این خانواده را میدهد: از ویولن بمتر و از ویولنسل زیرتر. از نظر شکل ظاهری مثل ویولن ولی کمی بزرگتر است. چهار سیم ویولا مانند ویولن با فاصلهٔ چهارم درست با هم کوک میشوند. زیرترین سیم نت لا با فرکانس ۴۴۰ هرتز است که به فاصلهٔ ششم بزرگ بالای نت دوی وسط پیانو است. سیمهای بعدی به ترتیب ر، سل، و دو کوک میشوند. نتهایی که آلتو اجرا میکند در کلید دوی خط سوم نوشته میشوند.
ساز های زهی
اعضای اصلی خانواده زهی ها، از راست به چپ: 1- ویولون 2- ویولا(آلتو) 3- ویولونسل 4- کُنترباس
ویولون، ویولا (آلتو)، ویلونسل و کُنترباس (که گاه به اختصار باس نیز نامیده می شود) گروه سازهای زهی ارکستر سنفونیک را تشکیل می دهند. رنگ صوتیِ این سازها مانند اندازه و وسعت صوتیِ آنها با یکدیگر تفاوت دارد؛ ویولون، کوچکترین ساز این گروه و داری زیرترین گستره صوتی در این خانواده است؛ کُنترباس بزرگ ترین ساز این گروه است و بم ترین گستره صوتی را دارد. در موسیقی سنفونیک، زهی ها به طور معمول با آرشه، چوبی اندک خمیده که رشته های موی اسب در طول آن محکم کشیده شده، نواخته می شوند. زهی های ارکستر سنفونیک با زخمه زدن بر سیم ها نیز نوخته می شوند.
زهی ها در میان تمام گروهای سازی، دارای بیشترین تنوع صوتی و پهناورترین گسترۀ بیانی هستند. رنگهای صوتیِ آنها گوناگون، وسعت های صوتی شان بزرگ و توانایی های دینامیکی آن ها بسیار فراوان است. نوازندگان زهی می توانند صداهائی درخشان و چالاک یا کندآهنگ و لرزان ایجاد کنند؛ آن ها قادرند به ظرافت و لطافت یک آوازخوان، صداها را مهار کنند. نقش سازهای زهی در آثار ارکستری بیش از هر گروه دیگری از سازهاست. نوای سازهای چهارگانه زهی، حتی با وجود رنگهای صوتی متفاوت، به زیبایی در هم می آمیزد. در این مرحله، مطالعه ساختمان زهی ها و شیوه ایجاد صدا در آنها سودمند است؛ ویولون می تواند معرف تمام خانواده زهی ها باشد. بدنه چوبی و توخالی ویولون، چهار رشته از جنس زه یا سیم را برخود نگه می دارد. سیمها که در طول ساز کشیده و محکم شده اند در یک انتها به دنباله سیم گیر وصل شده، سپس از روی یک پل (خرک) چوبی گذشته و در انتهای دیگر محکم به دور گوشی های قابل تنظیم از جنس چوب پیچیده شده اند. پل، سیمها را به فاصله ای اندک از دسته ساز چنان نگه می دارد که بتوانند آزادانه نوسان کنند و نیز نوسالن سیمها را به بدنه، جایی که نوسانها در آن تقویت می شوند و رنگ می یابند، منقل می کند. هر سیم با سفت یا شل کردن یک گوشی با صدائی متفاوت از دیگری کوک می شود. (هر چه سیم کشیده تر باشد، صدا زیر تر است.) نوازنده، آرشه را با دست راست بر سیم ها می کشد و آن ها را به نوسان در می آورد. سرعت کشیدن آرشه و میزان فشار آن بر سیم، شدت صدا (دینامیک) و رنگ آن را اتعیین می کند. زیر و بم صدا ها توسط دست چپ تعیین می شود؛ نوازنده با فشردن نقاط مختلف سیم بر دسته ساز، طول قسمت نوسان کنندۀ سیم را تغییر داده و به این ترتیب زیر و بم صدای حاصل را دگرگون می کند. این کار را انگشت گذاری می نامند و به این ترتیب، قسمتی از سیم که میان انگشت و گوشی ها قرار گرفته از نوسان باز می ماند. با این شیوه می توان یا هرکدام از چهار سیم ویولون گستره ای معین از صداهای زیر و بم را پدید آورد.
ویولا، ویولونسل و کُنترباس ساختمانی مشابه ویولون دارند و مانند ویولون نیز نواخته می شوند. چگونه نواختن سازهای زهی -تکنیکهای گوناگون نواختن این سازها- سبب جلوه های صوتی متنوعی است که آنها می توانند پدید آورند. متداول ترین تکنیکها در نواختن زهی ها عبارتند از :
پیتسیکاتو (Pizzicato) یا زخمه زدن بر سیم: نوازنده در این شیوه اغلب با یکی از انگشتهای دست راست بر سیم ها زخمه می زنند. در موسیقی جاز، کنترباس بیشتر به صورت پیتسیکاتو بکار گرفته می شود.
دوبل نت (Stop): نوازنده با کشیدن آرشه بر دو سیم می تواند دو نت را همزمان به صدا در آورد. با چرخش سریع آرشه بر سه یا چها سیم نیز می توان سه یا چهار نت کم و بیش -و نه بطور دقیق- همزمان را نواخت.
ویبراتو (Vibrato): نوازنده با لمس و نگه داشتن سیم و لرزاندن محل لمس با دست چپ، صدایی لرزان و بیانگر ایجاد می کند. که این سبب تغییر های جرئی در زیر و بم صدا می شود و آن را گرم تر و غنی تر می کند.
سوردین (Mute): با قرار دادن سوردین (شبیه گیره ای کوچک) روی پل می توان صدایی ضعیف تر یا گرفته ایجاد کرد.
ترمولو (Teremolo): در این تکنیک نوازنده با حرکتهای ریز و تند آرشه بر سیم، صدایی را به سرعت تکرار می کند. این تکنیک در دینامیک قوی سبب حس تنش و اضطراب می شود و در دینامیک ملایم، صدایی سو سو زن و لرزان ایجاد می کند.
هارمونیکها (Harmonics): با لمس ملایم نقطه های معینی از سیم و کشیدن آرشه، صدایی بسیار زیر و سوت مانند ایجاد می شود.
گرچه ویولون، ویولا، ویولونسل و کُنترباس مشابه یکدیگرند، اما مانند اعضای یک خانوانده تفاوتهایی نیز دارند. برخی از سازهای زهی بدون آرشه و زخمه زدن بر سیم ها نواخته می شوند. این سازها هارپ و گیتار هستند. هارپ، تنها ساز زخمه ای است که کاربردی گسترده در ارکستر سنفونیک یافته است.
قسمتهای مختلف یک ویولون عبارتند از:
1- خرک (bridge)
2- (sound hole)
3- جعبه ساز (soundboard)
4- دسته ساز (fingerboard)
5- گوشی ها (pegs)
6- (scroll)
7- دنباله سیم گیر (tailpiece)
g- سیم سل (G-string)
d- سیم ر (D-string)
a- سیم لا (A-string)
e- سیم می (E-string)
کنترباس
کنترباس بزرگترین و بمترین ساز زهی است که یا به وسیله آرشه، و یا توسط دست نواخته میشود. امروزه این ساز در موسیقی کلاسیک غرب به عنوان یک ساز زهی استاندارد شناخته شدهاست، و در ارکستر سمفونیهای مدرن در کنار بقیه سازهای زهی کوچکتر استفاده میشود. علاوه بر این، کنترباس در دیگر سبکهای موسیقی مانند جاز، بلوز و راک اند رول کاربرد دارد.
صدا و تن این ساز از گیتار بیس پردهبندی شده متمایز است و بیشتر به ویولون سل شبیه است.
سیمهای کنترباس با فاصلهٔ چهارم درست کوک میشوند: از زیرترین سیم به ترتیب سل، ر، لا و می. زیرترین سیم کنترباس سل کوک میشود که دو اکتاو و یک چهارم درست بمتر از نت دوی وسط پیانو است.
نتهای مخصوص کنترباس با کلید فای خط چهارم نوشته میشوند، و نوازنده باید هر نت را یک اکتاو (یا فاصلهٔ هشتم درست) بمتر از چیزی که نوشته شده فرض کند.
پیشینه
از کنترباس به عنوان تنها ساز مدرن خانواده ویولا دا گامبا نام برده میشود، خانوادهای که اصلیت اروپایی دارد و در قرن ۱۵ میلادی پدید آمد. به همین خاطر میتوانیم به این ساز ویول بیس نیز بگوییم. با این حال این مسئله که آیا کنترباس مستقیماً از خانواده ویولا دا گامبا است یا نه، به طور کامل به جواب نرسیدهاست.
تا قبل از صده ۲۰ میلادی بسیاری از کنترباسها تنها سه سیم داشتند، در مقابل سازهای معمول خانواده ویولا دا گامبا که پنج یا شش سیم داشتند، و یا سازهای خانواده ویولون که چهار سیم داشتند.
پال برن در کتاب «تاریخی از کنتر باس»، با اشاره به چندین منبع می گوید کنترباس به عنوان یک بیس حقیقی در خانواده ویولون ریشه دارد. وی توضیح میدهد، در صورتی که شکل ظاهری کنترباس به خانواده ویولا دا گامبا شبیه میباشد، اما ساختمان داخلیاش تقریباً با سازهای خانواده ویولون برابری میکند، و با ساختمان داخلی ویولاها بسیار متفاوت میباشد.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ویولون
ویولون ساز زهی آرشهای است. این ساز کوچکترین عضو خانواده ویولن است.
برای نواختن معمولاً روی شانه چپ قرار میگیرد و با آرشه که در دست راست نوازنده است نواخته میشود.
سیمهای ویولن از زیرترین تا بمترین سیم به ترتیب زیر کوک (ساز) میشوند: می سیم اول، لا سیم دوم، ر سیم سوم، سل سیم چهارم.
بنابراین اصوات سیمهای مجاور نسبت بهیکدیگر فاصله پنجم درست را تشکیل میدهند. در این وسعت صدا ویولن قادر است تمام فواصل کروماتیک غربی و فواصل کروماتیک مخصوص موسیقی ایرانی و هر موسیقی دیگر را حاصل کند.
جالب این که در عربی ویولون را با نام فارسی «کمان» مینامند.
نوازندگی ویولون
نقش این ساز چه در ارکستر بزرگ چه به طور جمعی و انفرادی آنقدر پر اهمیت است که آن را شاه سازها گفته اند. وجهه جهانی ویولن را میتوان در سازگاری آن با فرهنگهای مختلف دید.
این ساز هیچ محل ثابت و ساکنی به عنوان تکیه گاه ندارد و خود نوازنده نیز چنین وضعی دارد جز در آن نقاطی که پایش زمین را لمس میکند. دستهای نوازنده باید تا حد زیادی انعطافپذیر و قوی و دارای حالت فنری باشد و همیشه در سطح شانه یا در حدود آن سطح به کار گرفته شوند
برای دستیابی به نوازندگی بهداشت هم خیلی مهم است: پاکیزگی- برانگیختن جریان خون به کمک اختلاف دما- مالش پوست با دستکش زبر- حرکتهای ورزشی خاص- استراحت متناوب
پیشینهٔ ویولون
ویولن یک ساز ظریف و فرنگی است و طبق نمونههای که ساخته میشود از 58 قطعه مختلف که به طرز دقیقی با هم جور شدهاند و وزن آن در حدود 400 گرم می باشد و ابتدا توسط سازنده ایتالیایی گاسپارو برتولونی اختراع شده است.
از شاگردان مشهور گاسپارو برتولونی آ آماتی بود که او هم بهترین سازنده ویولن در سطح جهان را پرورش داد یعنی آنتونیو استرادیواریوس ایتالیا ایتالیایی.
تا کنون کسی در جهان پیدا نشده که نه تنها بتواند هنر او را تکمیل نماید بلکه قادر نبوده ویولنی بسازد که از حیث زیبایی و صوت بتواند با ویولنهای آنتونیو استرادیواریوس برابری نماید. جلا و ظاهر خوش ویولن استرادیواریوس چیزی در حد کیفیت خورشید که روی پوست ابریشمی تابیده باشد است و هم چنین نرمی و لطافت خاص و منحصر به فرد یا میتوان گفت پختگی.
یکی از کارهای استرادیواریوس ایجاد ویولن کنسرت است که با طنین نیرومند خود در کنسرتها مقام ارجمند دارد و موسیقی بیشتر از این لحاظ مدیون استرادیواریوس می باشد.
تاکنون بیش از سه سده از اختراع اولین نمونه ویولن توسط گاسپارو برتولونی میگذرد و در این مدت با وجودی که کشفیات جدیدی در علوم فیزیک و شیمی نمودهاند نه تنها نتوانستهاند در ساختمان ویولن تغییری بدهند بلکه از رموز کار سازندگان قدیم نیز چیزی درک نکرده اند.
قطعات ویولون
ساز ویولن عبارتاند از:آرشه: یا کمان ترکهای چوبی است که رشتههای موی دم اسب در طول آن کشیده شده و به دو سر آن ثابت شده است.
تنه: جعبهای که ما بین طبله (تخته روئی)، زیره (تخته زیرین) و جدارهای طرفی محصور شده است. در روی طبله سیمها، چوب آبنوس تکیه گاه سیمها، خرک، سیمگیر و دو شکاف قرینه به شکل f قرار دارد.
دسته یا گردن: در واقع دنباله چوب آبنوس تکیه سیم هاست که محل انگشت گذاری نوازنده در قسمت بالای آن قرار دارد. نوازنده ویولن قادر است در تمام طول چوب آبنوس انگشت گذاری کند.انتهای دسته به جعبه کوچکی ختم میشود که سیمها در درون آن به دور گوشیهای کوک پیچیده میشوند.
خرک: بین سیمها و طبله ویولن قرار گرفته و فشار سیمها آن را عمودی نگهمیدارد. نقش خرک آن است که ارتعاش سیمها را به طبله و به جعبه ویولن منتقل کند. و نیز در داخل جعبه میلهای چوبی تقریباً زیر خرک، اندکی بلندتر از جدار طرفی قرار داده شده که شکل گرده ماهی، طبله و زیره را حفظ کند.
گریف: از آبنوس ساخته شده و در طول گردن ویولن چسبیده است و تا میانهٔ جعبهٔ ساز ادامه دارد. گریف جایی است که نوازنده با انگشت خود سیم را به آن میچسباند و به این ترتیب طول سیم را کوتاه میکند و نتهای مختلف را مینوازد.
سیم گیر: از آبنوس ساخته شده و در فاصله اندکی از خرک تا آخر تنه ویولن کشیده شده است. با زهی از جنس روده یا پلاستیک به دکمهای که در قسمت پائین جدار تعبیه شده بند میشود.
سیمها: سیمها از جعبه کوچک سر ساز آغاز شده در طول چوب آبنوس تکیهگاه سیمها ادامه یافته، از روی خرک عبور کرده و در سیمگیر مهار میشوند. سیمهای ویولن قبلا از روده گوسفند (زه) ساخته میشد. امروزه در سیمهای بمتر، روی روده سیم فلزی نازکی میپیچند و در سیمهای زیرتر از مفتول فلزی تنها استفاده میشود.
نقش این ساز چه در ارکستر بزرگ، به طور جمعی و چه در ارکستر مجلسی و انفرادی آنقدر پر اهمیت است که آن را «شاه سازها» گفتهاند. در یک پارتیتور موسیقی ارکستری، ویولنها از تمام سازهای دیگر کمتر سکوت دارند.
نخستین سازندگان معروف ویولن در ایتالیا پیدا شدند. گاسپارو داسالو نخستین ویولن حقیقی را ساخت، اما معروفترین ویولنها در شهر کرمونا ساخته شدند. آندره اماتی و فرزندش نیکولا آماتی و شاگردش آنتونیو استرادیواریوس، بهترین ویولنهای دنیا را تاکنون ساخته اند.
بالالایکا گونهای ساز زهی مضرابی روسی است.
بالالايكا سازی روسی است كه از چوب ساخته میشود. بدنه اين ساز به شكل مثلث است و دسته بلندی دارد.
« بالالايكا » سه سيم دارد، كه دو سيم اول اين ساز، نت مي و سومين سيم آن نت لا كوك مي گردد.
عزيز كارت عاليه ولي در مورد ساز دهني منبعت مشكل داشته
ممنون.اسم او ویالون گنده ها که ما بهش میگفتیم خر ویلون(کنتر باس) رو هم فهمیدم.حالا چرا باس؟اونوقت اون یکی گیتار بیس؟فکر کنم این معما تا آخر عمرم برام پشت پرده بمونه!!!
قیچک
قیچک یکی از سازهای زهی است که مانند کمانچه با آرشه نواخته میشود و یکی از سازهای موسیقی ایرانی است که قدمت بسیار زیاد دارد. این ساز از نظر نوازندگی شبیه به ویولنسل است.
در ایران این ساز بیشتر در استان سیستان و بلوچستان نواخته میشده است. امروزه وزارت فرهنگ و هنر ایران این ساز را در شهرهای دیگر نیز رواج داده و سه گونه قیچک تکمیلتر عبارت از قیچک ********انو (به طول 5/56 سانتيمتر) قیچک آلتو (63 سانتيمتر) و قیچک باس به همان نسبت بزرگ تر ساخته اند.
لوت
لوت ساز زهی قدیمی اروپائی است. گفته میشود طرح این ساز و نام آن از عود (به عربی العود به معنی چوب) آمده که آن هم گونهای از بربط است که سازی ایرانی بوده است.
لوت در سدههای میانه و در دوره نوزائی و بعد در موسیقی سبک باروک در اروپا بسیار رایج بود. اکنون گاهی در اجرای آثار موسیقی قدیمی بکار میرود.
گیتار را نیز تحول یافته از لوت میدانند.
بربط
بَربَط یا عود سازی زهی است که در خاورمیانه و کشورهای عربی رایج است و از قدیمیترین سازهای شرقی و ایرانی به شمار میرود.این ساز در حقیقت نوعی سمبل تاریخی برای سازهای ایرانی استاین ساز را میتوان از جمله اصیلترین آلات موسیقی ایران زمین دانست چرا که این ساز حداقل پیشینهاش به ۱۹۷۰سال قبل از میلاد مسیح باز میگردد. آثار باستانی بین النهرین متعلق به هزاره دوم قبل از میلاد تصویر مردی ایستاده را نشان میدهد که به نواختن بربط مشغول است.
در حقیقت سومریهای باستان اولین قومی هستند که در آثار به جای مانده از آنها میتوان ردپایی از این ساز در میانشان دید. ساز عود که در ایران قبل از اسلام به نام بربط شناخته میشد بعد از سومریها و در دوران هخامنشی نیز مدارکی دال بر وجودش در دسترس است. گویا در اوائل اسلام به کشورهای عربی رفته و جانشین سازی به نام ((مزهر)) شدهاست. بر پایه بعضی از اسناد ((ابن سریح ایرانی نژاد)) نخستین کسی است که در عربستان در قرن اول هجری عود فارسی یا بربط را نواخته و نوازندگی ان را آموزش دادهاست. الاغانی میگوید:آشنایی او با عود از آنجا شروع شد که عبدالله ابن زوبیر جمعی که ایرانیان را به مکه دعوت کرده بود تا خانه کعبه را تعمیر کنند دیوارگران ایرانی عود میزدند و اهل مکه از ساز و موسیقی ایشان لذت میبرند و آن را تحسین میکردند، ابن سریح پس به عود زدن پرداخت و در این صنعت سرآمد هنرمندان زمان گشت.
عود
چون سطح ساز بربط از چوپ پوشیده شده بود اعراب آن را عود نامیدند (العود در زبان عربی به معنای چوب است)این ساز در عهد ساسانی بیش از همه ادوار متداول بوده. بربط امروزه نقش بسیار کمتری در موسیقی ایرانی دارد. عود عربی بر خلاف بربط ایرانی از اصلیترین سازهای موسیقی عربی است. این ساز پس از اینکه به اروپا برده شد نام لوت بر آن نهادند. ابن خلدون در قرن ۸ هجری قمری آن را به ترکههای چوبینی که انعطافپذیر است معنی نموده.
اصولا بربط یا همان عود در اندازههای مختلف ساخته میشود که اندازه متداول و معمول همان عودهای ساخت ایران است. نمونههای ساخت کشورهای عربی دارای کاسهای بزرگ و عودهای ترکیه کوچک و عودهای ایرانی متوسط است.
احیاء عود ((عود معاصر))
با تشکیل هنرستان عالی موسیقی در پنجاه سال پیش، استادانی چون اکبر محسنی، قاموسی و منصور نریمان که اکثرشان سهتار مینواختند، سعی کردند با تهیهی عود و همنوایی آهنگهای پخش شده از رادیوهای عربی، شیوه صحیح نواختن عود را یاد بگیرند و به این ترتیب عود در عصر معاصر دوباره احیا شد.
عود نوازهای معروف جهان
ساز عود در یکصد سال اخیر کاملاً در قبضهی عربها و بخصوص مصریها بوده است. از جمله نوازندگان معروف این ساز استاد منیر بشیر (عراقی) است. در کنار او میتوانم به نامهایی چون استاد ریاض سنباطی، سعید الاطرش، ناصر شمه و انور برهیم اشاره کرد.
دیوان
دیوان از جمله سازهای زهی است. این ساز یک ساز کردی است که امروزه به واسطه کردهای ترکیه در ترکیه رواج کامل یافته و در تر کیه به صورت یک ساز رسمی در آمده است. درسایر نواحی نیز این ساز توانمند (نواحی کرد نشین عراق و سوریه و ایران و کشورهلی عربی وایران ) از این ساز استفاده میشود .این ساز در اندازههای مختلف ساخته میشود که سایز کوچک آنرا (جره) سایز متوسط آنرا (باغلاما) و سایز بزرگ آن (دیوان) است که کاسهای بزرگتر از سهتار دارد. این ساز شامل ۷ سیم در ۳ ردیف میباشد.همچنین دارای 23 پرده یا ری میباشد.
سلانه
سلانه ساز زهی جدیدی است که در سالهای اخیر سیامک افشاری با همکاری حسین علیزاده ساخته است.
سلانه سازي است از خانواده تنبور با دسته بلند كه براساس تصاوير تاريخي بازمانده از ايران باستان داراي سه سيم و سه گوشي بوده است كه از طريق اضافه كردن سيم هاي اصلي مي توان به صداهاي بم تري دست يافت. كوشش هاي حسین علیزاده براي بازسازي و احياي اين ساز باستاني، و كاوش هايش در گوشه هاي فراموش شده موسيقي ايراني به آلبومي به نام سلانه منجر شد. اين آلبوم شامل بداهه نوازي هاي عليزاده با اين ساز در دستگاه هاي بیات اصفهان، سه گاه، ماهور و افشاري است. اين آلبوم در نزد اساتيد فن و كارشناسان موسيقي واكنش هاي متفاوتي برانگيخت.
سنتور
سنتور یکی از سازهای موسیقی ایرانی است.
این ساز از جعبهای ذوزنقهای شکل تشکیل شده که اضلاع آن عبارتاند از: بلندترین ضلع، نزدیک به نوازنده و کوتاهترین ضلع و موازی با ضلع قبلی و دور از نوازنده و دو ضلع جانبی با طول برابر، دو ضلع قبلی را به طور مورب قطع میکند. ارتفاع سطوح جانبی ۸ تا ۱۰ سانتیمتر است.
جعبه سنتور مجوف است و تمام سطوح جعبه چوبی است. بر روی سطوح فوقانی دو ردیف خرک چوبی قرار دارد؛ ردیف راست نزدیکتر به کناره راست ساز است و ردیف چپ کمی بیشتر یا کناره چپ فاصله دارد (فاصله بین هر خرک ردیف چپ تا کناره چپ را «پشت خرک» مینامند). از روی هر خرک چهار رشته سیم همکوک عبور میکند ولی هر سیم به گوشی معینی پیچیده میشود. گوشیها در سطح جانبی راست کنار گذاشته شده اند. سیمهای سنتور به دو دسته «سفید» (زیر) و «زرد» (بم) تقسیم میشوند. دسته سیمهای سفید بر روی خرکهای ردیف چپ و سیمهای زرد بر روی خرکهای ردیف راست به تناوب قرارگرفتهاند طول قسمت جلوی خرک در سیمهای سفید دو برابر طول آن در قسمت پشت خرک است و میتوان در پشت خرک نیز ازسیمهای سفید استفاده کرد (صدای آن به نسبت عکس طول، یک اکتاو نسبت به صدای قسمت جلوی خرک بالاتر است). همچنین هرسیم زرد یک اکتاو بم تر ازسیم سفید بلافاصله بعد از آن صدا میدهد.
سنتور کروماتیک و سنتور کروماتیک بم
به منظور تکمیل فواصل کروماتیک بین اصوات و نیز به قصد تأمین اصوات بم، حدود بیست ساله اخیر دو نوع سنتور با تعداد زیادتر خرک ساخته شده است. سنتور کروماتیک با همان میدان صدای سنتورمعمولی ولی دارای خرکها و اصوات کروماتیک بیشتر است. میدان صدای سنتور کروماتیک بم یک فاصله پنجم بم تر از سنتور کروماتیک است و وسعت آن سه اکتاو و نیم است. در دو نوع سنتور کروماتیک هر صوت توسط سه رشته سیم همکوک حاصل میشود به عبارت دیگر روی هر خرک سه سیم تکیه کرده است. از هر دو سنتور کروماتیک و کروماتیک بم در حال حاضر تنها استفادههای همنوازی میشود.
کمانچه یکی از سازهای موسیقی است.
این ساز جز دسته سازهای زهی است و دارای 4 سیم میباشد. این سیمها به موازات تمام طول ساز امتداد دارد و صدای آن خیلی خوش و جذاب میباشد ولی کمی به اصطلاح تو دماغی.
کاسه صوتی این ساز از چوب توت است که با برشهای از عاج تزیین شده است.
معمولاً از زیر شیطانک کمانچه تا زیر دهانه کاسه در کمانچههای پشت بسته 28/5 و در کمانچههای پشت باز 31 سانتی متر است که این اندازهها در کمانچههای نقاط مختلف کشور نسبی هستند ترکیب صدایی کمانچه آن را از نوع سازهای زیر صدا قرار داده البته در کمانچههای آلتو یت باس صدا نسبتاً یک اکتاو بم تر است در قدیم کمانچه را ستار پارسی میگفتند کمانچه را معمولاً با دو کوک چپ و راست کوک میکنند چپ کوک معمولاً برای همراهی با خوانندگان زیر صدا (عمدتاً خانمها) و راست کوک معمولاً برای همراهی و جواب آواز بم صداها (عمدتاً آقایان) البته تمامی مطالب گفته شده نسبی هستند مثلاً در بعضی نقاط ایران ممکن است طول دسته کمانچه به 35 سانت هم برسد .
پیشینه کمانچه در ایران به پیش از اسلام میرسد و در نواحی بلوچستان به نام غژک یا غیچک نامیده میشود ولی شمار سیمهای آن از کمانچه بیشتر است.
نوازندگان مطرح حال حاضر اين ساز عبارتاند از اردشیر کامکار، داود گنجهای، کيهان کلهر، سعيد فرج پوري، علی اکبر شکارچی، فرج علیپور، هادی منتظری و سینا جهان آبادی
کمانچه با صدای تو دماغی مربوط به سبک قدیم این ساز و در واقع شیوهٔ کمانچه نوازی استاد اصغر بهاری است. اما امروز غیر از این سبک شیوهٔ کمانچه نوازی نوین هم وجود دارد که کیهان کلهر آن را بارورتر کرده.
در دایره المعارف فارسی ج 2 ذیل کمانچه آمده است: از سازهای زهی قدیم ایران و در واقع نوع تکامل یافته رباب، کاسه گرد و پایه آهنی دارد و مانند تار و ویولن سیمهای آن را با گوشی محکم و کوک میکنند، کمانی که با آن کمانچه را می نوازند کمانه نام دارد و همان است که در ویولن کلمه فرانسوی آرشه به معنی کمان کوچک جای آن را گرفته است.
شادروان خالقی در کتاب سرگذشت موسیقی ایران، کمانچه را تکامل یافته رباب می نامد: ساز اخیر رباب که اول دو سیم داشته و بعدها یک سیم دیگر به آن اضافه شده است و با کمانه به صدا در می آمده و همان است که ما امروز کمانچه میگوییم. و به همین جا اضافه میکند از دوره صفویه به بعد کمانچه یکی از ارکان موسیقی ایران به شمار آمده است. قسمت اصلی کمانچه کاسه آن است که به صورتهای مختلف ساخته میشود. کاسه کمانچه هنوز از نظر جنس چوب، اندازهها و شکل یکسان و تثبیت شده نیست. از نظر شکل، کاسهها را به صورت کروی یا مخروط ناقص درست میکنند. کاسههایی که به شکل مخروط ناقص هستند اکثرا پشت باز ساخته میشوند. استفاده از این کمانچهها در قسمتهای مرکزی ایران به خصوص در لرستان متداول است. این کمانچهها صدایی پر قدرت و شفاف دارند و چون کاسهٔ سبک دارند، اجرای قطعاتی که نیاز به چرخیدن سریع کمانچه دارد بر روی این کمانچهها آسانتر است و این امتیازی است برای این نوع کمانچه. این کمانچهها اغلب سه سیم دارند ولی این روزها به تدریج دارای چهار سیم میشوند. کمانچههای پشت باز معمولاً از چوب توت و به صورت یک تکه ساخته میشوند. کاسههای کروی به دو صورت یک تکه و ترکهای هستند، در کمانچههای ترکهای کاسه از به هم چسبیدن ترکههایی که در روی قالب خم شدهاند ساخته میشود. ضخامت این کاسهها کم است و به همین دلیل کاسه سبک است و چرخیدن کمانچه به سهولت صورت میگیرد. کاسههای یک تکه از چوبهای مختلف ،معمولاً از گردو خراطی میشود. وزن کاسه از کاسههای ترکهای بیشتر و چرخش کمانچه تا حدی مشکل است.صدای این نوع کمانچهها زیاد مطلوب نیست، کمانچههایی ساخته میشود که تغریبا کروی است و از چوب توت به صورت دو تکه ساخته میشود، این کمانچهها چون دست باز هستند در تنظیم شکل و ضخامت و اندازههای دهانه کمانچه دقت بیشتری دارند و خوش صدا هستند. قطر بیرونی کاسه کمانچه موسیقی سنتی معمولاً 20 سانتی متر است، در حالی که در مناطق مختلف ایران اندازه کاسه کمانچه متفاوت است، ترکمنها کمانچه با کاسههای بسیار کوچک می سازند. در نقاط دیگر دنیا نیز که سازهایی شبیه به کمانچه ما دارند کاسهها کوچک و غالبا از پوست نارگیل ساخته میشود. دسته کمانچه بر خلاف کاسه تقریباً در یک شکل ساخته میشود. جنس دسته از چوب گردوو شکل آن مخروط ناقص و قطر آن در شیطانک 37 میلی متر و در محل اتصال به کاسه 31 میلی متر است. طول دسته کمانچه 31 سانتی متر است. در گذشته کمانچه دارای سه سیم بوده است، گاهی دو سیم اول و دوم مضاعف انداخته می شد و احتمالاً در تبعیت از ویولن به چهار سیم تبدیل شده است. بنابراین چهار سیم و در نتیجه چهار گوشی بر روی دسته کمانچه قرار میگیرد، و این سیمها پس از رد شدن از روی شیطانک و عبور از روی دسته و کاسه به سیم گیر وصل میشوند. بر روی دهانه کمانچه پوست کشیده میشود و این پوست معمولاً پوست دل گاو، پوست ماهی، پوست آهو و غیره میتواند باشد. خرک بر روی پوست قرار میگیرد و سیمها با فشار خرک را به پوست می چسبانند. کمانچه به وسیله یک پایه که در قسمت سیم گیر به کاسه وصل شده است، روی پای نوازنده قرار میگیرد. آرشه کمانچه، که اسم اولیه اش کمانه بوده است، تشکیل شده است از یک چوب که از یک طرف انحنا دارد با بلندی 60 سانتی متر و موی دم اسب. موی آرشه کمانچه بر خلاف سازهای زهی غربی بر روی چوب محکم کشیده نمیشود، بلکه نوازنده است که به هنگان نوازندگی به تناسب احساس فسار را بر روی سیم تغییر می دهد. چگونگی صدای کمانچه به عواملی بستگی دارد که بعضی از آنها از این قرارند: جنس چوب، ضخامت در نقاط مختلف کاسه، شکل کاسه، اندازههای کاسه، چگونگی سطح کاسه از نظر تراش، نوع و ضخامت پوست، جنس و شکل و اندازه و محل قرار گرفتن خرک، چگونگی شیطانک، جنس سیم، زاویه اتصال دسته به کاسه. برای ساختن کمانچهای با صدای دلخواه ضمن در نظر داشتن عواملی که گفته شد سالها تجربه لازم است.
چنگ
چنگ ساز زهی باستانی است. با آنکه در ادبیات و نقاشیها و دیگر آثار هنری قدیمی به آن اشاره شده ولی امروزه رواجی ندارد. نوعی از آن هنوز ساز محلی بخشهائی از یونان، مانندجزیره کرت، است.
در ایران قدیم هم نوعی از این ساز رایج بوده و نقش برجستههای طاق بستان نوازندگان چنگ را نشان میدهد که در قایق برای شاه ساسانی که به شکارگاه آمده چنگ مینوازند.
ساز امروزی هارپ نیز از سازهای نزدیک به چنگ است.
در ادب فارسی سیاره زهره را چنگزن دانستهاند.
تار
تار از سازهای زهی است که با زخمه نواخته میشود. تار در ایران و برخی مناطق دیگر خاورمیانه مانند آذربایجان و ارمنستان و گرجستان برای نواختن موسیقی کلاسیک این کشورها رایج است. در گذشته تار ایرانی پنج سیم (یا پنج تار) داشت. مشتاقعلی شاه سیم ششمی به آن افزود که همچنان بکار میرود.
کاسهٔ تار بیشتر از کنده کهنه چوب توت ساخته میشود که هرچه این چوب کهنه تر باشد به دلیل خشک بودن تارهای آن چوب تار دارای صدای بهتری خواهد بود. دسته و پنجه معمولاً از چوب گردو. شکل کاسهٔ تار مانند دو دل به هم چسبیده و از پشت شبیه به انسان نشستهای است. تار آذربایجانی شکل کمی متفاوتی دارد و سیمهای آن بیشتر است.جنس خرک از شاخ بز کوهی است.در دو طرف دسته از استخوان شتر استفاده میشود.
از لحاظی ساز تار به سه تار نزدیک است. از لحاظ شیوهٔ نوازندگی زخمهٔ عادی در تار به صورت راست (از بالا به پایین) است ولی در سه تار بلعکس است (از پایین به بالا). همچنین از نظر تعداد پردهها نیز با هم شباهت دارند. صدای تار به دلیل وجود پوستی که روی آن است از شفافیت خاصی برخوردار است. به خصوص سازهایی که ساخت قدیم هستند از شیوهٔ صدای دیگری برخوردارند.
از نوازندگان اين ساز مي توان به استادعلینقی وزیری،استادمحمدرضا لطفی،استادحسین علیزاده،استادجلیل شهناز،استاد فرهنگ شریف،استادفریدون حافظی، ،استاد موسی معروفی ، استاد عطا جنگوک، استاد داریوش طلایی ، استاد علی اکبر شهنازی استاد داریوش پیرنیاکان، استاد فروغی کرمانی،حميد متبسم و بسیاری دیگر اشاره نمود. از جوانان نوازنده مي توان به پيام چهانماني،علي قمصري،صهبا مطلبي،پديهد احرارنژاد و... اشاره كرد.
از سازندگان به نام این ساز در دوران قاجار میتوان از یحیی اول و یحیی دوم و عباس و جعفر صنعت و بعد از آنها به رمضانعلی شاهرخ نام برد و در دوران ما از استاد ابراهیم قنبری مهر. سازهای ساخت دست این استادان هم از لحاظ صنعت و زیبایی وهم از لحاظ صدادهی ستودنی است.
سهتار
سهتار از سازهای مضرابی موسیقی ایرانی است. سهتار را معمولاً با مضراب نمینوازند و با ناخن زخمه میزنند.
سهتار و انواع سازهای شبیه بهآن مانند دوتار و تنبور و چگور در نواحی مرکزی آسیا و خاورمیانه رواج داشته است. به نظر میرسد که سهتار از قرن چهارم رواج داشته است.
سهتار در گذشته سه سیم (تار) داشته و اکنون چهار سیم دارد. بنابر گفته ابوالحسن صبا، سیم چهارم را درویشی به نام مشتاق علیشاه به سهتار اضافه کرده است. جنس کاسه سهتار از چوب درخت توت و دسته آن از چوب گردو است.
از سهتار نوازان معروف از درویش خان، میرزا عبدالله، ابوالحسن صبا، روحالله خالقی، عبادی، محمدرضا لطفی، جلال ذوالفنون و حسین علیزاده نام برد.
برخی از جمله عدهای از عرفا به آن «اوتار» نیز میگویند.
در گدشته براي از بين بردن اين ساز زيبا و دل نواز آن را چوب سگ زني ناميدند. ولي با تلاش بزرگان اين ساز اين مهم به انجام نرسيد.
سه تار از دسته سازهای مضرابی و يکی از سازهای خانواده تنبور و از اصيل ترين از نظر سابقه تاريخی از قديمی ترين سازهای ايرانی است. ساختار اين ساز شباهت زيادی به تنبور و دوتار داشته، از دو قسمت کاسه صدادهی و دسته تشکيل شده است.
اين ساز از ابتدا همان طور که از نام آن بر مي آيد دارای سه سيم بوده است اما با گذشت زمان کسانی چون ابونصر فارابی، ابوعلی سينا، صفی الدين ارموی و از متأخران ابوالحسن خان صبا لزوم افزايش سيم چهارم به اين ساز را درک کرده و سه تارهای امروزی دارای چهار سيم هستند. چهارم سه تار به سيم مشتاق معروف است و به روايتی از ابوالحسن صبا اين سيم را اولين بار درويشی به نام مشتاق عليشاه به اين ساز اضافه کرده است. کاسه سه تار از نظر ساختاری همانند کاسه تنبور و عود است ولی اندازه آن کوچکتر و اغلب طول قسمت کاسه ساز بين ۲۰ تا ۲۵ سانتيمتر مي باشد. در در قسمت انتهایی کاسه ساز ابزاری چوبين برای نگهداری سيم های ساز وجود دارد که عموماً سيم گير خوانده ميشود. سيم از يک طرف به سيم گير در انتهای کاسه و از طرف ديگر به گوشی های کوک شونده در انتهای دسته ساز بسته مي شوند.
کاسه سه تار را معمولاً از چوب توت ساخته مي شود ممکن است بر روی دسته ساز که عمدتاً از چوب گردو تراشيده ميشود و در معرض ساييدگی است از قطعات استخوان شتر يا به ندرت از عاج فيل استفاده گردد که با اين کار دسته ساز نمايي شبيه به دسته ساز تار پيدا ميکند.
سه تار دارای صدایي مخملين و ظريف بوده از آنجاييکه که با نوک ناخن انگشت سبابه دست راست نواخته مي شود، صدای ساز ارتباط مستقيمی با اعصاب و روان نوازنده پيدا مي کند و از اين رو سه تار را اغلب همدم اوقات تنهايي خوانده اند.
اغلب شنوندگان، ساز سه تار را دارای لحن و نوای غمگينی احساس مي کنند، اما نوازندگان معاصر موسيقی ايرانی در تلاش برای توسعه موسيقی مدرن و نوی ايران، اثار زيبايي آفريده اند که با حال و هوايي که تا دو دهه پيش از اين ساز تصور ميشد کاملاً متفاوت است. نوازندگان و آهنگ سازانی مانند حسين عليزاده، مسعود شعاری، جلال ذوالفنون با الهام از متقدمين چون ابوالحسن صبا، نورعلی برومند، سعيد هرمزی و ديگران، اثار باارزشی با ساز سه تار خلق کرده اند.
ویولنسل
ویولنسل سازی زهی و آرشهای از خانواده ویولن است. صدای این ساز در منطقه میانی سازهای این خانواده قراردارد. ویولنسل بسیار از ویولن و ویولا بزرگتر است و آن را برروی پایهای که به انتهای آن نصب شده قرار میدهند و مینوازند.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
گیتار
گیتار یکی از سازهای زهی است که با مضراب یا انگشت نواخته میشود.
گیتار نتیجه تحول لوت در اروپا است. لوت نیز خود تحول یافته عود (به عربی العود=چوب) و بربط است. گفته میشود زریاب نامی عود را به اندلس آورد و از آن پس این ساز در اسپانیا و دیگر مناطق اروپا رایج شد. گیتار از محبوبترین سازهای زمان ما است.
گیتار معمولاً شش سیم دارد. به نوازنده گیتار گیتاریست میگویند.
انواع گیتار
از نظر نحوه تقویت صدا گیتارها به دو دسته بزرگ گیتار آکوستیک و گیتار برقی و چند دسته کوچکتر تقسیم میشوند.گیتار آکوستیک گیتاری است که وسیلهای جز بدنه آن صدای سیمها را تقویت نمیکند. گیتار کلاسیک
گیتار موسیقی محلی یا گیتار فولادی که سیمهای فولادی دارد.
گیتار فلامنکو
گیتار آکوستیک جاز
گیتار برقی گیتار برقی جاز
هارپ
هارپ نام سازي است که در ايران به آن چنگ مي گوييم چنگ يکي از قديمترين سازها و متعلق به حدود1200 سال قبل از ميلاد است اولين بار مصري ها و ايراني ها و ديگر ملل متمدن دنيا آن را مورد استفاده قرار دادند
ولي بعدها نواختن اين ساز متروک شد تا دوباره در قرن 15 و16 در آلمان استفاده شددر گذشته ، اين ساز، به صورت چنگي قابي بود که بين قرن هشتم و دهم ميلادي ظاهر شد و تا اواسط قرن پانزدهم ميلادي به وسيله نوازندگان دوره گرد در تمام اروپا مورد استفاده قرار مي گرفت.
در قرن 18 ميلادي هوخ بروکر در باوير به فکر تکميل و از بين بردن نقص هاي هارپ افتاد. او چند دستگاه هارپ پدال دار را که وسعت صداي آنها3 اکتاو بود، ساخت.
پس از آن گويفرد ، لورت و نادرمان و ديگران تلاش کردند تا ساخته بروکر را کاملتر کنند؛ اما موفقيت چنداني به دست نياوردند، علت آن هم تعداد پدالهاي اين ساز بود
که نواختن آن را براي نوازندگان دشوار مي کرد بنابراين گوزينو در سال 1782 براي اين که تعداد پدال ها را کم کند، پدال دوبله دو تايي را طراحي کرد
اما اجل مهلتش نداد.در سال 1811 سباستيان ارارد موسيقيدان فرانسوي اختراع هارپ هوخ بروکر را تکميل کرد و به شکلي ساخت که نمونه آن امروز همه جا متداول است
و “تن ” درخشان و مطبوع دارد.ارارد ساخته خود را با پدال هاي دوبله اولين بار در لندن به معرض نمايش گذاشت که مورد اقبال و تشويق مردم قرار گرفت.
او پس از اين موفقيت به پاريس بازگشت و شروع به ساختن هارپهاي جديدي کرد.
اما با کمي تعداد آنها قيمت اين ساز به قدري زياد بود که فقط توانگران مي توانستند آن را بخرند آن هم نه براي نواختن بلکه براي زينت سالنها و به همين علت تاتا سالهاي نخستين قرن بيستم مردم تصور مي کردند که هارپ، سازي تجملي است.
از سال 1910 به بعد، مردم بتدريج براي نواختن و ياد گرفتن هارپ عشق و علاقه پيدا کردند و اکنون در تمام کنسروارتوارهاي بزرگ دنيا کلاس هارپ وجود دارد و شاگردان زيادي مشغول فرا گرفتن اين ساز هستند.چنگ ، امروزه يک ساز دائمي ارکسترهاي سمفونيک و اپرايي است و بعضي مواقع در گروههاي مجلسي بسيار کارآمد است.
اين ساز در انواع چنگ ، وراکروز، سانگ ، گاک ، ايرلندي ، کرار، کورا و بريمبو در نقاط مختلف جهان استفاده مي شود که بريمبو تنها يک سيم دارد اما برخي از انواع آن بسيار پيچيده است.
اغلب اشخاص گمان مي کنند که سيماي هارپ را مثل ويولون پيزيکاتو مي نوازند در صورتي که بايد براي نواختن آن انگشت را فشار داد و بعد آن را رها کرد و تمام شيريني لحن هارپ مربوط به همين قسمت است.
تکنيک هارپ بسيار سريع است ولي تا نوازنده طرز فشار انگشتها را ياد نگيرد نبايد بيهوده براي تکنيک بکوشد.چنگ ، سازي با وسعت صداي شش و نيم اکتاو است که معمولا46 سيم و هفت پدال دوبله دارد
و مثل گام دياتونيک پيانو کوک مي شود، که به وسيله همين پدال ها مي توان گامها را عوض کرد.قدرت کششي اين ساز 7/1 متري ، که به وسيله زه ها بر روي قاب چنگ دوکاره يا کنسرتي اعمال مي شود تا680 کيلوگرم است.
ساز بادی
ساز بادی سازی است که دارای تشدیدکنندهای (معمولاً لوله یا مجرای توخالی) است که در آن ستونی از هوا يا در اثر دمیدن نوازنده در دهنی (مانند نی) و يا توسط دستان او (مانند آكاردئون) به ارتعاش در میآید. تغییر در ارتفاع یا اجرای نتها با باز و بسته کردن کلیدها (برای بلند وکوتاه کردن طول لوله تشدید کننده) یا سوراخهای روی ساز یا تغییر حالت لب و دهان نوازنده انجام میشود.
سازهای بادی را به دو دسته بزرگ بخش میکنند: سازهای بادی برنجی و سازهای بادی چوبی. اما این نامها را نباید به معنی آن گرفت که لزوما این سازها از چوب یا برنج ساخته شدهاند. مثلاً ساکسوفون از نظر ساختمان و نحوه تولید صدا بسیار به کلارینت نزدیک است و مانند کلارینت جزو سازهای بادی چوبی بهشمار میرود هرچند که بدنه آن از برنج یا فلز دیگری ساخته میشود. یا فلوت ریکوردر که در گذشته بسیار رایج بود و از چوب ساخته میشد و امروز برای آموزش موسیقی به کودکان رواج دارد و از پلاستیک ساخته میشود ولی جزو سازهای بادی چوبی است. در واقع فرق این دو دسته نه در جنسی است که از آن ساخته شدهاند بلکه به نحوه تولید صدا در دهنی آنها مربوط میشود. در سازهای معروف به برنجی صدا از لرزیدن لبهای نوازنده درون کاسه دهنی حاصل میشود و در سازهای معروف به چوبی صدا از لرزش قمیش یا لرزش لایههای هوا در گذر از روی تیغه یا لبه دهنی بهوجود میآید.
آقا یه سوال.ویلون سل با کنتر باس چه فرقی داره؟تفاوتشونو از کجا تشخیح بدیم؟
ابوا
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ابوا (فرانسه: hautbois، ترجمه: چوب اعلا) ساز بادی چوبی دو قمیشی است که معمولاً در موسیقی کلاسیک غربی بکار میرود.
گفته میشود که ابوا (از طریق ساز قرون وسطایی شاوم که بعد از جنگهای صلیبی به اروپا آورده شد) ریشه در سرنای عربی و ایرانی دارد .
نواختن ابوا سختتر از نواختن سازهای بادی دیگر مانند فلوت و کلارینت است ومهارت زیادی لازم دارد.
موتزارت، باخ و ریچارد اشتراوس از آهنگسازانی هستند که برای ابوا کنسرتو نوشتهاند.
یوسف لطیف اولین نوازندهای بود که در موسیقی جاز تکنوازی ابوا اجرا کرد (سال ۱۹۶۳). بعد از او این ساز گهگاه در گروههای جاز دیده میشود.
ترومبون
ترومبون یکی از سازهای بادی برنجی است.
از نظر ظاهری با لوله کشوئی آن شناخته میشود. ترومبونهای رایج عملاً ترومپتهای آلتو و باس هستند.
نام ترومبون از ایتالیائی میآید و به معنی «ترومپت بزرگ» است. ترومبون از دوره رنسانس در موسیقی مذهبی کلیساها بکار میرفت ولی در آثار ارکستری چندان رایج نبود. بتهوون با استفاده از این ساز در موومان آخر سمفونی پنجم خود آن را رایج کرد و بسیاری از آهنگسازان بعد از او به ترومبون نقشی در آثار خود دادند.
ترومبون در موسیقی جاز هم بسیار بکار رفته است. از نوازندگان مشهور ترومبون جاز میتوان از گلن میلر، جی جی جانسون، کی وایندینگ و تامی دورسی نام برد.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ترومپت
ترومپت از سازهای بادی برنجی است و صدای آن زیرترین صدای سازهای بادی برنجی است.
ترومپت از نظر ظاهر بسیار شبیه به کورنت است. فرق آن با کورنت در لوله آن است که در بیشتر طول خود قطری یکسان دارد.
ترومپت در انواع موسیقیهای امروزی مانند موسیقی کلاسیک و موسیقی جاز و موسیقی مردمپسند و حتی در مراسم عزاداری و تعزیههای ماه محرم بکار میرود.