پيشينهٔ مطبوعات موسيقى در ايران
اقدام براى انتشار مجلهٔ تخصصى ويژهٔ موسيقى در ابتدا به فرمان دولت و با همت والاترين فرهيختگان آن زمان شکل گرفت. در کشورى که موسيقى سينه به سينه و از طريق حافظهٔ جمعى و انتقال شفاهى استمرار يافته و اهل موسيقى آن کمتر سواد خواندن و نوشتن داشتهاند، انتشار نوشته و مجلهاى دربارهٔ موسيقى کارى دشوار بود.
دورهٔ اول (۱۳۳۱-۱۳۱۸)
دورهٔ دوم (۱۳۵۵-۱۳۳۱)
بعد از انقلاب اسلامی
بخشهاى اصلى موسيقى سنتى ايران
پيش درآمد
يک قطعهٔ سازى يا ريتمى ثابت و تصنيف شده است که اغلب در آغاز يک دستگاه اجرا مىشود.
درآمد
قطعه يا گروهى از قطعات در يک مقام يکسان است که توسط آنها دستگاه آغاز مىشود. هويت هر دو دستگاه در درآمد آن ظاهر مىگردد.
چهار مضراب
قطعهاى است که به منظور نمايش مهارت تکنواز ساخته مىشود. نقش و جاى چهار مضراب اصلاً مشخص نيست و مىتواند در آغاز اجرا، قبل از درآمد، بعد از درآمد يا بعد از پيش درآمد اجرا شود.
ساز و آواز
خواننده در چارچوب رديف، گوشههاى دستگاه را به همراهى اشعار مناسب و باهمنوازى يک ساز، بداههخوانى مىکند. همچنين ممکن است در خلال آن با شروع هر گوشه، چهار مضرابهاى مناسب نيز نواخته شود.
تصنيف
يک آواز ساخته شده با وزن آهسته است. تصانيف کلاسيک روى آثار شعراى بزرگ قديم يا شعراى برجسته معاصر ساخته شدهاند. گونهٔ ديگرى از نصانيف با اشعار سبکتر وجود دارند و گرچه براساس مقامهاى موسيقى اصيل ساخته شدهاند کماعتبارترند. اين سبک مدرن و عاميانه از تصانيف را باعنوان ”ترانه“ معرفى مىکنند.
رنگ
قطعهاى سازى است که به واسطهٔ آن معمولاً اجراى دستگاه به پايان مىرسد. واژهٔ رنگ کلاً معرف رقص ايرانى به سبک کلاسيک است.
موسيقى ايران پيش از اسلام
اطلاعات ما از ايران قديم، غير از روايات دانشمندان و مورخين شرقى و ادباى دوره اسلامى و اندکى از کتب ايران پيش از اسلام که از اواخر عهد ساسانى باقى مانده، از طريق منابع خارجى و تحقيق و تتبع شرقشناسان است.
از سوى ديگر، از آنجائىکه تمدن و فرهنگ و هنر هخامنشي، نخستين سلسلهٔ هخامنشى ايران، ترکيبى است از تمدن و فرهنگ و هنر ملل قديم مشرق زمين و ديگر مللى که با آنها در ارتباط بودهاند. ايرانيان نيز اين تمدنها را باتمدن خود در آميخته و تمدن و هنر و صنعت تازهاى که با ذوق و سليقه و روح، آنان متناسب بوده، بوجود آورده و به آنان اصالت بخشيدهاند. تمدن و فرهنگ دوره ساسانى آخرين تجلى تمدن و صنعت و هنر کهن ايران و مکمل تمدن هخامنشى بود که پس از انقراض ساسانيان با تمدن دوره اسلامى درآميخت.
موسيقى ايران دورهٔ اسلامى
با سقوط سلسله ساسانى و استقرار خلافت اسلامى و حوادث نشاى از اين تحول و دگرگونى تاريخي، تا مدتها فرصتى براى پرداختن به موسيقى باقى نماند؛ با اين همه پيشينهٔ فنى موسيقى و رواج آن در دوره ساسانى مانع شد تا موسيقى ايرانى يکباره بدست فراموشى سپرده شود.
نکته درخورتوجه آن که، شرايط و اوضاع اين دوران در روح هنرمدان تأثير گذارد و نغمههاى حزنانگيز جايگزين موسيقى نشاطانگيز عهد ساسانى شد.
موسيقى دوران بعد از اسلام
موسیقی قبل از صفویه
موسیقی دوران صفویه
موسیقی دوران قاجار
در سدهٔ سوم ق، حکومت خلفاى عباسى ضعيف گشت و سلسلههاى پياپى در ايران پديد آمد. موسيقى نيز به تبع شرايط موجود، دچار پريشانى و آشفتگى شد ولى به سير طبيعى خود ادامه داد. سدههاى سوم و چهارم، دوره کسب هويت ملى و فرهنگى است. پادشاهان سامانى سعى کردند که از راه و روش پادشاهان عصر ساسانى تقليد کنند و پادشاهان آلبويه به احياى مبانى تفکر ايرانى در قالب تشيع پرداختند و سعى کردند پارهاى از رسوم کهن ايرانى را در قالبهاى تازه ايجاد کنند. سلسلهٔ طاهريان نيز حامى موسيقى بودند. يعقوب ليث صفار ايرانى تبار و مؤسس سلسلهٔ صفاريان به موسقى توجه فراوان داشت و ترويج موسيقى براى او مهم بود. بسيارى از سازهاى عهد قديم در دوران ساسانى مثل چنگ و عود دوباره زنده شدند و بکار رفتند.
در اين اعصار اولين نمونههاى موسيقى مذهبى ويژه ايرانيان در قالب تعزيه و روضه و نوحه پديد آمد. از طرف ديگر موسيقى بدست صوفيان و درويشان شکل تازه و بديعى يافت. در دوران صفويه به شعر و موسيقى و ادب بىتوجهى بسيار شد. پادشاهان صفوى به شاعران و موسيقىدانان بىتوجه بودند و گاه مخالفت نيز مىکردند. در نتيجه تنها اشعار مذهبى رواج يافت. عصر صفويه را مىتوان تاريکترين دورهٔ حيات موسيقى دانست. موسيقى دوره زنديه و افشاريه نيز ادامه بسيار کمرنگى از موسيقى عصر صفوى است.
تشکيل مجالس روضه که پيش از صفويه در ايران معمول شده بود، در عصر قاجاريه گسترش يافت و عموميت پيدا کرد.
از عوامل مؤثر در حفظ و اشاعه هنر موسيقى در عصر قاجار، از يکسو دلبستگى شاهان قاجار به خوانندگان مذهبى و توجه آنها به روضه و تعزيه و مدح و نوحه و اذان و مناجات بود؛ و از سوى ديگر، بدليل علاقه شاهزادگان و رجال دربار بود به نوازندگى و داشتن خواننده و نوازنده اختصاصي.