30راه برای نفوذ در دیگران
اصول دوستیابی و نفوذ بر دیگران و رهبری مؤثر به قرار زیر است:
۱) انتقاد، شکایت و محکوم نکنید.
۲) صادق باشید.
۳) در دیگران انگیزه ایجاد کنید.
۴) ذاتاً به دیگران علاقه مند باشید.
۵) همیشه حتی در هنگام مشکلات و سختی ها خنده رو باشید.
۶) به یاد داشته باشید که نام هر فردی زیباترین و مهمترین کلمه است.
۷) شنونده خوبی باشید . دیگران را تشویق کنید در مورد خود صحبت کنند.
۸) براساس علایق دیگران صحبت کنید.
۹) طوری رفتار کنید که دیگران احساس کنند مهم هستند و هر کاری که از دستتان بر می آید صادقانه برایشان انجام دهید.
۱۰) بهترین راه موفقیت در بحث، اجتناب از آن است.
۱۱) به «نظر» دیگران احترام بگذارید. هرگز نگویید «اشتباه می کنید»
۱۲) اگر اشتباه کردید، سریع و صادقانه آن را بپذیرید.
۱۳) دوستانه صحبت کنید.
۱۴) طوری صحبت کنید که طرف مقابل همیشه در پاسخ تان «بله» بگوید.
۱۵) اجازه دهید طرف مقابل بیشتر صحبت کند.
۱۶) اجازه دهید طرف مقابل احساس کند از شما برتر است.
۱۷) صادقانه همه چیز را از نگاه طرف مقابل ببینید.
۱۸) با عقاید و آرزوهای مثبت و سازنده دیگران همراه شوید.
۱۹) با افراد مثبت و انگیزه دهنده دوست باشید.
۲۰) عقایدتان را به دیگران تحمیل نکنید.
۲۱) خود را با علائم غیرکلامی طرف مقابل هماهنگ کنید.
۲۲) صادقانه از دیگران تعریف کنید.
۲۳) اشتباهات دیگران را غیر مستقیم تذکر دهید.
۲۴) قبل از انتقاد از دیگران در مورد اشتباهاتتان صحبت کنید.
۲۵) به جای دستور صریح، سؤال کنید.
۲۶) در دیگران احساس امنیت ایجاد کنید.
۲۷) هر پیشرفت جزیی و هر نکته مثبتی را تحسین کنید.
۲۸) مشوق باشید و بکوشید اشتباه دیگران را آسان و قابل اصلاح نشان دهید.
۲۹) بگذارید افراد از انجام پیشنهادات شما خوشحال شوند.
۳۰) اگر برای کسی کاری انجام می دهید، انتظار جبران نداشته باشید.
با این آزمون ساده، شخصیت خود را بشناسید/ اینفوگرافیک
دانشهای بنیادی – بر اساس نظریه فروید، هر یک از ما با بزرگ شدن، احساسات منفی خود را میپوشانیم و با استفاده از مکانیسمهای دفاعی، از خود در برابر آنها محافظت میکنیم. اما وقتی والدین واکنشهای مناسب نداشته باشند، شخصیتهای ناسالم شکل میگیرند.
نام زیگموند فروید معمولا مفاهیم مختلفی را به یاد افراد میآورد. برخی به یاد مراحل رشدی نظریه او و اصطلاح تثبیت میافتند، برخی جمله معروف او در مورد شوخی را به یاد میآورند و برخی دیگر هم، نظریه او در مورد اشتباههای لفظی را به یاد میآورند.
اینفوگراف زیر به بررسی نظریات فروید درمورد مکانیسمهای دفاعی پرداخته است. از دیدگاه فروید، افراد از مکانیسمهای دفاعی استفاده میکنند تا از خودشان در برابر افکار دردناک محافظت کنند. به عبارت دیگر و با استفاده از واژگان نظریه خود فروید، وقتی نهاد (id) دچار تعارض با خودش یا با دنیای بیرونی میشود، خود (ego) مکانیسمهای دفاعی را میسازد تا بتواند از عهده این تعارض بربیاید. نهاد در این نظریه، بخش تاریک و غیرقابلدسترسی درون شخصیت ما است، بخشی کاملا ناهشیار که درونیترین تمایلات ما در آن قرار گرفتهاند اما ما به راحتی به آنها دسترسی نداریم. نهاد تنها بخش از شخصیت ما است که با آن به دنیا میآییم. اما خود، بخشی است که نقش واسطه بین نهاد و دنیای واقعی بیرون را بازی میکند. خود باید تمایلات درونی نهاد را متعادل سازد و در نهایتتعیین کند که ما چهطور رفتار کنیم.
درست است که ایده مکانیسمهای روانی در واقع توسط فروید برای اولین بار مطرح شد، اما روانشناسان دیگر به مرور زمان این ایده را تکمیل کردند. بخش زیادی از آنچه روانشناسان امروزی با نام مکانیسمهای روانی از آن استفاده میکنند، در حقیقت در طی حدود یک قرن بعد از مرگ فروید به این نظریه افزوده شده است.
فکر میکنید شما از چه مکانیسمهای دفاعی در زندگی خود استفاده میکنید؟ از دید یک رواندرمانگر، شما چهطور دیده میشوید؟ برای این که بدانید خود شما، چهطور و با چه مکانیسمهای دفاعی از عهده تعارضهای نهاد درونتان برمیآید، به چرخ این مکانیسم نگاهی بیاندازید. شما جز کدام دسته هستید؟
برای مشاهده اینفوگراف در ابعاد بزرگ،
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
.
پ.ن: راهنمایی اینکه از دایره وسط شروع کنید بعد هرقسمت که با شما همخونی داشت در همون راستا و همون رنگ در دایره بعد ویژگی اخلاقی خودتون رو بیابید و تا دایره پایانی به همین صورت:n16:
تفاوت های جالب روانشناسی میان زن و مرد
1-نـه تـنـها سـاخـتـار مغز زنان و مردان با یکدیگر متفاوت می باشد، بلکه مـردان و زنان از مغزشان بطـرز مــتفاوتی استفاده میکنند. در مغز زنان اتصالات و ارتباطات بیشتری بین دو نیمکره چپ و راست وجود داشـته کـه بـه آنــها این توانایی را می دهد تا از مهارت گفتاری بهتری نسبت به مردان برخوردار باشند.
از طرف دیگر در مردان ارتبـاط کمتری بین دو نیمکره مغزشان وجود داشته و به آنها این قابلیت را میدهد تا دارای مهارت بیشتری در استدلالهای انتزاعی و هوش دیداری-فضایی باشند
2-بیشتر عادات مردان و زنان را می توان توسط نقش آنها در روند تکامل توضیح داد. بـا وجود آنکه شرایط زندگی تغییر کرده باز هم زنان و مردان تمایل دارند از برنامه بیولوژیکی خـود پیـروی کننـد. مـردان قـادر هستـند تــا مسیر حرکت خود را بخاطر بسپارند. زیـرا در گذشته مردان می بـایـست شـکـار خـود را ردیـابـی کـرده و آن را گـرفتــه و بـه خـانــه باز میگرداندند در حالی که زنان دارای دید محیطی بهتری میباشند که بـه آنـها کمک میـکند اتفاقات پیرامون مـنـزل خـود را زیـر نـظـر گـرفـتـه و خـطـر در حـال نـزدیـک شدن به خانه را شنـاسایی کنند. مـغز مــردان برای شکار کردن برنامه ریزی شده که حـوزه دید محدود و بـاریـک آنـها را توجـیـه مـی کند امـا مـغـز زنـان قـادر اسـت دامـنـه اطـلاعات وسیـعتری را رمزگشایی کند.
۳- مـردان صداهای گوشخراش، دست دادن محکم و رنگ قرمز را ترجیح میدهند. مـردان در حل مسائل فنی بهتر می باشند. زنان دارای گوش تیزتری میباشند و هنـگام صحبت کردن از واژه های بیشتری استفاده می کنند و در تکمـیل و اتـمام وظـایف بطور مستقل بهتر از مردان می باشند.
۴- هنگامی که مردان وارد اطاق می شوند بدنبال راه خروج میگردند، خـطـر احـتمالی را برآورد کرده و راههای گریز را می سنجد. در حالیکه زنان به چهره میهمانان توجه میکنند تا پـی ببرند که میـهمانـان چه کسانی بوده و چه احساسی دارند. مردان قادر میباشند تا اطلاعات را طبقه بندی کرده و در مغزشان ذخیره کنند. زنـان تمایل دارند تا اطلاعات را بارها و بارها در مغزشان مرور کنند. هنگامی که زنان مشکلاتشان را بـا مـردان در میان می گذارند دنبال راه حل نمیگردند آنها تنها نیاز دارند تا فردی به حرفهایشان گوش دهد.
تفاوتهای روانشناسی
۱- مردان موقعیتها و اوضاع را بطور کلی درک میکنند و تفکر کلی و جـامع دارند در حالی که زنان موضعی می اندیشند و بروی جزئیات و نکات ظریف تمرکز می کنند.
۲- مردان سازنده و خلاق می باشند. آنـهـا ریسک پذیـر بـوده و بـدنبال تجربه های جدید می باشند در حالی که زنان با ارزشترین اطلاعات را برگزیده و آن را به نسل بـعد انتقال می دهند.
۳- مردان در تفکرات و اعمالشان استقلال دارند در حالی که زنـان تـمـایل دارند از عقاید پیشنهادی دیگران پیروی کنند.
۴- ارزیابی زنان از خودشان در سطح پایینتری از مردان می بـاشد. زنـان تـمایل دارند از خودشان انتقاد کنند در حالی که مردان بیشتر از عملکرد خودشان رضایت دارند.
۵- مردان و زنان دارای معیارهای متفاتی برای رضایتمندی در زندگی می باشند. مردان برای شغل مناسب و موفقیت در کارها و زنان به خانواده و فرزندان ارزش قائل میباشند.
۶- مردان نیاز مبرمی دارند تـا بـه اهـدافشـان جـامـه عـمـل بـپـوشانـند اما زنان رابطه با دیگران را در درجه نخست اهمیت قرار می دهند.
۷- مردان دو برابر زنان بیمار می شوند البته زنان نیـز بـیشتر بـه سـلامتـی خود اهمیت میدهند.
۸- زنان درد و کار یکنواخت را بهتر از مردان تحمل می کنند.
۹- بر خلاف تصور عام مردان بیـشتر از زنـان حـرف زده و بیشـتر سـخنــان دیگران را قطع میکنند.
۱۰- مردان و زنان دارای حس حسادت یکسان بوده اما مردان بهتر میتـوانند این حس را پنهان سازند
زنان بیشتر احساس گناه میکنند یا مردان؟!
نتایج یک تحقیق نشان میدهد زنان بیشتر از مردان احساس گنند و این احساس در آنها قویتر است.
محققان متوجه شدند زنان نه تنها بیشتر از مردان احساسات را حس میکنند بلکه در زمانی که کار بدی انجام میدهند بیشتر احساس گناه میکنند.
در این تحقیقات که توسط محققان دانشگاه Basque Country در اسپانیا انجام شد ، مشخص شد بیشترین احساس گناه در میان زنان میان سال است و آنها بیشتر از بقیه زنها در مورد اعمال خود احساس بدی پیدا میکنند.
این در حالی است که مردان بین ۲۵ تا ۳۳ سال کمترین حساسیت را نسبت به کارهای بد خود نشان میدهد و نسبت به زنان احساس گناه کم تری دارند.
ایتزیار اتکسباریا که در این تحقیقات شرکت داشته است در این باره گفت : احساس گناه در میان زنان شدت بیشتری دارد و نه تنها ما شاهد این احساس در میان نوجوانان هستیم بلکه آن را در میان زنان جوان و بزرگسال نیز بسیار پر رنگ است.
این در حالی است که مردان با ورود به دوران میانسالی تازه این احساس در آنها شروع به قدرتمند شدن میکند و در این دوره است که مردان معمولا در قبال کارهای نادرستی که انجام میدهند بیشتر پشیمان میشوند.
محققان معتقدند زنان بیشتر به دلیل شرایط اجتماعی که با آن رشد کرده اند این گونه برخورد میکنند و دلیل فیزیولوژیکی یا تکاملی قابل توجهی در مورد این رفتار در آنها وجود ندارد.
به نظر می رسد شرایط جامعه و سیستم آموزشی فعلی به شکلی رفتار میکند که از زنان تقاضای عکس العمل بیشتر در مورد رفتارهای خود میکند و آنها را به این شکل تربیت میکند.
به همین دلیل کارشناسان توصیه میکنند تغییراتی در روشهای آموزشی داده شود تا اندکی از احساس گناهی که در بسیاری از موارد شکل افراطی و افسردگی آور در میان زنان میگیرد بکاهد و این حس را اندکی در میان مردان تقویت کند تا آنها نیز اندکی بیشتر به رفتارهای خود توجه کنند.
در این تحقیقات مشخص شد آزار دادن دیگر و ناراحت کردن آنها بیشترین احساس گناه را در میان انسانها به وجود میآورد.
این تحقیقات روی ۱۵۶ نوجوان ،۹۶ جوان و ۱۰۸ بزرگسال انجام شده است.
هیچ قطعهی اضافهای وجود ندارد!
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اگر فیلم هوگو را ندیدهاید پیشنهاد میکنم زمانی را به دیدن این فیلم اختصاص دهید و بعد این مطلب را بخوانید. اگرچه خواندن این مطلب و دو دیالوگ از فیلم باعث نمیشود داستانی از فیلم لو برود.این فیلم را دوست دارم چون غیر از اینکه یک ادای دین از طرف مارتین اسکورسیزی به سینما است، بهمن – مخاطب – یک نکته مهم را یادآوری میکند و یادآوری آن نکته مهم زمانی است که:
هوگو در کنار ایزابل ایستاده است و از پنجره ساعت بزرگ ایستگاه راهآهن به منظره پاریس و درخشش ایفل نگاه میکند و میگوید:“من دنیا رو مثل یک ماشین بزرگ تصور میکنم. میدونی، ماشینها هرگز قطعهی اضافه ندارند. ماشینها دقیقا همونقدر که لازمه قطعه دارند. بنابراین نتیجه میگیرم که، اگر دنیا یک ماشین بزرگ باشه، من نمیتونم یک قطعه اضافه باشم. من باید به دلیلی اینجا حضور داشته باشم. و این یعنی تو هم به دلیلی اینجا هستی.”
در این لحظه ایزابل میگه:“من چطور بدونم به چه دلیلی اینجا هستم؟”
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
در سکانسی دیگر هوگو میگوید:“شاید به این دلیله که ماشینهای از کار افتاده همیشه من رو ناراحت میکنه، چون اونها دیگه نمیتونن کاری که براش ساخته شدن رو انجام بدن. شاید آدمها هم همینطور باشند. اگر هدفت رو گم کنی… مثل این میمونه که از کار افتاده باشی.”
و در یک لحظه همه ما میشویم ایزابل و میپرسیم:من (ما) چطور بدونم (بدونیم) به چه دلیلی اینجا هستم (هستیم)؟ هدف من (ما) چیست؟
هوگو برای رسیدن به پاسخ این سوال، کاری را انجام داد که به آن اعتقاد داشت!
منبع:
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]