-
عود در دوره ساسانیان (ایران : قرن پنجم تا ششم هجری)
عکسهای موجود در روی ظرفهای فلزی یافت شده از این دوره و همچنین شعرهای شاعران ایرانی بیانگر آن است که عود در آن زمان ساز رایجی بوده است و مشهورترین نوازنده آن نیز باربد بوده است. داستانهای زیادی درباره هنرمندی او وجود دارد.
گروهی فکر می کنند که واژه "بربت" (نام فارسی عود) از نام باربد گرفته شده است. ولی عده دیگری گمان می کنند که لغت "بربت" به معنای گردن مرغابی می باشد. نظر آنها این است که اگر ما این ساز را در حالتی قرار دهیم که پشت آن قابل دیدن باشد، می توانیم تشابهی بین این ساز و گردن مرغابی را مشاهده کنیم.
در داستانهای باستانی ایران، درباره خسرو پرویز، پادشاه ساسانی، می خوانیم که اسبی به نام شبدیز داشت که او را بسیار دوست داشت. وقتی شبدیز مرد هیچکس جرات نداشت که به او بگوید که اسبش مرده است. بنا بر این باربد با کمک ساز خود و نواختن نغمه ای موضوع را به او فهمانید، خسرو پرویز فریادی کشید و گفت "اسب من مرده است."
-
عود در دوره فرعونی مصر (از سال 200 تا سال 1600 هجری)
بعد از مطالعات زیاد درباره نقاشی های به جای مانده بر روی اهرام مصر، می توانیم به این نکته پی ببریم که مصریان دو نوع عود داشته اند:
1-عود با دسته ای کوتاه: این نوع عود شبیه عودی است که در عصر حاضر در مصر نواخته می شود. این عود از کاسه ای بیضی شکل
ساخته می شده است و یک سیم نازک و دسته ای کوتاه داشته است و توسط یک مضراب چوبی نواخته می شده است.
2-عود با دسته ای بلند: این عود شبیه یک "دیوم" یا "سه تار" بوده است. کاسه ای بیضی شکل داشته است و ضمناً پرده نیز داشته است و آن را مانند "ربک مصری" یا "تار ترکی" روی سینه یا سر قرار می دادند و می نواختند.
می توانیم بگوییم که وجود عود و وجود تمدن موسیقی مصر تقریباً همزمان بوده اند. عود رایج ترین سازی بوده است که در مهمانی ها و نیز مراسم مذهبی نواخته می شده است. از این ساز برای آوازهای مذهبی نیز استفاده می شده است.
"هیرودوس" تاریخ نویس یونانی، به نوازندگان مصری اشاره میکند که روی عرشه یک کشتی می نشستند و در طول مسیر رودخانه نیل ساز می زدند.
-
عود در یونان (قرن پنجم پیش از میلاد)
بیشتر محققان موسیقی ایرانی و عرب گمان می کنند که عود از یونان وارد کشورهای آنان شده است. این محققان گمان می کنند که فیثاغورس بعد از اینکه هارمونی بین اصوات موسیقی را به دست آورد، عود را ساخته است.
اما بعضی محققان گمان می کنند که عود توسط افلاطون اختراع شده باشد. اگر این فرضیه صحیح باشد، عود یونانی نیز همانند دیگر اثرات تمدن یونان به شرق منتقل شده است. البته این انتقال عود بعد از حمله "اسکندر" و اشغال ایران و هند و همچنین حمله به چند قسمت آسیا، اروپا و افریقا صورت گرفته است. ولی اعتبار این فرضیه باید بررسی شود.
تا جاییکه می دانیم بعد از اشغال این مناطق یونان تحت تأثیر فرهنگ شرق قرار گرفته است. پس عکس این فرضیه نیز می تواند صحیح باشد. چرا که عود پیش از این تاریخ هم در مصر وجود داشته است.
عود در یونان باربیتوس یا باربیتون نامیده می شد. نوع استفاده از این ساز در مراسم مذهبی و غیرمذهبی مانند دیگر تمدنها است.
-
عود در بابل و آشور (از سال 1720 پیش از میلاد)
عود آشوری: این عود وسعت صدایی وسیعی دارد و از نظر ظاهری شبیه عودهایی است که در نقاشی های مصر باستان دیده می شود. دسته بلندی دارد و به عنوان "دیوم" آشوری شناخته می شود. امروزه این عود در سوریه، یونان، اردن و ترکیه متداول می باشد.
عود در بابل: بابل، سومر و مناطق اطراف آنها اولین کشورهایی بودند که انواع مختلف عود را اختراع کردند. آنها همچنین سازهایی اختراع کردند که تنها یک سیم داشت. آنها این ساز را با قرار دادن انگشت بر روی سیم و حرکت دادن بر روی آن می نواختند. این نوع نواختن ساز با انگشت صداهای مختلفی را به وجود می آورد.
-
یهودیان و عود
عبریان و یهودیان از نژاد "سام" بودند و در جنوب عربستان زندگی می کردند. زندگی آنها به صورت کوچ نشینی بود و شغل آنها گله داری بود.
در حدود 3000 سال قبل از میلاد اولین قوم از نژاد سام به شمال غربی "بحرالروم" آمدند، منطقه ای که بین مصر و دمشق بود.
قبایلی که به این منطقه آمدند "کانا آنیت" نام داشتند. این قبایل نوع خاصی از نوشتن، صنعت و همچنین تجارت را دارا بودند.
حضرت داوود یکی از پادشاهانی بود که قبایل عبرانی یا یهود را معرفی کرد. او خصوصیات خوب زیادی داشت که از آن جمله می توان به شجاعت و صدای خوب او برای آواز خواندن اشاره کرد.
در نهایت آشوریان بر دولت اسرائیل غلبه کردند و 30000 سرباز را دستگیر کردند.
به جز ادبیات و موسیقی عبریان در دیگر هنرها چون حکاکی بر روی سنگ، نقاشی و مجسمه سازی استعدادی نداشتند. بعضی هنرها مثل مجسمه سازی و نقاشی در دین عبریان ممنوع بود و به همین دلیل، آنها تمام توجهشان را به موسیقی و ادبیات معطوف کرده بودند. مدارک تاریخی استعداد آنها را در این دو هنر نشان می دهد.
بعضی شعرهای قبایل عبری شعرهایی مخصوص مراسم تدفین بودند و بعضی از آنها مذهبی بودند و دیگر شعرهایشان درباره جنگهایشان بوده است. یهودیان بعضی شعرهای تدفین را در هنگام دستگیری می خواندند. یکی از این شعرها به صورت زیر است:
ما در کنار رودخانه بابل نشسته ایم و عودهای ما به درختهای بید بسته شده اند. بابلیان از ما می خواهند که برای آنها آهنگی بخوانیم. ولی چگونه می توانیم آهنگهای مقدسمان را در کشورهای غریبه بخوانیم؟
سازهای موسیقی عبری از فلز و چوب ساخته شده بودند. آنها سازهایی چون فلوت، طبل، ترومپت، شیپور، سنج، عود و ... داشتند.
در وصیت نامه های قدیمی می توانیم دو نوع از ساز های آنها را ببینیم.
-
عود معاصر ایرانی
بعد از یک مطالعه طولانی درباره تاریخ عود، حال می دانیم که عود تغییرات زیادی را از گذشته تا حال داشته است.
عمده این تغییرات به شرح ذیل است:
تغییر در صدای آن، جنس سیمهای آن، شیوه نواختن آن و همچنین سایز و اندازه آن. به نظر می رسد که با گذشت زمان دسته عود کوتاه تر شده و کاسه آن نیز بزرگتر شده است.
البته هنوز عودهایی در بعضی مناطق یافت می شوند که دسته ای بلند و کاسه ای کوچک داشته باشند. به احتمال زیاد کاسه عود در جهت تولید صدایی بهتر در موسیقی عربی بزرگ شده است.
ابراهیم قنبری مهر، محقق و مبدع بزرگ در زمینه ساخت آلات موسیقی، پس از چندین سال تحقیق در مورد انواع عود و بربت در سال 1375 هجری شمسی دو نوع بربت ایرانی را ساخت:
الف:بربت ایرانی با صفحه ای چوبی
ب:بربت ایرانی ساخته شده از پوست حیوانات(با دو طرح)
بربت ایرانی با صفحه ای چوبی:
این بربت پنج جفت سیم دارد و مانند دیگر عودها می باشد و هیچ تفاوتی در نواختن این بربت با دیگر عودها وجود ندارد. به همین دلیل یک نوازنده که با انواع دیگر عودها نواخته است می تواند با این بربت نیز به سادگی بنوازد. اگرچه برای کاسه کوچکتر و دسته بلندتر آن می توان مزایای زیر را نام برد:
طول دسته آن به اندازه یک نت نسبت به عود های رایج در خاور میانه بلندتر است. به عبارتی می توان گفت در روی سیم اول در قسمت پایینی دسته(جایی که دسته به کاسه متصل میشود) به جای نت "سل" نت "لا" را داریم. به علاوه قسمت جلویی دسته این ساز بلندتر است و تا قسمت مرکزی صفحه ادامه می یابد. این دو فاکتور به نوازنده کمک می کند که به راحتی در اکتاو های بالاتر بنوازد.
بدون هیچ تغییری در ابعاد کلی ساز، کاسه آن کوچکتر از انواع دیگر عود ساخته می شود و این موضوع سبب می شود تا هنگامی که نوازنده ساز را می نوازد احساس راحتی بیشتری داشته باشد. این تفاوت، احتمال به وجود آمدن درد در شانه نوازنده را کاهش می دهد.
سیمگیر و سرپنجه(و شکل اتصال آن به دسته) در این نوع بربت با طرحی جدید ساخته شده اند به همین خاطر علاوه بر اینکه زیبا تر به نظر می رسند از نظر اصول تکنیکی ساختن ساز نیز بهتر می باشند. در سیمگیر هر سیمی می تواند از طریق یک سوراخ از میان سیمگیر بگذرد و سپس در روی سیمگیر بسته شود.
در این بربت پل هایی که زیر صفحه ساز قرار می گیرد به گونه ای طراحی شده است که با وجود این که کاسه کوچکتر است، می تواند با دیگر عودها در زمینه صدا و طنین برابری کند.
پشت شیطانک، قرقره های کوچکی وجود دارد که کوک کردن را آسان تر می کند و دوام سیمها را بیشتر می کند.
نسبت بزرگی کاسه به بدن انسان متناسب تر از قبل است به گونه ای که وقتی که نوازنده آن را در بر می گیرد، زیبا تر جلوه میکند.
بربت ساخته شده از پوست حیوان:
به جز یک مورد هیچ اختلاف خاصی بین این بربت و نوع چوبی آن وجود ندارد:
اختلاف این است که نیمی از صفحه آن از چوب ساخته شده و نیمه دیگر آن از پوست حیوانات.
همچنین در این بربت سیمها به انتهای کاسه آن بسته می شود.
این بربت که از پوست حیوانات ساخته می شود صدای بهتری می دهد و به صدای سازهای ایرانی نزدیکتر است.
در گذشته انواع مختلفی از عود وجود داشته است که در صفحه آنها به جای استفاده از چوب از پوست حیوان استفاده می شده است. عودهای ساخته شده از پوست حیوانات نسبت به رطوبت مقاوم کمتری دارند اما صدای بهتری دارند.
-
بالابان(نرمه نای_دودوک) سازی محلی و متعلق به نواحی شمال غربی ایران است(بالابان به نظر می رسد که کلمه ای به زبان آذربایجانی باشد.)فارسی آن را ((نرمه نای))گفته اند.
دودوك(Duduk) یا بالابان یا نرمه نایاصيلترينساز ارامنه در بين ديگر سازهاي ملي آنان به شمار ميرود و اين به دليل اصالت و قدرتبالاي اين ساز براي ابراز احساسات و عواطف اين ملت ميباشد.
جيوان گاسپاريان يكي از بهترين و مشهورترين اساتيد اين ساز در ارمنستان و جهان مي باشد كه اين ساز را در سالهاي اخير به جهانيان شناسانده است. او درفيلم گلادياتور نوازنده موزيك متن اين فيلم با صداي دلنشين دودوك بوده كه موزيك متن اين فيلم برنده جايزه اسكار سال 2000 ميلادي بوده است.
قدمت اين ساز به 1500 سال پيش و به كشور ارمنستان باز مي گردد و ارامنه مهاجر اين ساز را به ايران، آذربايجان، تركيه و خاورميانه آوردند و در تمامي اين كشورها گونههاي مختلف آن نواخته مي شود. دودوك عشق و علاقه، مقدسات و آئين درد و رنج ارامنه را در ادوار مختلف تاريخ به خوبي منعكس ميكند.
طنين گرم و دلنشين دودوك سبب شده است كه اين ساز بخشي از زندگي روزمره ارامنه به شمار آيد و تقريباً نواي دلنشين اين ساز در تمام جشن ها، عروسيها و مراسم آنان شنيده مي شود. به گفته آرام خاچاطوريان دودوك تنها سازي است كه او را به گريه مياندازد. دودوك سازي استوانهاي شكل و توخالي مي باشد و عمدتاً از چوب درخت زردآلو ساخته ميشود. طول آن معمولاً 28، 33 و يا 40 سانتيمتر ميباشد. طول ساز بدون زبانه 32 و در مجموع 40 سانتی متر است. داراي 8 يا 9 حفره در سمت بالا و يك حفره مخصوص براي انگشت شصت در پائين يا پشت ني ميباشد.
دودوك داراي ني مخصوص كوچكي است كه قميش ( يقگ yegheg به زبان ارمني) خوانده ميشود و معمولاً داراي 9 الي 14 سانتيمتر درازا مي باشد. ني كوچك يا قميش به وسيله بست چوبي انعطافپذيري احاطه شده است كه در طول ني متحرك است و بر روي آن ميلغزد. اين بست براي كوك كردن دودوك ميباشد، زيرا همين بست باز و بسته كردن دهانه ني را كنترل مي كند. اين ني به وفور در اطراف رود ارس در ارمنستان ميرويد. اولين و مهمترين چيز به هنگام نواختن دودوك طرز به دهان گذاشتن ني كوچك يا قميش آن مي باشد. اگر چه طول آن بين 9 الي 14 سانتيمتر مي باشد، ولي نوازنده تنها بخش بسيار كوچكي از آن را به دهان ميگذارد. لب ها بايستي بطور آزادانه بر روي دندان ها قرار گيرند و سپس در روي قميش پياده شوند. دندان ها نبايستي هيچگونه تماسي با ني كوچك يا قميش داشته باشند.
قميش بايستي كمي نمناك باشد. اگر دهانه ني بسته است بايستي كمي خيس شود. اما اگر دهانه آن بيش از اندازه باز شود، نواختن آن تقريباً غيرممكن خواهد بود. بنابراين تنظيم باز بودن دهانه قميش بايستي به دقت انجام شود. قميش در قسمت دهانه فوقاني ني بزرگ جا ميگيرد و در آنجا محكم مي شود. معمولاً دهانه ني بزرگ كمي بزرگتر از انتهاي ني كوچك ميباشد و براي محكم نگاه داشتن آن بايستي نخ هاي مومي مخصوصي به انتهاي ني كوچك پيچيده شود تا ني كوچك به طور ثابت و محكم در جاي خود قرار گيرد و هيچگونه درز و روزنهاي ميان دو ني وجود نداشته باشد. صداي دودوك گرم و ظريف ميباشد و كمي طنين دماغي دارد.
میدان صدای ساز-به اضافه ی تعداد کمی از فواصل کروماتیک مخصوص موسیقی محلی-حدود دو اکتاو است.
مكانيزم توليد صداي دودوك به وسيله ميزان فشار لب ها بر روي ني و پوشش حفرهها به وسيله انگشتان كنترل مي شود. فشار كامل انگشتان بر روي حفرهها، نت كامل را ايجاد ميكند و نت هاي ديز و بمل مي شود. اين كار صداي نت را نيم پرده تغيير ميدهد. اين عمل يكي از سخترين مراحل يادگيري و نواختن آن و مستلزم استادي و مهارت فراواني است. دودوك معمولاًبه وسيله دو نفر نواخته مي شود، به طوري كه نوازنده اول ملودي اصلي را مينوازد و نوازنده دوم گام خاصي را بطور متوالي نگاه ميدارد كه دم ناميده مي شود. دم صدايي يكنواخت مي باشد كه به عنوان آهنگ دمگير يا جفت پايداري عمل ميكند. دم آهنگ خاصي را به ملودي اصلي ميدهد و گام هاي متوالي آن همراه با ملودي اصلي تغيير ميكند. دودوك معمولاً با دهل همراهي ميشود كه طبلي است دوطرفه. هنگامي كه دودوك نواخته ميشود، صداي ملايم و آهسته دهل زمينه خوبي را براي آن فراهم ميسازد
-
سلام به بروبچ موسیقی
من که دیگه همکار بازنشسته شدم و دیگه زیاد وقت نمیکنم فعالیت کنم
گفتم بذار یه ذره وقت آزادی که دارم روی موسیقی بذارم (البته آلات موسیقی)
از اونجایی که خودم به آلات موسیقی علاقه زیادی دارم اینکار رو میکنم
امیدوارم که مطالبم بتونه براتون مفید باشه
آغاز موسیقی به اینصورت بوده که شاید اینو اکثرتون بلد باشین
صدای شرشرآب، وزش باد در بوته زار، غزل خوانی پرندگان و هزاران صدای موجود در طبیعت شاید اولین ضرباهنگ و ملودیهای موسیقی در جهان هستی بوده که انسان با الگویگیری از آنها در طی زمان به اختراع سازهای مختلف پرداخت.
نخستین نمونه آفرینش موسیقی توسط انسان اولیه، نقشی است که در یک غار در "آری پژ" فرانسه برجای مانده است.
دراین نقاشی، شکارچی کمانی را در دست دارد، ولی از آن برای پرتاب استفاده نمیکند بلکه آن را به دهان گذاشته و مانند "زنبورک" مینوازد.
موسیقی برای انسانهای اولیه نوعی ابزار جادو بود و شکارچی نیز با آن در صدد جادوی شکار خود بود.
آنان در واقع موسیقی را هدیهای از جانب خدایان میدانستند که با آن میتوانستند به جز خواص فوق حیوانات را نیز شکار کنند.
بعدها شیوههای جدیدی برای تکامل موسیقی ابداع شد و از غلاف گیاهان و دانههای خشک شده نوعی "جغجغه"، با کشیدن پوست بر کنده توخالی درخت "طبل" و از فلز "سنج" و از قطعات سنگی و چوبی به اندازههای مختلف "چنگ" (هارپ) ساخته شد و برای ارتعاش بیشتر اصوات، سیمها را روی جعبهای توخالی نصب کردند و بعدها از همین روش سازهایی مانند "قانون"، "سنتور"، "گیتار"، "بربط" و غیره که در حال حاضر مرسوم است، ساخته شد.
ممنون
-
معرفی ساز:
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
تُمبَک، (تنبک، دمبک، دنبک یا ضَرب) یکی از ساز های کوبه ای پوستی است و از نظر سازشناسی جزو طبل های جامشکل محسوب میشود که از این خانواده میتوان به سازهای مشابه مانند داربوکا در کشورهای عربی و ترکیه و همچنین زیر بغلی در کشور افغانستان اشاره کرد. قدمت تنبک با نامهای پهلوی دمبلک و تنبور به پیش از اسلام میرسد و طبق نظر واژه نامه دکتر معین دمبک صورت دگرگونشده همین نام است. از دیدگاه زبانشناسان واژه Tambourine که در زبانهای اروپایی برای تمبک بکار میرود از واژه تنبور پهلوی وام گرفته شده است. تمبک در چند دهه اخیر پیشرفت چشمگیری کرده و به عنوان سازی تک نواز و مستقل مطرح شده است؛ این پیشرفت مرهون زحمتهای استادان این ساز است که در این میان نقش استاد حسین تهرانی به قدری اهمیت مییابد که از او میتوان با عنوان پدر تنبک نوازی نوین ایران یاد کرد. در جهانی ساختن این ساز،مرحوم ناصر فرهنگ فر و بهمن رجبی و امیر ناصر افتتاح نیز نقش مهمی داشته اند که در این بین تنها بهمن رجبی در قید حیات می باشند. با آنکه این ساز پیشرفت بسیار خوبی داشته است و امروز بصورت وسیعی از آن استفاده میشود، در ایران، تنبک به عنوان ساز تخصصی در رشته کارشناسی موسیقی در نظر گرفته نمیشود.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ممنون
-
دف، یکی از سازهای کوبه ائی در موسیقی ایران است.
این ساز شبیه به دایره ولی بزرگتر از آن است. چنانکه از کتابهای موسیقی و نوشتهها و اشعار بر میآید، در دوره اسلامی ایران، این ساز برای پشتیبانی از ساز و حفظ وزن به کار میرفته و رکن اصلی مجالس عیش و طرب و محافل اهل ذوق و عرفان بوده که قوالان هم با خواندن سرود و ترانه آن را به کار میبردند. در کتابهای لغت در معنی دف یا دایره مینویسند: آن چنبری است از چوب که بر روی آن پوست کشند و بر چنبر آن حلقهها آویزند. در قدیم برای آنکه طنین بهتری داشته باشد روی دف پوست آهو میکشیدند.
همچنین در انجیل مقدس آمده است که پس از آنکه حضرت موسی (ع)از رود نیل گذشت مریم نبیه(که از نزدیکان موسی(ع) بود)دف به دست گرفت و شروع به سرودن و نواختن کرد.
در قدیم دف یا دایره کوچک را که چنبر آن از روی و برنج ساخته میشد خمک یا خمبک میگفتند. به دست زدن با وزن و به اصطلاح بشکن زدن هم خمبک یا خمبک میگفتند.
دفهایی هم بوده که بر چنبر آن زنگ تعبیه میکردند و مینواختند. زنگهای دف را جلاجل میگفتند. در دوره اسلامی به کسانی که دف یا دایره مینواختند جلاجل زن میگفتند.
در ایران کهن جلاجل وسیلهای بیضی شکل و بزرگ بود که زنگهایی بر آن میبستند و در جنگها به کار میبردند و ظاهراً صدای مهیبی داشته است.
دف را که بر آن زنگوله تعبیه میکنند دف زندگی میگویند.
پس از آنکه تمبک مجلسی شد به تدریج جای دف را گرفت و از رونق دف کاست و دف را بیشتر در شهرهای کوچک وقصبات در مجالس عیش و سرور به کار میبردند به ویژه در کردستان و آذربایجان بسیار متداول بود و نوازندگان ماهر داشت. در سالهای اخیر دف نوازی در بیشتر شهرهای ایران رایجتر شده است و هنر آموزان به آموختن آن روی آوردهاند.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ممنون