نقل قول:
مهندس جان، کارگری چیزی نیست که حرفه اش بدست آوردنی باشه، هرکسی یه مقدار زوربازو داشته باشه و البته بیسواد مجبوره بره کارگری و اگه نره از گشنگی میمره. پس اینطور نیست که بگیم جوان چرا نمیخواد بره کارگری کنه، جوان همه ی سعی خودش رو میکنه که درس بخونه و اگه موفق نشه باید کارگری کنه اگه میخواد خرج خودش رو در بیاره.
پس هیچکس حاضر نیست کارگری کنه، کارگری مجازات کسیه که درس نخونه و دلبخواهی نیست. در ضمن کی گفته هرکس تحصیل کنه میره پشت میز میشینه!؟
تحصیل اولا برای پیدا کردن شغل مناسبه و دوما به خاطر دست یافتن به مقام اجتماعی بالا و هرجوانی چه مرد چه زن این حق رو داره که تحصیل کنه و تا هرمرتبه ای که توانایی داشت بالاتر بره و نمیشه کسی رو محکوم کرد که چرا تحصیلش رو ادامه میده ولی نمیره کارگری کنه حق هرکسه درس بخونه و کارگری زمانی به درد میخوره که از درس فراری باشه.
شما اینهمه گفتید تقصیر جوان هاست که حاضر نیستن کارگری کنن اما من میگم تقصیر افرادیه که درجایگاه هایی هستن که نباید باشن. شما ابتدا باید مشکل این جمعیت رو حل کنید نه اینکه اول جمعیت رو زیاد کنید تا دیگه بمونه رو دستتون و بشه قوز بالا قوز.
من یه سوال از شما میپرسم اگه جواب بدید بحث روشنتر و بهتر پیش میره:
« هم اکنون علت مشکلات کشور کمبود نیروی کار است یا مشکل مدیریت کشور؟! تعداد جوانان کم است یا چون شرایطش فراهم نیست کسی حاضر نیست کارگری کند؟ دوم اینکه ابتدا باید کشور برای افزایش جمعیت برنامه ریزی جدی و منظمی کند یا ابتدا جمعیت را به ۱۵۰ برساند و بعد تازه بماند که چه کند؟ »
ممنون میشم « حتما» به این سوالات جواب بدید.