گفتوگو با حميرا رياضي، بازيگر سريال «وضعيت سفيد»
مهناز، تنها اما شفاف است
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
براي اولينبار با بازي در تلهتئاترهاي خسيس دهكده روگافورد و انگشتر ژنرال به تلويزيون آمد و موفقيتش را در زمينه تئاتر به نمايش گذاشت. حميرا رياضي كه فوقليسانس كارگرداني تئاتر دارد در كارهاي زيادي اعم از تلويزيون و سينما حضور داشته است كه اوج هنرنمايياش در سريال طلسمشدگان و فيلمهاي زيرپوست شهر و رنگ شب بود.
او با اجراي نقشهاي مختلف نشان داده كه روي انتخابهايش حساسيت دارد و از كليشهشدن فرار ميكند. رياضي سريال «وضعيت سفيد» را از
شبكه 3 سيما در حال پخش دارد.
او در اين سريال نقش مهناز را بازي ميكند؛ نقشي متفاوت كه او را بين بازيگران و شخصيتهاي زياد سريال برجسته كرده است.
ابتدا برايمان از چگونگي پيوستنتان به گروه سازنده وضعيت سفيد بگوييد.
من 2 ماه بعد از شروع تصويربرداري اين مجموعه همكاريام را با گروه آغاز كردم و فكر ميكنم اين نقش به دلايل مختلف منتظر بود تا با من همراه شود بنابراين در همان لوكيشن باغ، هماهنگيهاي ابتدايي توسط دوستان صورت گرفت و در نهايت 4 روز بعد مقابل دوربين حميد نعمتالله رفتم.
آيا بعد از شما فرد ديگري هم قرارداد بست يا شما آخرين كسي بوديد كه به اين سريال ملحق شديد؟
خير، اعضاي اصلي خانواده بجز من و آقاي پورعرب انتخاب شده بودند و گمان ميكنم ما آخرين بازيگراني بوديم كه در يك روز قرارداد بستيم.
چطور به نقش مهناز نزديك شديد با توجه به اين كه در اواسط كار هم به گروه پيوستيد؟
اگر منظورتان از نزديكشدن به نقش خواندن فيلمنامه، شناختن نقش، تصميمگيري، بستن قرارداد و قرار گرفتن در مقابل دوربين باشد كلا اين فرآيند براي من (نقش مهناز) شايد بيش از 4 يا 5 روز بيشتر طول نكشيده باشد چرا كه به دلايل كاري اين نقش كمي ديرتر از بقيه، بازيگر نهايياش تثبيت شد، اما اگر روند نزديكشدن من به عنوان بازيگر نقش مهناز يا ساير نقشهايي كه تا به حال ايفا كردهام منظورتان باشد فكر ميكنم اولين و مهمترين قدم ارتباط دروني با نقش و سليقه شخصي است كه در انتخاب نقش تا حد امكان مرا در كنار ديگر شخصيتها قرار ميدهد. ولي هميشه چنين نبوده و نيست كه حتما با نزديكشدن به يك مقوله آن را درك كنم. گاهي سعي ميكنم آنقدر از نقش فاصله بگيرم كه بهتر ببينمش و راحتتر آن را درك كنم. به هر حال گمان ميكنم مهناز يا نقشهايي از اين دست كه در طرح داستان به دست شخصيتهاي كمي بيرونيتر يا واضحتر بگوييم با مختصات شخصيتي پررنگ و كمي برونگراتر پرداخت ميشوند كمي با وسواس بيشتري بايد اجرا شوند تا جدا از اصل باورپذيري ـ كه شرط لازم و اوليه بازيگري است ـ اعمالشان براي تماشاگر اگرچه در بعضي مواقع درشت، اما قابل هضم شود. بنابراين يكي از مهمترين عواملي كه براي شناخت مهناز به آن متوسل ميشدم آقاي نعمتالله بودند.
پس در حين كار با يكديگر در مورد نقش مهناز تبادلنظر ميكرديد؟
بله، همينطور بود. گاهي چند سوال كليدي فكر شده توسط من و پاسخهاي صريح و مستقيم كارگردان در مورد مهناز، مرا به او نزديك يا حتي بيشتر او را برايم معرفي ميكرد. ولي در بيشتر مواقع صحبت در مورد مهناز و فهميدن ديدگاه شخصيتهاي ديگر در طول كار كمك بزرگي برايم بود.
از طرفي توجه اين شخصيت به نوع خاصي از پوشش و... مرا به حالت و ديد اين نقش آگاهم ميكرد.
كدام وجه شخصيتي مهناز برايتان جذابتر بود؟
جذابترين وجه اين شخصيت، پنهانيترين وجهش بود؛ بيرنگي... يعني همان وجهي كه نه تنها در نگاه اول، دوم، سوم و ... در او نميبينم كه هيچ، او را شخصيتي ميبينم كه با استفاده از ابزارهاي مختلف ظاهري و همچنين رفتارهاي پررنگ عجيب كاملا وجه بيرنگي خود را پنهان ميكند و منظور از بيرنگي بيمايگي نيست. منظور قدرت پذيرش رنگهايي است كه در طراحي شخصيتي او وجود ندارد. مهناز در شرايط نامطلوب آمادگي پذيرش رنگهاي اطرافش را پيدا ميكند.
وضعيت سفيد بسيار پربازيگر است. هراسي نداشتيد كه شايد نقش شما در بين بازيگران ديگر گم شود؟
در مورد گم شدن نقش در ميان شخصيتهاي متعدد اين سريال كه مطمئن بودم غيرممكن است. چراكه چگونگي طرح نقش و اجرا چنين نگراني را ايجاد نميكرد، اما نگرانيام از كاملنشدن مختصات شخصيت مهناز تا روز آخر كار ادامه داشت.
چرا مهناز در اكثر سكانسها عصباني و پرالتهاب ظاهر ميشود؟
رياضي: پيامدهاي جنگ براي همه ما كم و بيش قابللمس است. مرور خاطرات آن سالها برايم ابعاد مختلفي دارد كه بارزترين آنها قدرت هماهنگي انسان با شرايط مختلف زندگي است
شرايط براي مهناز به بدترين شكل ممكن چيده شده... ادامه حيات در جوار دشمنان بزرگ، موشك يا خانواده گلكار! شرايطي كه در مورد مهناز با درجه بالايي از دشواري روبهروست چراكه به دلايل مختلف ظاهري كه مشهود است تطابق با وضعيت موجود يعني وضعيت هميشه قرمز محيطشان براي او دردسرساز شده. بنابراين بخصوص اوايل حضورش در باغ مادربزرگ شايد با بداخلاقي و طرح و توطئه به فكر نجات از شرايطي است كه براي اين شخصيت غيرقابل تحمل است.
از تجربه همكاري با حميد نعمتالله بگوييد.
به يقين تجربه كار با حميد نعمتالله يكي از بهترين تجارب كاري من محسوب ميشود چراكه با اطمينان صددرصد از تسلط كامل وي در كنترل حضور بازيگران در صحنهها تلاش ميكردم ششدانگ در خدمت كار باشم.
فضاي قصه را چقدر دوست داشتيد و تا چه حد توانستيد با آن ارتباط برقرار كنيد؟
فضاي قصه بازخواني خاطرات فراموشنشدني دهه 60 و روزهاي پرالتهاب و پررنگ آن سالهاست. به هر حال اين فضا خيلي برايم غريبه نبود و به نوعي خودم هم آن را درك كرده بودم.
آيا خودتان هم در آن سالها مجبور به كوچ شده بوديد يا خير؟
به هر حال پيامدهاي جنگ براي همه ما كم و بيش قابل لمس است. مرور خاطرات آن سالها برايم ابعاد مختلف دارد، اما بارزترين مسالهاي كه ذهنم را به خود معطوف ميكند قدرت هماهنگي انسان با شرايط مختلف زندگي است كه در همه ما با ضريب هوشي مختلف وجود دارد. من هم چندين بار به همراه خانوادهام از محله فرحآباد تهراننو كه خانه مادربزرگم در آنجا بود به سمت خارج شهر و حتي باغ يكي از اقوام در رودهن رفتيم تا از موشكباران در پناه بمانيم.
از سختترين سكانس بازيتان در مجموعه وضعيت سفيد برايمان بگوييد.
معمولا سختترين سكانس در يك كار تصويري برايم لحظهاي است كه احساس ميكنم قادر به اجراي خوب پلان نيستم و اين زماني بود كه مهناز و بهزاد در بيابان گمشده بودند. ما در شهرك دفاع مقدس كار ميكرديم آن هم در زمستان. هوا بشدت سرد بود. هنوز عوامل كاملا آماده نبودند. لحظهاي از ماشين پياده شدم و احساس كردم فكم به كلي از سرما قفل شده است و احتمال دارد نتوانم ديالوگهايم را بگويم، اما خدا را شكر همين حالت، حس خوبي را در من ايجاد كرد و من با حساسيت عجيبي و البته با قدرت زياد به بهزاد گفتم برويم باغ.
آيا با خانم شهابي هم پيش از فوتشان در اين كار بازي داشتيد؟
خير. متاسفانه افتخار بازي مقابل ايشان را پيدا نكردم، اما چند روزي توفيق اين را داشتم كه موقع بازگشت به منزل همسرويس باشيم. به هر حال خانم شهابي بازيگر بزرگي بودند و اميدوارم كه روحشان شاد باشد.
بازيتان در اين سريال چقدر زمان برد؟
فكر ميكنم نزديك به يك سال و 3 ماه درگير بازي در اين مجموعه بودم.
فكر ميكنيد در اين مدت مخاطبان آنطور كه بايد توانستهاند با اين سريال و قصه آن ارتباط برقرار كنند؟
بله، قطعا ارتباط خوبي برقرار كردهاند. اين حرف را به استناد لطف و محبت مردم مهربانمان كه همكلام ميشويم ميگويم. مسالهاي كه در اين ميان بسيار جالب است نوع توجه و علاقهمندي اين عزيزان به وضعيت سفيد است. به جز ايجاد حس نوستالژي كه در همه ما مشترك است، مهمشمردن هوش، ذائقه لطيف، آگاهي، نكتهبيني و بالا بردن خصوصيات يادشده بين عموم مردم شريف ايران است.
وضعيت سفيد را چطور تعريف ميكنيد؟
وضعيت سفيد برايم تركيب 7 رنگ درخشان روح انساني است كه وحدتش يكرنگي زيباي وضعيت سفيد است.
محبوبه رياستي / روزنامه جام جم
چهارشنبه 27 مهر 1390
____________________________