اسلامي: فضاي سنتي «مثل هيچكس» مورد علاقه جوانان قرار گرفته است
تهيه كننده مجموعه تلويزيوني «مثل هيچكس» معتقد است فضاي سنتي كه در اين سريال روايت شده مورد علاقه جوانان است.
«محمدعلي اسلامي» درباره فضاي سنتي كه در سريال «مثل هيچكس» به تصوير كشيده شده و فاصله آن با زندگي جامعه امروز گفت: ممكن است شيوه زندگي در حال حاضر به نسبت گذشته نباشد اما چون نيست و يا كمرنگ شده است، دليل نميشود كه درباره آن صحبت نكرده و آن را مطرح نكنيم.
وي افزود: افراد بسياري هستند كه علاقه دارند با اين سبك و شيوه زندگي كنند اما برايشان مقدور نيست و نميتوانند. نه اين كه دوست نداشته باشند به اين شيوه سنتي زندگي كنند، بلكه برايشان مقدور نيست.
اسلامي ادامه داد: در حال حاضر خانههاي سنتي ما بسيار كم شدهاند و زندگي به اين شيوه مشكل شده است اما استقبال از پخش اين سريال نشان داده است كه مردم همچنان شيفته زندگي در چنين فضاهايي هستند، با همان ساختار و با همان حال و هوا و ترجيح ميدهند كه از احوال هم با خبر باشند تا اين كه چند ماه همديگر را نبينند و محصور اين زندگي آپارتماني باشند.
وي تصريح كرد: اين يك دانش علمي است كه اصولا در ساختمانهايي كه پر از تيرآهن و بتن هستند، انرژي مثبت بهخوبي عبور نميكند و در خانههاي گلي با در و پنجرههاي چوبي داراي انرژي مثبت بيشتري هستند. قشر جوان نيز شيفته چنين خانههايي هستند و از چنين فضاهايي بيشتر استقبال ميكنند.
اسلامي گفت: تا به حال كه بيشترين استقبال از فضاي جاري سريال از سوي جوانان بوده است و آنها از چنين فضايي بيشتر استقبال كردهاند.
سمنو پزون «بيبي» و حكايت بازيگران «مثل هيچ كس» / گزارش پشت صـحنهي سريال عبدالحسن بـرزيده
دوازده روز از پخش نخستين قسمت سريال «مثل هيچ كس» ميگذرد و بينندگان تلويزيوني در اين مدت فراز و نشيبهاي بسياري از زندگي «داداشي» و خانوادهاش را در سريال منتخب شبكه دو سيما براي ماه رمضان شاهد بودهاند. درگيري داداشي با رقيبان كاري از جمله جلال، بيماري يكي از برادران، تلاش كاظم براي ايجاد نفاق در بين اعضاي خانواده، دعواي عمه بتول با خانوادهي شوهرش، ازدواج نرگس و داداشي، همه و همه حوادثي است كه اين روزها بينندگان بسياري را پس از افطار پاي تلويزيون نشاندهاست؛ اما آن چه اين روزها اتفاق مهم مجموعه محسوب ميشود و به نوعي همهي شخصيتها و مخاطبان را به خود مشغول كردهاست، برهم خوردن مراسم سمنوپزون «بي بي» است كه حوادث ديگري را هم از جمله بر هم خوردن عروسي داداشي به همراه داشته است.
اما گزارش از اين سريال، درست به زماني برميگردد كه مراسم سمنوپزون سرانجام در خانه بيبي برگزار ميشود و بار ديگر صحبت از عروسي است و بله برون.
بنبستهاي باريك و تودرتوي خيابان ژيان پناه، به يكي از كوچكترين چهارراههايي كه در طول عمرمان ديدهايم ختم ميشوند؛ درست ته كوچه خانهاي با در قهوهاي كلوندار بيش از ديگر خانهها خودنمايي ميكند؛ خانه شماره 17 كه حكايت «بيبي» داداشي را در خود نهفته دارد.
به تقاطع دوكوچه كه ميرسيم در انتخاب سمت چپ يا راست ترديد ميكنيم؛ اما پاسخ گرم يكي از اهالي كه نشان از فرهنگ مردم چنين محلههايي دارد، سرانجام راه راست را به ما نشان ميدهد.
داخل كوچه بنبست سه زن با چادرهاي گلدار و النگوهاي طلايي كه در نور ظهر درخشش بيشتري دارند به سمت همان در قهوهاي نزديك ميشوند، به سمت آنها ميرويم تا مطمئن شويم كه راه را درست انتخاب كردهايم وقتي به سمت ما برميگردند چهره آشناي پروانه معصومي، آتنه فقيه نصيري و نفيسه روشن در نظرمان آشنا ميشوند.
خانهي پلاك 17 يكي از سرسبزترين و زيباترين خانههاي محلهي قزوين تهران است؛ خانهاي بزرگ و پر از گل و درخت كه حوض پرآب وسط حياط نيز بر زيبايي آن ميافزايد. اين خانه متعلق به سرهنگ شيباني ست كه جزو ميراث فرهنگي محسوب مي شود و چند سريال ديگر هم در آن ساخته شدهاست. بناي خانه با آن پنجرههاي تمامقد و رنگي، درست همان چيزي است كه علياكبر محلوجيان، نويسنده سريال «مثل هيچ كس» در فيلمنامه روايت كردهاست. خانهي بيبي بايد بسيار زيبا و سنتي ميبود؛ اين چيزي است كه محلوجيان خواسته و چنين ويژگياي پيش از اين نيز در سريالهايي كه او نگارش متن آنها را برعهده داشت، يعني «پدرسالار» و «زير تيغ» نيز به چشم ميخورد.
داخل حياط و جايي كه به ساختمان نزديك است، حسين ياري(بازيگر نقش داداشي)، همراه با پرويز پورحسيني (در نقش عموعلي) ديگ سمنو را هم ميزنند. آنها از پدر مرحوم خانواده ياد ميكنند و اينكه او با هر بهانهاي اعضاي خانواده را دور خودش جمع ميكرد.
داداشي از اينكه پدرش شلوغي را دوست داشته ميگويد و ادامه ميدهد كه او به سه روز بيش از ساير روزهاي سال علاقه داشت كه خانوده دورهم جمع شوند: «عيد غدير، اول نوروز و ....»
- «... سمنوپزون»
اين جمله را پروانه معصومي در ميان صحبتهاي ياري ميگويد و به سمت ديگ سمنو نزديك ميشود.
معصومي چند روزي است كه در نقش بي بي براي بسياري از بينندگان تلويزيون آشنا است؛ او سالها است كه به عنوان مادر خانواده نيز در سريالهاي بسياري بازي كردهاست؛ با اين حال خود وي معتقد است كه تا به حال نقشي مثل بي بي را بازي نكردهاست و اين نقش بسيار از او دور است.
معصومي ابتدا به پيشنهاد بازي در اين نقش جواب منفي دادهاست، اما زماني كه فيلمنامه را خوانده، احساس كردهاست كه داستان زيبايي دارد.
او در ادامه به اين نكته اشاره ميكند كه عبدالحسن برزيده يك جوري او را براي ايفاي اين نقش قانع كردهاست و در روزهاي ابتداي تصويربرداري، شايد ايفاي اين نقش برايش مشكل بود، اما بعد نقش برايش بسيار دلنشين شد.
- «كات ...»
عبدالحسن برزيده اين جمله را ميگويد و برداشت دوباره از آمدن معصومي به صحنه را طلب ميكند.
اين پلان چندينبار تكرار ميشود و برزيده هربار تأكيد دارد كه نبايد ديالوگهاي بازيگران با هم تداخل داشته باشند.
او همچنين تفاوت تئاتر با سينما و تلويزيون را يادآور ميشود و از بازيگرانش ميخواهد كه بار ديگر صحنه را تكرار كنند.
اما دود هيزمهايي كه زير سمنو روشن است، چشمهاي پورحسيني و حسين ياري را اذيت ميكند و ياري از عوامل صحنه ميخواهد كه دود را به سمت ديگري هدايت كنند؛ او با خنده ميگويد كه اگر وضعيت به همين منوال ادامه يابد، تا چند پلان ديگر چيزي از چشمهايش ديده نميشود.
همزمان با تصويربرداري اين پلان، آتنه فقيهنصيري (بازيگر نقش نرگس) مشغول خواندن يكي از روزنامهها است؛ او چهار زانو روي يكي از تختهايي كه در حياط گذاشته شده، نشسته است و صفحه هنري يكي از روزنامهها را ميخواند. با اينحال درخواست براي مصاحبه را رد ميكند و ميگويد: شما خبرگزاري هستيد و روزنامهها هر بخشي از خبر شما كه دوست دارند را استفاده ميكنند. در چنين شرايطي صحبتها تحريف ميشود!
در كنار فقيه نصيري، نفيسه روشن و حنانه شهشهاني نيز با گريم و ظاهري كه اين روزها از آنان سراغ داريم، روي تخت نشستهاند. وقتي از نفسيه روشن درباره تفاوت سريالي كه ماه رمضان امسال در آن بازي كردهاست با سريال «اغماء»، ميپرسيم، به دستهايش كه در اثر شستن ظرف سر صحنه «مثل هيچ كس» پوسته پوسته شدهاست، اشاره ميكند و ميگويد: دختر دكتر پژوهان كجا و اشرف «مثل هيچ كس»!
شهشهاني هم كه در اين فاصله مقابل دوربين رفته است، براي اداي يكي از ديالوگها خندهاش ميگيرد، اما حسن نجاريان (دستيار اول كارگردان) با جديت از او ميخواهد كه صحنه را جدي بگيرد و شهشهاني هم به سرعت توضيح ميدهد كه به عمد اين كار را نكردهاست.
آنطرف حياط تصويربرداري پلان ديگري شروع شدهاست. در اين پلان مادر و پسر (معصومي و ياري) خلوت كردهاند و بيبي از داداشي ميخواهد كه زودتر تكليفش را مشخص كند. او خواهان سروسامانگرفتن هرچه زودتر پسرش است و ميگويد: «از زمين كه به آسمان نميبارد!»
اين ديالوگ پروانه معصومي با صداي گوشخراش كندن آسفالت با دريل همراه ميشود و ديگر به گوش نميرسد.
برزيده به دستيار دومش بياباني نگاه ميكند و او با عجله به سمت در ميدود تا شايد بتواند صدا را خاموش كند؛ اما ديگر دير شده است و فرمان «كات» صادر ميشود.
تصويربرداري براي دقايقي متوقف ميشود و تنها پس از كلي گفتوگو با مسوولان شركت ساختماني است كه سرانجام موفق ميشوند تا ساعت يك بعدازظهر از آنها فرصت بگيرند كه ساختوساز متوقف شود.
همه باعجله به صحنه برميگردند؛ تنها يك ساعت براي گرفتن چند پلان بيروني فرصت دارند.
انگيزه براي گرفتن هرچه بهتر برداشتها در همه موج ميزند، اما اينبار برق است كه با سازندگان «مثل هيچ كس» سر ناسازگاري گذاشته و اصطلاحا دست همه را در پوست گردو ميگذارد. همه كلافه ميشوند؛ بايد از باتري استفاده كرد. اما فراموشي براي خريد باتريهاي جديد تا حدودي برزيده را عصباني ميكند.
قعطي برق در روزهايي كه تصويربرداري سريال «مثل هيچ كس» انجام ميشد، يكي از معضلات جدي سازندگان سريالهاي مناسبتي بود و سازندگان سريالهاي ماه رمضان كه مجبور بودند در موعدي معين كارها را به پخش برسانند بارها نسبت به اين مساله هشدار داده بودند.
مرضيه لشگري بازيگر نقش عمه بتول در اينباره ميگويد: در هر محلهاي كه هستيم، روزي سه تا چهار ساعت بق قطع ميشود و درحاليكه ما سر كار هستيم و هيچكاري نميتوانيم انجام دهيم.
وي درباره نقش خود در سريال «مثل هيچ كس» خاطرنشان ميكند: عمه بتول يكي از دوستداشتنيترين زنان ايراني است و سمبل زن نجيب، مهربان و مقاوم و پرسكوت ايراني محسوب ميشود. او براي خانوادهاش تن به ازدواجي ميدهد كه مناسب از آب درنميآيد، اما به جاي آنچه امروز مد روز است، يعني جدايي، مينشيند و ميسوزد و ميسازد و بچهاش را بزرگ ميكند.
«يك، دو، سه ... شروع»
پس از بيرون آمدن از بحران قعطي برق، تصويربرداري دوباره از سر گرفته ميشود.
همه به سكوت فراخوانده ميشوند تا بتوان پلان را تصويربرداري كرد؛ اما ناگهان صدايي بلند از خانه آپارتماني روبهرو همه سرها را به آن سمت برميگرداند.
با كمي دقت متوجه ميشويم كه همسايه روبهرو از سروصداي گروه عصباني است و اعتراض ميكند كه چرا در وقت استراحت همسايهها كار ميكنند.
قائله با عذرخواهي ختم به خير ميشود و در اين بين يكي از اعضاي گروه با دلخوري ميگويد: ميبيني تو رو خدا ... سريال كه شروع ميشود همه از اول تا آخرين قسمت را به تماشا مينشينند؛ اما حاضر نيستند حتي يك ذره براي ساخت آن فداكاري كنند!
در سريال «مثل هيچ كس» حسين ياري پس از هشت سال در سريالي مناسبتي بازي ميكند. او پيش از اين بازي در «شب دهم» را تجربه كرده بود كه اتفاقا تجربه موفقي هم بود.
وقتي حرف از مصاحبه ميان ميآيد عذرخواهي ميكند و ميگويد كه واقعا حرفي براي گفتن ندارد. او تنها بازي ميكند و ديگران هستند كه بايد درباره كارش نظر بدهند.
ياري تجربه بازي در «شب دهم» را يادآور ميشود و ميگويد: آن موقع كه اين سريال با آن همه استقبال مواجه شد هم مصاحبه نكردم.
او مطمئن است كه پس از پخش «مثل هيچ كس» هم با هيچ كس مصاحبه نخواهد كرد!
داخل خانه بيبي به اندازه بيرون آن زيباست؛ و گروه صحنه به سرپرستي مرجان گلزار برروي نيمكتهاي تكنفرهاي كه آدم را ياد فصل امتحانات و كنكور مياندازد، با پلاكارد اعلام كردهاند كه نبايد وارد صحنه شد و به وسايل دست زد.
داخل يكي از اتاقها كه با دو نيمكت در آن محدود شدهاست، از دور پيداست. طاقچههاي هلالي، بشقابهاي عتيقه روي ديوار و ساعت پانرولدار همه و همه نشان از سليقه خانم خانه دارد.
زني به معناي واقعي ايراني و البته تهراني كه همچنان بر حفظ ميراث و تمدن كهن خود اصرار دارد.
آشنايي با مرجان گلزار، طراح صحنه و لباس سريال «مثل هيچ كس» در وهله نخست اين پرسش را به ذهن متبادر ميكند كه چگونه او با وجود جواني، توانسته چنين فضاهايي را خلق كند.
گلزار كه پيش از اين طراحي لباس سريال «زير تيغ» را برعهده داشته از منابعي كه از آن بهره گرفته است ميگويد و اينكه با رجوع به اين منابع و همچنين دقت در خانههاي قديمي كه هنوز به جاي ماندهاند، ديگر طراحي چنين صحنههايي سخت نخواهد بود.
او درباره انتخاب لوكيشن خانه بيبي ميگويد: براي پيداكردن اين خانه خيلي گشتيم. چون در فيلمنامه ذكر شده بود كه اين خانه پنجدري و شيشههاي رنگي دارد. وسط حياط حتما حوض هست و غيره. بنابراين خيلي سعي داشتيم كه اين ويژگيها در اين لوكيشن باشد؛ از طرفي خانههايي كه اين ويژگي را داشتند اغلب در سريالهاي ديگر بارها مورد استفاده قرار گرفته بودند؛ بنابراين در نهايت به اين خانه رسيديم كه تابهحال كمتر در آن فيلمبرداري شده است.
در بنبست روبهرو و درست انتهاي آن، خانهاي ديگر به چشم ميخورد كه معلوم است هنوز عوامل صحنه آن را براي تصويربرداري آماده نكردهاند. اين لوكيشن كه كوچكتر از خانه بي بي است، براي خانه دامادها در نظر گرفته شدهاست. اما حالا به محلي براي استراحت گروه تبديل شده و اتاقهاي گريم، لباس و آشپزخانه نيز در آن واقع است.
در حوض همين خانه عوامل تداركات مشغول شستن سبزيهايي هستند كه با دقت براي ناهار عوامل پاك كردهاند.
يكي از خانمهاي تداركات كه سعي دارد كم و كثري در كار نباشد، با خنده به ما ميگويد: سريال ما همهچيزش سنتي است براي همين سبزيخوردن و دوغ محلي هم آماده كردهايم.
پرويز پورحسيني از اتاق لباس بيرون ميآيد. او هم ابتدا به درخواستمان براي مصاحبه پاسخ منفي ميدهد و همانند فقيهنصيري ميگويد: روزنامهها تنها بخشها جنجالي كه مصاحبههاي خبرگزاريها را استفاده ميكنند كه اغلب براي بازيگر دردسرساز ميشود.
اما سرانجام اصرار ما و صد البته همسرش، مرضيه لشگري براي انجام مصاحبه و ارايه اطلاعات، او را متقاعد ميكند كه لحظاتي را به گفتوگو بنشيند.
پورحسيني درباره شخصيت عموي خانواده در سريال «مثل هيچ كس» ميگويد: او فردي سنتي است كه در عينحال ذهنيتي فرهنگي دارد چراكه قبلا معلم بوده است.
پرويز پورحسيني ادامه ميدهد: عموعلي بزرگ خانواده است و به نوعي اعضاي خانواده را دورهم جمع ميكند.
ياد نقش هوشنگ توكلي در سريال «زير تيغ» ميافتيم؛ در آن سريال هم علياكبر محلوجيان شخصيت «دايي» را كاملا سفيد خلق كرد تا به مخاطبانش بگويد: «هنوز هم هستند كساني كه ميتوان به آنها تكيه كرد و به حرفهايشان گوش داد.»
صحبتهاي پورحسيني مرا به زمان حال برميگرداند.
او ميگويد: در كشورهاي غربي، آدمها وقتي مشكل پيدا ميكنند سراغ روانشناس يا وكيل ميروند؛ اين درحالي است كه در كشور ما پدربزرگها و مادربزرگها رايگان مشاوره ميدهند و در قديم آدمها به شدت معتقد بودند كه بايد با آنها مشورت كرد؛ اما الآن اين مسأله به فراموشي سپرده شدهاست و نسل جوان اعتقاد ندارند كه بايد از تجربيات ديگران استفاده كرد.
پرويز پورحسيني كه لباسهايش را پوشيده و منتظر رفتن به خانه است ر تنها ميگذاريم و به اتاق گريم ميرويم.
اتاق گريم پس از ناهار كمي شلوغتر به نظر ميرسد چراكه عوامل چهرهپردازي مشغول رتوش گريم بازيگران هستند.
در گوشهاي از اتاق گريم چشممان به محمد قومي، طراح گريم سريال «مثل هيچكس» ميخورد كه مشغول استراحت است. جلو ميرويم و از او عذرخواهي ميكنيم؛ او با احترام درخواست مصاحبه را ميپذيرد.
صحبت با قومي برخلاف اصرارش به مختصرگويي، به دارازا ميانجامد و اتفاقا مطالب جالبي را از حضور افراد جديد و غير كارشناس در اين حرفه بيان ميكند؛ او از حضور گريمورهاي جوان استقبال و در عينحال اين مطلب را بيان ميكند كه بايد براي حضور در اين حرفه تخصص داشت.
قومي به اين پرسش كه آيا چهرهپردازي سريال «مثل هيچ كس» به طبع فضاي سنتي آن از ويژگيهايي سنتي برخوردار است، پاسخ مثبت ميدهد و ميگويد: چهرهپردازي اين سريال به گونهاي است كه ما نبايد چندان رو و برجسته كار كنيم بلكه گريم بازيگران بايد به گونهاي باشد در جامعه ميبينم؛ البته سعي شدهاست طبقه اجتماعي و فرهنگي اين افراد را در گريمها پياده كنيم.
براي مصاحبه با ناصر محمود كلايه تصويربردار «مثل هيچ كس» كه به گفته سايرين كمتر به درخواست مصاحبه پاسخ مثبت ميدهد مجددا به محل تصويربرداري برميگرديم.
برزيده پس از ناهار زودتر از ساير عوامل سر صحنه حاضر شده است و انتظار سايرين را ميكشد.
كلايه كه پيش از اين در سه كار با برزيده همكاري داشته از جمله نخستين افرادي است كه به كارگردان ملحق ميشود.
با او صحبت درباره شاخصهاي تصويربرداري سريالها را شروع ميكنيم و اينكه چرا كيفيت فيلمها و سريالهاي ما در پارهاي موارد روبه افول است.
كلايه هم اين مسأله را ميپذيرد و آن را به علت كمبود نيروي حرفهيي و تعدد ساخت كارها ميداند.
او سپس اين پرسش را مطرح ميكند كه نميدانم چرا همواره يك شتابي در ساخت فيلمها و سريالهاي تلويزيوني وجود دارد؟!
ناصر محمود كلايه از حذفيات سريالها ميگويد و اينكه بخش عمدهاي از انرژي گروه سازنده فيلم و سريال صرف اين ميشود كه چهكار بايد كرد كه پخش به صحنهها ايراد نگيرد.
او بر ضرورت آمادهسازي طرحي مدون براي ممنوعيتهاي پخش تأكيد ميكند.
تصويربردار «مثل هيچ كس» در اين مصاحبه همچنين از لزوم هماهنگي فيلمبردار و كارگردان ميگويد و اشاره ميكند كه همكاري با عبدالحسن برزيده طي اين چند كار باعث شده كه با هم به هماهنگي كامل برسند.
ياد صداي گوشخراش دريل و كندن آسفالت و يك ساعت مهلت ميافتيم؛ مصاحبه با كلايه را زودتر به پايان ميرسانيم و مطمئن هستيم كه او هم از اينكه زودتر ميتواند به سر كارش برگردد خوشحال است.
ساير عوامل نيز سر صحنه حاضر شدهاند و بايد پلانهاي جديد با سرعت هرچه تمامتر تصويربرداري شوند. حضور چند غريبه كه براي تهيه گزارش و عكس در بين آنان حاضر شدهاند، مطمئنا از تمركز گروه ميكاهد. تصميم به ترك محل ميگيريم. از در پشتي ما را به بيرون راهنمايي ميكنند؛ اما در حياط نيز هنوز صداهايي از اين دست به گوش ميرسد.
«ساكت ...»، «زود باشيد ... الآن صدا بلند ميشود»، «فقط هليكوپتر بالاي سرمان پرواز نكرده بود كه آنهم پرواز كرد ...»، «هواپيما...»!
موسيقي تكراري، مخاطب فراري
سالهاست كه ديدگاه مديران و مسئولان تلويزيون، كه ماه رمضان را پايان برنامههاي سرگرمكننده صدا و سيما ميدانستند، تغيير يافته اما در اين سال ها اين نگرش بوجود آمده كه برنامههاي تلويزيون بدون سريال نميگذرد.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اين تغيير حتي باعث شده كه به غير از اين ايام نيز سريالهايي پخش شوند كه بيننده را يك هفته منتظر نميگذارند و هر شب داستان شب قبل پيگيري ميشود. ظاهرا تغيير و تحولات اجتماعي و كم حوصله شدن مخاطب و نياز او به تفريح و سرگرمي كه از مهمترين وظايف رسانهها محسوب ميشود، نيز در شكل گيري اين سريالها بيتاثير نبوده است.اما نكته مهمي كه هميشه ناديده گرفته ميشود، موسيقي اين سريالهاست.
عدهاي معتقدند موسيقي سريالهايي كه هر شب پخش ميشوند بايد مانند ساير سريالها باشد چون داستان اين قبيل برنامهها نيز مانند ساير سريالهاست. اما برخي پخش هر شب سريال و تكرار موسيقي آن را مهمترين عامل براي متفاوت بودن آن دانسته و معتقدند چون اين سريال و موسيقي آن قرار است هر شب به سمع و نظر مخاطب برسد بايد با ساير برنامهها تفاوت داشته باشد تا حوصله مخاطب از شنيدن موسيقي تكراري سر نرود. مهمتر آنكه چون موسيقي اين برنامهها تكرار ميشوند و در ذهن مخاطب ميمانند بايد از نظر آهنگسازي، ريتم، اركستراسيون و...نيز ارزشمند باشند.
اما سؤال اين است كه مگر داستان سريالي كه هر شب پخش ميشود با سريالهاي هفتگي تفاوت دارد كه خاص بودن موسيقي آن هم مهم باشد؟ مگر ويژگي همه سريالها داشتن عزاداري، عروسي، برادر خائن، فرزند ناسپاس، پدر و مادر بيفكر، بچههاي طلاق، دعواي خانوادگي بر سر ارث و ميراث و...نيست؟ مگر همين موضوعات در ماه رمضان با چاشني وسوسه شيطان وساير مسائل مرتبط با اين ماه همراه نميشوند؟ با اين حساب موسيقي اين سريالها چه ويژگيهايي بايد داشته باشد؟
اگر از اين منظر به سريالها نگاه كنيم ميبينيم كه موسيقي آنها نيز نبايد تفاوت چنداني با هم داشته باشند، چون موضوع آنها شبيه هم است و حتي گاهي كارگردان، بازيگران و نويسندگان آنها هم يكي هستند، نمونه اين تكرار را در همين سريالهاي ماه رمضان ميتوان ديد. گروهي كه هر سال ميهمان سفرههاي افطار مردم هستند، كساني كه امسال ميخواهند پيام متفاوتي ارائه دهند، سعي هم ميكنند، اما آيا همه عوامل در ارسال اين پيام موفق ميشوند؟ با نگاهي به سريالهايي كه سالهاي گذشته پخش شدهاند، متوجه ميشويم كه اگر سريالي در پرداخت داستان موفق بوده و مخاطب را جذب كرده باشد، موسيقي آن هم ماندگار شده و در ذهن مردم جاي گرفته است. در غيراين صورت موسيقي سريالهايي كه هر شب پخش ميشوند هم مانند موضوعات ساير سريالها فراموش ميشوند.
تفاوتي در بين نيست
افشين يداللهي تاكنون براي سريالهاي بسياري ترانه سروده كه بسياري از آنها در خاطره مردم جاي گرفته است. اين ترانه سرا چندي پيش براي سريال «پاتوق» ترانه سرود كه با صداي خودش هر شب پخش ميشد. در ماه رمضان هم براي سريال «مثل هيچ كس» ترانه سرايي كرده است.
يداللهي درباره تفاوتهاي موسيقي سريالهاي شبانه با سريالهاي هفتگي معتقد است:«نمي توان تفاوت مشخصي براي موسيقي اين دو دسته سريال در نظر گرفت. البته موسيقي سريالهايي كه هر شب پخش ميشوند از يك سو بايد مانند ساير سريالها ويژگيهاي يك موسيقي خوب را داشته باشند و از سوي ديگر بعد از چند شب، يكنواخت نشوند.»وي با تاكيد بر اينكه موسيقي همه سريالها بايد خوب و ارزنده باشند، ميافزايد:«وقتي يك سريال هر شب پخش ميشود مردم به شنيدن موسيقي آن هم عادت ميكنند، به همين دليل يك ترانه سرا و آهنگساز خوب بايد با كمك موسيقي اين علاقه را در مخاطب به وجود آورد كه او پس از پايان سريال هم آن آهنگ خاص را زمزمه كند، نه اينكه بعد از چند شب حاضر نباشد حتي هنگام پخش سريال هم آن را بشنود.»
اين ترانه سرا درباره استفاده از موسيقي كلامي در سريالها ميگويد: «استفاده از موسيقي كلامي در سريالها جاي خالي ترانه در صدا و سيما را پر ميكند. چون متأسفانه ترانهاي كه قابليت زمزمه كردن از سوي مردم را داشته باشد، بسيار كم ساخته ميشود. اما موسيقي و ترانه سريالها چون موضوعي هستند، هر شب پخش ميشوند و با داستان سريال هماهنگي دارند، بيشتر در ذهن مخاطب جاي گرفته و زمزمه آن احساس خوبي به او ميبخشد. بنابراين ميتوان با موسيقي سريالها به اين نياز مخاطب كه دوست دارد ترانه خاطره انگيز بشنود، پاسخ داد.»ترانه سراي سريالهاي «شب دهم»، «مدار صفر درجه» و «ميوه ممنوعه»، درباره ويژگيهاي اين دسته از ترانهها معتقد است: «ترانههايي كه هر شب پخش ميشوند بايد به گونهاي باشند كه مخاطب را دلزده نكنند.
بهطور مثال ترانه سرا بايد لايههايي را در شعر خود در نظر بگيرد كه مخاطب با يك بار شنيدن متوجه همه آنها نشود. در حقيقت ترانه سرا همزمان با پيشرفت قصه سريال همراه با موسيقي مناسب ترانه، داستان را رمزگشايي ميكند.»يداللهي ميافزايد: «شايد بتوان گفت موسيقي سريالهايي كه هر شب يا هر روز پخش ميشوند به صرف بيشتر وقت و رعايت ظرايفي نياز دارد، چون اين موسيقي قرار است هر شب به گوش مخاطب برسد و نبايد بعد از چند بار او را دلزده كند، بلكه بايد به گونهاي باشد كه علاوه بر هماهنگي با موضوع سريال، داستان و اتفاقات پاياني آن را لو ندهد. در غيراين صورت ممكن است مخاطب پايان قصه را از روي ترانه حدس بزند و در نتيجه از جذابيت سريال كاسته شود.»
نبايد باعث دلزدگي شود
اميرحسين مدرس كه چندي پيش سريال «ترانه مادري» با صداي او پخش شد، درباره تفاوت موسيقي سريالهاي شبانه و هفتگي معتقد است:« موسيقي هر فيلم و سريالي همپاي داستان آن پيش ميرود و از اين نظر زمان پخش آن چندان مهم نيست. حتي در ساير كشورها نيز ميبينيم كه گاه سريالهايي طي چند سال پخش ميشوند، بدون آنكه مردم از خود سريال يا موسيقي آن دلزده شوند.»
اين خواننده ميافزايد:« موسيقي خوب موسيقياي است كه گوش مخاطب را بهاصطلاح خراب نكرده و او را به شنيدن موسيقي بد عادت ندهد. با چنين تعريفي هر فيلم و سريالي بايد علاوه بر عناصر موسيقايي، ترانه و تم خوبي داشته باشد تا مخاطب را به پيگيري داستان علاقهمند سازد.»
برقراري ارتباط با موسيقي
احسان خواجه اميري كه نزديك به پنج سال است موسيقي برخي از سريالهاي ماه رمضان را ميسازد، درباره موسيقي سريالهاي شبانه معتقد است: «موسيقي متن يك فيلم يا سريال بايد علاوه بر اينكه در خدمت داستان آن است بهعنوان يك اثر موسيقايي خوب، شنيدني باشد.اما موسيقي سريالهايي كه هر شب پخش ميشوند، علاوه بر داشتن اين ويژگي بايد به گونهاي باشند كه مخاطب را دلزده و خسته نكنند.»
خواجه اميري ماه رمضان سال گذشته موسيقي سريال «ميوه ممنوعه» و امسال موسيقي سريال «مثل هيچ كس» را براي تلويزيون ساخته، وي ميافزايد:«اگر موسيقي يك سريال خوب بوده و با داستان آن هماهنگي داشته باشد، حتي تكرار هر شب آن نيز ميتواند براي مخاطب جذاب و دلنشين باشد. چون مخاطب با موسيقي سريال هم مانند داستان آن ارتباط برقرار كرده و حتي ممكن است بعد از پايان پخش سريال نيز، ترانه آن را زمزمه كند. بنابراين ميتوان گفت ويژگي كلي موسيقي همه سريالها اين است كه از نظر تكنيك و ظرايف موسيقي خوب باشند اما چون اين موسيقي و ترانهها تكرار ميشوند علاوه بر اين بايد چنان جذاب باشند كه در ذهن مخاطب ماندگار شوند.»
حميدابراهيمي: سريال "مثل هيچ کس" بازگشت به فيلم فارسي نيست
شهر کرد - "حميد ابراهيمي" بازيگر سريال تلويزيوني "مثل هيچ کس"، برخي از انتقادات در خصوص گرايش اين فيلم به "فيلم فارسي" را رد کرد و گفت: سريال تلويزيوني مثل هيچ کس را هرگز نمي توان به عنوان يک فيلم فارسي مطرح کرد.
"حميد ابراهيمي" روز يکشنبه در پايان جلسه نقد فيلم فرزند خاک در شهرکرد در گفت و گوي اختصاصي با ايرنا افزود:اين فيلم با موضوع دراماتيک خود به بحث حرمت ها و احترام گذاشتن بزرگترها و کوچکترها در خانواده ها مي پردازد و با فيلم فارسي دهه 40 بسيار تفاوت دارد و نبايد درباره آن اين گونه قضاوت کرد.
وي تصريح کرد: لايه هاي زيبايي شناسي سريال تلويزيوني مثل هيچ کس نيازمند بازشناسي و نقد و بررسي کارشناسانه است و اين فيلم نشانه هاي زيبايي شناسي خود را تا آخر سريال همراه دارد.
بازيگر فيلم سينمايي "فرزند خاک" گفت :متاسفانه بازيگري در ايران روبه افول است و بازيگران ضيعف در سينما در حال رشد کردن هستند و اميد است اين ضعف از سينماي ايران رخت ببندد.
وي، در خصوص فيلم سينمايي "فرزند خاک" گفت: اين فيلم يکي از فيلم هاي موفق دهه 80 ايران است و مي تواند در آينده از زواياي مختلف مورد ارزيابي و نقد صاحب نظران و کارشناسان قرار گيرد.
فيلم فرزند خاک از سوي حوزه هنري چهارمحال وبختياري به مناسبت هفته دفاع مقدس در سينما بهمن شهرکرد نقد و بررسي شد.
نشست «مثل هيچ كس» درايسنا؛ (پاياني)
ادامهي نشست سرويس تلويزيون خبرگزاري دانشجويان ايران با عوامل سريال «مثل هيچ كس» براي دقايقي به پرسش اصغر همت از عبدالحسن برزيده گذشت.
بر اين اساس همت از برزيده پرسيد كه كمبود وقت در ساخت سريال «مثل هيچ كس» تا چه اندازه باعث شده تا از او از خواستههايي كه در ابتدا داشتهاست، كوتاه بيايد؟
برزيده در پاسخ به اين پرسش خاطرنشان كرد كه كمبود وقت باعث حذف برخي خواستههايش شدهاست. او يادآور شد: كمبود وقت گاه ما را مجبور كرد كه 20 ـ 30 پلان را به يك مسترشات (نماي معرف)ختم كنيم.
پس از اين صحبتها اصغر همت به صحنه بازداشتگاه با حضور «داداشي» و «محمدباقر» اشاره كرد و آن را بسيار زيبا خواند.
با اين حال همت خطاب به برزيده گفت كه حسرت خوردهاست كه چرا ميزانسنهاي معروف برزيده را در اين صحنه نديدهاست.
برزيده در اين ارتباط يادآور شد: اين صحنه در اواخر كار تصويربرداري شدهاست و ما بايد جايي را كه اجاره كرده بوديم هر چه سريعتر تحويل ميداديم؛ ضمن اينكه ما مجبور بوديم سريال را به ماه رمضان برسانيم؛ بنابراين بايد از يكسري مسائل ميگذشتيم.
اصرار بر حركت دوربين در «مثل هيچ كس»
بحث تصويربرداري و دكوپاژهاي كارگردان، موسيقي و تيتراژ سريال و نقد به چهرهپردازي سريال «مثل هيچ كس» ادامهي بحث نشست خبرگزاري دانشجويان ايران قرار گرفت.
اصغر همت عنصر حركت در دوربين و آن چه كارگردان به كار برده را نجاتبخش بازيگران اين سريال دانست و افزود: من نميدانستم چگونه ميتوان در اين سكون، تنوع بهوجود آورد. بر اين اساس درهيچ سكانسي اين اتفاق رخ نداد كه ما در حال سكون باشيم.
اين بازيگر ادامه داد: ميزانسن كارگردان با وجود آن كه براي بازيگران سختيهايي به همراه داشت، اما نتيجه شيريني هم داشت. اين ويژگي كار ما را سخت ميكرد و طاقتفرسا بود؛ خصوصا درآن لوكيشيني كه ما كار ميكرديم سر و صدا هم بسيار بود؛ با اين حال در بيشتر موارد خونسردي آقاي برزيده بسياري از مشكلات را حل ميكرد؛ وگرنه «مثل هيچكس» سريالي نبود كه در عرض پنج ماه ساخته شود.
عبدالحسن برزيده نيز در مقام كارگردان، حركت را جزء زندگي دانست و خاطرنشان كرد كه فيلم اگر حركت بيشتري داشته باشد، به واقعيت نزديكتر است.
وي گفت: ما قرار بود كاري رئال ارائه دهيم، پس اين حركت جزء لاينفك زندگي ما است؛ هر چه عنصر حركت در تصاوير بيشتر باشد، كار ميتواند واقعگرايانهتر شود؛ البته اجراي اين شيوه گاه بسيار سخت بود.
برزيده، دربارهي تاكيد كارگردان براي حركت دوربين اضافه كرد: يك نكتهي ديگر اين است كه خود صحنه چه ميطلبد. ما بر اساس نوشته تخيل ميكنيم و تصوير ميسازيم؛ در سكانس خبر مرگ بيبي، ابتدا درگير بوديم كه كجا اين خبر را بدهيم. ابتدا قرار بود در جايي ديگر خبر مرگ را به داداشي ميدادند، اما ما آن را بهجاي ديگر برديم. در نتيجه براي به تصوير كشيدن صحنهاي كه بيننده باور كند «داداشي»، عزيزترين فرد زندگياش را از دست دادهاست، ما دو ريل خم بيشتر نداشتيم؛ بنابراين كار را تعطيل كرديم تا دو ريل خم ديگر بياورند و يك حركت دوراني دور حسين ياري(بازيگر) دركنار بيد مجنون داشته باشيم.
دشواري تحول آدمها
به گزارش ايسنا، در ادامه اين نشست، كارگردان «مثل هيچ كس» يكي از دشواريهاي سريالهاي تلويزيوني را تحول شخصيتها دانست و افزود: اين كار سختي است كه خيليها موفق به انجام آن نميشوند.
وي در پاسخ به اين پرسش كه آيا نميتوان روند تحول شخصيتها را كمي زودتر آغاز كرد تا اين شبهه براي مخاطب ايجاد نشود كه قرار است در دو قسمت پاياني تمامي سريالها همواره شخصيتها متحول شوند؟ گفت: بعضي وقتها ما آدمها زودتر متوجه اشتباهمان ميشويم و بعضي وقتها ديرتر؛ در «مثل هيچ كس» ما يك تايم زماني سهماهه داريم و ظرف سهماه است كه تمامي اين حوادث پيش ميآِيد. در ابتدا شخصيت« داداشي» اين مساله را طرح ميكند كه اموال را تقسيم كنند و به تدريج شخصيتها دربارهي اين تصميم برايشان سوال پيش ميآيد.
وي ادامه داد: شخصيتي مثل «كاظم» هيچ گاه متحول نميشود، بلكه او ناچار است برگردد. جلال هم شكست خوردهاست. محمدباقر در زندان متوجه اشتباه خود ميشود. اشرف موقعي ميفهمد كه داداشي به زندان ميرود. بنابراين هركدام از شخصيتها بر اساس ظرفيتشان، در مقطعي از قصه متوجه اشتباهشان ميشوند و كاظم آخرين نفر است.
او در پاسخ به پرسشي ديگر درباره ناتواني داداشي در تشخيص دسيسههايي كه از همان ابتدا توسط كاظم در حال شكل گيري است، گفت: داداشي از همان ابتدا متوجه رفتار و شيطنتهاي كاظم ميشود، ولي به چند دليل برخورد نميكند. او به برادرنش اعتماد ميكند و البته همين مساله نقطه ضعف شخصيت داداشي هم محسوب ميشود. او ميداند كه توطئهاي در راه است، اما نميخواهد پيش از اتفاق، درباره آن قضاوت كند.
صحنههاي نمادين
اصغر همت در ادامه به وجود صحنههاي نمادين در سريال «مثل هيچ كس» اشاره كرد و گفت: اين سريال درعين رئاليستيبودن، صحنههاي نمادين هم داريم. از آن جمله ميتوان به صحنهاي اشاره كرد كه كاظم زير ديگ هيزم ميگذارد و ديگران به او ميگويند كه آتشش را تندتر نكن.
تبليغ نشدن خرافه
علي اكبر محلوجيان در پاسخ به اين پرسش كه تا چه اندازه در بيان سنتهاي قديمي تلاش كرده از رواج خرافه پرهيز كند؟ گفت: آن چه ما مطرح كرديم خرافه نيست؛ اينها اعتقادات قلبي برخي از مردم ماست.
وي با اشاره به سنت سمنوپزون كه در اين سريال به آن پرداخته شده بود، خاطرنشان كرد: اين سمنو براساس اعتقادي پخته ميشود.
عبدالحسن برزيده هم در اين مورد به دلنگرانيهاي بي بي پس از ريختن گندمها بر زمين اشاره كرد و گفت: پس از آن بارها شخصيتهاي مختلف به بي بي ميگويند كه نبايد به اين مسائل اعتقاد داشته باشد و اين براي ترويج نكردن خرافه بود.
هزينهي بالاي تيتراژ و موسيقي
عبدالحسن برزيده در پاسخ به پرسشي درباره موسيقي سريال «مثل هيچ كس» و خصوصا تيتراژ آن، خاطرنشان كرد: ساخت تيتراژ، اتفاق خوبي براي «مثل هيچ كس» بود. شعر افشين يداللهي هم شعر خوبي بود و خيلي طرفدار داشت. «مثل هيچ كس» بهترين تيتراژ سريالهاي موجود در ماه رمضان امسال را داشت و آقاي خواجهاميري هم با احساس آن را خوانده بود.
اصغر همت هم با اشاره به هزينهي بالايي كه چنين تيتراژي طلب ميكند، گفت: در حال حاضر آقاي خواجه اميري در زمرهي مطرحترين خوانندگان كشورمان در بين جوانان است و اينكه تهيهكننده سراغ چنين فردي برود، خيلي حرف است.
برزيده با اشاره به اجراي موسيقي سنتي توسط احسان خواجه اميري، در اين باره اظهار كرد: ايشان وقتي در «مثل هيچ كس» موسيقي سنتي خواند، مشخص شد كه تنها پاپ خوان نيست. بنابراين اين كار براي خود آقاي خواجهاميري هم يك حركت رو بهجلو بود.
گريم سريال «مثل هيچكس»
در اين نشست اصغر همت كه خود تجربه چهرهپردازي داشتهاست، در پاسخ به اين پرسش كه به نظر ميرسد راكورد گريمها در برخي صحنهها تغيير كرده است؟ گفت: اشكال بزرگ گريم ما اين است كه طراحان گريم وقتي يك طرح ميزنند، مسلما نميتوانند آن را پياده كنند و اجراي گريم به دست مجريان گريم ميافتد. آقاي قومي نشان دادهاست كه كارش را بلد است.
وي دربارهي صحنه سكته كردن جلال و اجراي آن روي چهره اصغر همت، خاطرنشان كرد: اين احتمال وجود دارد كه به هنگام سكته تنها عضله صورت شخص كج شود و دهان كج نشود؛ ضمن اين كه كمبود وقت در بسياري موارد تاثيرگذار بود. يادم است آن روز آقاي قومي باعجله براي اين صحنه آمدند و از پيش هم براي اين صحنه برنامهريزي نشده بود؛ بنابراين صورت من را با نخ كشيدند.
وي ادامه داد: كسي كه موي آقاي مهران رجبي را سفيد ميكند، همواره يك نفر نيست و هرروز آقاي قومي حضور نداشتهاست، البته نورپردازي هم مهم است و ممكن است همان گريم قبلي اتفاق افتاده باشد اما نورپردازي به گونهاتي باشد كه گريم را به شكلي ديگر نشان دهد.
همت تاكيد كرد كه تمامي اشكالات گريم را نبايد به حساب ندانستن گريمورها گذاشت بلكه گاه شرايط مهيا نيست.
خاطره محلوجيان
در اين نشست علي اكبر محلوجيان به يادآوري خاطرهاي پرداخت و گفت: در فيلمنامه «مثل هيچ كس» وقتي داداشي بريا خريد گل به گل فروشي ميرود، فروشنده از او ميپرسد كه چه گلي مي خواهد و او ميگويد گل نرگس؛ اما اين صحنه در سريال حذف شده و به شيوهاي ديگر اجرا شد. وقتي علت را از آقاي اسلامي پرسيدم او گفت كه در آن فصل گل نرگس پيدا نميشد و آنها چارهاي جز اين كار نداشتند.
تشكرها
در پايان نشست ايسنا، عبدالحسن برزيده از تمام عوامل اين سريال و همچنين برنامه ريز و همكار خود، حسن نجاريان تشكر كرد و گفت: انصافا نميتوان كار مناسبتي را با تعجيل ساخت و همه هماهنگ باشد. اما در مدت زمان طولاني كه در كنار هم بوديم، هيچ مشكلي پيش نيامد.
محمدعلي اسلامي ـ تهيهكننده ـ نيز در پايان در پاسخ به پرسشي دربارهي اصلاحات اين سريال ابراز خرسندي كرد كه هر دو سريال «زيرتيغ» و «مثل هيچ كس» بدون هيچ اصلاح و مميزي به روي آنتن رفتند.
سريال «مثل هيچ كس» با حضور امين تارخ و مجيد مظفري بررسي ميشود
پس از گذشت دو هفته از پايان ماه مبارك رمضان و پخش سريالهاي مناسبتي، سريال «مثل هيچ كس» در شبكه دو سيما به بحث و بررسي گذاشته ميشود. با اينحال نقد ساختار و محتواي اين سريال و پيش از آن سريال «بزنگاه» در شبكه سه، حاكي از تداوم سياست نقدهاي سازنده در رسانه ملي است كه از ابتدا مورد تأكيد رييس صداوسيما ضرغامي بوده است.
سريال «مثل هيچ كس» كه در گروه فيلم و سريال شبكه دو سيما توليد شده است، در قالب برنامه «نگاه دو» نقد ميشود و مجيد مظفري (بازيگر سينما و تلويزيون) اجراي اين برنامه را برعهده دارد.
«مثل هيچ كس» در قالب دو قسمت 60 دقيقهاي در برنامهي «نگاه دو» نقد خواهد شد و امين تارخ (بازيگر تئاتر، سينما و تلويزيون)، محمدتقي فهيم (منتقد) و عبدالحسن برزيده (كارگردان مثل هيچ كس) در اين برنامه حضور خواهند داشت.
برنامه «نگاه دو» پيش از اين با اجراي علي معلم توسط رضا بهشتي تهيه ميشد و هماينك ساخت آن در گروه تأمين برنماه شبكه دو سيما ادامه مييابد.
اين برنامه در حال حاضر ضبط و آماده پخش شده است، اما زمان پخش آن همچنان نامشخص است.
سريال «مثل هيچ كس» به تهيهكنندگي محمدعلي اسلامي و كارگرداني عبدالحسن برزيده، ماه رمضان امسال از شبكه دو سيما پخش شد. در اين سريال 26 قسمتي كه داستان آن توسط علياكبر محلوحيان به نگارش درآمده بود، حسين ياري، پروانه معصومي، آتنه فقيه نصيري، پرويز پورحسيني، اصغر همت و رامين راستاد ايفاي نقش كرده بودند.