بمان با من
اگر چه سنگم و دل شکن
اما تو دل شکر باش.
پناهم ده، هر چند سایه بانی نخواهم
فریادم زن، هر چند سکوت را پرستش کنم...................
Printable View
بمان با من
اگر چه سنگم و دل شکن
اما تو دل شکر باش.
پناهم ده، هر چند سایه بانی نخواهم
فریادم زن، هر چند سکوت را پرستش کنم...................
دلتنگی که دیگر عروض و قافیه نمی خواهد فقط کافی است که بی تو باشم..............
سکوت زیباست ..
اما برای من بی صدا
فریاد رویاست........
======
نقل قول:
خواستم بگه که اشتباه کردم
بگه خطای دیده......
دستمو گرفت و آروم بغلم کرد
تو گوشم آهسته نالید
" بهم اعتماد کن ، فقط همین ..."
کاش هیچ وقت باورش نمی کردم.....
کنون که غمی عظیم به دل دارم
و در حسرت شادی اندکی هستم
با خود می گویم
خدای بزرگ چه سنگ دل بوده و من چه بی پروا مهربانش خوانده ام!!!
کاش بزرگی کند
و به مرگ من رضا دهد...
پی گمگشته ای آسمان را صفحه به صفحه ورق زدم
نیافتمش !
آواز بی تابیهایم به گوش مهتاب رسید
..
مهتاب سایه به سایه با من همراه گشت
تا ثابت کند
ماهی که جستم
تو سینه اون جا داشت ،
سهم من نبود .....
آری دوستت دارم چنان که گر میان تو و من، به انتخاب دچار شوم تو می مانی و من فدای تو می گردم
آری بگذار نادانان دیوانه ام خوانند آنها که تو را نمی شناسند ،
عیبشان مکن
آنها که نمی دانند تو همه وجود منی....
عزم رفتن دارم
به هر ان کجا که بار غم افزون دلتنگی
بیش ازین آزارم ندهد
خدانگهدار دوستان...
کاش باورهایم صبوری می کردند و مرا وامی رهانیدند
و من در سیاهی هجوم لحظه ها چون نگاره ای خاموش
پیش پای نا آرامی های تو زانو در برت می زدم!
تو آرام سر بر می داشتی از خفای خویش
و چشمهایت _ که آسمان را به آغوش دارند ـــ
قاب نگاه مرا ساحرانه به سرسرای خلوت مهر می کشیدند...
و من بی خود از زمزمه هستی خویش
سر بر شانه پر مهرت می گذاشتم
و در سکوت زبان تو
فریاد تپش های سینه پر سوزت
لالایی خوابهای نداشته ام میشد...
ای کاش......
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]