یعنی چی؟..نقل قول:
Printable View
یعنی چی؟..نقل قول:
کاملآ تآیید میشه ! خیلی از قسمت هاش دقیقآ خاطرات کودکی من که با 3،4 تا خونواده میرفتیم شمال رو زنده میکنه ! (البته ما دعوا نمیکردیم هیچ وقت ولی تک تک خونواده های باغ شبیه نمونه هایی توی خونواده خودمون هستن !!) بقیه بخش های سریال هم با اینکه اون زمان به دنیا نیومده بودم ولی انقدر زیبا ساخته شده که فکر میکنم دارم اتفاقاتی که قبلآ برام افتاده رو دوباره میبینم.نقل قول:
در مورد مرحوم مهین شهابی هم اینجا میتونین فیلم هایی که ازش گرفته شده بوده رو ببینین ! من یکی از فیلمها رو دیدم دقیقآ عین بخشی هست که توی سریال با حضور بازیگر جانشین (که خیلی از بازیش خوشم میاد :دی) هست. همون جایی که توی مدرسه رفته و بهروز میاد باهاش صحبت میکنه !
جک جونورهاش هم واقعآ جالب هستن ! :دی مطمئنم اکثرشون یه جورایی آموزش دیدن چون دقیقآ توی جای مناسب میان کنار بازیگرا میشینن و هیچ ترسی ندارن و خیلی قشنگ رفتار میکنن !!کد:http://vaziyatsefid.ir/fa/index.php/multimedia/nextscenes
فکر کنم دوستمون بد نوشته مطلب رو.نقل قول:
منظورش این بوده که نصف بازیگران رو حیوانات خونه مادربزرگه! تشکلی میدهند.
کبوتر ها، بوقلمون ها، مرغ و خروس ها و ...
مثلا همون بوقلمون ها که هی دم به دقیقه میگن : غیر قابل قبوله! غیر قابل قبوله! :27:
دوست عزیز این چه حرفیهنقل قول:
سلام
با قسمت پر رنگ شده داری حرف خودت رو مسخره میکنی!
مثل اینه که من بگم بروس ویلیس بادیگار من بوده قبلا میگی نه برو از خودش بپرس!!
خوب تو مدرسمون بود دیگه
عجب غلطی کردم گفتما
راستی این ماشینه مال خود بهروزه؟
با این آس و پاسی بعید میدونم واسه خودش باشه.
من چند قسمت اول رو از دست دادم.
تو سریال گفته نشده احیانا؟
نه ماشین ماله هوشنگ ، شوهر محترمه .نقل قول:
بهروز موقتی پیکانش رو با شورولت عوض کرده داره باش پز میده : دی
ماشین واسه هوشنگه... وقتی محترم گیر داد که برن تهران، به هوشنگ گفت که شورلت هم برداره که خانواده بیژن و بهزاد یا بهروز رو هم با اون بیان... وقتی بهزاد به دروغ گفت که میخوان برن لواسون، رفتن در خونه بهروز و بهروز با دیوونه بازی جلو هوشنگ (با اینا زمستونو سر می می کنم..!!:31:) سوئیچ رو ازش گرفت.:20:نقل قول:
ماشین برای خواهر احترام هست . چون بهروز عشق ماشین داشت داد دستش باشه............نقل قول:
یادداشت نیما حسنینسب درباره سریال «وضعیت سفید» ساخته حمید نعمتالله
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
علامتي كه ميشنويد اعلام خطر يا وضعيت قرمز است و معنا و مفهوم آن اين است كه حمله هوايي انجام خواهد شد؛ محل كار خود را ترك و به پناهگاه برويد ... واقعا چرا بايد چنين جمله اي بعد از ربع قرن در ذهن من (ما) اين همه دقيق و شفاف و از آن مهمتر رعب آور مانده باشد؟ چرا هنوز صداي عبور هواپيماي مسافربري (توپولوف يا مثل آن) ثانيه اي ما (من) را نگران ميكند و مياشوبد؟ هر چه هست، جوابش در آن دهه شصتيست كه الان دارد به عنوان يك مقطع تاريخي اجتماعي فرهنگي موثر و تعيينكننده و تاثيرگذار سوژه دست و ذهن هنرمندان و نمايشگران و تصويرسازهاي ما ميشود.
همزماني اجراي تئاتر «زمستان 66» و پخش سريال «وضعيت سفيد» به هر دليل شانسي و تصادفي هم كه باشد، نكتهاي ويژه و مهم در خود دارد. حميد نعمتالله و هادي مقدمدوست از حال و هواي عجيب و لحن پيچيده آن سالها براي ما تحفهاي چند مزهاي تدارك ديدهاند كه درست شبيه حال همان روزها غير قابل توصيف و غير قابل طبقهبنديست. اين ميزان وسواس روي بازسازي عين به عين جزئيات آن روزها – حتي در پس زمينه قاب – و يادآوري حرفها و لباسها و حاشيه صوتي و فضاي بصري دلمرده و بي رنگ و فقدان مطلق هر چيز تماشايي و جذاب در در و ديوار شهر و محله در سريال وضعيت سفيد امتياز ويژه اي است. ان هم در روزهايي كه سازندگان آثار تلويزيوني مفهوم قديمي بزن در رو را معناهايي تازه بخشيدهاند.
قصه، شخصيتها، موقعيتهاي دراماتيك و ديالوگنويسي هوشمندانه و دلپذير در كنار چندين كاراكتر به يادماندني همه و همه در ده قسمت اول يك مجموعه تلويزيوني دست مريزاد دارد. يك خسته نباشيد اساسي به نعمتالله و يك حس غريب براي ما كه آيا تماشاي هر شب اين سريال و تكرارش (اگر فرصتش دست بدهد) ناشي از يك جور حس مازوخيستي نيست؟ آيا دلمان براي سادگي و صفاي به تاريخ پيوستهاي كه ميان آن همه شلوغي و غوغاي انفجار و پناهگاه و دود و آتش خودش را نشان ميداد و حالا وسط اين همه مظاهر و مصاديق ظاهري و تصنعي رفاه گم شده نيست؟
نميدانم چرا اين را ميگويم؟ اما ايا يك خانواده عجيب و متنوع با كلي حاشيه و قصه و حرف و حديث كه در يك باغ جمع شده اند و – به اجبار اين بار – كنار هم روزگار ميگذرانند، ميتواند «دايي جان ناپلئون» روزگار ما و دهه ما باشد؟ براي زرسيدن به جوابش بايد تا پايان ماه آينده منتظر ماند.
علامتي كه ميشنويد وضعيت سفيد است؛ يعني خطر حمله هوايي وجود ندارد...
منبع : ویژهنامه هفتگی تماشاخانه روزنامه «اعتماد»
این دختره یه جورایی نماد ارزوهای ب... رفته ی جوون های دهه شصته
بنظرم بهترین پایان برای رابطه امیر و شیرین نرسیدنه
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ایفای نقش منفی همایون شیرینترین تجربهام بود
بازیگر نقش همایون سریال "وضعیت سفید" اعلام کرد بازی در این نقش منفی به دلیل ساختار متفاوتش برای او شیرینترین تجربه بوده است. به گزارش خبرنگار مهر، همایون در مجموعه تلویزیونی "وضعیت سفید" به کارگردانی حمید نعمت الله، شخصیتی است که امیر را مهرداد و ساسان صدا میزند و با همه لجبازی میکند، اما با این حال گریستن او را نیز در سریال میبینیم. همایون فرزند ناخلف احترام است. با فرهاد شریفی بازیگر این نقش گفتگوی کوتاهی کردهایم که در پی میخوانید.
*خبرگزاری مهر - گروه فرهنگ و هنر: شخصیت "همایون" چطور شکل گرفت؟ همایون با آنچه در فیلمنامه بود و آنچه به نمایش درآمد، چقدر متفاوت است؟
فرهاد شریفی، بازیگر: ما با فیلمنامه کامل تصویربرداری را آغاز کردیم. نگاهی که حمید نعمتالله به کار دارد باعث میشود آثار او ارتباط بسیار خوبی با مردم برقرار کند. من بعد از همکاری با او در "بی پولی" نسبت به تحلیلهایش در کارگردانی و انتخاب درست نقشهای فیلمنامه ایمان پیدا کردم. بازیگر اهل مطالعه در این سریال میتواند موفق به حفظ راکوردهای مختلف شود و از آنجایی که ساخت این سریال حدود دو سال زمان برد نگرانی من نسبت به حفظ راکورد همیشه وجود داشت.
از طرفی راه آمدن کارگردان و عوامل با بازیگر منجر به شکل گیری بهتر نقش او میشود. راه آمدن به این معنا که با یکدیگر همخوانی داشته باشد. این اتفاق در "وضعیت سفید" کاملاً عملی شد. از آنجا که نعمت الله خصوصیات مثبت بسیاری دارد و من در "وضعیت سفید" مثل تجربه قبلی با او موفق شدم، آنچه از درونم درباره نقش تراوش میکرد را به راحتی بروز دهم.
در این کار همه چیز در راستای آنچه نعمت الله میخواست جلو میرفت و من مدتها بود منتظر بودم ایفای نقش خاکستری و منفی را بر عهده بگیرم که برای مخاطب قابل باور باشد و مقابل دوربین به درستی جا بیفتد.
*بعد از مطالعه فیلمنامه چه تصوری از شخصیت"همایون" داشتید؟
- همایون بدون پشتوانه، بار فرهنگی و معنوی محکم از ایران خارج شده و به دلیل همین ضعف به نتیجه مطلوبی نمیرسد. او کسی است که به واسطه کلک و حقه بازی میخواهد پولی به دست بیاورد. حتی اگر مجبور شود برای رسیدن به این پول سر خانواده خود را کلاه بگذارد. مسلماً او رفتار متفاوتی با نقشهای مثبت از خود نشان میدهد و ازدواجش نیز آنطور که باید شکل نمیگیرد.
*همایون از روند داستان خارج شد یا دوباره برمیگردد؟ ارتباطتان در برخورد با کارگردان سختگیری مثل نعمتالله چگونه بود؟
- همایون رفت اما دوباره او را خواهیم دید و زوایای تازهای از زندگیاش در قسمتهای بعدی رو میشود. "وضعیت سفید" درام خوبی دارد. نعمت الله خستگی بسیاری را به جان خرید، اما پلانهای او کاملاً سینمایی است و درست و خوب شکل گرفتهاند. بازیها هم درست هستند و او بهترین انتخاب برای هر نقش را داشته است.
بیشتر عناصر در این سریال طبیعی است. بیش از 70 درصد برف و بارانهایی که در سریال میبینید، طبیعی است و نعمت الله در فصل مورد نظر کار را گرفته است. او روحیهای ظریف و نکته بین دارد و سینما را خیلی خوب یاد گرفته و فهمیده سینما بخشی از زندگی مردم است. فهمی که باعث موفقیت او در کارهایش میشود.
*آقای شریفی شما خیلی کم در سریالهای تلویزیونی ظاهر میشوید و بیشتر به عنوان کارگردان تئاتر شناخته شدهاید. چرا؟
- کار اصلی من بازیگری است. با این حال نه از بدسلیقگی است نه سختگیری که کمتر بازی در کاری را قبول میکنم، بلکه همیشه در تلاشم جایی که برای خودم باشد را انتخاب کنم. بعد از سریال "وضعیت سفید" حضور در سه سریال به من پیشنهاد شد، اما من از تکرار میهراسم و نمیخواهم با نقشهای تکراری زندگی کنم. بنابراین در انتخاب نقشها صد در صد تلاش دارم حضور متفاوتی داشته باشم.
نقشی که در "وضعیت سفید" دارم با کارم در "ساختمان 85" مهدی فخیم زاده یا "بودن یا نبودن" کیانوش عیاری متفاوت است و من از تکراری کار کردن خوشم نمیآید. با این حال در شرایط موجود تئاتر شاید بخواهم دیگر به کارگردانی تئاتر فکر نکنم و بیشتر بازیگر باشم! با این حال با وجود حضور کم در بازیگری، با تماشای نتیجه آثاری که بازی در آنها را نپذیرفتهام احساس رضایت میکنم.
*طولانی بودن پروسه ساخت سریال خستهتان نکرد؟
- خواه ناخواه خستگی وجود دارد، اما تصور کنید اگر جای نعمت الله بودیم چه میکردیم! شاید بهتر باشد کارهای طولانی به شکل گروه گروه کار شود، حتی تصور اینکه یک سال و اندی هر روز سر یک کار برویم شاید خسته کننده باشد. با این حال بعد از تماشای فیلم سینمایی "بوتیک" خیلی خوشحال شدم که نعمت الله مرا به کارهایش دعوت کرد. البته من در آن شرایط یکی از نزدیکانم را از دست داده بودم و از نظر روحی در وضعیت خوبی به سر نمیبردم. شاید اگر آن اتفاق رخ نداده بود، شخصیت همایون بهتر بازی و نشان داده میشد.
*پس با دیدن کارهای قبلی نعمتالله به همکاری با او راغب شده بودید.
- ساختههای او در هر مدیومی جذاب هستند. او جوان است و در طول کار اخلاق خوبی دارد. همینطور اصولی دارد که برایش احترام قائل است. آدمها را میشناسد و در بهترین جایگاه از آنها استفاده میکند. من با اعتماد وحشتناکی که به هادی مقدم دوست و حمید نعمت الله پیدا کردهام اگر دوباره شرایط همکاری پیش بیاید چشم بسته میروم و میدانم حاصل کار متفاوت خواهد بود. چرا که آنها نقشی را به فرد محول میکنند که دقیقاً برای خود اوست.
از طرفی جسارت نعمت الله نیز ستودنی است. برایم جالب بود که در اواسط تصویربرداری با وجود اینکه متن کامل دستمان بود او به نفع بهتر شدن کار، نقشها را اضافه و کم میکرد و نظر همه برایش مهم بود. نظرات را گوش میداد و استفاده میکرد. جسارتی که کمتر در کارگردانان دیدهام. اینکه برای بهتر شدن کار، ناگهان تمام پلان بندی و دیالوگ و هرچه ممکن است را به هم بزنند و آن چه بهتر است را جایگزین کنند.
اینها کمک کرد که در "وضعیت سفید" اتفاقی که در "ساختمان 85" رخ داده بود، تکرار شود. به این ترتیب ثابت شد که من میتوانم نقشهای غیر از مثبت هم ایفا کنم! اتفاق بدی که در سینمای ما رخ میدهد این است که همیشه از چهره مثبت، بازی مثبت و از چهره منفی بازی منفی میخواهند. در حالی که میتوان منفیترین نقش را به چهرهای مثبت سپرد و نتیجه گرفت و بالعکس. برای روی ندادن این اتفاق است که سینما و تلویزیون ایران حرکت نمیکند و ثابت ایستاده است.
*البته همایون اصلا نقش منفی نیست! حتی مخاطب برخی مواقع او را دوست دارد.
- دقیقا همینطور است. ما اصلاً نقش یا انسان منفی نداریم، بلکه این شرایط است که باعث میشود فردی رفتار منفی از خود نشان دهد. اما اگر همه چیز به شکل طبیعی پیش برود و ناهنجاری وجود نداشته باشد، شخص منفی نیز نخواهیم داشت. ما تصور میکنیم خداوند همه را خوب آفریده و این شرایطی است که ایجاب میکند برخی شیطنتها و تغییر و تحولات را از جانب همایون ببینیم.
*خود شما چطور؟ همایون را دوست داشتید؟
- من ارتباط خوبی با او برقرار کردم، اما بعضی مواردش را دوست نداشتم. علاقه شخصی من این بود که او با مادر خود بیشتر رابطه و مسائل عاطفی داشته باشد. با این حال دوستش داشتم و منفی بودن این نقش به دلیل تفاوتی که داشت برایم شیرین بود.
---------------------
گفتگو: مریم عرفانیان
گفتوگو با حميرا رياضي، بازيگر سريال «وضعيت سفيد»
مهناز، تنها اما شفاف است
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
براي اولينبار با بازي در تلهتئاترهاي خسيس دهكده روگافورد و انگشتر ژنرال به تلويزيون آمد و موفقيتش را در زمينه تئاتر به نمايش گذاشت. حميرا رياضي كه فوقليسانس كارگرداني تئاتر دارد در كارهاي زيادي اعم از تلويزيون و سينما حضور داشته است كه اوج هنرنمايياش در سريال طلسمشدگان و فيلمهاي زيرپوست شهر و رنگ شب بود.
او با اجراي نقشهاي مختلف نشان داده كه روي انتخابهايش حساسيت دارد و از كليشهشدن فرار ميكند. رياضي سريال «وضعيت سفيد» را از
شبكه 3 سيما در حال پخش دارد.
او در اين سريال نقش مهناز را بازي ميكند؛ نقشي متفاوت كه او را بين بازيگران و شخصيتهاي زياد سريال برجسته كرده است.
ابتدا برايمان از چگونگي پيوستنتان به گروه سازنده وضعيت سفيد بگوييد.
من 2 ماه بعد از شروع تصويربرداري اين مجموعه همكاريام را با گروه آغاز كردم و فكر ميكنم اين نقش به دلايل مختلف منتظر بود تا با من همراه شود بنابراين در همان لوكيشن باغ، هماهنگيهاي ابتدايي توسط دوستان صورت گرفت و در نهايت 4 روز بعد مقابل دوربين حميد نعمتالله رفتم.
آيا بعد از شما فرد ديگري هم قرارداد بست يا شما آخرين كسي بوديد كه به اين سريال ملحق شديد؟
خير، اعضاي اصلي خانواده بجز من و آقاي پورعرب انتخاب شده بودند و گمان ميكنم ما آخرين بازيگراني بوديم كه در يك روز قرارداد بستيم.
چطور به نقش مهناز نزديك شديد با توجه به اين كه در اواسط كار هم به گروه پيوستيد؟
اگر منظورتان از نزديكشدن به نقش خواندن فيلمنامه، شناختن نقش، تصميمگيري، بستن قرارداد و قرار گرفتن در مقابل دوربين باشد كلا اين فرآيند براي من (نقش مهناز) شايد بيش از 4 يا 5 روز بيشتر طول نكشيده باشد چرا كه به دلايل كاري اين نقش كمي ديرتر از بقيه، بازيگر نهايياش تثبيت شد، اما اگر روند نزديكشدن من به عنوان بازيگر نقش مهناز يا ساير نقشهايي كه تا به حال ايفا كردهام منظورتان باشد فكر ميكنم اولين و مهمترين قدم ارتباط دروني با نقش و سليقه شخصي است كه در انتخاب نقش تا حد امكان مرا در كنار ديگر شخصيتها قرار ميدهد. ولي هميشه چنين نبوده و نيست كه حتما با نزديكشدن به يك مقوله آن را درك كنم. گاهي سعي ميكنم آنقدر از نقش فاصله بگيرم كه بهتر ببينمش و راحتتر آن را درك كنم. به هر حال گمان ميكنم مهناز يا نقشهايي از اين دست كه در طرح داستان به دست شخصيتهاي كمي بيرونيتر يا واضحتر بگوييم با مختصات شخصيتي پررنگ و كمي برونگراتر پرداخت ميشوند كمي با وسواس بيشتري بايد اجرا شوند تا جدا از اصل باورپذيري ـ كه شرط لازم و اوليه بازيگري است ـ اعمالشان براي تماشاگر اگرچه در بعضي مواقع درشت، اما قابل هضم شود. بنابراين يكي از مهمترين عواملي كه براي شناخت مهناز به آن متوسل ميشدم آقاي نعمتالله بودند.
پس در حين كار با يكديگر در مورد نقش مهناز تبادلنظر ميكرديد؟
بله، همينطور بود. گاهي چند سوال كليدي فكر شده توسط من و پاسخهاي صريح و مستقيم كارگردان در مورد مهناز، مرا به او نزديك يا حتي بيشتر او را برايم معرفي ميكرد. ولي در بيشتر مواقع صحبت در مورد مهناز و فهميدن ديدگاه شخصيتهاي ديگر در طول كار كمك بزرگي برايم بود.
از طرفي توجه اين شخصيت به نوع خاصي از پوشش و... مرا به حالت و ديد اين نقش آگاهم ميكرد.
كدام وجه شخصيتي مهناز برايتان جذابتر بود؟
جذابترين وجه اين شخصيت، پنهانيترين وجهش بود؛ بيرنگي... يعني همان وجهي كه نه تنها در نگاه اول، دوم، سوم و ... در او نميبينم كه هيچ، او را شخصيتي ميبينم كه با استفاده از ابزارهاي مختلف ظاهري و همچنين رفتارهاي پررنگ عجيب كاملا وجه بيرنگي خود را پنهان ميكند و منظور از بيرنگي بيمايگي نيست. منظور قدرت پذيرش رنگهايي است كه در طراحي شخصيتي او وجود ندارد. مهناز در شرايط نامطلوب آمادگي پذيرش رنگهاي اطرافش را پيدا ميكند.
وضعيت سفيد بسيار پربازيگر است. هراسي نداشتيد كه شايد نقش شما در بين بازيگران ديگر گم شود؟
در مورد گم شدن نقش در ميان شخصيتهاي متعدد اين سريال كه مطمئن بودم غيرممكن است. چراكه چگونگي طرح نقش و اجرا چنين نگراني را ايجاد نميكرد، اما نگرانيام از كاملنشدن مختصات شخصيت مهناز تا روز آخر كار ادامه داشت.
چرا مهناز در اكثر سكانسها عصباني و پرالتهاب ظاهر ميشود؟
رياضي: پيامدهاي جنگ براي همه ما كم و بيش قابللمس است. مرور خاطرات آن سالها برايم ابعاد مختلفي دارد كه بارزترين آنها قدرت هماهنگي انسان با شرايط مختلف زندگي است
شرايط براي مهناز به بدترين شكل ممكن چيده شده... ادامه حيات در جوار دشمنان بزرگ، موشك يا خانواده گلكار! شرايطي كه در مورد مهناز با درجه بالايي از دشواري روبهروست چراكه به دلايل مختلف ظاهري كه مشهود است تطابق با وضعيت موجود يعني وضعيت هميشه قرمز محيطشان براي او دردسرساز شده. بنابراين بخصوص اوايل حضورش در باغ مادربزرگ شايد با بداخلاقي و طرح و توطئه به فكر نجات از شرايطي است كه براي اين شخصيت غيرقابل تحمل است.
از تجربه همكاري با حميد نعمتالله بگوييد.
به يقين تجربه كار با حميد نعمتالله يكي از بهترين تجارب كاري من محسوب ميشود چراكه با اطمينان صددرصد از تسلط كامل وي در كنترل حضور بازيگران در صحنهها تلاش ميكردم ششدانگ در خدمت كار باشم.
فضاي قصه را چقدر دوست داشتيد و تا چه حد توانستيد با آن ارتباط برقرار كنيد؟
فضاي قصه بازخواني خاطرات فراموشنشدني دهه 60 و روزهاي پرالتهاب و پررنگ آن سالهاست. به هر حال اين فضا خيلي برايم غريبه نبود و به نوعي خودم هم آن را درك كرده بودم.
آيا خودتان هم در آن سالها مجبور به كوچ شده بوديد يا خير؟
به هر حال پيامدهاي جنگ براي همه ما كم و بيش قابل لمس است. مرور خاطرات آن سالها برايم ابعاد مختلف دارد، اما بارزترين مسالهاي كه ذهنم را به خود معطوف ميكند قدرت هماهنگي انسان با شرايط مختلف زندگي است كه در همه ما با ضريب هوشي مختلف وجود دارد. من هم چندين بار به همراه خانوادهام از محله فرحآباد تهراننو كه خانه مادربزرگم در آنجا بود به سمت خارج شهر و حتي باغ يكي از اقوام در رودهن رفتيم تا از موشكباران در پناه بمانيم.
از سختترين سكانس بازيتان در مجموعه وضعيت سفيد برايمان بگوييد.
معمولا سختترين سكانس در يك كار تصويري برايم لحظهاي است كه احساس ميكنم قادر به اجراي خوب پلان نيستم و اين زماني بود كه مهناز و بهزاد در بيابان گمشده بودند. ما در شهرك دفاع مقدس كار ميكرديم آن هم در زمستان. هوا بشدت سرد بود. هنوز عوامل كاملا آماده نبودند. لحظهاي از ماشين پياده شدم و احساس كردم فكم به كلي از سرما قفل شده است و احتمال دارد نتوانم ديالوگهايم را بگويم، اما خدا را شكر همين حالت، حس خوبي را در من ايجاد كرد و من با حساسيت عجيبي و البته با قدرت زياد به بهزاد گفتم برويم باغ.
آيا با خانم شهابي هم پيش از فوتشان در اين كار بازي داشتيد؟
خير. متاسفانه افتخار بازي مقابل ايشان را پيدا نكردم، اما چند روزي توفيق اين را داشتم كه موقع بازگشت به منزل همسرويس باشيم. به هر حال خانم شهابي بازيگر بزرگي بودند و اميدوارم كه روحشان شاد باشد.
بازيتان در اين سريال چقدر زمان برد؟
فكر ميكنم نزديك به يك سال و 3 ماه درگير بازي در اين مجموعه بودم.
فكر ميكنيد در اين مدت مخاطبان آنطور كه بايد توانستهاند با اين سريال و قصه آن ارتباط برقرار كنند؟
بله، قطعا ارتباط خوبي برقرار كردهاند. اين حرف را به استناد لطف و محبت مردم مهربانمان كه همكلام ميشويم ميگويم. مسالهاي كه در اين ميان بسيار جالب است نوع توجه و علاقهمندي اين عزيزان به وضعيت سفيد است. به جز ايجاد حس نوستالژي كه در همه ما مشترك است، مهمشمردن هوش، ذائقه لطيف، آگاهي، نكتهبيني و بالا بردن خصوصيات يادشده بين عموم مردم شريف ايران است.
وضعيت سفيد را چطور تعريف ميكنيد؟
وضعيت سفيد برايم تركيب 7 رنگ درخشان روح انساني است كه وحدتش يكرنگي زيباي وضعيت سفيد است.
محبوبه رياستي / روزنامه جام جم
چهارشنبه 27 مهر 1390
____________________________
منتقد سينما و تلويزيون:
سريال 'وضعيت سفيد' متن منسجم و داستان هدفمندي ندارد
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
منتقد سينما و تلويزيون مجموعه تلويزيوني 'وضعيت سفيد' را فاقد متن منسجم و داستان هدفمند دانست و گفت: با اينكه فضاي دهه 60 را به خوبي بازآفريني كرده اما در شخصيت پردازي داستان ها موفق ظاهر نشده است.
'شهرام خرازي ها' روز چهارشنبه درگفت و گو با خبرنگار فرهنگي ايرنا متن فيلمنامه اين مجموعه تلويزيوني را 'مغشوش' توصيف كرد و افزود: متن برخي قسمت ها به يك مقاله اجتماعي و يا رمان عاشقانه شبيه است.
وي افزود: گاهي نويسنده به جاي نوشتن ديالوگ به صدور بيانيه هاي سياسي تمايل نشان داده است و يا قلمش به سمت طنز سياه منحرف مي شود كه نشان مي دهد نويسنده دچار بلا تكليفي است.
خرازي ها اظهار داشت: نويسنده در بيان موضوع اصلي داستان از شاخه اي به شاخه ديگر مي پرد كه همين سبب شده تا شخصيت ها در برخي قسمت ها ناديده گرفته شود.
خرازي ها در ادامه با اشاره به تعدد شخصيت ها در داستان اين اثر تلويزيوني گفت: اين تكثر سبب شده است تا تعادل لازم بين همه كاركترها برقرار نشود و برخي كاراكترها به حال خود رها شوند.
منتقد سينما وتلويزيون 'هم وزن نبودن شخصيت ها و حضور آنان در مقابل دوربين' را ديگر مشكل مجموعه 'وضعيت سفيد' عنوان كرد و گفت: شايد اين موضوع به خودي خود ايرادي محسوب نشود اما مشكل جايي است كه بيننده نمي داند با كدام شخصيت همذات پنداري كند و كدام كاراكتر نقش اصلي و پررنگ تري را در سريال دارد.
خرازي ها تاكيد كرد: وضعيت سفيد نمونه اي از سريال هايي كه به طور عمد از سوي فيلمنامه نويس و كارگردان به آن آب بسته مي شود زيرا سوژه اي كه نويسنده مي توانست در يك و حداكثر دو قسمت تعريف و به اتمام برسد در 6 قسمت كش داده مي شود.
وي در ادامه با تمجيد از فضاسازي و طراحي صحنه در اين مجموعه تلويزيوني اظهار داشت: 'وضعيت سفيد' يكي از معدود آثاري است كه از يك فضاسازي مناسب برخوردار است.
وي با مقايسه فضاسازي دو مجموعه 'وضعيت سفيد' و ' در چشم باد'اظهار داشت: با اينكه صدا و سيما هزينه قابل توجهي براي توليد ' درچشم باد' صرف كرده بود اما صحنه سازي ها در اين اثر از خطاهاي تاريخي همراه بود.
خرازي ها يادآور شد: كارگردان وضعيت سفيد در بازسازي فضاي دهه 60 موفق عمل كرده است و توانسته آن را براي بيننده باور پذير كند.
منتقد سينما و تلويزيون درباره شخصيت پردازي هاي اين مجموعه نيز گفت: هرچند اين شخصيت پردازي ها براي بننده بديع است اما اين ويژگي امتيازي براي سريال محسوب نمي شود.
وي افزود: شخصيت پردازي هايي كه براي افرادي از جمله بيمار رواني، فرد معتاد و شخص معلول در 'وضعيت سفيد' صورت گرفته با واقعيت و اصول علم پزشكي تطبيق ندارد و مي توان گفت كه اين شخصيت ها دروغين هستند.
خرازي ها ادامه داد: اين شخصيت ها علاوه بر آنكه براي بيننده باور پذير نيستند، ترسيم شخصيت ها در وضعيت معلوليت، معتاد يا روانپريش بودن توجيه دراماتيك ندارد.
وي روابط بين شخصيت هاي داستان را مبتني بر واقعيت هاي آن زمان جامعه ايران ندانست و گفت: پرخاشگري شخصيت ها، رفتار كوچكتر با بزرگتر، اداي كلمات به شكل ماليخوليايي براي مردم قابل پذيرش نيست.
منتقد سينما و تلويزيون گفت: ديالوگ هاي برخي شخصيت ها براي آن طبقه نيست زيرا بيننده انتظار ندارد يك پسر لمپن كه تحصيلات آنچناني ندارد، حرف هايي بزند كه به طبقه تحصيلكرده تعلق دارد.
خرازي ادامه داد: مشكل ديگر اين مجموعه اين است كه بيننده حضور كارگردان را در پشت دوربين حس مي كند و به نظر مي آيد كه برخي هنرپيشه ها حتي بازيگران حرفه اي جلوي دوربين راحت نيستند و اين موضوع به حس بازيگري آنها لطمه زده است.
اين منتقد سينما و تلويزيون مجموعه 'وضعيت سفيد' را دورخيز نويسنده و كارگردان براي ارايه يك چهره جديد از دوران جنگ دانست كه موفق ظاهر نشده است زيرا با اينكه داستان با موضوع جنگ و موشك باران شهرها آغاز مي شود اما در ادامه به دليل پرداختن بيش از اندازه به مسايل طنز و لودگي جنگ به فراموشي سپرده مي شود.
_________________________
نظرش 180 درجه با من متفاوته ! :دی به نظر من اوج یه شخصیت پردازی رو توی سریال های سال های اخیر این تلویزیون میشه توی وضعیت سفید دید. برعکس بقیه سریال ها که یه زن ستم دیده بدبخت نالان هست و یه مرد عصبی خشمگین و یه فرشته نجات و یه مرد مومن که نصیحت بکنه ، اینجا هر شخصیتی خصوصیات مخصوص خودش رو داره و یه جوری هست که به شخصه بعد از مدت ها بدون خجالت یه سریال رو می بینم و فکر نمیکنم به شعورم توهین میشه !نقل قول:
منتقد سينما و تلويزيون:
سريال 'وضعيت سفيد' متن منسجم و داستان هدفمندي ندارد
در مورد داستان هم درسته چیز مهیجی نیست و شاید از نظر خیلی ها کِش دار به نظر برسه ولی برای خود من که واقعآ لذت بخشه و برعکس سریال های دیگه که اگه دو قسمت هم نبینم مشکلی پیش نمیاد ، وضعیت سفید توی هر قسمتش کلی تیکه منحصربفرد داره که نمیشه از دست داد.
نقد شفاهی مجموعههای روی آنتن؛
حمید نعمتالله با «وضعیت سفید» در سریالسازی هم خوشآتیه نشان داد
یک منتقد گفت: مجموعه تلویزیونی «وضعیت سفید»، کارگردان آن (حمید نعمتالله) را نیز در عرصه سریالسازی هم مانند فیلمهای سینماییاش هنرمندی فعال و خوشآتیه نشان میدهد.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
«جبار آذین» منتقد و مدرس دانشگاه در گفتوگو با خبرنگار رادیو و تلویزیون فارس در مورد سریال «وضعیت سفید» ساخته حمید نعمتالله، بیان داشت: گزینش یک موضوع تاریخی، اجتماعی و نگاه به مقطعی خواصت از جامعه که از یک سو دوران گذار از رژیم سلطنتی به نظام جمهوری اسلامی و از سویی دیگر سالهای آغازین دفاع مقدس را در خود جای داده و کشور با تلاطمهای فراوان فکری، ارزشی، حجمههای فرهنگی و نظامی رو به رو است از مجموعه تلویزیونی «وضعیت سفید» یک اثر متفاوت با مضامین قابل توجه ساخته است.
وی در ادامه تاکید کرد: مجموعهای که کوشیده بر بستر درام، ملودرام و حادثهسازی زندگی آدمهایی را به تصویر بکشد که دارای ویژگیهای شخصی، اجتماعی و تاریخی خاص سالهای نخستین دهه 60 هستند. آدمهایی از نسل گذشته که حامل بخشهایی از فرهنگ دوران ستمشاهی هستند.
این منتقد در ادامه به فارس گفت: اشخاصی که با روزهای انقلاب و دفاع مقدس بزرگ میشوند، انسانهایی هستند که تغییر شرایط اجتماعی و ارزشها را پذیرفته و با آن همگام شدهاند. رفاهطلبانی که هر شرایط در فکر رفاه خود هستند، جماعتی که همچنان به گذشته سنجاق شدهاند و سرانجام افرادی که برای حاکمیت ارزشها، دفاع از انقلاب و کشور تلاش میکنند.
آذین تصریح کرد: تقریباً بخشهای کوچکی از زندگی این انسانها همراه تلخیها، شیرینیها، غمها، شادیها، قهرها، آشتیها، شیطنتها، محبتها، باورها، عشقهای پخته و ناپخته از طریق ارائه تصاویری آشنا در قالب شخصیتها و حوادث اجتماعی در این مجموعه روایت میشود.
این مدرس دانشگاه در ادامه اظهار داشت: آدمهای رنگارنگ «وضعیت سفید» که اغلب آنها به طور مثال در این سریال هنوز با آثار پر رنگ فرهنگ قبل از انقلاب زندگی میکنند در دو طیف به نمایش درمیآیند؛ گروهی به طور مستقیم تجاوز و عوارض جنگ تحمیلی را تجربه کرده و مجبور به ترک محل زندگی خود شده و اکنون در مکانهایی تحت عنوان محل اسکان جنگ زدگان گردهم آمدهاند.
وی در ادامه گفت: دوم جماعتی که اکثر آنها سنخیتی با مدافعان جبههها، انقلاب و جنگزدگان ندارند و برای حفظ جان و مال از ترس موشکباران از شهرها خارج شدهاند. البته هر دو گروه تنها نمونههایی از قشرهای جامعه در دوران دفاع مقدس و به اصطلاح پشت صحنه جبههاند نه آحاد جامعه که از توجه لازم به زندگی و حضور اجتماعی سایر قشرها از جمله رزمندگان، کارگردان، کارمندان و کشاورزان در «وضعیت سفید» خبر و اثر درستی نیست.
آذین ادامه داد: نوع و کیفیت پرداخت موضوعها، آدمها و مضامین این سریال نشان میدهد که «حمید نعمت الله» تنها به بعضی قشرها و به ویژه افراد جنگگریز که از آنها شناخت بیشتری پرداخته است به همین خاطر افراد متعلق به طبقه متوسط و لایههای نزدیک به بالای جامعه آن روزگار در این سریال پررنگتراند.
این منتقد و روزنامهنگار در ادامه بیان داشت: «وضعیت سفید» مجموعهای شلوغ از آدمها و قصههای مختلف اجتماعی است که هر کدام تا حد لزوم پرداخت شدهاند.
او گفت: کارگردانی سریال با این حجم، گستردگی و هدایت دهها هنرمند در مقابل دوربین و پشت صحنه به ویژه بازیگیری قابل تحسین بازیگران حرفهای و آماتور کاری سخت بوده که در مجموع «حمید نعمت الله» توانسته آن را به انسجام برساند.
این منتقد در ادامه افزود: گرچه «وضعیت سفید» از نظر زمانی دیر ساخته شده و نمایشگر تمام ابعاد جامعه ایران در سالهای آغازین دفاع مقدس و ویژگیهای قشرهای اجتماعی آن دوران نیست و در تصویر کردن تعلق خاطر آدمها به فرهنگ رژیم پهلوی هم کمی اغراق شده با این حال به عنوان نگاه گذرا و متفاوت به دورانی مهم از جامعه ایرانی قابل توجه است.
«جبار آذین» در پایان این گفتوگو خاطرنشان کرد: «وضعیت سفید»، «حمید نعمت الله» را در عرصه سریالسازی هم مانند فیلمهای سینماییاش هنرمندی فعال و خوش اتیه نشان میدهد.
خیلی خوشم اومد مادربزرگه قشنگ امیر بقل کرده بود نشون داد بعید بود از رسانه ی ملی :46:
نمیدونم چرا از پر رو بازی این پسره مو وزوزیه خوشم نیومد.
میخواستم برم بزنم تو صورتش! :دئ
بازیگر مجموعه "وضعیت سفید" مهمان برنامه "ما و شما" میشود
عباس غزالی بازیگر نقش بهروز سریال "وضعیت سفید" امشب اول آبان ماه میهمان برنامه" ما و شما" میشود. به گزارش خبرگزاری مهر، برنامه "ما و شما" امشب اول آبان ماه ساعت 21 به مدت 40 دقیقه از سیمای کردی شبکه سحر پخش میشود.
شراره خرازیان تهیهکنندگی این برنامه را بر عهده دارد. پخش دوبله کردی مجموعه "وضعیت سفید" از اوایل شهریور آغاز و با استقبال بینندگان شبکه سحر در کردستان عراق رو به رو شد. غزالی در رستگاران ایفاگر نقش محسن، برادر پونه بود که تازه از زندان آزاد شده و ...
وی در مجموعه "وضعیت سفید" نقش بهروز را بازی کرده است.
کی باورش میشه اون پسر مو فرفری اینطوری باشه
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ولی خدایی باحاله دیشب خیلی مشتی کتک خورد از عموعه خیلی حال کردم کلا باحال بازی میکنه
این عکس ها که مربوط به پسر بیژن(سرباز فراری) هست نه امیر.................نقل قول:
---------- Post added at 03:36 PM ---------- Previous post was at 03:34 PM ----------
البته معلوم هم نبود که خود مادربزرگه بود یا نهنقل قول:
ممنون مسلم جان من چون از اول ندیدم میشه عکس اون سرباز فراری رو بزاری و شنیدم دو تا برادر تو این فیلم بازی میکنند میشه راهنمایی کنی قاط زدم تشکرنقل قول:
«وضعيت سفيد» از كليشههاي مرسوم دور شد
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
روزنامه جام جم دوشنبه 2 آبان 1390 - تهيهكننده «وضعيت سفيد» گفت: حميد نعمتالله در اين سريال كار سخت و ويژهاي انجام داد و از كليشههاي مرسوم تلويزيون دور شد تا اين سريال به واسطه تفاوتهايي كه با سريالهاي ديگر داشت، به سرانجام برسد.
محمدرضا شفيعي با اعلام اين مطلب به ايسنا گفت: زماني هست كه يك فرد بهزعم خودش كار متفاوتي را انجام ميدهد؛ اما مهم در كار تلويزيون، مردم هستند. اگر يك سريال بتواند هم مردم و هم خواص را جذب كند، كار مهمي انجام داده است. اين مساله مهمي است كه حميد نعمتالله هم مردم و هم خواص و از همه مهمتر بچههاي هنرمند را جمع كرد.
تهيهكننده سريال «وضعيت سفيد» گفت: زماني كه ساخت اين سريال را پيگيري ميكرديم، روي دو نكته به عنوان ويژگي سريال حساب ميكرديم.
وي افزود: يكي از آنها، خاطرهانگيز بودن است؛ زيرا «وضعيت سفيد» دوراني را بازسازي و حسي را ايجاد ميكند كه باعث ميشود بيننده حساب ويژهاي روي آن باز كند.
وي تاكيد كرد: دوران موشكباران تهران براي مخاطبان خاطرهانگيز است و به هر نوعي كه پرداخته ميشود، باعث ميشود كه بتوان روي آن به لحاظ جذب مخاطب، حساب باز كرد.
شفيعي ادامه داد: نكته دوم، شخصيتهاي متفاوت هستند. امير، منيژه، بهروز ، محترم، حتي همايون و احترام شخصيتهاي متفاوتي هستند كه مخاطبان، آنها را دوست خواهند داشت. اين دو مورد، هم تفاوت كار ما با ديگر كارهاست و هم ويژگيهاي اين سريال محسوب ميشود.
وي درباره بازيگران سريال «وضعيت سفيد» هم گفت: متاسفانه مسالهاي كه در بازيگران حرفهاي ما وجود دارد، ديده شدن است. در «وضعيت سفيد» نقشها بين30 تا 35 بازيگر تقسيم شده بود و تجربه خوب نعمتالله هم باعث شد، همه اين مساله را بپذيرند. در بين بازيگران ما، ديده شدن، مرسوم است؛ اما در سريال ما، همانطور كه بازيگران مطرح حضور داشتند، بازيگران ديگر هم همان قدر ديده ميشدند. اين ممكن است در نگاه اول، باعث جبههگيري شود؛ ولي همه بازيگران، اين امر را پذيرفتند.
تهيهكننده «وضعيت سفيد» در پاسخ به اين پرسش كه آيا از ابتدا پيشبيني ميكرد سريالش با استقبال مخاطبان مواجه شود، گفت: ما تجربههاي جديدي در تلويزيون انجام داديم و همه با يك آزمون و خطا وارد كار شديم و در نهايت، اتفاقي كه ميبينيم، رخ داد.
شفيعي درباره استفاده از صحنههاي آرشيوي برنامههاي دهه 60 در سريال «وضعيت سفيد» عنوان كرد: اين قسمتها را از آرشيو صداوسيما كه همكاري خوب با ما داشت، دريافت كرديم و هرچه نياز داشتيم، در اختيارمان قرار گرفت.
وي تاكيد كرد: اين صحنهها در فيلمنامه وجود داشت و همه آنها ملزوماتي بود كه در فيلمنامه نوشته شده بود و نياز داشتيم.
گفتوگو با اسماعيل سلطانيان، بازيگر نقش عمو بهرام در سريال «وضعيت سفيد»
كارهايم يادگاري كوچكي براي مخاطبان است
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اسماعيل سلطانيان متولد كرمانشاه است و به قول خودش از 12 سالگي روي صحنه تئاتر، بازيگري را تجربه كرده است با بازي در فيلم بايكوت پا به دنياي سينما گذاشت و در ادامه در فيلمهايي مانند بايسيكلران، اسكادران عشق، دستفروش، افسون و... بازي كرد. بازي او در فيلم بايسيكلران آنقدر درخشان بود كه بسياري به آينده بازيگري او اميدوار شدند. در سالهاي اخير بيشتر او را به واسطه نقشهايي كه در تلويزيون بازي كرده است، ميشناسيم. اسماعيل سلطانيان، بازيگر سينما، تلويزيون و تئاتر است و بزرگترين دغدغهاش به جا گذاشتن خاطرهاي خوش براي مخاطبانش است. به واسطه حضور اين بازيگر در سريال «وضعيت سفيد» و نقش عمو بهرام با او به گفتوگو نشستيم.
از پيوستنتان به گروه بازيگران سريال وضعيت سفيد برايمان بگوييد؟
من قبلا با آقاي شفيعي و تهيهكننده سريال وضعيت سفيد در چند كار همكاري كرده بودم. به هر حال مثل كارهاي قبلي با من تماس گرفتند و پيشنهاد بازي در اين كار را به من دادند. من ابتدا فكر ميكردم كارگردان اين كار، آقاي سعيد نعمتالله، نويسنده مجموعه رستگاران هستند، ولي بعد متوجه شدم كه برادرشان يعني حميد نعمتالله كارگرداني اين كار را به عهده دارند. من حميد نعمتالله را نميشناختم و با او كار نكرده بودم، ولي از اين كه تجربه همكاري با اين عزيز را پيدا كردم بسيار خوشحالم.
وقتي براي بازي در اين كار دعوت شديد فيلمنامه آماده بود يا متنها بتدريج و حين كار به دستتان ميرسيد؟
فيلمنامه كاملا آماده بود، اما مسالهاي كه وجود داشت اين بود كه ابتدا قرار بود اين سريال در 26 قسمت تهيه شود، ولي بعدا به 40 قسمت رسيد و از اين جهت كار طولانيتر شد.
از نقش عمو بهرام بگوييد. اين نقش چقدر به شما نزديك يا دور است؟
نقشم را در اين كار بسيار دوست دارم، چون به من خيلي نزديك بود. من هم در خانواده خودم به عنوان بزرگتر تصميمگيرنده نهايي هستم و البته در زندگي واقعي من از عمو بهرام فعالتر و پرجنب و جوشترم.
فضاي اين سريال به نوعي تداعيكننده دوران جنگ و اتفاقات آن دوران است. خودتان چقدر اين فضا را درك كرديد و از آن خاطره داريد؟
بسيار زياد از آن دوران خاطره دارم. حتي من هم مجبور شدم مدتي با خانوادهام از تهران به شهرستان كوچ كنم. چون تهران زير موشكباران بود و ديگر جاي زندگي نبود. حتي جالب است بدانيد در زمان جنگ من در تئاتر بازي ميكردم و وقتي آژير قرمز را ميزدند، چراغها را خاموش ميكرديم و با شمع يا فانوس كارمان را روي صحنه ادامه ميداديم. به هر حال بخوبي آن فضا و خاطراتش را به ياد دارم.
چطور به نقش عمو بهرام نزديك شديد؟
بازي در اين نقش در ظاهر برايم ساده بود، اما در اصل دشواريهاي خاص خودش را داشت. چون آقاي نعمتالله همان ابتداي كار به من گفتند بهرام يك آدم مثبت و در عين حال غمگين است. غمگين به اين معنا كه نميتواند بين خواهر و برادرهايش آشتي برقرار كند و مثبت از اين جهت كه دوست ندارد دل كسي را بشكند. او كار خاصي نميتواند براي خانوادهاش انجام دهد، ولي اميدوار است و هر كاري ميكند كه بتواند فضا را شاد كند.
عمو بهرام يك شخصيت دروني داشت و از اين جهت بازي زير پوستي را ميطلبيد. او در عين بيحركتي بايد حركت ميكرد. براي همين بازي در اين نقش بسيار دشوار بود كه البته با كمكهاي آقاي نعمتالله توانستم به اين شخصيت نزديك شوم.
وضعيت سفيد، يك مجموعه پربازيگر است. از اين جهت دغدغهاي نداشتيد كه نقش شما در بين شخصيتهاي ديگر گم شود يا كمتر ديده شود؟
خير. درست است كه اين سريال، شخصيتهاي زيادي دارد ولي هيچكدام از آنها نسبت به ديگري برتري ندارد. ضمن اين كه همه ما يا جلوي دوربين بوديم يا در صحنه به نوعي حركت داشتيم. چون در بيشتر سكانسها همه اعضاي خانواده بايد حضور ميداشتند.
از طرفي من بعد از 40 سال فعاليت در عرصه بازيگري تا حدودي توانستهام تواناييهايم را نشان بدهم و ديده شوم. براي همين دغدغه خاصي براي كمرنگبودن نقشم نداشتم و تنها دغدغهام اين بود كه عمو بهرام بتواند تاثيرش را در قصه روي مخاطب بگذارد. اگر اين اتفاق افتاده پس يعني من كارم را درست انجام دادهام.
وضعيت سفيد چه جايگاهي در پرونده هنري شما دارد؟
جايگاه خوبي دارد. البته اين مخاطبان هستند كه بايد به كار من نمره بدهند و از آن استقبال كنند. اگر مردم اين كار را دوست داشتهاند پس من هم از بازي در اين كار راضي هستم.
در ابتداي مصاحبه گفتيد كه اين سريال اولين تجربه همكاري شما با حميد نعمتالله است. اين تجربه برايتان چگونه بود؟
خيلي عالي بود و اميدوارم كه يك بار ديگر اين فرصت برايم فراهم شود كه بتوانم مقابل دوربين اين كارگردان ايفاي نقش كنم. حميد نعمتالله يك جوان باتجربه است كه بسيار آرامش دارد و اين آرامش را ميان گروهش هم تقسيم ميكند.
از مسيري كه تا به امروز در عرصه بازيگري طي كردهايد راضي هستيد؟
راضي هستم، اما به همه خواستههايم نرسيدهام.
منظورتان چيست؟
از راهي كه براي خودم انتخاب كردم راضي هستم. يادم ميآيد 12 ساله بودم كه روي صحنه تئاتر نقش يك پيرمرد 70 ساله را بازي ميكردم و با چسب دوقلو روي صورتم پنبه ميچسباندم. من براي رسيدن به آرزوهايم خيلي تلاش كردم، اما يك هنرمند حداقل توقع دارد پس از 40 سال كار يك سرپناهي داشته باشد و خانه به دوش نباشد و از طرفي نياز مالي هم نداشته باشد. الان خيلي از هنرمندان پيشكسوت به قول معروف هشتشان گرو نهشان است، اما با اين همه خوشحالم كه هميشه اين مردم بودند كه دستمزد واقعي ما را دادهاند و مشوقمان بودند.
سينما، تئاتر يا تلويزيون؛ بازي در كدام يك برايتان لذتبخشتر است؟
اولا كه اين سه مقوله كاملا از هم جدا هستند و هيچ ربطي به يكديگر ندارند، اما من بعد از سالها فعاليت در عرصه بازيگري صراحتا ميگويم بازي در تلويزيون را بيشتر دوست دارم چون ماندگاري بيشتري دارد و مخاطبانش هم بيشتر هستند و از اين جهت بيشتر هم مورد قضاوت و نقد قرار ميگيريم.
شما در سريال ستايش هم نقش حسنآقا را بازي كرديد از اين نقش و حضورتان دراين سريال برايمان بگوييد؟
ستايش هم جزو كارهايي است كه آن را خيلي دوست دارم و از آقاي سلطاني به عنوان كارگردان خيلي چيزها آموختم. حسنآقا يك شخصيت رئال و واقعي بود كه امثال او را در دهه 60 بسيار ميديديم. در آن زمان همسايهها خيلي به هم نزديك بودند، حتي نزديكتر از افراد فاميل. مثل امروز نبود كه كسي از حال ديگري خبر نداشته باشد. به هر حال اين شخصيت را هم بسيار دوست داشتم و فكر ميكنم خيلي خوب هم توانست با مردم ارتباط برقرار كند.
شما آخر قصه را ميدانيد؟
خير. خيليها اين سوال را از من ميپرسند، اما باور كنيد كه من هم بياطلاع هستم و اگر فرصت كنم مثل بقيه مردم جمعه شبها اين كار را دنبال ميكنم تا ببينم آخر قصه ستايش چه ميشود.
بزرگترين نقطه ضعف سريال ستايش از نگاه شما چيست؟
من فكر ميكنم طولانيشدن اين كار به روند قصه ضربه زده است و حتي مخاطب را هم خسته كرده به همين دليل بيشتر مخاطبان اين سريال دوست دارند فقط از آخر سريال باخبر شوند.
حضور شخصيتهاي متعدد باعث شده كه خط اصلي داستان گم شود به هر حال اين كارگردان و نويسنده هستند كه در نهايت تصميم ميگيرند كار را چگونه به پايان برسانند.
چه كارهايي از شما در آينده خواهيم ديد؟
در تلهفيلم گلبهار به تهيهكنندگي خانم پوران درخشنده بازي كردهام كه در ارتباط با كودكان و نوجوانان است و بزودي قرار است در يك سريال به كارگرداني حميد تاجبخش بازي كنم كه آن هم مربوط به گروه كودك و نوجوان شبكه 2 سيماست.
پس از اين همه سال بازي در نقشهاي مختلف آيا هنوز هم در انتخاب كارهايتان حساسيت داريد يا حق انتخاب به خود ميدهيد؟
حساسيت به معناي وسواس در انتخاب نقش ندارم، اما چيزي كه برايم مهم است تاثيرگذاري آن نقش در طول كار و قصه است. برايم مهم كوتاهي يا بلندبودن نقش نيست بلكه دوست دارم كارهايم يادگاري كوچكي باشند براي مخاطبانم.
ساخت آثار تلويزيوني با موضوع دفاع مقدس را پس از گذشت سالها از جنگ چگونه ارزيابي ميكنيد؟
به هر حال جنگ و دوران دفاع مقدس جزو خاطرات همه ما ايرانيان است.
حتي بچههاي امروز هم با مقوله جنگ آشنا هستند. توليد سريال و فيلم با موضوع سالهاي دفاع مقدس خوب و مفيد است و حداقل يادآور بخشي از خاطرات زندگي همه ماست كه تلخيها و شيرينيهاي آن را به ياد داريم.
شما در كارهاي تلويزيوني زيادي بازي كردهايد. به نظر خودتان كدام كارتان از بقيه بهتر است؟
فكر ميكنم در همين كارهاي اخيرم سريال رستگاران بيش از پيش توانست با مخاطبان ارتباط برقرار كند و خودم هم آن نقش را دوست دارم.
و سوال آخر اين كه شما در اكثر كارهايتان بسيار واقعي و راحت بازي ميكنيد. انگار اصلا دوربين وجود ندارد. چگونه يك نقش را باورپذير اجرا ميكنيد؟
در عين حالي كه دوربين را دوست دارم اما توان اين را هم دارم كه آن را ناديده بگيرم موقعي كه روي صحنه تئاترهستم فقط بازيگر هست و تماشاگران، اما زماني كه در سينما يا تلويزيون كار ميكنم فقط من هستم و دوربين، اما با حضور دوربين، براي تماشاگرانم ارزش ويژهاي قائل هستم و كار خودم را متصل به آنها ميدانم. پس وقتي ميخواهم كار كنم به هيچكس جز تماشاگر فكر نميكنم.
محبوبه رياستي / روزنامه جام جم
دوشنبه 2 آبان 1390
_____________________________
به بهانه پخش «وضعيت سفيد» در شبكه 3
برشي از زندگي در دهه 60
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
مدتي است توليد و پخش سريالهايي با موضوع دفاع مقدس در تلويزيون رو به افزايش است. پس از نابرده گنج و شوق پرواز اينك با نخستين سريال حميد نعمت الله با عنوان وضعيت سفيد مواجه هستيم كه نه خود جنگ و رخدادهايي از آن، بلكه دوران جنگ را در دهه 60 به تصوير كشيده است.
اگر نام خود سريال را معيار قرار دهيم، وضعيت سفيد شرايط بعد از آتش و انفجار و وضعيت قرمز را نشان ميدهد. واقعيت اين است سينماي دفاع مقدس ما به جنبههاي اجتماعي و سبك زندگي مردم در زمان جنگ توجهي نكرده است. آثارجنگي ما يا درباره فضاي جبهه و مناسبات آدمهاي جنگ بوده يا حضور رزمندگان و دغدغهها و مسائل آنها در فضاي شهري و دوران بعد از جنگ، اما نعمتالله با رويكردي مردم شناختي و هوشمندانه، به روايت سبك زندگي مردم و مناسبات آنها در زمان جنگ پرداخته و تاثيرات جنگ را بر زندگي مردم عادي در آن دهه بازنمايي ميكند.
آنچه در اين سريال براي مخاطب ايراني جذاب است، فارغ از قصه و بازيگري، حس نوستالژي و خاطره بازيهايي است كه كارگردان به واسطه توجه به نشانههاي رفتاري و نمادين زندگي درآن دوران داشته كه اين حس خاطره برانگيز را ميتوان از همان تيتراژ ابتدايي سريال هم تشخيص داد؛ استفاده از تصاوير و جلوههايي از زندگي در دهه 60 از برنامههاي تلويزيوني گرفته تا خودروها و خيابانها و صف ايستادن تا نمايش كوپنها و مصاحبههاي تلويزيوني و همه عناصر و نشانههايي كه ميتواند با تداعي خاطرات زندگي در دهه 60 مخاطب را به آن دوران ببرد.
به نظر ميرسد حميد نعمتالله و دوست فيلمنامهنويساش هادي مقدمدوست علاقه زيادي بهخاطره بازي دارند و نشانههايي از اين حس را ميتوان در 2 فيلم قبلي وي يعني بوتيك و بيپولي هم رديابي كرد. اساسا تاثيرات سينماي نعمتالله با اين دو فيلم را بخوبي ميتوان در سريال وضعيت سفيد حدس زد، از نوع روابط و ديالوگگويي شخصيتهاي قصه تا فضاي شلوغ و پركاراكتري كه گاه آنقدر در بند جزئيات قرار ميگيرد كه احساس ميشود سريال فاقد قصه و ساختار داستاني مشخص است.
يكي از ويژگيهاي بارز اين سريال، پربازيگر بودن آن است كه هر كدام با رفتارشناسي خاص خود و موقعيتي كه در درام دارند، بخشي از همان خاطره بازيهاي كارگردان را براي مخاطب به تصوير ميكشند. در عين حال وضعيت سفيد، حول محور شخصيت نوجوان قصه يعني اميرقرار دارد و به نوعي موقعيت جنگ و تاثيرات اجتماعي را در آن دوران روايت ميكند؛ بازيهاي متفاوت در يك سريال تلويزيوني كه درهمان قسمت اول توانست نظر بسياري از مخاطبان را به خود جلب كند. در واقع ساختار كلي درام از نظر نسبت بين شخصيتها و قصه، در يك موقعيت وحدت در عين كثرت قرار دارد. يعني اگر چه داستان واجد شخصيتهاي مختلف و بظاهر قصهاي پراكنده است، اما محوريت شخصيت امير، به آن وحدت و انسجام ميبخشد. واقعيت اين است چالش اصلي سريال دقيقا در همين نقطه شكل ميگيرد. به اين معني كه به نظر ميرسد هيچ درامي تاكنون شكل نگرفته است و كارگردان صرفا با توجه به جزئيات و نگاهي ميني ماليستي به زندگي اجتماعي در دوران جنگ صرفا به بازنمايي ابعاد گوناگون اين زيست متفاوت ميپردازد. البته با توجه به اينكه وضعيت سفيد سريال 45 قسمت دارد شايد كمي زود باشد تا درباره اين مساله قضاوت كنيم، در ضمن بايد پذيرفت نمايش جزئينگرانه اين موقعيت كه با عقبه خاطرات مخاطبان بويژه آنها كه دوران جنگ را تجربه كردهاند خود ميتواند واجد ظرفيتهاي دراماتيكي باشد و دست كم تماشاي آن را براي بيننده لذت بخش كند.
وضعيت سفيد از اين حيث واجد يك نوع رويكرد گزارش گونه و مستندواري است كه كوشيده تصويري جامع و جذاب از شيوه زندگي مردم در زمان جنگ ارائه كند. رفتن به پناهگاه، همزيستي مسالمتآميز با هم، روابط عاشقانهاي كه در اين موقعيت شكل ميگيرد و حتي اختلافاتي كه در اين میان روي ميدهد و در يك كلام زندگي در شرايط سخت، از جمله عناصر اين درام است كه فينفسه قابليت نمايشي دارد. به عبارت ديگر، تا اينجاي كار قصه به شكلي جلو رفته كه همين جزئيات ـ كه حتي دراشياء وخرت و پرتهاي زندگي كسي مثل اميرهم لحاظ شده ـ خود واجد ظرافتهاي نمايشي بوده و با حافظه تاريخي مخاطب پيوند خورده و دراماتيك شده است.
يكي از وجوه اين امتياز، قطعا در نوع و جنس ديالوگهايي است كه بويژه اميراستفاده ميكند. سريال بخوبي توانسته اين شخصيت را بهگونهاي ترسيم كند كه به لايههاي دروني و تخيلي و روياپردازي يك نوجوان در زمان جنگ و دنياي خاصي كه نوجوانان در آن دهه اززندگي و دنياي اطرافشان داشتند، بپردازد. تعلق خاطري كه او به اشيا و خرت و پرتهاي خود دارد يا علاقه او به مريم ازجمله اين موارد است كه خوب از كار درآمده است.
در مقابل شخصيت امير، با شخصيت فردي معتاد به نام بهروز مواجه هستيم كه نوع حرف زدن او به يكي از بازيگران معروف قبل از انقلاب شباهت دارد و اين نه از حيث بازيگري يك تقليد كه از لحاظ شخصيتپردازي تاثيرپذير و همانندسازيهايي است كه جوانان آن دوره از بازيگران مشهور قبل از انقلاب داشتهاند.
واقعيت اين است كه نبايد سريال وضعيت سفيد را در ذيل ژانر سينماي دفاع مقدس به معناي متعارفش قرار داد. در واقع كارگردان از اين زمينه به عنوان بستري دراماتيكي براي بازنمايي زندگي اجتماعي مردم در آن دوران استفاده كرده و اتفاقا در بازنمايي اين موقعيت موفق هم بوده است. كاركرد خاطرهپردازي و ايجاد حس نوستالژي و زمينهاي كه براي قياس آن دوره با زندگي در زمانه حاضر به واسطه تماشاي اين سريال ايجاد ميشود را هم بايد به ويژگيهاي اين سريال اضافه كرد و اين مجموعه ميتواند تجربه و نمونه خوبي باشد تا فيلمسازان دفاع مقدس ما سراغ سوژههاي تازهتري از دوران جنگ بروند و زندگي اجتماعي مردم را به عنوان بخشي از واقعيت جنگ به تصوير بكشند.
سيدرضا صائمي
ضمیمه قاب کوچک روزنامه جام جم - شنبه 30 مهر 1390
_____________________________
نماي اول
سفر به خاطرات گذشته
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
داستان سريال وضعيت سفيد در زمان جنگ ميگذرد. ابتدا بايد گفت تكنيك به كار رفته در تيتراژ اين سريال، استفاده از فيلمهاي مختلف است و المانهاي گرافيكي و انيميشن در آن استفاده نشده است كه در نگاه اول ميتوان گفت اين موضوع باعث وحدت فرمي اثر شده و در همه جاي آن به يك شكل تكرار ميشود كه جزو نكات مثبت آن به شمار ميرود.
تصاوير تيتراژ به 3 دسته عمده تقسيم ميشوند:
دسته اول، تصاويري كه كاملا مستند هستند.
دسته دوم، تصاويري كه ساختگي هستند و در زمان حال فيلمبرداري شدهاند و دسته سوم، آنها كه بهرغم فيلمبرداري در زمان حال، ايدهاي مرتبط با گذشته دارند.
در تصاوير دسته اول بسيار عالي عمل شده است، چون فوقالعاده هوشمندانه انتخاب شدهاند و يادآور بيشترين حجم از خاطرات در كوتاهترين زمان ممكن هستند، تصاويري مانند كارتن دوست داشتني و پرخاطره لولك و بولك و بسياري از برنامههاي محبوب و معروف تلويزيوني آن دوران نظير شاهكار علي حاتمي، هزاردستان. همچنين فيلمهاي مستندي از زمان جنگ و دوران آشفتگيهاي خياباني كه كمك بسيار زيادي در انتقال جو تاريخي سريال كرده است.
اما گروه دوم يعني تصاوير ساختگي، صرفا در زمان حال گرفته و سعي شده با كمك فيلترهاي مختلف به آن حالتي قديمي داده شود تا بتواند همانند تصاوير بخش اول عمل كند كه در اجرا ناموفق بوده است. اينگونه افكتها نميتوانند بخوبي پاسخگوي تغيير زمان در تصاوير باشند. مگر آن كه در كيفيت فيلمبرداري اوليه آنها نيز اين نكته رعايت شود. يعني كيفيت تصويربرداري كمي پايينتر بيايد تا بتوان با اضافه كردن افكتهاي مختلف حس قديمي بودن را كاملا منتقل كرد، اما اين اتفاق در تيتراژ وضعيت سفيد رخ نداده است، به همين دليل كمي تصنعي و غيرقابل باور به نظر ميرسد.
و اما در قسمت سوم، عمده مانور تيتراژ روي مسائلي است كه به شكلي براي مخاطب حالتي نوستالژيك دارد. به اين معنا كه با يادآوري خاطرات گذشته او را به يك دوره تاريخي خاص ببرد يا به بيان بهتر او را آماده پذيرش يك دوره تاريخي خاص بكند. در اين قسمت تيتراژ به سراغ ايدههاي نوستالژيك رفته است، يعني كارهايي كه در آن دوره كودكان و نوجوانان انجام ميدادهاند را به تصوير كشيده است.
تصاويري نظير رسم داستان مصور در گوشه كتابهاي درسي و ورق زدن آنها و در نتيجه ايجاد حركت در آن تصاوير و بسياري ديگر از اين نوع ايدهها كه واقعا عالي و خوب انتخاب شدهاند. از اين جهت كه عمدتا اموري هستند كه توسط قشر اعظم مخاطبان در دوره دانشآموزي تجربه شده است.
موسيقي تيتراژ بسيار با فضاي سريال همخوان است و نميتوان آن را جزيي جداي از آن دانست. استفاده از كمانچه در موسيقي تيتراژ توانسته حسهايي مانند نوستالژي و گرماي موجود ميان جامعه آن زمان را منتقل كند.
حمیدرضا رفعتنژاد
ضمیمه قاب کوچک روزنامه جام جم - شنبه 30 مهر 1390
عباس غزالی (عمو بهروز همونی که معتاد بود و زنش حاملست)نقل قول:
یونس غزالی (بازیگر نقش امیر )
برادرن در واقعیت ؟؟؟؟؟نقل قول:
خطب به دوستانی که میگن این سریال داستان نداره.
اصل داستان و تلخی اش هنوز مونده!
این خاطره بازی ها نیز بگذرد.
به شدت منتظر بعد از این آرامش هستم.
سریال خوش ساختیه .ولی نتونسته تمامی مسایل و رویدادهای اون روزها رو نمایش بده (حتی گاهی هم به حواشی بیشتر پرداخته شده !) توی کاراکترها امیر شخصیت جالبی داره .
دوستان من یه سوال واسم پیش اومده اونجایی که امیر با شرین خیالی صحبت میکنه شیرین بهش میگه اگه بیایی باهات تند برخورد میکنم و همین کارو تو مدرسه کرد بعدش اونجایی که یارو داشت مرثیه میخوند شیرین یه جمله گفت موندم توش گفتش "گفته بودم باهات تند برخورد میکنم " دقیقا همین جمله بود من که متوجه نشدم هر کی فهمیده منو روشن کنه
نقل قول:
قبلا بهش گفته بود سره کلاس نیاد ، گفت اگه بیای باهات بد برخورد میکنم
به بهانه استقبال از سريال "وضعيت سفيد"
جنگ از نگاه نسلهاي مختلف
جنگ تحميلي تنها در جبههها خلاصه نميشد بلكه در پشت جبهه نيز آدمهاي بسياري را به صورت مستقيم يا غيرمستقيم درگير خود كرد بود. تاثيرات پيدا و پنهان جنگ تحميلي در زندگي تك تك افراد سرزمينمان به نوعي تجلي داشته و همه در اين ايام نوعي از زندگي را تجربه كردهاند كه لحظههاي مشابه بسياري دارد و خاطرات جمعي زيادي از آن روزها در ذهنها باقي مانده است؛ با اين وجود اما تا به حال بازنمايي اين تاثيرات در توليدات رسانهاي بسيار اندك بوده است.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
كريستوفر بالس يكي از متفكران حوزه مطالعات ادبي و فرهنگي است كه روي مفهوم ذهنيت نسلي تمركز كرده و به عنوان يكي از حوزههاي مورد علاقهاش به پژوهش در اين زمينه پرداخته است.
او معتقد است نويسندگان، فيلمسازان و هنرمندان دستاندركار آنند كه هويت ناخودآگاه يك نسل را به نحوي بسيار جدي و همه جانبه به خودآگاهي تبديل كنند.
او همچنين هر نسلي را داراي يك سري «ابژههاي نسلي» متمايز از ديگر نسلها ميداند و مفهوم اُبژه نسلي را عبارت از شخص، مكان، شيء يا رويدادي تعريف ميكند كه از نظر فرد تبيينكننده نسل اوست و به يادآوردنش احساسي از نسل خود او را در ذهنش زنده ميكند. اين اُبژههاي نسلي همچنين به نحوي ناخودآگاهانه به ايجاد احساس همبستگي نسلي منجر ميشوند.
بالس به عنوان نمونه اشاره ميكند كه: «من جنگ جهاني دوم را چندان به ياد نميآورم و نسل متولد 1953 هيچ خاطرهاي از آن ندارد. آنان زماني به دنيا آمدند كه اين جنگ به پايان رسيده بود. با اين همه، جنگ جهاني دوم يگانهاُبژه بسيار مهم و مشترك جواناني است كه در زمان رخ دادن آن بيست و چند ساله شدند و شخصيتشان شكل گرفت.»
او در بخش ديگري از تبيين اين نظريه به مفهوم هويت نسلي نيز اشاره ميكند و مينويسد كه هر نسلي ظرف 10 سال به هويت خود نائل ميشود، يعني زماني كه آحاد آن نسل تقريبا 20 تا 30 سالهاند.
ميتوان با نگاهي به نظريات بالس جنگ تحميلي و حمله نيروهاي بعثي به خاك ايران را به عنوان يك رويداد تاريخي در زمره اُبژههاي نسلي، دو نسل تلقي كرد؛ يك نسل آنهايي كه حوالي 30 سالگي قدم ميزنند و خاطرات كودكيشان از اتفاقات جنگ پر است؛ يك نسل هم آنهايي كه 40 تا 45 سالگي خود را سپري ميكنند و به نوعي كنشگر زمان جنگ بودهاند.
حميد نعمتالله نيز در سريالي كه چند وقتي است تحت عنوان وضعيت سفيد روانه آنتن شبكه سه سيما كرده است، با اين دو نسل بيشتر كار دارد؛ هرچند قصد نداريم مخاطبان او را محدود به اين دو نسل كنيم اما با نگاهي به اطرافيان خودمان درخواهيم يافت اين مجموعه بيش از همه با اين دوگروه سني ارتباط برقرار كرده است.
نعمتالله با اين دسته از مخاطبان كه اتفاقا تعدادشان هم كم نيست، از لحظاتي ميگويد كه هنوز هم بعد از گذشت اين همه سال برايشان زنده و ملموس است.
او با نشاندادن نشانههايي دقيق و نزديك به واقعيت قصد دارد در هر سكانس از سريالش براي آنها خاطرهاي را زنده كند.
خاطرههايي از نحوه مواجهه افراد با وضعيتي مشابه آنچه با تكتك سلولهايشان طي آن سالها تجربه كردهاند و همچنين خاطرههايي از يادآوري اشيايي كه آن روزها همه ما از آنها استفاده ميكرديم و چه بسا در گوشه و كنار خانههاي بسياري از ما نمونههايي از آنها هنوز هم وجود داشته باشد.
با اين اوصاف، ثبت نمايشي رخداد تاريخي موشكباران شهرها در سالهاي دفاع مقدس و بازگويي خاطرات آنروزها شايد اولين و مهمترين هدف مجموعه وضعيت سفيد باشد اما پيامهايي در بطن اين سريال نيز نهفته است كه فارغ از هرگونه شعارزدگي و بهگونهاي ريزبينانه در لحظه لحظه داستان گنجانده شده و به صورتي كاملا غيرمستقيم براي مخاطبان دروني ميشود.
مخاطب اين مجموعه در هيچ يك از بخشهاي آن شعار نميشنود بلكه پيامهاي اين فيلم را با احساسش درك ميكند.
بازنمايي جذابيتهاي داشتن يك خانواده بزرگ نيز يكي ديگر از نكات مورد توجه اين سريال است. خانواده بزرگ وضعيت سفيد را ميتوان نمادي از يك جامعه بزرگ دانست كه افراد آن هم در نوع جهانبيني و هم در نوع سبك زندگي تفاوتهاي زيادي با يكديگر دارند اما به واسطه يك تهديد بيروني ميتوانند در نهايت اين اختلاف سليقهها را در خود هضم كنند و با يكديگر به هر نحوي كه شده كنار بيايند.
نمايش چگونگي اختلاف افكني افراد سودجو در ميان افراد يك خانواده، همچنين بلوغ تدريجي شخصيت يك نوجوان در مسيري كه از بيهودگي و سرسري گرفتن به سمت توجه و جديت به زندگي سوق پيدا ميكند از جمله مواردياست كه در لايههاي پنهاني اين سريال به آن پرداخته شده و درواقع در پسزمينه حوادثي كه شاهد آن هستيم اتفاقات عميقتري در حال رخ دادن است.
در وضعيت سفيد همچنين سبك زندگي آدمهايي نشان داده شده است كه فرسنگها از جبهههاي جنگ دور بودهاند اما اين پديده، زندگي آنها را نيز به ميزان زيادي تحتالشعاع قرار داد.
اين آدمها تا به حال در مجموعه توليداتي كه با مضمون دفاع مقدس ساخته شده است حضور چنداني نداشتهاند و ميتوان گفت حميد نعمتالله به بهترين شكل آنها را از سايه به بيرون كشيده و هر شب نشانمان ميدهد. او با بازنمايي اين قشر از جامعه نشان داد كه تاثيرات جنگ تحميلي به وسعت جغرافياي خاك ايران متفاوت است و هرگوشه از آن هنوز هم ميتواند دستمايه توليد يك اثر هنري باشد.
بايد بپذيريم جنگ به عنوان تجربه زيسته مشترك ايرانيان تنها مختص كساني كه در جبههها جنگيدهاند نبوده و جنگ تحميلي تنها در جبههها خلاصه نميشد بلكه در پشت جبهه نيز آدمهاي بسياري را به صورت مستقيم يا غيرمستقيم درگير خود كرد بود.
تاثيرات پيدا و پنهان جنگ تحميلي در زندگي تك تك افراد سرزمينمان به نوعي تجلي داشته و همه در اين ايام نوعي از زندگي را تجربه كردهاند كه لحظههاي مشابه بسياري دارد و خاطرات جمعي زيادي از آن روزها در ذهنها باقي مانده است؛ با اين وجود اما تا به حال بازنمايي اين تاثيرات در توليدات رسانهاي بسيار اندك بوده است.
حميد نعمتالله و دستاندركاران مجموعه تلويزيوني وضعيت سفيد آغازگر خوبي براي اين راه بودهاند و بازخورد رسانهاي اين اثر هم نشان ميدهد با آغازي قوي مواجهيم. درواقع وضعيت سفيد اهميتش را از همين پرداختن به جزئيات و بازنمايي همين خاطرات جمعي مشترك پيدا كرده است و به عنوان سندي ارزشمند از مردم نگاري آدمهاي زمان جنگ باقي خواهد ماند.
وضعيت سفيد به خوبي توانسته اُبژههاي نسلي ما را به يادمان بياورد و حتي خيلي بهتر از آنچه كه به خاطر ميآوريم تجربه زيسته ما را به تصوير كشيده؛ استقبال خوبي هم كه از اين اثر صورت گرفته از همين حالا نشان ميدهد به عنوان تجربه موفقي در كارنامه كاري كارگردانش ثبت شده است.
مبينا بنياسدي - سایت روزنامه جامجم سه شنبه 03 آبان 1390
این پرستاره تو درمانگاه چقدر شبیه پوراندخت مهیمن بود حتی صداش هم شبیه اون بود!
فکر کنم خواهرش بود!
خواهرش چیه... خوده افتخار (مادر امیر) بود... + دو قسمت قبلش هم سر جلسه امتحان امیر، اون مراقبه که میاد عکسش رو تو روزنامه نشونش میده، علی سلیمانی (بهزاد) بودش! گویا بازیگر کم آوردن!!:31:نقل قول:
جدی؟؟؟نقل قول:
آخه خیلی شبیهش بود ولی انگار خودش نبود!:31:
یعنی یه بازیگر یا حتی نا بازیگر که پرستاری که قراره چند تا جمله بگه و بره بازی کنه هم نبوده؟:18:
گزارش فارس از نشست «وضعیت سفید» در فرهنگسرای رسانه؛
نعمتالله: ساخت «وضعیت سفید» تمام دردسرهای یک سریال تاریخی را داشت
«حمید نعمت الله» با بیان اینکه ساخت «وضعیت سفید» تمام دردسرهای یک سریال تاریخی را داشت، گفت: «وضعیت سفید» با همدلی تک تک عوامل ساخته شد.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
به گزارش خبرنگار رادیو و تلویزیون فارس، عصر امروز نشست نقد و بررسی سریال «وضعیت سفید» با حضور «حمید نعمت الله» (نویسنده و کارگردان)، «حمیرا ریاضی»، «سهلا گلستانی» (بازیگران)، «سودابه سعیدنیا» و «خشایار موحدیان» (تدوینگران) و «نیما حسنینسب» (مجری و منتقد) در فرهنگسرای رسانه برگزار شد.
مراسم راس ساعت ۱۶:۳۰ دقیقه با تلاوت آیاتی چند از کلام الله مجید و پخش سرود ملی جمهوری اسلامی ایران آغاز شد.
سپس «نیما حسنینسب» از «حمید نعمت الله» در مورد شرایط و روند تولید سریال «وضعیت سفید» سوال کرد که وی در پاسخ، اظهار داشت: بعد از ساخت فیلم سینمایی «بوتیک»، فیلمنامه این کار را با «هادی مقدم دوست» نوشتیم.
وی در ادامه افزود: قرار بود سال بعد از «بوتیک» این سریال را بسازیم اما شرایط آن فراهم نشد و سالها بعد این امکان فراهم شد. ۸ ماه پیش تولید داشتیم، ۱۸ ماه فیلمبرداری و تا همین امروز هم تدوین سریال ادامه دارد.
بنا براین گزارش، در ادامه این نشست «نیما حسنینسب» از «سودابه سعید نیا» در مورد نحوه تدوین کار سوال کرد که وی در پاسخ، بیان داشت: من و «خشایار موحدیان» اولین بار نیست که با هم کار میکنیم و سالها است که کار مشترک در زمینه تدوین انجام میدهیم و این سریال هم روز پخش تدوین میشود.
در ادامه «سهیلا گلستانی» در مورد نقش خود در سریال «وضعیت سفید»، اظهار داشت: در مورد نقش خودم خیلی توضیحی ندارم اما این نقش حاصل یک کشف به طور مشترک توسط کارگردان و بازیگر بود که قبل از شروع فیلمبرداری کار با یک جرقه اتفاق افتاد.
این بازیگر در ادامه افزود: روزهای اول من و «عباس غزالی» خیلی لهجه نداشتیم اما رفته رفته هر چه که جلوتر رفتیم «حمید نعمت الله» احساس کرد در ما باید یک تغییری ایجاد شود و روزی از من خواست که یک شعر محلی برایش بخوانم و من هم یک شعر به زبان مازندارانی تست زدم و لهجه مازندرانی برای من انتخاب شد اما مشخص نبود که برای کجای مازندران است.
در ادامه «حمیرا ریاضی» نیز در مورد نقش خود، اظهار داشت: ۳ ماه از کار گذشته بود که به طور ناگهانی به کار دعوت شدم و فراز و نشیبهایی را طی کردم و با یک تست جدید وارد بازی در این سریال شدم.
به گزارش فارس در ادامه این نشست «نیما حسنی نسب» از «حمید نعمت الله» در مورد شیوه روایت فیلمنامه سوال کرد که وی در پاسخ، توضیح داد: من و «هادی مقدم دوست » هیچ وقت سفارشی کار نکردیم و همیشه یک طرح به ذهنمان میآید و با همفکری این طرح را مطرح کرده و سپس دنبال موضوع میرویم.
کارگردان «بیپولی» ادامه داد: بعد از مطرح شدن طرح حالا موضوع را باز میکنیم و در ادامه سعی میکنیم با طراحی کاراکترها آن طرح را کمی با مزهتر کنیم تا کار جذابیت پیدا کند.
نعمت الله در ادامه افزود: هیچ وقت کار ما کلاسیک و مدرسهای نبوده بلکه با مرور خاطرات و حرف زدن رفته رفته به یک کار نزدیک و نزدیکتر میشویم.
برپایه این گزارش، در ادامه این نشست یکی از حضار از «حمید نعمت الله» در مورد نحوه انتخاب بازیگر سوال کرد که وی در پاسخ، بیان داشت: به هر حال معیارهای زیادی برای انتخاب بازیگر وجود دارد از معیار هنرمندانه یا غیر هنرمندانه یا رنگ آمیزی درست یک بازیگر تا توانایی، معروف بودن، استعداد و ....
وی در ادامه افزود: به طور مثال در سریال «وضعیت سفید»، «افسانه بایگان» ستاره دهه ۶۰ بود و این برای من خیلی لطف به حساب میآمد.
در ادامه یکی از حضار از «حمید نعمت الله» در مورد اینکه چقدر خاطرات دهه ۶۰ به شما در ساخت سریال رئال «وضعیت سفید» کم کرد سوال کرد که وی در پاسخ، بیان داشت: آنچه مربوط به «هادی مقدم دوست» و من بود اینکه خیلی به خاطرات رجوع کردیم و هنگام نگارش فیلمنامه با خیلی از کسانی در دهه ۶۰ حضور داشتند صحبت کردیم و آنها هم استقبال کردند و یاد و خاطرات آن دوران مدام برای ما مرور شد.
در ادامه این نشست «حمیرا ریاضی» نیز در مورد خاطرات خود از دهه ۶۰ توضیح داد: من دقیقاً موشک باران آن زمان را به یا دارم. آن زمان بیست سال بیشتر نداشتم و با خانواده به روستاهای اطراف کوچ کردیم و دهه ۶۰ برای من حس نوستالژی دارد.
وی در ادامه افزود: به نظر من این سریال یک مسئلهای را به ما یادآور میشود که چقدر از هم دور شدهایم و چقدر نسبت به هم احساس غربت داریم.
در ادامه «سهیلا گلستانی» نیز در پاسخ همین سوال، گفت: درآن زمان من ۷ سال بیشتر نداشتم اما اتفاقات را حس میکردم و برای من هم دهه ۶۰ حالت نوستالژی دارد.
این بازیگر در ادامه افزود: این سریال برای من یک پارادوکس هم ایجاد میکند که یکسری به خاطر جنگ و اتفاق بد اما چند خانواده کنار هم جمع میشوند و شرایط گذشته یادآوری میشود، شرایطی که حالا آن فضا به دست فراموشی سپرده شده است.
به گزارش فارس، در ادامه این نشست یکی از حضار از «حمید نعمت الله» درباره نحوه نگاه تلخ یا شیرین به جنگ سوال کرد که وی در پاسخ، اظهار داشت: به هر حال جنگ را میتوان از زوایای مختلف نگاه کرد و درباره آن فیلم ساخت اما نکتهای که از همه مهمتر است این است که دهه ۶۰ برای همه ما خاطره انگیز بوده و هست.
در ادامه «خشایارموحدیان» نیز در مورد تدوین کار، گفت: نحوه تدوین متئاثر از نگاه امروز است و مونتاژ کار همزمان با تصویربرداری آغاز شد و تا به حال همچنان ادامه دارد.
در ادامه این نشست یکی از حضار از «حمید نعمت الله» در مورد ساختار شکنی با این سریال سوال کرد که وی در پاسخ، بیان داشت: خیلی ها به من گفتند که خلع داستانگویی در سریال وجود دارد اما چون داستان ما پر افت و خیز و استرس زیادی هم ندارد همان طور که قبلاً هم عرض کردم به شیوه کلاسیک و مدرسهای هم کار نکردیم.
کارگردان «بویتک» ادامه داد: تمام انرژی خود را صرف قصه گویی نکردم و ساخت «وضعیت سفید» تمام دردسرهای یک سریال تاریخی را داشت.
وی در ادامه در مورد تهیه آکساسوارها نیز گفت: در زمانی که فیلمبرداری تعطیل بود با مدیر طراح صحنه و لباس به دنبال تهیه آکساسوار بودیم و در جنوب شهر این لوازم را یافتیم.
نعمت الله در ادامه افزود: وقتی که صدای تلویزیون از حیات پخش شود برای من دلپذیر بود و این لحظات ناب را دوست داشتم.
در ادامه «خشایار موحدیان» در مورد نحوه تدوین کار نیز توضیح داد: یکی از مشکلات ما سر تدوین این سریال این بود که برای پایانبندی هر قسمت دچار مشکل بودیم اما مونتاژ این سریال چند لایه انجام شد و در جاهایی که اسلوموشن گرفته شده است این کار دقیقاً سر صحنه فیلمبرداری رخ داده است و حضور «حمید نعمت الله» کنار ما در ارتقای تدوین کار خیلی موثر بوده و هست.
به گزارش فارس، در ادامه این نشست «نیما حسنی نسب» از «حمیرا ریاضی» در مورد بازخورد این سریال تا به حال سوال کرد که وی در پاسخ، توضیح داد: اکثرا به من گفتهاند که سریال به شعور مخاطب توهین نمیکند و زمانی که سریال از ریتم میافتد، تمپوی درونی سریال بالا است و تغییر شخصیت من هم سریع نبود و به تدریج این اتفاق رخ داد.
در ادامه «سهیلا گلستانی» نیز در پاسخ به همین سوال، اظهار داشت: زیاد نظرات مردم را نمیدونم اما بینابینی است یک عده خیلی سریال را دوست دارند و عدهای هم اصلاً دوست ندارد.
نعمت الله نیز در پاسخ به همین سوال، توضیح داد: از ابتدا امیدوار بودم که سریال خوبی باشد، من این سریال را دوست دارم و با تماشای آن لذت میبرم.
در ادامه این نشست «نیما حسنی نسب» از «حمید نعمت الله» در مورد میزان اعمال ممیزی و گلایه درباره زنده یاد «علی حاتمی» سوال کرد که وی در پاسخ، اظهار داشت: دوست داشتم در ابتدای کار سریال را به مرحوم «علی حاتمی» تقدیم کنم و در این راستا کپشنی از صدا و پوستر با خط نستعلیق طراحی شد اما نفهمیدم که چرا از آن استفاده نکردند و موافت نشد در صورتی که احساس خوبی بود و در طول سریال از دیالوگهای آثار زنده یاد «علی حاتمی» هم استفاده کردم اما در طول کار یا صدا و سیما اشتراک داشتیم و هیچ ممیزی در طول سریال اعمال نشد.
وی ادامه داد: دوست داشتم حتما یک سریال خوب بسازم اما این فرصت پنج سال به طول انجامید.
بنابراین گزارش، «حمید نعمت الله» در پایان سخنان خود خاطرنشان کرد: در مجموع کار با همدلی تک تک عوامل ساخته شد اما دوست داشتم زمان پخش سریال کمی بالاتر بود تا همه بتوانند سریال را تماشا کنند و از بازی «عباس غزالی» هم راضی هستم.
این نشست با اهدای لوح تقدیر به مدعوین به اتمام رسید.
دوستان اون قسمتی که بهروز ماشین را بار اول از هوشنگ گرفت قسمت چندم بود؟
اتگار خودش بود. نمیفهمم اینا با این همه بند و بساط چطور یه آدم نداشتن بذارن اونجا؟!نقل قول:
من گفتم شاید میخواسته قدرت گریمور رو نشون بده! آخه طرف رو جوون کرده بودن
سریال خیلی قشنگی من که عاشقش شدم
همچنان مردها آب زیر کاه.. تنها مردی که در این فیلم آب زیر کاه نیست (از نقشهای اصلی) بابای امیره