-
تاريخچه :
صدای وزش باد ، برخورد برگ درختان با يکديگر ، آوای پرندگان ، صدای موج دريا ،آبشار و . . . اولين نوای موسيقی بود که انسان قبل از تاريخ - قبل از داشتن خط و زبان – شناخت . او با تقليد از طبيعت به وسيله حنجره خود درحين کار، بار ديگر ارتباطش را با طبيعت تکرار می کرد . با دميدن درشاخ يا استخوان تو خالی حيوانات ، تنه پوک و توخالی درختان يا صدف موجودات دريايي ، اصوات قوی تری ايجاد کرد که برای اعلام خطر ، ايجاد ارتباط و خبر رسانی يا برانگيختن ترس در دل دشمن و حيوانات وسيله مناسبی بود . بوقها ( سازهای بادی ) شايد اولين سازهای ابداعی انسان بود . با ضربه زدن بر تنه توخالی درختان ( سازهای کوبه ای ) و کشيدن پوست حيوانات بر روی آن ( سازهای کوبه ای پوستی ) يا به ارتعاش در آوردن زه کمان و بعدها استفاده از کدوی خشک يا پوست نارگيل در قسمت انتهايي کمان جهت پايداری و تشديد صوت حاصله ( سازهای زهی ) ، اصواتی پديد می آمد . اين اصوات در رزم ، مراسم آئينی و بزم بشر نخستين جايگاه ويژه ای پيدا کرد و به سرعت مراحل تکامل خود را طی کرد .
نقوش موجود بر روی سفالهای پيش از تاريخ در مناطق مختلف ايران مانند تپه سيلک کاشان ، چشمه علی شهر ری و اسماعيل آباد قزوين و . . . گويای وجود مراسم آئينی است که درآنها نقش ساز نيز ديده می شود . تصوير مهر چغاميش (مربوط به 3400 سال ق.م ) بيانگر رواج چنگ درايران است . ظاهرا" اين ساز پايه و الگوی اوليه ای برای ديگر سازهای زهی بوده است . البته اسناد موجود حاکی است که مصريان اولين ملتی بوده اند که چنگ داشته اند .
در تصاوير بجای مانده در حجاريها ، ظروف و . . . هخامنشی و ساسانی اهميت موسيقی و موسيقيدانها و نيز وجود موسيقی مذهبی ، رزمی و بزمی به وضوح مشهود است . در اين دوره سازهای کرنای ، رباب (غژک) ، بربط ، تنبور ، چنگ ، بوق ، سرنا ، شيپور ، نای ، ارغنون ، دف ، چغانه و قاشقک رايج بوده است و خنياگران ( نوازنده ها) به طبقه سوم جامعه تعلق داشته اند . از مشاهده مجسمه های کوچک بدست آمده از شوش با نام نوازندگان ، فرم سازها ، نحوه بدست گرفتن و جزئيات آنها می توان آشنا شد . بديهی است سازها به مرور و طی مراحل مختلف تکامل يافته اند و بسته به کاربرد آنها ( سازهای رزمی ، مذهبی ، بزمی يا گونه ها یمحلی ) در دوره های مختلف تاريخی ، نشيب و فرازهای گوناگونی را طی کرده اند .
حدفاصل دوره ساسانی تا صفويه تحول چندانی در ساخت سازها به چشم نمی خورد . از دوره صفويه به بعد نيز شواهدی که دال بر وجود انواع سازها و سيرتکاملی برخی از آنها است منحصر به وجود نقش برخی سازها در ديوار نگاره ها و مينياتورها می باشد .
در زمان ناصرالدينشاه قاجار با تأسيس دارالصنايع واقع در جنوب شرقی سبزه ميدان تهران و با گردهم آمدن گروهی هنرمندان در فنون و رشته های مختلف هنری ، هنرمندان ساز ساز چون استاد فرج اله ، حاج طاهر ، خاچيک ، هامبارسون ، يحيي و سيد جمال حضور داشته اند .
از آنجا که موسيقی به عنوان يکی از ارکان مراسم ، جشنها و آئين مختلف ، درفرهنگ بومی ، مذهبی و ملی اين سرزمين جايگاه ويژه ای داشته ، ساخت سازهای ايرانی نيز همواره از مراتب خاصی برخوردار بوده است و حضور هنرمندانی کمال گرا و مبتکر در ساخت سازهای ايرانی به خوبی مشهود است .
انواع ساز
ســاز های ايرانی از حيث جنس به سه گروه : - فلزی - سفالی - چوبی
از لحاظ نوع وشکل توليدصوت به سه گروه :
- سازهای زهی مانند : تار، دوتار، سه تار، عود ، تنبور ، بربط ،رباب ، قانون ( زخمه ای ) ،کمانچه،
سرود ( آرشه ای ) ، سنتور(زهی – کوبشی)
- سازهای بادی : فلوت ، نی ، قره نی ، نی انبان ، کرنا ، با لابان ، دوزله ، سرنا ، نفير، دونيه ، شمشال
- سازهای ضربی : دايره ، دهل ، تنبک ، نقاره ، سنج ، طاس ، دف
طبقه بندی شده اند . صدای حاصل از يک ساز به جنس و شکل ساختمان آن و طبعا" به ساخت صحيح و دقيق آن بستگی دارد .
سازهای فلزی که معمولا" از جنس برنج يا مس هستند ، به طريق "ريخته گری يا چکش کاری" ساخته می شوند .
سازهای سفالی ، همانطور که از نام آن پيداست از جنس سفال ( گل رس پخته شده ) می باشد . برخی تنبک ها و سازهای بومی مانند طاس های پوستی و فاقد پوست ازسفال – دستی يا با چرخ _ ساخته می شوند .
سازهای چوبی به طريق "تراش و برش" ساخته می شوند . اين گروه از سازها بيشترين و متنوع ترين سازها را درخود جای می دهد و آنجا که سخن از نواختن يا ساختن سازهای ايرانی است بيشتر اين سازها در ذهن تداعی می گردد . اکثريت سازهای زهی و برخی سازهای ضربه ای به اين روش ساخته می شوند .
روش تراش و برش :
مواد اوليه :
- انوع چوب : گردو ، سنجد ، توت سياه ، افرا
- استخوان برای نصب روی دسته
- چسب يا سريشم
- شاخ قوچ برای ساخت خرک ، سيمگير ، شيطانک
- پوست گوسفند
وسايل و ابزار :
- مغار گيلويي : برای کندن و خالی کردن داخل کاسه سازها
- تيشه معمولی نجاری در اندازه های بزرگ ، متوسط و کوچک : برای تراش روکار و شکل دادن
- اسکنه : برای درآوردن فاق و وصل دسته و . . .
- اره تَر بُری و خشک بری – اره کمانی : برای برای درز کردن کاسه ، فاق زبانه کاسه و بريدن و درست
کردن خرک ، بريدن و درز کردن استخوانهای روی دسته ساز
- رنده های معمولی نجاری ، رنده خشتی ، رنده بغل دوراهی : برای رنده کردن و شکل دادن
- انبرک : برای اندازه گيری قطر کاسه
- کوليس ، گونيا و پرگار
- خط کش فولادی
- خط کش نجاری
- چوب ساب ترسابی و خشک سابی
- چوب ساب قاشقی و نيم گرد
- ليسه معمولی و نيم گرد
- قيد ( گيره بزرگ) برای تحت فشار قراردادن دوقسمت کاسه ساز
- گيره روميزی
- دريل دستی
- دريل شترگردن
- ريسمان باريک پنبه ای
- انواع قالبها( برای سازهای کاسه دار ) : - قالب کاسه - قالب دهنه کاسه بزرگ - قالب دهنه کاسه
کوچک ( نقاره) - قالب از لبه نقاره تامحل وصل دسته به کاسه - قالب سر پنجه و
قالب سيمگير
- لوازم رنگ آميزی ساز : الکل صنعتی نود درجه ، لاک طلايي – پارافين غير خوراکی مايع ، کاغذ
سمباده آج متوسط و آج ريز(نرم)
روش ساخت
ساخت ساز به دو روش صورت می گيرد
1. ساز يک تکه : در سازهايي که يکپارچه ساخته می شوند ، ابتدا هنرمند الگوی اوليه ساز را تهيه کرده و آنرا به روی چوب منتقل می کند . مطابق اين الگو ، اضافات چوب به وسيله اره فلکه يا مغارهای مختلف تراش داده می شود . ابتدا قسمتهای بيرونی ساز شکل داده می شود ، سپس قسمتهای داخل ، از جمله کاسه ساز خالی می شود . از سازهايي که به اين طريق ساخته می شوند می توان به تار ، سه تار ، تنبور ، دوتار و کمانچه اشاره کرد .
2. ساز ترکه ای : ترکه های چوب از قبل آماده می شود سپس ترکه ها درقالبهای آلو مينيومی که شکل کاسه ساز را دارند ، تحت فشار معينی و طی مراحل مختلف شکل کاسه ساز را به خور می گيرد . ترکه ها بر روی قالب اصلی که فرم کلی ساز را دارد درکنارهم قرار گرفته و به وسيله سريشم به يکديگر متصل می شوند . ساخت سه تارهای ترکه ای به اين روش صورت می گيرد
بعد از ساخت و پرداخت ، سطوح ساز به وسيله لاک و الکل پوشيده می شود و درمرحله بعدی پرده بندی و سيم انداختن ، تعبيه گوشی ها ی کوک ، خرکها انجام می گيرد . و در مرحله آخر تنظيم صدا (رگلاژ ) صورت می گيرد .
اکثر قريب به اتفاق سازها زهی مانند تار ، سه تار ، کمانچه و . . . از شکم در انتهای ساز ، گردن يا دسته و سر (محل قرارگرفتن گوشی ها ) تشکيل شده اند . سيم ها با تعداد مختلف در ته ساز ثابت می شود و به موازات طول ساز ، شکم و گردن را طی کرده و به دورِ گوشی ها پيچيده می شوند .
دربرخی سازها شکم دوقسمتی است ( تار و کمانچه ) و گاه بر روی يک يا دوقسمت آن پوست کشيده شده است که غالبا" از پوست شکمبه گوسفند تهيه شده است .
شکل و جنس مضرابها در سازها متفاوت است . گاه فلزی و گاه از جنس شاخ يا پلاستيک و گاه از پر مرغ است .
آرشه يا کمان از يک ميله نازک ، دراز ولی محکم از جنس چوب ساخته می شود که در دو سر آن پايه هايي برای الصاق يک دسته تعبيه شده است .
-
تاریخچه گیتار الکتریک و صدا های مرتبط به ان!!!!!!!!!!
در سال 1948 بعد از جنگ جهانی دوم ساخته شد
نحوه ساخت و چگونگی انرا نمی دونم (هر کی میدونه بگه ممنون میشم)
گیتار الکتریک در حالت عادی صداش مثل اکوستیک هست با بلندی کم تر
ارتعاش سیم ا توسط پیک اپ ها گرفته میشه و به پالس اکتریکی تبدیل میشه و به امپلی میرود
نوع صدا ها و دستگاهی به اسم افکت!!!!!!!!
دقت کرده باشید گفتم که صدای ارجینال شبیه اکوستیک هست
افکت با دستکاری های در اکولایزر .دادن اکو. با حذف اتک و..... جنس و مود صدا رو تغییر میدهند
که حدودا 20 مدل صدای کلین داریم
20مدل هم صدای دستورشن (دیستورد)
که با تغییراتی در انها دارای اکو. فلنکر و.... میشوند
که شاید از 200جور هم بیشتر بشه!!!!!
تاریخچه صدای دیستورشن(همون صدای گیتار برقی که همه از اون فرار میکنند)
در ابتدا که گیتار ساخته شد وقتی به امپلی وصل شد
صدا رو بسیار زیاد کردند تا تاثیرش رو ببینند
این شد که صدا تیز شد و روی ان خش افتاد
بعد ها دستگاهی ساختند که صدا رو بوسیله مصنوعی و بدون نیاز به بلند کردن و... تبدیل به دیستورشن بکنه
دیستورشن به زبان فارسی به معنی تخریب شده هست
-
آکاردئون بایان
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
بایان نوعی ساز بادی است که در کشور آرژانتین محبوبیت خاصی دارد و از عناصر کلیدی ارکستر تانگو به شمار می رود. مخترع اصلی Heinrich Band آلمانی تبار است که این ساز را به منظور استفاده در موسیقی مذهبی و موسیقی عامه پسند روز در مقابل ساز مشابه ای به نام concertina یا Konzertina به معنی ارگ دستی ، ساخت .
مهاجرین آلمانی در اوایل قرن بیستم، بایان را به همراه خود به آرژانتین آوردند و آن را با سازهای محلی آرژانتین ترکیب نمودند. بایان مانند دیگر انواع آکاردئون با استفاده از دو دست، با باز و بسته کردن بخش ارتجاعی ساز و فشار هم زمان یک یا چند دکمه با انگشتان، نواخته می شود.
برخلاف آکاردئون های پیانویی، بایان کلاویه دار نیست اما در طرفین آن دکمه هایی وجود دارد که بیشتر آنها در حالت باز و بسته بودن ساز، نت های متفاوتی را تولید می کنند.
از آنجائیکه کلیدهای سمت راست و چپ نیز با هم متفاوتند، بنابراین در مجموع چهار حالت مختلف برای کلیدها وجود دارد که برای نواختن این ساز، یادگیری آنها لازم است؛ به علاوه برحسب اینکه بایان به روش آرژانتینی یا آلمانی کوک شده باشد، در نت هایی که توسط کلیدها تولید می شود تفاوت وجود دارد.
● تاریخچه
آکاردئون بایان مشتق شده از سازی آلمانی به نام Konzertina است که در سال ۱۸۴۵ ساخته شده؛ اولین آکاردئون بایان، که در واقع Konzertina ای با بیش از ۷۰ دکمه بود، در سال ۱۸۵۶ ساخته شد. طی سالیان متمادی این ساز در کشور آلمان دستخوش تغییرات بسیار شده و در سایزها و مدل های مختلف عرضه گشته است.
از معروفترین مدل های بایان می توان به "Reinlander " اشاره کرد که در اواخر قرن بیستم به آرژانتین آورده شد و همچنین " Chemnitze" که توسط مهاجرین لهستانی به کشور آمریکا وارد شد. در آن زمان بسیاری از کشورهای آمریکای شمالی و جنوبی، بخش عمده ابزار و آلات مورد نیازصنعت موسیقی کشورشان را از آلمان خریداری می نمودند، انواع مختلف آکاردئون نیز در کشورهایی چون برزیل و کلمبیا مورد استفاده قرار می گرفت.
بایان به سرعت در بوینس آیرس جای خود را باز کرد و به سمبل تانگو تبدیل شد، هرچند این ساز هیچگاه در کشور آرژانتین ساخته نشد. اکثر بایان ها توسط فردی به نام ALFRED ARNOLD در آلمان ساخته می شد.
بایان آرژانتینی یک ساز دو صدایی با ۷۲ دکمه است، هر دکمه در حالت باز یا بسته بودن آکاردئون نت متفاوتی را اجرا می کند. ۳۷ دکمه در سمت راست برای نت های ملودی (melody notes) و ۳۵ دکمه در سمت چپ جهت اجرای نت های باس (notes bass) قرار گرفته است. در سال ۱۹۲۵ یک نوازنده آکاردئون ایتالیایی الاصل به نام Charles Peguri که ساکن کشور پاریس بود، آکاردئونی طراحی کرد که در آن هر دکمه بدون توجه به حالت باز یا بسته بودن ساز یک نت خاص را اجرا می نمود.
این ساز که " chromatic" نامیده می شد، در کلیه اجراهای تانگوی کشور فرانسه به کار گرفته می شد. آستور پیازولا در زمره نوازندگان چیره دست این ساز است که نامش مهر" ساز تانگو" را بر آکاردئون بایان حک کرده است.
پایگاه اطلاعرسانی گفتگوی هارمونیک
-
قیچک
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
قیچك یا غیچك و یا غژك, ساز نسبتا مهجوریاست كه علیرغم اینكه سالها در گروههای مختلف از جمله اركستر سازهای ملی (استاد پایور) و عارف و شیدا مورد استفاده قرار گرفتهاست, كمتر به عنوان تكنواز و یا همنواز آواز مطرح شده است.
قیچک لفظی ترکی است و به معنی آواز با گریه و ته گلو می باشد. در نوشته ها, از سابقه حضور قیچک در دوره های ساسانی و دوره ای بعدی صحبت شده است. [۱]
● نمونه ای از نوازندگی قیچک
استاد روحالله خالقی در توضیح سابقه كمانچه اشاره میكنند كه در ایران قبل از اسلام, سازی موسوم به غژك یا غژ معمول بوده است. ایشان ذكر میكنند كه خود این ساز را در بلوچستان در شهرهای داورپناه و ایرانشهر دیدهاند كه غیچك نامیده میشده است.
طبق نظر استاد خالقی, غیچك سازی است شبیه به كمانچه با آرشه (كمانه) كه از چند تار مو تشكیل شدهاست و تعداد سیمهای آن را بیشتر از كمانچه ذكر میكنند. به اعتقاد ایشان این ساز با غیچك اصلی تفاوت دارد و در گذشته بیش از ۲ سیم نداشتهاست. حتی طبق نوشته «لاند» در كتاب تجسس گامهای غرب این امكان وجود دارد كه این ساز در گذشته آرشهای نبوده باشد. فارابی هم در كتاب خود به غیچك اشارهای نمیكند ولی از رباب یاد میكند كه شبیه به غیچك است و بدون كمان نواخته میشود. [۲] البته ساختار رباب و قیچك امروزه تفاوت بسیاری با هم دارد. در فرصتهای آتی به بررسی ساز رباب هم خواهیم پرداخت.
جنس قیچک از چوب توت است. [۱] امروزه شکم این ساز از دو قسمت مجزا از یکدیگر تشکیل یافته، قسمت تحتانی کوچک تر و به شکل نیم کره است که بر سطح مقطع جلو پوست کشیده شده و روی پوست خرک ساز قرار دارد. قسمت بالائی بزرگ تر، مانند چتری روی قسمت تحتانی قرار گرفته و هر دو قسمت توسط سطحی منحنی از عقب به هم اتصال یافته اند و در نتیجه در جلو یا بین دو قسمت حفره ای تشکیل شده است. سطح جلوئی قسمت بالا، جز در ناحیه وسط که زیر گردن ساز قرار گرفته به صورت دو شکاف پهن باز است. دسته ساز تقریبا در نصف طول خود روی شکم قرار گرفته و نیمه دیگر در بالا به جعبه گوشی ها متصل است و دسته فاقد «دستان» (پرده) است. [۳]
سر متشکل است از جعبه کوچک (محل قرار گرفتن چهار گوشی، هر دو گوشی در یک طرف آن) و یک زائده منحنی شکل برای آویختن ساز که کمی به عقب برگشته و جهتی افقی یافته است.
قیچک اساساً جزو دسته سازهای محلی بوده که در سال های قبل از انقلاب و با حمایت وزارت فرهنگ و هنر وقت, به شهر آورده شده و نه تنها ساختمان و کوک آن را تکمیل و تنظیم کرده اند، بلکه آن را به سه اندازه مختلف «قیچک سوپرانو» به طول ۵۶/۵سانتیمتر، «قیچک آلتو» (۶۳سانتیمتر)، و «قیچک باس» به همان نسبت بزرگ تر ساخته اند .تمام انواع بالا چهار سیمه است. [۳]
طول سیم مرتعش در قیچک سوپرانو=۳۵/۵، در قیچک آلتو = ۳۷/۵ و قیچک باس ۷۰ سانتیمتر است. وسعت هر یک از انواع حدود سه اکتاو است. قیچک سوپرانو, سازی است که قابلیت تکنوازی و همنوازی هر دو را حائز است ولی دو نوع بعدی (آلتو و باس) بیشتر به منظور همنوازی در ارکستر به کار می رود. آرشه قیچک، پس از استاندارد شدن ساز عینا همان آرشه ویولون است. [۳]
قیچک از انواع سازهای محلی است که در سالهای اخیر به شهر آمده و مورد استفاده قرار گرفته است و همانطور كه استاد خالقی اشاره كردهاند [۲] بیشتر در نواحی جنوب شرقی ایران معمول است و در آن نواحی حتی، طبق عقیده و سنت اهالی، برای معالجه امراض به کار می رود. در سطح فوقانی شکم و پشت دسته سوراخ و حلقه ای است که دو تسمه بر آن الصاق می شود: یکی از تسمه ها را به کتف چپ و دیگری را به کمر می بندند و ساز در موقع نواختن تقریبا آزاد و آویزان می شود. اما نوازندگان شهری تمایل به استفاده از این تمهید ندارند. [۳]
کوک قیچک محلی ثابت نیست ولی مسلم این که سیم ها تقریبا هیچ وقت نسبت به یکدیگر فاصله پنجم نداشته اند. آرشه (كمانه) در اصل (نوع محلی آن) شبیه به آرشه کمانچه است و امروزه در شهر از آرشه ویولون و ویولنسل در نواختن نوع شهری آن استفاده می شود.
از بین هنرمندانی كه تا به حال در گروههای مختلف قیچك نواختهاند میتوان به استاد رحمتالله بدیعی، خانمها پروین صالح، پروین شكالور، زندهیاد حسین فرهادپور و اردشیر كامكار اشاره كرد.
-
رباب
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
رباب ساز معروف مردم فارس و خراسان است. و آن سازی بود كه بعضی بر آن سه وتر بندند و بعضی چهار و بعضی پنج و اوتار آن مزوج ( جفت ) بندند ((چنانكه هر دو وتر را حكم یك وتر باشد و اصطخاب معهود آن همچون اصطخاب معهود عود باشد. رباب از الات (( ذوات الاوتار مقیدات )) است))
رباب در عربی به فتح و در فارسی به ضم راء تلفظ میشود.
رباب و چنگ به بانگ بلند میگویند
كه هوش و گوش به پیغام اهل راز كنید (حافظ)
من دوش به كاسه رباب سحری
می نالیدم ترانه كاسه گری (مولوی)
((كاسه رباب بیشتر از چوب زرد آلو می سازند و اول آن را در چوب شیر می جوشانند یا در آب گرم ، اما شیر بهتر باشد تالیونت بیشتر حاصل شود و در وقت نقر كاسه آسان تر بود . رباب ۶ وتر دارد . از سه نوع ابریشم اول ریز كه اغلظ اوتار است و دوم حاد كه نسبت با زیر ادق است و سیوم مثنی كه نسبت با حاد ادق است ))
(( رباب به ویژه در خراسان محبوبیت داشته است . هر چند اعراب نیز ازین ساز آن قدر حمایت كردند تا سرانجام آن را به یك ساز ملی مبدل ساختند . واژه رباب نزد اعراب گویای چندین ساز زهی آرشه دار بوده است كه ظاهرا نوعی از آن كه رویه صاف و مسطح داشته به ارباب ملی اعراب تبدیل شده بود و به همین سیاق ایرانیان نیز رباب خود را (( كمانچه )) می نامیدند و آن را نام عام سازهای زهی كشیدنی خود قرار داده اند . نوع خاص و قابل تشخیص دیگر رباب ایرانی غیشك ( برابر شوشك ) اعراب است ))
دو زلفونت بوه تار ربابم
چه می خواهی از این حال خرابم (بابا طاهر )
(( رباب در ایران و مخصوصا در خراسان از قدیم معروف و معمول بوده و با وجود اینكه بعضی از نویسندگان عرب در سدر اسلام از آن نام برده اند نخستین كسی كه درباره آن به تفصیل سخن میگوید حكیم بزرگ ابو نصر فارابی است . رباب كلمه ای است كه در سالهای اخیر به سازهایی كه با كمانه می نوازند اطلاق می شود ولی به احتمال قوی این ساز را هم مثل بربط و تنبور ابتدا با ناخن یا زخمه می نواختند و به تحقیق نمی توان گفت كه در چه تاریخی به صورت ساز آرشه ای در آمده است .
● در كشور های خاور میانه و نزدیك هفت نوع رباب مختلف وجود داشته است :
۱) رباب با كاسه مربعی شكل
۲) رباب با كاسه استوانه ای
۳) رباب با كاسه كشتی یا كشكول
۴) رباب با كاسه گلابی شكل
۵) رباب با كاسه كروی شبیه به كمانچه كنونی ایران
۶) رباب با كاسه ای شبیه سه تار یا تنبور كنونی
۷) رباب با كاسه ای بیضی شكل
رباب فعلی كه در جنوب شرقی ایران باقی مانده از دسته آلات زهی مضرابی است كه دارای ۱۸ سیم است . سیم ها در انتها به یك دكمه متصل شده و پس از عبور از خرك موازی هم در امتداد دسته ساز به گوشیها متصل میشوند . این ساز دارای جعبه بزرگتر پوست كشیده شده است و روی آن خرك قرار دارد كه سیم های اصلی و فرعی از روی آن عبور میكنند . دسته ساز از چوب است و در روی آن سه یا چهار پرده از زه قرار دارد .
در روی دسته كه تعدادی روی جعبه دوم قرار گرفته سوراخهای زیادی به شكلهای مختلف كنده شده است . این جعبه فقط برای اضافه كردن طنین بیشتر ساز است . رباب دارای ۶ سیم زه ای اصلی است كه به گوش ها متصل است و اضافه بر این ۱۲ سیم فلزی فرعی دارد كه برای كمك به طنین صدای اصلی است و این سیمها به وسیله ۱۲ خرك كوچك عاجی به گوشیها كه به بدنه ساز نصب شده متصلند . برای نواختن ساز را روی زانو قرار میدهند و با مضرابی كه به شكل مثلث است بر سیم ها ضربه وارد میكنند.
هوشیار زمن فسانه ناید
مانند رباب بی كمانه (مولوی)
افغان ها به ساز ساده رباب ، قیچك می گویند . رباب واژه ای ایرانی است كه به تعداد زیادی از ساز های متفاوت زهی می گویند . این ساز در گذشته با كمان و در حال حاضر با مضراب نواخته می شود . در پاكستان و شمال هند در گذشته حداقل به ۲ نوع ساز عود مانند رباب می گفته اند كه یكی از آن دو در حال حاضر در افغانستان هنوز به همین نام متداول است .
ایران ملودی
-
سرنا
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
این ساز متشکل است از یک لوله مخروطی شکل که در انتهای آن قمیش قرار می گیرد. سرنا از دسته سازهای دوزبانه است و به این ترتیب قمیش آن از دو تیغه متکی به هم تشکیا شده و انتهای آن دو در حلقه ای مسطح محصور شده است.
در روی لوله تعداد 6 تا 7 سوراخ تعبیه شده و نوازنده با گذاشتن و برداشتن انگشتان هر دد دست اصوات حاصله را زیر و بم می کند.
طول ساز کاملا ثابت نبوده و از 39 تا 45 سانتی متر و در بعضی نقاط حتی تا 60 سانتی متر ساخته شده است.
وسعت صدا نیز در این ساز کاملا ثابت نیست و واضح است که سرناهای بزرگتر میدان صدائی بمتر از سرناهای کوچکتر داردن.
سرنا سازی نه تنها محلی، بلکه قدیمی است. در اشعار شعرای ایران به کرات نام سرنا یا سورنا یا سورنای آمده است.
در نواحی بختیاری و دزفول سرنای کوچک معمول است.
سرنای محلی معمولا با دهل نواخته می شود.
روى ساز سرنا كشورهاى تركيه، آذربايجان، ارمنستان، هند و خصوصاً چينى ها تجربه هاى بسيار خوب و زيادى داشتند. وقتى در اينجا راجع به كاربرد ساز سرنا در آثار اركسترال بحثى پيش مى آيد بيشتر نوازنده ها و موسيقيدانان هموطن آن را مبحثى خنده دار مى دانند، در صورتى كه در كشور آذربايجان سه دهه پيش براى آن ساز به همراهى اركستر بزرگ سازهاى غربى، آثارى نوشته و اجرا شده است. در كشور چين ساز سرنا اصلى ترين ساز اركستر و اپراى ملى شان محسوب مى شود و آثار درخشانى براى اين ساز نوشته و اجرا كرده اند. نكته بسيار جالب اينكه، خود چينى ها ساز سرنا را پرشن سوونا مى نامند و صراحتاً قبول دارند كه اين ساز ارمغان تمدن كهن ايران براى آنهاست.
-
پیانو
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
این ساز در سیر تحول سازهای زهی و اصولا در زمان پیدایش موسیقی با قدمت شش هزار ساله، اولین بار توسط شخصی به نام بارتولمئو کریستوفوری یکی از اساتید مشهور سازنده کلاوسن، سازی که به عنوان پدر پیانو شناخته می شود و صدایی مانند سنتور دارد.
در سال 1790 میلادی در شهر فلورانس ایتالیا ساخته شد. این استاد بزرگ به فکر افتاد که نواقص کلاوسن را با تبدیل مضرابهای مختلف که با فشار شسصتی ها از زیر به سیم های ساز برخورد می کرد و تعویض به چکش رفع نماید. اختراع او در دنیای موسیقی اهمیت فراوان یافت. کریستوفوری احتمالا خود نیز نمی دانست چه تحول عظیمی در جهان موسیقی به وجود خواهد آورد.کار مهم او این بود که از چکش های نمد پوش استفاده کرد. به علاوه اهرم جدیدی ساخت که چکش بتواند پس از ضربه روی سیم به سرعت برگردد. با این ابداع کلاوسن دگرگون شد و صدایی تازه در موسیقی به وجود آمد. به همین علت کریستوفوری برای معرفی ساز جدید نام نسبتا طولانی زیر را به کار برد.
یعنی کلاوسن با صدای آهسته و بلند این نامگذاری لازم بود تا وجه تمایز پیانو را با کلاوسن نشان دهد.
انواع پیانو:
1. پیانو دیواری
در این ساز سیم های پیانو به صورت عمودی قرار گرفته و اهرم ها از طریق فشار بر روی شستی ها با زاویه 35 درجه چکش ها را به طرف سیم برده و بعد از ضربه زدن به سرعت بر می گرداند.
2. پیانو رویال:
در این ساز سیم های پیانو به صورت افقی قرار گرفته و اهرم ها از طریق فشار بر روی شستیها با زاویه 35 درجه چکش را به طرف سیم به بالا پرتاب می کند و با سرعت زیاد به سیم ها ی افقی ضربه می زند، نظر به اینکه هر چه طول سیمها بیشتر باشد صدای پیانو مطلوبتر می شود. پیانو های دیواری نظر به محدودیت ارتفاع حداکثر تا ارتفاع 135 سانتی متر ساخته شده استو در پیانوی رویال نظر به اینکه در سطح محدودیتی ندارد هم اکنون پیانوهایی تا طول 308 سانتی متر نیز ساخته شده است.
پیانو لا:
در سالهای دهه 1860 میلادی پیانوهایی ساخته شده بود که بدون نوازنده آهنگ می نواخت و نیازی به نوازنده نداشت. تنها به وسیله پدالهای دوگانه و با فشار دادن روی هر پدال کارتهای سوراخ شده مخصوص به ترتیب به محل مکانیزم پیانو وارد شده و شستی های مورد نظر را حرکت می دادند که چکش های مربوطه به سیم ها اصابت کرده و آهنگهای از پیش تعیین شده را اجرا می کرد.
وسعت صدای پیانو عبارت است از هفت اکتاو یا بیشتر.
به علت بزرگی وسعت صدای پیانو نت نویسی آن بر روی دو حامل صورت می گیرد که معمولا حامل زیرین برای اجرا با دست چپ و حامل بالایی برای اجرا با دست راست اختصاص یافته است.
می نمودند.
منبع: مجله هنر موسیقی
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
تاریخچه :
پیانو را آقای بارتولومئو کریستوفوری در سال ۱۷۰۹ میلادی در شهر پادووای ایتالیا اختراع کرد. قبل از اختراع پیانو از سازی قدیمیتر به نام «هارپسیکورد» (Harpsichord) بود. تفاوت عمده و مهمی که پیانو با سازهای مشابه قبل از خودش داشت آن بود که در سازهای مشابه قبلی، شدت صدای حاصل از فشردهشدن یک کلاویه، مستقل از شدت ضربهٔ واردشده بر کلید پیانو، مقداری ثابت بود، اما در پیانو نوازنده قادر بود با ملایم ضربهزدن به کلیدها صدایی نرمتر ایجاد کند، یا با ضربات محکمتر صدایی درشتتر با پیانو تولید کند. همین ویژگی باعث شد که به سرعت پیانو مورد توجه آهنگسازان قرن هجدهم میلادی قرار بگیرد.
نامگذاری
نام کامل ساز پیانو، پیانو فورته (Pianoforte) است، که از دو قسمت پیانو به معنی ملایم و فورته به معنی قوی تشکیل شدهاست، و به خوبی منعکس کنندهٔ توانایی این ساز در تولید صداهای ملایم و قوی میباشد.
پیانوهای اولیه ابعاد بزرگ، و شکل خاصی داشتند. آنچه که در اصطلاح به آن پیانوی بزرگ گفته میشود (و در ایران با نام نادرست پیانویرویال شناخته میشود) غالباً بیش از دو متر طول دارد و دارای در بزرگیاست که برای هرچهبهترشدن صدای پیانو، معمولاً در هنگام نواختن ساز این در را در وضعیت نیمهباز توسط پایهٔ کوچکی ثابت میکنند. انواع دیگر پیانو با نامهای پیانوی ایستاده یا دیواری (Stand یا Upright) پیانوی چهارگوش (Square) و غیره، ابعاد کوچکتری دارند و برای مصارف خانگی یا در اماکن عمومی طراحی شدهاند.
-
نرم افزار music mate برای گوشیهای مبایل برای آکورد های گیتار
-
بالابان
این ساز از یک لوله استوانه ای چوبی و یک قسمت سر مرکب از قمیشی دو زبانه ای تشکیل شده است. در روی لوله هفت سوراخ در جلو و یک سوراخ در عقب تعبیه شده است.
میدان صدای ساز، به اضافه تعداد کمی از فواصل کروماتیک مخصوص موسیقی محلی، حدود دو اکتاو است.
طول ساز بدون زبانه 32 و در مجموع 40 سانتی متر است.
بالابان سازی محلی و متعلق به نواحی شمال غرب ایران است.
بالابان به نظر می رسد که کلمه ای به زبان آذربایجانی باشد.
فارسی آن را نرمه نای گفته اند.
-
کنترباس
بزرگترین و بم ترین عضو گروه سازهای آرشه ای است.
تعداد سیم های آن چهار یا پنچ تا است.
در قرن نوزدهم و کمی قبل از آن این ساز سه سیم داشته است. در حال حاضر سیم های کنترباس به فاصله چهارم کوک می شوند.
در این ساز اصوات عملا یک اکتاو بم تر از نتی که برای آن می نویسند صدا می دهند.
در کنترباس هائی که پنچ سیم دارند سیم های چهار و پنج به فاصله سوم کوک می شوند .
این ساز را به صورت ایستاده می نوازند.
سطح ساز در عقب بر خلاف سه ساز دیگر گرده ماهی نبوده بلکه صاف است.
سازشناسی پرویز منصوری
فرهنگ تفسیری موسیقی
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]