هرچند منظور من از بکار گیری اون جملات چیز دیگه ای بودن و خودتون هم متوجهش شدین اما جدا از بردگی عدم تساوی حقوق سیاه و سفید چطور؟ عدم حق رای دادن و حقوق عادی یک شهروند رو داشتن چطور؟ و اونقدرها هم که میگید دوره ی خاصی مطرح نبوده, در همین نزدیکی, حدود سال 1960 یک سفیدپوست در اتوبوس از یک زن سیاهپوست میخواد که بلند بشه و جای خودشو به اون بده اما با مخالفت زن سیاهپوست قضیه به دادگاه کشیده میشه و زن سیاه مجازات قانونی میشه!
اگه امروز در منطق شما نمیگنجه که چنین اتفاقی معنادار باشه نه برای اینه که شما درک سطح بالاتری نسبت به سفیدان سال 1960 داشتین بلکه تنها به این علته که در قراردادهای اجتماعی غلط اون دوران بزرگ نشدین و قادر به هضمشون نیستین وگرنه مردم دنیا ناگهان و یکدفعه از قرن بیستم به شعور و درک لازم نرسیدن!
درضمن عقاید جالبتون راجع به چند همسری و خیانت و شکست عاطفی زمانی واقعا معنا میده که خودتون رو ملزم کنین تا جایی که میتونین نزدیک به شرایط همون صد سال پیش زندگی کنین نه اینکه شکل جدید ایجاد شده در روابط جامعه ی امروز رو در برابر شکل قدیمی و ازدواج انتخاب کنین و به داشتن روابط آزاد و دردسرهای کمترش از ازدواج عقیده داشته باشین و با یک پلنگ! بهم بزنین و توی انجمن راجع بهش تعریف کنین ولی از اون طرف شرایط 100 سال پیش رو برای قدرت نمایی ترجیح بدین!!! (لازم نیست به تاپیک مربوطه رفرنس بدم که؟!)
شما واضحا به شکل روابط 100 سال پیش اعتقادی ندارین بلکه از صمیم قلب به هرچیزی در هر زمانی که به نفعتون باشه اعتقاد دارین!!