منابع فکری اوشو (چنین گفت زرتشت)
با توجه به اینکه یک از اصلی ترین منابع فکری، اعتقادی اوشو کتاب چنین گفت زرتشت نوشته ی نیچه بوده برای درک بهتر نسبت به اوشو شناخت این کتاب ضروریه.
درباره ی نیچه:
فردریش ویلهلم نیچه، زادهٔ ۱۵ اکتبر ۱۸۴۴ میلادی - درگذشتهٔ ۲۵ اوت ۱۹۰۰ میلادی . فیلسوف بزرگ و مشهور آلمانی که از مشهورترین عقاید وی نقد فرهنگ، دین و فلسفهٔ امروزی بر مبنای سئوالات بنیادینی دربارهٔ بنیان ارزشها و اخلاق، بودهاست.
فریدریش نیچه پس از سالها آمیختن با دنیای فلسفه و بحث و جدال و ناکامی عشقی اش، ده سال پایان عمرش را در جنون به سرد برد و در زمانی که آثارش با موفقیتی بزرگ روبه رو شده بودند او آنقدر از سلامت ذهنی بهره نداشت تا آن را به چشم خود ببیند.
سرانجام در سال ۱۸۸۹ به دلیل ضعف سلامت و سردردهای شدیدش مجبور به استعفا از دانشگاه و رها کردن کرسی استادی شد و بالاخره در ۲۵ اوت سال ۱۹۰۰ در وایمار و پس از تحمل یکدورهٔ طولانی بیماری براثر سکته مغزی درگذشت.
نیچه بر خلاف آنچه تصور می شود بیشتر بر حرکت جمعی جامعه پیش می رود و مرگ یک ملت را مردن آرمانها و ارزش های انسانی می پندارد.
منبع: ویکی پدیا
درباره ی کتاب چنین گفت زرتشت:
نام کتاب را نیچه با گوشهچشمی به زرتشت پیامبر ایرانی انتخاب کرد.
اثری فلسفی و شاعرانه از فریدریش نیچه، فیلسوف آلمانی، که طی سالهای ۱۸۸۳ تا ۱۸۸۵ نوشته شد. این اثر مهمترین اثر نیچه است که در آن نظریاتی چون، «ابرمرد» و «بازگشت جاودانی» کاملترین صورت و مثبتترین معنی خود را پیدا میکند. "زردشت" پس از ده سال آمادگی در عزلت کوههای آلپ احساس میکند که میخواهد شهد خرد خویش را به انسانها بچشاند، پس به شهر فرود میآید؛ اما مردم به صدای برخاسته از الهام گوش نمیدهند، زیرا جز به کف زدن برای بندبازیهای یک بندباز توجه ندارند و به سخنان او که آنها را نمیفهمند میخندند. پس زردشت باید حواریونی برای خود برگزیند که بتواند «گفتارهای» خویش را که تحقیر آرمانهای کهن است و به سبکی انجیلی تقریر میشود، خطاب به آنها بیان کند.
منبع: ویکی پدیا
منابع فکری اوشو (چنین گفت زرتشت و آیین ذن)
کتاب چنین گفت زرتشت، همانطور که در پست قبلی بود، از نام زرتشت پیامبر ایرانی، به وجود آورنده ی دین زرتشت و آوردنده ی اوستا، نشات گرفته.
این کتاب از زبان شخص زرتشت (نه دین زرتشت) بیان شده و حالتی داستان گونه و شعر گونه دارد و سبکی خاص در نوشتنش بکار گرفته شده است، در واقع قهرمان اصلی آن هم زرتشت است.
در این کتاب مفاهیم فلسفی به سبکی نو بیان شده و میتوان گفت شروع کننده سبک جدید اعتقادی، فلسفی بوده.
مطالبی چون سه دگردیسی، ابر مرد، جاودانی و ... شاید برای اولین بار و قطعا به بهترین شکل ممکن مطرح شده است.
نظر شخصی من هرچند هنوز این کتابو تموم نکردم:
هرچند درک این کتاب سخته مخصوصا با ترجمه ی آقای داریوش آشوری حتی درک جملاتش خیلی سخت و نیازمند دقت شده ( شخصا معتقدم به شیوه خیلی بدی توسط داریوش آشوری ترجمه شده) اما کتابی رازآمیز، باز کننده ی درهای جدید و عمیق به روشن بینی و آگاهی و همچنین معرفت و بینش جدیدی نسبت به رویدادهای زندگی، نقش انسان در زندگی و انسانیت میده.
اطمینان دارم خوندن این کتاب البته نه برای هر کسی، میتونه عقاید انسان رو از عقاید خشک و سطحی نگر در مورد زندگی به عقایدی محکم، زنده، منسجم و البته نسبتا کامل تغییر بده.
در ضمن پیشنهاد میکنم برای مطالعه اولین کتاب فلسفی یا اعتقادی این کتابو انتخاب نکنید چون باید حتما زمینه ای در این مورد داشته باشین وگرنه خیلی زود از این کتاب زده میشین و حتی ممکنه تاثیر منفی رو آدم بزاره.
---------- Post added at 10:54 AM ---------- Previous post was at 10:51 AM ----------
آیین ذن:
ذن شکلی از آیین بودایی مهایانه است که تاکید فراوانی بر تفکر لحظه به لحظه و ژرف نگری به ماهیت اشیا به وسیله تجربه مستقیم دارد. این مکتب معمولاً تعالیم خود را به صورتهایی تناقضآمیز و فرامنطقی بیان میدارد.
ذن را میتوان مراقبهای ( مدتیشنی ) ناظر بر چهار لایه شرح داد:
لایه نخست شاهد بودن بر محیط اطراف شامل صداها، بوها، نورها واحساس سرما وگرما است
لایه دوم ناظر بودن بر ذهن است. به این معنی که افکار واندیشهها ستیز نکنیم، از آنها نگریزیم، آنهارا نام گذاری نکنیم (زشت/زیبا) و به خاطر خجالت یا احساس گناه از افکار، آنها را انکار نکنیم.
لایه سوم جسم است که بر تک تک نقاط بدن و وانهادگی و آرامش آنها ناظر باشیم
لایه چهارم تنفس است که طی آن ریتم وآهنگ طبیعی تنفس را شاهد خواهیم بود