لرد آندیون لوتار یا Anduin Lothar، شیر ازروت، آخرین نسل حقیقی خاندان باستانی اراتی، قهرمان پادشاهی ازروت (که بعدها پادشاهی استرمویند نامیده شد) در زمان جنگ اول، و فرماندهی کل قوای اتحاد لردران در زمان جنگ دوم بود. لوتار شمشیر قدرتمند کوئلزرم را به کار میبرد. همچنین گفته شدهاست که او شمشیر بزرگ سلطنتی استرمویند را استفاده کردهاست.
قبل از جنگ
............................................
لوتار در دربار ازروت به عنوان دوست شاهزاده للین ورین و مدیو بزرگ شد. این سه نفر در جوانی و در سرزمینهای ناآرام ازروت ماجراجوییهای بسیاری داشتند. پس از رسیدن به سن قانونی، لوتار به ارتش ازروت محلق شد و خیلی زود به مقام مردان مسلح برادری سوارهنظام رسید، و سرانجام ارتش به ازروت فرمان میراند.
جنگ اول
............................................
وقتی که ارکها برای اولین بار به ازروت آمدند و حملهی نخستین خود را به دژ استرمویند آغاز کردند. لوتار با پشتکار از جنگ با آنها حمایت کرد. شاه ادامنت ورین ۳ با قضاوت لوتار موافق بود، و قسم خورد که سرزمین محبوبش را از ارکها خلاص کند. البته، او قبل از اینکه این قسم به نتیجه برسد، مرد و جای او را پسرش للین ورین اول گرفت. شاه جدید کار پدرش را ادامه داد و جنگ بر علیه ارکها بشدت دنبال شد. در این زمان متجاوزین در مرداب سوگ متوقف شده بودند.
در زمانی در جنگ، کتاب الوهیت، کتابی با ارزش زیاد بین کشیشهای ایالت شمالی، به وسیلهی گروهی از اوگرها به سرپرسی ارباب اوگر تورک دزدیده شد. لوتار گروهی را برای حمله به محل اختفای اوگرها در معدنهایمرده در غرب خزان، فرماندهی کرد. ولی به طور کامل تاراج شد و برای به آرامی کشته شدن، زندانی گردید. لوتار برای ۲۰ ماه در غارها زندانی ماند، تا زمانی که او و بقیهی افراد باقیماندهاش به دست نیروهای ازروت نجات یافتند. او کتاب الوهیت را یافت و به ازروت برگرداند و در صومعهی ایالت شمالی از کتاب محافظت کرد. بعد از بازگشت دوباره به جنگ، لوتار به هدایت نیروهای ازروت ادامه داد.
لوتار شکه شد وقتی که شاگرد دوست قدیمیش مدیو، خدگر جادوگر، به او گفت که جادوگر بزرگ با فراخواندن ارکها به ازروت به همه خیانت کردهاست. پس از بحثی داغ در استرمویند، لوتار، شخصا نیرویی را برای حمله به کاراژان و کشتن مدیو، هدایت کرد. گروه به همراه لوتار، خدگر و گارونا نیمهارک، به قسمت زیرین برج رفته و با نگهبان دیوانه درگیر شدند. سرانجام خدگر موفق شد که شمشیر را به قلب مدیو بزند، و لوتار با شمشیر بزرگش در یک حرکت سرش را جدا کرد.
متاسفانه، مرگ مدیو دیوانگی هورد را متوقف نکرد. و جنگ در حال تغییر علیه ازروت بود. ارکها از اشتباهات اولیه خود در زمان فرماندهی جنگسالار سیاهدست پند گرفتند. شاه للین به دست عامل ارک گارونا ترور شد و شهر استرمویند سقوط کرد. لوتار، با دانش بر این که ازروت شکست خوردهاست، تصمیم گرفت که باقیماندهی مردمش که زمانی قدرتمند بودن را نجات دهد. او بقایای لشکر و بسیاری از مردم عادی را که میتوانست نجات دهد، جمع کرده و در یک عقبنشینی ناامیدانه به آنطرف دریای عظیم، در سواحل لردران به زمین نشست.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
جنگ دوم
لوتار که زمانی در دربار شاه ترنس منتیل دوم لردران حضور داشت، داستان ترسناکش را برای هر کسی که میشنید گفت. درخواستهای شیوای اوتر، سرانجام پادشاهی انسانها را برای یک انجمن ضروری دور هم آورد، جایی که سیاست استادانهی دوستش ترنس، اتحاد لردران را ایجاد کرد. پس از تماس ترنس، و داستان لوتار، الفهای والامقام منزوی قسمتی از نیروهایشان را فرستادند، تا بدهی خود به خاندان اراتی به خاطر نجاتشان در زمان جنگ ترولها را پس دهند. دورفهای پتکوحشی از اوج مرتفع نیز بوسیلهی ارکها مورد حمله قرار گرفتند و به سرعت به لوتار ملحق شدند. اتحاد بعدا دورفهای ریشبرنزی و گنومهای خزمودان، که به خاطر پیشرفت هورد از زمینهایشان رانده شده بودند، را در خود پذیرفت.
به خاطر مهارت بسیارش در جنگ و تجربهش با ارکها و اینکه شاهان شمال مایل نبودند که لشکرشان در فرماندهی کشور رقیب قرار گیرد، لوتار - فردی بیطرف - به عنوان فرماندهی کل قوای اتحاد انتخاب شد. او به سرعت تیرالیون را جانشین خود و دریاسالار دائلین پرادمور، اوتر روشناییآور و جادوگر اعظم خدگر را به عنوان ستوان انتخاب کرد. در مدت جنگ، او ارتش خود را از جنگی به جنگ دیگر با شجاعت و مهارت هدایت کرد. بعد از عقبنشینی اسرارآمیز هورد از لردران و پیروزیهای دریاسالار پرادمور در دریا، لوتار ارتش اتحاد را برای آزاد کردن بیشتر ازروت و خزمودان پیش راند و حتی به خود مرداب سیاه نفوذ کرد. لوتار در دامنهی منارهای سیاهسنگ وقتی که گروهان تحت فرمانش به وسیلهی نیروهای هورد غافلگیر شدند، کشته شد.
او در جنگی که احتمالا بزرگترین در تاریخ ازروت است، از قسمت اصلی نیروهایش جدا شد. در میان آشفتگی، او مجبور به جنگ تنبهتن با ارگریم پتک تباهی، جنگسالار هورد شد؛ بعد از جنگی طولانی و خستهکننده، لوتار بعد از شکستهشدن شمشیرش به دست پتک تباهی شکست خورد، و جمجمهاش با ضربهای سنگین از سلاح افسانهای خرد شد. گرچه، بسیاری بر این باورند که پتک تباهی، در جنگی منصفانه پیروز نشد و لوتار بعد از غافلگیر شدن توسط گروهی از مبارزان ارک کشته شد. به هر حال، شمشیرش از چنگش افتاد، ولی مدت زیادی بر زمین نماند.
پتک تباهی باور داشت که مرگ لوتار روح مبارزهی لشکرش را از بین میبرد، ولی اتفاقی که افتاد درست برعکس بود، بعد از مرگ لوتار، تیرالیون، ژنرال مورد اعتمادش، شمشیر و سپر او را برداشت و ارتش اتحاد را به پیروزی احتمالی بر دفاعیات سیاهسنگ هدایت کرد، و بعدا به خدگر دوست و متحد قدیمی لوتار، در نابودی دروازه سیاه کمک کرد
ارث و یادبود
آندیون آزادی سرزمین محبوبش از کنترل ارکها و دوباره سازیش را ندید. ولی پیکرهای سنگی و بزرگ که شرح حملهی آخرش را نشان میدهد ساخته شده (مطمئناً بدست ارکهای زندانی اتحاد) و هنوز هم در جلگههای سوزان ایساتده و به جهت مخالف به منارهای سیاهسنگ اشاره میکند. میراث لرد لوتار در تمام مردم آزاد استرمویند زندهاست. شاه کنونی کشور، اسم لوتار را حمل میکند.
مقبرهی یادگار در توقفگاه افتخار به عنوان یادبودی از هرچه که او برایش میجنگید ساخته شدهاست.