زوج هنری بارنبویم – دوپره : ژاکلین دوپره (ii)
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
در سال 1971 دوپره به هنگام نوازندگی متوجه ضعف در انگشتانش شد و در پی آن انگشتان و سایر اعضای بدن این نوازنده به تدریج حس خود را از دست دادند. در سال 1973 پس از دو سال غیبت و با وجود شدت یافتن علائم بیماری، او اجرای کنسرت هایش را از سر گرفت. در این سال او توری را در سراسر آمریکای شمالی و کانادا برگزار نمود.
دوپره در آخرین کنسرتی که در ماه فوریه 1973 در لندن برگزار کرد در کنار Zubin Mehta همراه با ارکستر New Philharmonia کنسرتوی الگار را بار دیگر اجرا کرد. آخرین کنسرت او نیز در همان سال در شهر نیویورک برگزار شد در حالیکه قرار بود دوپره چهار اجرا داشته باشد.
در این زمان انگشتان دوپره به طور کامل حس خود را از دست داده بودند و حتی نگهداشتن ساز نیز برایش دشوار بود، به هر ترتیب و با تمام مشکلات او توانست سه اجرا را با موفقیت به انجام برساند و اجرای چهارم لغو شد. از سال 1973 به بعد بیماری او که ضعف دستگاه عصبی یا MS تشخیص داده شده بود، روز به روز سلامتی اش را بیش از پیش، به مخاطره انداخت.
پس از آن دوپره شدیدا به ادامه کار موسیقی اصرار داشت، اما تدریس تنها کاری بود که توانایی اش را داشت. در این زمان او در صندلی چرخ دار می نشست و در کلاس های مقطع استادی مدرسه موسیقی Guildhall تدریس می کرد. سرانجام در 19 اکتبر سال 1987 ژاکلین دوپره، از بزرگترین نوازندگان ویولن سل در سن 42 سالگی در شهر لندن چشم از جهان فرو بست. با مرگ او قلب بسیاری از دوستداران موسیقی غرق در اندوه شد، زیرا دوپره از جمله نوازندگان نادری بود که به قلوب شنوندگان راه داشت.
دوپره پیش از مرگش ویولن سل Davydov Stradivarius خود را به Yo-Yo Ma و 1673 Stradivarius را به Lynn Harrell بخشید. پس از مرگ این نوازنده نیز نوعی گل رز انگلیسی به یاد او ژاکلین نام گرفت.
کتابی با عنوان نابغه ای در خانواده " A Genius in the Family " که در آمریکا با عنوان " Hilary and Jackie " منتشر شده، توسط خواهر او هیلاری Hilary و برادرش پیرس ، در مورد زندگی ژاکلین نوشته شده ، که Anand Tucker در سال 1998 بر مبنای آن فیلمی با عنوان " Hilary and Jackie " ساخت که در آن امیلی واتسون Emily Watson در نقش ژاکلین دوپره هنرنمایی نموده است.
با انتشار این فیلم موج جدیدی از علاقمندان به این نابغه دنیای موسیقی پدیدار گشتند و یاد و خاطره این نوازنده مجددا در اذهان زنده شد. در مقدمه این کتاب آمده است : " این کتاب بیوگرافی ژاکلین دوپره نیست، بلکه داستان واقعی زندگی او و اتفاقاتی است که در خانواده ما روی داده است. "
دوپره بدون شک بزرگترین نوازنده ویولن سل نسل خود بوده و بسیاری از منتقدین او را بهترین مفسر و ماهرترین اجرا کننده کنسرتوی ویولن سل الگار دانسته اند.
در سال 1995 نیز به مناسبت پنجاهمین سالگرد تولد ژاکلین دوپره، Christopher Nupen فیلم دیگری در مورد این نوازنده با عنوان "Remembering Jacqueline du Pré " ساخته است.
Nupen از جمله کارگردانانی است که تجربیات بسیاری در زمینه ساخت فیلم های داستانی و مستند مربوط به موسیقی دارد و از ستایشگران ژاکلین دوپره است، او درباره دوپره می گوید :" به نظر من یک حس روحانی خاص در موسیقی وجو دارد که شنونده را به دنیایی لایزال پیوند می دهد. به همین دلیل همواره سعی می کنم در فیلم هایم این حس نوازنده را به بییندگان منتقل نمایم.
اولین باری که فیلمی از ژاکلین گرفتم، به او گفتم : ویدیوهایی که از اجراهایت ضبط کرده ام به هیچ وجه نمی تواند احساس عمیق نهفته در اجراهای زنده ات را القا کند و دوپره در جواب گفت : به نظر من اصلا این طور نیست، من با دیدن این فیلم ها و مرور مجدد اجراهایم می توانم به اشکالات کارم پی ببرم."
اجرای کنسرتو ویلنسل الگار را با رهبری بارنبویم و سولوی دوپره را ببینید.
در سال 1998 نیز کتابی با عنوان "Jacqueline du Pré " به قلم الیزابت ویلسون، Elizabeth Wilson به چاپ رسیده، او در نگارش این کتاب از همکاری دانیل بارنبویم، همسر دوپره بهره برده است. ویلسون که خود نوازنده ویولن سل است در این کتاب به نقد و بررسی اجراهای دوپره نیز پرداخته است.
به جرات می توان گفت ژاکلین دوپره از معدود نوازندگان ویولن سل است که در کلیه اجراهایش نبوغ، قدرت ، مهارت و عشق به موسیقی مشهود است.
آپوکالیپتیکا و بدعت گذاری در نوازندگی ویولن سل
مقدمه : آپوکالیپتیکا Apocalyptica یک گروه موسیقی فنلاندی متشکل از سه نوازنده کلاسیک ویولن سل است که از سال 2003 یک درامر نیز به جمع آنان پیوسته است. هر چند تخصص اصلی آپوکالیپتیکا اجرای موسیقی متال با ویولن سل است، اما قطعات کلاسیک نیز می نوازند. افراد گروه همگی از دانشجویان آکادمی Sibelius بزرگترین مرکز آموزش موسیقی در فنلاند و یکی از برجسته ترین هنرستان های موسیقی اروپا، واقع در شهر Helsinki پایتخت فنلاند هستند.
اولین آلبوم گروه آپوکالیپتیکا " Plays Metallica by Four Cellos " نام داشت، که منحصرا به اجرای آثار Metallica با ویولن سل پرداخته بود. آلبوم دومشان با عنوان " Inquisition Symphony" شامل قطعاتی از Faith No More، Sepultura و Pantera به همراه سه آهنگ ساخت خود گروه بود. در آلبوم چهارم آپوکالیپتیکا بیش از پیش به سبک راک پرداخت و برخلاف دو آلبوم Inquisition Symphony و Cult از درام و موسیقی الکترونیک نیز استفاده نمود. از آپوکالیپتیکا تا کنون تعداد دو میلیون آلبوم در سراسر جهان به فروش رسیده است و در بسیاری از کشور جهان به اجرای کنسرت پرداخته است.
اعضای فعلی گروه عبارتند از : Eicca Toppinen، Paavo Lötjönen و Perttu Kivilaakso نوازندگان ویولن سل و Mikko Sirén نوازنده درام. دو عضو سابق گروه که Antero Manninen و Max Lilja نام داشتند، هر دو نوازنده ویولن سل بودند، Manninen اکنون نیز در برخی از کنسرت ها با گروه همکاری می کند و Lilja در حال حاضر در یک گروه فنلاندی به نام Hevein مشغول فعالیت است.
آپوکالیپتیکا و تلفیق موسیقی کلاسیک و متال
آپوکالیپتیکا نمادی از موسیقی خارق العاده و منحصر بفرد است که کار خود را با اجرای آثار دیگران آغاز نموده و به تدریج به یکی از خلاق ترین گروه های موسیقی متال جهان تبدیل شده است. گروهی که با پیمودن مسیر بین Shostakovich تا Metallica و غلبه بر تفاوت های مابین این دو سبک موفق به ادغام اجراهای کلاسیک و راک در سالن های بزرگ موسیقی شد. بدون شک می توان آپوکالیپتیکا را یکی از برجسته ترین گروه های موسیقی در حال حاضر برشمرد. " Amplified - A Decade of Reinventing the Cello" در حقیقت نتیجه صعود ده ساله این گروه است که برای همگان حتی خود اعضای گروه غیر قابل باور محسوب می شود.
Eicca Toppinen که نوازنده و آهنگساز اصلی گروه است در مصاحبه ای اظهار داشته :"به نظرم روزنامه نگاران رابطه خوبی با کارهایی که ما اجرا می کنیم ندارند و اصولا آلبوم های ما را چندان جدی نمی گیرند. از آنجائیکه موسیقی ما بسیار پیچیده تر از تفکر عوام است، جای گله و شکایتی در این زمینه باقی نمی ماند. همانطور که می دانید بدعت همواره نوعی آشفتگی و اغتشاش به دنبال دارد، موسیقی ما نیز به عنوان یک کار نو در عرصه بین المللی مطرح شده و به همان نسبت که عده ای هواخواه و مشتاق آن هستند، در مقابل افرادی وجود دارند که از آن متنفرند. طبیعتا کارهای آپوکالیپتیکا ممکن است برای دسته ای از شنوندگان گیج کننده به نظر برسد و انتقادات بسیاری را به دنبال داشته باشد، این کاملا منطقی است، اما در عین حال به هیچ وجه مایل نیستم نقدهای بی پایه و اساس و غیر قابل توجیه برخی از دست اندرکاران عرصه موسیقی افراد گروه را تحت تاثیر خود قرار دهد و ذهن آنان را درگیر نماید. ما همگی از افراد بسیار معمولی جامعه هستیم و قصد داریم همیشه اینگونه باقی بمانیم. هدف ما به نوعی تغییر دادن آگاهی و بینش عمومی نسبت به موسیقی است.
همه می دانیم که نواختن ویولن سل برای یک نوجوان مطلقا کار آسانی نیست، درحالیکه دیگر هم سن و سالانت مشغول بازی فوتبال و تفریحات دیگر هستند، تو ناگزیر زندگی ات را به شرکت در تمارین مداوم اختصاص می دهی. ورود به عرصه موسیقی کلاسیک نیازمند تمرین و مطالعه روزانه است و زمانی که در نوجوانی تصمیم می گیرید به طور جدی نوازندگی را دنبال کنید، مشکلات بسیاری را پیش رو خواهید داشت. برای یک دانش آموز آکادمی Sibelius نواختن کارهای جیمی هنریکس یک امر عادی است. در حقیقت ما از ابتدا تصمیم نداشتیم این سبک از موسیقی را دنبال کنیم و کاملا اتفاقی وارد آن شدیم."
آغاز کار آپوکالیپتیکا در سال 1996 با اجرای Apocalyptica Plays Metallica by Four Cellos"" – آپوکالیپتیکا با چهار ویولن سل متالیکا می نوازد – داستانی کاملا غیر متعارف بود. چهار تن از دانش آموزان ناشناس آکادمی Sibelius در یک کلوپ Heavy Metal به نام Teatro در شهر Helsinki به اجرای کارهای متالیکا پرداختند، برای این چهار نفر به پایان رساندن تحصیلاتشان مهم تر از ورود به عرصه موسیقی حرفه ای و شهرت بود و مانند میلیون ها جوان دیگر تنها در اوقات فراغتشان موسیقی متال گوش می دادند.
به منظور ادامه فعالیتشان و به دلیل مشکلات مالی در اجاره استودیو، نوازندگان آپوکالیپتیکا مجبور بودند صبح های خیلی زود یا ساعات پایانی شب به تمرین در استودیوبپردازند. تلاش های این گروه با انتشار اولین آلبومشان به ثمر نشست و میلیون ها نسخه از آن در سراسر جهان به فروش رسید. چنین موقعیتی برای یک گروه تازه کار که اصرار چندانی به حرفه ای شدن و کسب محبوبیت نداشتند، شرایطی استثنایی تلقی می شود.
در سال 1998 آلبوم " Inquisition Symphony " از این گروه منتشر شد که شامل اجرای آثاری از Sepultura،Faith No More, و Pantera به علاوه سه آهنگ ساخت خود آپوکالیپتیکا بود. در حقیقت از آن زمان بود که آپوکالیپتیکا به عنوان یک گروه متال- کلاسیک خود را به ثبت رسانده و شناخته شد.
سومین آلبوم آنها آغاز کار نوارنده جدید گروه Perttu Kivilaakso بود که جایگرین Antero Manninen شد، این نوازنده ماهر جوان جزو طرفداران موسیقی متال بود که با ورودش ویژگی های جدیدی را به آپوکالیپتیکا افزود. او خود در این باره اظهار داشته :"من یک نوارنده ویولن سل ارکستر فیلارمونیک Helsinki هستم که علاقه بسیاری به تجربیات جدید در سبک های مختلف موسیقی دارم. بزرگترین تجربه حرفه ای من هم نوازی با پاواروتی در کنسرتی که در Helsinki برگزار نمود، بوده است. "
آپوکالیپتیکا با برگزاری بیش از 500 کنسرت در 60 کشور جهان از جمله : مکزیک، روسیه، ژاپن و آمریکا پلکان ترقی را به سرعت پیمود و به یکی از مشهورترین گروههای موسیقی کشورش فنلاند بدل شد. در آلبوم سال 2005 با عنوان " Apocalyptica " موسیقی این گروه از هر لحاظ توسعه یافت و یک درامر به نوازنده های گروه افزوده شد.
سخن آخر اینکه هر چند ممکن است موسیقی آپوکالیپتیکا برای دسته ای از شنوندگان گیج کننده باشد و برای برخی دیگر فوق العاده و ممتاز، در هر دو حالت نمی توان منکر ناب بودن موسیقی این گروه شد.