ستارهای بر فراز جنگل ( اشتفان تسوایگ )
سلام
پس از داستانهای:
و گذشت بیش از دو و نیم سال از آخرین آنها، هفتمین داستان رو با همان رویکرد اینجا مینویسم
داستان زیبایی است
امیدوارم شما هم خوشتون بیاد
داستان : ستارهای بر فراز جنگل اثر اشتفان تسوایگ و ترجمهی علیاصغر حداد
که از کتاب "مجموعهی نامرئی" انتخاب شده
معرفی کتاب در این پست :
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اما قانونهای مربوط به این تاپیکها و به قلم همکار بازنشستهی انجمن:
نقل قول:
سلام...
يه سري توضيح در مورد تاپيكهايي به اين شكل...
1- ايجاد كننده تاپيك در پست اول ابتدا به معرفي و شرح حالي بر زندگي، و آثار نويسنده مورد نظر پرداخته و در پستهاي بعدي شروع به قرار دادن داستان مورد نظر مي كند.
2- در هر پست بخشي از داستان قرار ميگيره و با توجه به حجم داستانها اين مورد توسط ايجاد كننده تاپيك مشخص ميشه.
3-تا پايان داستان هيچ كاربري نميتونه پستي ارسال كنه مگر ايجاد كننده تاپيك.
4-بعد از پايان داستان هر يك از بازيدكنندگان ميتونند برداشت خودشون رو از داستان مورد نظر بازگو و يه نتيجه گيري هم از داستان داشته باشند و در مورد داستان به بحث و تبادل نظر بپردازند.
5-كل داستان تبديل به فايل pdf شده و در تاپيك قرار داده ميشه.
اگه مورد ديگه اي به نظرم اومد به اين توضيحات اضافه ميكنم.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
زندگینامه نویسنده و مترجم
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
، نویسندهی نامدار اتریشی، اغلب در آثار خود به توصیف غلیانهای درونی و احساسات پنهان قهرمانان خویش میپردازد و در این کار از بیانی رنگین و گیرا سود میجوید. وی در پی به قدرت رسیدن فاشیسم در سال 1938 به انگلستان مهاجرت کرد و در سال 1941 از آنجا عازم برزیل شد. اما سرانجام، ویرانی اروپا -سرزمین محبوب او- به دست فاشیسم، او را چنان در ورطهی ناامیدی غلتاند که در 23 فوریهی 1942 در ریودوژانیرو دست به خودکشی زد. از او چندین نوول، رمان، و جستار ادبی به یادگار مانده است.
منبع: کتاب "مجموعهی نامرئی"
پیشنهاد میشود:
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
، مترجم با سابقه زبان آلمانی 24 اسفند 1323 در محله راه کوشک قزوین به دنیا آمد.
وی خود زندگیاش را این گونه تعریف میکند: در بیست و چهارم اسفند1323 در محله "راه کوشک" قزوین به دنیا آمدم. پدرم آهنگر بود و خانواده ملقب بود به "حداد". نام مرا به یاد پدربزرگم علیاصغر نامیدند و شدم "علیاصغر حداد"! فرزند آخر خانواده بودم و جای تعجب ندارد اگر بگویم نخستین همبازیهایم برادرزادههای کمابیش هم سن و سالم بودند، البته در کنار پسرعمهها و پسرداییها، و محل بازیهامان چهارحیاط "دراندشتی" بود تو در تو که "حدادها" در آن زندگی میکردند.
دوران ابتدایی و سالهای اول دبیرستان را در قزوین گذراندم. کلاس هشتم دبیرستان بودم که به تهران امدیم. سال بعد را در دبیرستانی در تهران گذراندم. انبوه درسهای حفظکردنی، "زنگ انشا، تاریخ و جغرافیای" هیچ و پوچ باعث شد از درس و مدرسه زده شوم. به شعر و داستان سخت علاقمند بودم، اشعار نیما را میخواندم، "افسانه" را از حفظ بودم، حافظ را خوب نمیفهمیدم، مولانا شور در دلم میانگیخت، "جنگ و صلح" تولستوی، "ژان کریستف" رومن رولان، "خوشههای خشم" جان اشتاینبک... . جهان رمان به طور کل، مفری بود برای گریز از ملالت "درس و مدرسه". و سرانجام این ملالت باعث شد ترک تحصیل کنم.
سالهای آخر دبیرستان را "لکلک"کنان و به کمک دوستان درسخوانتر، به ویژه قندچی –هرکجا هست خدایا به سلامت دارش!- گذراندم و دیپلم دبیرستان را در "امتحانات متفرقه" گرفتم. بعد نوبت سربازی شد و هجده ماهی که در تهران، مشهد و اصفهان گذشت. بعد راهی آلمان شدم.
در برلین غربی در رشته جامعهشناسی با گرایش "کشورهای در حال توسعه" فوق لیسانس گرفتم. در سال 1359 به ایران برگشتم و به تدریس زبان آلمانی و ترجمه متون ادبی رو آوردم.
ترجمههایی که تا کنون به قلم من منتشر شدهاند،عبارتند از: یورک بکر: یعقوب کذاب؛ آنازگرس: مردهها جوان میمانند، توماس مان: بودنبروکها، فرنتس کافکا: مجموعه داستانهای کوتاه و محاکمه (قصر زیر چاپ است)، توماس برنهارد: جشن تولد برای بوریس، پتر هانکه: کاسپار، اهانت به تماشاگر، غیبگویی، ماکس فریش: اشتیلر و مجموعهای حاوی چهل و پنچ اثر از بیست و شش نویسنده آلمانی زبان و ...
منبع:
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
انتشار این مطلب در تاریخ 26 آبان 1387 صورت گرفته.