لطفی و" اجق وجق" واره هایی که بر او رفت !
گاه نوشت " حسین علیشاپور " درباره موسیقی ایران
این مساله که شرایط برگزاری کنسرت " محمدرضا لطفی " ، به سویی پیش نرفت که انتظار مخاطبان را ، اعم از عام و خاص ، برآورده سازد امری مشخص است . لطفی در این کنسرت به هردلیل ، آن چیزی را که بوده است و می گوید را به نمایش نگذارد تا سیل انتقادات مکتوب و غیرمکتوب را به سوی خویش روانه سازد . اما باید دید که آیا هجمه عمده این نقدها ( بخوانید ایرادها و غرزدن ها ) به سود کلیت موسیقی ماست و آیا اصلا دردی را از موسیقی ما درمان خواهد کرد و یا راهکاری را ارائه خواهد داد؟
آن چه که بالشخصه در جراید، سایت ها و وبلاگ ها از پسآمد این کنسرت دیدم ، سیلی از ایرادهای " زرد " و " سبز " و بعضا از سوی کسانی بود که عمده شان بینش سابقه دار و یا عمقی ای در خصوص موسیقی و مولفه های وابسته به آن نداشتند که متاسفانه در این راه تعدادی از پیشکسوتان نیز با این جمع همآوا شدند .البته درست که لطفی در کنسرت اخیر ، بیش از آن که به ارائه اندوخته ها و دستاوردهای " اصلی" خود بپردازد ، جنگواره ای از نوازندگی و خوانندگی را به منصه اجرا نهاد ، کمانچه متوسط ، آواز ضعیف ، شعرخوانی بد ، دف نوازی بدون هدف و البته تار و سه تار نوازی لطفی وار حاصل این سه شب اجرا بود . اما آن چه که شاید از قلم و نظر بسیاری از منتقدان حوزه موسیقی غافل مانده است ، جسارت و خواسته بی بدیل و الگوآفرین لطفی در آمدن به میانه بود ، مساله ای که بسیاری از پیشکسوتان نقاد کنسرت ، خود در سالیان اخیر از آن پروا داشته اند . روندی که طی این روزها در مورد لطفی دیده شد ، بیش از آن که حاوی انصاف در نقد باشد ، نشان از بینش " تخریبی " دوستان نقاد داشت . لطفی نیز همانند هر موسیقی دان دیگر دورانی دارد که خاصه پرداختن به حوزه ای دیگر در موسیقی است ..... اما این که لطفی را ویران کنند ، دریغ است.