ورود

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : توده ها و سوالاتی پیرامون آن



Motaharri
09-11-2014, 13:52
کتابی داریم به اسم روانشناسی توده ها از گوستاو لوبون.

«روانشناسي توده ها» را مي توان از نخستين آثاري دانست كه مشخصاً به حيطه روانشناسي اجتماعي گام مي نهد. اما بيش از هر چيز به مقوله وسيعي تعلق مي يابد كه «علوم ايدئولوژيك» ناميده مي شود.

در همه ادوار، توده هاي به هم پيوسته نقش مهمي در مسير زندگي ملتها داشته اند، اما نه در حجم واندازه اي كه امروزه به خود گرفته اند.

يكي از ويژگي هاي عصر حاضر آن است كه عملكرد خودآگاه افراد، جاي خود را به عملكرد ناخودآگاه توده ها داده است. توده ها، نيروي مؤثر خويش را ناخودآگاه اعمال مي كنند. شايد راز قدرت آنها، در همين ناخودآگاهي نهفته باشد.

يكي از بارزترين نشانه هاي انتقالي بودن عصر ما، ورود طبقه ملت به صفحه سياست و نقش فزاينده آنها در تأثيرگذاري بر طبقه حاكم است.

گوستاولوبون در اين كتاب مدعي است كه يكي از نشانه هاي آخرين مراحل فرهنگ مغرب زمين و بازگشت به دوران قبل همين رشد و قدرت فزاينده توده هاست.


****

اما آيا مي شود از اين روند جلوگيري كرد؟

آیا دولت ها می خواهند توده ها شکل نگیرند؟

قدرت ها می توانند توده ها را هدایت کنند؟

و چگونه هر فرد جزئي از يك توده مي شود و چه عواملي او را به عكس العمل وامي دارد؟

و توده ها چگونه شكل و قدرت مي گيرند؟

hamed29
01-12-2014, 01:16
سلام


کتابی داریم به اسم روانشناسی توده ها از گوستاو لوبون.

«روانشناسي توده ها» را مي توان از نخستين آثاري دانست كه مشخصاً به حيطه روانشناسي اجتماعي گام مي نهد. اما بيش از هر چيز به مقوله وسيعي تعلق مي يابد كه «علوم ايدئولوژيك» ناميده مي شود.

در همه ادوار، توده هاي به هم پيوسته نقش مهمي در مسير زندگي ملتها داشته اند، اما نه در حجم واندازه اي كه امروزه به خود گرفته اند.

يكي از ويژگي هاي عصر حاضر آن است كه عملكرد خودآگاه افراد، جاي خود را به عملكرد ناخودآگاه توده ها داده است. توده ها، نيروي مؤثر خويش را ناخودآگاه اعمال مي كنند. شايد راز قدرت آنها، در همين ناخودآگاهي نهفته باشد.

يكي از بارزترين نشانه هاي انتقالي بودن عصر ما، ورود طبقه ملت به صفحه سياست و نقش فزاينده آنها در تأثيرگذاري بر طبقه حاكم است.

گوستاولوبون در اين كتاب مدعي است كه يكي از نشانه هاي آخرين مراحل فرهنگ مغرب زمين و بازگشت به دوران قبل همين رشد و قدرت فزاينده توده هاست.

1 اما آيا مي شود از اين روند جلوگيري كرد؟
2 آیا دولت ها می خواهند توده ها شکل نگیرند؟
3 قدرت ها می توانند توده ها را هدایت کنند؟
4 و چگونه هر فرد جزئي از يك توده مي شود و چه عواملي او را به عكس العمل وا مي دارد؟
5 و توده ها چگونه شكل و قدرت مي گيرند؟




1 موقتاً بله، اما نهایتاً توده ها جایگاه خود را پیدا خواهند کرد. نادیده گرفتن همه یا بخشی از مردم چیزی نیست که بازخوردی نداشته باشه. در واقع مثل کوه یخی هست که با دست بخوایم اون رو زیر آب نگه داریم؛ هر چقدر هم که قدرت داشته باشیم بالاخره یخ از زیر دست ما سُر خواهد خورد.
هر جامعه ای خواه ناخواه به درجه ای از بلوغ جمعی میـرسه که خواست و اراده‌‌ی خودش رو مستقیم یا غیر مستقیم مطالبه و اعمال کند. به قول معروف دیر و زود داره ولی سوخت و سوز نداره.

2 بستگی به ماهیت خودشون داره؛ اینکه چطور شکل گرفته اند و اینکه چطور میخواهند به حیات خود ادامه دهند.
همینطور بستگی داره به اینکه با چه دیدگاهی به جامعه نگاه میکنن. برخی دولتها توده ها رو نردبان پیشرفت خود میدانند، برخی هم آنها رو پشتوانه قدرت خود میدانند و ...

3 مسلماً بله!
.
.
.

hamed29
05-12-2014, 23:05
مقدمه:

مدت‌ها پیش کتابی در مورد انقلاب‌های مخملی خواندم که دیدگاه جالبی رو در مورد جامعه مطرح کرده بود. نویسنده برای جامعه هم یک شخصیت قائل شده و اون رو به عنوان عاملی مهم در معادلات اجتماعی و سیاسی دخالت داده بود. او یک انقلاب اصیل رو نتیجه‌ی تضاد بین شخصیت فرد و شخصیت جامعه معرفی کرد.ه بود


← شخصیت فردی افراد خواست‌ها، گرایش‌ها و اقتضاهایی دارد که خیلی از موارد با خواست‌ها، گرایش‌ها و اقتضاهای شخصیت اجتماعی او فرق دارد و گاهی کاملاً در تضاد است و شخصیت فردی انسان غیر از شخصیت اجتماعی اوست.

← هر دولت، حکومت و نظام اجتماعی که شخصیت اجتماعی جامعه پشتیبان آن باشد ماندگار است، اعم از یک دولت فرعونی و یا دولت و نظام عادل.

← انقلاب یک پدیده‌ی اجتماعی برخواسته از شخصیت جامعه است نه از شخصیت فردی افراد.



دولت‌ها برای دوام و بقا نیاز دارند که از یک طرف توده‌ها را با خود همراه کنند و از طرف دیگر مراقب باشند که تضادی بین شخصیت فردی و جمعی افراد ایجاد نشود؛ که در غیر این صورت این تضاد برای آن‌ها ایجاد مشکل خواهد کرد.

اینکه رفتار توده رو همان رفتار افراد تصور کنیم، لزوماً درست نیست.
برای انتقال منظور یک موضوعی را مطرح میکنم که دست‌کم نام آن را شنیده‌اید؛ فناوری نانو
در گذشته تصور می‌شد رفتار جسم، همان رفتار ذرات تشکیل دهنده‌ی آن است. یعنی ذره هر رفتاری داشته باشد، جسم هم همان رفتار را خواهد داشت.
اما محققین خلاف این را در آزمایشگاه مشاهده کردند. وقتی رفتار ذرات در ابعاد مختلف بررسی شد و نوبت به ذراتی در حد و اندازه‌ی نانو رسید، تغییری در رفتارها مشاهده شد.
یعنی یک ذره در ابعاد نانو رفتاری را از خود نشان می‌دهد که کلیت جسم آن رفتار را ندارد. در واقع چیزی که مورد توجه قرار گرفت این بود که ذرات در ابعاد بسیار کوچک (نانو) یک رفتاری از خود نشان می‌دهند ولی وقتی این ذرات در کنار هم قرار می‌گیرند و ماده‌ای بزرگ‌تر را می‌سازند، رفتار جزء و کل متفاوت گزارش می‌شود.


اگر یک میلی‌متر را به یک میلیون قسمت تقسیم کنیم، به اندازه‌ یکی از این قسمت‌ها نانومتر می‌گویند.







4 ) و چگونه هر فرد جزئي از يك توده مي شود و چه عواملي او را به عكس العمل وامي دارد؟
5 ) و توده ها چگونه شكل و قدرت مي گيرند؟


4 ) هر فرد جذب همان توده‌ای می‌شود که با شخصیت اجتماعی خودش همراستا باشد.

5 ) زمانی که دولت‌ها بتوانند تمام جامعه را با خود همراه کنند توده ای شکل نخواهد گرفت(؟) چرا که توده‌ها در واقع توده‌ای متمرکز از اراده‌ی جمعیِ عده‌ای از مردم هستند. اگر جامعه یک‌دست و یک‌پارچه باشد دیگر توده فلسفه‌ای برای شکل‌گیری نخواهد داشت.
توده کالبدی برای پذیرش روح سرگردان جمعی از مردم است که شخصیت اجتماعی خود را با کلیت جامعه هم‌راستا نمی‌بینند.
توده زمانی شکل می‌گیرد که:
# شخصیت و روح اجتماعیِ بخشی از مردم با سایرین متضاد باشد و یا لااقل همراستا نباشد.
# چنانچه جمعی از مردم خواست‌ها و اولویت‌های خود را با خواست و اراده‌ی دولت‌ها و یا باقی جامعه هماهنگ نـبینند.

B.Russell
24-01-2015, 18:49
مارکس اصطلاح بسیار جالبی در مورد طبقه بسیار خطرناکی از جامعه داره به نام تفاله اجتماعی.
که به نظرم خوبه در موردش با تعمق بیشتری فکر کنیم.

اما تفاله های اجتماعی چه کسانی هستند؟
تفاله های اجتماعی کسانی هستند که از بسیاری از حقوق انسانی در جامعه محروم مانده اند، جامعه برای تفکرات اونها ارزشی قائل نبوده و آنهارو تحقیر کرده و به گوشه ای پرت کرده.

اگر فرد زیرکی بتواند این تفاله هارو دور هم جمع کند، خطرناک ترین نوع حکومت ها میتونه شکل بگیره.
و ایدئولوژی هایی که بزرگترین ساپورت کننده آن همین تفاله های اجتماعی باشن به طرز عجیبی قدرت ایجاد خفقان و توحش رو در جامعه های خودشون دارن و مثل سرطان هم گسترش پیدا میکنند.


خیلی دوست دارم تحلیلی پیدا کنم که چگونه انسان های اندیشمند که معمولا توان برخوردهای خشن رو ندارند میتوانند صرفا با آرامش و به کمک قلم، قدرت فکری و فیزیکی رو از دست تفاله های اجتماعی بگیرند؟

(کسی جوابی براش داره؟)

Motaharri
31-01-2015, 11:41
مارکس اصطلاح بسیار جالبی در مورد طبقه بسیار خطرناکی از جامعه داره به نام تفاله اجتماعی.که به نظرم خوبه در موردش با تعمق بیشتری فکر کنیم.اما تفاله های اجتماعی چه کسانی هستند؟تفاله های اجتماعی کسانی هستند که از بسیاری از حقوق انسانی در جامعه محروم مانده اند، جامعه برای تفکرات اونها ارزشی قائل نبوده و آنهارو تحقیر کرده و به گوشه ای پرت کرده.اگر فرد زیرکی بتواند این تفاله هارو دور هم جمع کند، خطرناک ترین نوع حکومت ها میتونه شکل بگیره.و ایدئولوژی هایی که بزرگترین ساپورت کننده آن همین تفاله های اجتماعی باشن به طرز عجیبی قدرت ایجاد خفقان و توحش رو در جامعه های خودشون دارن و مثل سرطان هم گسترش پیدا میکنند.خیلی دوست دارم تحلیلی پیدا کنم که چگونه انسان های اندیشمند که معمولا توان برخوردهای خشن رو ندارند میتوانند صرفا با آرامش و به کمک قلم، قدرت فکری و فیزیکی رو از دست تفاله های اجتماعی بگیرند؟(کسی جوابی براش داره؟)من با تخصیص تفاله اجتماعی به توده هایی که به انزوا کشیده میشن موافق نیستم. تفاله قابل بازیابی نیست، اما توده ها قابل بازیابی نیستند؟ اینکه یک عده نتونستن سهمی در قدرت داشته باشن و بهشون ظلم شده، تقصیر کیست که انتظار داشته باشیم توده ها همیشه توده بمانند و بهشون بی احترامی بشه.

Stream
31-01-2015, 13:45
من با تخصیص تفاله اجتماعی به توده هایی که به انزوا کشیده میشن موافق نیستم. تفاله قابل بازیابی نیست، اما توده ها قابل بازیابی نیستند؟ اینکه یک عده نتونستن سهمی در قدرت داشته باشن و بهشون ظلم شده، تقصیر کیست که انتظار داشته باشیم توده ها همیشه توده بمانند و بهشون بی احترامی بشه.

تفاله صرفا ترجمه فارسی کلمه است (Scum) که مفهوم رو درست منتقل نمی کنه و ربطی به بازیابی نداره، کلیت صحبت مارکس کاملا صحیحه و مثال ازش فراوون هست بطور مثال داعش یا بوکوحرام مثال مدرسه ای برای این گفته مارکس هستند.




خیلی دوست دارم تحلیلی پیدا کنم که چگونه انسان های اندیشمند که معمولا توان برخوردهای خشن رو ندارند میتوانند صرفا با آرامش و به کمک قلم، قدرت فکری و فیزیکی رو از دست تفاله های اجتماعی بگیرند؟

(کسی جوابی براش داره؟)

سوال یک میلیون دلاری (شاید یک تریلیون دلاری در مقیاس فعلی جهان). این پدیده مشابه بیماری هایی است که درمانشون بسیار سخت است ولی پیشگیری ازشون امکان پذیره و به نظر من باید با شیوه "واکسیناسیون" باهاش مقابله کرد.

مهـندس مسعود
31-01-2015, 16:37
مارکس اصطلاح بسیار جالبی در مورد طبقه بسیار خطرناکی از جامعه داره به نام تفاله اجتماعی.
که به نظرم خوبه در موردش با تعمق بیشتری فکر کنیم.

اما تفاله های اجتماعی چه کسانی هستند؟
تفاله های اجتماعی کسانی هستند که از بسیاری از حقوق انسانی در جامعه محروم مانده اند، جامعه برای تفکرات اونها ارزشی قائل نبوده و آنهارو تحقیر کرده و به گوشه ای پرت کرده.

اگر فرد زیرکی بتواند این تفاله هارو دور هم جمع کند، خطرناک ترین نوع حکومت ها میتونه شکل بگیره.
و ایدئولوژی هایی که بزرگترین ساپورت کننده آن همین تفاله های اجتماعی باشن به طرز عجیبی قدرت ایجاد خفقان و توحش رو در جامعه های خودشون دارن و مثل سرطان هم گسترش پیدا میکنند.


خیلی دوست دارم تحلیلی پیدا کنم که چگونه انسان های اندیشمند که معمولا توان برخوردهای خشن رو ندارند میتوانند صرفا با آرامش و به کمک قلم، قدرت فکری و فیزیکی رو از دست تفاله های اجتماعی بگیرند؟

(کسی جوابی براش داره؟)

به نظر حقیر چنین تفاله هایی بهتر است تبعید شوند و نباید در جامعه رها شوند تا بتوانند افراد جدیدی را به جمع خود اضافه کنند.

A.M.D.D.E.V.I.L
31-01-2015, 23:22
متفکرین به زور قلم نمیتونن قدرت رو ازشون بگیرن. تنها کاری که متفکرین در طول تاریخ انجام دادن به طور نا مستقیم بوده که درواقع همین تفاله ها با پخش افکار این "متفکرین" به نفع خود ، باعث میشن که خودشون به قدرت برسن که به محض قدرت گرفتن همه ی اون متفکرین رو هم قتل عام میکنن .
اما نهایتا همین تفاله ها هستن که موجب فساد کلان و اختلاص های میلیاردی و بازداشت های خودسرانه ، و تحقیر کردن ملت و آوردن ایدئولوژی های بیابانی و بدویِ عصر سنگی به قرن 21 ، خود و اطرافیانشون و کل جامعه رو به مرز نابودی میکشن .
و نهایتا توسط یک قدرت خارجی که زمان شناس بوده از صفحه ی روزگار محو میشن . معمولا سرزمین هاشونم پخش و تجزیه میشه .