ورود

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : بررسی استدلالی ضرب المثل ها



Stream
16-07-2014, 22:04
ما ضرب المثل های زیادی در زبان فارسی داریم و کلا در فارسی زیاد از ضرب المثل ها استفاده می کنیم و معمولا طوری باهاشون برخورد می کنیم مثل اینکه بی حرف و حدیث صحیح هستند و جای هیچ انتقاد/بحثی درباره اونها نیست، معمولا در بحث های ما استفاده از ضرب المثل که موضع ما رو تایید کنه معمولا با این انتظار همراه هست که موضع ما صحیح است و بحث خاتمه یافته، و این کار سوال برانگیز است.

ولی چقدر از این ضرب المثل ها واقعا بار استدلالی قوی دارند یا با واقعیات جهان در سازگاری دارند؟

در این تاپیک ضرب المثل های رایج در زبان رو معرفی می کنیم و یک بررسی استدلالی روی اونها خواهیم داشت. فعالیت تاپیک به شکل معرفی و درخواست خواهد بود (هم کاربران می توانند ضرب المثل هایی که به نظرشون بار استدلالی ضعیف دارند رو معرفی کنند و هم می تونند درخواست کنند تا سایرین یک ضرب المثل خاص رو بررسی استدلالی کنند).

:n16:

L͠øneWolf
16-07-2014, 22:48
گاهی ضرب المثل ها به صورت نامناسب استفاده می شن و جایی آورده می شن که اصلا موضوعیت نداره. مثلا ضرب المثل «دود از کنده بلند می شه» یا «من چهار تا پیرهن بیشتر از تو پاره کردم» می تونه در مقام دفاع از یک استدلال نادرست استفاده بشه، در حالی که استدلال طرف مقابل درست هست.


اما ضرب المثل اگه به همراه استدلال درست آورده بشه، نه تنها اشکالی برش وارد نیست بلکه به رسایی و شیوایی سخن هم کمک می کنه.

B.Russell
16-07-2014, 23:51
یک ضرب المثل ایرانی هست که من عاشق بار فلسفی اون هستم :

درخت گردکان با این بزرگی، درخت خربزه الله اکبر.

یعنی افرادی میان به میوه گردو نگاه میندازن و بعدا سرشون رو بالا میکنن، میگن عجب درخت بلندی.
خربزه رو که بهشون نشون میدی غش میکنن که دیگه درخت خربزه چی میتونه باشه !!!!

این نحوه نگرش به وقایع اطراف در اکثریت انسان ها دیده میشه، مثلا وقتی خودش یک ساعت مچی رو کوک میکنه و تنظیمش میکنه، نتیجه میگیره یک ناظم خیلی بزرگی هست که جهان رو کوک میکنه.

این ضرب المثل پایه بسیاری از برهان های نظم و علیت و... بوده که با قیاس های عجیب از جزئیات قابل دسترس، نتیجه های عجیب تر از کلیات غیر قابل دسترس و صرفا بر اساس یک قیاس تشبیهی و منطقی از منظر خودشون رو میگیرن.

Stream
17-07-2014, 00:31
ضرب المثل: خواستن، توانستن است.

کاربرد این ضرب المثل معمولا وقتیه که یه انتظار عجیب از یک نفر داریم و اون شخص دلایلی میاره که این کار رو نمی تونه انجام بده، و ما بهش میگیم: خواستن، توانستن است!

آیا واقعا خواستن، توانستن است؟
32 تیم به جام جهانی رفتند که همگی واقعا می خواستند قهرمان شوند، اگر خواستن همان توانستن است پس همگی باید واقعا قهرمان می شدند و عدم قهرمانی 31 تیم از آن ها به دلیل عدم خواستن بوده. می بینید چقدر این استدلال ضعیف است.
افراد بسیار زیادی معتاد در جهان وجود دارد، آیا اکثر این افراد نمی خواهند اعتیاد خود را ترک کنند؟ قطعا. پس چرا نمی توانند اگر خواستن همان توانستن است.
من می خواهم الان پرواز کنم، آیا می توانم؟

شکل دیگر این ضرب المثل: نخواستن، نتوانستن است.
ولی آیا واقعا، نخواستن همان نتوانستن است؟ من الان نمی خواهم آب بخورم، آیا نمی توانم؟ خیر به راحتی می توانم.

شکل انگلیسی این ضرب المثل: When there's a will, there's a way | وقتی خواستن وجود دارد، راهی برای انجام آن کار هست.
اما آیا واقعا اینگونه است؟ من واقعا می خواهم همین الان بدون هیچ وسیله ای پرواز کنم، پس راهی هست؟


شکل جایگزین که از نظر استدلالی قوی تر است: خواستن، توانستن را ساده تر می سازد.

Iloveu-ALL
17-07-2014, 17:39
تاپیک خیلی جالبیه!
یکی دیگه از این نوع ضرب المثل ها، اینه: حقیقت تلخه
آیا حقیقت همیشه تلخه؟! خیر حقیقت خیلی وقت ها شیرینه.
بعضیا وقتی حقیقت ِ تلخی رو میبین ضرب المثل بالا رو بکار میبرن. میتونیم بجاش اینو به کار ببریم: "حقیقت تلخیه ... و حقیقت رو (چه تلخ و چه شیرین) باید بپذریم!"


شکل جایگزین که از نظر استدلالی قوی تر است: خواستن، توانستن را ساده تر می سازد.

به این صورت هم میشه گفت: لازمه توانستن، خواستن است.

Hatek
17-07-2014, 23:38
ضرب المثل آب که از سر بگذرد چه یک وجب چه صد وجب
داره -1 و -10 رو برابر میگیره
خیلی جاها شنیدم ازش بعنوان بهانه ای برای تلاش نکردن برای فرار از مشکلات استفاده میکنن
یعنی چه یک وجب در مشکل فرو رفته باشی چه 100 وجب فرقی نداره ؟

Arash4484
18-07-2014, 03:05
میگن که : در مثل مناقشه نیست
مثلی در مورد مثل!

چون به نظرم بستگی داره مثل کجا بکار بره...مثل کامل تابع ساختار استدلالیه که توش بکار میره...نه ساختار تابع مثل
بهرحال هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد :d


آب که از سر بگذرد چه یک وجب چه صد وجب
اگر اینو بخونیم: شما میتونی با یک سطل آب خفه شی در اقیانوس هم خفه شی....در یک همچین بار معنایی کاربرد داره
از جهانی تشویق به ریسک پذیریه، مثلهای بسیاری کاربرد تشویقی دارند مثل همون خواستن توانستن است.

B.Russell
18-07-2014, 23:10
یکی از ضرب المثل های مورد علاقه افراد خود حق پندار جهت تو سری زدن:


عروس نمیتونه برقصه، میگه زمین کجه !!


ابتدا یک پیش فرض قطعی درباره صاف بودن زمین در نظر میگرن، سپس همه تقصیر رو میندازن گردن عروس !!!

چرا؟ چون عروس موجودی فرض میشه که تحت هر شرایطی باید برقصه و هر استدلالی برای مشکل زمین بیاره بهانه است !!!!!



نمونه :


1- دانشجویی بسیار درس میخواند و به دلیل سئوالات غیر استاندارد استاد مردود میشود، به استاد اعتراض میکند و استاد بدون بررسی سئوالات میگوید تو بلد نبودی درس بخونی و کسی هم نیست که از حق دانشجو دفاع کند !!!

2- مجازات هایی نظیر اعدام و .... در کشوری فرضی ده ها برابر میشه و روز به روز بر میزان جرم و جنایت در آن کشور فرضی افزوده میشود، وقتی استدلال میشود مشکل از جامعه هست که این افراد رو اینطور بار میاورند میگویند خیر، اون افراد عزت نفس لازم رو نداشتن.

و ....

Iloveu-ALL
19-07-2014, 11:49
ضرب المثل آب که از سر بگذرد چه یک وجب چه صد وجب
داره -1 و -10 رو برابر میگیره
خیلی جاها شنیدم ازش بعنوان بهانه ای برای تلاش نکردن برای فرار از مشکلات استفاده میکنن
یعنی چه یک وجب در مشکل فرو رفته باشی چه 100 وجب فرقی نداره ؟

ضرب الامثل جایگزین: "جلوی ضرر رو هر موقع بگیری منفعته" یا "ماهی رو هر وقت از آب بگیری تازست"

Atghia
20-07-2014, 04:15
لطفا ضرب المثل : شتر سواری دولا دولا نمیشه
را دوستان بررسی نمایند:n17:

Arash4484
20-07-2014, 06:41
لطفا ضرب المثل : شتر سواری دولا دولا نمیشه
را دوستان بررسی نمایند:n17:

مصداق عملی است که واضح و آشکار است...ولی شخص سعی در پوشاندن آن را دارد...سعی بیهوده در پوشانیدن...
کاربرد دیگری که دارد این است که نمیشود بدون داشتن دیدن واضح و کافی، کاری را انجام داد. و در این مورد، هنگام استفاده هدف گوینده این است که : تکلیف خود را یکسره کن و پنهان کاری نکن، چون سودی ندارد و در چشم هستی.

در حالی که شتر قامت بلندی دارد نمیشود با آن سواری کرد و دیده نشد.
و در عین حال سواری با قامت خمیده سوارکار و سعی در پنهان نگه داشتن عملی است سخت و عبث .

این ضرب المثل هم همیشه صادق نیست و در زندگی روزمره و حرکات اجتماعی میبینیم چه بسیار سواران شترهایی که با سرهای پایین میروند و یا دیر دیده میشوند و یا توسط عده مخصوصی دیده میشوند، با اینکه حرکت آنها به اندازه کافی به دید افراد با اطلاع از چم و خم آن موضوع بخصوص، تابلو به نظر میرسد، ولی کسی که مطلع نباشد متوجه موضوع نمیشود.

New Ray
21-07-2014, 02:21
دوتا مثل هست که اولی ایرانیه ولی دومی یکم بین المللیه :

کل اگر طبیب بودی ؛ سر خود دوا نمودی

این مثل در بیشتر مواقع برای زیر سوال بردن یک شخص ، نظرات و تجاربش استفاده میشه . در حالی که کلا ماهیت تجربه رو زیر سوال می بره.
فرضا اگر ادیسون در خلال آزمایش تولید برق دچار برق گرفتگی شد ، نباید به توصیه هاش گوش کرد چون هنوزم نمیدونه چطور دچار برق گرفتگی شده ؟!
( ...... البته بماند که خیلی از متخصصین مو خودشون مشکل مو دارن ! :n09: )

نبین که میگوید ؛ ببین چه میگوید !

من هنوزم نفهمیدم واقعا از کیه ( مثلا توی کتابی به نقل از بروس لی هم هست ! میدونید که بروس لی دانشجوی فلسفه بود )
بنظرم اشاره میکنه به پرهیز از پیش داوری هم در مورد گوینده و هم مطلب ارائه شده. چون خیلی وقتها ما ایرانیها حرفهای کسی که قبولش داریم رو چه درست چه غلط ، قبول می کنیم وحتی بدون جانبداری بهش فکر نمیکنیم و بلعکس. مثلا :

چون نرخ تورم در فلان روزنامه اقتصادی ملی چاپ شده پس حتما درست هست و نیاز به تحقیق نداره.

مُعین
21-07-2014, 20:03
نبین که میگوید ؛ ببین چه میگوید !

سلام...
مصداق این ضرب المثل رو میتونید توی کتاب قابوس نامه هم پیدا کنید : اگر روايتي شنوي بر اويان سخن اندرنگر، سخن مجهول از راوي معروف مشنو و بر خيز آحاد اعتماد مكن مگر از راويان معتمد، و از خبر متواتر مگريز و مجتهد باش و بتعصب سخن مگوي و اگر مناظره كني بخصم نگر اگر قوت او داري و خواهي كه سخن بسيط گردد مداخله كن بمسئلها و اگرنه سخن را موقوف گردان و بيك مثال قناعت كن. و بيك حجت طرد و عكس بهم مگوي نخستين را نگاه دار تا سخن پسين تباه نكند.
البته اینجا هم میگه راوی سخن رو در نظر بگیر و هم خود خبر رو ... و میگه خبری رو که دهن به دهن میچرخه قبول نکن ... مگر که از شخص امینی باشه... و...
یه ضرب المثل معروف رو هم من توضیح بدم ...
شاید شنیدید که میگن ::غرق در نیل چه اندیشه کند باران را ؟
این هم یکی از شعر های شیخ شیرازه که ضرب المثل شده :
سعدی از سرزنش خلق نترسد هیهات


غرقه در نیل چه اندیشه کند باران را
خب ریشه این ضرب المثل کجاست ؟ شعر شاعر مشهور قرن چهارم عرب :متنبی که میگه : انا الغریق و ما خوفی من البلل فرحت کثیرا لانني کنت اتفکر بانکم لاتعرفون شعراءنا کثیرا. :: من غرق شده هستم پس مرا چه به ترس از مصاعب...بسیار شاد شدم چرا که فکر کردم که که شاعرانمان را زیادنمیشناسید... و...
این مثل در موقعی بکار میره که مشکلات زیادی بر کسی غلبه کرده و براش مهم نیست که اگر مشکلات دیگه ای هم براش پیش بیاد اما من توصیه میکنم که کل شعر رو از غزلیات سعدی بخونید ... شاید به معنی دیگری برخوردید ... . و این شعر دقیقا برگردان شعر متنبی به فارسی هست . :: چرا که فکر کردم که که شاعرانمان را زیادنمیشناسید. :: چشم ها را باید شست جور دیگر باید دید ....





و ما توفیقی الا بالله...

V E S T A
25-07-2014, 23:15
مشت نمونه خروار است (جز بیانگر خصوصیات کل است)

زمانی که صفتی رو در تعدادی از افراد یک گروه ببینیم و حکم کنیم که کل گروه دارای این صفت هستند (مثال استدلالی: استقراء ناقص=ذهن از قضایای جزئی به نتیجه ای کلی می رسد؛ یعنی از جزئی به کلی می رود.)

درحالی که ممکن هست گروه مورد بررسی همگن نباشه یا هیچ ضابطه و قانونی ثابتی برای اعضای گروه وجود نداشته باشد که بتونیم جز رو به کل نسبت بدیم .

کشف میکنیم عامل حصبه، وبا و طاعون باکتریایی است و به این نتیجه میرسیم عامل تمام بیماری های واگیر دار باید باکتریایی باشد.(در حالی که بیماری های واگیر دار با عواملی غیر از باکتری هم ایجاد میشود)

یا وارد یک شهر می شیم و از باسواد بودن چندین نفر در شهر به این نتیجه میرسیم که تمام شهر سواد دارند .

JJSIMON
27-07-2014, 05:17
ضرب المثل یک دست صدا نداره.
در حالی که حتی ما در حالت طبیعی هم میتونیم بایک دست بشکن بزنیم یا روی چیزی بکوبیم که صدای خیلی زیادی هم داشته باشه!:n02:
و در جامعه هم افراد بسیار زیادی رو میبینیم که به تنهایی اما به واسطه تلاش و پشت کارشون خیلی پیشرفت کردن وموفق بودن.
شاید باید بگیم صدای هر دست با دست دیگه تفاوت داره!

یا ضرب المثل با یه گل بهار نمیشه.

یک گل اگه سر آغاز یک تحول باشه میتونه بهار رو نوید بده.
یا مسئله منجی که هر دین به آمدن یک منجی معتقده که با اومدن اون یک گل بهار میشه ودنیا نو میشه!
شاید بهتره بگیم بایه گل بهار میشه ولی به گلش بستگی داره!

B.Russell
18-09-2014, 13:41
یک ضرب المثلی که من رو در سردر گمی زیادی قرار میده، این نگاه شیر یا خطی اکثر ما ایرانی ها به جهان و زندگی هست با این ضرب المثل :

خدا گر زحکمت ببندد دری .... ز رحمت گشاید در دیگری


==========

مثال هاش اینقدر تو زندگی ما فراوان است که حد و حسابی نداره.

آخرین نمونه واضحش این بود :

وقتی ایران به لهستان در جام جهانی والیبال 2014 باخت و در گروهش سوم شد، عده زیادی سرخورده شدن که ایران مرحله بعد به تیم های سختی میخورد.
اما وقتی در گروه فرانسه و آلمان قرار گرفت، این ضرب المثل به شدت در بین ایرانیان معتقد به تقدیر استفاده شد :

خدا گر ز حکمت ببندد دری .... ز رحمت گشاید در دیگری

یعنی باخت مارو خدا طوری رقم زد که در مرحله بعد کارمون آسون باشه و حتی صدا و سیما هم مسئول تیم ملی رو نشون داد که از کتاب مقدسش متنی دال بر این اعتقاد رو استخاره کرد که در در گروهی آسان قرار گرفتیم و این کار حکمت و تقدیر بوده.

اما پس از باخت به آلمان، این ضرب المثل اینطوری تغییر کرد :

خدا گر ز حکمت ببندد دری ..... ز حکمت ببندد در دیگری !!!

و باز و باز و باز منتظر خواهیم بود که از روی رحمت دری دیگر گشاده شود.
و این یعنی نگاه شیر یا خطی ما ایرانی ها و بسیاری از مردم جهان به زندگی، که بالاخره حکمتی در نیامدن شیر به جای خط بوده، دفعه بعدی که شیر اومد این ادعامون ثابت میشه و این یعنی حق همیشه با ماست !!!

نمیدونم چی رو میشه جایگزین این دیدگاه به زندگی کرد.

شاید امیدهای واهی، راهی برای فروکش کردن گرفتاری های واهی باشد ....

Gregar
18-09-2014, 19:26
یک ضرب المثلی که من رو در سردر گمی زیادی قرار میده، این نگاه شیر یا خطی اکثر ما ایرانی ها به جهان و زندگی هست با این ضرب المثل :

خدا گر زحکمت ببندد دری .... ز رحمت گشاید در دیگری


==========

مثال هاش اینقدر تو زندگی ما فراوان است که حد و حسابی نداره.

آخرین نمونه واضحش این بود :

وقتی ایران به لهستان در جام جهانی والیبال 2014 باخت و در گروهش سوم شد، عده زیادی سرخورده شدن که ایران مرحله بعد به تیم های سختی میخورد.
اما وقتی در گروه فرانسه و آلمان قرار گرفت، این ضرب المثل به شدت در بین ایرانیان معتقد به تقدیر استفاده شد :

خدا گر ز حکمت ببندد دری .... ز رحمت گشاید در دیگری

یعنی باخت مارو خدا طوری رقم زد که در مرحله بعد کارمون آسون باشه و حتی صدا و سیما هم مسئول تیم ملی رو نشون داد که از کتاب مقدسش متنی دال بر این اعتقاد رو استخاره کرد که در در گروهی آسان قرار گرفتیم و این کار حکمت و تقدیر بوده.

اما پس از باخت به آلمان، این ضرب المثل اینطوری تغییر کرد :

خدا گر ز حکمت ببندد دری ..... ز حکمت ببندد در دیگری !!!

و باز و باز و باز منتظر خواهیم بود که از روی رحمت دری دیگر گشاده شود.
و این یعنی نگاه شیر یا خطی ما ایرانی ها و بسیاری از مردم جهان به زندگی، که بالاخره حکمتی در نیامدن شیر به جای خط بوده، دفعه بعدی که شیر اومد این ادعامون ثابت میشه و این یعنی حق همیشه با ماست !!!

نمیدونم چی رو میشه جایگزین این دیدگاه به زندگی کرد.

شاید امیدهای واهی، راهی برای فروکش کردن گرفتاری های واهی باشد ....

دقیقا مشکل اینجاست که بعضی ها فکر میکنن شکستی که خوردن دلیلش حکمت خدا بوده در حالی که عمدا یا غیر عمد دارن ناتوانی خودشون در انجام اون کار رو به حکمت خدا ربط میدن . یعنی اصلا خدا اون در رو نبسته که بخواد در دیگه ای باز کنه .

البته در خیلی از قضایا واقعا میشه اون شکست رو حکمت خدا دونست و این ضرب المثل رو به کار برد . به دو شرط . اول اینکه بعد از شکست ، موفقیتی در پی داشته باشه و دوم اینکه عامل سعی و تلاش خودت در اون شکست تاثیر نداشته باشه یا حداکثر تلاش رو کرده باشی .
برای مثال من الان دارم واسه معافیت سربازی اقدام میکنم . خوب طبق قانون من معاف میشم و اصلا احتیاجی به سعی و تلاش ندارم واسه گرفتن معافیت . فقط روال عادیش باید طی بشه . اما تصمیم نهایی رو شورا میگیره که واقعا از دست تو خارجه مگه با تقلب و پارتی بازی بتونی رای رو به نفع خودت برگردونی .
خوب اینجا اگه واقعا موفق نشی معافیت رو بگیری میشه از این ضرب المثل استفاده کرد . اما به شرطی که این معاف نشدن در اینده به نفعت پیش بره . پس ما هنوز استفاده نمیکنیم از این ضرب المثل . بلکه امیدواریم اوضاع طبق این ضرب المثل پیش بره و وقتی موفقیت بعد حاصل میگیم "خدا گر ز حکمت ببندد دری ، ز رحمت گشاید در دیگری"

پس در واقع نباید اینطوری به زندگی نگاه کرد . چون سعی و تلاش ادم رو کم میکنه و ادم رو تنبل میکنه . به نظر من بعضی از این ضرب المثلها فقط از شکم سیری ایرانی ها نشعت میگیره . چون بالاخره ایرانی ها هنوز دارن تو سنت زندگی میکنن . به نظرم ضرب المثلهای ملل مختلف بهتر از ضرب المثلهای ایرونی هست . بعضی از ضرب المثلهای ما واقعا حقیقت نداره و فقط به همون دلیل تنبلی و خرافات قدیمی ما ایرانی ها نشعت میگیره .

*Ali*
19-09-2014, 01:10
سلام
فکر کنم اگه همینطوری پیش بره کم کم پنبه تمام ضرب المثل های فارسی زده بشه. :n01:
به نظر من نتیجه گیری هایی که در بعضی پست ها انجام گرفته صحیح نیست. برای بررسی کامل یک ضرب المثل لازمه اول خود اون رو کاملاً معنی کنیم و منشأ پیدایشش رو بدونیم و صرفاً به خاطر اینکه با فلان اتفاق همخوانی نداشته سریع ردش نکنیم. البته من معتقد نیستم که ضرب المثل های فارسی مشکلی ندارن و همه شون درستن، نه اشتباه های فراوان توشون داریم، اما باید دقیقتر بررسی و واکاوی بشن.

"چراغی که به خانه رواست، به مسجد حرام است!"
این ضرب المثل میخواد بگه وقتی ما به چیزی محتاج هستیم و در صورت نبودنش به مشکل بر میخوریم، نباید طبع انسان دوستی مون گل کنه و اون رو به کس دیگه ای ببخشیم و باید خودمون رو در اولویت بگذاریم.
ظاهر جمله صحیحه و کاملاً منطقی به نظر میاد و در این شکی نیست. اما در عمل می بینیم که تبدیل شده به یک حربه برای فرار کردن از هرچی کمک مالی و بذل و بخششه. متأسفانه روال اینه که این جمله تو جامعه ما وقتی کاربرد داره که کسی بخواد خودشو توجیه کنه به دوست و آشناش که ازش درخواست کمک مالی کرده، کمک نکنه و یا به فقیر گوشه خیابون و صندوق صدقه و... هیچ اعتنایی نداشته باشه. چرا؟ چون چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است! در حالی که نه خودش به این "چراغ" اینقدر محتاجه و نه کمک کردنش به "مسجد" قراره بهش ضربه ای بزنه و مشکلی براش درست کنه.

New Ray
19-09-2014, 14:37
سلام
فکر کنم اگه همینطوری پیش بره کم کم پنبه تمام ضرب المثل های فارسی زده بشه. :n01:
به نظر من نتیجه گیری هایی که در بعضی پست ها انجام گرفته صحیح نیست. برای بررسی کامل یک ضرب المثل لازمه اول خود اون رو کاملاً معنی کنیم و منشأ پیدایشش رو بدونیم و صرفاً به خاطر اینکه با فلان اتفاق همخوانی نداشته سریع ردش نکنیم. البته من معتقد نیستم که ضرب المثل های فارسی مشکلی ندارن و همه شون درستن، نه اشتباه های فراوان توشون داریم، اما باید دقیقتر بررسی و واکاوی بشن.

"چراغی که به خانه رواست، به مسجد حرام است!"
این ضرب المثل میخواد بگه وقتی ما به چیزی محتاج هستیم و در صورت نبودنش به مشکل بر میخوریم، نباید طبع انسان دوستی مون گل کنه و اون رو به کس دیگه ای ببخشیم و باید خودمون رو در اولویت بگذاریم.
ظاهر جمله صحیحه و کاملاً منطقی به نظر میاد و در این شکی نیست. اما در عمل می بینیم که تبدیل شده به یک حربه برای فرار کردن از هرچی کمک مالی و بذل و بخششه. متأسفانه روال اینه که این جمله تو جامعه ما وقتی کاربرد داره که کسی بخواد خودشو توجیه کنه به دوست و آشناش که ازش درخواست کمک مالی کرده، کمک نکنه و یا به فقیر گوشه خیابون و صندوق صدقه و... هیچ اعتنایی نداشته باشه. چرا؟ چون چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است! در حالی که نه خودش به این "چراغ" اینقدر محتاجه و نه کمک کردنش به "مسجد" قراره بهش ضربه ای بزنه و مشکلی براش درست کنه.

پنبه زدن که کار بدی نیست :n06: البته چنین هدفی نیست، بیشتر اشاره به اینه که :

« هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد »

مثلا همین ضرب المثل شما به اولویت بندی اشاره داره ؛ طبیعتا هر کسی اول باید به فکر خودش باشه بعد دیگران. حالا کسی اصلا دیگران رو حساب نکنه و فقط یک اولویت داشته باشه اصلا این ضرب المثل رو قبول نداره، خواه ازش استفاده کرده باشه. ( میدونید که همچین موضعی ذاتا اشتباه و مشکل ساز نیست فقط خیلی انسان دوستانه نیست ). در این مورد بروس لی فقید جمله ای داره که میگه :

« اگر هرکس به همسایه اش کمک کند ، دیگر کسی بدون یار نمی ماند »

MOHAMMAD_ASEMOONI
19-09-2014, 15:33
سلام .
ضرب المثلبشرطی صحیح هست که بجا ازش استفاده بشه . .
اگر تصور میکنین ضرب المثلی غلطه , علتش اینه که نابجا استفاده شده ازش . ضرب المثل غلط نیست .

به این دو تا دقت کنین :
جوجه رو آخر پائیز میشمارند
سالی که نکوست از بهارش پیداست .

یکیش میگه نتیجه ی نهائی رو فقط در پایانِ کار میشه دید .
اون یکی دیگه میگه از ابتدا بر اساس وضعیتِ شروع کردن میشه پایان و نتیجه ی نهائی رو دید .
هر کدوم از اینها یک مسیر مختلف رو بیان میکنه و در جای خودش مصداق داره و خیلیها اون رو عملاً در زندگیشون یا زندگی دیگران تجربه کرده اند .
یکی میگه :
چهار تا ماشین دارم , نگهداریشون سخته . بیمه , شستشو , سرویس , تعمیر , خطر سرقت , استهلاک و کم شدن قیمتشون و ضرر مالی . تازه کلی هم پول دادم بابتشون .
یکی بهش میگه :
خب دیگه , هر که بامش بیش برفش بیشتر

یکی دیگه میگه :
بابا دندونی که درد میکنه بکن بنداز دور

یکی دیگه میگه :
دارندگی و برازندگی .
یکی دیگه میگه:
هر چقدر پول بدی همونقدر هم آش میخوری
همه ی اینها درسته اما بشرطی که در مورد یک مسیر مشخص از داشتنِ چهار ماشین ازشون استفاده بشه .
پس اگر دیدین یک ضرب المثل غلط هست , علتش اینه که بجا ازش استفاده نشده .
یعنی در موردِ یک سناریویِ نامربوط ازش استفاده شده .

=====================================
یک موضوع دیگه :
کلمه ی ضرب المثل یک اشتباهِ رواج یافته بین مردم هست
درستش مَثَل هست و جمعش امثال و یا مثلها
حتماً اسم کتاب امثال و حِکَم رو شنیدین .
ضَرب یعنی زدن . ضَربُ المثل یعنی مَثَل زدن .
حِکَم هم جمع حکمت هست .
فرق هست بین این دو .
وقتی میگیم دم خروس رو باور کنم یا قسم حضرت عباس رو ؟ , این یک مثل هست
اما وقتی میگیم عاشق عیوبِ معشوق رو نمیبینه ( واقعاً عاشق عیب معشوق رو به حساب نمیاره و یا اهمیت نمیده ) , این یک حکمت هست .
یا چشم پاک داشتن مانع از وقوع برخی از مشکلاتِ کوچک و بزرگ میشه , این یک حکمت هست .
حالا فرض کنیم که بگیم فلانی چشمش پاک بود , هر شب با آرامش میخوابید , این یک مثل میشه نه حکمت .

وقتی میگیم
هر چقدر پول بدی همونقدر هم آش میخوری , این یک مثل هست .
اما وقتی میگیم چیزی مجانی نیست در این دنیا ( برای به دست آوردنش و نگه داشتنش باید بهائی پرداخت کرد به دنیا ) , این یک حکمت هست .

==============================

مثلها مشتق شده از حِکَم ( حکمتها ) هست .

Demon King
07-10-2014, 09:23
No Pain! No Gain = نابرده رنج، گنج میسر نمی‏‏ شود.

خیلی جاها دیدم از این ضرب المثل استفاده میکنن. اما از یه نظر میتونه استفاده از این ضرب المثل اشتباه باشه. اگه منظور از گنج, پول و ثروت هستش و منظور از رنج, زحمتی که برای به دست آوردن این ثروت میکشیم, کاملا استفاده از این مثل غلط هست. گاهی اوقات هم پیش اومده که نابرده رنج, به ناحق به گنجی تبدیل شده.

استفاده از این ضرب المثل جایی درسته که گنج رو پول و رنج رو کار تفسیر نکنیم. مثلا من میخوام به قله ی کوهی برسم, بدون کشیدن رنج رسیدن به این قله میسر نیست. گرچه بازهم میشه براش نقض پیدا کرد. مثلا میشه با هلوکوپتر به قله ی کوه رفت.

بناربراین این ضرب المثل در دنیای امروزی تقریبا کاربردش رو از دست داده و استفاده از اون با اشکالات بسیاری روبرو هست.

+

اگه بخوایم ضرب المثل رو ریشه یابی کنیم و ادامه اون رو بگیم : مزد آن گرفت, جان برادر, که کار کرد.

پس مفهوم اصلی ضرب المثل برمیگرده به رنج برای بدست آوردن ثروت. مگر اینکه منظور از مزد, مزد مادی نباشه.

MOHAMMAD_ASEMOONI
25-11-2014, 23:49
یک ضرب المثلی که من رو در سردر گمی زیادی قرار میده، این نگاه شیر یا خطی اکثر ما ایرانی ها به جهان و زندگی هست با این ضرب المثل :
خدا گر زحکمت ببندد دری .... ز رحمت گشاید در دیگری
سلام
گاهی مسئله از این هم فراتر میره و میشه:
خدا گر ز حکمت ببندد باب , ز رحمت گشاید بسی ابواب
ابواب= دربها
این یک حکمت هست نه مَثَل چون داره یک قانون رو بیان میکنه نه یک قصه یا سناریویِ معین رو ( مثل دم خروس و قسم حضرت عباس یا موش و سوراخ و جارو که مَثَل هستند .
بنده کسی رو میشناختم که عاشق یک دختر بسیار خوشگل و خوش اندام بود
مادرش و خودش مهریه ی تاریخ تولدی خواستند ( پدرش فوت کرده بود ) اما پدر داماد به شدت مخالفت کرد و گفت با مهریه ی بیشتر از 50 سکه موافقت نمیکنه
پسره نزدیک بود بره مخفیانه باهاش ازدواج کنه و عروس و مادرش هم قبول کردند !!!!
یه آدم فهمیده تا خبردار شد که مادر عروس و عروس با ازدواج مخفیانه موافقت کردند به پسره گفت اینها خواب بدی برات دیدند وگرنه صد سال راضی به ازدواج اینجوری نمیشدند
پسره با وجودیکه عقل از سرش پریده بود از عشق دختره , اما قبول کرد و دختره رو فراموش کرد و چند ماه بعد با دختر دیگه ای ازدواج کرد که فقط 60% زیبائی اون اولی رو داشت
اون دختره هم با یه نفر دیگه ازدواج کرد با مهریه ی تاریخ تولدی
5 ماه بعد از اردواجش مهریه رو گذاشت اجرا و دخل شوهرش و خانوادش رو آورد .
کاش فقط همین بود
معلوم شد مادر دختره آدم فاسدی هست و دخترش هم ( معذرت میخوام ) پسر باز بود و با مادرش یک باند فحشا درست کرده بودند
از هم طلاق گرفتند . دو تا تکه زمین گرانقیمت رو فروختند و مهریه رو دادند .
شوهرش هم براش پرونده ی زنا درست کرد اما هیچکس حاضر نشد بیاد شهادت بده , برعکس با نامه های ناشناس تهدیش کردند به مرگ اگر پرونده رو ادامه بده
خواستگار اولش که پدرش با مهریه ی سنگین مخالفت کرده بود , وقتی از ماجرا خبردار شد تازه فهمید چه بلا و مصیبتی از سرش رفع شده که باهاش ازدواج نکرده و چه نعمتی بزرگی گیرش اومده از ازدواجش با اون دختری که زیبائیش کمتر بود اما وفادار و مخلص و باهوش و خانواده دوست و زن زندگی بود
عده ای عقیده دارند که این فقط شانس هست و تصادف
اما عده ی دیگری عقیده دارند که مسئله به این سادگی نیست و اینها قسمتی از یک آزمون و امتحانِ پیچیده هست

PLAΨMID
26-11-2014, 13:42
از یه نظر میتونه استفاده از این ضرب المثل اشتباه باشه.

راستش منم موارد زیادی دیدم که مثلا یک ضرب المثل حتی دیگری رو نقض میکنه :
با یک گل بهار نمیشه . . . .
مشت نمونه خرواره . . . .

مشکل اینجاست که ما سعی می کنیم که یک ضرب المثل رو تعمیم بدیم به هر زمانی و بگیم که این همیشه درسته . من متوجه شدم که این اشتباه هست . ضرب المثل چیزی رو تایید یا اثبات نمی کنه بلکه خودش تایید از حادثه یا موقعیت ذکر شده میگیره .
مثل تشبیه در شعر . شما میگید که (در موقعیتی خاص) تنهایی موفق نخواهی شد ،(همانطور که) یک دست صدا نداره .
عین تشبیه .
باید نحوه استفاده درست از ضرب المثل را یاد گرفت . ضرب المثل رو نباید سخنی در جهت اثبات مطلب در نظر گرفت بلکه باید آنرا به عنوان یک تشبیه برای فهم بهتر مطلب در نظر داشت .

ملا نصرالدین
26-11-2014, 15:00
درسته که بعضی وقت ها خودمون یک ضرب المثل رو اشتباهی در جایی به کار میبریم که در اون مورد صدق نمیکنه
ولی بعضی ضرب المثل ها هم کلا با معنی اشتباهی توی جامعه جا افتاده اند
مثلا ضرب المثل: میون (بین) پیغمبرها جرجیس پیدا کرده
این ضرب المثل نشان از هوش و زیرکی طرف هست
ولی توی جامعه همیشه برای کسی که بین کلی چیز خوب یک چیز بد رو انتخاب میکنه استفاده میشه

Sara
27-11-2014, 15:07
آدم زنده وکیل وصی نمی‌خواد.

این ضرب المثل در جایی گفته می شه که فرد خودش صحبت نمی کنه و فرد دیگری این مهم! رو متقبل می شه.

صحبت نکردن فرد به چه دلیلی هست؟ عدم اطلاعات کافی, ترس, خودداری از رو در رو شدن با فرد دیگه و ... در این موارد به هر دلیلی که باشه بیان این ضرب المثل به نوعی اسمش رو می شه گذاشت رفتار قلدری, تحقیر و تهدید و صفت هایی از این دست که کاملاْ بیان ضرب المثل بی جا هست.

اما گاهی هم به فرد به اجبار اجازه صحبت کردن و روبرو شدن داده نمی شه و فرد دیگری همان مهم رو متقبل می شه (مورد هایی زیادی داریم که عنوان صلاح! به کار برده شده), در این مورد بیان ضرب المثل به جاست.

البته به صورت تجربی بسیار بیشتر در مورد اول گفته می شه.

hamed29
27-11-2014, 21:10
با سلام؛

ضرب المثل ها میتونن بیانگر فرهنگ عمومی یک ملت باشن. سریع ترین راهِ مناسب برای شناخت یک ملت، بررسی ضرب المثل هاست.


تا اینجا پست ها رو خوندم. نکته ای که بعضی کاربران به نوعی بهش اشاره داشتن اینه که هر حرفی رو میشه در جای نامناسب به کار برد.
اینکه عبارتی در جای نامربوطی مطرح بشه دلیلی برای ضعف یا نادرستی خود عبارت نیست.

صرف نظر از درستی یا نادرسی، ضعف یا قوت عبارت، بهتره با طرز شکل گیری یک ضرب المثل آشنا بشیم تا از آن در جایگاه مناسب خودش استفاده کنیم.



بعد از کمی جست و جو یه سایت پیدا کردم؛ دو لینک اول صفحه زیر به ریشه یابی 250 + 18 ضرب المثل اختصاص یافته:

ادبیات عامیانه ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])






درسته که بعضی وقت ها خودمون یک ضرب المثل رو اشتباهی در جایی به کار میبریم که در اون مورد صدق نمیکنه
ولی بعضی ضرب المثل ها هم کلا با معنی اشتباهی توی جامعه جا افتاده اند
مثلا ضرب المثل: میون (بین) پیغمبرها جرجیس پیدا کرده
این ضرب المثل نشان از هوش و زیرکی طرف هست
ولی توی جامعه همیشه برای کسی که بین کلی چیز خوب یک چیز بد رو انتخاب میکنه استفاده میشه


مدرسه که میرفتیم یه مجله به ما میدادن که برای معرفی این ضرب المثل یه داستان توش نوشته شده بود.
به خاطر اون قصه، من هم اول همین فکر رو میکردم که این عبارت برای زمانیست که میخوایم به زیرکی فردی در یک ماجرا اشاره کنیم.
ولی بعد دیدم که نه؛ دو ماجرا برای این ضرب المثل هست. از همون سایت داستانش رو میذارم:



مورد استفاده و استناد عبارت مثلی بالا هنگامی است که مخاطب در انتخاب مطلوبش
بی سلیقگی نشان دهد و آنچه را که کم فایده و بی مایه تر باشد بر سر اشیا مرجح شمارد. اما ریشۀ این عبارت:

جرجیس نام پیغمبری است از اهل فلسطین که پس از حضرت عیسی بن مریم به پیغمبری مبعوث گردیده است. بعضی وی را از حواریون می دانند ولی میرخواند وی را از شاگردان حواریون نوشته است و برخی نیز گویند که وی خلیفه داود بوده است.

جرجیس چندان مال داشت که محاسب و هم از ضبط حساب آن به عجز اعتراف می کرد. در سرزمین موصل به دست حاکم جباری به نام داذیانه گرفتار شد. چون بت و صنم داذیانه به نام افلون را سجده نکرد به انواع عقوبتها او را می کشتند اما به فرمان الهی زنده می شد تا آنکه عذابی در رسید و همۀ کافران را از میان برداشت.

عطار می نویسد:"او را زنده در آتش انداختند، گوشتهایش را با شانۀ آهنین تکه تکه کردند و چرخی را که تیغهای آهنین به آن نصب کرده بودند از روی بدنش گذراندند اما با آنکه سه بار او را کشتند هر سه بار زنده شد و سرانجام هم نمرد تا آنکه دشمنانش به آتشی که از آسمان فرستاده شد هلاک شدند."

اما جرجیس را چرا ضرب المثل قرار داده اند از آن جهت است که در میان چند هزار پیامبر مرسل و غیرمرسل که برای هدایت و ارشاد افراد بشر مبعوث گردیده اند گویا تنها جرجیس پیغمبر صورتی مجدر و نازیبا داشت. جرجیس آبله رو بود و یک سالک بزرگ بر پیشانی- و به قولی بر روی بینی- داشت که به نازیبایی سیمایش می افزود.

با توجه به این علائم و امارات، اگر کسی در میان خواسته های گوناگون خود به انتخاب نامطلوبی مادون سایر خواسته ها مبادرت ورزد به مثابۀ مومنی است که در میان یک صد و بیست و چهار هزار پیغمبر به انتخاب جرجیس اقدام کند و او را به رسالت و رهبری برگزیند.

راجع به این ضرب المثل روایت دیگری هم در بعض کتب ادبی ایران وجود دارد که فی الجمله نقل می شود.

گویند روباهی خروسی را از دیهی بربود و شتابان به سوی لانۀ خود می رفت. خروس در دهان روباه با حال تضرع گفت:"صد اشرفی می دهم که مرا خلاص کنی." روباه قبول نکرد و بر سرعت خود افزود. خروس گفت:"حال که از خوردن من چشم نمی پوشی ملتمسی دارم که متوقع هستم آن را برآورده کنی." روباه گفت:"ملتمس تو چیست و چه آرزویی داری؟" خروس گرفتار که در زیر دندانهای تیز و برندۀ روباه به دشواری نفس
می کشید جواب داد:"اکنون که آخرین دقایق عمرم سپری می شود آرزو دارم اقلاً نام یکی از انبیای عظام را بر زبان بیاوری تا مگر به حرمتش سختی جان کندن بر من آسان گردد."

البته مقصود خروس این بود که روباه به محض آنکه دهان گشاید تا کلمه ای بگوید او از دهانش بیرو افتد و بگریزد و خود را به شاخۀ درختی دور از دسترس روباه قرار دهد. روباه که خود سرخیل مکاران بود به قصد و نیت خروس پی برده گفت: جرجیس، جرجیس و با گفتن این کلمه نه تنها دهانش اصلاً باز نشد بلکه دندانهایش بیشتر فشرده شد و استخوانهای خروس به کلی خرد گردید. خروس نیمه جان در حال نزع گفت:"لعنت بر تو، که در میان پیغمبران جرجیس را انتخاب کردی."

Demon King
09-12-2014, 10:08
... از شیر مرغ تا جون آدمیزاد

این اصطلاح نشان از وجود کمیاب ترین چیز ها در مکانی خاص هست اما فکر میکنم مورد دوم حذف بشه بهتر هست. چون دیگه چیز کم یابی نیست ...

N I G H T P E A C E
09-12-2014, 18:41
از ملانصرالدین پرسیدند مرکز زمین کجاست. ملانصرالدین گفت: «همین‌جا که ایستاده‌ام». مردم گفتند: «چرا؟» گفت: «اگر باور ندارید، اندازه بگیرید!»


این ضرب المثل رو در مورد کسی بکار میبرن که ادعایی بدون دلیل رو مطرح میکنه، و اگر کسی قبول نکنه میگه دلیل بیار که اینطور نیست، یعنی وقتی کسی بش میگه ثابت کن اینطوره، میگه تو ثابت کن اینطور نیست (مغالطه طلب برهان از مخالفین) ...

اما وقتی به ضرب المثل دقت میکنیم میبینیم که این ضرب المثل اصلا برای چنین منظوری مناسب نیست، نه تنها مناسب نیست که حتی معنایی متناقض با این منظور هم داره! حالا چرا؟ این ضرب المثل زمانی میتونه صحیح باشه که ما زمین رو مسطح در نظر بگیریم، مثه یه صفحه کاغذ تو فضا، که اگر در یک جهت حرکت کنی آخرش به لبه دنیا میرسی! که اگه از اونجا یه قدم جلوتر بری دیگه میفتی! (شایدم بری بالا!) با چنین تصوری از زمین این ضرب المثل درست هست، چون چنین زمینی فقط یک مرکز داره، و هر جا نمیتونه مرکز زمین باشه ... اما میدونیم که زمین مسطح نیست، بلکه کروی هست، و از نظر هندسه روی سطح یک کره هر نقطه میتونه مرکز کره باشه، چون کره مرز و محدوده نداره، جایی تموم نمیشه، شما هر نقطه رو در نظر بگیرید مرکز کره هست!

بنظرم این ملانصرالدین دانشمندی چیزی بوده که خودشو به خلی زده بوده! زمانی که مردم فکر میکردن زمین مسطحه این میدونسه که زمین کروی هست! اما چون نمیتونسه براشون دلیل قابل فهم بیاره میگفته برین متر کنید، و واقعا هم اگر متر میکردن میدیدن که بله مرکز زمین هست! بنابراین ملا برای این حرفش دلیل داشته، اما چون مردم زمانش حرفای این دانشمند فراتر از زمان خودش رو نمیفهمیدن فکر میکردن داره ادعایی بدون دلیل میکنه!


پ.ن.

پسر نکنه حرفهای دیگه ملانصرالدین هم اینطوری باشن و علم ما هنوز به جایی نرسیده که حرفاش رو بفهمیم، فکرش رو بکن...!

B.Russell
05-03-2015, 15:06
احتمالا با افرادی برخورد داشتین که علاقه زیادی به گردن کلفت نشون دادن خودشون دارن.
مثلا میگن من خودم ته سیاهکاریم، خودم هفت خطم، ته دانش و معلوماتم و ...

چنین افرادی وقتی روشون کم میشه و شما در آستانه خالی کردن بادشون هستید، احتمالا این ضرب المثل رو استفاده میکنن:


همه رو مار میگزه، مارو خرچسونه.




[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]




مسلما گزش مار میتونه منجر به مرگ هم بشه، اما خرچسونه گزشش صرفا خارش ایجاد میکنه.
اما چی میشه که یک انسان ترجیح میده مار اورو بگزه اما خر چسونه اون رو نگزه؟

در ظاهر به نظر میاد علتش این هست که اون انسان مقامش خیلی بالاس و فکر میکنه مخالفش هم باید خیلی بالا باشه.
اما در باطن به قدری کوهی از ادعا هست که یک حشره بی مقدار میتونه اورو تا این حد به خشم بیاره.

B.Russell
07-04-2015, 23:17
یک ضرب المثل شیرین فارسی و در بسیاری از موارد کاربردی میگه:

چوب رو که برداری، گربه دزده فرار میکنه
.
.
.
بنا بر دلایلی متوجه میشی که یکی تو زندگیت بهت خیانتی کرده.
تا بهش یکسری مشخصات از خیانته میگی، اگر کار خودش باشه دوتا عکس العمل نشون میده:

1- خودش رو به بی تفاوتی کامل میزنه و خونسردی خارج معمول نشون میده.
2- دستپاچه میشه و شلوغ بازی در میاره و تو به من اعتماد نداری و از این حرفا میزنه.

برای تشخیص مورد اول باید اینکاره باشی تا بفهمی و متاسفانه این ضرب المثل کاربردشو از دست میده.

اما برای تشخیص مورد دوم این ضرب المثل قشنگ کار میکنه و شما با برداشتن یک چوب گربه دزد واقعی رو پیدا میکنید و میبینید که او داره به تمامی تحریک های شما ری اکشن نشون میده !!!

طلا که پاک است، از محاسبه چه باک است !!

A/|\IR
15-04-2015, 19:19
یه ضرب المثلی که امروزه خیلی استفاده میشه:

خشت اول گر نهد معمار کج تا ثریا می رود دیوار کج

استفاده ی غلط از این ضرب المثل خیلی زیاده
بیشتر وقت هایی به کار میره که از شخصی بخوایم برای حل مشکلات و بهبود بخشیدن اوضاع حرکتی بکنه ولی در جواب این ضرب المثل رو میگه، معمولا قبلش هم ضرب المثل (این خانه از بست ویران است) رو میاره، مثلا از دانشجویی میپرسیم چرا ریاضیت انقدر ضعیفه در جواب میگه من از همون دبیرستان معلم خوبی نداشتم و نصفه و نیمه بهم چیز یاد داده - یا شخصی که در یک خانواده خلاف کار به دنیا اومده و تو اون شرایط بزرگ شده وخلافکار شده، حالا تا آخر عمرش باید بیخیالش شد چون از اول تربیتش نادرست بوده؟ آیا این دانشجو نمیتونسته تلاش کنه و شرایط رو عوض کنه؟
افراد زیادی بودن که با وجود "خشت اول کج" بازم شرایط رو تغییر دادن و مثال نقص ـش هم زیادِ/

نمونه نزدیک انگیلیسی هم این میشه تقریبا:
A good beginning makes a good ending

که مثال نقص این خیلی بیشترِ! خیلی کارا خوب شروع شده ولی بعدا فاجعه شده.