ورود

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : روشنفکر از نظر شما کیست؟



B.Russell
15-04-2014, 09:26
با جمع بندی تعریف‌های متعارض ارائه شده در رابطه با روشنفکری، نمی‌توان گزاره یا گزاره‌هایی جامع و مانع را برای تعریف مفهوم روشنفکری ارائه داد.

اما بطور کلی، می‌توان گفت که روشنفکری Intellectualism، به معنی مکتب تفکیک دو امر از همدیگر است. به‌همین دلیل است که روشنفکری، به عنوان روح ممیز و انتقادی شناخته می‌‌شود.

همچنین از روشنفکری، به عنوان فلسفه اصالت هوش و قریحه یاد می‌گردد. این فلسفه، معتقد است :

علم ناشی از عقل است یا ساده‌تر اینکه علم را فقط، به‌وسیله قریحه یا هوش می‌توان به‌دست آورد.

به‌طور کلی، اگر بخواهیم که واژه روشنفکر را تفسیر کنیم، گفته می‌شود که روشنفکران، کسانی هستند که اهل قضاوت عقلی و سنجش‌گرانه در امور هستند.





[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

شکل : تندیس اندیشه گر اثر رودن نماد روشنفکری




اما تعاریفی که از روشنفکری در بالا ارائه شد تعاریفی هست که خود روشنفکران برای خودشان گفته اند در حالیکه از نظر بسیاری از افراد مخصوصا در کشورهای جهان سوم، روشنفکری نماد فساد، بی بند و باری، دست نشاندگی و .... است.
به عنوان نمونه مرتضی مطهری هرگز خود را روشن فکر ننامیده و نقدهایی جدی به روشن فکری وارد کرده است.

فضای جامعه ما هم به نحوی شده که وقتی بخواهند کسی را بکوبند میگویند روشن فکر بازی در نیار و تقریبا هیچکس هم علنا نمیگوید من روشن فکر هستم.
.
.
.
+++ من از همه دوستانی که این تاپیک رو میبینن خواهش میکنم به این سئوالات جواب بدن، چون این موضوع که روشن فکری در جامعه ما در حال تبدیل به یک جور توهین و زیر سئوال بردن شخصیت فرد میشه، برام تعجب برانگیزه !!

(حتی این مورد رو به وفور در انجمن پی سی ورلد هم میتونید ببینید که عده ای از روشن فکری به عنوان ابزاری برای کوبیدن استفاده میکنند)


1- شما به عنوان یک انسان مستقل به چه کسی روشن فکر میگین؟

2- چه مواضعی در قبال چه چیزهایی از سوی یک انسان گرفته شود به او روشن فکر خواهید گفت؟ (مشخص کردن خط قرمزهای یک روشن فکر)

3- از اینکه نام روشن فکر بر شما گذاشته شود، احساس خوشایندی به شما دست میدهد یا احساس ناخوشایند؟

eman619rv
15-04-2014, 10:06
با جمع بندی تعریف‌های متعارض ارائه شده در رابطه با روشنفکری، نمی‌توان گزاره یا گزاره‌هایی جامع و مانع را برای تعریف مفهوم روشنفکری ارائه داد.

اما بطور کلی، می‌توان گفت که روشنفکری Intellectualism، به معنی مکتب تفکیک دو امر از همدیگر است. به‌همین دلیل است که روشنفکری، به عنوان روح ممیز و انتقادی شناخته می‌‌شود.

همچنین از روشنفکری، به عنوان فلسفه اصالت هوش و قریحه یاد می‌گردد. این فلسفه، معتقد است :

علم ناشی از عقل است یا ساده‌تر اینکه علم را فقط، به‌وسیله قریحه یا هوش می‌توان به‌دست آورد.

به‌طور کلی، اگر بخواهیم که واژه روشنفکر را تفسیر کنیم، گفته می‌شود که روشنفکران، کسانی هستند که اهل قضاوت عقلی و سنجش‌گرانه در امور هستند.





[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

شکل : تندیس اندیشه گر اثر رودن نماد روشنفکری




اما تعاریفی که از روشنفکری در بالا ارائه شد تعاریفی هست که خود روشنفکران برای خودشان گفته اند در حالیکه از نظر بسیاری از افراد مخصوصا در کشورهای جهان سوم، روشنفکری نماد فساد، بی بند و باری، دست نشاندگی و .... است.
به عنوان نمونه مرتضی مطهری هرگز خود را روشن فکر ننامیده و نقدهایی جدی به روشن فکری وارد کرده است.

فضای جامعه ما هم به نحوی شده که وقتی بخواهند کسی را بکوبند میگویند روشن فکر بازی در نیار و تقریبا هیچکس هم علنا نمیگوید من روشن فکر هستم.
.
.
.
+++ من از همه دوستانی که این تاپیک رو میبینن خواهش میکنم به این سئوالات جواب بدن، چون این موضوع که روشن فکری در جامعه ما در حال تبدیل به یک جور توهین و زیر سئوال بردن شخصیت فرد میشه، برام تعجب برانگیزه !!

(حتی این مورد رو به وفور در انجمن پی سی ورلد هم میتونید ببینید که عده ای از روشن فکری به عنوان ابزاری برای کوبیدن استفاده میکنند)


1- شما به عنوان یک انسان مستقل به چه کسی روشن فکر میگین؟

2- چه مواضعی در قبال چه چیزهایی از سوی یک انسان گرفته شود به او روشن فکر خواهید گفت؟ (مشخص کردن خط قرمزهای یک روشن فکر)

3- از اینکه نام روشن فکر بر شما گذاشته شود، احساس خوشایندی به شما دست میدهد یا احساس ناخوشایند؟



تعریف اولیه ای که گفته شد ، تعریف درستی از روشن فکر ارائه داد و ورای "تعریف روشنفکران بر خودشان" هست.

از نظر من روشن فکر بودن و شکل متناسب اون ، چرخه های به جلو بردن فلسفه و هنر به فضایی نو و رشد شاخه های متفاوت تر از سال های قبل شد، تاثیری این دیدگاه و ضمیر فکری که بر پایه های روشن فکری بنا شده بود بر افزایش شاخه های فکری فلسفه و در درجه بالاتر هنر بسیار زیاد بود.

در مورد جریان حاکم بر جامعه ما و صحبت هایی که انجام دادین باید بگم که ، چیزی که مورد انتقاد هست بیشتر ، ژست ها رفتاری هست که بدون درک درست روشن فکری و تنها در ظاهر و رفتار فرد نمایان میشه. در واقع مبنای نظام فکری که باید وجود داشته باشه ، نیست ، و فقط هندسه افکار هست که پیاده میشه، یعنی قالبی( شکلی دهی) که به ذهنیت فرد وارد میشه. و این یه جورایی با اصل روشن فکری در تضاد هست که افکارتون از یه قالب و فرم خاص بیرون بیاد.
البته بگذریم از افرادی که خب انتقاد اصلیشون بر خود روشن فکری هست ولی با این نوع انتقاد ها به این جریان و رویکرد حمله میکنن.

در مورد سوال های دوم و سوم تون هم که سوال دوم اساسا با ذات روشنفکری به نظرم خوانایی نداره و در واقع همون مطلب بالا میشه که گفتم که این رویکرد رو تنها به مجموعه رفتاری فرد خلاصه نباید کرد. سوال سوم هم که به نظرم واقعا کم گرایانه باید باشه که فرد و انسان بخواهد از این منظر موضوعی رو پیش ببره و برای اینکه دیگران در موردش قضاوتی مورد نظر رو انجام بدن و صفتی به اون خطاب بشه کاری رو انجام بدن.

سپاس:n16:

B.Russell
15-04-2014, 11:15
تعریف اولیه ای که گفته شد ، تعریف درستی از روشن فکر ارائه داد و ورای "تعریف روشنفکران بر خودشان" هست.

از نظر من روشن فکر بودن و شکل متناسب اون ، چرخه های به جلو بردن فلسفه و هنر به فضایی نو و رشد شاخه های متفاوت تر از سال های قبل شد، تاثیری این دیدگاه و ضمیر فکری که بر پایه های روشن فکری بنا شده بود بر افزایش شاخه های فکری فلسفه و در درجه بالاتر هنر بسیار زیاد بود.

در مورد جریان حاکم بر جامعه ما و صحبت هایی که انجام دادین باید بگم که ، چیزی که مورد انتقاد هست بیشتر ، ژست ها رفتاری هست که بدون درک درست روشن فکری و تنها در ظاهر و رفتار فرد نمایان میشه. در واقع مبنای نظام فکری که باید وجود داشته باشه ، نیست ، و فقط هندسه افکار هست که پیاده میشه، یعنی قالبی( شکلی دهی) که به ذهنیت فرد وارد میشه. و این یه جورایی با اصل روشن فکری در تضاد هست که افکارتون از یه قالب و فرم خاص بیرون بیاد.
البته بگذریم از افرادی که خب انتقاد اصلیشون بر خود روشن فکری هست ولی با این نوع انتقاد ها به این جریان و رویکرد حمله میکنن.

در مورد سوال های دوم و سوم تون هم که سوال دوم اساسا با ذات روشنفکری به نظرم خوانایی نداره و در واقع همون مطلب بالا میشه که گفتم که این رویکرد رو تنها به مجموعه رفتاری فرد خلاصه نباید کرد. سوال سوم هم که به نظرم واقعا کم گرایانه باید باشه که فرد و انسان بخواهد از این منظر موضوعی رو پیش ببره و برای اینکه دیگران در موردش قضاوتی مورد نظر رو انجام بدن و صفتی به اون خطاب بشه کاری رو انجام بدن.


والا اینجایی که ما میشناسیم برای بارش باید دعا کرد، در کویر سکوت بارش خاصی نیست که بعدش بخواد به فکر سد زدن و سیل و... هم بیوفتیم. :n02:

در مورد اینکه میگین ژست رفتاری بیشتر نمود داره، مگه میشه افکار بر ظواهر تاثیری نداشته باشن؟
مثلا روشنفکرینی که در قرون وسطی با متعصبین به مقابله میپرداختن، پوشش و اعمال ظاهریشون هم به نحوی بود که اونارو زیر سئوال ببره.

از طرفی روشن فکر باید یکجوری نظرش رو اعلام کنه یا نه؟
اونیکه خیلی چیزا میدونه و سکوت میکنه و اقدامی نمیکنه صرفا یک دانا هست و شاید نشه اسمش رو روشن فکر گذاشت.

روشن فکر باید اقداماتی انجام بده، این اقدامات هم نیاز به ظواهر لازمه و متفاوت دارن و هم اینکه فرد تکلیفش با خودش مشخص باشه و زیر یک ماسک نفاق جلو نیاد !!

mmf66
15-04-2014, 18:38
روشن فکر به کسی میگن که در مورد هر چیزی فکر کنه بعد قبولش کنه حتی خدا

نه مثل خیلی از مردم که هر چی بهشون توضیح میدی از آخرش میگن نه به ما اینجوری گفتن پس همینه

leo.unique
15-04-2014, 18:58
به عنوان نمونه مرتضی مطهری هرگز خود را روشن فکر ننامیده و نقدهایی جدی به روشن فکری وارد کرده است.

خودمون باید خودمونو روشنفکر بنامیم یا دیگران ؟؟

A.M.D.D.E.V.I.L
15-04-2014, 19:09
به نظر من روشن فکری یعنی اینکه طرف واقعا بدونه چرا هر چیزی رو که میفهمه غلطه

DragonVsPhoenix
15-04-2014, 19:18
روشن فکر کسی هست که بتونه تعریف درستی از اخلاق رو تو شرایط مختلف ارائه بده.

B.Russell
15-04-2014, 19:32
خودمون باید خودمونو روشنفکر بنامیم یا دیگران ؟؟

اگر دیگران شما را روشن فکر بنامند و شما از قبول آن طفره بروی، یعنی روشن فکری لقب جذابی براتون نیست و با اون مشکل دارین.
حالا باید پرسید مگر روشن فکری چه دارد که وقتی به کسی بگوییم روشن فکر، بگه من روشن فکر نیستم.

انگار دیگران به کسی بگن شما آدمی هستی که دستت کج نیست، بگه نه من یک دزد تمام عیارم !!
پس انسان وقتی لقبی مثبت در مورد خودش را نفی کند، یعنی به طریقی با آن مشکل دارد.

sasan.69
15-04-2014, 19:42
روشنفکر یعنی کسی که دید تحلیلی و منطقی و به دور از تعصب و خرافات از جامعه داشته باشه و به نوعی این قشر باید دلسوز جامعه باشن و در جهت اصلاح اون قدم بردارند...

B.Russell
15-04-2014, 19:46
روشنفکر یعنی کسی که دید تحلیلی و منطقی و به دور از تعصب و خرافات از جامعه داشته باشه و به نوعی این قشر باید دلسوز جامعه باشن و در جهت اصلاح اون قدم بردارند...

اگر جامعه به قول شما غرق تعصب و خرافات، از دست روشن فکر عصبانی شد و خواستار حذف فیزیکی روشن فکر شد، تکلیف روشن فکر چیست؟
فرار؟ سکوت؟ یا مقابله به مثل؟ یا..؟

sasan.69
15-04-2014, 20:09
اگر جامعه به قول شما غرق تعصب و خرافات، از دست روشن فکر عصبانی شد و خواستار حذف فیزیکی روشن فکر شد، تکلیف روشن فکر چیست؟
فرار؟ سکوت؟ یا مقابله به مثل؟ یا..؟

در جوامع جهان سومی معمولا مورد انگ و تخریب یا حتی ترور قرار میگیرن...البته به تنهایی روشنفکر نمیتونه کاری کنه و نیاز به پشتیبانی جدی و کاربردی در جهت اهداف خودش داره...(منظورم از پشتیبانی افرادی که خواستار القاء این تفکر در جامعه هستند باید حامی باشن)

Zeitgeist
15-04-2014, 20:31
البته لغت نام-برده، مترادف روشنفکری نیست.

Intellectualism ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) [تلفظ صحیح: این tel leck چوآلیز em] به معنی استفاده، توسعه، و تمرین دادن Intellect ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) (عقل و خرد) است. بخواهیم به فارسی ترجمه اش کنیم، شاید کلمه ی "فرهیختگی" مترادف آن باشد. Intellectualism، در یک کلام یعنی فرهیختگی بر مبنای سواد علمی و تفکر منطقی.

فرد Intellectual ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])، یک انسان فرهیخته و دارای بار اطلاعات علمی و عمومی بالاست؛ وی توان استفاده ی وسیعی از Intellect (عقل) خویش را داشته و افکارش بر پایه ی منطق و عقلانیت استوارند.


کلمه ی "روشنفکر"، ترجمه ی فارسی لغت Illuminati ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) است (فعل Illuminate و مشتقاتش به طور کلی به چیزی اشاره میکنند که از خویش [یا منبعی دیگر]، نور داشته و درخشنده است). [تلفظ صحیح: e loo me نا تی]

Illuminati به طور عمومی در زبان انگلیسی به گروهی از مردم اشاره میکند که دارای افکار و سطح تحلیلی فراتر از عوام بوده و به صورت منطقی، موارد مختلف را بررسی کرده و درباره ـشان، نظرات بعضاً منحصر بفردی دارند.

بعضاً، در برخی تئوری های توطئه، از Illuminati به عنوان گروه های مخفی در جامعه یاد میشود که در پشت توطئه های مختلف برای تغییر افکار جامعه اند!


تعریف Wikipedia بر Illuminati از این قرار است:




The Illuminati (plural of Latin illuminatus, "enlightened") is a name given to several groups, both real and fictitious. Historically, the name refers to the Bavarian Illuminati, an Enlightenment-era secret society founded on May 1, 1776 to oppose superstition, prejudice, religious influence over public life, abuses of state power, and to support women's education and gender equality. The Illuminati—along with other secret societies—were outlawed by the Bavarian ruler, Charles Theodore, with the encouragement of the Roman Catholic Church, and permanently disbanded in 1785.[1] In the several years following, the group was vilified by conservative and religious critics who claimed they had regrouped and were responsible for the French Revolution.

In subsequent use, "Illuminati" refers to various organizations claiming or purported to have unsubstantiated links to the original Bavarian Illuminati or similar secret societies, and often alleged to conspire to control world affairs by masterminding events and planting agents in government and corporations to establish a New World Order and gain further political power and influence. Central to some of the most widely known and elaborate conspiracy theories, the Illuminati have been depicted as lurking in the shadows and pulling the strings and levers of power in dozens of novels, movies, television shows, comics, video games and music videos.


Illuminati (جمع لغت لاتین illuminatus به معنای "روشن شده")، نامی است که به برخی گروه ها، هم در واقعیت و هم در موضوعات تخیلی داده میشود. به صورت تاریخی، این کلمه به جمعیت Bavarian Illuminati اشاره میکند: جمعی مخفی در عصر روشنگری اروپا، تأسیس شده در 1 می 1776 برای مبارزه با خرافات، تعصبات و تبعیضات، تأثیرات ادیان بر زندگی عمومی، سوءاستفاده ها از قدرت، و برای حمایت از تحصیل زنان و برابری جنسی. بعداً موجودیت Illuminati -همراه با دیگر مجامع مخفی- توسط حاکم باواریا، چارلز تئودور، ممنوع اعلام شد. این اقدام با حمایت و تشویق کلیسای کاتولیک رومی انجام شد و نهایتاً در 1785، این جمعیت، منحل شد. در سال های بعد، این گروه از طرف محافظه کاران سنتی و منتقدان مذهبی، مورد بدنام-گویی و هجمه قرار گرفت به طوری که بعضاً ادعا میکردند که ایشان دوباره به گرد یکدیگر جمع شده و بانی انقلاب فرانسه بوده اند.

در استفاده های بعدی، لغت "Illuminati" بعضاً ارگان های مختلفی را مورد اشاره قرار میدهد که ادعا میکنند، یا ادعا شده که ارتباطات بی اساسی با گروه اصلی Bavarian Illuminati یا دیگر گروه های مخفی دارند و برخی اوقات متهم شده اند به توطئه در جهت کنترل امورات جهان از طریق ایجاد اتفاقات و گماردن مأموران در سازمان های دولتی برای پایه گذاری "نظم نوین جهانی" و بدست آوردن تأثیر و قدرت بیشتر سیاسی در آینده. در مرکزیت برخی تئوری های توطئه ی مشهور و پر از جزئیات، Illuminati این گونه نمایش داده میشوند که در خفا و سایه، کنترل رشته ها و اهرم های قدرت ده ها رمان، فیلم، سری های تلویزیونی، کمیک ها، بازی های ویدئویی، و موزیک-ویدئو ها را در دست دارند.



* باواریا (Bavaria) یکی از ایالات آلمان امروزی به مرکزیت میونیک (مونیخ / Munich) است.




یک فرد Intellectual، احتمال اینکه در گروه Illuminati قرار گیرد بیشتر از برعکس آن است (یعنی یک کسی که در گروه Illuminati از جامعه در نظرش بگیریم، الزاماً فرهیخته ی علمی و Intellectual نیست)...



Intellectual تعریف خاص خودش و استانداردهای خودش رو داره و افراد میتونن خودشون رو Intellectual بپندارند یا خیر؛ قاضی این موضوع، یک مجمع علمی خواهد بود که از وی سؤالاتی در زمینه ی اطلاعاتش کنند برای تخمین میزان فرهیختگی وی.

ولی در دسته ی Illuminati جای گرفتن، هم میتونه خود-خواسته باشه، هم توسط دیگران به وی چسبانیده بشه!


در ایران، با توجه به سطح پایین اطلاعات عمومی و علمی اکثریت مردم، کلمه ی "روشنفکر" و "روشنفکرنما" را اغلب افراد برای اینکه حرفی برای گفتن ندارند به زبان می آوردند که مثلاً طرف مقابل که ممکنه در حال تحلیل یک موضوع علمی/اجتماعی/... باشه رو مورد تمسخر قرار بدن. این به دلیل "عقده ی ناآگاهی" در جمعیت کشور ماست که توان تحمل فردی با آگاهی بیش از خویش را ندارند!

متأسفانه در ایران، جهل-پروری عمومیت یافته و مردم و حاکمیت، همگی خواهان یک جامعه ی جاهلند که سؤال نپرسیده و دانسته های عمومی را زیر سؤال نمیبرد. فردی که اقدام به این کار کند، یک abnormality (غیرعادی) شمرده شده و هم از سوی حاکمیت مورد هجمه قرار میگیرد و هم از سوی مردم تمسخر میشود چون قادر به درک چیزهایی که میگوید نیستند. (از این موارد در تاریخ چند دهه ی اخیر ایران پس از ورود صنعت چاپ بسیار مشاهده میشود)



این تعریف با تعریف جهانی کمی متفاوت است. با توجه به تفاوت سطح فکری جوامع پیشرفته با جمعیت ما، کلمه ی Illuminati معمولاً درباره ی افراد عادی استفاده نشده و بیشتر به افراد روشنفکر "معروف" چسبانده میشود و این معمولاً توسط عده ای متوهم که تئوری های توطئه را میپرستند، انجام میگیرد. این اثرِ باور به تئوری های توطئه در میان برخی مردم کشورهای پیشرفته، به واسطه ی فیلم ها و کتاب های بسیاری که در دهه های گذشته به این موضوعات پرداخته اند به وجود آمده (اغلب با هدف کسب درآمد بوده و معمولاً ادعاهایشان پایه و اساس ندارد: از بیگانگان فضایی تاریخی تا گروه های مخفی که جهان را هزاران سال است کنترل میکنند)!

البته بسیاری اوقات، از این لغت در معنای خوب آن استفاده شده و با نام بردن از افرادی (چه در گذشته چه امروز) به عنوان Illuminati (روشنفکر)، از آنها به عنوان مدل هایی برای سرمشق قرار دادن یاد شده و افراد آنها را اسطوره ی خویش در زندگی میکنند.

از طرفی، امروز افراد بسیار به دنبال روشنفکر شدنند و مقالات زیادی در این باره میبینید حتی با موضوعاتی همچون اینکه "چگونه با استفاده ی صحیح از گوگل، یک روشنفکر شویم!"



لغت Intellectual به عنوان تمسخر استفاده نمیشه چون تعریف خاص خودش رو داره و کسی که یک فرد فرهیخته برشمرده بشه، از احترامی ویژه نزد اغلب مردم در کشورهای پیشرفته برخوردار است و این لغت احترام می آورد.



البته شاید بتوان گفت که منظور مردم در ایران در استفاده از لغت "روشنفکر" (Illuminati)، همان "فرهیخته" (Intellectual) است که به صورت تمسخر استفاده میکنند...

به طور کلی، زیاد موضوعات داخل ایران رو جدی نگیرید. در اغلب موارد حتی لغات مورد استفاده غلطند و این نشانگر سطح پایین سواد مردم است که حتی نمیدانند چه به زبان می آورند!

leo.unique
15-04-2014, 20:52
اگر دیگران شما را روشن فکر بنامند و شما از قبول آن طفره بروی، یعنی روشن فکری لقب جذابی براتون نیست و با اون مشکل دارین.
حالا باید پرسید مگر روشن فکری چه دارد که وقتی به کسی بگوییم روشن فکر، بگه من روشن فکر نیستم.

انگار دیگران به کسی بگن شما آدمی هستی که دستت کج نیست، بگه نه من یک دزد تمام عیارم !!
پس انسان وقتی لقبی مثبت در مورد خودش را نفی کند، یعنی به طریقی با آن مشکل دارد.
شاید با اصطلاح "روشنفکری" مشکل دارن :n13:

B.Russell
15-04-2014, 21:04
شاید با اصطلاح "روشنفکری" مشکل دارن :n13:

احتمالا به فکر جایگزینی واژه ای جدید به نام روشن عبدی هستن.
یعنی عبد و بنده ای روشن، که باید فکر کند تا ثابت کند حق با ارباب است.

فکری برده وار که هرگز نباید جرات کند غل و زنجیرهایی ازلی را باز کند !!!

leo.unique
15-04-2014, 21:24
احتمالا به فکر جایگزینی واژه ای جدید به نام روشن عبدی هستن.
یعنی عبد و بنده ای روشن، که باید فکر کند تا ثابت کند حق با ارباب است.

فکری برده وار که هرگز نباید جرات کند غل و زنجیرهایی ازلی را باز کند !!!
طرف مقابل "روشن" چی میشه ؟ اونایی که روشن-فکر نیستن میشن ...:n06:

Stream
15-04-2014, 22:30
در ادامه صحبت های Zeitgeist باید بگم Intellectualism خودش یک موضع خاص و دقیق فلسفی است و مستقیما به Rationalism ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])(خرد گرایی) مرتبط هست (موضعی که میگه دانش اصولا از طریق تفکر و منطق بدست میاد - تفکر و منطق در مقابل مشاهده و آزمایش) و برای همین فرهیختگی علمی یا فرهیختگی بر اساس سواد علمی خیلی جایگزین خوبی برای Intellectualism نیست چون اساس علم مشاهده و آزمایش است، به خصوص در این 200 سال که بین مواضع علمی و مواضع Rationalist و Intellect فاصله افتاده در حالی که شاید در 500-1000 سال پیش فرق خاصی نبود.

متاسفانه ویکیپدیا فارسی در این مسائل خیلی منبع خوبی نیست چون خیلی این مفاهیم رو با هم قاطی کرده... بطور مثال Skepticism (شک گرایی) رو یکی از زیرشاخه های Rationalism (خرد گرایی) قرار داده در حالی که این دو تقریبا با هم در تضاد هستند. کلا این کلمه ها خیلی بحث ها رو قاطی و گمراه می کنند و بحث درباره صرفا تعاریف هم جذاب و آموختنی نیست.

روشنایی همیشه در خیلی از جوامع مظهر دانش و دانایی بوده در برابر تاریکی که مظهر نادانی بوده، و روشن فکر رو شاید بشه بطور زبانی و غیرفلسفی به کسی گفت که در ذهنش علاقه به دانش و دانایی وجود داره، بدون مفهوم عمیق تر فلسفی در این بین.

DrH.motasami
15-04-2014, 22:38
آدمی که حتی اگه هیج تفکر خاصی نداره،دیگران رو بخاطر تفکراتشون مورد فشار و سرزنش قرار نده.هرچند تواناییش رو داره!

Saeed Dz
29-04-2014, 12:47
نظرات دوستان رو که مطالعه میکردم بیشتر عنوان سوپرمن برام تداعی شد تا روشنفکر!!!

به خاطر انبوه نظرات نمیتونم و نمیخوام که نقل قول و نقد کنم صحبت های دوستان رو پس به طور خلاصه میگم که ویزگی مشترک تمام روشنفکران ستیز و نقد تفکرات غلط عصر خودشون بوده و هست. حالا این روشنفکران بسته به تفکرات غلط عصر خودشون در حوزه فلسفه، علم، سیاست یا هر موضوع دیگری فعالیت داشتند و دارند. اینکه بگیم یک روشنفکر لزومن و حتمن تفکر علمی داره و ... بیشتر به اشتباهات املایی میمانه و بررسی بیشتری میطلبه.

B.Russell
15-01-2015, 14:59
در میان بازاریاب های به نام و مطرح جهان یک باور قابل تاملی وجود داره:

برای اینکه بتوانی کالایت را به بهترین شکل ممکن به مشتری عرضه کنی، باید اورا به این باور برسانی که بدون آن کالا زندگی او یک چیز اساسی کم دارد.
.
.
.

از طرفی با نگاهی به تاریخ مکاتبی که توانستن موفقیت بیشتری را در جذب پیرو داشته باشند، متوجه میشویم ویژگی مشترک اونها این هست که توانستن به مشتریانشون به بهترین شکل القا کنند که :

بدون وجود آن باور زندگیشون یک چیز اساسی کم دارد.


اگر بخوام پاسخی به سئوال خودم داده باشم، باید بگم روشن فکر کسی هست که بیشترین تلاشش رو برای رسیدن به بی نیازی به هر کالا و باور و انسانی انجام بده.
آن هم بی نیازی که ریشه اش استیصال هست، نه بی نیازی جهت تعامل دو طرفه.

اما به نظر میاد انسان ها به دنبال اینن که نیازی را با نیاز دیگر جایگزین کنن تا یک جایی جلوی جریان روشنفکری زمانشون میاستن و سپس نیاز جدید رو گرفته و مدتی با آن سرگرم میشن و باز بهش عشق و تعصب میوزرن تا جریان روشنفکری دیگری ظهور کند و نیازی دیگر را جایگزین کند.
و در همین چرخه روشنفکرین رو هم منحرف میکنن !!


حرکت بر روی حلقه بسته ی تغییر و جایگزینی نیاز قدیمی توسط روشنفکرین و سپس مقاومت و بعد از آن پذیرش نیاز جدید توسط عوام جوامع، گویی هیچ وقت متوقف نمیشود.

Motaharri
08-03-2015, 11:39
چرا قشر روشنفکر کمتر به ازدواج تمایل دارند؟

حامد محمد کنگرانی روانشناس در گفتگو باخبرنگار اجتماعی باشگاه خبرنگاران، گفت:
اگر به زندگی خصوصی روشنفکران نگاهی بیندازیم متوجه می‌شویم این قشر از جامعه کمتر به زندگی مشترک تمایل دارند یا پس از ازدواج به راحتی پشیمان شده و به طلاق فکر می‌کنند.

وی خاطر نشان کرد: با توجه به جامعه امروز ایران که پر از روشنفکر است و در حال حاضر روز به روز به تعداد روشنفکران و تحصیکرده‌ها اضافه می‌شود خواسته‌ها و انتظار‌های آنان نیز از زندگی بیشتر خواهد شد. و این جاست که حاضر به پذیرفتن مسؤلیت فرد دیگری در زندگی خود نخواهد شد و تا به شرایط مطلوب مانند(پولی، مسؤلیت پذیری و....) دست پیدا نکند زیر بار این امر نخواهد رفت و ازدواج خود را به تعویق می‌اندازد.

====

نظر شخصی:
متاسفانه روشنفکری برعکس اسمی که روش هست، نتونسته آینده روشن و امید بخش همراه با آرامش رو برای طرفداراش بیاره.
سخت گرفتن زندگی، انزوا به دلیل ایده آل گرایی و پیدا نکردن همدم های مناسب همه از تبعات روشن فکری مدرن هستن.
روشن فکری که بسیاری از نیازی اجتماعی آدمو تحت الشعاع قرار بده، به چه دردی میخوره؟

B3HZ@D
08-03-2015, 14:12
چرا قشر روشنفکر کمتر به ازدواج تمایل دارند؟

حامد محمد کنگرانی روانشناس در گفتگو باخبرنگار اجتماعی باشگاه خبرنگاران، گفت:
اگر به زندگی خصوصی روشنفکران نگاهی بیندازیم متوجه می‌شویم این قشر از جامعه کمتر به زندگی مشترک تمایل دارند یا پس از ازدواج به راحتی پشیمان شده و به طلاق فکر می‌کنند.

وی خاطر نشان کرد: با توجه به جامعه امروز ایران که پر از روشنفکر است و در حال حاضر روز به روز به تعداد روشنفکران و تحصیکرده‌ها اضافه می‌شود خواسته‌ها و انتظار‌های آنان نیز از زندگی بیشتر خواهد شد. و این جاست که حاضر به پذیرفتن مسؤلیت فرد دیگری در زندگی خود نخواهد شد و تا به شرایط مطلوب مانند(پولی، مسؤلیت پذیری و....) دست پیدا نکند زیر بار این امر نخواهد رفت و ازدواج خود را به تعویق می‌اندازد.

====

نظر شخصی:
متاسفانه روشنفکری برعکس اسمی که روش هست، نتونسته آینده روشن و امید بخش همراه با آرامش رو برای طرفداراش بیاره.
سخت گرفتن زندگی، انزوا به دلیل ایده آل گرایی و پیدا نکردن همدم های مناسب همه از تبعات روشن فکری مدرن هستن.
روشن فکری که بسیاری از نیازی اجتماعی آدمو تحت الشعاع قرار بده، به چه دردی میخوره؟

میشه بفرمائین چطور به این نتیجه رسیدین که روشن فکران به آرامش و آینده روشن نرسیدن ؟

این که شخص مورد نظر به دلایلی تمایل به ازدواج نداشته باشه دلیل بر وجود مشکل و تبعات منفی خردگرایی است ؟

انزوا تعریف درستی نیست . در اصل این افراد خودشون رو همرنگ جماعت نمیکنن و سعی میکنن با کسانی هم که رابطه برقرار میکنن , اون افراد در سطح خودشون یا بالاتر از خودشون باشن که چیزی بهشون اضافه بشه نه این که از اون چیزی هم که هستن کمتر بشن .

از طرف دیگه بیشتر افراد جامعه قادر به درک خیلی از مسائلی که این افراد عنوان میکنن نیستن و شاید به همین دلیل باشه که ارتباطات و مجامعی که روشن فکران در اون حضور پیدا میکنن خیلی متفاوت تر از چیزی است که عوام در اون حضور دارن .

به نوعی برعکس اکثریت جامعه هر نوع ارتباطی برای اونا راضی کننده نیست و به همین دلیل دقت خیلی بیشتری در انتخاب اطرافیان میکنن .

تعریف دانشنامه رشد از روشن فکر میتونه کمک بیش تری برای درک مفهوم اون باشه :

روشنفکر در فارسی به معنای روشن کننده فکر است. آدمی وقتی از بند قضا و قدر مهار زندگی را به دست خود گرفت و در سر گذشت خود و همنوعان خود موثر شد پا به دایرة روشنفکری گذاشته و اگر روشنفکری را تا حدودی آزاد اندیشی معنی کرده‌اند و نیز به همین دلیل است که روشنفکر آزاد از قید تعصب یا تحجر مذاهب و نیز آزاد از تحکم و سلطه قدرتهای روز خود را مسئول زندگی خود و دیگران می دانند که لوح ازل و قلم تقدیر را بسیار واضح می‌نماید

اگر در همین جا تذکر داد بشود. که چنین نوع برخوردی یا جهان بینی و بینشی امور زندگی هم وظیفه است و هم کار و هم حق برای عده‌ای مخصوص از هر اجتماع که در درجة اول در بند حوائج ابتدایی زندگی نیستند و رفاه نسبی مختصری که دارند از بند احتیاجات تن دور شده و تازه دچار بند عقل شده‌اند و از بند خویش که رسته اند به دیگران گرفتار آمده‌اند.

به تعبیر دیگر روشنفکری هم از حقوق و هم از وظایف دسته مخصوصی از مردم است که فرصت جرات ورود به لاهوت و ناسوت را دارند. یعنی فرصت و جرات و اجازه اندیشیدن در این دو مقوله را که امور آسمانها و اعتقادات و اصول (لاهوت) باشد و امور زمین و مردمش و زندگیشان و چونی و چندی‌هایش (ناسوت) . سه شرط برای روشنفکری می توان گذاشت: شرط اول به معنی وقت فارغ شرط دوم جرات به معنی دل داشتن و شرط سوم و آمادگی از درون فشارند و نترسیدن.

چه کسانی نمی توانند به قلمرو روشنفکری درآیند:

1-کسی که در بند تن و شکم است چه فقیری که عمری در جستجوی لقمه نانی است و چه خوشگذرانی که بی غم است و غم دیگری را نمی‌شناسد

2-کسی که در بند تعصب است خواه تعصب مذهبی خواه تعصب سیاسی

بنابراین می توان گفت که روشنفکر کسی است که فارغ از تعبد و تعصب و دور از فرمانبری،اغلب نوعی کار فکری می کند و نه کار بدنی حاصل کارش را که در اختیار جماعت می گذارد کمتر به قصد جلب نفع مادی می گذارد یعنی حاصل کارش بیش از آنکه جلب نفع مادی و شخصی باشد حل مشکلی اجتماعی است.

SpiralOut
08-03-2015, 16:40
چرا قشر روشنفکر کمتر به ازدواج تمایل دارند؟

حامد محمد کنگرانی روانشناس در گفتگو باخبرنگار اجتماعی باشگاه خبرنگاران، گفت:
اگر به زندگی خصوصی روشنفکران نگاهی بیندازیم متوجه می‌شویم این قشر از جامعه کمتر به زندگی مشترک تمایل دارند یا پس از ازدواج به راحتی پشیمان شده و به طلاق فکر می‌کنند.

وی خاطر نشان کرد: با توجه به جامعه امروز ایران که پر از روشنفکر است و در حال حاضر روز به روز به تعداد روشنفکران و تحصیکرده‌ها اضافه می‌شود خواسته‌ها و انتظار‌های آنان نیز از زندگی بیشتر خواهد شد. و این جاست که حاضر به پذیرفتن مسؤلیت فرد دیگری در زندگی خود نخواهد شد و تا به شرایط مطلوب مانند(پولی، مسؤلیت پذیری و....) دست پیدا نکند زیر بار این امر نخواهد رفت و ازدواج خود را به تعویق می‌اندازد.

====

نظر شخصی:
متاسفانه روشنفکری برعکس اسمی که روش هست، نتونسته آینده روشن و امید بخش همراه با آرامش رو برای طرفداراش بیاره.
سخت گرفتن زندگی، انزوا به دلیل ایده آل گرایی و پیدا نکردن همدم های مناسب همه از تبعات روشن فکری مدرن هستن.
روشن فکری که بسیاری از نیازی اجتماعی آدمو تحت الشعاع قرار بده، به چه دردی میخوره؟

اگر جامعه ایران پر از روشنفکر بود فکر نمی کردید یکم وضع کشورمون بهتر از این باید میشد؟ شاید روشنفکران کشور به این راز بزرگ کیهان پی بردن که برای ازدواج لازمه حداقل هایی وجود داشته باشه!

djbehnam73
08-03-2015, 16:49
از نظر من روشنفکر کسی هست که از گذشته عبرت گرفته
و به فکر اینده هست

Reza Azimy_RW
14-03-2015, 15:32
چرا قشر روشنفکر کمتر به ازدواج تمایل دارند؟
چون مثل بعضیا مدام با دیدن یه تار مو یا ... تحریک نمیشن :دی

Motaharri
16-03-2015, 13:51
میشه بفرمائین چطور به این نتیجه رسیدین که روشن فکران به آرامش و آینده روشن نرسیدن ؟

این که شخص مورد نظر به دلایلی تمایل به ازدواج نداشته باشه دلیل بر وجود مشکل و تبعات منفی خردگرایی است ؟

انزوا تعریف درستی نیست . در اصل این افراد خودشون رو همرنگ جماعت نمیکنن و سعی میکنن با کسانی هم که رابطه برقرار میکنن , اون افراد در سطح خودشون یا بالاتر از خودشون باشن که چیزی بهشون اضافه بشه نه این که از اون چیزی هم که هستن کمتر بشن .

از طرف دیگه بیشتر افراد جامعه قادر به درک خیلی از مسائلی که این افراد عنوان میکنن نیستن و شاید به همین دلیل باشه که ارتباطات و مجامعی که روشن فکران در اون حضور پیدا میکنن خیلی متفاوت تر از چیزی است که عوام در اون حضور دارن .

به نوعی برعکس اکثریت جامعه هر نوع ارتباطی برای اونا راضی کننده نیست و به همین دلیل دقت خیلی بیشتری در انتخاب اطرافیان میکنن .

تعریف دانشنامه رشد از روشن فکر میتونه کمک بیش تری برای درک مفهوم اون باشه :


ازدواج یکی از نشانه های مسئولیت پذیریه.
روشن فکری که حاضر نباشه مسئولیت یک انسان و خانواده رو بپذیره، مسئولیت جامعه رو هم نمیپذیره.
همین میشه که در غرب، همسایه از همسایه خبر نداره.
و متاسفانه این سبک زندگی غربی و روشن فکری به کشور ما هم رسیده و آدمایی منزوی و بی تفاوت درست کرده.

تو زندگی هم قرار نیست فقط چیزی به ما اضافه بشه.
این نگاه تجارت گونه و کاسب کارانه هست که فقط با کسایی تعامل داشته باشیم که بهمون چیزی برسونن.

یک معلم کل زندگیش رو در کلاس ها میگذرونه تا به بچه هایی که هیچی ندارن، همه چی بده.
روشن فکر اگر واقعا به فکر ارتقای خرد باشه، همه چیزش رو میذاره تا جامعه اش خردمند بشه نه اینکه بگه اینا در سطح من نیستن و باد غرورشو به همه نشون بده.

Motaharri
16-03-2015, 13:54
اگر جامعه ایران پر از روشنفکر بود فکر نمی کردید یکم وضع کشورمون بهتر از این باید میشد؟ شاید روشنفکران کشور به این راز بزرگ کیهان پی بردن که برای ازدواج لازمه حداقل هایی وجود داشته باشه!

من گفتم که روشنفکری حال حاضر یکسری آسیب داره.
آسیبش هم تنهایی و انزوا طلبیه. برای همین جامعه ما داره روز به روز از این آدما پر میشه که البته بیشتر روشن فکر اینترنتی و ماهواره ای هستن تا روشنفکرکتابخوان.


چون مثل بعضیا مدام با دیدن یه تار مو یا ... تحریک نمیشن :دی

بله، اینقدر تعداد رابطه زیاده که مشخصه دیدن مو تحریک ایجاد نمیکنه چون همه چی فراوان و بی تعهد براش هست و موقتی سیر میشه.

B3HZ@D
16-03-2015, 14:34
ازدواج یکی از نشانه های مسئولیت پذیریه.
روشن فکری که حاضر نباشه مسئولیت یک انسان و خانواده رو بپذیره، مسئولیت جامعه رو هم نمیپذیره.
همین میشه که در غرب، همسایه از همسایه خبر نداره.
و متاسفانه این سبک زندگی غربی و روشن فکری به کشور ما هم رسیده و آدمایی منزوی و بی تفاوت درست کرده.

تو زندگی هم قرار نیست فقط چیزی به ما اضافه بشه.
این نگاه تجارت گونه و کاسب کارانه هست که فقط با کسایی تعامل داشته باشیم که بهمون چیزی برسونن.

یک معلم کل زندگیش رو در کلاس ها میگذرونه تا به بچه هایی که هیچی ندارن، همه چی بده.
روشن فکر اگر واقعا به فکر ارتقای خرد باشه، همه چیزش رو میذاره تا جامعه اش خردمند بشه نه اینکه بگه اینا در سطح من نیستن و باد غرورشو به همه نشون بده.

درسته ازدواج میتونه یکی از نمونه های مسئولیت پذیری باشه . ولی هر کسی که ازدواج کرده نشان دهنده این نیست که مسئولیت پذیر ترین شخص بوده و اونی که ازدواج نکرده مسئولیت پذیر نبوده .

مسئولیت پذیری ازدواج تک تک تار و پود یک زندگی مشترک رو در بر میگیره و خیلی ها هستن که تعریفی از زندگی مشترک و اهداف اون و برنامه هاش ندارن و صرفن فقط خواستن که ازدواج کرده باشن . بعد هم یکی از طرفین یا هر دو باعث بروز مشکلاتی سهوی یا عمدی میشن و کار رو به سمت جدایی میبرن .

مشکلاتی که نشون میده شخص اونقدری که باید مسئولیت پذیر نبوده و تعریف مسئولیت پذیری رو درک نکرده بود .

ازدواج برنامه میخواد - برنامه زندگی - برنامه برای آینده و تامین نیاز خود و شریک زندگی - برنامه برای این که آیا توانایی و برنامه ای برای تامین نیازهای شخص سومی در زندگی رو دارن و میتونن از عهده اون بر بیان .

کسی که ادعای روشن فکری داره همه جوانب یک زندگی مشترک رو در نظر میگیره و سعی میکنه با برنامه پیش بره . نه قضا قدری و الله بختکی .


اتفاقن توی زندگی باید همیشه یک چیزی به انسان اضافه بشه و هدف پیشرفت و پیشبرد باشه . آب هرچقدر هم که زلال باشه وقتی درجایی بی حرکت بمونه میشه گندآب و قابل استفاده نیست .

انسان که دیگه جای خود داره . اون تعامل مد نظر شما بیشتر جنبه مادی داره ولی چیزی که من بهش اشاره داشتم از نظر فکری و فرهتگی بود . چیزی که توی جامعه فعلی کم گیر میاد .


یک معلم وقتی میخواد چیزی به شاگرد یا بده خودش پیش تر مطالعه ای در اون زمینه میکنه و این اطلاعات رو به صورت متقابل به شاگرد میده و این میتونه نمونه ای از همون تعامل باشه . چون که اون معلم در حال تلاش برای ارتقای خودش و اون شاگردها میره .

صحبت اخرتون رو میذارم به حساب این که تا حالا با این افراد و مجامعشون برخورد نداشتین و یا توی مجالس اونا حضور نداشتین . بهتره یک بار امتحان کنین تا متوجه بشین که این افراد بر خلاف اکثریت جامعه خیلی راحت دگر اندیشان رو در مجالسشون راه میدن و هیچ کس رو پس نمیزنن .

همین چند وقت پیش بود که توی شهر بنده دو نفر کاسب دیوار به دیوار که سال ها در کنار همدیگه فعالیت کرده بودن , شخص مسلمان ما کاسب دیگر رو به دلیل بهایی بودن لو داد و جواز کار اون رو باطل کردن و زندگیشو از بین بردن .

تعامل با همچین مردم و جماعتی خیلی سخته . خیلی سخت .

Captain_America
16-03-2015, 14:56
روشنفکر از نظر شما کیست؟

کسی که بدون در نظر گرفتن گرایش های شخصی بتونه نظراتی درباره بهبود شرایط زندگی فردی و اجتماعی ارائه کنه.