مشاهده نسخه کامل
: ترجیح میدین در زندگیتون بیشتر دنبال چرایی ها باشین یا چگونگی ها؟
B.Russell
26-03-2014, 12:49
بسیار فرق است بین اینکه بپرسیم چرا جهان به وجود آمد (?Why) و چگونه جهان به وجود آمد (?How).
پرسیدن اینکه چرا این جهان به وجود آمد، بیشتر مورد علاقه کسانی بوده که برای جهان و پدیده های اون، یک هدف را در نظر میگیرن اما کسانیکه جهان رو فاقد هدف میدونن بیشتر به دنبال یافتن چگونگی ها هستند و پرسیدن چرایی ها را سئوالی احمقانه میدانند !!!
از اینگونه انسان ها میتوان به پروفسور داوکینز اشاره کرد که همواره بر پرسیدن چگونه تاکید دارد و انسان را از پرسیدن چرا بر حذر میدارد زیرا پرسیدن چرا یعنی فرض قطعی وجود یک هدف در جهان.
اما انیشتن در اظهارات حود در سال 1929 اعلام کرد، علم امروز به مرحله ای رسیده که صرفا پاسخ دادن به چگونگی رخدادن پدیده ها او را راضی نمیکند، و امروز باید بر روی این متمرکز شود که چرا جهان به این شکل هست و چرا به شکل دیگری نیست؟
مرز بین پرسیدن چرا و پرسیدن چگونه بین علوم طبیعی و علوم انسانی همواره مورد اختلاف نگرش های متفاوت به جهان بوده.
شما تو زندگیتون بیشتر دنبال چرایی ها هستین یا چگونگی ها؟
و فکر میکنین تمرکز بیشتر روی کدامیک براتون بهتره، یا جذاب تره یا ...؟
A.M.D.D.E.V.I.L
26-03-2014, 13:20
به نظر من نقل قولی که از آلبرت جان آوردید زیاد ربطی به موضوع تاپیک نداره .
و کلا به نظر من عجیبه که نظر دو نفر خاص رو آوردید . یعنی چی کار کنم؟ این نظرات اوناس به من چه ربطی داره؟
ولی خب در مورد تاپیک هم من معتقدم که چگونگی به وجود آمدن جهان بهتر و جذاب تر هست برای ذهن من .
چون خیلی ملموس هست و دنبال چیزی نیستیم که نمیدونیم چیه و فقط داریم یه روند طبیعی رو بررسی میکنیم
mohammad varaste
26-03-2014, 13:32
از اینگونه انسان ها میتوان به پروفسور داوکینز اشاره کرد که همواره بر پرسیدن چگونه تاکید دارد و انسان را از پرسیدن چرا بر حذر میدارد زیرا پرسیدن چرا یعنی فرض قطعی وجود یک هدف در جهان.
اینکه گفته شده پرسیدن چرا یعنی فرض قطعی یک هدف در جهان به هیچ وجه در باره من یکی صدق نمیکنه
اصلا به نظرم این دوتا چیزهایی مجزا هستن .
یعنی نمیشه هم چرایی و هم چگونگی یک اتفاق رو همزمان با هم در نظر گرفت ؟
B.Russell
26-03-2014, 13:34
به نظر من نقل قولی که از آلبرت جان آوردید زیاد ربطی به موضوع تاپیک نداره .
و کلا به نظر من عجیبه که نظر دو نفر خاص رو آوردید . یعنی چی کار کنم؟ این نظرات اوناس به من چه ربطی داره؟
ولی خب در مورد تاپیک هم من معتقدم که چگونگی به وجود آمدن جهان بهتر و جذاب تر هست برای ذهن من .
چون خیلی ملموس هست و دنبال چیزی نیستیم که نمیدونیم چیه و فقط داریم یه روند طبیعی رو بررسی میکنیم
نظر دو نفر که آورده شد صرفا به خاطر دو دیدگاه متفاوت نسبت به این موضوع بود.
وگرنه مسلم هست که نظر هر کسی نظر شخصی خودشه و با توجه به دیدی که به جهان داره.
در حال حاضر هم دیدگاه های غالب در جهان این دوتا هستن، اونایی که معتقدن پیدایش این جهان هیچ هدفی رو دنبال نکرده و نمیکنه و صرفا بکسری قوانین هست که ما باید به کشف اون قوانین بپردازیم.
و اونایی که معتقدن این جهان دارای هدف هست، پس در کنار چگونگی ها باید به چرایی ها هم پاسخ داد. اینکه چرا انسان اینطوری شد؟ چرا فلان چیز به وجود آمد و فلان چیز طور دیگری به وجود نیامد و...
این عبارت عینا از عمو آلبرت جان هست :
science has now reached the stage where it cannot be satisfied simply with describing how nature is what it is in its ongoing processes
"but must press on to ask "why nature is what it is and not something else
:n16:
B.Russell
26-03-2014, 13:40
اینکه گفته شده پرسیدن چرا یعنی فرض قطعی یک هدف در جهان به هیچ وجه در باره من یکی صدق نمیکنه
اصلا به نظرم این دوتا چیزهایی مجزا هستن .
یعنی نمیشه هم چرایی و هم چگونگی یک اتفاق رو همزمان با هم در نظر گرفت ؟
چرا بدون هدف هم مگه میشه؟
به عنوان مثال، من وقتی از شما بپرسم چرا به من خیانت کردی، دنبال هدفت و انگیزه ات هستم. مثلا شما میتونی بگی چون ازت بدم میاد، چون زشتی، چون فلانی و...
اما اینکه ازت بپرسم چگونه به من خیانت کردی مثلا میتونی بگی با لو دادنت پیش مدیرعامل.
البته ناگفته نماند بعضی جاها در فارسی اینارو به اشتباه و به جای هم به کار میبریم. شاید مفهومش رو در نظر بگیرین بهتر باشه.
اینکه در جهان به دنبال هدف خوانی هستین یا صرفا به شکل گیری پدیده ها کار دارین بدون توجه به هر هدف نهانی که ممکنه پشتش باشه.
mohammad varaste
26-03-2014, 13:45
چرا بدون هدف هم مگه میشه؟
به عنوان مثال، من وقتی از شما بپرسم چرا به من خیانت کردی، دنبال هدفت و انگیزه ات هستم. مثلا شما میتونی بگی چون ازت بدم میاد، چون زشتی، چون فلانی و...
اما اینکه ازت بپرسم چگونه به من خیانت کردی مثلا میتونی بگی با لو دادنت پیش مدیرعامل.
البته ناگفته نماند بعضی جاها در فارسی به اشتباه اینارو به جاب هم به کار میبریم. مفهومش رو در نظر بگیرین شاید بهتر باشه.
اینکه در جهان به دنبال هدف خوانی هستین یا صرفا به شکل گیری پدیده ها کار دارین بدون توجه به هر هدف نهانی که ممکنه پشتش باشه.
پست شما چیز خاصی رو برای من توضیح نداد
همین مثال شما و مثالهایی که برای مثالتون زدین رو در نظر میگیریم
شما خودتون نشون دادین که هم میشه پرسید چرا و هم میشه پرسید چگونه
یک خورده اگه میشه منظورتون رو واضح تر بگین ممنون میشم
B.Russell
26-03-2014, 13:58
پست شما چیز خاصی رو برای من توضیح نداد
همین مثال شما و مثالهایی که برای مثالتون زدین رو در نظر میگیریم
شما خودتون نشون دادین که هم میشه پرسید چرا و هم میشه پرسید چگونه
یک خورده اگه میشه منظورتون رو واضح تر بگین ممنون میشم
از نظر شما من وقتی بگم انسان چگونه به وجود آمد هیچ فرقی نداره تا بگم چرا انسان به وجود آمد؟
در جواب اینکه انسان چگونه به وجود آمد، شما صرفا دنبال دلایل علمی یا داستانی همینی که بهش میگین انسان هستین.
مثلا برین دنبال تکامل و ژنتیک و یا تئوری ادم و حوا !!! و...
اما وقتی میگم چرا انسان به وجود آمد؟ گزینه های دیگری هم مطرح میشه، که مزیت این انسان چیه؟
هدف از اینکه انسان اومده چیه؟ این انسان به کجا میخواد برسه؟
سئوالاتی که شما در چگونگی به دنبال جوابی براش نیستین در چرایی ها به دنبال جواب براش هستین.
چون پشت هر چرایی دنبال یک هدف و انگیزه هم هستیم، که در چگونگی اصلا دنبالش نیستیم.
mohammad varaste
26-03-2014, 14:09
اتفاقا به نظرم خیلی هم فرق داره تو پست سوم همین تاپیک هم گفتم که به نظرم این دو چیز جدا هستن
اما حرف من اینه که نمیشه همزمان به دنبال جواب برای هردو گشت ؟
یعنی یا فقط باید دنبال چرایی باشم یا چگونگی ؟
مثلا خود من هیچگاه پاسخی برای چرایی خیلی چیزا پیدا نکرم که شاید بزرگترینش همین به وجود اومدن این دنیا باشه
اما همزمان این سوال که چگونه این دنیا به وجود آمده رو هم دنبال کردم.
B.Russell
26-03-2014, 14:16
اتفاقا به نظرم خیلی هم فرق داره تو پست سوم همین تاپیک هم گفتم که به نظرم این دو چیز جدا هستن
اما حرف من اینه که نمیشه همزمان به دنبال جواب برای هردو گشت ؟
یعنی یا فقط باید دنبال چرایی باشم یا چگونگی ؟
مثلا خود من هیچگاه پاسخی برای چرایی خیلی چیزا پیدا نکرم که شاید بزرگترینش همین به وجود اومدن این دنیا باشه
اما همزمان این سوال که چگونه این دنیا به وجود آمده رو هم دنبال کردم.
اگه دقت کنین من تو گزینه هام نگفتم مطلقا به دنبال چرایی ها هستین یا مطلقا به دنبال چگونگی ها هستین.
گفتم بیشتر به دنبال کدام هستین.
خیلی از ما آدما ترجیح میدیم به ابعاد مختلفی از زندگی نگاه کنیم و به قول شما هم چرایی و هم چگونگی.
اما یک سری از علم مطلق گراها میگن دنبال چرایی رفتن بی فایده است و صرفا باید دنبال چگونگی بود چون جهان هدف نداره.
یک عده هم میگن جهان هدف داره، باید فهمید چرا اینطوری شده و صد در صد دنبال چگونگی هایی هم خواهند بود.
اما تو اولویت بندی هر انسانی یکی رو برای خودش پر رنگ تر در نظر میگیره.
Reza31001
27-03-2014, 17:42
قبلا بیشتر به دنبال چرایی ها بودم ولی الان دنبال چگونگی ها
به نظرم نظر سنجی دو تا گزینه کم داره
چه گزینه هایی کمتر داره؟
اگر دقت کنین نگفتم مطلقا دنبال چرایی ها یا مطلقا دنبال چگونگی ها، موضوع اینست که بیشتر کدوم.
بالاخره یکی از این دو به هر دلیلی برای فرد جذابیت بیشتری دارن حتی اگر این جذابیت فانتزی و کذایی باشه.
iمثل همین مورد من دیگه
بعضیها هستن که قبلا بیشتر دنبال چرایی ها بودن ولی الان نظرشون عوض شده و دنبال چگونگی ها هستن
بعضیها هم برعکس، قبلا به دنبال چگونگی ها بودن ولی حالا بیشتر دنبال چرایی ها
B.Russell
27-03-2014, 23:43
قبلا بیشتر به دنبال چرایی ها بودم ولی الان دنبال چگونگی ها
به نظرم نظر سنجی دو تا گزینه کم داره
چه گزینه هایی کمتر داره؟
اگر دقت کنین نگفتم مطلقا دنبال چرایی ها یا مطلقا دنبال چگونگی ها، موضوع اینست که بیشتر کدوم.
بالاخره یکی از این دو به هر دلیلی برای فرد جذابیت بیشتری دارن حتی اگر این جذابیت فانتزی و کذایی باشه.
هرچی جای خودشو داره. همونطور که قرآن هم به چرایی پرداخت: ما خلقنا الجنّ و الانس الا لیعبدون : جن و انس را فقط برای عبادت خلق کردم. این چرایی
هُوَ الَّذِي خَلَقَكُم مِّن تُرَابٍ ثُمَّ مِن نُّطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ يُخْرِجُكُمْ طِفْلًا ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّكُ ........
B.Russell
28-03-2014, 10:03
هرچی جای خودشو داره. همونطور که قرآن هم به چرایی پرداخت: ما خلقنا الجنّ و الانس الا لیعبدون : جن و انس را فقط برای عبادت خلق کردم. این چرایی
هُوَ الَّذِي خَلَقَكُم مِّن تُرَابٍ ثُمَّ مِن نُّطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ يُخْرِجُكُمْ طِفْلًا ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّكُ ........
آیا این چرایی که شما بهش پاسخ دادین شامل همه انسان ها میشود یا فقط شامل انسان های به بلوغ رسیده؟
مثلا بچه هایی که در یکی دو سالگی میمیرن، یا کودکانی که زیر آوار زلزله نابود میشن و فرصت نمیکنن جلوی خداوند متعال سجده کنن، اینا نتونستن به این هدف والای پرستش در حیات برسن؟
یا این کودکان دور مانده از این هدف و چرایی، صرفا عروسک های خیمه شب بازی هستن برای درس عبرت گرفتن آدم های بالغ که به پرستش با قدرت بیشتری ادامه بدن؟
این چرایی که بهش اشاره کردین رو شفاف تر در قالب این مثال من توضیح بدین ممنون میشم. :n16:
اگر چگونگی ها را بفهمیم چرایی ها خود آشکار میشوند. ( بر عکسشم تا حدودی صدق میکنه)
*Batman*
07-06-2014, 06:01
سلام
من در مواجه با پدیده ها ابتدا "چرا " رو مطرح میکنم.
من "چرا " رو یه مرحله بالاتر از " چگونه" میدونم. چون ما با پاسخ به "چرا" ابتدا میزان صحت و ثبات اون پدیده رو مشخص میکنیم.
البته این تعیین صحت میتونه یک نتیجه گیری شخصی باشه و یا از طریق مطالعه و تحقیق حاصل بشه که در اینجا مورد بحث ما نیست.
بنابراین به نظر من این دو مکمل هم هستن که اول به پاسخِ "چرا " میپردازیم و بعد به "چگونگی".
معتقدم اگر "چرا " رو کلا حذف کنیم این امکان وجود داره که به "چگونگیِ" مساله ای بپردازیم که خودش بیهوده و عبثه و میتونه ما رو کلا در یک مسیر غلط قرار بده.
مثال :
" چرا " به بهشت بروم؟
پاسخ به سوال بالا برای معتقدان به وجود بهشت و جهنم(پس از مرگ) با ارزش و برای منکران بی اهمیته.
حالا اگر "چرایی" حذف بشه و مستقیما بگیم : "چگونه" به بهشت بروم؟
حل مساله "چگونگی" برای منکران بهشت و جهنم بیهوده ست. پس بهتره از ابتدا با "چرا" بین مسائل تمایز قائل بشیم و بعد به "چگونگی" بپردازیم.
حالا این "چرا" (عمدتاً) میتونه شکل فازی داشته باشه. یعنی صرفا یه پاسخ "مثبت" و یا "منفی" نداشته باشه.اما به نظر بنده به طرح بهترِ مسالهی "چگونگی" و تلاش برای حل آن کمک میکنه.
havzhini
07-06-2014, 07:37
از نظر من چرایی مسائل یک امر کاملا غلط و مسموم هست که میخوایم بدون پی بردن به واقعیت فقط واقعیت سازی کنیم
بزرگترین نماد چرایی خرافات و جهلی هست که در خیلی از مکاتب دیده میشه که با بیان چرایی یک مسئله و بدون پرداختن به چگونگیش رای صادر میکنن
مثلا بدون بدون پرداختن به چگئنگی اسمان ها با رفتن سراغ چرایی و ساختن پاسخ براش در یک جهل مرکب گرفتار میشن که یا اسمان رو 7طبقه میدونن یا ستارگان رو میخهایی برای نیافتن اسمان میدونن یا زمین رو مرکز عالم و ...
و همه اینها فقط برای این هست این افراد فقط دنبال سوال چرا هستن و زحمتی برای کشف چگونگی نمیکشن
چرا فقط دنبال پیدا کردن دلیل چیزیه و بس. ممکنه بیشتر پیش بده و چراهای بیشتری رو در ادامه ی جواب اولیش بیاره، اما همچنان دنبال دلیل و حتی مدرکه که در خیلی از موارد موجود نیست و یا اگه هست، به احتمال زیاد قابل اعتماد نیست. مخصوصا برای کسایی که تا چیزی رو نبینن باور نمیکنن!
اما چگونه، دنبال ریشه ی قضیه س و میخواد داستان ماجرا رو از اول بشنوه و آنالیز کنه، و بستگی به اون فرد و چقدر شخصیت عمیق و آنالیزگری داره، میتونه عمیقتر پیش بره و آنالیز کنه تا به جوابی برسه که به نظرش با عقل جور در میاد. که بستگی به درجه ی رشد فردی و فکری اون داره.
در کل "چگونه" به نتیجه ی عمیقتر و حاصل آنالیزگری های بیشتری میرسه، اما بعضی اوقات چرا هم لازم میشه تا به نتیجه ی بهتری رسید.
مثلا در مورد جنگ جهانی دوم، وقتی بپرسی چگونه، فقط داستان قضیه رو میشنوی که چطور انجام شد. اما وقتی بپرسی چرا، میتونی به ریشه های بیشتری (مخصوصا فکری و برنامه ای) برسی. میشه با چگونه هم به عمق قضیه رفت اما در این مورد با یه چرا گفتن سریعتر میشه. (این مثال نظر دوست فنلاندیم بود که این بحث رو براش مطرح کردم :n01:)
vBulletin , Copyright ©2000-2025, Jelsoft Enterprises Ltd.