ورود

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : بهترین مرجع تصمیم گیرنده در مورد تناسب جرم و مجازات



B.Russell
22-03-2014, 12:13
با درود خدمت همه دوستان خوب انجمن پی سی ورلد.
تالار فلسفه اینجا و نظرات دوستان بسیار پخته و ارزشمنده و من که لذت میبرم.
برای همین تصمیم گرفتم یک تاپیکی ایجاد کنم و سئوالی که هرچی روش فکر میکنم، جواب مناسبی براش پیدا نمیکنم رو مطرح کنم.

اون سئوال هم اینه :

بهترین مرجعی که میتونه در مورد تناسب جرم و مجازات تصمیم بگیره چیه؟

مثلا یک قتلی رخ میده.
دین میگه مشابهش باید قاتل قصاص نفس بشه، اخلاق ممکنه بگه نیازی نیست، اولیای دم میتونه بگه قصاص یا نه.
در کشورها و شرایط مختلف هم تناسب جرم و مجازات از زمین تا آیمون با هم تفاوت داره.
مثلا قاتلی که در سوئد ده ها نفر رو به رگبار بست به 25 سال زندان محکوم شد !!

به نظرتون چه چیزی میتونه بهترین عدالت رو در مورد تناسب جرم و مجازات اجرا کنه؟
نظر اکثریت؟
قانون برگرفته از تفکر حاکم؟
دین و مذهب؟
یا ....؟

B.Russell
23-03-2014, 11:45
پس چرا هیچکس جواب نمیده، خوب بذارین با یک مثال چالشی بحث رو شروع کنیم :

فردی رو در نظر بگیرید، که با یک فداکاری جان هزار نفر رو نجات میده و در واقع هزار حیات رو حفظ میکنه و در این راه دچار نقص عضو هم میشه.

پس از مدتی این فرد در یک درگیری، یک انسان رو به قتل میرسونه و اولیای دم تقاضای قصاص میکنن.

طبق قوانین دینی، اون فرد بدون در نظر گرفتن سابقه و به دلیل قتل و تقاضای اولیای دم اعدام خواهد شد، در قوانینی دیگر ممکنه صرفا بهش زندان طولانی مدت یا کوتاه مدت بدن با وجودیکه یک جان کجا و هزاران جان کجا.

در این مورد بهترین تناسب جرم و مجازات به نظرتون چی میتونه باشه؟

Stream
23-03-2014, 12:21
کلا فلسفه مجازات (Punishment) به نظر من یک نوع مصادره به مطلوب عجیب هست که گویی یک عدالت کیهانی قراره وجود داشته باشه و وظیفه ما انسان ها هم برقراری اون عدالت هست، و هر کس کار اشتباهی انجام داد باید مجازات بشه و به نوعی تاوان اشتباهش رو پس بده (مجازات در ازای اشتباه) تا مثلا به نوعی بالانس برسیم! و در این بین برای اینکه مجازات چه کاری چه چیزی هست در طول تاریخ بحث های زیادی بوده که ادیان و فلسفه ها و ایدئولوژی ها و ... هم همگی سیستم مجازات خودشون رو داشتند.

کلا به نظر من این سیستم تفکر به دوران عصر حجر برمی گرده و بدترین قسمت جامعه و تمدن مدرن ماست. واقعیت اینه که قرار نیست در کیهان یک عدالت اساسی وجود داشته باشه، ما انسان ها مسئولین برقراری این عدالت در جهان هم نیستیم. تنها فرضی که باید کرد اینه که ما انسان ها الان روی زمین هستیم و قراره کنار هم روی زمین زندگی کنیم، و برای اینکه زندگیمون بهتر باشه خودمون، برای خودمونیک سری قانون می نویسیم. وقتی این قوانین توسط افرادی رعایت نمیشه قرار نیست افراد رو مجازات کنیم (مگه افراد برای این به دنیا اومدن که قوانین ما رو رعایت کنند؟) ، باید همیشه ببینیم چه دلایلی باعث میشه این قوانین رعایت نشه که می تونه نقص در قانون باشه، دلایل اجتماعی مثل فقر و ... یا در نهایت مشکلات در انسان ها (بیماری ها و اختلالات روانی)، که با دانستن این مسائل میشه یا قوانین رو بهبود بخشید، یا Motive و انگیزه های تخلفات رو کم کرد و یا روی انسان ها کار کرد تا اختلالات و مشکلات روانیشون رو درمان کرد.

B.Russell
23-03-2014, 13:09
کلا فلسفه مجازات (Punishment) به نظر من یک نوع مصادره به مطلوب عجیب هست که گویی یک عدالت کیهانی قراره وجود داشته باشه و وظیفه ما انسان ها هم برقراری اون عدالت هست، و هر کس کار اشتباهی انجام داد باید مجازات بشه و به نوعی تاوان اشتباهش رو پس بده (مجازات در ازای اشتباه) تا مثلا به نوعی بالانس برسیم! و در این بین برای اینکه مجازات چه کاری چه چیزی هست در طول تاریخ بحث های زیادی بوده که ادیان و فلسفه ها و ایدئولوژی ها و ... هم همگی سیستم مجازات خودشون رو داشتند.

کلا به نظر من این سیستم تفکر به دوران عصر حجر برمی گرده و بدترین قسمت جامعه و تمدن مدرن ماست. واقعیت اینه که قرار نیست در کیهان یک عدالت اساسی وجود داشته باشه، ما انسان ها مسئولین برقراری این عدالت در جهان هم نیستیم. تنها فرضی که باید کرد اینه که ما انسان ها الان روی زمین هستیم و قراره کنار هم روی زمین زندگی کنیم، و برای اینکه زندگیمون بهتر باشه خودمون، برای خودمونیک سری قانون می نویسیم. وقتی این قوانین توسط افرادی رعایت نمیشه قرار نیست افراد رو مجازات کنیم (مگه افراد برای این به دنیا اومدن که قوانین ما رو رعایت کنند؟) ، باید همیشه ببینیم چه دلایلی باعث میشه این قوانین رعایت نشه که می تونه نقص در قانون باشه، دلایل اجتماعی مثل فقر و ... یا در نهایت مشکلات در انسان ها (بیماری ها و اختلالات روانی)، که با دانستن این مسائل میشه یا قوانین رو بهبود بخشید، یا Motive و انگیزه های تخلفات رو کم کرد و یا روی انسان ها کار کرد تا اختلالات و مشکلات روانیشون رو درمان کرد.

ممنون از نظر جامع و شیوای شما. :n16:
اما مواردی که فرمودین، بیشتر در جهت پیشگیری بود، یعنی چه کارکنیم که تخلفاتی رخ نده و ارمانشهر ما هم مسلما زمانی هست که هیچ جرمی رخ نده.

ولی ما الان شرایطی رو مد نظر داریم که جرم رخ داده و حالا باید مجازاتی براش در نظر گرفت.
این هم فقط مخصوص انسان نیست، حتی در میان سایر موجودات هم عضو ناهمگن یا ضعیف تر رو به نحوی حذف میکنند.

یکسری صفات مثل حرص و طمع، زیاده خواهی و... اکتسابی مطلق نیست که فقط جامعه رو مقصر بدونیم که انسان رو به اون سمت برده، بلکه فردی خودش به کمک این صفات منفی و بر اساس یک نبوغ ذاتی دست به جنابت میزنه و حالا باید براش تصمیم گرفته بشه.

اگر اشتباه برداشت نکرده باشم، شما تصمیم به مجازات غیرقابل اغماض رو در هر زمانی نظر اکثریت میدونین؟
یا برای هیچ جرمی در هیچ سطحی نباید مجازاتی در نظر گرفته بشه؟

Stream
23-03-2014, 13:25
ممنون از نظر جامع و شیوای شما. :n16:
اما مواردی که فرمودین، بیشتر در جهت پیشگیری بود، یعنی چه کارکنیم که تخلفاتی رخ نده و ارمانشهر ما هم مسلما زمانی هست که هیچ جرمی رخ نده.

ولی ما الان شرایطی رو مد نظر داریم که جرم رخ داده و حالا باید مجازاتی براش در نظر گرفت.
این هم فقط مخصوص انسان نیست، حتی در میان سایر موجودات هم عضو ناهمگن یا ضعیف تر رو به نحوی حذف میکنند.

یکسری صفات مثل حرص و طمع، زیاده خواهی و... اکتسابی مطلق نیست که فقط جامعه رو مقصر بدونیم که انسان رو به اون سمت برده، بلکه فردی خودش به کمک این صفات منفی و بر اساس یک نبوغ ذاتی دست به جنابت میزنه و حالا باید براش تصمیم گرفته بشه.

اگر اشتباه برداشت نکرده باشم، شما تصمیم به مجازات غیرقابل اغماض رو در هر زمانی نظر اکثریت میدونین؟
یا برای هیچ جرمی در هیچ سطحی نباید مجازاتی در نظر گرفته بشه؟

شیوه برخورد با جرم و جنایت هست که در آینده باعث میشه پیگیری بشه از این شیوه و صد درصد مجازات کردن مجرم باعث جلوگیری از جرم و جنایت نمیشه. این رو تجربه ما در طول تاریخ خیلی خوب ثابت می کنه. من نگفتم فقط قضیه جامعه است گفتم جامعه یکی از موارد هست که میشه خیلی راحت این رو نشون داد، شرایط روانی افراد هم یک فاکتور دیگه است که دربارش توضیح دادم. تمام اون صفت ها جزو حالت های روانی افراد هستن و اکثرا به بیماری های روانی مرتبط هستن.

من مجازات رو با هدف مجازات (یعنی تنبیه شخصی که خطا کرده) کاملا نامناسب می دونم. بعضی مواقع شاید ممکن باشه یک شخص رو به زندان بندازیم ولی نه برای تنبیه اون شخص، بلکه به هدف پیشگیری از سایر آسیب هایی که این شخص به جامعه می زنه. من فکر می کنم برای هیچ جرمی نباید مجازاتی رو در نظر گرفت ولی میشه برای جلوگیری از تکرار شدن اون جرم (در شرایطی که اون شخص بطور روانی قابل تصحیح نیست) توسط اون شخص یک سری محدودیت ها براش ایجاد کرد (که شدیدترینش می تونه زندان باشه).

اگه شخصی بیمار باشه و مثلا در خیابون از هوش بره و موقع افتادن شیشه یک مغازه رو بشکونه کسی نمیشه این شخص باید به جرم "تخریب اموال سایرین" مجازات و محاکمه بشه، ولی وقتی یک شخص از مشکلات شدید روانی رنج می بره و یک جرم انجام میده همه دستشون رو به سمت شخص می گیرن گویی بیماری های روانی اصلا بیماری نیستند و خود شخص مقصر هست در حالی که به این افراد مجرم باید به عنوان بیمار روانی نگاه کرد که در اکثر مواقع بیماریشون خیلی ساده قابل تشخیص هست.

برخورد مناسب و صحیح با جرم های مختلف هم نباید بر اساس توسل به مرجعیت صورت بگیره، بطور علمی میشه مطالعه کرد دلایل افراد برای اون جرم ها چه بوده و چه مسائل باعث شده افراد این جرم ها رو انجام بدن، و بعدش میشه تصمیم مناسب رو برای اون افراد گرفت. بطور مثال قاتلی که از مسئله Psychopathy رنج می بره باید بر اساس مشکل روانیش باهاش برخورد بشه و قاتلی که موقع دزدی به خاطر غذا دادن به بچه هاش در یک درگیری یک نفر رو هل داده و اون شخص سرش به جایی خورده و مرده نیاز به برخورد متفاوتی داره چون این دو شخص از یک مشکل یکسان رنج نمی برن.

COD MW3
23-03-2014, 13:38
به نظر من ما باید از غربیها پیروی کنیم..به دلیل اینکه اونها از ما خیلی پیشرفته ترن..

مثلا قتل...شما آدم خوبی هستی در یک لحظه با پدرت دعوات میشه و به خودت میای و میبینی پدرت رو با چاقو زدی ...تو باید اعدام بشی؟ تویی که هیچ سابقه کیفری جنایی نداشتی؟ تویی که همیشه سرت تو درس و دانشگاه بوده؟

تو باید درمان بشی نباید اعدام بشی...

من دیگه حرفی ندارم.. متشکرم..

B.Russell
23-03-2014, 14:02
شیوه برخورد با جرم و جنایت هست که در آینده باعث میشه پیگیری بشه از این شیوه و صد درصد مجازات کردن مجرم باعث جلوگیری از جرم و جنایت نمیشه. این رو تجربه ما در طول تاریخ خیلی خوب ثابت می کنه. من نگفتم فقط قضیه جامعه است گفتم جامعه یکی از موارد هست که میشه خیلی راحت این رو نشون داد، شرایط روانی افراد هم یک فاکتور دیگه است که دربارش توضیح دادم. تمام اون صفت ها جزو حالت های روانی افراد هستن و اکثرا به بیماری های روانی مرتبط هستن.

من مجازات رو با هدف مجازات (یعنی تنبیه شخصی که خطا کرده) کاملا نامناسب می دونم. بعضی مواقع شاید ممکن باشه یک شخص رو به زندان بندازیم ولی نه برای تنبیه اون شخص، بلکه به هدف پیشگیری از سایر آسیب هایی که این شخص به جامعه می زنه. من فکر می کنم برای هیچ جرمی نباید مجازاتی رو در نظر گرفت ولی میشه برای جلوگیری از تکرار شدن اون جرم (در شرایطی که اون شخص بطور روانی قابل تصحیح نیست) توسط اون شخص یک سری محدودیت ها براش ایجاد کرد (که شدیدترینش می تونه زندان باشه).

اگه شخصی بیمار باشه و مثلا در خیابون از هوش بره و موقع افتادن شیشه یک مغازه رو بشکونه کسی نمیشه این شخص باید به جرم "تخریب اموال سایرین" مجازات و محاکمه بشه، ولی وقتی یک شخص از مشکلات شدید روانی رنج می بره و یک جرم انجام میده همه دستشون رو به سمت شخص می گیرن گویی بیماری های روانی اصلا بیماری نیستند و خود شخص مقصر هست در حالی که به این افراد مجرم باید به عنوان بیمار روانی نگاه کرد که در اکثر مواقع بیماریشون خیلی ساده قابل تشخیص هست.

برخورد مناسب و صحیح با جرم های مختلف هم نباید بر اساس توسل به مرجعیت صورت بگیره، بطور علمی میشه مطالعه کرد دلایل افراد برای اون جرم ها چه بوده و چه مسائل باعث شده افراد این جرم ها رو انجام بدن، و بعدش میشه تصمیم مناسب رو برای اون افراد گرفت. بطور مثال قاتلی که از مسئله Psychopathy رنج می بره باید بر اساس مشکل روانیش باهاش برخورد بشه و قاتلی که موقع دزدی به خاطر غذا دادن به بچه هاش در یک درگیری یک نفر رو هل داده و اون شخص سرش به جایی خورده و مرده نیاز به برخورد متفاوتی داره چون این دو شخص از یک مشکل یکسان رنج نمی برن.

وقتی شما میگین هر جرمی و جنایتی به دلیل یک مشکل روانی هست، خوب مسلما معیار سلامت رو چیزی در نظر میگیرین، بعدا انحراف از اون رو مشکل روانی قلمداد میکنین.

در حالیکه این مشکل روانی صرفا از دیدگاه شما به عنوان یک ناظر با یکسری اصول اخلاقی معنا میده.

در مقیاسی کوچک، همجنس گرایی امروز از سوی خیلی ها یک اختلال و مشکل روانی محسوب میشه چون معیار سلامت رابطه بین مرد و زن هست و انحراف از معیار = مشکل روانی پس مجازات یا دور کردن اون افراد از جامعه برای نرساندن آسیب به خانواده و...

(در اینجا منظورم اون همجنس گرایانی که مشکل ژنتیکی دارن نیست، اونایی که صرفا این کار رو از روی لذت یا چیزی فرای اون انجام میدن برای پول و هوس و...)


در مقیاسی کلان، هیتلر و ارتش نازی ها، معتقد بودند نژاد خودشون برترین نژاد روی زمین هست و باید نژاد های ضعیف تر رو از بین ببرن، خیلی هاشون هم دانشمندان بزرگی بودن که اختراعات قابل توجهی هم انجام دادن.

من وقتی کشتار اونارو میتونم به حساب مشکلات روانی بذارم، که بگم انسان نباید انسان دیگر رو بکشه، ولی نازی
بنا بر اصل طبیعی تنازع برای بقا میگه قوی تر باید ضعیف تر رو یا برده کنه و ازش سوء استفاده کنه یا از بین ببردش.

و میتونه شمایی که به این اصل طبیعی معتقد نیستی رو دچار مشکل روانی بدونه که یکسری اخلاق توهمی به وجود آورده و از طبیعت پیروی نمیکنه.

مشخص کردن معیار و بعدش انحراف و تعریف مشکل روانی به این راحتی ها که میگین نیست و شاید غیر ممکن باشه !! و در نهایت معبار رو نظر اکثریت بگیریم.

Stream
23-03-2014, 15:20
وقتی شما میگین هر جرمی و جنایتی به دلیل یک مشکل روانی هست، خوب مسلما معیار سلامت رو چیزی در نظر میگیرین، بعدا انحراف از اون رو مشکل روانی قلمداد میکنین.

در حالیکه این مشکل روانی صرفا از دیدگاه شما به عنوان یک ناظر با یکسری اصول اخلاقی معنا میده.

در مقیاسی کوچک، همجنس گرایی امروز از سوی خیلی ها یک اختلال و مشکل روانی محسوب میشه چون معیار سلامت رابطه بین مرد و زن هست و انحراف از معیار = مشکل روانی پس مجازات یا دور کردن اون افراد از جامعه برای نرساندن آسیب به خانواده و...

(در اینجا منظورم اون همجنس گرایانی که مشکل ژنتیکی دارن نیست، اونایی که صرفا این کار رو از روی لذت یا چیزی فرای اون انجام میدن برای پول و هوس و...)


در مقیاسی کلان، هیتلر و ارتش نازی ها، معتقد بودند نژاد خودشون برترین نژاد روی زمین هست و باید نژاد های ضعیف تر رو از بین ببرن، خیلی هاشون هم دانشمندان بزرگی بودن که اختراعات قابل توجهی هم انجام دادن.

من وقتی کشتار اونارو میتونم به حساب مشکلات روانی بذارم، که بگم انسان نباید انسان دیگر رو بکشه، ولی نازی
بنا بر اصل طبیعی تنازع برای بقا میگه قوی تر باید ضعیف تر رو یا برده کنه و ازش سوء استفاده کنه یا از بین ببردش.

و میتونه شمایی که به این اصل طبیعی معتقد نیستی رو دچار مشکل روانی بدونه که یکسری اخلاق توهمی به وجود آورده و از طبیعت پیروی نمیکنه.

مشخص کردن معیار و بعدش انحراف و تعریف مشکل روانی به این راحتی ها که میگین نیست و شاید غیر ممکن باشه !! و در نهایت معبار رو نظر اکثریت بگیریم.

معیار سلامت افراد علم روانشناسی و روانپزشکی است، نه فلسفه و انسان سالم رو یک فیلسوف تعریف نمی کنه، بلکه مطالعات علمی رفتار و همینطور ژنتیک و مغز افراد هستن که میگن سلامت روانی چیست همونطور که در سلامت فیزیکی هم همینطور هست و اینطور نیست که یکی بگه انسانی که کمبود آهن و فشار خون بالا و اضافه وزن داره انسان سالمه و قضیه فقط مرجعیت متفاوت باشه!

همجنسگرایی یا مسائل دیگه ای هم می تونن بطور علمی بررسی بشن، مثلا آیا گرایش جنسی افراد انتخاب خودشون هست؟ بطور علمی میگن خیر، آیا گرایش جنسی افراد بعد از دوره نوزادی تغییر می کنه؟ بطور علمی میگن خیر، آیا همجنس گرایی آسیبی به سایرین می رسونه، بطور علمی میگن خیر، آیا یک شخص همجنسگرا از نظر فکری و روانی قادر به فعالیت کامل هست؟ بطور علمی میگن بله و به همین خاطر همجنسگرایی الان بحث علمی به هیچ وجه اختلال یا انحراف روانی محسوب نمیشه و هیچ مجمع روانشناسی و روانپزشکی مطرح در دنیای مدرن هم این رو بیماری نمی دونه.

درباره مسائل دیگه هم باید با دید علمی دنیا رو بررسی کرد، بطور علمی میشه نشون داد اصل تنازع برای بقا شیوه صحیحی برای اداره جامعه نیست و انسانی که چنین تمایلاتی داره میشه نشون داد از مسائل و مشکلات روانی خیلی خاصی رنج می بره (مثلا Antisocial personality disorder یا Narcissistic personality disorder). کلا این دید که سلامت روانی مشخص نیست و همش حرف هست و بسته به مراجع مختلف فرق می کنه و ... مال 200 سال پیش بود. امروز خیلی خوب می دونیم سلامت روانی چطوره و بیماری ها و اختلالات روانی چگونه هستن و حتی با عکسبرداری از مغز میشه این اختلال ها و همینطور نقص های مغز که باعث این اختلال ها میشن رو نشون داد. بیماری و اختلال روانی صرفا "تفاوت با اکثریت" نیست. خیلی از حالت ها یا شرایط خاص هستند که اقلیت خیلی خاصی هستند (مثل همون همنجنسگرایی) که بیماری و اختلال تلقی نمیشن و خیلی از موارد هستن که اکثریت دارن (مثل اضطراب، عصبانیت، استرس) که بیماری تلقی میشن.

B.Russell
23-03-2014, 18:03
معیار سلامت افراد علم روانشناسی و روانپزشکی است، نه فلسفه و انسان سالم رو یک فیلسوف تعریف نمی کنه، بلکه مطالعات علمی رفتار و همینطور ژنتیک و مغز افراد هستن که میگن سلامت روانی چیست همونطور که در سلامت فیزیکی هم همینطور هست و اینطور نیست که یکی بگه انسانی که کمبود آهن و فشار خون بالا و اضافه وزن داره انسان سالمه و قضیه فقط مرجعیت متفاوت باشه!

همجنسگرایی یا مسائل دیگه ای هم می تونن بطور علمی بررسی بشن، مثلا آیا گرایش جنسی افراد انتخاب خودشون هست؟ بطور علمی میگن خیر، آیا گرایش جنسی افراد بعد از دوره نوزادی تغییر می کنه؟ بطور علمی میگن خیر، آیا همجنس گرایی آسیبی به سایرین می رسونه، بطور علمی میگن خیر، آیا یک شخص همجنسگرا از نظر فکری و روانی قادر به فعالیت کامل هست؟ بطور علمی میگن بله و به همین خاطر همجنسگرایی الان بحث علمی به هیچ وجه اختلال یا انحراف روانی محسوب نمیشه و هیچ مجمع روانشناسی و روانپزشکی مطرح در دنیای مدرن هم این رو بیماری نمی دونه.

درباره مسائل دیگه هم باید با دید علمی دنیا رو بررسی کرد، بطور علمی میشه نشون داد اصل تنازع برای بقا شیوه صحیحی برای اداره جامعه نیست و انسانی که چنین تمایلاتی داره میشه نشون داد از مسائل و مشکلات روانی خیلی خاصی رنج می بره (مثلا Antisocial personality disorder یا Narcissistic personality disorder). کلا این دید که سلامت روانی مشخص نیست و همش حرف هست و بسته به مراجع مختلف فرق می کنه و ... مال 200 سال پیش بود. امروز خیلی خوب می دونیم سلامت روانی چطوره و بیماری ها و اختلالات روانی چگونه هستن و حتی با عکسبرداری از مغز میشه این اختلال ها و همینطور نقص های مغز که باعث این اختلال ها میشن رو نشون داد. بیماری و اختلال روانی صرفا "تفاوت با اکثریت" نیست. خیلی از حالت ها یا شرایط خاص هستند که اقلیت خیلی خاصی هستند (مثل همون همنجنسگرایی) که بیماری و اختلال تلقی نمیشن و خیلی از موارد هستن که اکثریت دارن (مثل اضطراب، عصبانیت، استرس) که بیماری تلقی میشن.

خوب نظراتتون در مورد همجنس گرایی و علت هاش تا حدودی درست هست و قسمتیش اشتباهه.
در واقع همجنسگرایی رو یک جور اختلال رشدی میخونن که بهتره با مشاوره درمان بشه نه تحقیر کردن و ... که من هم مخالفم.
اگر اختلال نبود نیاز به درمانی هم براش نبود.

( منبع ) ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] D9%86%DB%8C_%D9%87%D9%85%D8%AC%D9%86%D8%B3%E2%80%8 C%DA%AF%D8%B1%D8%A7%DB%8C%DB%8C#.D9.81.D8.B1.D8.B6 .DB.8C.D9.87_.D8.A7.D8.AE.D8.AA.D9.84.D8.A7.D9.84_ .D8.B1.D8.B4.D8.AF)

شما علم رو زیادی متقن میدونین که کاملترین و بهترین برداشت رو از حقایق داره، در حالیکه علم مخصوصا تو حوزه علوم انسانی همواره همسو با جریان های فلسفی حاکم بر یک جامعه بوده و تئوری هاش هم نزدیک به ایدئولوژی اکثریت مردم بوده و هست و خواهد بود.

حالا اگر اشتباه میکنم تصحیح بفرمایید، این علم روانشناسی یک انسان سالم بدون اختلال رو چه انسانی معرفی میکنه؟ (تقریبا تعریفی جامع)
اطلاعات شما در این زمینه به نظر خوبه و ممنون میشم راهنمایی کنید. :n16:

Stream
23-03-2014, 18:28
خوب نظراتتون در مورد همجنس گرایی و علت هاش تا حدودی درست هست و قسمتیش اشتباهه.
در واقع همجنسگرایی رو یک جور اختلال رشدی میخونن که بهتره با مشاوره درمان بشه نه تحقیر کردن و ... که من هم مخالفم.
اگر اختلال نبود نیاز به درمانی هم براش نبود.

( منبع ) ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] D9%86%DB%8C_%D9%87%D9%85%D8%AC%D9%86%D8%B3%E2%80%8 C%DA%AF%D8%B1%D8%A7%DB%8C%DB%8C#.D9.81.D8.B1.D8.B6 .DB.8C.D9.87_.D8.A7.D8.AE.D8.AA.D9.84.D8.A7.D9.84_ .D8.B1.D8.B4.D8.AF)

باید به مراجع روانشناسی و روانپزشکی مراجعه کنید. گرچه موضوع تاپیک نیست ولی برام جالبه بدونم آیا حتی یک مرجع روانشناسی و روانپزشکی مطرح در غرب وجود داره که همجنس گرایی رو بیماری یا اختلال بدونه، و همینطور تحقیق برای تغییر چیزی صرفا به معنی بیماری و اختلال بودن اون چیز نیست. صفحه انگلیسی همون لینکی که دادید:

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

من هیچ جا ندیدم برای همجنسگرایی از واژه درمان (cure) استفاده بشه و همینطور هیچ جا که ازش به عنوان بیماری (disease) یا اختلال (disorder) یاد بشه. این ادعا که این قضیه یک اختلال رشدی (Developmental disability) است رو هم من در هیچ مرجع علمی ندیدم و در حد فرضیه چند نفر است (باید دقت کنیم چه چیزی فرضیه چند نفر است و چه چیزی باور جامع یا Scientific Consensus در یک زمینه و نباید شواهد رو گزینشی انتخاب کنیم تا موضع ما رو پشتوانی کنند).

موضوع تاپیک چیز دیگه بود، صدها و هزاران حالت خاص هست که افراد خاصی دارن و در روانشناسی و روانپزشکی بیماری تلقی نمیشن و معیار بیماری های روانی افراد صرفا "تفاوت با اکثریت" نیست، به هر کتاب تکست بوک روانپزشکی که مراجعه کنید این رو می بینید.





شما علم رو زیادی متقن میدونین که کاملترین و بهترین برداشت رو از حقایق داره، در حالیکه علم مخصوصا تو حوزه علوم انسانی همواره همسو با جریان های فلسفی حاکم بر یک جامعه بوده و تئوری هاش هم نزدیک به ایدئولوژی اکثریت مردم بوده و هست و خواهد بود.

حالا اگر اشتباه میکنم تصحیح بفرمایید، این علم روانشناسی یک انسان سالم بدون اختلال رو چه انسانی معرفی میکنه؟ (تقریبا تعریفی جامع)
اطلاعات شما در این زمینه به نظر خوبه و ممنون میشم راهنمایی کنید. :n16:

به همون شکلی که علم پزشکی، انسان سالم رو تعریف می کنه یعنی ما تعریف دقیق و واضحی نداریم ولی بیماری ها رو می شناسیم و در روانشناسی هم به همون شکل است. همونطور که بیماری ها شرایطی هستند که کارکرد عادی و مناسب بدن رو تحت تاثیر قرار میدن در مسائل روانی هم به همین شکل است.

علوم انسانی وابسته به فلسفه هستند ولی در راستای علم (به نوعی متافیزیک همیشه فیزیک رو دنبال می کنه)، همونطور که میشه گفت فشار خون بالا نشانه یک بدن سالم نیست، میشه گفت ذهنیت خودبرتر بین هم نشانه یک مغز سالم نیست. پیچیده بودن مسائل مغز انسان و روانشناسی باعث نمیشه کل قضیه رو فلسفی کنیم و بگیم همه چیز مرجعیت و نظر افراد و ... است.

+

حقیقتی خارج از مشاهدات علمی وجود نداره و در فلسفه هیچ حقیقتی نیست. اینکه ما دانش علمی کافی رو در بعضی مسائل نداریم دلیلی بر ضعف علم نیست بلکه فلسفه مسکن ای است که روی دردمون می گذاریم تا بعدا از طریق مشاهدات علمی اطلاعات دقیق بدست بیاریم.

alittlequestion11
23-03-2014, 19:06
به نظرتون چه چیزی میتونه بهترین عدالت رو در مورد تناسب جرم و مجازات اجرا کنه؟


به نظر من اخلاق و منشی که در نهایت به سود "بشریت" باشه، معیار مناسبی هست. البته باید توجه داشته باشیم که سعادت همه ی انسانها مورد نظر هست نه شخص یا گروه خاصی. و ضمنا در این طرز فکر، نیکی کرن، وجدان راحت داشتن و ... هم در واقع اخلاق فطری انسان ها هست. (اخلاق امانیستیک)


این ادعا که این قضیه یک اختلال رشدی (Developmental disability) است رو هم من در هیچ مرجع علمی ندیدم و در حد فرضیه چند نفر است
ولی همجنس گرایی یه عنوان اختلالات تکوین در تکست بوک جنین شناسی مطرح هست؛ و در حد ادعای چند نفر نیست، بلکه نقص های ژنتیکی ای باعث این اختلال می شه. (ژن های کنترلگر به درستی کارشون رو انجام نمی دن)


من هیچ جا ندیدم برای همجنسگرایی از واژه درمان (cure) استفاده بشه
به نظر من درمان این اختلالات از توان علم امروز خارج هست، برای همین اقدامی نمیشه. چون دیگه ارتباط مغزی قرار نیست تغییر پیدا کنن و کار از کار گذشته (جهتگیری جنسی افراد)

Demon King
24-03-2014, 12:24
با سلام.

از نظر من مهم ترین رکن تصمیم گیرنده در مورد مجازات اخلاقیات است. چرا که طبق اون مثالی که دوست عزیزمون زد:




فردی رو در نظر بگیرید، که با یک فداکاری جان هزار نفر رو نجات میده و در واقع هزار حیات رو حفظ میکنه و در این راه دچار نقص عضو هم میشه.

پس از مدتی این فرد در یک درگیری، یک انسان رو به قتل میرسونه و اولیای دم تقاضای قصاص میکنن.



در اینجا به نظر من حکم اعدام کاملا نا عادلانه است. کسی که 1000 نفر رو نجات بده و به خاطر قتل یک انسان اعدام بشه !!!!

اگر در قبال نجات اون افراد پاداش متناسب با کارش رو بهش داده باشن. به نظر من در اون صورت بازهم اعدام ناعادلانه است که طبق اصول اخلاقی چند سال حبس باید کافی باشه.

در ضمن دستوراتی که مذهب و دین هر جامعه در خصوص مجازات داده مطمئنا از روی اصول اخلاقیه و دستورات جامع و عادلانه ای است ...

با تشکر از این تاپیک زیبا .... :n16:

havzhini
24-03-2014, 12:53
به نظر من اخلاق و منشی که در نهایت به سود "بشریت" باشه، معیار مناسبی هست. البته باید توجه داشته باشیم که سعادت همه ی انسانها مورد نظر هست نه شخص یا گروه خاصی. و ضمنا در این طرز فکر، نیکی کرن، وجدان راحت داشتن و ... هم در واقع اخلاق فطری انسان ها هست. (اخلاق امانیستیک)

چرا باید سعادت جمعی بر فردی برتری داشته باشه در اخلاق و منش قانون؟
ایا این مطلب به نظرتون شباهت نداره قوانین و اخلاقیاتی که نسلکشی رو برای سعادت جمعی تبدیل به اخلاق و قانون میکنند؟یا مجازات فردی برای ترساندن جمع صدبرابر بزرگ میکنن تا عبرت باشه؟

از نظر من بزرگترین اشتباه و غلط در قانون و مجازات همین تفکر سعادت بشریت هست و نفی و زیرپا گذاشتن حقوق فردی و میشه هزاران مثال اورد که از این تفکر چه بعد قضایی چه سیاسی چه مذهبی سواستفاده شده( هرچند از دید من خوده این تفکر مشکلدار هست) و مجازات و ظلمهای فراوانی صورت گرفته

در مقابل دقیقا من به این اصل معتقدم که حقوق فردی افراد باید کاملا برتری داشته بر حقوق جمعی و اصولا هیچ سعادت جمعی و سعادت کلی معنا نداره



فردی رو در نظر بگیرید، که با یک فداکاری جان هزار نفر رو نجات میده و در واقع هزار حیات رو حفظ میکنه و در این راه دچار نقص عضو هم میشه.
پس از مدتی این فرد در یک درگیری، یک انسان رو به قتل میرسونه و اولیای دم تقاضای قصاص میکنن.
طبق قوانین دینی، اون فرد بدون در نظر گرفتن سابقه و به دلیل قتل و تقاضای اولیای دم اعدام خواهد شد، در قوانینی دیگر ممکنه صرفا بهش زندان طولانی مدت یا کوتاه مدت بدن با وجودیکه یک جان کجا و هزاران جان کجا.
در این مورد بهترین تناسب جرم و مجازات به نظرتون چی میتونه باشه؟
به نظر من اصلا اینکه کسی در موقعیتی جان حتی هزاران نفر رو نجات داده جوازی باشه برای اون فرد که بره و یک نفر رو به عمد به قتل برسونه و ما به استناد کار خوبش از جرمش صرفنظر کنیم
اگر قرار باشه به همچین اصلی اتکا کرد هرفرد میتونه بره جان چند نفر رو نجات بده و بعد کسی رو که باهاش دشمنی داره به تقل برسونه و مجازات هم نشه

از نظر من در مورد تقل اول باید به عمد و غیر عمد بودن قتل اتکا داشت و بعد هم دلیل و نحوه قتل و بعد اگر قرار هست مجازاتی در نظر گرفته بشه
مثلا یک اتشنشان حتی اگر میلیونها نفر رو نجات داده باشه ولی به عمد و با برنامه ریزی قبلی یک نفر رو به قتل برسونه هیچ عقلی نمیتونه بپزیره که مجازات نشه ولی در مقابل فردی دیگه چون کسی رو نجات نداده بخاطر یک تقل غیرعمد یا دفاع از خود مجازات بشه


با سلام.
از نظر من مهم ترین رکن تصمیم گیرنده در مورد مجازات اخلاقیات است. چرا که طبق اون مثالی که دوست عزیزمون زد:
در اینجا به نظر من حکم اعدام کاملا نا عادلانه است. کسی که 1000 نفر رو نجات بده و به خاطر قتل یک انسان اعدام بشه !!!!
اگر در قبال نجات اون افراد پاداش متناسب با کارش رو بهش داده باشن. به نظر من در اون صورت بازهم اعدام ناعادلانه است که طبق اصول اخلاقی چند سال حبس باید کافی باشه.
در ضمن دستوراتی که مذهب و دین هر جامعه در خصوص مجازات داده مطمئنا از روی اصول اخلاقیه و دستورات جامع و عادلانه ای است ...

اول اینکه اخلاقیت هیچ ثبات و گسترگی نداره که بشه بر اساسش مجازاتها رو تعیین کرد چون اخلاقیات کاملا چیزی نسبی هست
مثلا در همین مثال من برام جای سوال هست بر اساس کدام اصل اخلاقیات در نظر شما فردی به دلیل انجام عملی که جان 1000نفر رو نجات داده مجاز هست در مقابلش 1نفر رو بقتل برسونه؟
نجات جان 1000نفر چه بر اساس وظیفه کاری بوده یا عملی شجاعانه هیچ ارتباطی نمیتونه در عمل مجرمانه این فرد داشته باشه

B.Russell
24-03-2014, 13:14
به نظر من اصلا اینکه کسی در موقعیتی جان حتی هزاران نفر رو نجات داده جوازی باشه برای اون فرد که بره و یک نفر رو به عمد به قتل برسونه و ما به استناد کار خوبش از جرمش صرفنظر کنیم
اگر قرار باشه به همچین اصلی اتکا کرد هرفرد میتونه بره جان چند نفر رو نجات بده و بعد کسی رو که باهاش دشمنی داره به تقل برسونه و مجازات هم نشه


اصلا بحث من سر دادن جواز برای کار بد، به پشتوانه کارهای خوب گذشته نبود.
بحث تناسب مجازات با جرم بود.

اینکه در ترازوی عدالت چرا نجات هزاران حیات از روی عمد و با برنامه تا این حد سبک تر از یک قتل هست اونم در اثر خشم یا درگیری؟
شما فکر نمیکنی نقش مجازات و علاقه برای تنبیه کردن تو نسل ما آدما، زیادی زیاده؟

havzhini
24-03-2014, 13:30
اصلا بحث من سر دادن جواز برای کار بد، به پشتوانه کارهای خوب گذشته نبود.
بحث تناسب مجازات با جرم بود.

اینکه در ترازوی عدالت چرا نجات هزاران حیات از روی عمد و با برنامه تا این حد سبک تر از یک قتل هست اونم در اثر خشم یا درگیری؟
شما فکر نمیکنی نقش مجازات و علاقه برای تنبیه کردن تو نسل ما آدما، زیادی زیاده؟
من توضیح دادم که من ارتباط بین عمل نجات جان فردی یا افرادی حالا در هر شرایط و هر دلایلی رو با قتل فردی دیگه در شرایط و دلایل خاص خودش درک نمیکنم
من سوال میکنم که چرا و به چه دلیل باید بین عمل نجات جان افرادی توسط یه فرد با عمل مجرمانه دیگش ارتباط برقرار کرد؟

خشم و درگیری هم که شما میفرمایید در بعد قضایی میشه غیرعمد که بسیار با جرم و قتل عمد متفاوت هست و از دید من هم کاملا مجازتهایی متفاوت باید داشته باشن

ولی این سوال که نسل ما انسانها علاقه به تنبیه و مجازات پیدا کرده بله من هم کاملا موافق هست
ولی این مورد احتیاج به ریشه یابی فراتر از فلسفه داره از نظر من و بر میگرده به زندگی اجتماعی که انسان به سمتش رفته و مورد اصلی دیگه تفکر حاکم بر این زندگی اجتماعی و دلایلی که براش در نظر گرفته
وقتی انسان زندگی اجتماعی رو بالاترین موهبت و اولیت انسان در نظر گرفته مسلم هست که کوچکترین خطا از اصول این ندگی اجتماعی رو نمیتونه بپذیره و در مقابلش جبهه خواهد گرفت

دقیقا در پست قبل وقتی از سعادت بشریت که دوستون دربارش صحبت کردن مطلبی شنیده میشه دلیلش همین تفکر هست حاکم شده بر زندگی انسان هست که باعث بوجود اومدن این مجازتها و تنبیه و تشویق ها شده
مواردی مثل سعادت بشر و اخلاقیات و ... از نظر من اصولی هستن که در خلاق تفکر حاکم مضرترین کشفیات و اختراعات انسان از هزاران سال پیش بوده و باعث تعاریف از این موارد اصلاح بشه تا مواردی مثل همین مجازات و تنبیه هم اصلاح بشه

Demon King
24-03-2014, 14:16
در مقابل دقیقا من به این اصل معتقدم که حقوق فردی افراد باید کاملا برتری داشته بر حقوق جمعی و اصولا هیچ سعادت جمعی و سعادت کلی معنا ندارهاول اینکه اخلاقیت هیچ ثبات و گسترگی نداره که بشه بر اساسش مجازاتها رو تعیین کرد چون اخلاقیات کاملا چیزی نسبی هست
مثلا در همین مثال من برام جای سوال هست بر اساس کدام اصل اخلاقیات در نظر شما فردی به دلیل انجام عملی که جان 1000نفر رو نجات داده مجاز هست در مقابلش 1نفر رو بقتل برسونه؟
نجات جان 1000نفر چه بر اساس وظیفه کاری بوده یا عملی شجاعانه هیچ ارتباطی نمیتونه در عمل مجرمانه این فرد داشته باشه


اولا این که من نگفتم در قبال نجات هزار نفر مجاز 1 نفرو بکشه. نه من همچین چیزی نگفتم.

دوما مگه وقتی هزار نفر رو نجات داد وطیفه ی اون بود ؟؟؟

سوما اگه در قبال نجات هزار نفر پاداشی متناسب با کارش بهش ندادن, حالا این عادلانه است که در قبال کشتن یک نفر بدترین مجازات ها رو در نظر بگیرن شما این جمله منو فراموش کردی :








طبق اصول اخلاقی چند سال حبس باید کافی باشه.




منظور من از اصول اخلاقی قانون های انسانی و عادلانه است. بازهم میگم کسی که هزار نفرو نجات بده نباید در قبال کشتن یه نفر اعدام بشه. ولی من نگفتم مجازات نشه. باید مجازات بشه ولی نه اعدام ...

این سخن هم از نظر اصول اخلاقی و انسانی درسته و هم از لحاظ اصول دینی و مذهبی ...

Demon King
24-03-2014, 14:49
البته هر چیز جای خودش, قرار نیست بخاطره نجات چندین نفر, اون فرد نجات دهنده مجاز به هر کاری شود.

اگر چنین میشد بی قانونی کل جهان را فرا میگرفت.

مجازات به جای خود و فداکاری هم به جای خود.

البته من خیلی تو این زمینه تخصص ندارم فقط میخوام میگم مهمترین مرجع تصمیم گیرنده مجازات اصول انسانی و دین و مذهبه ...

havzhini
24-03-2014, 14:50
اولا این که من نگفتم در قبال نجات هزار نفر مجاز 1 نفرو بکشه. نه من همچین چیزی نگفتم.

دوما مگه وقتی هزار نفر رو نجات داد وطیفه ی اون بود ؟؟؟

سوما اگه در قبال نجات هزار نفر پاداشی متناسب با کارش بهش ندادن, حالا این عادلانه است که در قبال کشتن یک نفر بدترین مجازات ها رو در نظر بگیرن شما این جمله منو فراموش کردی :



منظور من از اصول اخلاقی قانون های انسانی و عادلانه است. بازهم میگم کسی که هزار نفرو نجات بده نباید در قبال کشتن یه نفر اعدام بشه. ولی من نگفتم مجازات نشه. باید مجازات بشه ولی نه اعدام ...

این سخن هم از نظر اصول اخلاقی و انسانی درسته و هم از لحاظ اصول دینی و مذهبی ...
دوست عزیز ما اینجا بحث فسلفی میکنم اگه اشتباه نکنم و در اینطور بحثها باید تعاریف درست معرفی و استفاده بشه

اصول اخلاقی و انسانی و دینی و مذهبی و ... که شما نام میبرید هیچ ثبات و یکنواختی نداره که بشه بهشون استناد کرد
بر اساس کدام اخلاق؟ کدام دین؟ کدام مذهب؟

یک اخلاق میگه جنگ و کشتن انسان در هر شرایط بد و مضموم هست ولی یک اخلاق دیگه میگه دفاع از ناموس و وطن و شرف و ... تنها بد نیست حتی ارزش هست
یک دین میگه بکشید چون با شما مخالف هستند یک دین میگه حتی شمارو کشتن شما حق ندارید کسی رو بکشید
پس تا تعریف نکنید اخلاق و دین و ... دقیقا چی هست اصلا نمیشه بهشون استاد کرد

من کلا مخالف اعدام هستن چه هزار نفر رو کسی بکشه چه یک نفر و کلا اعدام در هر شرایطی از دید من راه درست نیست پس بحث فقط اعدام نیست اینجا بلکه مجازات هست

ایا کسی چون هزارنفر رو نجات داده اصلا هم وظیفش نبوده یا بوده دلیلی داره در دادگاه بخاطر تقل به این عمل نجات انسانهای دیگه استناد کرد؟چرا و به دلیل باید بین 2عمل ارتباط برقرار کرد؟





سوما اگه در قبال نجات هزار نفر پاداشی متناسب با کارش بهش ندادن, حالا این عادلانه است که در قبال کشتن یک نفر بدترین مجازات ها رو در نظر بگیرن شما این جمله منو فراموش کردی

دوست عزیز مشکل دقیا همینجاست که افکار انساسها فقط در حول تنبیه و تشویق دیگران میگذره که این یکی از عوارض! زندگی اجتماعی هست
چرا باید تشویقی وجود داشته باشه؟چرا باید تبیهی وجود داشته باشه؟
من جمله شما رو قراموش نکردم بلکه این سوال رو مطرح کردم که شما جواب ندادین



بر اساس کدام اصل اخلاقیات در نظر شما فردی به دلیل انجام عملی که جان 1000نفر رو نجات داده مجاز هست در مقابلش 1نفر رو بقتل برسونه؟

یا شاید بهتره اینطور سوالم رو مطرح کنم که کدام اصل اخلاق نجات جان افرادی در شرایط خاص خودش رو ارتباط میده قتل در شرایط خاص دیگه ای؟ این ارتباط چرا و چطور شکل گرفته؟

Erfan.
24-03-2014, 15:05
مجازاتی که بخواد در جهت خالی کردن عقده و حرص‌، حساب بردن بقیه مردم و اعمالی از این قبیل باشه امر متمدنانه ای نیست به هیچ عنوان.
زمانی، درگیری فیزیکی بین دو نفر رخ میده، یکی ضربه ای به دیگری وارد میکنه و طرف مقابل هم در جوابش‌ همین کارو میکنه، چون بحث دفاع از خود هست. اما وقتی کسی جرمی انجام میده و در بند قانون در میاد دیگه بحث دفاع از خود مطرح نیست، از این جا به بعد اگه شخص مجرم کتکی بخوره به عنوان تنبیه که مثلا ادب بشه یا بقیه حساب ببرن، کاریست دور از تمدن.
به نظر من هم ایده آل ترین وضعیت، درمان شخص مجرم و اگر میسر نبود، کنترل کردن اوست.


اولا این که من نگفتم در قبال نجات هزار نفر مجاز 1 نفرو بکشه. نه من همچین چیزی نگفتم.

دوما مگه وقتی هزار نفر رو نجات داد وطیفه ی اون بود ؟؟؟

سوما اگه در قبال نجات هزار نفر پاداشی متناسب با کارش بهش ندادن, حالا این عادلانه است که در قبال کشتن یک نفر بدترین مجازات ها رو در نظر بگیرن شما این جمله منو فراموش کردی :



منظور من از اصول اخلاقی قانون های انسانی و عادلانه است. بازهم میگم کسی که هزار نفرو نجات بده نباید در قبال کشتن یه نفر اعدام بشه. ولی من نگفتم مجازات نشه. باید مجازات بشه ولی نه اعدام ...

این سخن هم از نظر اصول اخلاقی و انسانی درسته و هم از لحاظ اصول دینی و مذهبی ...

این سخن درست نیست که بگیم چون‌ کسی جایی کار نیکی انجام داده اگه جای دیگه جرمی انجام داد قانون باید برای اون تخفیف قائل بشه. مثال واضحی که الآن به ذهنم رسید، بودند کاربرانی توی همین انجمن که قبلا سمت داشتن و دارای هزاران پست مفید توی تاپیک ها بودن، اما وقتی قانون شکنی کردن و مخل نظم شدن دسترسیشون به انجمن مسدود شد.
درج صدها و هزاران پست مفید توی یه انجمن وظیفه کسیه؟ خیر! و کسی در هر جایی اگه کار نیکی میکنه حتی با صرف هزینه و وقت، وظیفه اشخاص دیگه این نیست که به اون پاداش بدن.
اما رعایت قانون و آزار نرساندن به دیگران "وظیفه" هست و اگه خیّر ترین آدم دنیا هم به کسی آسیبی برسونه از عمد، میبایست طبق قوانین باهاش برخورد بشه.
البته با اعدام و قوانین مشابه مخالفم و بحثم در مورد این موضوع تناسب مجازات و پاداش بود، وگرنه خود قوانین نیازمند اصلاح هستند در خیلی از مناطق.


Sent from my Nexus 7 using Tapatalk

Demon King
24-03-2014, 15:08
دوست عزیز ما اینجا بحث فسلفی میکنم اگه اشتباه نکنم و در اینطور بحثها باید تعاریف درست معرفی و استفاده بشه

اصول اخلاقی و انسانی و دینی و مذهبی و ... که شما نام میبرید هیچ ثبات و یکنواختی نداره که بشه بهشون استناد کرد
بر اساس کدام اخلاق؟ کدام دین؟ کدام مذهب؟

یک اخلاق میگه جنگ و کشتن انسان در هر شرایط بد و مضموم هست ولی یک اخلاق دیگه میگه دفاع از ناموس و وطن و شرف و ... تنها بد نیست حتی ارزش هست
یک دین میگه بکشید چون با شما مخالف هستند یک دین میگه حتی شمارو کشتن شما حق ندارید کسی رو بکشید
پس تا تعریف نکنید اخلاق و دین و ... دقیقا چی هست اصلا نمیشه بهشون استاد کرد

من کلا مخالف اعدام هستن چه هزار نفر رو کسی بکشه چه یک نفر و کلا اعدام در هر شرایطی از دید من راه درست نیست پس بحث فقط اعدام نیست اینجا بلکه مجازات هست

ایا کسی چون هزارنفر رو نجات داده اصلا هم وظیفش نبوده یا بوده دلیلی داره در دادگاه بخاطر تقل به این عمل نجات انسانهای دیگه استناد کرد؟چرا و به دلیل باید بین 2عمل ارتباط برقرار کرد؟



دوست عزیز مشکل دقیا همینجاست که افکار انساسها فقط در حول تنبیه و تشویق دیگران میگذره که این یکی از عوارض! زندگی اجتماعی هست
چرا باید تشویقی وجود داشته باشه؟چرا باید تبیهی وجود داشته باشه؟
من جمله شما رو قراموش نکردم بلکه این سوال رو مطرح کردم که شما جواب ندادین

یا شاید بهتره اینطور سوالم رو مطرح کنم که کدام اصل اخلاق نجات جان افرادی در شرایط خاص خودش رو ارتباط میده قتل در شرایط خاص دیگه ای؟ این ارتباط چرا و چطور شکل گرفته؟

ببینید دین و مذهب هر کس متفاوته یک دین میگه بکش و یکی میگه نکوش. من میخوام بگم مجازات ها باید بر اساس دین و مذهب هر جامعه ای باشه یعنی یه مسیحی موظف نیست مجازات های خودش رو بر اساس دستورات اسلام انجام بده. باید هر جامعه ای متناسب با امری که دینش بهش گفته پیش بره ولاغیر ...

هیچ اخلاقی نمیگه جنگ و کشتن انسان در هر شرایط بده نه ... جنگ و کشتن انسان در صورتی که با هدف سلطه بر ملت ها و تجاوز به سرزمین و ناموس اونها باشه بده.

والا جنگ برای دفاع از سرزمین و ناموس از نظر اصول انسانی و اخلاقی به هیچ وجه اشکالی نداره.


در ضمن من باز اضافه کردم که هر چیز جای خودش ... مجازات و تنبیه جای خود و پاداش و تشویق جای خود ...

Demon King
24-03-2014, 15:10
مجازاتی که بخواد در جهت خالی کردن عقده و حرص‌، حساب بردن بقیه مردم و اعمالی از این قبیل باشه امر متمدنانه ای نیست به هیچ عنوان.
زمانی، درگیری فیزیکی بین دو نفر رخ میده، یکی ضربه ای به دیگری وارد میکنه و طرف مقابل هم در جوابش‌ همین کارو میکنه، چون بحث دفاع از خود هست. اما وقتی کسی جرمی انجام میده و در بند قانون در میاد دیگه بحث دفاع از خود مطرح نیست، از این جا به بعد اگه شخص مجرم کتکی بخوره به عنوان تنبیه که مثلا ادب بشه یا بقیه حساب ببرن، کاریست دور از تمدن.
به نظر من هم ایده آل ترین وضعیت، درمان شخص مجرم و اگر میسر نبود، کنترل کردن اوست.



این سخن درست نیست که بگیم چون‌ کسی جایی کار نیکی انجام داده اگه جای دیگه جرمی انجام داد قانون باید برای اون تخفیف قائل بشه. مثال واضحی که الآن به ذهنم رسید، بودند کاربرانی توی همین انجمن که قبلا سمت داشتن و دارای هزاران پست مفید توی تاپیک ها بودن، اما وقتی قانون شکنی کردن و مخل نظم شدن دسترسیشون به انجمن مسدود شد.
درج صدها و هزاران پست مفید توی یه انجمن وظیفه کسیه؟ خیر! و کسی در هر جایی اگه کار نیکی میکنه حتی با صرف هزینه و وقت، وظیفه اشخاص دیگه این نیست که به اون پاداش بدن.
اما رعایت قانون و آزار نرساندن به دیگران "وظیفه" هست و اگه خیّر ترین آدم دنیا هم به کسی آسیبی برسونه از عمد، میبایست طبق قوانین باهاش برخورد بشه.
البته با اعدام و قوانین مشابه مخالفم و بحثم در مورد این موضوع تناسب مجازات و پاداش بود، وگرنه خود قوانین نیازمند اصلاح هستند در خیلی از مناطق.


Sent from my Nexus 7 using Tapatalk


دوست عزیز بازم میگم باید مجازات سنگینی بشه اما با اعدام در هر شرایط مخالفم حرف من اینه ...

موفق باشی ...

B.Russell
24-03-2014, 15:49
من توضیح دادم که من ارتباط بین عمل نجات جان فردی یا افرادی حالا در هر شرایط و هر دلایلی رو با قتل فردی دیگه در شرایط و دلایل خاص خودش درک نمیکنم
من سوال میکنم که چرا و به چه دلیل باید بین عمل نجات جان افرادی توسط یه فرد با عمل مجرمانه دیگش ارتباط برقرار کرد؟

خشم و درگیری هم که شما میفرمایید در بعد قضایی میشه غیرعمد که بسیار با جرم و قتل عمد متفاوت هست و از دید من هم کاملا مجازتهایی متفاوت باید داشته باشن

ولی این سوال که نسل ما انسانها علاقه به تنبیه و مجازات پیدا کرده بله من هم کاملا موافق هست
ولی این مورد احتیاج به ریشه یابی فراتر از فلسفه داره از نظر من و بر میگرده به زندگی اجتماعی که انسان به سمتش رفته و مورد اصلی دیگه تفکر حاکم بر این زندگی اجتماعی و دلایلی که براش در نظر گرفته
وقتی انسان زندگی اجتماعی رو بالاترین موهبت و اولیت انسان در نظر گرفته مسلم هست که کوچکترین خطا از اصول این ندگی اجتماعی رو نمیتونه بپذیره و در مقابلش جبهه خواهد گرفت

دقیقا در پست قبل وقتی از سعادت بشریت که دوستون دربارش صحبت کردن مطلبی شنیده میشه دلیلش همین تفکر هست حاکم شده بر زندگی انسان هست که باعث بوجود اومدن این مجازتها و تنبیه و تشویق ها شده
مواردی مثل سعادت بشر و اخلاقیات و ... از نظر من اصولی هستن که در خلاق تفکر حاکم مضرترین کشفیات و اختراعات انسان از هزاران سال پیش بوده و باعث تعاریف از این موارد اصلاح بشه تا مواردی مثل همین مجازات و تنبیه هم اصلاح بشه

منظورم از برقرای پاداش و مجازات، خنثی کردن اون ها با هم نیست.
منظورم ظرفیت ها برای پاداش دادن و مجازات دادن بود.

که بیشترین ظرفیت موجود در این دنیا برای پاداش دادن به کسی که جان 100 نفر رو نجات داده چیه؟
اما برای مجازات تا دلت بخواد ظرفیت هست، از گرفتن جان طرف تا حبس و شکنجه و....

حتی خود این دنیا هم گویا به نحوی هست که ظرفیت برای مجازات همه رقمه وجود داره و گرایش هم به سمتش بیشتره و خیلی هم بیشتر تو چشم میاد.
این که مجازات در میان آدم ها خیلی از پاداش نقشش بیشتره، یک پدیده تصادفی نیست که بگیم انسان ها بدعت گزاری کردن، ظرفیت دنیا هم برای پاداش دادن چیزی رو نداره.

B.Russell
24-03-2014, 15:59
مثال واضحی که الآن به ذهنم رسید، بودند کاربرانی توی همین انجمن که قبلا سمت داشتن و دارای هزاران پست مفید توی تاپیک ها بودن، اما وقتی قانون شکنی کردن و مخل نظم شدن دسترسیشون به انجمن مسدود شد.
درج صدها و هزاران پست مفید توی یه انجمن وظیفه کسیه؟ خیر! و کسی در هر جایی اگه کار نیکی میکنه حتی با صرف هزینه و وقت، وظیفه اشخاص دیگه این نیست که به اون پاداش بدن.
اما رعایت قانون و آزار نرساندن به دیگران "وظیفه" هست و اگه خیّر ترین آدم دنیا هم به کسی آسیبی برسونه از عمد، میبایست طبق قوانین باهاش برخورد بشه.
البته با اعدام و قوانین مشابه مخالفم و بحثم در مورد این موضوع تناسب مجازات و پاداش بود، وگرنه خود قوانین نیازمند اصلاح هستند در خیلی از مناطق.


این حرف شما دقیقا مصداق اینست که انسان قطره قطره آبرو جمع میکنه، اما با یک اشتباه تمامی ظرف آبروش باید واژگون بشه تا رسوا بشه. چیزی که تو زندگی اکثر ماها رخ داده و تجربه اش کردیم احتمالا.

مثلا فردی در انجمن شما با پُست هاش کاربر جذب میکنه، با راهنمایی هاش یک تاپیک رو مرجع میکنه، رنکینگ سایت رو میبره بالا، رفقاش رو به سایت دعوت میکنه سبب جذب تبلیغ میشه و...
در یک جایی از کوره فرضا در میره و با کسی درگیر میشه، برای مجازات همه عناوینش رو میگیرن و حتی ممکنه اخراجش هم بکنن.

این دقیقا بی ظرفیتی دنیا و ما انسان هارو میرسونه که عکس العمل هامون در مورد کارهای خوب و درست کمرنگه و اونرو وظیفه میدونیم، که میتونسته نکنه !! اما برعکسش رو یک عمل شنیع با برخورد قاطع.
در حالیکه وقتی خودمون جای شخص خاطی قرار بگیریم، از چنین برخورد دیگران با خودمون آشفته میشیم.

این پدیده مجازات خواهی، هم اخلاقیات رو نابود کرده هم گذشت رو و هم خودخواهی و فریب و نیرنگ رو بالا برده.

havzhini
24-03-2014, 16:27
ببینید دین و مذهب هر کس متفاوته یک دین میگه بکش و یکی میگه نکوش. من میخوام بگم مجازات ها باید بر اساس دین و مذهب هر جامعه ای باشه یعنی یه مسیحی موظف نیست مجازات های خودش رو بر اساس دستورات اسلام انجام بده. باید هر جامعه ای متناسب با امری که دینش بهش گفته پیش بره ولاغیر ...

هیچ اخلاقی نمیگه جنگ و کشتن انسان در هر شرایط بده نه ... جنگ و کشتن انسان در صورتی که با هدف سلطه بر ملت ها و تجاوز به سرزمین و ناموس اونها باشه بده.

والا جنگ برای دفاع از سرزمین و ناموس از نظر اصول انسانی و اخلاقی به هیچ وجه اشکالی نداره.


در ضمن من باز اضافه کردم که هر چیز جای خودش ... مجازات و تنبیه جای خود و پاداش و تشویق جای خود ...

متاسفانه من نمیدونم میتونم درباره مدهب و دین صحبت کنم یا خیر چون یک دیوار اتشین دور نقد مدهب اینجا وجود داره

من اصلا متوجه نمیشم که اجتماعی که فلان مدهب رو داره پس مجازات اون مدهب براش درسته جامعه دیگه مدهب دیگه و مجازات دیگه

از دید من همه انسانها مثل هم هستن و برای من جامعه فلان و مدهب فلان کاملا بی معنی هست

در فلسفه چیزی درست هست برای همه درست هست اگر غلط برای همه انسانها غلط هست

این تفکر مربوط به عصرهجر هست که انسانها رو با دیدهای مختلف و نژادپرستانه و مدهب پرستانه میدید
وگرنه در امروز ما جوامع تفکیک پذیر از هم نداریم

Demon King
24-03-2014, 16:32
متاسفانه من نمیدونم میتونم درباره مدهب و دین صحبت کنم یا خیر چون یک دیوار اتشین دور نقد مدهب اینجا وجود داره

من اصلا متوجه نمیشم که اجتماعی که فلان مدهب رو داره پس مجازات اون مدهب براش درسته جامعه دیگه مدهب دیگه و مجازات دیگه

از دید من همه انسانها مثل هم هستن و برای من جامعه فلان و مدهب فلان کاملا بی معنی هست

در فلسفه چیزی درست هست برای همه درست هست اگر غلط برای همه انسانها غلط هست

این تفکر مربوط به عصرهجر هست که انسانها رو با دیدهای مختلف و نژادپرستانه و مدهب پرستانه میدید
وگرنه در امروز ما جوامع تفکیک پذیر از هم نداریم

بله حرف شما درست, ولی آیا میشه در کل جهان یک دین و قانون برپاباشه ؟؟؟

اگه میشد که عالی بود. بله مثلا شراب خوردن آیا کار درستیه یا غلط؟؟؟ آیا میشه کاملا اونو غلط یا درست شمرد ؟؟؟

havzhini
24-03-2014, 17:28
بله حرف شما درست, ولی آیا میشه در کل جهان یک دین و قانون برپاباشه ؟؟؟

اگه میشد که عالی بود. بله مثلا شراب خوردن آیا کار درستیه یا غلط؟؟؟ آیا میشه کاملا اونو غلط یا درست شمرد ؟؟؟
سوال خیلی خوبی پرسیدین
ولی سوال شما این سوال رو برای من ایجاد میکنه چرا فکر میکنید یک دین با یک قانون برای جهان راه حل هست؟

جواب من این هست اصلا دلیلی برای یکی شدن وجود نداره و این مثل این هست که بخواهیم همه ادمها سفیدپوست باشن یا همه فقط قیمه بخورن و نباید باقالی پلو بخورن
هر انسان هر تفکر و سبک زندگی رو انتخاب میکنه باید حق داشته باهش پیرو همون تفکر باشه و نوشتن قانون توسط چندنفر برای کل افراد همین وضعیت میشه که هزاران مذهب ساخته شده و تمام این هزاران مذهب 999999 مذهب دیگه رو تفکیر میکنن و خودشون رو نجاتبخش اسم میزارن
از دید من روزی هیچ مذهب و تفکر و ایدولوژی بر زندگی انسانها حاکم نباشه و قانون برای دیگران ننویسه و هر انسان بتونه بپذیره که انسان و از هیچکس دیگه برتری نداره و مطقا هیچکس دیگه هم بر اون برتری ندارد شاید وضعیت متفاوت بشه

شراب خورن یا اب خوردن یا نفت خوردن نه میشه درست خوند نه غلط و من یا شما یا هیچکس دیگه نمیتونه بگه شراب خوردن بد هست یا خوب
درست و غلط چون تعریف های متفاوت داره
درست از دید پزشکی؟ از دید علمی؟یا از دید مذهب و دین؟ یا از دید من؟
ایا علم در نیم کره شمالی میگه شراب خوب هست علم نیم کره جنوبی میگه بد هست که مذهب یک جامعه تشخیص داده شراب خوب هست پس حرفش درسته و مذهب یک جامعه گفته غلطه حرف اون هم درست باشه؟

Demon King
24-03-2014, 17:52
سوال خیلی خوبی پرسیدین
ولی سوال باشهاین سوال رو برای من ایجاد میکنه چرا فکر میکنید یک دین با یک قانون برای جهان راه حل هست؟

جواب من این هست اصلا دلیلی برای یکی شدن وجود نداره و این مثل این هست که بخواهیم همه ادمها سفیدپوست باشن یا همه فقط قیمه بخورن و نباید باقالی پلو بخورن
هر انسان هر تفکر و سبک زندگی رو انتخاب میکنه باید حق داشته باهش پیرو همون تفکر باشه و نوشتن قانون توسط چندنفر برای کل افراد همین وضعیت میشه که هزاران مذهب ساخته شده و تمام این هزاران مذهب 999999 مذهب دیگه رو تفکیر میکنن و خودشون رو نجاتبخش اسم میزارن
از دید من روزی هیچ مذهب و تفکر و ایدولوژی بر زندگی انسانها حاکم نباشه و قانون برای دیگران ننویسه و هر انسان بتونه بپذیره که انسان و از هیچکس دیگه برتری نداره و مطقا هیچکس دیگه هم بر اون برتری ندارد شاید وضعیت متفاوت بشه

شراب خورن یا اب خوردن یا نفت خوردن نه میشه درست خوند نه غلط و من یا شما یا هیچکس دیگه نمیتونه بگه شراب خوردن بد هست یا خوب
درست و غلط چون تعریف های متفاوت داره
درست از دید پزشکی؟ از دید علمی؟یا از دید مذهب و دین؟ یا از دید من؟
ایا علم در نیم کره شمالی میگه شراب خوب هست علم نیم کره جنوبی میگه بد هست که مذهب یک جامعه تشخیص داده شراب خوب هست پس حرفش درسته و مذهب یک جامعه گفته غلطه حرف اون هم درست باشه؟

درسته خب پس با این وجود آیا میشه جهان یکپارچه و یه دینه باشه؟ آیا میشه یه امر غلط از نظر یه مذهب در کل جهان اونو غلط بشمارن و برعکس؟
با این وجود هر جامعه باید بر اساس اعتقادات مخصوص خودش عمل کنه.

havzhini
24-03-2014, 19:22
درسته خب پس با این وجود آیا میشه جهان یکپارچه و یه دینه باشه؟ آیا میشه یه امر غلط از نظر یه مذهب در کل جهان اونو غلط بشمارن و برعکس؟
با این وجود هر جامعه باید بر اساس اعتقادات مخصوص خودش عمل کنه.
دوست عزیز فکر میکنم پاسخ دادم تا حدودی در پست قبل ولی شما سوال من رو پاسخ ندادید

خیر از نظر بهیچ نمیشه جهان یکدینه داشته باشیم
چون دین بر اساس نادانی و کج فهمی و ترس شکل گرفته
نادانی از جهان پیرامون، ترس از مرگ، و ...
پس چون نوع و میزان ندانیها و ترسها متفاوت هست پس نسخه های پیچیده شده هم کالاهای متفاوت و متناسب همون افراد رو ارائه داده این افراد هم این خوراکها رو پدیرفتن
پس نمیشه هیچ جهان یکدینه رو متصور بود ولی میشه جهان بیدینه رو متصور بود با سراسری شدن اگاهی و اطلاعات در بین تمام افراد

بطور مثال ما الان در گسترگی علم در جهان میشه گفت یکپارچی وجود داره و اصل نسبیت در همه جای جهان یک چیز ثابت هست و کسی تعاریف مختلف براش نداره و دلیلش این هست که در علم دکانداری نمیشه و دگم بودن و تعصب معنا نداره
در همین مثال شما درباره شراب علم در همه جای جهان یک جواب داره و هر فرد علمی در هرنقطه جهان بر اساس علم به شما یکجواب میده
ولی همین مورد ادیان و مذاهب مختلف هرکدام یک رای و حکم اما متضاد و مخالف هم دارن و حتی بسیار عجیب و غریب
حالا سوال این هست ایا شراب در یک سرزمین مسیحی چه تفاوتی با درست شدنش در یک سرزمین مسلمان داره؟ ایا اناتومی و فیزیولوژی یک مسیحی با یک مسلمان چه تفاوتی داره؟ که مسیح شراب رو مقدس میدونه و فرستاده شده از بهشت ولی اسلام برای نوشیدن همین شراب حد و شلاق مجازات میکنه؟

حالا چطور میشه حرف شما رو پذیرفت که میزان مجازات رو به دین و مذهب سپرد وقتی اینقدر تضاد و احکام عجیب دیده میشه در مذاهب؟

ایا شما که میفرمایید در هرجامعه مجازات رو باید مذهب تعیین کنه همین شراب از نظر شما فقط برای سرزمین اسلامی مضر هست و باید مجازات داشته باشه ولی برای سرزمین مسیحی فرستاده بهشتی هست؟

Sara
25-03-2014, 20:09
من یک سوال برام پیش اومده: وقتی فرد رو در نهایت برای قتل عمد میشه حبس ابد داد چرا باید اعدام صورت بگیره؟
جبران خسارت در مورد قتل زنده شدن مقتول هست که خب طبیعتاً با اعدام قاتل این اتفاق نمیافته! پس چرا چنین چیزی داریم؟ چه سودی داره؟ به دنبال چه هدفی هستیم از این کار؟

Demon King
25-03-2014, 21:07
من هم با اعدام کاملا مخالفم و حرف من اینه که چرا صدام حسین با اون همه جنایت اعدام شد.؟ در اعدام معمولا طرف مقابل خیلی سختی نمیکشه و در یه لحظه همه چی تموم میشه. به نظر من اگه واقعا میخوان مجازات کنن حبس ابد هم سختی بیشتری داره و هم خیلی مزایای دیگه نسبت به اعدام.
اعدام یه قاتل هیچ فایده ای برای مقتول نداره و فقط به جای یک قتل دو قتل انجام میشه.

B.Russell
25-03-2014, 21:42
من هم با اعدام کاملا مخالفم و حرف من اینه که چرا صدام حسین با اون همه جنایت اعدام شد.؟ در اعدام معمولا طرف مقابل خیلی سختی نمیکشه و در یه لحظه همه چی تموم میشه. به نظر من اگه واقعا میخوان مجازات کنن حبس ابد هم سختی بیشتری داره و هم خیلی مزایای دیگه نسبت به اعدام.
اعدام یه قاتل هیچ فایده ای برای مقتول نداره و فقط به جای یک قتل دو قتل انجام میشه.





من یک سوال برام پیش اومده: وقتی فرد رو در نهایت برای قتل عمد میشه حبس ابد داد چرا باید اعدام صورت بگیره؟
جبران خسارت در مورد قتل زنده شدن مقتول هست که خب طبیعتاً با اعدام قاتل این اتفاق نمیافته! پس چرا چنین چیزی داریم؟ چه سودی داره؟ به دنبال چه هدفی هستیم از این کار؟

به نظرم در مورد همه قتل ها نمیشه حبس ابد برید. همانطور که یکسری از قتل ها حبس کمتر هم میخواد، اما اعدام برای جانیان جنگی یکجور دفاع هست.

شما وقتی تو میدان جنگ هستی، دیگه جنگ هست، طرف اسلحه رو به روی شما کشیدن نزنی اون میزنه و شوخی هم نداره و با گفتگو هم حل نمیشه.

امثال صدام حسین اگر فرض کنیم اعدام شده، بخشی از جنگی بوده که خودش در اون جنگ به روی هزاران نفر اسلحه کشیده و اونهارو به رگبار بسته حالا در رفته جایی و یکی گیرش آورده و کشته.

شما با دوستتون در جنگ باشین، دشمن دوست شمارو بکشه و در بره و بعدا شما با قاتلش رو در رو بشی، چاره ای نداری جز زدن، تو بعضی موارد زیاد بحث انتقام هم مطرح نیست، یک کشتن زوریه و نمیشه انکارش هم کرد.

Sara
25-03-2014, 22:09
به نظرم در مورد همه قتل ها نمیشه حبس ابد برید. همانطور که یکسری از قتل ها حبس کمتر هم میخواد، اما اعدام برای جانیان جنگی یکجور دفاع هست.

شما وقتی تو میدان جنگ هستی، دیگه جنگ هست، طرف اسلحه رو به روی شما کشیدن نزنی اون میزنه و شوخی هم نداره و با گفتگو هم حل نمیشه.

امثال صدام حسین اگر فرض کنیم اعدام شده، بخشی از جنگی بوده که خودش در اون جنگ به روی هزاران نفر اسلحه کشیده و اونهارو به رگبار بسته حالا در رفته جایی و یکی گیرش آورده و کشته.

شما با دوستتون در جنگ باشین، دشمن دوست شمارو بکشه و در بره و بعدا شما با قاتلش رو در رو بشی، چاره ای نداری جز زدن، تو بعضی موارد زیاد بحث انتقام هم مطرح نیست، یک کشتن زوریه و نمیشه انکارش هم کرد.
پست من رو در بدترین حالت در نظر بگیرید نه دفاع از خود و غیره ...

B.Russell
25-03-2014, 22:47
پست من رو در بدترین حالت در نظر بگیرید نه دفاع از خود و غیره ...

پس من متوجه نشدم شما چی گفتین !!

Sara
26-03-2014, 00:12
پس من متوجه نشدم شما چی گفتین !!
+
جکم قتل عمد صادر شده و مجازات اعدام که نهایت مجازات تلقی میشه. حالا دوباره سوال من رو بخونید.


من یک سوال برام پیش اومده: وقتی فرد رو در نهایت برای قتل عمد میشه حبس ابد داد چرا باید اعدام صورت بگیره؟
جبران خسارت در مورد قتل زنده شدن مقتول هست که خب طبیعتاً با اعدام قاتل این اتفاق نمیافته! پس چرا چنین چیزی داریم؟ چه سودی داره؟ به دنبال چه هدفی هستیم از این کار؟

B.Russell
26-03-2014, 00:38
من یک سوال برام پیش اومده: وقتی فرد رو در نهایت برای قتل عمد میشه حبس ابد داد چرا باید اعدام صورت بگیره؟جبران خسارت در مورد قتل زنده شدن مقتول هست که خب طبیعتاً با اعدام قاتل این اتفاق نمیافته! پس چرا چنین چیزی داریم؟ چه سودی داره؟ به دنبال چه هدفی هستیم از این کار؟

خوب من هم میتونم از شما بپرسم چرا حبس ابد بهش بدیم؟

3 سال بندازیمش تو انفرادی تا متنبه بشه چرا تا آخر عمرش تو زندان باشه؟
اگه اون تا آخر عمرش تو زندان باشه چی به ما میرسه؟

به نظرم تصمیمات کاملا قراردادی هستن، الزاما هدفی نمیتونه پشتش باشه. من گفتم برای یکسری جنایات مانند جنایات جنگی باید اعدام باشه چون اعدام بخشی از جنگ برای فرد کشنده هست و کسیکه به خودش اجازه میده آگاهانه و با قصد قبلی و نقشه چندین جنایت انجام بده، طبق قانونی که خودش برای دیگران پیچیده اون قانون در مورد خودش هم پیچیده بشه. قرار داد خودش رو در واقع میدیم امضا کنه.

MOHAMMAD_ASEMOONI
26-03-2014, 08:15
به نظر من ما باید از غربیها پیروی کنیم..به دلیل اینکه اونها از ما خیلی پیشرفته ترن..مثلا قتل...شما آدم خوبی هستی در یک لحظه با پدرت دعوات میشه و به خودت میای و میبینی پدرت رو با چاقو زدی ...تو باید اعدام بشی؟ تویی که هیچ سابقه کیفری جنایی نداشتی؟ تویی که همیشه سرت تو درس و دانشگاه بوده؟تو باید درمان بشی نباید اعدام بشی...من دیگه حرفی ندارم.. متشکرم..سلام . تو بعضی از ایالات امریکا قتل عمد حتی اگر قتلِ 1000 زن و کوک باشه حبس ابد داره و در بعضی ایالتها قتل عمدِ یک نفر حبس ابد داره . از کدوم پیروی کنیم ؟

MOHAMMAD_ASEMOONI
26-03-2014, 08:20
سلام دوستان . به نظرتون هدف از مجازاتِ مجرم چیزی جز اصلاح در زمین ( جامعه ) هست ؟ منظورم از اصلاح , تمیز و مرتب و منظم کردنِ جامعه هست .

Demon King
26-03-2014, 08:44
سلام دوستان . به نظرتون هدف از مجازاتِ مجرم چیزی جز اصلاح در زمین ( جامعه ) هست ؟ منظورم از اصلاح , تمیز و مرتب و منظم کردنِ جامعه هست .


بله درسته از این رو با اعدام مخالفم افراد زیادی بودند که حبس ابد شدند اما در طول حبسشون اصلاح و تبدیل به یک انسان درستکار شدند.

havzhini
26-03-2014, 09:39
سلام دوستان . به نظرتون هدف از مجازاتِ مجرم چیزی جز اصلاح در زمین ( جامعه ) هست ؟ منظورم از اصلاح , تمیز و مرتب و منظم کردنِ جامعه هست .

با چه اصولی یک انسان مسئول اصلاح در زمین تعیین میشه و برای دیگر انسانها اعمال درست و غلط رو تعیین میکنه و بعد هم مجازات تعیین میکنه؟

مشکل در اینجاست انسان این جرم و مجازات رو با چه اصولی باید تعیین کنه؟

Demon King
26-03-2014, 09:51
با چه اصولی یک انسان مسئول اصلاح در زمین تعیین میشه و برای دیگر انسانها اعمال درست و غلط رو تعیین میکنه و بعد هم مجازات تعیین میکنه؟

مشکل در اینجاست انسان این جرم و مجازات رو با چه اصولی باید تعیین کنه؟

تنها با یک اصول اونم اصول انصاف و عدالته یعنی اینکه اگه یه نفر 10 نفرو بکشه حتی اگه رئیس جمهور هم باشه باید به بدترین نحو مجازات بشه ...

MOHAMMAD_ASEMOONI
26-03-2014, 09:52
با چه اصولی یک انسان مسئول اصلاح در زمین تعیین میشه و برای دیگر انسانها اعمال درست و غلط رو تعیین میکنه و بعد هم مجازات تعیین میکنه؟

مشکل در اینجاست انسان این جرم و مجازات رو با چه اصولی باید تعیین کنه؟
سلام .
حرف شما یک موضوع دیگه هست یا در حقیقت مرحله ی دوم هست .
مرحله ی اول اینکه که نمیشه جامعه بی مجازات باشه چون همه جا و در همه ی زمانها مجرم بوده و هست و خواهد بود .
پس گمان نکنم کسی با اصل “ضرورت وجود مجازات به هدف اصلاح در جامعه” مخالف باشه .
اما اختلافها در مرحله یا قدم دوم هست ( تعیین جرم و مجازاتها ) .
مرحله ی سوم هم اجرا هست .
همه ی دعواها سر مرحله ی دوم هست . چه کاری جرم هست چه کاری جرم نیست ؟ چه مجازاتی باید براش تعیین بشه ؟

به نظرتون چرا انسانها در تعیین کارهای خلاف ( جرم ) و تعیین مجازاتش با هم اختلاف دارند ؟

havzhini
26-03-2014, 10:18
تنها با یک اصول اونم اصول انصاف و عدالته یعنی اینکه اگه یه نفر 10 نفرو بکشه حتی اگه رئیس جمهور هم باشه باید به بدترین نحو مجازات بشه ...
چه کسی انصاف و عدالت رو تعریف میکنه و بر چه اساس؟ اینها فقط کلماتی ساخته دست انسان هستن نه ثابتهای طبیعت
یکی با اصل انصاف و عدالت هزاران نفر رو یلاخی میکنه و اسم عدالت بر اون میزاره و انصاف الهی


سلام .
حرف شما یک موضوع دیگه هست یا در حقیقت مرحله ی دوم هست .
مرحله ی اول اینکه که نمیشه جامعه بی مجازات باشه چون همه جا و در همه ی زمانها مجرم بوده و هست و خواهد بود .
پس گمان نکنم کسی با اصل “ضرورت وجود مجازات به هدف اصلاح در جامعه” مخالف باشه .
اما اختلافها در مرحله یا قدم دوم هست ( تعیین جرم و مجازاتها ) .
مرحله ی سوم هم اجرا هست .
همه ی دعواها سر مرحله ی دوم هست . چه کاری جرم هست چه کاری جرم نیست ؟ چه مجازاتی باید براش تعیین بشه ؟

به نظرتون چرا انسانها در تعیین کارهای خلاف ( جرم ) و تعیین مجازاتش با هم اختلاف دارند ؟

اتفاقا من با مرحله اول کار دارم
چرا نمیشه جامعه ای بدون مجازات باشه بر چه اساس باید مجازات وجود داشته باشه در جامعه؟
یعنی اصولا چرا افعال یک انسان نام جرم برش گذاشته میشه؟

Demon King
26-03-2014, 10:25
چه کسی انصاف و عدالت رو تعریف میکنه و بر چه اساس؟ اینها فقط کلماتی ساخته دست انسان هستن نه ثابتهای طبیعت
یکی با اصل انصاف و عدالت هزاران نفر رو یلاخی میکنه و اسم عدالت بر اون میزاره و انصاف الهی




خود انسان عدالت رو به وجود آورده و عدالت یعنی یکسان بودن تمام قوانین برای تمام طبقات جامعه. که این تعریف رو هم اصول اخلاقی تایید خواهد کرد و هم اصول انسانی ...

B.Russell
26-03-2014, 10:29
اتفاقا من با مرحله اول کار دارم
چرا نمیشه جامعه ای بدون مجازات باشه بر چه اساس باید مجازات وجود داشته باشه در جامعه؟
یعنی اصولا چرا افعال یک انسان نام جرم برش گذاشته میشه؟

جرم و امثالهم وقتی میتونن در یک جامعه ای وجود نداشته باشن که ما انسان رو مختار مطلق بدونیم که هیچ چیزی برای این اختیارش محدودیت ایجاد نکنه.
اونموقع میشه از انسان انتظار داشت به سمت جرم نره.

اما ما در کنار قوانین تو این دنیا، یه سری حادثه داریم، یه سری تصادف غیرقابل پیش بینی داریم که به دلیل کنار هم قرار گرفتن علت های نامربوط و ناهماهنگ یک جرم پدید میاد.
پس خیلی جاها جرم ناخواسته رخ میده و لاجرم باید براش فکری کرد.

مثلا شما یک دختری رو بینهایت دوست داری، میخوای باهاش زندگی تشکیل بدی، من دارم ساختمان سازی میکنم و در اثر گود برداری اشتباه اون عشق شما میوفته تو چاله من و جونشو از دست میده.
طبیعتا شما داغون میشی قاطی میکنی ممکنه با من درگیر بشی و همینجور حادثه پشت حادثه.

تازه من نقش صفات حیوانی که بخش دیگری از طبیعت هست رو هم فاکتور گرفتم.
انسان خیلی جاها بین رام شدن و وحشی شدن دچار پارادوکس هست، چون خودش خودش رو رام کرده.

*Batman*
28-03-2014, 03:39
من یک سوال برام پیش اومده: وقتی فرد رو در نهایت برای قتل عمد میشه حبس ابد داد چرا باید اعدام صورت بگیره؟
جبران خسارت در مورد قتل زنده شدن مقتول هست که خب طبیعتاً با اعدام قاتل این اتفاق نمیافته! پس چرا چنین چیزی داریم؟ چه سودی داره؟ به دنبال چه هدفی هستیم از این کار؟

ارضا شدن خانواده مقتول (تا حدی).
درس عبرت برای کسانی که فکر قتل در سر دارند.
کاهش هزینه ها و مصرف آن برای پرورش افراد مفید برای جامعه.
بقیه دلایل مربوط میشه به بحثهای دینی و مذهبی که اینجا عنوان نمیکنم.

Stream
28-03-2014, 04:26
ارضا شدن خانواده مقتول (تا حدی).

هدف از قوانین، کمک به افراد در انتقام گیری و ارضا شدن خانواده افراد مظلوم و ... نیست گرچه اصلا مشخص نیست آیا کشتن شخص مجرم کمکی به این امر بکنه.



درس عبرت برای کسانی که فکر قتل در سر دارند.

ترس از تنبیه شدید هیچ وقت بازدارنده مناسبی برای جرم نبوده، کشورهایی که مجازات اعدام دارند نرخ قتل درشون خیلی بالاتر از کشورهایی است که ندارند.



کاهش هزینه ها و مصرف آن برای پرورش افراد مفید برای جامعه.

حرف صحیح ولی دلیل خیلی چیپی هست چون با این طرز فکر شدیدا در یک Slippery Slope می افتیم، آیا باید هزینه ها فقط صرف افرادی بشن که برای جامعه مفید هستن؟



بقیه دلایل مربوط میشه به بحثهای دینی و مذهبی که اینجا عنوان نمیکنم.

ممنون که قوانین رو رعایت می کنید. :n16:

MOHAMMAD_ASEMOONI
28-03-2014, 09:10
چه کسی انصاف و عدالت رو تعریف میکنه و بر چه اساس؟ اینها فقط کلماتی ساخته دست انسان هستن نه ثابتهای طبیعت
یکی با اصل انصاف و عدالت هزاران نفر رو یلاخی میکنه و اسم عدالت بر اون میزاره و انصاف الهی


اتفاقا من با مرحله اول کار دارم
چرا نمیشه جامعه ای بدون مجازات باشه بر چه اساس باید مجازات وجود داشته باشه در جامعه؟
یعنی اصولا چرا افعال یک انسان نام جرم برش گذاشته میشه؟

سلام
نظر شما اینه که اصلاً نباید چیزی به اسم مجازات وجود داشته باشه ؟

MOHAMMAD_ASEMOONI
28-03-2014, 09:31
سلام دوستان
نظرتون در این مورد چیه :
کسانی که کار خلاف انجام نمیدند چند دسته هستند :
1- کسانی که معنویات قوی دارند و به سه دلیل کار خلاف انجام نمیدند :
الف - عشق به معبود
ب - امید به وعده های معبود در صورت خلاف نکردن
ج - ترس از مجازات معبود
د - ترکیبی از اینها یا همگی
2- کسانی که وجدانِ بیدار دارند و وجدانشون راضی نمیشه که کار خلاف انجام بدند
3- کسانی که ترس از مجازات بشری مانع از انجام کار خلافشون میشه ( بی آبروئی و بی اعتباری و رسوا شدن بین مردم - جریمه - زندان - شلاق - کار اجباری - اعدام )
4 - کسانی که فرصتِ انجام کار خلاف رو پیدا نمیکنند وگرنه اگر فرصتش پیش بیاد ردش نمیکنند .
5- کسانی که فرصتِ انجام کار خلاف رو به زور ازشون گرفتند مثل زندانیها وگرنه خودش فرصتِ کار خلاف رو برای خودش مهیا میکنه و منتظر فرصتهای تصادفی نمیشه .
6 - کسانی که کار خلاف انجام نمیدند به این دلیل که اصلاً قدرت انجامش رو نداره وگرنه انجام میداد مثل کسی که دو دستش فلج هست و در سرش این فکر هست که اگر دستام سالم بود فلان سرقت رو انجام میدادم .
=========================+===========

کار خلاف هم نسبی هست .
مثال :
در ایران اگر یک نفر توی خونه ی خودش چند نفر رو جمع کنه و قمار کنند , اگر لو بره مجازات میشه.
همون آدم اگه بره آمریکا و بگه قصد داره یک کازینو ( قمارخونه ) مجلل و بزرگ بزنه , به عنوان یک کار آفرینِ خوب ازش حمایت میکنه دولت و وام و تسهیلات هم بهش میدند .

havzhini
28-03-2014, 11:16
سلام
نظر شما اینه که اصلاً نباید چیزی به اسم مجازات وجود داشته باشه ؟
سوال بنده این بود جرم رو چه کسی و چه چیزی باید مشخص کنه تا بعد به مرجله مجازات برسیم

دقیقا همین مطلب شما



کار خلاف هم نسبی هست .
مثال :
در ایران اگر یک نفر توی خونه ی خودش چند نفر رو جمع کنه و قمار کنند , اگر لو بره مجازات میشه.
همون آدم اگه بره آمریکا و بگه قصد داره یک کازینو ( قمارخونه ) مجلل و بزرگ بزنه , به عنوان یک کار آفرینِ خوب ازش حمایت میکنه دولت و وام و تسهیلات هم بهش میدند .


ما هیچ نعریف و نظام درستی در تعیین جرم نداریم و بعد بر مبنای همین سیستم غلط دست به مجازات میزنیم
مثالهای خیلی ساده: هزاران نفر بخاطر یه نوار ویدیو مجازات شدن ولی حالا چه؟
میلیونها نفر بخاطر عفیده و دین مجازات شدن ولی بعد همون عقیده و مذهب حاکم شده و حالا دسته مقابل مجازات میشن

به نوعی بله من میگم چیزی به نام جرم و بعد مجازت در طبیعت وجود نداره و در نظام انسانی هم نباید وجود داشته باشه

kases
30-03-2014, 02:34
سوال بنده این بود جرم رو چه کسی و چه چیزی باید مشخص کنه تا بعد به مرجله مجازات برسیم

دقیقا همین مطلب شما


ما هیچ نعریف و نظام درستی در تعیین جرم نداریم و بعد بر مبنای همین سیستم غلط دست به مجازات میزنیم
مثالهای خیلی ساده: هزاران نفر بخاطر یه نوار ویدیو مجازات شدن ولی حالا چه؟
میلیونها نفر بخاطر عفیده و دین مجازات شدن ولی بعد همون عقیده و مذهب حاکم شده و حالا دسته مقابل مجازات میشن

به نوعی بله من میگم چیزی به نام جرم و بعد مجازت در طبیعت وجود نداره و در نظام انسانی هم نباید وجود داشته باشه

به نظر شما مجازات نباید وجود داشته باشه؟

تصور کنید از تو کوچه ای در حال عبور هستید ناگهان یه اوباش به شما حمله میکنه و شما رو مجروح میکنه و فرار ....... ایا این فرد طبق نظر شما باید ازادانه تو اجتماع به فعالیتهای خرابکارانه خودش ادامه بده؟

اولین کاری که بعد از مجروح شدن به ذهن شما میرسه چیه؟ در فکر انتقام شخصی ؟ یا مراجعه به پلیس؟ یا با ذهنیتی که خود شما دارید یه افرین هم بهش میگید؟

havzhini
30-03-2014, 09:50
به نظر شما مجازات نباید وجود داشته باشه؟

تصور کنید از تو کوچه ای در حال عبور هستید ناگهان یه اوباش به شما حمله میکنه و شما رو مجروح میکنه و فرار ....... ایا این فرد طبق نظر شما باید ازادانه تو اجتماع به فعالیتهای خرابکارانه خودش ادامه بده؟

اولین کاری که بعد از مجروح شدن به ذهن شما میرسه چیه؟ در فکر انتقام شخصی ؟ یا مراجعه به پلیس؟ یا با ذهنیتی که خود شما دارید یه افرین هم بهش میگید؟
ذهنیت من افرین نبود و نیست لطفا سفسطه نکنید

بنده نگفتم اگر یک اوباش به من حمله کرد نباید مجازات بشه بلکه من سوالم این هست شما به چه معیاری و بر چه اصولی حمله یک فرد رو قائل به مجازات میدونید ولی یک حمله دیگه رو خیر؟
یعنی مثلا از یک کوجه رد میشید یک نفر به شما حمله میکنه به این فرد اوباش میگید و لایق مجازات ولی در مقابل از یک کوچه دیگه رد میشید همین حمله صورت میگیره ولی به این فرد اسم نیروی انتظامی و امنیتی میدید و حتی عمل فرد مقابل رو قانونی میدونیدو و رد شدن از اون مکان در اون زمان رو جرم میودنید و مجازاتش کتک خوردن؟

حرف بنده این این هست جرم و در مقابلش مجازات چیزی کاملا نسبی و ساخته دست بشر هست بهمین دلیل ساختار درستی نداره
حالا این نسبیت بر چه اساس سنجیده میشه؟ چه اصولی برای تعریف جرم وجود داره و مقابلش مجازات تعیین میشه؟

یه مثال دیگه
در یک کشور داشتن یک مدهب جرم هست و افراد مجازات میشن و دقیقا در صدکیلیومتر اونورتر و در کشور دیگه ای همون مذهب حاکم هست و مذهب متفاوت جرم هست و افراد اون مذهب مجازات میشن(مقالش عثمانی و صفویه)
حالا تعریف درست شما از جرم و مجازات چی هست؟چرا در یک زمان و مکان خاص داشتن یک مذهب جرم ولی در همون رمان در مکان متفاوت داشت همون مذهب جرمی نیست؟

Masoud-2014
10-04-2014, 23:39
بهترین مرجه تصمیم گیری در مورد جرم و جنایت یک کشور قوانین همون کشور می باشد چون با توجه با کلیت فضای حاکم بر اون جامعه وضع شده اند.

A.M.D.D.E.V.I.L
11-04-2014, 01:06
به نظر من شخصی که جرم رو مرتکب شده ، صرفا بد شانس هست که سرنوشت خودش رو داره .
بنابراین مجازات صرفا به این علت اجرا میشن که عاملی بشن که دیگران این "جرم" رو انجام ندن (از روی ترس/تبلیغ ترس)
در جامعه ای که ارزش زمان شناخته شده هست ، وحشتناک ترین مجازات این میشه که 25 سال از عمرت بره به هیچ
در جامعه ای که مردمش پوست کلفت هست و دائم در حال وقت تلف کردن ، و هی به مشکلات و مسائل میخندد و همه چیز را به سخره گرفته است ، مرگ ترسناک ترین چیز به نظر میرسد . نه اتلاف وقت بنابراین مجازات با اعدام انجام می شود .
شاید زمانی برسه ترسناک ترین چیز برا یه مردم خوردن چیپس و پفک به مدت 1 ماه باشه و مجازات قتل رو بذارن اون بشه .

به نظر من مجازات جرم ها هیچ وقت زیاد هم برای کسی که جرم مرتکب شده مهم نیست ، هدف اصلی از مجازات الگو سازی هست .

B.Russell
11-04-2014, 10:17
بهترین مرجه تصمیم گیری در مورد جرم و جنایت یک کشور قوانین همون کشور می باشد چون با توجه با کلیت فضای حاکم بر اون جامعه وضع شده اند.

پس اگر یک روزی اکثریت جامعه ای تصمیم گرفت هرکس دندانش رو مسواک نزد، همه دندان هاشو با انبردست از ریشه بیرون بکشنن، و شما اقلیت توی اون جامعه بودی بهش تن میدی و میگی بهترینه؟

Masoud-2014
11-04-2014, 12:27
پس اگر یک روزی اکثریت جامعه ای تصمیم گرفت هرکس دندانش رو مسواک نزد، همه دندان هاشو با انبردست از ریشه بیرون بکشنن، و شما اقلیت توی اون جامعه بودی بهش تن میدی و میگی بهترینه؟

هروقت اکثریت جامعه به کار غیر عاقلانه ای تن دادن مثل همین مثال شما آنوقت از اقلیت انتظاری نیست مگر نه اینکه تراکم اندیشمندان و فضلا و دانشمندان و ادبا و حکما و شعرا و علما و ... در سیطره اکثریت بیشتره؟

B.Russell
11-04-2014, 21:37
هروقت اکثریت جامعه به کار غیر عاقلانه ای تن دادن مثل همین مثال شما آنوقت از اقلیت انتظاری نیست مگر نه اینکه تراکم اندیشمندان و فضلا و دانشمندان و ادبا و حکما و شعرا و علما و ... در سیطره اکثریت بیشتره؟

آهان، ببین مسعود گرامی الان پای عقل رو کشیدین وسط، چون سریعا عقل خودتون رو قاضی کردین و دیدین کشیدن همه دندان ها به جرم مسواک نزدن، یک مجازات غیر متناسب هست.

در حالیکه در نوشته اولتون گفتین :


بهترین مرجع تصمیم گیری در مورد جرم و جنایت یک کشور قوانین همون کشور می باشد چون با توجه با کلیت فضای حاکم بر اون جامعه وضع شده اند.

شما در اینجا تبصره عقل و غیر عقل قرار ندادین و اینکه عقل چه کسی یا کسانی؟

اتفاقا تو اکثر جوامع مخصوصا جوامعی که فقط یک ایدئولوژی حاکم هست تعداد احمق ها به مراتب بیشتر از تعداد اونایی هست که کمی فهم دارن، اونایی که فهم متوسط به بالا دارن که هیچی.

به خاطر دوری از یکسری بحث ها کشور ارزشمند کره شمالی رو براتون مثال میزنم که رهبر فرهیخته اش با 100 درصد آرا برنده انتخابات میشه و هرکس موی سرش رو مثل موی سر رهبر کوتاه نکنه و بیاد تو اداره دولتی به شدت مجازات میشه.
حالا شما این وسط متخصص و عالم و ادیب رو تو کره شمالی بیاب !!!

Masoud-2014
11-04-2014, 23:20
آهان، ببین مسعود گرامی الان پای عقل رو کشیدین وسط، چون سریعا عقل خودتون رو قاضی کردین و دیدین کشیدن همه دندان ها به جرم مسواک نزدن، یک مجازات غیر متناسب هست.

در حالیکه در نوشته اولتون گفتین :


بهترین مرجع تصمیم گیری در مورد جرم و جنایت یک کشور قوانین همون کشور می باشد چون با توجه با کلیت فضای حاکم بر اون جامعه وضع شده اند.

شما در اینجا تبصره عقل و غیر عقل قرار ندادین و اینکه عقل چه کسی یا کسانی؟

اتفاقا تو اکثر جوامع مخصوصا جوامعی که فقط یک ایدئولوژی حاکم هست تعداد احمق ها به مراتب بیشتر از تعداد اونایی هست که کمی فهم دارن، اونایی که فهم متوسط به بالا دارن که هیچی.

به خاطر دوری از یکسری بحث ها کشور ارزشمند کره شمالی رو براتون مثال میزنم که رهبر فرهیخته اش با 100 درصد آرا برنده انتخابات میشه و هرکس موی سرش رو مثل موی سر رهبر کوتاه نکنه و بیاد تو اداره دولتی به شدت مجازات میشه.
حالا شما این وسط متخصص و عالم و ادیب رو تو کره شمالی بیاب !!!


اون مواردی رو که در مورد کره شمالی گفتید کلیت فضای حاکم بر اون جامعه رو تشکیل میده و قوانین همون کشور در اونجا حاکمه ! و با فرض اینکه یک عده احمق بر اونجا حکومت میکنن اونایی که رای 100 درصد دادن یا اونایی که سکوت اختیار کردن ، احمق ترند چون تن به خواسته های یک عده احمق دادن و بالاخره قوانین انجا رو قبول کردن و همچنان قبول دارن میکنن و به قول معروف دارن زندگی شون و میکنن و اون فضا رو قبول کردن ... حالا همونا قوانین و وضع میکنن و احمق ها هم قبول میکنند! البته همش اینجوری نیست ...

B.Russell
11-04-2014, 23:53
اون مواردی رو که در مورد کره شمالی گفتید کلیت فضای حاکم بر اون جامعه رو تشکیل میده و قوانین همون کشور در اونجا حاکمه ! و با فرض اینکه یک عده احمق بر اونجا حکومت میکنن اونایی که رای 100 درصد دادن یا اونایی که سکوت اختیار کردن ، احمق ترند چون تن به خواسته های یک عده احمق دادن و بالاخره قوانین انجا رو قبول کردن و همچنان قبول دارن میکنن و به قول معروف دارن زندگی شون و میکنن و اون فضا رو قبول کردن ... حالا همونا قوانین و وضع میکنن و احمق ها هم قبول میکنند! البته همش اینجوری نیست ...

خوب دیگه مشکل شما در همین نوع نگرش هست.

معمولا شاخصه های تمدن شانسی در برابر بربرها نداره، چون بربر یا بی سروپاها وقتی قدرت دستشون بیوفته، از اونجایی که هیچ چیزی جز قدرت براشون اهمیت نداره و به دلیل نگاه یک بعدی به جهان دارن، راحت تمدن رو شکست میدن.
مگر اینکه تمدن هم دست به زور ببره و مثل اونا بشه.

یه مثال برات میزنم :

در یک میدان جنگ، یک بی سر و پای چاقو کش که میدونه چه کشته بشه چه نشه چیزی رو از دست نمیده، بهتر میجنگه یا شمایی که تمدن و خانواده و کلی تعلقات داری؟
شک نکن بربر بر تو در شرایط مساوی پیروز میشه، مثال های تاریخیش هم از شمار خارج هست.

قوانین وضع شده توسط بربرها، اغلب بدوی و وحشیانه هست و متاسفانه خرد هیچ راهی برای مقابله باهاشون نداره و این اسمش سکوت نیست، واقعا نمیتونه کاری بکنه.

Masoud-2014
12-04-2014, 00:35
اگر قرار است سکوت شود و ضعف نشان داده شود این خیانت است از جانب تمدن نماها به خود تمدن ! کسانی که اسم خود را روشنفکر متمدن ... میگذارند اما با در جا زدن و ترس و ضعف روز به روز بیشتر طعمه افکار بربرها شده در نتیجه کلیت فضای حاکم بر جامعه توسط همون بربرها تعیین میشود و کسی از ان اقلیت به ظاهر متمدن ترسو خبری ندارد...

B.Russell
12-04-2014, 09:18
اگر قرار است سکوت شود و ضعف نشان داده شود این خیانت است از جانب تمدن نماها به خود تمدن ! کسانی که اسم خود را روشنفکر متمدن ... میگذارند اما با در جا زدن و ترس و ضعف روز به روز بیشتر طعمه افکار بربرها شده در نتیجه کلیت فضای حاکم بر جامعه توسط همون بربرها تعیین میشود و کسی از ان اقلیت به ظاهر متمدن ترسو خبری ندارد...

من عرض نکردم که باید سکوت کرد !!!
گفتم باید توانایی مقابله به مثل باشه و ربطی هم به ترس نداره.

نمیدونم حکایت سعدی رو در این باره تو دبیرستان یادتون هست یا نه.

که یک بنده خدایی داشته کار میکرده، و بعدا سگی میاد و پاشو گاز میگیره.
شب میاد خونه و آه و ناله میکرده، دختر کوچکش میگه چرا وقتی سگ پای تورو گاز گرفت تو هم تلافی نکردی و ننداختی پاشو گاز بگیری؟
اون بنده خدا هم این دوبیت رو جواب داد که بهتون توصیه میکنم روش فکر کنین :

محال است اگر تیغ بر سر خورم.....که دندان به پای سگ اندر برم
توان کرد با ناکسان بدرگی.................ولیکن نیاید ز مردم سگی

Arash4484
12-04-2014, 15:53
مگر نه اینکه تراکم اندیشمندان و فضلا و دانشمندان و ادبا و حکما و شعرا و علما و ... در سیطره اکثریت بیشتره؟
نه.
اگر ممکنه آماری ارائه کنید.(با مشخص کردن برهه مورد نظر و تعریف این دو گروه باشد که چه بهتر برای واضحتر شدن منظورتون)


اگر قرار است سکوت شود و ضعف نشان داده شود این خیانت است از جانب تمدن نماها به خود تمدن ! کسانی که اسم خود را روشنفکر متمدن ... میگذارند اما با در جا زدن و ترس و ضعف روز به روز بیشتر طعمه افکار بربرها شده در نتیجه کلیت فضای حاکم بر جامعه توسط همون بربرها تعیین میشود و کسی از ان اقلیت به ظاهر متمدن ترسو خبری ندارد...
اینهمه قیام در طول تاریخ از سوی نخبگانِ اقلیت صورت گرفته و یا توسط اونها راهبری و تغذیه* شده.(*همونطورکه دوستمون گفت روشهای پاسخگویی تنها نشان دادن دندان در برابر دندان نیست)
(و البته همونطور که واضحه گروه های نخبه و دگر اندیش و اقلیت به لزوم راست پندار نیستند)


اون مواردی رو که در مورد کره شمالی گفتید کلیت فضای حاکم بر اون جامعه رو تشکیل میده و قوانین همون کشور در اونجا حاکمه ! و با فرض اینکه یک عده احمق بر اونجا حکومت میکنن اونایی که رای 100 درصد دادن یا اونایی که سکوت اختیار کردن ، احمق ترند چون تن به خواسته های یک عده احمق دادن و بالاخره قوانین انجا رو قبول کردن و همچنان قبول دارن میکنن و به قول معروف دارن زندگی شون و میکنن و اون فضا رو قبول کردن ... حالا همونا قوانین و وضع میکنن و احمق ها هم قبول میکنند! البته همش اینجوری نیست ...
رای؟ کره شمالی؟ تعریف دیکتاتوری؟

Masoud-2014
12-04-2014, 19:02
عرض کردم که کلیت فضای حاکم بر یک جامعه قانون همون جامعه رو وضع میکنه ... در یک جامعه ای ممکنه دموکراسی حاکم باشه و در دیگری دیکتاتوری ، در یکی رضایت مردمی زیاده در دیگری نه ...
همه این عوامل و شرایط جو حاکم بر اون جامعه رو تشکیل میده ... در بعضی جوامع نیروی اکثریت هم رای وطن خواه مصلحت اندیش خیرخواه دمکرات با هم متحد میشن و اقلیت ظالم رئ از پای در میارند و جو و فضای متناسب با اندیشه هایشان را پیاده میکنن، در بعضی دیگر ترجیع میدهن سکوت اختیار کنن و با وضع موجود کنار بیان و تعامل کنند و قوانین موجود رو بپدیرند و بعضی دیگر از دندانهای تیز هراسانند و ترجیح میدهند سکوت اختیار کنند و اکثرا سخرانان خوبی هم هستند ...

Arash4484
12-04-2014, 21:11
عرض کردم که کلیت فضای حاکم بر یک جامعه قانون همون جامعه رو وضع میکنه ... در یک جامعه ای ممکنه دموکراسی حاکم باشه و در دیگری دیکتاتوری ، در یکی رضایت مردمی زیاده در دیگری نه ...

چیزی که من استنباط میکنم شما مدام بین تعاریفِ مفاهیم مختلف بازی صورت میدهید..بطور مثال شما نگفتید "کلیت فضای حاکم جامعه قانون رو وضع میکنه" بوضوح گفتید " اکثریت اینکارو میکنند" بطور کلی تعریف دیکتاتوری اقلیت رو در جاهایی دوردست مثل کره شمالی را نظر نگرفته بودید.
حالا که این تعریف یادآوری شده میفرمایید فضای حاکم. پس اینطور نبوده خیلی سلیس چیزی گفته باشید و منِ مخاطب نگرفته باشم...نه شما همچین چیزی نگفتید و دقیق معکوس اینرو فرمودید.



همه این عوامل و شرایط جو حاکم بر اون جامعه رو تشکیل میده ... در بعضی جوامع نیروی اکثریت هم رای وطن خواه مصلحت اندیش خیرخواه دمکرات با هم متحد میشن و اقلیت ظالم رئ از پای در میارند و جو و فضای متناسب با اندیشه هایشان را پیاده میکنن،
سوال (در راستای سوالات قبلی) که پیش میاد: آیا نمیتواند اکثریت ظالم باشد؟


بعضی دیگر ترجیع میدهن سکوت اختیار کنن و با وضع موجود کنار بیان و تعامل کنند و قوانین موجود رو بپدیرند و بعضی دیگر از دندانهای تیز هراسانند و ترجیح میدهند سکوت اختیار کنند و اکثرا سخرانان خوبی هم هستند ...
در راستای تحولات مدنی جوامع ، یک مقدار دوران دندان نشون دادن به شکل عملی گذشته و جای این چنگ و دندان رو گفتگو و سخن گرفته. لااقل سعی اون طایفه هدف شما اینه که اینجوری بشه که به اینکه چقدر طبیعت انسانی قابل رشد و تغییره بستگی داره.
به طور اصولی کسی که هر نوع عمل و اکتی ازش سر میزنه، این وجه هراس رو کنار گذاشته و مرحله ای به جلو رفته. گرچه مثل هر انسانی عافیت و سلامت بقای خود رو پیگیره. بطور مشخص، بیشترین هزینه رو در جوامع استبدادی همین حرف مخالف زدن و خوب سخنرانی کردن پشت دست فرد باقی میزاره.
البته چگونگی اصول انقلاب و اصلاح یا هر نوع عمل اجتماعی ، وظیفه و عمل روشنفکر در برابر جامعه و بالعکس و صحت نفس این موضوع، خاک برسر بودن منورالفکران، و.... خودش بحثی و تاپیکی جدا میطلبه، که درصدد ایجاد اون هستم که اینجا از دایره این بحث کنونی خارج نشیم.

Masoud-2014
13-04-2014, 13:39
قوای حاکمه بر اون کشور قانون و وضع میکنن ...

مهندس مسعود
05-06-2014, 16:17
بهترین مرجع همان حاکم شرع است.