ورود

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : شعــر و احســاس ( چرک نویـس )



صفحه ها : [1] 2 3 4

F l o w e r
19-04-2012, 15:09
سلام

با توجه به تغییرات انجمن ادبیات، تصمیم گرفته شد تاپیک های اشعار عاشقانه، اشعار سکوت ، تنهایی و مرگ و ... رو با ساختاری جدید در انجمن داشته باشیم .
بنابراین همه ی موضوعات مرتبط با حالات روحی (عشق، غم، شادی، زندگی، مرگ، تنهایی و...) در یک تاپیک با عنوان "شعــر و احســاس " دنبال میشن .


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])شعــر و احســاس ( چرک نویـس ) ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])در صفحه اصلی

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] شعــر و احســاس ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) در زیر مجموعه ادبیات ایران و جهان


روال این تاپیک ها به این صورت هست که کاربران با رعایت قوانین درنظر گرفته شده در نسخه ی چرک نویس فعالیت می کنن و یک کپی از پست هایی که از نظر قوانین مشکلی ندارن به نسخه اصلی منتقل میشن .


⇐ اشعـار شاعران جـوانی که نام آنها مشخص است و همچنین شاعرانی که دارای تاپیک اختــصاصی نیستند برای حفـظ حقـوق معـنـــوی آثار به همراه نـــــام شاعر / شعر در تاپیک اشعار شاعران ایران زمین قرار دهید .



[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]



> قبل از ارسال پست حتما از تکراری نبودن آن از طریق جستجو مطمئین شوید .

یک یا دو کلمه کلیـدی ( حداقـل 4 حرفی ) را از طریـق جستجو در زیر مجموعه ادبیات ایران و جهان ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ][]=439) مورد بـررسی قرار دهیـد .


> هر کاربر تنها مجاز به ارسال 1 پست در روز می باشد .



> در قرار دادن اشعار ، در صورت وجود تاپیک مجزا برای شاعر مورد نظر، اولویت با آن تاپیک می باشد . ( فهــرست تاپـیــک ها ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) )


> در صورت وجود نـداشتن تاپیکی مجـزا برای شاعر مد نظر ، اشعار را با ذکـر نـام شاعر در یکی از تاپیک های مرتبط قرار دهید .

اشعار شاعران ایران زمین
([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])



اشعار شاعران جهان ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])

بنابراین :
در صورت نوشته شدن شعری از شاعری مشخص ، پست پاک خواهد شد.
و اگر تعداد پست‌های پاک شده‌ی کاربری در این زمینه زیاد شود ممکن است با آن کاربر برخورد شود.
پس حتما قبل از ارسال پست، در اینترنت جستجو کرده و مطمئن شوید شعر متعلق به شخص خاصی نیست
به طور مثال در Google.com/fa و نوشتن: شاعر + قسمتی مهم از شعر و بررسی دقیق نتیجه‌ها

این پست ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) و این پست ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) را هم کامل بخوانید




> به منظـور قـرار دادن اشعـار و یا دست نوشتـه های خــــــــــــــــــود از تاپیک دستــــــ نوشتـه هـــ ای مــن ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) استـفـاده کنید .


> تشخیص انتقال / عدم انتقال پست ها بر عهده تیم مدیریت می باشد .

part gah
21-04-2012, 11:57
............................یک عالمه تن برای خود دوخته ام

............................صد دست کفن برای خود دوخته ام



.................................................. .............................................در مرگ همیشه رفت و آمد دارم

.................................................. .............................................در مرگ وطن برای خود دوخته ام

sara_girl
21-04-2012, 21:33
دلــــــــم برای کودکـــــیم تنـــــگ شـــــــده...
برای روزهایـــــــی که باور ســــــاده ای داشـــــتم
همــــــه آدم هــــا را دوســت داشـــتم...
مرگ مادر "کــــوزت" را باور می کـــــردم و از زن "تناردیه" کـــــینه به دل می گرفــــتم
مادرم که می رفــــت به این فکر بودم که مثل مادر "هاچ" گم نشـــــود...
دلـــــم می خواست "ممُل" را پیدا کـــــنم
از نجاری ها که می گذشتم گوشه چشمی به دنبال "وروجـــــک" می گشتم
تمام حســـــرتم از دنـــیا نوشتن با خودکــــــار بود !
دلــــــــم برای کودکـــــیم تنـــــگ شـــــــده...

hamid_diablo
21-04-2012, 21:49
تقصیر تو نیست !

تقصیر من بود !

آن روز که عشق را در چشمانت خواندم

فراموش کردم که

این نیز بگذرد

R A H A
21-04-2012, 22:58
فرقی نداره بودن وقتی همش عذابه

وقتی چشات می خوابن اما دلت نخوابه!

فرقی نداره تکرار وقتی همش یه چیزه

وقتی گلایه داری از هرکی که عزیزه!

همینه رسم دنیا چه خوب چه بد همینه

وقتی دلت نمی خواد حقیقتو ببینه!

sara_girl
22-04-2012, 16:57
دنیای بی تو...
مثل صبح بهاری بی گنجشک؛
نه اینکه زیبا نباشد...
جذاب نیست!!!

Mahdi/s
22-04-2012, 17:08
بیخودی پرسیدیم

حال همدیگر را

که بگوییم محبت داریم....

بیخودی خندیدیم
که بگوییم دلی خوش داریم

بیخودی حرف زدیم
که بگوییم زبان هم داریم

و قفس هامان را
زود زود رنگ زدیم
و نشستیم لب رود
و به آب سنگ زدیم

ما به هر دیواری
آینه بخشیدیم
که تصور بکنیم
یک نفر با ماهست

ما زمان را دیدیم
خسته در ثانیه ها
باز با خود گفتیم
شب زیبایی هست!

بیخودی پرسه زدیم
صبحمان شب بشود

بیخودی حرص زدیم
سهممان کم نشود

ما خدا را با خود
سر دعوا بردیم
و قسم ها خوردیم
ما به هم بد کردیم
ما به هم بد گفتیم

بیخودی داد زدیم
که بگوییم توانا هستیم

بیخودی پرسیدیم
حال همدیگر را
که بگوییم محبت داریم

بیخودی ترسیدیم
از بیان غم خود
و تصور کردیم
که شهامت داریم

ما حقیقت ها را
زیر پا له کردیم
و چقدر حظ بردیم
که زرنگی کردیم

روی هر حادثه ای
حرفی از پول زدیم
از شما می پرسم
ما که را گول زدیم ؟!

sara_girl
23-04-2012, 10:38
شناختن ِ آدمهایی که دوستشان داریم ،
یعنـی ؛
درک ِ تنهایی ِشان ....
دل ِ شیر می خواهد این کار ...!
میشناسی ام !؟

M0RTEZA_R
23-04-2012, 18:42
تو باور نداري اين حرف ها را! وگرنه...
من سالهاست براي آنکه در فال ِ تو باشم
در قهوه تــو غرق شده ام !

part gah
23-04-2012, 18:54
شب نزديک است ...!

هر شب دستم را تنهــــــا ...

بر شانه ي تنهاي شـــــــــب ميگذارم ؛

و برايش از " تـــــــــــو " ميگويم .....

بـــــــــــاران ميگيرد !!!!

Rjoun
23-04-2012, 20:38
میان حرف زدن تا عمل کردن
راه طولانی نیست...
تنها فکر کردن را باید پیمود...
تا آنجا که مرگ صبور باشد می مانم...
تا بیایی...
می دانم...می دانی...
باز هم می مانم...
اما
می دانم...می دانی...
دیگر نمی آیی...
هرچند
می دانم...می دانی...
چقدر دوستت دارم...
و می دانم...می دانی...
می توانم دوستت داشته باشم...
اما
از میان این همه دانستن ها تنها...
نمی دانم...
چرا تو را دوست می دارم...
و
نمی دانی...
چرا باید مرا دوست داشته باشی...
و هردو نمی دانیم
و چگونه خواهد بود...
آینده ام...
اما
می دانم...می دانی...
مهم نیست
دنیایم...
برایت...
تو نباشی...
دیگران باشند...
اما
مهم نیست
دنیایم...
برایم...
دیگران باشند...
تو نباشی
افسوس
می دانم...نمی دانی...

Iᄃ乇 乃Ծリ
23-04-2012, 22:07
همیشه با کسے دردُ دل کنید که دو چیز داشته باشد

یکے "درد" دیگرے "دل" !

غیر از این باشد به تو مےخندد

M O B I N
24-04-2012, 18:50
من بادبانم باز

در طوفان روزگار

چه بی پروا میروم ....

unknown47
25-04-2012, 13:52
خیلی خستم...
خسته از دنیا
خسته از آدمای دنیا
خسته از اونی که هر روز توی آینه میبینمش
خستم از همه چیز.......
ولی نمیدونم چرا با این که این همه خستم
هربار که بهت میگم دوست دارم یه جون تازه ای میگیرم!
.
.
.
رفتم توی این فکر که اگه یه روز تو همینو بهم بگی چه بلایی سرم میاد!؟

R A H A
25-04-2012, 22:09
گاهی، فقط گاهی فکر میکنم تمامش یک سوء تفاهم است؛
آن خنده ها، دستهای در هم گره کرده، نگاه های گرم..
دستهایم را می گیرد و می خندد…
بعد هر چه فکر میکنم یادم نمی آید به چه فکر میکردم!

Iᄃ乇 乃Ծリ
26-04-2012, 20:58
اگه
ميخواي کسي رو که دوستش داري رهات کنه بره
فقط يه بار از ته دل بهش بگو
دوستت دارم
اگه موند من شاه رگم رو ميدم
امتحانش مجانيه...

Rjoun
26-04-2012, 22:51
تو کجایی سهراب
تو کجایی سهراب
آب را گل کردند.....
چشم ها را بستند و چه با دل کردند......
وای ....

سهراب کجایی آخر ....
زخمها بر دلِ عاشق کردند.....
خون به چشمِ شقایق کردند...
تو کجایی سهراب ...

که همین نزدیکی عشق را دار زدند...
همه جا سایهٔ دیوار زدند ...
ای سهراب کجایی که ببینی..
.حالِ دلِ خوش...
مثقالی است.......
دلِ خوش سیری چند ؟ .......
صبرکن سهراب ...! ....قایقت جا دارد ...!...

F l o w e r
27-04-2012, 01:06
.


خـوآب نـیــستــґ..

چشـــґ بر هــم گذاشتــﮧ اґ

تــآ نبینـــґ

این همـﮧ دو رنـگـــے را یک جـــــآ / ..

.

Puneh.A
27-04-2012, 12:46
گفتی " دست از سرم بردار"

دست از سرت بر میدارم و می اندازم "دور گردنت"

M O B I N
27-04-2012, 18:32
در جاده های بی کسی
من چه سنگین میروم

سایه افکنده سیاهی بر راه من
من با پاهای زخمی میروم

..
..
..

بی کس و تنها براه بی کسی
من به تقدیری نا نوشته ، آرام میروم

hamid_diablo
27-04-2012, 18:47
پشت دندانه های تاریخ ادیانم
آب پاشیده ام و
تاریخ دندان گیر نبودن دندان هایم را
به چرتکه انداختم!
از دندان شیری تا
عاریه ای!

sara_girl
28-04-2012, 12:30
هر بار که میخواهم به سمتت بیایم یادم می افتد "دلتنگــــی" هرگز بهانه خوبی برای تکرار یک اشتباه نیست

part gah
28-04-2012, 13:47
دل را

بد نام نکنیم

آنچه بعضی ها در سینه دارند

کاروان سراست نه دل ...!

Iᄃ乇 乃Ծリ
28-04-2012, 22:07
وقتـــی مــــــرا

شمــــا خطاب میکنی

یا آقا..

منــــی که تـا دیــــروز

عـــــــــــزیز دلـت بودم

درد دارد ،

درد ...
...

hamid_diablo
29-04-2012, 20:52
سنگ یادت را دوباره به دریاچه دلم انداختی
دلم لرزید
رودخانه ی گریه جاری شد
و دریاچه ی دلم دوباره پر شد

unknown47
29-04-2012, 21:46
تـو تـمام مـعـنای تـعـفنی ،

که از جـسد ِ عـشق بلـنـد مـی شود ...

تـو را در - جـوب - بـایـد شـست

تـا لجـن هـا هـمه خـوشـحال شونـد

کـه ...کـثیف تـر از خـودشان هـم هـست

sara_girl
29-04-2012, 21:52
نمی خواهم بعد از مرگم به احترامم یك دقیقه سكوت كنی...
اكنون كه زبانت نیش دارد، دهانت را ببند!

part gah
30-04-2012, 00:44
شمــا را بـہ خـُدا و مسيـــح و محمـد
بـہ سنـگـــ و لاتـــ و مـَناتـــ
بـہ اهـــورا و آتـشـــ و زرتشتـــــ

شُمــا را بہ هــر چـِہ کہ مــے پرستيــد
دستــــ از سـر منـ و تنهايـے زبانـ بستہ امــــ برداريــد

مـے خواهمـــ دَمـے کہ نہ
مـے خواهمـــ عـُمـرے بياسايــمــ ـ ـ

sara_girl
30-04-2012, 12:31
آرام چشم هایت را روی هم بگذار.

من بیدار می مانم و کابوس ها را یکی یکی

از اتاقت دور خواهم کرد.

فقط سعی کن یک شب

خواب آرزوهایم را ببینی...!!

hamid_diablo
30-04-2012, 13:44
من گم شده ام،
پشت پنج سالگی ام...
آخرین بار
چشمان سیاه پرسشگری
به صورت داشتم،
و شالگردنی سپید
و بیست سال است
که چراغ به دست
کوچه به کوچه می روم

Iᄃ乇 乃Ծリ
30-04-2012, 21:59
دیگر کمتر اشـــک می ریزم...
دارم بُــــــــزرگ می شوم
یا سنـــــــگ .... !!!
خدا میداند...

unknown47
01-05-2012, 11:26
دلم واسش میسوزه
آخه هیچوقت معنی دوست داشتنمو نفهمید
دلم واسش میسوزه
اونقدر میسوزه
که گاهی بد دلمو آتیش میزنه....



me

sara_girl
01-05-2012, 12:15
قاصدک!
ابرهای همه عالم شب و روز
در دلم می گریند ...

Hadi King
01-05-2012, 14:24
اگر کسی را دوست داشته باشی ،
نمی تونی توی چشم های اون زل بزنی ..
نمی تونی دوريش را تحمل کنی
نمی تونی بهش بگی که چقدر دوستش داری
نمی تونی بهش بگی چقدر بهش نياز داری
واسه همينه که عاشق ها ديوونه ميشن !

Ghorbat22
01-05-2012, 20:25
محــ ــلول بغــ ــض هـــایم

غلیط تــر از آن است

که رقیق شـــ ــود

با چنـد قطره اشـــ ــک

Iᄃ乇 乃Ծリ
01-05-2012, 21:37
این روزهـــا

بغـــــض دارمــ ...

گریــــه دارم

آهــــــــــــــــــــ دارم !!!

تــــــــــــا دلت بخواهد ...


بازیگـــر خوبـــی شده ام

می خنـــدم

حتی خودم هم بـــاورم میشود

که من خوبم ...

خوبـــــــــــ ـــــــــــ ــــــــــــــــــه خـــــــــوب . . . . .

ramin1988
02-05-2012, 09:34
قسمت اگر باشد
امسال هم برایت عروسی می‌‌گیرم
یک شب مهتابی تابستان ( همانطور که خودت دوست داشتی )
دورِ حوضِ خانه صندلی‌ می‌‌چینیم ( نخندی ولی‌ تازگی‌ها دو تا خریده‌ام ... خیلی‌ قشنگ ... خیلی‌ قشنگ )
آب پاشی می‌‌کنیم
چراغانی می‌‌کنیم
شیرینی‌ پاپیونی سفارش می‌‌دهیم
نقل بادامی‌ می‌خریم
بریز و بپاشی می‌کنیم برای خودمان
هر کس را هم که دوست داشتی دعوت کن ( هر کس که دوست دارد ما با هم باشیم)
موسیقی هم لازم نیست اصلا ( به احترام آقا جانِ شما که مذهبی‌ ‌ست )
قسمت باشد
لباس سفید تنت می‌‌کنی‌
مثل فرشته ها
مثلِ تازه عروس ها
مثلِ هر سال که من اینجا برای تو عروسی می‌‌گیرم
تو را به روحِ مادر جانت اگر گریه کنی‌
این خانه ، آن خانه ندارد ( دارد ، دارد ... دا ا ا ا ا ا ا ا ر د )
کنارِ هر که باشی‌
هر کجا که باشی‌
لباس سفید که بپوشی‌
باز عروس منی
فقط سفید بپوشی
مثل فرشته ها

گاهی‌ وقت‌ها آدم با آرزوهاش پیر میشه

گاهی‌ وقت‌ها هم ... آرزو‌ها آدم رو پیر می‌‌کنه
Ramin 1988

babakiyan
02-05-2012, 11:33
من اگر آدم شوم حوا برایم می شوی؟
لحظه کافر شوم ای بت خدایم می شوی؟
من اگر از ناکجایی های خود هم بگذارم مهربان تو همنشین هر کجایم می شوی؟
من تمام عمر خود هم برایت تب کنم ... ...
نازنین آیا تو یک لحظه فدایم می شوی؟
بهترین خاتون خود را در شبی مدفون کنم شهرزاد هر شب این قصه هایم می شوی؟
از فراق دوریت با...

Iᄃ乇 乃Ծリ
02-05-2012, 13:06
خدایا دیگر میترسم از آدمهایی که عاشق نمیشوند
اما خوب بلدند عاشق کردن را ...

hamid_diablo
02-05-2012, 14:27
رسیدن یا نرسیدن چه اهمیتی دارد

تاوقتی در ایستگاه قلبم

سر قرار همیشگی

می مانی.

R A H A
02-05-2012, 19:23
زندگي با همه ی خوب و بدش مي گذرد
تو از اين رهگذر يكروزه
در اجاق سردت
آتشي برپا كن
تا مگر شعله رنگين حرارت خيزش
به دلت گرمي خاصي بدهد

Iᄃ乇 乃Ծリ
02-05-2012, 23:40
خُــدایــا .. تا خـــرخـــره پـُـــر از دلتنگــــی َـم
مـــرســی! دیگــه میــل ندارمـــــــــــ : (

part gah
03-05-2012, 10:35
عادت کرده ام

به طعم قهوه

به آدم های پشت پنجره ی کافه...

به دست هایی که می روند

آدم هایی که نمی مانند...

به تو

که رو برویم نشسته ای

قهوه ات را به هم میزنی

می نوشی می روی...

یکی به آدم های پشت پنجره ی کافه

اضافه می شود...!

sara_girl
03-05-2012, 13:19
دستانت را در برابرم مشت میکنی

و میپرسی:

گل یا پوچ؟

و من در دل میگویم:

فقط دستانت!

R A H A
03-05-2012, 15:00
کسي چه مي داند شايد،
اين قدر همديگر را دوست نمي داشتيم
اگر از دور به تماشاي روح هم نمي نشستيم

LittLe_BeAr
03-05-2012, 16:33
میتـَـرســم از ...


آدمـ هـــایـی کـــه عــاشِــق نیستــند


ولـــی عـــاشِـــق کـــردنــ را خـــوب بَلــدنـــد !

part gah
04-05-2012, 11:03
تــــو


با من غریبه‌ای،


مـــن


با خــــــــودم.


ولی...


این طور که نمی‌شود!


اصلاً مــــــــن به جهنـــــــــم؛


شما با هم دوست باشید...

hamid_diablo
04-05-2012, 12:04
با تمام ابری بودنم

ناودان کوچک دلم

بارش تو را

تمنا میکند

از اسمان زندگی

Iᄃ乇 乃Ծリ
04-05-2012, 18:37
خودت را تصور کن
بی او
شاید بفهمی چه کشیدم
بی تو...

R A H A
04-05-2012, 19:16
دوست داشتن،

صدای چرخاندن کلید است در قفل.

عشق،

باز نشدن آن.

کاری که ما بلدیم اما...

باز کردن در است

با لگد...

Rjoun
04-05-2012, 20:39
هیچکس همراه نیست...
تنهای اول!

Hadi King
04-05-2012, 22:27
حواست به دلـــــــــــــت باشد

آن را هــــــــرجایی نگذار ...

این روزها دل را می دزدند

بعد که به دردشان نخورد

جای صندوق پست آن را به سطل اشغـــــــــال می اندازند

و تــــــــــــو خوب میدانی دلی که المثنی شد

دیگر دل نمیشود ...

BigC
04-05-2012, 23:20
لنگه های چوبی در حیاطمان

گرچه کهنه اند و جیر جیر می کنند

محکمند !

خوش به حالشان

که لنگه ی همند .....




زنده یاد حسین پناهی

unknown47
05-05-2012, 10:15
دست خالی حکم کردم برایت!
گفتم : خشت !
بلکه دانه دانه جمع کنیم و خانه را بسازیم!
" آس حکم " دستمان نبود !
خدا خوب ما را بُر نزده بود

part gah
05-05-2012, 10:53
کــاش ..


با هم در کوچه های این شهر راه برویم.


می خواهم جاهایی را که مُرده ام نشانت بدهم !

rex123
05-05-2012, 11:13
صدایی می آید...
دلم از تنگی به درد می آید
الان آهنگ تلخی با رفتنش در آید..
ریتم گریه هایم به رد پاهایش نمی آید!؟!
افسوس سکوت رفتنش هم به من نمی آید،
تا میرود صدایم به وجد آید!
شنیدن هق هق برایش هم به کشک آید..
گرچه رفت و دلم سوخت ولی ای کاش سر عقل آید!
صبر دل من یک روز به سر آید!

R A H A
05-05-2012, 19:45
به دنبال واژه مباش

کلمات فریبمان می دهند

وقتی اولین حرف الفبا سرش کلاه برود

باید فاتحه کلمات دیگر را خواند

ramin1988
05-05-2012, 20:32
بعد از تو درهای این خونه همیشه بازه ...... همیشه

که شاید ..... شاید یک روزی .......

نه، نه فکر نمیکنم .......

اصلا بزار دزد بزنه به این خونه ......

مهم نیست ...... مهم من بودم که تو بردی

( رامین 1988 )

hoosein saba
06-05-2012, 10:10
... و داستان غم انگیزیست

دستی که داس را برداشت

همان دستیست که یک روز در مزرعه گندم کاشت ...

F l o w e r
06-05-2012, 10:10
ســـلام خدمـت دوستــان گرامی /


نظر دوستـان رو به ذکر چند نکته مهم جلب میکنم ..




★★★

در قرار دادن اشعار ، در صورت وجود تاپیک مجـزا برای شاعر مورد نظر، اولویت با آن تاپیک می باشد . ( فهـرست تاپـیــک ها ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) )



★★

در صورت وجود نـداشتن تاپیکی مجـزا برای شاعر مد نظر ، اشعار را با ذکـر نـام شاعر در یکی از تاپیک های مرتبط قرار دهید.

اشعار شاعران ایران زمین ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])
اشعار شاعران جهان ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])

اشعار شاعران جـوان و همچنین شاعرانی که دارای تاپیک اختصاصی نیستن برای حفظ حقـوق معـنـــوی آثار بجــای منتقل
شدن به تاپیک " شعـر و احسـاس " به همراه نـــــام شاعر / شعر به تاپیک اشعار شاعران ایران زمین منتقل خواهند شد .

مابقی اشعار درصورت داشتن شرایط ذکـر شده در پسـت اول به نسخه ی اصلی تاپیک شعـر و احسـاس منتقل خواهنـد شد .





به منظور قـرار دادن اشعـار و یا دست نوشتـه های خــــــــــــــــــود از تاپیک دل نوشته های خط خطی من ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) استـفـاده کنید .






هر گونه سوال پیرامون قوانین ، انجمن ، پیشنهادات و انتقادات خود را صرفا در زیر
مجموعه ارایه پیشنهاد / انتقاد جدید ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) و یا از طریق پیغام خصوصی مطـرح کنید.



ممنـــون از همکاری شمــا


.

unknown47
06-05-2012, 12:53
هميشه در حالي كه...
يه عالمه حرف بيخ گلوت چسبيده !
يه عالمه اشك تو چشاته !
يه عالمه حسرت تودلت تلنبار شده...
بايد بگي :
بي خيال...

part gah
06-05-2012, 16:09
نمی دانم
خبر آمدنت به دنیای مجازی
درست بود ،ی انه
در شهر از تو خبری نبود
گمان می کنم
آمدی
ولی مثل همیشه با واهمه
با چراغ خاموش آمدی

تالار گفتگو
خیلی زود شلوغ شد
تمام مردان شاعر
ساعتها منتظرند
که بخوانی شعرهایشان را
لایکی و کامنتی
بر فراخور حالشان بگذاری

من باید بنشینم انتهای تالار
مثل شبهای قبل
ولی می دانی
بیشتر از همه دوستت دارم
حتی اگر
روی لجبازی همیشگی
شعرهایم را نخوانی
من دلم
به همین قصه های نخوانده
خوش است

Puneh.A
06-05-2012, 16:39
بعضی چیزا تا ابد توی ذهن حک میشه

مثل فراموش نکردن یک محبت بی ریا

یا یک زخم عمیق که از دوست روی قلبت می مونه !!!

unknown47
07-05-2012, 14:45
میمیرم
وقتی تصور میکنم
که او
هرروز
دست هایی را لمس میکند
که من
هرروز
آرزوی داشتن آنها را میکنم ...

sara_girl
07-05-2012, 17:25
مِــثــﮧ خوابــے مِــثــﮧ رویا مِــثــﮧ آرامِشِ دَریا...
مِــثــﮧ آسِمونِ آبـــے آرومـــے وَقتـــے کِه خوابــــے...
مِــثــﮧ پَروانِــﮧ نَجیبـــے تو یِــﮧ رویاے عَجیبـــے ...

part gah
07-05-2012, 18:39
و من هر روز از خودم میپرسم؟!!


اینها که میگویند نوشته هایم زیباست !...


اگر ..


چشمهای تـــــــو را می دیدند !


چه می گفتند !!؟؟

hamid_diablo
07-05-2012, 19:05
رنگها!...
رنگ می بازند
پیش نگاهت
کور و لال می شوند
شعر ها!...

sara_girl
08-05-2012, 10:40
تــو ماه را
بیشتر از همه دوست می‌داشتی

و حالا
ماه هر شب
تو را به یادِ من می‌آورد
می‌خواهم فراموشت کنم
اما این ماه
با هیچ دستمالی
از پنجره‌ها پاک نمی‌شود ...!
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

unknown47
08-05-2012, 15:25
تو دروغ می گــــــویی تا مـــن خوشــــــحال شوم
و من احمــــــق می شوم تا تو دلگیــــــر نشوي...

عجب معاملۀ پایاپایی ؛مگه نه ؟؟

M O B I N
08-05-2012, 22:33
دلم خون است چه کنم ؟

دیگر نمیدانم چند زخم روی تنم دارم

کوچه ها را خمیده

دست به دست دیوار میروم

در راه تنها روی شانه های خود میخوابم

تنها میروم و تنها می آیم

دیگر راننده هم با پرسیدن" چند نفری " به من تیکه می اندازد ...

...

...

...


M O B I N

sara_girl
09-05-2012, 09:33
هر از گاهی توقف در ایستگاه بین راه،
فرصت خوبیست برای دیدن مسیر طی شده و نگریستن به راهی که پیش روست....
گاهی برای رسیدن ، نبــــاید رفت!!!!

part gah
09-05-2012, 18:10
خَستــﮧاَم فَـردا نِگاهَت را بَرایَمـ پُست کُـטּ

یک بَغـَل حال و هَوایَت را بَرایَمـ پُست کُـטּ


گوشَم اَز آواز غَمگیـטּ سُکوتِ شَب پُراَست

لُطفا آن لَحـטּ صِدایَت را بَرایَمـ پُست کُـטּ

R A H A
09-05-2012, 21:52
این روزها چیزی کــــــم استـــــــــ
چیزی شبه حسی داغـــــــــــ
شبیه لحظه ای سوزندهـــــــ
شبیه دمــــــ
ارامشـــــــ
اریــــــ اریـــــــــ
این روزها اغوشت کم استـــــــــ ...!

sara_girl
10-05-2012, 13:12
پنج انگشتـــــــــ دارم که از خـــــــودم به تــــــــو وابسته ترند
نیستی ببینی که چه اعتصاب سردی
از نبودنت کرده اند!!

part gah
10-05-2012, 15:42
همه ی خــــــــودم را مال تو کرده ام


چقــــدر دنیای تـــــــو بزرگــــــــ است


هنوز از تنهایی سخن می گویی


چقدر کم هستم!

unknown47
10-05-2012, 22:59
عمریست نشسته ام . . .
پای لرز خربزه هایی که هیچوقت
یادم نمی آید کی خوردمشان . . .

farzanehpaksima
11-05-2012, 06:16
یکــ غریبہ میخواهـــــــــــــــــــ ــــــم

بیاید بنشیـــــــــند فقط سکوت کنـــــــــــــــد
و من هے حرفـــــــــــــــ بزنم و بزنم و بزنم.........
تا کمے کمـ شود این همـــــــــــــــــــــــ ـــہ بار
بعــــــــد بلند شود و برود
انگــــــــــــــار نه انگــــــــــــــــــار... .. .. .

sara_girl
11-05-2012, 12:45
آنقدر دستهایت مهربان است ..... که حتی ساعت هم روی آن خواب می رود مــــادرم:40::40::40:

Mehran-King
11-05-2012, 14:27
هرجا هستم با خیالت پرم از شعر و ترانه
ای همیشگیترین عشق توی مرگ عاشقانه
عاشقانه ی منیو همه ی بود و نبودم
تو که نیستی تا ببینی پر از درد وجودم

D4Rk knight
11-05-2012, 15:21
تو بردی...

همه هورا کشیدند...

حالا پایت را از روی خرده های دلم بردار...

کافیست...

Mahdi Hero
11-05-2012, 20:14
مثل این است کسی را در من خاک می‌کنند. شب دارد می‌آید و من با کمال میل روز را تقدیمش می‌کنم. نشسته‌ام روی پله‌های حیاط و فکر می‌کنم چه چیزی غمگین‌تر و زیباتر از اینکه در یکی از آخرین روزهای اردی‌بهشت روی پله‌های حیاط نشسته باشی، باد عطر گل‌های اقاقیای توی کوچه را بیاورد، ببینی که پرستوها برگشته‌اند، و تو هنوز زنده‌ای.

part gah
12-05-2012, 10:57
اولین و آخرین پسری که جلویش زانو خواهم زد.....

..... پسرم خواهد بود......

...... آنهم برای بستن بند کفشهایش.......

sara_girl
12-05-2012, 16:44
باید خودم را ببرم خانه !

باید ببرم صورتش را بشویم…

ببرم دراز بکشد…

دلداریش بدهم ، که فکر نکند…

بگویم نگران نباش ، میگذرد…

باید خودم را ببرم بخوابد…

" من " خسته است …!

unknown47
13-05-2012, 10:29
هَروَقتــــــ دَر آغوشِــــــ مَنــــ بُودے چِشمآنَت رآ میَبستــے …

نِمیدآنَم بِہ خآطِر اِحسآسِ زیآد بود یآ خُود رآ دَر آغوشِ دیگرے تَصَوُر میکَردے …

Sufia
13-05-2012, 10:40
هنوز هم چشمانم، نگاهت را؛
نگاهم، لبانت را؛
و لبانم، لبانت را نشانه ميرود
در طلب يک بوسه ...
هنوز هم زيباست انتظار آغوشت را کشيدن
حتّی زيباتر از گذشته

part gah
13-05-2012, 12:43
غفلت کرده ای مــادر!

پشت یک قلب عاشق

فرزندت آرام آرام می میــرد

و تــو...

فراموش کردن را به من نیاموختی ~ مادر!

Sufia
14-05-2012, 07:59
صدای احساسم را شنیدی
نگاه عاشقم را هم دیدی

اما با بی مهری گفتی

احساست کمی خش دارد
عشقت تب زیادی دارد

ای کاش حقیقت را می گفتی

می گفتی که احساس پاکم برایت دردسر دارد
عشقم حتی یک لک هم ندارد

hamijoon
14-05-2012, 08:35
صبورم !!!

به اندازه ای که
بهانه ای
دست احساسِ دمدمیَت ندهم

...


---------- Post added at 09:35 AM ---------- Previous post was at 09:33 AM ----------

دلم ميخواهد شب باشد، من باشم و تو ...
به خيالم تو خواب باشي ...

نگاهت كنم، آرام ببوسمت...
نوازشت كنم...
و آرام بگويم دوستت دارم ...
و تمام حرفهاي دلم را كه وقتي نگاهم ميكني نميتوانم بگويم عاشقانه نجوا كنم...
و تو در سكوت بشنوي و از عشقم سر كيف شوي ، اما ...
چشمانت را باز نكني و به خيالم خواب باشي... !
من هم به خيالت ندانستم كه بيداري ... !

Mahdi Hero
14-05-2012, 11:40
هیچ دلیلی، مطلقا هیچ دلیلی برای ادامه دادن به زندگی‌ام ندارم. نشسته ام روبروی مانیتور و به عکسم نگاه می‌کنم. زندگی من همان سیگار نیم‌سوخته‌ای است که متاسفانه انگار قصد تمام شدن ندارد. کف اتاق پر است از کتاب. همچون گورستانی که روی بعضی از سنگ قبرهایش نام مترجم هم آمده‌ باشد. یکی از این کتاب ها، کتابی است به نام «فضای پروستی» نوشته‌ی «ژرژ پوله» او در این کتاب از این می‌گوید که چگونه در کتابِ پروست مکان ها به حضورهای انسانی گره خورده‌اند. و معمولا شخصیت های داستانی اولین بار در منظره‌ای پدیدار می شوند که پیش‌تر نویسنده با چنان وسواسی آن را شرح داده که حتا در حضورهای بعدی‌ و در مکان های دیگر هم، در پیوند با آن منظره ی نخستین به یاد می‌آیند. روی جلد کتاب تابلویی است اثر «کلود مونه»؛ تصویر دختر جوانی که از پشت یک پنجره -شاید هم یک در- دیده می شود. این تصویر همان تصویری است که من دوست دارم حضورم با آن گره خورده باشد. دوست دارم من هم آنجا می‌بودم. نه در کنار دختر، بلکه در طرف دیگر پنجره؛ درست روبروی او. و طوری ایستاده باشم که کسی نتواند تصویر پشت پنجره را تشخیص بدهد. اینکه کیست که من این‌گونه خیره‌اش شده‌ام. یک دوست، یک معشوق. سایه‌ی خودم، یا مرگ.


زاهد بارخدا

farzanehpaksima
14-05-2012, 13:02
بعضی اشکا ...



بی دلیل ...


بی بهانه ...


یه دفعه ای ...


نصف شبی ...


عجیب آدم رو آروم می کنن !!!

sara_girl
14-05-2012, 14:45
انسان ها به ناگهان شکسته نمی شوند

این ماییم که دیر به دیر نگاهشان میکنیم . . .!!

hamid_diablo
15-05-2012, 19:13
تولید مثل ( دفتر شعر تنقلات )


مغزِ خام،چشمِ شور
دستِ بی نمک،زبانِ تلخ
خشک و بی مزه
یَخِ یَخ

تازه می فهمم آشپز که دوتا شود،چه گندی می زنند!



امیر بختیاری

R A H A
15-05-2012, 19:22
لنگر کشتی قلبـــــــــــم را تو بالا کشیدیــــــــ

و من اکنون میان دریای عشـــــق سرگردانمـــــــــ

کجایــــــــی ناخدا؟!!!

m_kh111
15-05-2012, 20:03
هرچه به خودمان زنگ میزنیم
اشغال است
ما با که حرف می زنیم؟!


رسول ادهمی

sara_girl
15-05-2012, 21:36
آدم ها لالت می کنند ؛
بعد هی می پرسند : چرا حرف نمی زنی ؟!
این خنده دار ترین نمایشنامه ی دنیاست ... !!!

unknown47
15-05-2012, 22:55
کسی که تمام دغدغه اش، ست کردن رنگ رژ لبش با لباسش است توان درد دل های یک مرد را ندارد.،
حرف مرد را یا مرد میفهمد یا دود سیگارش....

---------- Post added at 11:55 PM ---------- Previous post was at 11:53 PM ----------

کسی که تمام دغدغه اش، ست کردن رنگ رژ لبش با لباسش است توان درد دل های یک مرد را ندارد.،
حرف مرد را یا مرد میفهمد یا دود سیگارش....

hamed29
16-05-2012, 00:45
ناسزاهایت را نثارش میکنی بی کم و کاست؛ دوستت دارم ها را اما فرو میخوری...

خشم هایت را مغرورانه خالی میکنی؛بغض هایش را ولی نمیبینی

قلبش را میشکنی و او دلتنگیهایش را حواله ی گوش های نا آشنا میکند

اینچنین عذابش میدهی و تمام فلسفه ات این است: مبادا پر رو شود!

اینجاست دلیل رنگ باختن آن حسی که نامش را عشق میگذاری...

sara_girl
16-05-2012, 09:37
می گویند دل به دل راه دارد ...
...
پس چرا ؟
وقتی دلم را شکستی ... !
دلـــت نشکســت؟

R A H A
16-05-2012, 10:17
در نگاه ات همه ی مهربانی‌هاستـــــ

قاصدی که زندگی را خبر می‌دهد.

و در سکوت ات همه ی صداها:

فریادی که بودن را تجربه می‌کنـــد.




احمد شاملو

hamed29
16-05-2012, 12:47
جوانی وازه ایست نا مأنوس
جوان را اراده ای باید،امیدی به فردا و ...
و من تهی از اینهایم
شاید هم ...
آه ! عجب مکافاتی دارد این پیری زودرس

fary jun
16-05-2012, 15:31
مــــــن هنوز بی قرارتـــــــــــــ ـــــــــ‌ ــــ ـم

حتــــــــــــــ‌ ـــــــــ ـــــ ـــ ــ ـی ...

حتی اگه هیچوقت قراری در كار نباشه ...

unknown47
16-05-2012, 17:44
لعنـــــــــــــــت به همه ضرب*المثل*های جهان
که هروقت لازم*شان داری،
برعکس از آب درمی*آینــــــــــــد...
مثلا همین حــــــــــــــــــــالا
که من تو را می*خواهم
و طبق معمول،
خواستن نتوانستن استـــــــــــــــــــ.....!

farzanehpaksima
17-05-2012, 09:07
تـو را هـرگـز نمـي بخـشمــ

اگـر بـه چـشمـانـت نـياموخـته بـاشي

صـداقـت را . . .

sara_girl
17-05-2012, 11:13
بعضـی وقتـــھآ.....دنبآلـ یکـــ کلـید\"Shift\" میگردمـ....برآے دیدنـ اونـ روے آدمـھــا

M0RTEZA_R
17-05-2012, 12:29
برمودای من ( دفتر شعر رفاه )



عمری کاشتم ….

به امید برداشت

به غفلتی دادم

هم داشت و هم برداشت



دریا بودم

و احساسم به لطافت آب

و قلبم به آرامی ِ

آرامش ِ آبی آن

بی تلاطم … بی موج



کشتزاری بودم

با شاخه های طلایی گندم

که در نوازش باد

می رقصید آرام



آوازم را بلبل

به حسادت می نشست



نمیدانم شیطان

در کجا

به شکار آرامشم آمد



زیرا می دانم

فقط

از آن زمان

در برمودای غرور خویش

گم شدم ..



رضا فلاح لنگرودی

R A H A
17-05-2012, 18:28
این بار تو بگو دوستـــــــــت دارم


نترس


من آسمان را گرفته ام که به زمین نیاید!!!

m_kh111
17-05-2012, 18:46
از سیم تلفنی که زنگ نمی خورد
به جای نخ استفاده کنید
بغض تنهایی تان را کمی باد کنید
نخ را به آن ببندید و به پارک بروید
بعد از چند دقیقه خواهید دید
یک بادکنک فروش حرفه ای هستید.

مهدی علاقمند

hamid_diablo
17-05-2012, 19:22
اسیر تاریکی


روز را در قلعه تاریکی شب
زندانی کردند
ای تو که روز منی
در کدامین قلعه زندانی شده ای
کدامین عفریت ماه من را برای خود خواست؟
من منتظر طلوع فردایم



نسرین دوره

F l o w e r
17-05-2012, 19:34
گفتنـد : بـﮧ انـدازه ـﮯ گلـیـــــــم هایتـان / ..

و بـﮧ انـدازه ـﮯ دهــــان هایتـان

امــــــا ..

حرفـﮯ از وسـعـــــت آرزو هایـمـــان نزدند / ! !

LittLe_BeAr
17-05-2012, 20:10
بـزرگ که میشــــوی....
غُصـه هایت زودتـر از خـودت،قـَد می کِشــند،
دَرد هـایت نــیز!

غــافل از آنکه لبخــندهـایت را،
در آلبــوم کـودکــی ات جــا گــُذاشتــی.....

rex123
17-05-2012, 20:23
دل هم براي خود دلايلي دارد
آقاي پاسكال دمت گرم!
ديگر بشر ني متفكر نيست
دور افكنيد
منطق بيهوده را
منطق ، استقرا ، عليت ، تجربه
اين ها كليد درك جهان نيستند ...

رحیمی-شمشیر معشوقه قلم

rex123
18-05-2012, 08:50
در دلم غوغاست

آتش زير خاكستر

مي سوزاندم چو شمع

ذره ذره ي وجودم را آب مي كند

تا كي شعله و زبانه كشد

لب فروبسته و هيچ نگويم از رنج درونم

لبم خندان و دلم خونين از اين آتش درون

در دلم غوغاست ...

انوری

R A H A
18-05-2012, 10:25
تنها دلیل شاعری های من ..



مثل یک روحی ؛ رهــــــــــــــا از بند زندان و تنی!


دور هم باشی اگر از من ٬ همیشه با منی


تو همیشه بی خبر مهمان بغضم می شوی


بی هوا از چشم های خسته ام سر می زنی...



رویا باقری

sara_girl
18-05-2012, 11:37
بیــــــا قَـــــرار بُگـــذاریـم کـــه . . .

هیـــچ وَقــت با هَـــم قَــــــرار ی نَــــداشته باشیــــم !

بُـــگذار هَمیشــــه اِتفـــــاق بیافتـــد !

این طـــور بـــــهتر اَســـت مَـــن هَـــر لَـــــحظه مُنتَـــظر اتفاقـَـــم !

منتظـــر ِ یک اتفـــاق که " تــــو " را به " مـن " برسانَــــد.

دِل اَســـت ديگــر!

نمي تَــوان دِلتَنــگي را از او گرفـــت

مَگــر ميشــود خيــسي را از آب گرفـــت؟!!

گاهــي ميريزد و خـُــرد ميــشود...

گـــاهي هَم تـَـرک بـَـر ميــدارد...

... اَمـــا باز دِل ميـــماند!

گــآهي نيــز آدم را به اوج دیوانگی می رسانَــــد...

مِثــل مَــن کــه بی تفاوتــی هایت را می بینَـــم

با تَمـــام این هـــا

مــی دانَـــم

دَر سَــطرهــای بَـــعدی این شِـــعر،


عاشِـــق کَســی می شَـــوی،


مـــی رَوم بَــرای خُــودم قَــهوه بـریـزم،

راحَـــت بـــاش...!

mim.navabi
18-05-2012, 16:27
ماگذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی...
تو بمان و دگران، وای به حال دگران...

hamid_diablo
18-05-2012, 16:37
رویایی در خواب ( دفتر شعر شقایق )


نیمه شبی از شبهای تکرار تنهایی
در خواب روزی را دیدم که تو آمدی
با ستاره ای در دستهای کوچک عشق
و من با دستانی کشیده به سوی خدا
تو را نگاه میکردم


پرویز طارمی



9➚ اشعار را به صورت کامل ، همراه با نام شعر و شاعر و در صورت امکان نام کتاب یا مجموعه شعر و منبع موثق قرار دهید.

M0RTEZA_R
18-05-2012, 19:11
شاعر: باران کیان مهر
نام شعر:دو جین اشک

دوجین اشک
یک قطره قلم
تکه ایی کاغذ تنهایی

این است راز همه ی سروده ها و ناسروده هایم برایت. . . .!

part gah
18-05-2012, 19:38
هجوم خالیِ نفس های تو

های می شود مقابلِ هویِ متروکَم٬

تو تنها انعکاسِ این اطراف بودی ولی حیفــــ که نماندی!

farzanehpaksima
18-05-2012, 23:17
از درد سخـــن گفتــــن و از درد شنیـــــدن ...

با مــردم ِ بی درد ...

ندانـــــــــــــــــی که چه دردیستــ ! ! ! !

rex123
21-05-2012, 18:34
به دادم برس اي اشک

دلم خيلي گرفته

نگو از دوري کي

نپرس از چي گرفته

تو اين تنهايي تلخ

من و يک عالمه ياد

نشسته روبرويم

کسي که رفته بر باد

کسي که وقت رفتن

دوباره عاشقم کرد ...


سرافراز- دریغ

F l o w e r
21-05-2012, 18:41
گاهــے بایـــد رفـــــت / ..

و بعضی چیــزهـا را که بـُـردنـے سـت بـا خود بــــرد ،

مثل خاطــره، مثل غــــــــــرور ..

و آنچه مانــدنـے ســت را جــــا گذاشت،

مثل یــاد، مثل لبخــنــــد ..

رفتنــت مـاندنــے مـے شود وقتـے که بـایــد بــــروـے ،

بــــــروـے / ..

و ماندنــت رفتنـــے مـے شــود وقتـے که نـبایــد بمــانـے ،

بـمــانـے / ..



" الفــ . بـــارانـــ ی "

R A H A
21-05-2012, 20:31
با نگاهت آتشــــــــــــــ می زنی

با دستت خاموشــــــــــــــ می کنی

چه کار استـــــــــ؟؟

نگاه نکنـــــــــــــــ ...

M0RTEZA_R
21-05-2012, 21:32
تكه یخی كه عاشق ابر عذاب میشود
سرقرار عاشقی همیشه آب میشود
چه كرده اي تو با دلم كه ازتو پیش دیگران
گلایه هم كه میكنم
شعر حساب میشود!


کاظم بهمنی

part gah
21-05-2012, 22:11
ســــه حرف دارد اما برای پر کردنِ تنهایی من، حرف ندارد:

.........................خـــــــــــ ا................................

part gah
22-05-2012, 09:20
ماهی نمیر... باش که دریا بیاورم


حالم بد است مثل عقابی که پیر شد
یا کفتری که زخمیِ تیرِ امیر شد

ابری قرار بود ازین جا گذر کند
پیمان شکست باد و نصیبم کویر شد..

عمری بیاد روز رهایی ترانه خواند
مرغی که در حصار قفس ها اسیر شد

رودم که در تقابل با رسم آبشار
در عین سربلندی خود، سربزیر شد

بازیچه ی قمار و غرور و شراب و شعر
عاشق که شد به حکم دلش گوشه گیر شد..

باور نمی کنم دل دریا پرست من
افتاد روی خاک و شکست و حقیر شد

- ماهی نمیر... باش که دریا بیاورم!!
- دریا کجاست!؟ تنگ بیاور که دیر شد...



پوریا شیرانی

rex123
22-05-2012, 09:49
دوباره با زبون بی زبونی گفتی :من هستم

همین نزدیکیا،دورو ورا،هر جای این دنیا

اگه با من باشی هرگز نمیذارم بشی تنها

دوباره از همه بدخلقیام،نامهربونیام گذشتی

میون اون همه تاریکی و ظلمت منو تنهام نذاشتی

درست اون لحظه ای که کل دنیا پشت به من کرد

نگاه تو همه دنیا رو واسم زیرو رو کرد

ببخش گاهی اگه بد کردم و رفتی تو از یادم

دوباره لحظه ی آخر رسیدی تو به فریادم

پر پرواز بخشیدی همون لحظه که افتادم ...


احمدپور-لحظه آخر

R A H A
22-05-2012, 15:46
میروی و من فقط نگاهت میکنم

تعجب نکن که چرا گریه نمیکنم بی تو

یک عمر فرصت برای گریستن دارم اما برای تماشای تو

همین یک لحظه باقی است

و شاید همین یک لحظه اجازه زیستن در چشمانــــــــــ تو را داشته باشم

unknown47
22-05-2012, 20:01
وقتــــی دلت گرفته، وقتـــــــــــی غمگینی، وقتـــــــی از زندگی سیری حواست خیلـــــــــــــــی جمع کن چون طعمــــــــــــــــــــــ ـۀ خوبی هستی...

rex123
23-05-2012, 10:00
از حالت ِ چشمان من حالِ دلم پيداست
مي بيند! اما گوييا يك عمر نابيناست !!!!!

عمري است ماهي قرمز تنگ دلم تنهاست
چشم انتظارم ليك او صياد درياهاست

در آسمان بي حضورش،‌ چون پرستويي
يك آشيان گم كرده ام، پرواز بي معناست

ديگر سزاي عاشقي پرسوختن ها نيست
با شعله ها مي رقصم اين پروانه بي پرواست

گر سمفوني محزون و دلتنگ است باكي نيست
نت هاي پاياني است، شايد آخر دنياست ...


پریشان-آخر دنیا

M0RTEZA_R
23-05-2012, 16:42
عصﺮ ﯾﺨﺒﻨﺪﺍﻥ
ﺷﺎﻋﺮ:ﻣﺤﻤﺪ ﻓﻼﺡ
ﻗﻠﻢ ﻭ ﺩﻓﺘﺮ ﻭ ﻣﻦ ﻭ ﻣﯿﺰﯼ ﺧﺶ ﺧﺶ ﺑﺮﮔﻬﺎﯼ ﭘﺎﯾﯿﺰﯼ ﺑﯽﺗﻮﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﻋﺼﺮ ﯾﺨﺒﻨﺪﺍﻥ ﺭﻭﺣﻢ ﺍﻓﺴﺮﺩ ﻗﻌﺮ ﺍﯾﻦ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﻫﺮ ﮐﺴﯽ ﺍﻧﺪﮐﯽ ﺷﺒﯿﻬﺖ ﺑﻮﺩ ﭼﻨﺪ ﻟﺤﻈﻪﻣﺮﺍﺯ ﻣﻦ ﺑﺮﺑﻮﺩ ﺍﺯ ﭼﺎﺭ ﺳﺎﻝ ﻗﺒﻞ ﮐﻪ ﺑﺪﺭﻭﺩﯼ… ﮐﺎﺵ ﯾﮑﺒﺎﺭ ﺍﻭ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﻮﺩﯼ ﻗﻠﺐ ﻣﻦ ﺑﯽ ﻫﻮﯾﺖ ﻭ ﺧﺴﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﺯﺧﻢ ﺧﻨﺠﺮ ﺯ ﻫﺮ ﻏﺮﯾﺒﻪ ﭘﺴﺖ ﺛﺎﻧﯿﻪ ﻣﯽ ﮐﺸﻢ ﻭ ﻋﻤﺮ ﻫﺪﺭ ﺭﻓﺘﻨﺖ ﺭﺍ ﻧﮑﺮﺩﻩ ﺍﻡ ﺑﺎﻭﺭ ﻭ ﺑﻪ ﻭﯾﺮﺍﻧﻪ ﺍﯼ ﻧﻤﺎﺩ ﺩﺭﺩ ﻣﻬﺪ ﺩﻟﻬﺎﯼ ﻫﺮﺯ ﻭ ﺳﻨﮕﯽ ﻭ ﺳﺮﺩ ﺩﺭ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ ﻭ ﮐﻮﭼﻪ ﻭ ﺑﺮﺯﻥ ﺑﺲ ﮐﻪ ﻧﺎﻣﺮﺩ ﺩﯾﺪﻡ ﻭ ﻧﺎﺯﻥ ﺩﯾﻮ ﻭ ﺩﺩ ﺭﺍ ﻣﻠﻮﻟﻢ ﻭ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﮐﯿﻤﯿﺎ ﺷﺪ ﺑﻪ ﮐﻨﺞ ﻗﺼﻪ ﻧﻬﺎﻥ ﻭﺭ ﻧﻪ ﻣﻦ ﻫﺮ ﮐﺠﺎ ﻧﻈﺮ ﮐﺮﺩﻡ ﯾﺎﻓﺖ ﻣﯽ ﻧﺸﻮﺩ، ﺣﺬﺭ ﮐﺮﺩﻡ ﺍﯾﻦ ﺯﻣﺎﻥ ﺳﯿﻨﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﺍﺯ ﻓﻮﻻﺩ ﻟﯿﻠﯽ ﻗﺼﻪ ﺭﻓﺖ ﺑﺎ ﻓﺮﻫﺎﺩ ﭘﺮ ﭘﺮﻭﺍﻧﻪ ﺷﻌﻠﻪ ﺍﯼ ﺷﺪ ﺳﻮﺧﺖ ﻋﺸﻖ ﺑﯿﭽﺎﺭﻩ ﺟﻨﺴﯿﺖ ﺁﻣﻮﺧﺖ ﺑﻮﺳﻪ ﺍﯼ ﮔﺸﺖ ﺑﺮ ﺗﻨﯽ ﻋﺎﺭﯼ ﻭ ﻫﻮﺱ ﺷﺪ.ﺑﻪ ﭘﯿﮑﺮﯼ ﺟﺎﺭﯼ

R A H A
23-05-2012, 20:23
هستمـــــــ ولی نیستمــــــ هر لحظه کنارتــــــ

نیستمـــــــ ولی هستمــــــ هر لحظه به یادتـــــ

part gah
23-05-2012, 21:11
بہ چِہمے خَندے تــو !؟

بہ شكَستِ دلِ مـَن

یا بہ پیروزے خویش !؟

بہ چہ مے خندے...!؟

بہ نِگاهم كه چہ مَستانہ تو را باوَر كرد!؟

یا بہ افسونگَریہ چِشمانَت

كه مرا سوخت و خاكِستر كَرد...!؟

بہ چہ مےخَندے !؟

بہ دلِ ساده ےِِ مَن مےخَندے

كه دِگر تا بہ اَبد نیز بہ فِكرِ خود نیست !؟

یا بہ جَفایَت كه مَرا زیر غُرورَت لِه كَرد !؟

بہ چہ مے خَندے !؟

بہ هم آغوشے مَن با غَم ها

یا بہ ...!!

خَنده دار اَست.....!!

بِخَند...!!

unknown47
24-05-2012, 12:34
یه وقتایی هست میبینی فقط خودتی و خودت ! دوســـت داری ، همـــدرد نداری ...خانـــواده داری ، حمــــایت نداری ... عشــق داری ، تکـــیه گاه نداری ... مثل همیشه ؛ هــمه چی داری و هــیچی نداری !

R A H A
24-05-2012, 13:38
چه حرف بی ربطیست که مرد گریه نمی کند

گاهی آنقدر بغض داری که فقط باید مرد باشی تا بتوانی گریه کنی…

farzanehpaksima
25-05-2012, 08:54
ببين..حيــوونا هيچ وقتـــ
عاشـق نميشــن...

حــالا باز بگــو حيوونا هيچـــی نميفهمن...! [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

Mohammad Yek110
25-05-2012, 09:22
می بینی؟؟؟....
همه می گن کاش زندگی ctrl+z داشت
ولی نمیدونن ctrl+z محدودیت داره
گاهی برای جبران اشتباهاتت باید Backspace رو نگه داری...

part gah
25-05-2012, 10:56
آمد به سر قرار تنهایے من

به کوپه ای از قطار تنهایے من

آمد چمدان به دست آرام نشست

تنهایے تو ، کنار تنهایے من

--------------------------------------------------------
جلیل صفربیگی



پ ن : قطــــــــــــار قلب منه...چشم تو پنجـــــــــــــره هاش

abdolahe
25-05-2012, 11:52
آدامس درس بزرگى ب ما میدهد:ازکودکى تلاش میکند ب ما بفهماند ک هیچ شیرینى اى ماندگار نیست....

hamid_diablo
25-05-2012, 12:46
یادت هست؟
بی امان
با تنِ زخمی
بر تار و پودم
می رقصیدی؟
و فریاد من
از درد عاشقی
رگ به رگ میشود

پژمان ترکمان

essi4300
25-05-2012, 16:18
بیشمارند آنهایی که نامشان آدم است...
ادعایشان آدمیت...
کلامشان انسانیت...
رفتارشان صمیمیت...

حال،من دنبال یکی میگردم که...
نه آدم باشد...
نه انسان...
نه دوست و رفیق صمیمی...

تنها صاف باشد و صادق...
پشت سایه اش خنجری نباشد برای دریدن...

هیچ نگوید...
فقط همان باشد که سایه اش میگوید....

صاف و یکرنگ...

R A H A
26-05-2012, 00:30
مینویسم بدون تـــــــــو

بدون حضور تـــــــــــو

با دلی تنهـــــا

با هزار آه

با نگاهی بغض آلود به این فاصله

به این شب ها به این کاغذ های باطله

کاغذ هایی برای کشیدن لطافت نگات

برای بیان مخمل رنگ چشمات

بدون تــــــــو

این واژه دلتنگی چه معنای دلگیری دارد

چه وسعتی...چه رنگ شبگیری دارد

بدون تــــــــــو

سوگی دارد فضای اتاقم

و از با تــــــــو بودن خیال میبافم

اشک تمدید می شود در نگاهم

بدون تـــــــــــو آه بدون تـــــــــو...

پشت یک واژه آه

من تا همیشه تنها

ساده و کودکانه گریه میکنم:45:

farzanehpaksima
26-05-2012, 08:08
وقتے عطر تنتــــ را میخواهمـ


به باد همـ التمــــــاس میکنمــــ ،


خدا کـــه جاـے ِ خـــــود دارد ..!!!!

MR.CART
26-05-2012, 08:38
نادانی بسیار بد دردیست ولی بد تر از ان همنشینی با نادان است

part gah
26-05-2012, 14:13
تو مي داني آنها که از چشم مي افتند، دقيقا کجا مي افتند؟!

...

به دنبال خــــــــــودم مي گردم!!!

abdolahe
26-05-2012, 15:03
روزے میـــرســـد

کـــﮧ

بـــا لَبخَنـــد تـــو بیـــدار میشـَــوَ ґ!

ایـטּ روز هـَر زَماטּ کـﮧ میخـواهـَد باشــَد

فَقـَط بـاشــَد

essi4300
26-05-2012, 16:26
کودکی که لنگه کفشش را امواج از او گرفته بود روی ساحل نوشت:

دریا دزد کفشهای من!

مردی که از دریا ماهی گرفته بود روی ماسه ها نوشت:دریا سخاوتمندانه ترین سفره هستی!

موج آمد و جملات را با خود شست...

تنها برایم این پیام را باقی گذاشت:

برداشتهای دیگران در مورد خودت را در وسعت خویش حل کن تا دریا باشی...

rex123
26-05-2012, 21:34
زندگی را نفسی ارزش غم خوردن نیست
و دلم بس تنگ است
باز هم می خندم
آنقدر می خندم که غم از روی رود ...
زندگی باید کرد
گاه با یک گل سرخ
گاه با یک دل تنگ
گاه باید رویید در پس این باران
گاه باید خندید بر غمی بی پایان ...

R A H A
26-05-2012, 21:40
از همان ابتدا دروغ گفتند!


مگر نگفتند که "من" و "تو" ، "ما" می شویم؟!


پس چرا حالا "من" این قدر تنهاست!


از کی "تو" اینقدر سنگ دل شد؟!...

farzanehpaksima
27-05-2012, 08:53
آنقـدر پشتـ ِ پنجـره نشستـه امـ كه مـادر به جـــاي شمعداني هـا مرا آب ميدهد ؛

بیـــــا

مطمئن باش كه مـادر خاك مرا عوض نكـرده استـــــ !


هادی سلیمانی راد

part gah
27-05-2012, 10:41
آدمــها کنــارت هستند.
تا کـــی؟
تا وقتـــی که به تو احتــیاج دارند.
از پیشــت میروند یک روز...‍
کدام روز؟
وقتی کســی جایت آمد....
دوستــت دارند.
تا چه موقع؟
تا موقعی که کسی دیگر را برای دوســت داشـتن پیــدا کنـند...
میگویــند عاشــقت هســتند برای همیشه.
نه...
فقط تا وقتی که نوبت بــــــازی با تو تمام بشود.
و این است بازی باهــم بودن......

rex123
27-05-2012, 13:17
لبخند صمیمانه تو شرط وجود است
حالا که تو هستی چه غم از بود و نبود است؟

من قالی خاکم، نفست رنجه قدم کرد
ای نغمه هر تار که در معنی پود است.

من شعله ورم از نفس گرم و رفیقت
یک سوختن ناب که بی ناله و دود است.

لبخند تو گل داد به رویای شب و خاک
این بخشش معصوم که بی حد و حدود است.

هر ذره من در پی تو غرق تمناست
این خواهش پرشور مه بی گفت و شنود است.

R A H A
27-05-2012, 13:24
آرزوی من این است

که دو روز طولانی در کنار تو باشم فارغ از پشیمانی

آرزوی من اینست یا شوی فراموشم

یا مثل غم هر شب گیرمت در آغوشم

آرزوی من اینست نرم وعاشقو ساده

همسفر شوی با من در سکوت یک جاده

آرزوی من اینست هستی تو من باشم

لحظه های هوشیاری مستی تو من باشم
:40:



مریم حیدر زاده

rex123
28-05-2012, 11:18
گوشه ای می گریستم

عابری گفت:

حالتان خوب است ؟

گفتم: خوبم!

تنها تکه ای تنهایی

توی چشمم رفته است …


کیان مهر

part gah
28-05-2012, 19:57
خدایا…

دهانم را بو کن…

ببین، بوی سیب نمیدهد!

من هیچ وقت حوایی نداشتم که برایم سیب بچیند!

میدانی یک آدم بدون حوایش چقدر تنـــــــها میشود؟!

میدانی محکوم بودن چقدر سخت است وقتی که گناهی نکرده باشی و حتی سیبی را نبوییده باشی؟!

میدانی حوای بعضی از آدم هایت میگذارند و میروند؟!

میدانی که میروند و جلوی چشم آدم، حوای دیگری میشوند؟! نمیدانی!

تو که حوا نداشته ای هیچ وقت!

ولی اگر میدانی و باور کرده ای خستگی ام را، این آدم را ببر پیش خودت…

خسته ام از زندگی…

دهانم را بو کن…!

ببین بوی سیب نمیدهد…


پ ن : خدایا عاصی و خسته به درگاه تو رو کردم
......نمازعشق را آخر به خون دل وضو کردم
......دلم دیگر به جان آمد در این شبهای تنهایی
......بیا بشنو تو فریادی که پنهان در گلو کردم

rex123
29-05-2012, 11:46
باد !

می برد با خود

ذره های وجود مرا ;

دل نمی بندم به خود ;

کویر را ،

امتحان،

صبر است !

درخشان-امتحان

M0RTEZA_R
30-05-2012, 09:37
ایهام
مریم وزیری

در تاب یک کوچه زنی افسرده،آرام
با کودکی معصوم وچندین بسته بادام
افکار درهم دارد و چشمان پردرد
بایک نگاهش می نویسد شعر ایهام
“کمتر بپرس از حال من مردم رئوفند
مادر چرا بهتت زده ؟لالای …پرهام
اینجا محبت را برایت می فرستند
در قالب یک ظرف از پس مانده ی شام
رقص نگاه عابرین مانند تیر است
آری کمی پر زخم تر از تیر شهرام
پرهام ِمن !دنیا فقط عاشق شدن نیست
دنیای ِمن،دنیای ِاو ،در گیر ابهام
نقشی برایت می کشم ،لطفا ببینش
آن بود رویای من ساده دل خام
آن روزها در قصر رویاها و عشقم
من می نشستم در کنارش روی آن بام
او می کشید عکس خودش را توی شعرم
اینگونه می آمد ردیفی در غزلهام
در بیت هایم معنی آخر نگاهش
من می سرودم از جوانی عاشق ورام
امروز نقشش چون شبح در خاطراتم
از اعتیادش می نویسم ،از غم، از دام
یک روز چشمم را به روی عقل بستم
حالا ببین شهرام من محکوم اعدام
بادام هامان باز روی دستمان ماند
از بس برایت قصه گفتم،غرق اوهام”

R A H A
30-05-2012, 21:37
آری آغاز دوست داشتن است

گرچه پایان راه نا پیداست

من به پایان دگر نیندیشم

که همین دوست داشتن زیباست

فروغ فرخزاد

R A H A
30-05-2012, 23:03
درسینه ام جایگاهی است
نامت را حک کردم
هر روز تو را می بوسم
و می بویم
و عاشقانه، چشمهایت را نگاه می کنم
دنیایی ساخته ام
خانه ای بر بلندای محبت
رشته های مهر پیچکهایش
گلدان هایی پر از گلهای سرخ
و تو
تنها معبود خانه‌ي کوچک من
خانه ای که به وسعت سرسبزی کوهساران است
و من در کنار چشمه ساران محبت
دستانت را می فشارم
من فردای امید را با چشمانی مشتاق مینگرم...
در کنار تو...:40:

unknown47
31-05-2012, 14:18
بیرون جنگ خاموشی و فراموشی‌‌ست. با من ...درون همین شعر بنشین. من از عاشقانی می‌گویم که نداشتم، تو از سفرهایی بگو که نرفتی. بیرون آدم می‌کشند...



مژگان عباسـلو

mim.navabi
01-06-2012, 21:07
من که با صاعقه‌ای می‌شکنم داس چرا؟
بر دل از جور شما این همه آماس چرا؟

خودِ بارانم و تو پاک‌ترم می‌خواهی!
آب را غسل نده، این همه وسواس چرا؟

خسته‌ام! سنگ نزن، هی نشکن روح مرا
شده‌ام عاشق یک آینه‌نشناس چرا؟

گفته بودی که تماشاگر باغ دلمی
لک شده دست تو از شاخه‌ی گیلاس چرا؟

از درختان دلم عشق بچین، نوبری است
فرصتی نیست بیا، کشتن احساس چرا؟

M0RTEZA_R
02-06-2012, 17:47
یادم باشد یادت را در قلب شکسته ام پاس بدارم



یادم باشد تو را به خاطر نه به خاطره ها بسپارم



یادم باشد جز تو دیگری را در این کلبه شکسته دل راه ندهم



یادم باشد عاشقانه عاشقت باشم



یادم باشد کاری نکنم که تو از من برنجی



یادم باشد تو را با عشق معنا کنم



یادم باشد بهترین ها را برایت آرزو کنم



یادم باشد عاشقانه نگاهت کنم



یادم باشد که به یادت اهانت نکنم



یادم باشد کوهی از یادت در دلم بپرورانم



یادم باشد

hamid_diablo
02-06-2012, 19:41
خوشبختم در عشق

خیابان یک طرفه ای که  شاهد_برگشتن_ هیچ کس نیستم

حتی اگرروزی هزار بارمرا دور بزنند !!!

علیرضا شایگان

mim.navabi
02-06-2012, 22:21
ادعای عاشقیت ، مثل ادعای پیامبری من است ...
نه من دین دارم ....!
نه تو دل.....!

M0RTEZA_R
03-06-2012, 10:08
ﻣﻨـــ ﻣﯿﺒﺎﻓﻤـــــ

ﺍﻭﻧﯿﺰﻣﯿﺒﺎﻓﺪ

ﻣﻨـــ ﺑﺮﺍﯾــــ ﺍﻭﮐﻼﻩ ﺗﺎﺳﺮﺷــــ ﺭﺍﮔﺮﻣـــ ﮐﻨﻤــــ

ﺍﻭﺑﺮﺍﯾـــ ﻣﻨــــ ﺩﺭﻭﻏــــ ﺗﺎﺩﻟﻤـــ ﺭﺍﮔﺮﻣـــ ﮐﻨﺪ . . .

R A H A
03-06-2012, 11:44
ماندن،

سنگ بودن است ورفتن،

رودبودن

بنگرکه سنگ بودن به کجامیرسدجزخاک شدن،

و رود بودن به کجامیرسدجزدریاشدن..............

"دکتر علیـــــــ شریعتیــــــ "

unknown47
03-06-2012, 12:47
دلم زخمُ چشمانت شور؛ حالا هی نمک بپاشان بر رویِ این دلُ این دستانِ بی نمک شاید روزی نمک گیر شوم؛ آن روز که تو نم نمک بیایی...

unknown47
06-06-2012, 17:02
کـــاش اینقـــد کـﮧ بــراے
دســـت زدن بــﮧ گــوشیـــت حســـاســیت داشـــتے
بـــه تــنت هـــم داشـــتے
...

F l o w e r
06-06-2012, 17:09
.


و دلــَـــمـــ ..

پـُـــر از زخــــم هــایــست

کــه قــــرار بـود وقتـــی بزرگــــــ شــُــدم

فــــــراموشــشـان کــنــــــم ..




سلام خدمت دوستای عزیــزم

اشعار شاعرانی که نام آنها مشـخــــص هستند رو به همراه
ذکر نـام شاعر در تاپیک های اختصاصی شاعران و در صورت
وجود نداشتن تاپیک مجزا، اشعار را در ایــــن ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) تاپیک قرار بدین .

[ توضیحات بیشتر در پست اول تاپیک ]


ممنــــون از همـکـاری شمــــآ

unknown47
09-06-2012, 19:22
فیلم مسخره ای به نام "زندگی"
با بازیگر مزخرفی به نام "من" ،
از کارگردان خوبی به نام "خدا" واقعا بعید بود...

F l o w e r
09-06-2012, 21:15
.


غمگیــنـــــم ..

هماننــــد پیرمــردﮮ

کــﮧ

کمـانــچــﮧ اش شـــــاد مینـوازد

امــــا

بــا چشـمــان خیــــــــس ..

unknown47
10-06-2012, 23:24
سیگارلایت را به موسیقی لایت ترجیح میدهم
روح من با هیچ نغمه ای لایت نمیشود،
به من عشق تعارف نکنید
قبلا صرف شده.....
به دستانم فندکی،کبریتی، سنگ آتش زنه ای برسانید
تا برای هضم عشق سیگاری آتش کنم ...

hamid_diablo
13-06-2012, 19:25
رد پایت را میسوزانم

خاکسترش رد پای دیگری خواهد ساخت

تا رفتن ........

M0RTEZA_R
13-06-2012, 21:08
ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺩﻧﯿﺎ ﺩﻭﺩ ﺷﺪ
ﺷﺎﯾﺪ ﻓﺮﺍﻣﻮﺷﺖ ﮐﻨﻢ
ﮐﺎﺷﺎﻧﻪ ﺍﻡ ﻧﺎﺑـــــﻮﺩ ﺷﺪ
ﺷﺎﯾﺪ ﻓﺮﺍﻣﻮﺷﺖ ﮐﻨﻢ
ﺁﺳﺎﻥ ﺯ ﺩﺳﺘﻢ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﯼ
ﺑﺎﺷﺪ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻫﻢ ﺭﺍﺿﯿﻢ
ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺍﺷﮑﻢ ﺭﻭﺩ ﺷﺪ
ﺷﺎﯾﺪ ﻓﺮﺍﻣﻮﺷﺖ ﮐﻨﻢ
ﻫﺮﮔﺰ ﺯﺩﺳﺘﺖ ﺍﯾﻦ ﭼﻨﯿﻦ ﺳﯿﻠﯽ ﺑﻪ ﺍﺣﺴﺎﺳﻢ ﻧﺨﻮﺭﺩ
ﺑﺎﺷﺪ ﺑﺰﻥ ﺑﺪ ﺗﺮ ﺑﺰﻥ
ﺍﻣﺎ ﺑﻪ ﺩﺳـــــــــﺘﺎﻧﺖ ﻗﺴﻢ
ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺗﺎﺭﻡ ﭘﻮﺩ ﺷﺪ
ﺷﺎﯾﺪ ﻓﺮﺍﻣﻮﺷﺖ ﮐﻨﻢ ـــــــــ

Mehran-King
13-06-2012, 21:23
هی فلانی ....

دیگرهوای برگرداندنت را ندارم

هرجا که دلت می خواهد برو

فقط آرزو میکنم وقتی دوباره هوای من به سرت زد

آنقدر آسمان دلت بگیرد که باهزار شب گریه چشمانت باز هم آرام نگیری . . .

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

Mehran-King
14-06-2012, 10:32
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]





این روزها چقدر دلم برایت تنــــگـــ می شود…
کســـی نمی داند چرا…
کسی نمی پرسد چرا…
اما من سخت آشفته ام… و چقدر بی تاب…
می گویند این روزها عاشقی هم پیشه ای است نو…
اما من عاشقی پیشه نکرده ام…
من پیشه ام "عاشقی" است…
از آن روز که ابتدایی نداشت…
من سال هاست که[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]"عاشق"[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] تــــــــو هستم…
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]یادت می آید آن روزهای سرشار از شادی را…[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

unknown47
15-06-2012, 12:28
مانند شیشه
شکستنـــــم آسان بـــود . . .
ولی
دیگـــر به مــن دست نزن
این بار زخمی ات خواهم کرد...

D4Rk knight
15-06-2012, 15:33
ماندنـــدستـ به سر مــي کنمـ ثانــيه هـا را

دلم

يکـــ اتفــاقـ ناخــوانده ميـ خواهـد...
...کاشـ آنـ اتفــاق تو باشيــــ

ميان آمدن و رفتــنـ مانده امــــ

بي تو، نه پاي رفــتني است و نه

حوصله ي براي ماندنـــ

آغوشــيــ که

برايـــ تــو گشودمـــ
زانوهــایمـ را بغـــل کرده اســتـــ...

arf.abs
16-06-2012, 09:08
در همین حوالی کسانی هستند که تا دیروز میگفتند بدون تو حتی نفس هم نمیتوانند بکشند و امروز در آغوش دیگری نفس نفس میزنند...

Samba
16-06-2012, 14:31
قرمزی پیشانی بند دویده بود توی چشم هایش و تیر قناصه کمی گود کرده بود نقطه زهــــــــــرا را ......

part gah
17-06-2012, 21:37
مردي ...؟ هر چقدر مغرور...! هرچقدر صادق...!

هر چقدر ساده...! هرچقدر جذاب...!

هر چقدر مکار....! درست...

اما گاهی برای فتح یک وجب از جغرافیای زن بايد به زانو بيفتي!

D4Rk knight
18-06-2012, 05:50
فنجان


حسودی میکنم به فنجانی که لبهات را در آغوش میکشد

بی هیچ واهمه ایی













بی هیچ گناهی




بی هیچ عشقی





تا همه شیرینی وجودش را در جانت سرازیر کند

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

unknown47
18-06-2012, 12:35
من غــــــرورم را به راحتــــــی به دست نیــــــاوردم
کــــــه هر وقت دلـــت خواست خـــــردش کنی ... !
غـــــــرور من اگر بشکـنـــــــد
با تـــکـــــه هـــایـــــش
شاهـــــــرگ زنــــدگـــــی تـــــو را نیز خواهـــــم زد....

part gah
18-06-2012, 15:58
حوّا خوب می دانست

آن سیب، ممنوعه است.

اصلا" شاید هرگز سیب دوست نداشت؛

چیدَش، نه برای ِ خود.

شاید برای ِ کودک ِ درونش که دست به دامانَش شده بود !

شاید هم برای ِ اینکه بفهماند، به چشمان ِ منتظر ِ معشوق،

که برای ِ هدیه به او، گاهی می گذرد !



تو ندیدی،

من ندیدم،

اما می دانم که حوّا از سهم ِ سیب ِ خود،

به معشوق و کودک و خدایش داد.


تو ندیدی،

من ندیدم،

اما؛

حوّا، خود ِ من بودم.......!

unknown47
20-06-2012, 14:12
دلم برای کسی تنگ است

دلم برای کسی تنگ است که اینجا می‌آید ودست ‌نوشته‌هایم را می‌خواند .
کسی که تنها ردپایش یک " غریبه ........" است و بس.
کسی که او را "....................." می‌نامم.

دلم برای او تنگ است که خدا به اندازه وسعتِ چشم‌های دریائیش باران می‌بارد.
برای او که دست‌هایم در دست‌هایش جوانه زد.
برای او که عشق را به من بخشید . . .

Sad

part gah
20-06-2012, 17:55
نه من آن راز بنهفته به سینه

با کسی گفتم

نه من فریاد کردم نی جفا کردم

فقط گفتم: به امیدم

که روزی نادم و سرگشته بازآئی

ولی تو با من تنها

چه ها کردی جفا کردی

دروغ از راست ننمودی

پی عشق دگر رفتی

ندانستی که هر عشقی

پس از عشق دگر

نامهربانی نیست

خیانت در صداقت

بیشتر ازآن

جنایت در مرام زندگی

می بایدش نامید

و آن چیزی که

با مکر و فریب و حیله

می آید به دستت نیز

نتوان عشق نامیدش

که آن هم نامرادی

در پی اش دارد

که اول خشت هر عشقی

امانت راستی یکرنگی و مهر و وفا

در این جهان کردند

و دیگر هیچ ...

mcymc
21-06-2012, 23:21
هر چیزی زیادیش دل رو میزنه.
زیاد دوستت داشتم…


هروقت حرف دلمو زدم ، دلتو زدم !

unknown47
22-06-2012, 21:09
ایــن روزهــا . . .

مـن خــدای سکوتــــــ شده ام

خفقـــان گــرفته ام تـا . . .

آرامـــش اهالــی ِ دنــیا

خــط خطی نشــود . . .

mcymc
23-06-2012, 21:41
بي شك

جهان را به عشق كسي آفريده اند.

چون من كه آفريده ام

جهاني از عشق

براي تو ...

part gah
25-06-2012, 10:43
تا توانی در جهان همراه اهل درد باش


یا دم از مردی نزن یا در حقیقت مرد باش

Puneh.A
27-06-2012, 11:55
سکـــــوت و صبــــــوری آدم ها را به حساب ضــــعف و بی کســــی شان نگذارید،


شاید هنوز به چیــــــــزهایی پای بندند،


چیزهایی که شمـــــــــــــــــــا یادتان نمی آید

Puneh.A
29-06-2012, 15:10
آدم ها!
فقط آدم هستند...


نه بیشتر!


اگر بیشتر از آنچه هستند نگاهشان کنی


آنها تو را می شکنند!


و اگر کمتر از آن نگاهشان کنی تو آنها را شکسته ای!






بین این آدمها!!!! باید فقط و فقط و فقط عاقلانه زندگی کنی


نه عاشقانه...

omidio
29-06-2012, 18:58
خنده برلب میزنم تاکس نداند راز من
ورنه این دنیا که مادیدیم خندیدن نداشت

mcymc
29-06-2012, 19:03
به جهنم كه پير ميشوي

ديوانه !

چروكِ زير چشمانت

همانقدر زيباست

كه چين روي دامنت ...

F l o w e r
29-06-2012, 19:54
.


همیــشه نـــبـایــد زد ..


گـاهـی اوقـــات هــم


بــایـد خــــورد !


حـــرف هــا را

Iᄃ乇 乃Ծリ
02-07-2012, 01:50
گاهی اوقات آدم هایی که همدیگر رو خیلی دوست دارن ؛
استعدادِ عجیبی در بدبخت کردنِ هم دارن ...

Puneh.A
02-07-2012, 17:00
سه نقطه ... من
سه نقطه ... تو



دوستَـــتْ دارَم به اضافهــــ ی ِ سه نُقطـــه!
تا بــِـ ــ ـدانی ..
مـَن و دوستتْ دارم هایـَم ...٬
اِمـتــداد داریــــ م در تـــو تا همیشــــه ..


مثل ِ همین سـِ نقطه زیر بـارانــــ . . .


سه نقطه ... بدونِ من
سه نقطه ... بدونِ تو

part gah
02-07-2012, 20:31
بهــــــانه هایتـــــ برای رفتـــــن چه بَچـــــه گانه بود

چه بیقـــــرار بودی زودتـــــر بروی

از دلـــــی که روزی

بی اجـــــازه وارد آن شـــــده بودی…

من ســـــوگوار نبودنتـــــ نیستـــــم!!!

من شرمســـــار این همـــــه

تحمـــــلم …

M.S.P 5
03-07-2012, 02:11
یادم نرود چه خواب دیدم
از پشت پس حجاب دیدم
هر آینه روی خوش ز دنیا
در ان پس ره نقاب دیدم

سلام دوستان کسی میدونه شعرهارو کجا میشه ثبت کرد تا یه وقت کسی بعدا به اسم خودش نزنه[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] %B6%D9%84%D8%A8%D8%B2%D8%B1%DA%AF_resize.jpg

عکس ازهنرمند سیامک عزمی

part gah
03-07-2012, 09:20
عادت کرده ام

کوتاه بنویسم

کوتاه بخونم

کوتاه حرف بزنم

کوتاه نفس بکشم

... تازگی ها

کوتاه زندگی میکنم

یا شاید

کوتاه بمیرم

نمیدانم...

F l o w e r
03-07-2012, 10:46
سـلام


اشعار شاعران ایران زمین ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])

> مختص اشعار شاعرانی که دارای تاپیک اختـصاصی نیستند ( فهــرست تاپـیــک ها ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) )



شعــر و احســاس ( چرک نویـس ) ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])

> مختص اشعار و دست نوشته های کوتاهی که نام شاعر آنها مشخص نیسـت



دل نوشته های خط خطی من ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])

> مختص اشعار کاربران محتـرم انجمن

➚ کاربران داستان نویس و شاعر در صورت تمایل برای ارائه مجموعه آثار خود می توانند در زیر مجموعه مربوطه ( کارگاه شعر و داستان نویسی ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]) ) دارای تاپیک اختصاصی باشند مشروط بر اینکه فعالیت مستمر و مفید داشته باشند.


بـا تشکـر [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

M.S.P 5
03-07-2012, 18:00
یادم نرود چه خواب دیدم


یادم نرود...
دیگردل نوشته های خود را
روی دیوار خانه ی همسایه ننویسم
پدرم میگفت که عمویت هرگاه میرنجید
مشت به دیوار میکوبید
یادم رفت از او بپرسم
درشهری که حتی دیوار هایش غریبه اند باید چه کرد
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
تصویر ازهنرمند سیامک عزمی

دیگه مزاحم انجمن ادبیات نمیشم

talot
04-07-2012, 12:21
باران نمیشوم
که نگويي با چه منتي خود را بر شيشه مي کوبد
تا پنجره را باز کني و نيم نگاهي بيندازي
ابر مي شوم
که از نگراني يک روز باراني
هر لحظه پنجره را بگشايي
و مرا در آسمان نگاه کني...

Puneh.A
04-07-2012, 17:43
اگر می دانستی که چقدر دوستت دارم


چشمهایم را می شستی
اشکهایم را با دستان عاشقت به باد می دادی


اگر می دانستی چقدر دوستت دارم
نگاهت را تا ابد به من می دوختی
تا من بر سکوت نگاه تو
رازهای یک عشق زمینی را
با خود به عرش خداوند ببرم


ای کاش می دانستی چقدر دوستت دارم




پ.ن : کاش اندازه این خیلی رو بدونی

Mohammad Yek110
04-07-2012, 18:49
به حــُرمــَــت نان و نــَــمک که با هم خوردیم

نان را تو بــِــبــَـــر

که راهـــَــت بلند است و

طاقــَــت ات کوتاه

نمک را بگذار برای مــَــن

می خواهــَــم این زخم تا هـَــمیشه تازه بــِــمانــَــد....

Puneh.A
05-07-2012, 20:06
باور کن ، خیلی حرف است

وفادار دستـهایی بـاشی ،

که یکبار هم لمســشان نکرده ای ...

mcymc
06-07-2012, 10:40
حرف تو که می شود

من

چقدر ناشیانه,

ادعای بی تفاوتی می کنم ..!

Mahdi Hero
06-07-2012, 19:24
او می‌تواند با ادبیات ازدواج کند، اما با سینما نه. سینما تنها می‌تواند معشوق باشد. یادش نمی‌رود وقتی برای اولین‌بار او را به سینما بردند و چراغ‌ها را خاموش کردند چطور قلبش روشن شد به روی دنیای دیگری که برایش هزار بار واقعی‌تر از دنیایی بود که او را هر ثانیه به مرگ نزدیک‌تر می‌کرد. احساس می‌کرد به خوابی خوش قدم گذاشته‌ است. فکر می‌کرد چشم‌ها و بینایی‌اش توانایی دیدن همه‌ی پرده را ندارد. نمی‌دانست محو تماشای تصاویر فیلم باشد یا به کلمات و موسیقی‌ای که می‌شنید گوش دهد. آنقدر خود را با آدم‌های توی فیلم نزدیک می‌دانست که دوست داشت از روی صندلی بلند شود، دست یکی از آنها را بگیرد و جایی برود که تنها جای دیگری باشد. بعد از آنکه از سالن سینما بیرون آمد می‌دانست دیگر باکره نیست. سینما در آن تاریکی کار خودش را کرده بود. دیگر دستِ پدر و مادرش را نگرفت. با تمام وجود احساس می‌کرد خیابان آن خیابان همیشگی نیست. آرزویش این بود او را به حال خودش رها کنند تا بتواند تمام خیابان‌ها و کوچه پس‌کوچه‌های شهر را تنهایی قدم بزند.

Ghorbat22
07-07-2012, 02:09
غــزل چشــم هــایت قافیه دار نیسـت

امــا وقتی میخــوانمــشان

ردیفـــ ترین زن دنیــا میشــوم

دنیــای شاعرانه ایســت

تو را داشــــتن

Glad Boy
07-07-2012, 21:21
خـوابـم می آید ولـــی، بــی خـوابـــم ...


نمـی دانــم چـرا، تــــرس از چـیـزی شاید،


فـــرامـــوشـــی ...


شاید مـی تـــرسم از اینکــــه، بـخـوابــم و اگر صبـــح بــاز بیـدار شــدم،


حرف هایی که نــگاهــت با نــگاهــم زد را، دیـــگر به یـــــاد نـیـاورم ...

Iᄃ乇 乃Ծリ
08-07-2012, 00:04
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
نه یک نخ
نه یک پاکت
یک عمر هم که ســـیگار بکشم فایده ندارد !
تا خودم نسوزم
دلم آرام نمی شود

Ghorbat22
08-07-2012, 18:30
می گویــند عشق آن است کــه به او نرســـی

و مــــن می دانـ ــــم چـــــرا ؛

زیـــرا در روزگــار مــن

کسی نیســـت کــه زنـــانه عــاشق شــود

و مـــردانــه بایســـ ــتد !

Iᄃ乇 乃Ծリ
08-07-2012, 23:30
عذر خواهی ات کاری را دوا نمیکند
پشیمانی دیگر سودی ندارد
دلی که روزی فقط برای تو میتپید له شد

*AMORE*
09-07-2012, 00:27
گوش میکنم به حرف های همیشگی...عوض نخواهد شد...کم نخواهد شد از سفره ی غمگینی ما........خانواده ی من.......چه قدر.....چه قدر.....وقت نمیدانم...!!!چند بار یکدیگر را خواهیم دید...؟؟؟!!!خواهیم خندید به شادی هی کوچکمان.....!!بحث خواهیم کرد...فریاد خواهیم کشید ولی اندکی آن طرف تر....دیگر یکدیگر را نخواهیم دید....
این روز ها همه چیز را با استامینوفن هضم میکنم...اقتصاد...سیاست....خانو اده و اعضای ان....برای همین است که هیچ چیزی رو هیچ کس حس نمیکند...و هیچ کس باور نمی کنند دردم را...سرم درد میکند...چشمانم اشکی ندارند تا مدرک التیام نیافتن زخمم باشند....

mcymc
09-07-2012, 09:35
مگر می‌شود

کوتاه گفت

از موهای تو !

talot
09-07-2012, 12:57
جنونی کو ؟ ( دفتر شیر سرخ )

چه مجنون ها
جنون هایی که دیگر نیست
دریغ از آن همه شب های سرمستی
و این شب ها
که دیگر هیچ کس را شور در سر نیست
کجا آن سوز ها
آن سازها
آن دلنواز آوازها رفتند؟
کجا رفتند آن فریادها
فریاد
و آن فرهادها،از یادها
آیا فراموشند؟
و مجنون های صحرا گرد
خاموشند؟
فریاد
و ما در حسرت فریاد از این بیدادها
ای داد
ای فریاد …


حمید مصدق

part gah
09-07-2012, 19:45
دلم که برایت تنگ میشود... رو میکنم به کاکتوس کنار تاقچه....

کاکتوس به نظرم شکل توست...

- بامزه و وحشتناک-

با همان تیغ ها کمی احساساتم را

می خراشد...

ولی من میخندم...

آخر مادرم میگوید

شاید این ماه کاکتوست گل بدهد...


sarina1111

Ghorbat22
10-07-2012, 02:22
ایــن رختــخــواب را وارونـــــــــه خــواهــم خوابیــد

"خیــــــــــانـــت" است به تـــو سر بر کنـــــــار "خیـــــــــالـــت" گــــــــــذاشتــــن

Iᄃ乇 乃Ծリ
10-07-2012, 03:02
براي خیــــــــــانـــت هــــزار راه هــســــت
اما هـيــچ کــــدام به انـــدازه تــــظـــاهـــر به دوست داشتن
کــــثــــيــــف نـيـســـت

hamid_diablo
10-07-2012, 14:03
خیانت مثل سایه میماند

خنک که شدی راهش را برایت می بندد

تو آن گم شده سایه های خیانتی

Ghorbat22
11-07-2012, 00:03
عــاشق هم شــدی

مثـل زلیــــــخــا سمج بـــــــــاش ؛

آنقــــــــدر رســوا بازی در بیــــــــــاور

تــا خــدا خودش پــا در میــانی کنـــــــــد

Iᄃ乇 乃Ծリ
11-07-2012, 01:09
حق نداریم احساس دیگران رو به بازی بگیریم
فقط بخاطر اینکه
هنوز تکلیفمون با احساس خودمون معلوم نیست

mcymc
11-07-2012, 09:52
فراموش کردنت کار آسانی ست !

کافیست دراز بکشم ، ([ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ])

چشمهایم را ببندم

و نفس نکشم...

Iᄃ乇 乃Ծリ
12-07-2012, 01:16
يادمان باشد ، تا زماني که زنده ايم

در برابر کسي که به خودمان علاقه مندش کرده ايم

مسئوليـــــــــــم

part gah
12-07-2012, 11:43
محکم تر از آنم که برای تنــها نــبودنم ،


آنچه را که اسمش را غــرور گذاشته ام


برایت بــه زمیـــن بکوبــم ؛


احـساس من قیمتی داشت که تو برای پرداخت آن فقیــــر بودی!

Puneh.A
12-07-2012, 16:01
میان این همه نوشته های مجازی،

دلم برای طعم یک سطر دست خط واقعی تنگ شده ست!

آنهم از نوع صادقانه اش...

EHSANRF
12-07-2012, 16:26
کوه اگر من باشم
تو فرهاد نمی شوی...!
همان تیشه ای
که مرا بخاطر کسی
به ریشه می رسانی...

Iᄃ乇 乃Ծリ
13-07-2012, 16:34
عادتـــــ میکنمـــ
به داشتن چـــیزی و سپــس نداشتنش
به بـــودن کسی و سپس به نــبودنش
تـــــنها عادتــــــ میـــکنم ... اما فراموش نـــــــه

پ.ن : خوش بحال بعضیا چقدر راحت فراموش میکنن!

Mahdi Hero
13-07-2012, 20:18
امروز برای همیشه تو را روی تخت خواباندند، پاهایت را به تخت بستند؛ مهربانی‌ات، اما، تکثیر شد در اتاق؛ در صد سالگی‌ات. وقتی که درد می‌کشیدی، وقتی که درد از تو خجالت می‌کشید سرت را برگرداندی طرفِ من، طرفِ ما و خندیدی، بلند خندیدی، اشک می‌ریختی و می‌خندیدی. من از تو آموختم پوچی مراقبه است، که وقتی آدم صد ساله می‌شود می‌تواند پنجاه سالش را به بزرگی حماقت بشری خندیده باشد. من از تو آموختم تنهایی را رعایت کنم؛ که تنهایی می‌تواند سرمایه‌ی آدمی باشد. یادش بخیر، وقتی صندلیِ زرد رنگت را می‌آوردی روی تراس، می‌نشستی، و خیره به آسمان می‌گفتی: پرستوها برگشته‌اند. بعد کف دستت را آرام روی دسته‌ی صندلی می‌کوبیدی و اشک‌هایت را از ما پنهان می‌کردی. ای بزرگ، ای کاش می‌دانستی جهان وقتی که تو روی تخت خوابیده‌ای چه‌قدر کوچک است. ای کاش می‌دانستند وقتی تو را به تخت بستند جهان در قاب کوچک پنجره‌ای به بن‌بست رسید. اکنون مرگ ساعتش را با صدای خنده‌های تو کوک می‌کند. می‌گویی: می‌شنوید؟ صدایش را می‌شنوید؟

mcymc
13-07-2012, 22:41
كلام كه ميكني

نبايد با تو

دهان به دهان شد!


بايد لب به لب شد..

part gah
14-07-2012, 07:00
من در دعا کردن

یک بد شانسی آوردم ...

خدای من

از بخت بدم

خدای تو نیز بود .

Iᄃ乇 乃Ծリ
15-07-2012, 02:51
او هـم آدمـ استــ
اگـر دوستـتــ دارم هــایتــ را نشنــیدهـ گــرفتـــ
غصـه نخـور
اگـه رفتـــ گـریـه نکــن
اگـه شکستـتــــ صبــر کـن
یـه روزی مـیشـه کـه چشمـای یـه نفـر عـاشقـش میکنـه
اونـ روز معنــی کمـ محلی را میفهمــه
اونـ روز درد شکستـــ و رفتـن را میفهمــه
اونــ روز میفهمـه تمـام آه هـایـی کـه کشیـدی از تـه تـه دلتـــ بـودهـ
اونـــ روز خـوب میفهمــه کـه شکستــن یـه آدمـ"تــاوانـــ"سنگــینــی دارهـ

sara_girl
15-07-2012, 07:09
چقدر می تپد دلــم که خالی حـیـاط را
قشنگ خـط خـطـی کنم
و با مـداد شـمـعـی ام
دو گونه ی سپید مــاه را صــورتــی کنم
چقدر می تپد دلــم
که پله های خــانـه را دوتا یـکـی کنم
و التماس میکنم
اجازه ام دهید هـنـوز بـچـگـی کـنـم

part gah
15-07-2012, 16:01
اون لحظه که گفتی: یکی بهتر از تورو پیدا کردم 
یاد اون روزایی افتادم که به ۱۰۰ تا بهتر از تو گفتم من بهترینو دارم!

dash_mehdi
15-07-2012, 16:57
چه زیبا! گفتم دوستت دارم !چه صادقانه پذیرفتی!
چه فریبنده ! آغوشم برایت باز شد !چه ابلهانه! با تو خوش بودم !
چه كودكانه ! همه چیزم شدی ! چه زود ! به خاطره یك كلمه مرا ترك كردی !
چه ناجوانمردانه ! نیازمندت شدم ! چه حقیرانه! واژه غریبه خداحافظی به من آمد!
چه بیرحمانه! من سوختمــــــــــــــ.... . . . .

Puneh.A
15-07-2012, 19:00
این روزها من


خدای سکوت شده ام


خفقان گرفته ام تا

آرامش اهالی دنیا

خط خطی نشود...

Iᄃ乇 乃Ծリ
16-07-2012, 04:41
تـنـهـایـے هـایـم را بـا کـســے قسمتـــ نمـے کنـم

یکـــ بـار قسمتـــ کـردمــ

چـنـدیـن بـرابــر شــد....

Puneh.A
16-07-2012, 10:53
کاش میشـــد


بعضی ها رو دوباره پس داد به مادرشـــون !


بیا مامانش!


اینو بگیـــر دوباره بزرگـــ کن


این خوبـــ از آب در نیومـــده ...!!

sara_girl
16-07-2012, 11:31
ازاین تکرارساعتهـ ـا
ازاین بیهوده بودنهـ ـا
ازاین بی تاب ماندنهـ ـا
ازاین تردیدـهـ ـا
نیرنگهـ ـا
... شکهـ ـا
خیانتهـ ـا
ازاین رنگین کمان سرد آدمهـ ـا
وازاین مرگ باورها ورویاهـ ـا
پریشانمـــ
دلـ ـم پروازمیخواهد

Puneh.A
17-07-2012, 15:41
چقدر دلم میخواست
فقط برا یه بار


یه بار بغلت کنم ...بگم:


بی انصاف
دلم برات خیلی تنگ شده!!!!

R A H A
18-07-2012, 10:13
یکــــــــــــــــی بود یکـــــــــــــــــی نبود . وقتی این یکی بـــــــــــــــود اون یکی نــــــــــــــــبود


وقتی اون یکــــــــی بود این یکــــــــــــی نبود. مهمــــــــــــــ نیستـــــــــــــــــ کیـــــــــــــــ بود و کیــــــــــــــــــ نبود


مهم اینه که هیچوقتـــــــــــــــــــ ـ این یکی با اون یکی نـــــــــــــبــــــــــ ــــــــــود...

part gah
18-07-2012, 18:21
دیشب اتفاق بــ ــدی افتاد !


به دختر شبانه های شعرم ..


با ترس گفتم: ..


نمی خواهم به صدای من عادت کند !!

Puneh.A
19-07-2012, 10:03
من گمان می كردم رفتنم ممكن نیست

رفتنت ممكن شد...

رفتنم ممكن شد...

باورش ممكن نیست

part gah
19-07-2012, 18:10
از تمـــام ِ دنـــيا

شانـہ ايـــے مے خواهـــم براے ِ سَـــرَم

و سَــرے براے ِ شــانہ ام

کسے خستہ نيســـت از اين بالشــ هــاے ِ پَــرے؟

EHSANRF
21-07-2012, 00:06
تکیه دادم به شانه ای
که زیر سنگینی کسی
شکسته بود...
دلم اما
دیگر متلاشی شده..
لطفا
شانه های شکسته را
به باد بسپارید...

unknown47
21-07-2012, 18:54
آدم‌ها شما را به خدا اگر قصد عاشقی دارید عاشق همان شوید که هست ...
نه عاشق بتی که قرار است از او بسازید ...

hamijoon
22-07-2012, 10:59
این نگاه آشنا
ازین به بعد لال است !
زنــــــــــدگی
هر چه میخواهی
اسبهایت را بتازان
من خسته ام !
.
.
.

F l o w e r
22-07-2012, 13:08
.


اسمـش را می گــذاریـــم مـجــــازی

امــــــــــا

آنـســو حــقـیـقـتـــی نشــسـتــﮧ

کــﮧ حـــــرف دلــــــ مـان را مـی زنـــد ..

.

sogand.b
22-07-2012, 18:23
دوستت دارم



نه برای آنکه بگویم



و نه برای آنکه بشنوند



و نه حتی برای اینکه



درجمع دوستدارانت باشم



دوستت دارم...



چون عشقت زیباست



زلال است....



عاشقت بودن مرا به اوج می رساند !



مرا به لذتی دست نیافتنی دچار می سازد



می خواهم بدانی



که تو بخوانی یا نخوانی ،



بخواهی یا نخواهی



من عاشقت هستم ...



و تا انتهای این دنیای پر از تهی



هیچ کاری به جزدوست داشتنت ندارم !!



هیچ دلیلی برای تنها گذاشتنت ندارم



هیچ بهانه ای برای از یاد بردنت



حتی برای لحظه ای



ندارم ...!



و هیچ راهی



برای ترک خاطره ات ندارم .



پس ،



ای زیبای زیبا ترین خاطراتم !



همین کافی ست که من دوستت دارم...



فقط می خواهم



آن تنها نگاه پاک را



از این همه تنهایی



دریغ نکنی :10:

Puneh.A
22-07-2012, 19:09
با اشک مینویسم با اشک بخوانید ،


نیایی ! رفته ام !
خیلی خسته ام
اگر هم بیایی
حتی همین حالا...!
رفته ام….رفته….
رفته از دست…
از دست رفته ی … رفته!

part gah
22-07-2012, 23:07
یه جوری بغضمو بشکن بزار راحت شم از این درد

دلم میخواد بیای اما نمیتونم بگم برگرد

صداتو میشنوم اما تو رو اینجا نمیبینم

از این که عاشقم میشی مثل هر روز غمگینم

خیال میکردم از چشمات به این زودی نمیفتم

و گرنه هرگز از عشقم بهت چیزی نمیگفتم