مشاهده نسخه کامل
: سریال سایه روشن
pulp_fiction
20-09-2011, 19:56
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
پخش از شبکه تهران
زمان پخش : روزهای زوج ساعت 23
تکرار : روزهای فرد ساعت 19
کارگردان : آرش معریان
نویسنده : محمد محمود سلطانی
تهیه کننده : کاوه افضلی
راوی : ژاله علو
بازیگران : رویا نونهالی، نسرین مقانلو، لیلا بلوکات، ساعد هدایتی، امیرکاوه آهنین جان، مهتاج نجومی، مهدی سلوکی، مجتبی رجبی، آزاده ریاضی، مهرنوش الفتی، امیر کاظمی، محسن افشانی، مهران رجبی، حسین فلاح، شقایق نوروزی، محمد سلطانی، رهام تدریسی، کتایون اویسی، علی اویسی، طیبه محمدزاده، علیرضا شهیری، ملیسا دولت خواه ،اکرم محمدی، محمد صادقی ،فتحعلی اویسی
شرح داستان :
سریال داستان زندگی سه زن به نام های نازنین ، آتوسا و افسانه به تصویر می کشه که در یک مجتمع آپارتمانی با هم زندگی می کنند . نازنین ( رویا نونهالی ) که یک سالی هست شوهر خود را از دست داده به خاطر حفظ زندگی خود و فرزندانش دست به فروش مواد مخدر را می زند . آتوسا (لیلا بلوکات) که به خاطر علاقه ای که به شوهرش سعید ( مهدی سلوکی ) دارد بازیگری را کنار گذاشته و ...
pulp_fiction
20-09-2011, 20:06
به نظر خودم من سریال شباهت هایی به سریال خارجی " زنان سرسخت " داره ، مخصوصا نریشن هایی که خانم ژاله علو در حین نمایش سریال می خونه .
اين فيلم رو كي ميزاره ؟
از اول مهر من نديدم بزاره !!! قبلا روزهاي زوج ساعت 23 ميذاشت !!!
زمان پخش «سايه روشن» تغيير كرد
ساعت پخش سريال «سايه روشن» كه از شبكه تهران پخش ميشود، تغيير كرد.
كاوه افضلي، تهيهكننده اين سريال با اعلام خبر تغيير ساعت پخش «سايه روشن» گفت: با شروع پاييز كه تغيير ساعت عمومي مردم اتفاق ميافتد، خود شبكه ساعت پخش سريال ما را نيز تغيير داد.وي ادامه داد: «سايه روشن» از اين به بعد روزهاي زوج ساعت 19 پخش ميشود و در روزهاي فرد، ساعت 23 بازپخش ميشود.
«سايه روشن» پيش از اين روزهاي زوج، ساعت 21 پخش ميشد و تكرار آن روز بعد در ساعت 19، روي آنتن ميرفت.اين سريال با بازي رويا نونهالي، نسرين مقانلو و ليلا بلوكات، درباره زندگي 3 خواهر است. «سايه روشن» را آرش معيريان كارگرداني كرده است./ ايسنا
نقد شفاهی مجموعههای روی آنتن؛
آذین: «سایه روشن» مصداق هدر دادن بودجه بیت المال است
یک منتقد گفت: سریال «سایه روشن» علاوه بر ناموفق بودن در محتوا، از لحاظ کارگردانی و بازیگری هم حرف تازهای برای گفتن ندارد و در یک کلام مصداق هدر دادن پول بیتالمال است.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
«جبار آذین» منتقد و مدرس سینما در گفتوگو با خبرنگار رادیو و تلویزیون فارس در مورد مجموعه تلویزیونی «سایه روشن» ساخته آرش معیریان، بیان داشت: ملودرام اجتماعی «سایه روشن» به ظاهر در صدد ارائه تصاویری از زندگی، مناسبات اجتماعی همراه با آموزش شهروندی، تعامل، همزیستی مناسب و مسالمت آمیز در مجامع شهری بوده است.
وی در ادامه تاکید کرد: این مجموعه با طرح قصههای سطحی و تیپیک از روابط چند خانواده، مماشات و زندگی آنها در مجتمعها در قالب فیلمنامهای متوسط با داستانهایی با محتوا، مضامین آشنا (و گاه پیش پا افتاده) بنا داشته از فردای بهتر و امکان زندگی سالم، موفق و شاد در شهرها سخن بگوید ولی روند عمومی مجموعه و ماجراهای آن و کنش شخصیتهای متوسط و ضعیف «سایه روشن» حرفهای دیگری را به مخاطب منتقل میکند.
این منتقد در ادامه به فارس، گفت: تمام ماجراها و حوادث مرتبط با آدمهای «سایه روشن» ظاهراً باید بازتاب زندگی پر پیچ و خم در کلان شهرها و در این سریال تهران باشد ولی در این مجموعه این گونه نیست.
آذین تصریح کرد: به عبارت دیگر «سایه روشن» که قرار بوده با نمایش برشهایی از زندگی چند خانواده مجتمعنشین، مبلغ فرهنگ مجتمعنشینی و آموزش دهنده ویژگیهای شهروندی باشد با حس نقش آموزشگری، چیزهای دیگری آموزش میدهد.
این مدرس دانشگاه در ادامه افزود: «آرش معیریان» با سابقه کارگردانی فیلمهای متوسط و تجارتی «کما»، «چپ دست»، «داماد خجالتی» و «شیر و عسل» با تهیه کنندگی «کاوه افضلی» که تهیه فیلم تلویزیونی «عملیات پایتخت» ساخته محمدرضا آهنج را در کارنامه خود دارد، نخستین مجموعه تلویزیونیاش را ساخته است. مجموعهای که سفارش شده بود تا در قالب داستان و داستانکهایی به آموزش شهروندان بپردازد.
این منتقد و روزنامهنگار در ادامه بیان داشت: «سایه روشن» با این تفکر که میخواهد نمایشگر سایه روشنهای زندگی و جوامع شهری باشد، تاکنون به جز ارائه سایهها، سیاهیها و باز کردن پرونده ناقص چند خانواده مجتمعنشین چیزی برای عرضه نداشته است. شاید هم انعکاس روشنیها را به اواخر مجموعه موکول کرده تا بدینگونه زندگی شیرین شود.
وی در ادامه به فارس، گفت: در هر صورت این مجموعه با نمایش زندگی دو خواهر به نامهای «نازنین»، «افسانه» و همچنین «آتوسا» یکی از همسایههای آنها تماشاگر را به تماشای لحظههایی از زندگی پرابهام و خوب پرداخت نشده این افراد دعوت کرده است.
این منتقد در ادامه افزود: اتفاقات ریز و درشتی که در هر قسمت بر پیکره فیلمنامه کم توان «سایه روشن» دوخته و اضافه میشود به صورت آشکار، سطحی و نادلچسب است و فقط به ادامه دار شدن این مجموعه انجامیده و خاصیت دیگری هم ندارد. با این حال مجموعه همچنان در مسیر آموزش گام بر میدارد ولی متاسفانه آنچه تماشاگر از «سایه روشن» میآموزد یا دست کم تا این قسمت مشاهده کرده است، بد آموزی است.
این مدرس دانشگاه در ادامه افزود: بدآموزیهای سریال «آرش معیریان» آنقدر چشم و دل آزار است که این تصور پیش میآید که نکند «سایه روشن» برای تخریب فرهنگ جامعه ساخته شه باشد. بد نیست برخی به اصطلاح آموزشهای شهروندی این مجموعه را که میخواسته مبلغ فرهنگ شهرنشینی و بیانگر افقهای روشن باشد از نظر بگذرانیم.
این روزنامهنگار در ادامه اظهار داشت: آشنایی با قاچاقچیان، نحوه ملاقات با قاچاقچیان، معاملات و جاسازی مواد مخدر، زن سالاری، تحقیر مردان، تبیلغ انواع آرایش خانمها، پناه بردن مردان به لانههای شیطان، آموزش مخفی کاری و خشونت به کودکان، نحوه فریب دادن شوهر پولدار، پنهان کاری خواهران، همسران و جوانان پولدار، سوء استفاده از عنوان پلیس و دهها موارد دیگر را میتوان در مورد این سریال شمارد.
«جبار آذین» در پایان این گفتوگو خاطرنشان کرد: «سایه روشن» میتوانست با آسیب شناسی مشکلات مجتمع نشینی و تمدن شهری به آموزش شهروندی بپردازد البته اگر نگاه درستی به خانوادهها و جامعه داشته و همه چیز را سطحی تلقی نمیکرد. این مجموعه علاوه بر ناموفقی در محتوا از لحاظ کارگردانی و بازیگری هم حرف تازهای برای گفتن ندارد و در یک کلام مصداق هدر دادن پول بیت المال است.
گفتوگو با ساعد هدايتي، بازيگر سريال «سايه روشن»
بازي دركارهاي غيرطنز دشوارتر است
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
او در بيشتر كارهاي مهران مديري حضور داشته است و اتفاقي در بيمارستان با اين كارگردان آشنا شد و از آن به بعد زندگياش رنگ ديگري گرفت. اما اين بار به بهانه بازياش در سريال «سايه روشن» سراغش رفتيم؛ كاري كه كاملا جدي است. ساعد هدايتي در سايه روشن ايفاگر نقش يك وكيل است؛ نقشي كه قبلا هم در سريال «به كجا چنين شتابان» آن را تجربه كرده بود، اما آنجا كاملا يك فرد منفي بود. به هر حال ساعد هدايتي اينگونه به سوالاتمان پاسخ ميدهد.
از حضور در سريال سايه روشن بگوييد.
از طرف يكي از دوستانم براي بازي در اين سريال دعوت شدم و پس از خواندن فيلمنامه پذيرفتم كه در آن حضور داشته باشم. چون هم كاراكتري را كه برايم در نظر گرفته شده بود، دوست داشتم و هم قصه، قصه خوبي بود و از همه مهمتر اين كه آرش معيريان را به عنوان يك كارگردان بسيار خوب قبول دارم و كار كردن با اين كارگردان جوان برايم افتخاري بود.
شما در اين سريال، عهدهدار نقش وكيل هستيد. خودتان چه نگاهي به اين حرفه داريد و فكر ميكنيد در جامعه ما چه جايگاهي دارد؟
وكالت يك شغل محترم و تاثيرگذار است و با خيلي از مسائل مردم ارتباط دارد و از اين نظر تكيهگاه خوبي هم براي آنها محسوب ميشود.
فكر ميكنيد وكيل سريال سايه روشن توانسته تكيهگاه خوبي براي ديگران باشد؟
وقتي قصه بيشتر جلو برود، خواهيد ديد اين وكيل چه جايگاهي دارد و ميكوشد مطابق قانون همه چيز را به نحو درست پيش ببرد. حتي در جايي كه فرزندانش با مشكل روبهرو ميشوند قانون را همانگونه كه هست، اعمال ميكند.
غير از نقشي كه در فيلمنامه براي شما نوشته شده بود، خودتان در ارتباط با اين شخصيت، چه چيزي به آن اضافه كرديد؟
دوست داشتم مخاطب تاثير و نگاه مثبتي را نسبت به اين كاراكتر پيدا كند. اميدوارم اين اتفاق افتاده باشد و مخاطب هم نقشم را دوست داشته باشد.
در زندگي شخصيتان تا چه حد به قانون مقيد هستيد؟
من بسيار تلاش ميكنم آدم قانونمندي باشم و معمولا هم سعي ميكنم با رعايت قانون اموراتم را بگذرانم. حتي اگر جايي به ضررم هم باشد، باز هم قانون را رعايت ميكنم و معتقدم اگر همه افراد قانون را بخوبي اجرا كنند، هيچ مشكلي پيش نخواهد آمد.
معمولا شما را در كارهاي طنز مهران مديري ميبينيم و چند سالي است كه در كارهاي جديتر ايفاي نقش ميكنيد. چه شد كه به سمت كارهاي غيرطنز آمديد و كمتر با مهران مديري كار ميكنيد؟
خيليها اين نكته را به من يادآوري ميكنند، اما واقعا اينگونه نيست. من در كارهاي غيرطنز زيادي بازي كردهام. به هر حال دليل خاصي وجود نداشت. شايد مهمترين دليلش اين باشد كه يك بازيگر بايد بتواند در تمام ژانرها بازي كند. يعني توانايي ايفاي هر نقشي را داشته باشد. به همين علت نميخواهم تنها در يك ژانر بازي كنم و از اين نظر دچار كليشه شوم.
بازي در كارهاي طنز سختتر است يا جدي؟
به نظرم بازي در كارهاي جدي مشكلتر است، چون در طنز بداههپردازي و خلاقيت، نقش بسزايي دارد و بازيگر ميتواند از اين نظر ملموستر و روانتر بازي كند. ولي اين مساله در كارهاي غيرطنز وجود ندارد و آنجا كارگردان است كه اجازه بداهه يا هر مورد ديگري را ميدهد. براي همين بازي در كارهاي جدي كمي دشوارتر و اصوليتر است.
فكر ميكنيد سايه روشن توانسته مخاطبانش را جذب كند؟
بله. چون قصه اين مجموعه به گونهاي است كه هرچه جلوتر ميرود، جذابتر ميشود. به هر حال هر كاري به زمان نياز دارد و با گذشت زمان است كه مخاطب با يك كار همذاتپنداري ميكند. با اين حال به نظرم سايه روشن، ظرفيت جذب مخاطب را دارد و اميدوارم در نهايت مخاطبان موفق شوند پيام اصلي سريال را درك و دريافت كنند.
در اين سريال بازيگران آماتور زيادي هم بازي ميكنند، حضور اين افراد در كار چه تاثيري دارد؟
قطعا حضورشان مثبت نخواهد بود، چون وقتي بازيگران آماتور مقابل بازيگر حرفهاي قرار ميگيرند، به دليل كمبود تجربه نميتوانند بده بستان خوبي با يكديگر داشته باشند و همين موضوع باعث برداشتهاي متعدد ميشود. به هر حال اگر همه بازيگران با تكنيكهاي بازيگري بخوبي آشنا باشند، تهيهكننده و كارگردان هم ميتوانند با خيال راحتتري كار كنند، چون در نهايت هم سرعت كار بالا ميرود و هم خروجي آن با كيفيت بهتري خواهد بود.
شما چطور خودتان را به يك نقش نزديك ميكنيد؟
من تجربه بازي در نقش وكيل را قبلا هم داشتم (در سريال به كجا چنين شتابان). اما در سايه روشن سعي كردم يك وكيل تازه را به نمايش بگذارم كه با كار قبليام متفاوت باشد. به هر حال ابتدا براي نقشي كه قرار است بازي كنم، يك شناسنامه طراحي ميكنم و سپس به او نزديك ميشوم.
كار با آرش معيريان چطور تجربهاي بود؟
ايشان عادت داشتند سكانس و پلان را با هم بگيرند كه از اين نظر بازي واقعا برايمان نفسگير بود. با اين حال همكاري با ايشان تجربه متفاوت و ارزشمندي بود.
بازي در نقش مثبت يا منفي برايتان فرقي هم ميكند؟
خير. بيشتر برايم تاثيرگذاري نقش مهم است و اين كه نقشي كه قرار است ايفا كنم كجاي قصه قرار دارد.
اگر ساعد هدايتي با مهران مديري در بيمارستان آشنا نميشد، حالا در چه موقعيتي قرار داشت؟
حدسش خيلي مشكل است. بايد بدانيد من از كودكي به اين حرفه عشق ميورزيدم و اين كار جزو دغدغههايم بوده و هست.
فكر ميكنيد تاريخ مصرف ساعد هدايتي تا چه زماني است؟
تا وقتي مردم كار مرا بپذيرند و دوست داشته باشند. در غير اين صورت از گردونه هنر خارج ميشوم.
در آينده شما را با چه كاري خواهيم ديد؟
در حال حاضر مشغول بازي در فيلم سينمايي «بانويي از ماه» هستم كه كارگرداني آن به عهده مهوش مهري است و تا الان نزديك 60 درصد كار پيش رفته است.
نقشتان چيست؟
ترجيح ميدهم در مورد نقشم صحبت نكنم.
و ساعد هدايتي در يك جمله...
يك آدم ساده كه عاشق زندگي و مردم كشورش است.
پروانه حسينزاده
ضمیمه قاب کوچک - روزنامه جام جم 16 مهر 1390
گفتوگو با بازيگر سريال «سايه روشن»
همهجا بجز كانال كولر
مهران رجبي ميگويد در همه كانالهاي سيما بجز كانال كولرحضور دارد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
بهانه گفتوگوي ما با رجبي، بازياش در سريال «سايه روشن» است؛ هرچند از هر دري باهم حرف زديم كه حاصلش را در ادامه خواهيد خواند.
اصلا مهران رجبي چطور كشف شد؟
كسي كه در اين زمينه خيلي تاثير داشت و به قول خودش كشف من به دست او بوده سيدرضا ميركريمي بود. با بازي در سريال مدرسه همت و بعد هم بازي در فيلمهاي زير نور ماه و كودك و سرباز پايم به دنياي هنر باز شد. البته اين را هم بگويم اگر تو چيزي براي ارائه نداشته باشي ناخودآگاه حذف ميشوي. به همين علت ميگويند سينما بيرحم است. به هر حال سهم رضا ميركريمي در كشف من چيزي حدود 85 درصد است.
از اين كه كشف شديد، چقدر راضي هستيد؟
نميتوانم بگويم از اين موضوع خيلي زياد راضي هستم، اما از اين كه ميتوانم به واسطه نقشهاي مختلف، زندگيهاي متفاوتي را تجربه كنم، خوشحالم وگرنه دنياي هزاررنگ سينما و تلويزيون براي خودش مشكلاتي دارد.
ميان اين همه نقشي كه تا به حال ايفا كردهايد كدام مهران رجبي بوده است؟
در همه نقشهايم به گونهاي خودم حضور داشتهام و ردپايي از مهران رجبي در آنها ديده ميشود.
آقاي رجبي! حالا واقعا نقشها به دنبال شما ميآيند يا شما در پي نقشها ميرويد؟
نقشها به دنبالم ميآيند و به واسطه آنها در جايگاه فرد ديگري قرار ميگيرم.
از انتخابتان براي بازي در سريال سايه روشن بگوييد.
از طريق يكي از دوستان براي بازي در اين كار دعوت شدم كه پس از خواندن فيلمنامه پذيرفتم در اين مجموعه بازي كنم.
از نقشتان چقدر راضي بوديد؟
نقشم را دوست داشتم، چون خاكستري بود و با ديگر نقشهايم تفاوت زيادي داشت.
اين سريال بازيگران متعدد و زيادي دارد. نگران نبوديد كه بازي شما ديده نشود؟
خير، چون به كارگردان اين كار اعتماد داشتم و از طرفي هر شخصي جايگاه خودش را در قصه داشت. پس نگران نبودم ميان اين همه نقش، من گم شوم يا به بيراهه بروم. ضمن اين كه بازي در كنار بازيگران حرفهاي و مطرح سينما و تلويزيون برايم بسيار دلپذير بود.
شما با نقشهايتان زندگي ميكنيد يا خير؟
نه. هيچ وقت دچار اين توهمات نشدهام. وقتي نقشم تمام ميشود زندگي شخصيام آغاز ميشود.
فرصتي هم براي استراحت كردن و اساسا خوابيدن داريد؟
خيلي كم. البته دوست ندارم زياد استراحت كنم، چون بعدها فرصت براي خوابيدن زياد خواهم داشت.
يادم است قبلا ميگفتيد بيشتر كارها را به خاطر رودربايستي ميپذيريد. آيا هنوز هم اينگونه است؟
من جواب نه را به دوستانم ميگويم، اما آنها حرف مرا نميپذيرند و ميگويند تو بيا قرارداد را امضا كن ما بقيهاش را درست ميكنيم. حتي گاهي وقتها به دروغ ميگويم چند تا كار دارم، ولي ميگويند ما برنامهريزي داريم و اصلا حقوق ميگيريم كه اين كارها را درست كنيم.
شما بسيار بازيگر بانشاط و پرانرژي هستيد. اين ويژگيها از كجا ميآيد؟
اين از فضل خداست. به واقع همه انرژي و نشاط را از خداوند دارم. خداوند به يكي ثروت و به يكي مثل من دماغ خوبي و به ديگري فرزند يا پدر و مادر خوب ميدهد كه البته من همه آنها را دارم و شاكرم.
وقتي وارد اين حرفه شديد فكر ميكرديد روزي به چنين جايگاهي برسيد؟
خير. بگذاريد واقعيت را بگويم خيلي افتخار نميكنم به اينجا رسيدهام، چون جهانبيني مخصوص خودم را دارم. هدفم در زندگي بالاتر از اينهاست و انتهاي آرزويم چيز ديگري است كه انشاءالله به آن ميرسم.
مهران رجبي چقدر طي اين سالها مخاطبانش را شناخته است؟
هنوز به درك درستي در مورد اين موضوع نرسيدهام، چون به اندازه آدمهاي روي كره زمين، ما جهانبيني داريم. پس نميشود شناخت كلي پيدا كرد، اما سعي ميكنم كارم را درست انجام دهم و حق مطلب را ادا كنم. به هر حال اگر درست كار كنيم، درست هم ديده ميشويم.
فكر ميكنيد در نقشهاي طنز بيشتر ديده ميشويد يا جدي؟
من حتي وقتي نقش جدي هم بازي كردهام، رگههايي از طنز داشته است، از طرفي نقشهاي طنزم را هم به گونهاي بازي كردهام كه به سمت هجو و لودگي نرود، چون ادا درآوردن خطرناك است. به هر حال اميدوارم در هر دو مورد رضايت مخاطب را جذب كرده باشم.
از نگاه خودتان بدترين و منفيترين نقشي كه تاكنون بازي كردهايد؟
در يك وجب خاك و سيامين روز نقشهاي بسيار منفي بازي كردم كه هرگز كار راحتي نبود. چون بازيگر بايد آنقدر انرژي بگذارد تا منفور ديده شود. تصور ميكنم نقشهاي منفي اجر بيشتري داشته باشند چون با سيگنالهاي وجودي انسان در تضاد هستند.
چقدر در ايفاي نقشهايتان اجازه داريد از بداهه استفاده كنيد؟
برخي كارگردانان در جاهايي اجازه بداههگويي دادهاند. به طور مثال در چند مورد كيانوش عياري در مجموعه روزگار قريب به اختيار خودم گذاشت تا بازي بداهه و كنترل شده دقيقي داشته باشم، ولي خودم به شخصه بداهه نميگويم، چون مسووليت كار به عهده كارگردان و نويسنده است و اگر بازيگري در كار بداههگويي كند ممكن است كليت آن اثر خراب شود.
بهتر است كمي هم به دنياي شخصي شما بپردازيم. چطور ميشود به وجوه پنهاني شما پي ببريم؟
كسي نميتواند اين كار را بكند مگر اين كه رفيق باشد.
اولين شغل مهران رجبي؟
چمن آب دادن!
براي اين كار حقوق هم ميگرفتيد؟
بله. 1500 تومان.
اولين حقوقتان را چگونه خرج كرديد؟
ميلگرد خريدم براي نرده خانهمان.
آدمها را با چه چيزي ميسنجيد؟
رفتار و تقوايشان.
خانوادهتان با شغل شما مشكلي ندارند؟
اوايل خيلي برايشان سخت بود، چون من تقريبا خانه نبودم و بيشتر فيلمبرداري داشتم، اما حالا ديگر عادت كردهاند. جالب است بدانيد در برخي سفرهاي كاري آنها هم با من ميآيند.
لذتبخشترين كار دنيا براي شما؟
اين كه طاقباز بخوابم و ساعتها به سقف اتاق نگاه كنم. اين كار لذت خاصي برايم دارد، چون آدم از بالا به خودش نگاه ميكند.
علاقهمنديد بيشتر با چه كارگرداني كار كنيد؟
چون هميشه سر كار هستم بيشتر به كارم فكر ميكنم و به فرد خاصي فكر نميكنم.
سايه روشن...
سريالي كه برايم پر از خاطره است و به واسطه آن يك نقش متفاوت را تجربه كردم.
و تاريخ مصرف مهران رجبي تا چه زماني است؟
تا وقتي مخاطبانش او را دوست داشته باشند و به يادش باشند.
محبوبه رياستي
روزنامه جام جم 16 مهر 1390
گفتوگو با محمدمحمود سلطاني، فيلمنامهنويس «سايهروشن»
روایت داستان در واقعیت
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
همشهری آنلاین - آرزو فیروزفر:
در کارنامه محمدمحمود سلطانی، حضور در عرصه تئاتر نقش پررنگی دارد. او از سال 77 کار تئاتر کرده و نخستین کارش نیز «شب نوشته» است.
بعدا بهدلیل آنچه خودش آنرا بیمهری خانه تئاتر میداند، از حضور در این عرصه صرفنظر میکند و همزمان با نگارش داستانهای کوتاه به عرصه فیلمنامهنویسی رو میآورد. نخستین کارش نیز بچههای کوچه دوازدهم به کارگردانی شاپور قریب است. تله فیلمهای یاد من باش، عملیات پایتخت، گامهای معلق به کارگردانی شاهرخ دولکو و حضور در سمت مشاور فیلمنامه سریال «شبمیگذرد» نیز ازجمله فعالیتهای بعدی اوست. محمود سلطانی این روزها سریال «سایه روشن» را دارد که از شبکه تهران پخش میشود. او درباره نگارش فیلمنامه این سریال توضیحاتی داده که در ادامه میخوانید.
سریال سایه روشن به سفارش سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران نوشته شده، سفارشی بودن روی کار تأثیر نگذاشت؟
خودتان هم ببینید، خیلی مشخص نیست. از سوی تهیهکننده موضوعاتی مثل قطع درختان، تکدیگری، ساختوساز غیرمجاز به من داده شد تا در کار لحاظ شود و از آنجایی که کار سفارشی آدمها را اذیت میکند، من سعی کردم این موارد را طوری در کار بیاورم که جزو بافت درام بشود و کسی که آن را میبیند متوجه سفارشی بودنش نشود. مثلا ساخت و ساز غیرمجاز را در شخصیت سعید با بازی مهدی سلوکی گذاشتهام و آن را جزو درام کردهام. سعیام این بوده و نمیدانم چقدر موفق بودهام. هیچ بازیگری هم در طول کار متوجه نشد که سفارشی از شهرداری در کار است و اشارهای به آن نشد ولی در عین حال خواسته شهرداری نیز در آن وجود دارد.
آیا کارگردان توانست آنچه را که در ذهن شما بود به درستی منتقل کرده و تصویرسازی کند؟
این مقوله کاملا طبیعی است که نگاه نویسنده و نگاه کارگردان ممکن است با هم یکی نباشد. این مسئله در مورد ما هم صدق میکند که بهرغم یکی بودن نظراتمان در جاهای کمی با هم اختلاف نگاه داشته باشیم که کاملا طبیعی است.
از زمان پخش سریال راضی هستید؟
خیر. برای اینکه ساعت19 شب است که بسیاری از قشر متوسط جامعه شهری در حال رفتن به منازل خود هستند، تکرار نیز در روز بعد ساعت23 شب است که در آن ساعت هم درست همین قشر در حال استراحت هستند که فردا صبح دوباره به سر کار بروند. درست بین این ساعتها اگر سریال پخش میشد خیلی بهتر بود. ساعت مناسبی نیست و خیلی از مخاطبان را از دست میدهد. سریال هم این ویژگی را دارد که اگر چند قسمت اول دیده نشود، بعدا مورد پیگیری واقع نمیشود.
این سریال هم قرار است مثل بقیه آثاری که مخاطب ایرانی به دیدن آن عادت دارد، پس از یکسری اتفاقات و دگرگونی شخصیتها با پایانی خوش تمام شود؟
این را نمیتوانم الان بگویم چون پخش سریال ادامه دارد و باید مخاطبان درباره آن قضاوت کنند. اما من تلاش کردم بستر آن رئالیستی نزدیک به واقعیت باشد. چون ما تغییر یکباره در آدمها را در زندگی واقعی خیلی نداریم. برعکسش هم صادق است. آدمها در طول زمان تجربیاتی بهدست میآورند که منجر به تغییر فرد میشود.
منابع شما در نگارش فیلمنامه چه بود؟
کارهای رئال اجتماعی و شخصیتهایی که مابازای اجتماعی دارند مورد علاقه من هستند. آنها در مشکلات و خوشیها از سوی مخاطب تحلیل و آسیبشناسی میشوند ولی در طراحی شخصیتها به یک سریال خارجی نگاه داشتهام البته این موضوع ربطی به خط اصلی داستان و ماجراها ندارد. من راجع به خیلی از خردهداستانها و ماجراها به روزنامهها رجوع کردم و حوادثی که پیش آمده و یا از کتابهایی که خواندهام وام گرفتهام. خیلی مسائل هم در ناخودآگاه من بوده و مرتبط به مسائلی است که در گذشته دیده و یا خواندهام.
شخصیتهای سریال برای شما مابازای واقعی داشته است؟
بله. اگر شخصیت برای خود شما قابل لمس باشد و با آنها زندگی کرده باشید، خوب هم میتوانید درباره آنها بنویسید. یک نویسنده نمیتواند همه چیز را تخیل کند و یک دروغ است. حتی من فکر میکنم در کاری مانند یک کار سوررئال نویسنده صد در صد از تخیلش وام نمیگیرد بلکه از اطراف خود بهره میبرد و آن را به سمتوسویی که میخواهد میبرد.
وقتی یک نویسنده در حال نگارش فیلمنامه است، شخصیتهایی خلق میکند و آنها را در ذهن خود تصویر میکند، الان بازیگرهایی که شخصیتهای ذهنی شما را ایفا کردهاند، توانستهاند جوابگوی تصویر ذهنی شما باشند؟
بعضی بازیگرها بله و برخی نه. بعضی خیلی نزدیک شدهاند و حتی مرا غافلگیر کردهاند و بهنظرم صحنه را با جزئیات بهتری ایفا کردهاند، مانند مجتبی رجبی بازیگر نقش فرشاد که در ذهن من بهعنوان نمونه هماهنگ بوده است.
سریال با صدای خانم علو روی آنتن رفته و روایت میشود، این هم ایده خودتان بود؟
روایت ما یک روایت تماتیک بود و قصهگو نبود. قرار بود ما تصویری هم از راوی داشته باشیم اما بهدلیل مشکلاتی که پیش آمد این تصاویر گرفته نشد و راوی روی نماهای شهر تهران صحبت کرد ولی این کار جواب نداد و باعث شد تا کار از ریتم بیفتد به همین دلیل تصمیم گرفته شد که این نریشنها را کم و کمتر کنیم و دیدیم که میشود این نریشنها را کلا حذف کرد. در واقع یک جور آزمون و خطا بود که در نهایت حذف شد.
حضور خانم علو کلا حذف میشود؟
اینگونه نیست که حتما قطع شود. حضور ایشان مایه افتخار ما و سازندگان سریال بود. در واقع قصه ما با مرگ خانم حبیبی که راوی بود شروع میشود و بعد از مرگش یکسری مطالب را میگوید. حال ما یکسری قصهها را میبینیم و خواهیم دید و در نتیجهگیری و آخر سریال خانم حبیبی را میبینیم.
سریال 3روز در هفته پخش میشود، این شیوه پخش را شما میپسندید؟
الان مثل قدیم هفتهای یکبار سریالها پخش نمیشود. من با شیوه پخش هر شبی بیشتر موافق هستم تا یک شب در میان و بهنظرم بهتر از موارد دیگر است چون مخاطب سریال را از دست نمیدهد و با ندیدن یک قسمت چیزی را از دست نمیدهد.
نوشتن یک سریال پر قسمت و درآوردن فرازوفرودها برایتان کار سختی نبود؟
کار سختی است اما من قبلا در کارهای دیگر نیز تجربه کسب کرده بودم که کمک بسیاری به من کرد. الان که برخی سکانسها را میبینم احساس میکنم که میشد به شکل دیگری نوشته شود و اساسا این وسواس در انسان وجود دارد که میتواند کار را بهتر بنویسد. من تمام سعی و انرژی خود را گذاشتم و با عشق این سریال را نوشتم و چیزی کم نگذاشتم اما وقتی 2سال میگذرد و تجربیات بیشتری به دست میآوری متوجه خامیهای گذشتهات میشوی.
درباره سريال «سايه روشن»
اينجا تهران است
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
آرش معيريان را همواره با فيلمهاي تجاري و عامهپسندش در سينما ميشناسيم. كما، شارلاتان، چپدست، احضارشدگان، شير و عسل، داماد خجالتي و... از جمله آثار سينمايي او محسوب ميشوند كه در اين ميان كما به شهرت و فروش بالايي هم دست يافته است.
البته معيريان علاوه بر كارگرداني، تجربههايي در ساخت آنونس سينمايي، تدوين، طراحي صحنه و لباس، نويسندگي و حتي بازيگري هم داشته و اينك با ساخت «سايه روشن» سريالسازي را نيز به كارنامه حرفهاياش اضافه كرده است، اما سايه روشن نه فقط از حيث مديوم كه از لحاظ ساختار دراماتيكي و شيوه روايت نيز با كارهاي قبلي او متفاوت است. سايهروشن روايتگر قصه 3 زن به نامهاي نازنين، آتوسا و افسانه است كه در يك مجتمع زندگي ميكنند. نازنين كه يك سالي است شوهر خود را درسانحه از دست داده است، همراه 2 فرزند خود زندگي ميكند. خيلي از كساني كه مجموعه سايه روشن را ديدند، معتقدند اين مجموعه شباهت زيادي به مجموعه زنان خانهدار افسرده دارد كه چند وقتي است از شبكههاي آمريكايي پخش ميشود، ولي بايد اذعان كرد معيريان حتي اگر متاثر از اين مجموعه هم بوده باشد توانسته آن را در بستر يك قصه ايراني، بومي و محلي كند. از جمله امتيازات اين سريال در ساختار روايي خود بهرهگيري از صداي خاطرهانگيز ژاله علو به عنوان راوي اين مجموعه و در واقع استفاده از نريشن در تعريف قصه است كه سويه قصهگويي سريال را پررنگتر ميكند. در واقع راوي صداي پيرزني است كه بتازگي فوت كرده و ماجراي زندگي همسايههاي خود را براي مخاطبان بازگو ميكند. اين تمهيد به شكل نمادين به قصهگويي مادربزرگها در گذشته شباهت دارد كه مخاطب ايراني با آن غريبه نيست. روايت قصه توسط يك انسان مرده در سينماي كشورهاي ديگر نيز تجربه شده و اين شيوه به پررمز و راز كردن و تا حدودي معمايي شدن ماجرا دامن ميزند. به اين كه روح پيرزن بعد از مرگ از قفس و كالبد تن رها شده و شاهد و ناظر بر ماجراهايي است كه در محل زندگياش در حال رخ دادن است. اين قضيه انگار سويه داناي كل بودن راوي را برجستهتر ميكند و البته تاثير لحن و تن صداي ژاله علو، شكوه بيشتري به آن ميبخشد. به همين دليل شايد اين سريال به مجموعههاي ماورايي هم سنخيت مييابد. از آنجا كه معيريان هميشه به جذب مخاطبان و روانشناسي آنها توجه دارد و در سينما از بازيگران ستاره و مشهور بهره ميگيرد، در تركيب و چينش بازيگران سايه روشن نيز به اين رويكرد وفادار ميماند. رويا نونهالي، نسرين مقانلو، مهدي سلوكي، مهران رجبي، محسن افشاني، اكرم محمدي، فتحعلي اويسي و محمد صادقي، تركيب جذابي براي مخاطبان آشناي تلويزيون است كه البته با توجه به جنس قصه و ساختار درام نيز انتخابهاي خوبي به نظر ميرسد. در اين ميان البته رويا نونهالي كه نقش محوريتري دارد، همان بازي آشنا در سريالهاي قبلي خود را ايفاء ميكند و باز هم نقش يك زن خلافكار را دارد.
سايه روشن تلاش كرده برخي معضلات اخلاقي و اجتماعي را در كلانشهري مثل تهران به واسطه داستان اين 3 زن در كانون خانواده و مناسبات آن پيگيري كند و در موقعيتي بين فرديت آدمها و مقتضيات جامعه به تصوير بكشد. به عبارت ديگر سايه روشن را ميتوان يك ملودرام خانوادگيـ اجتماعي دانست كه اتفاقا قصه خود را در همين ساحت بينامتني پي ميگيرد. نازنين، آتوسا و افسانه هر كدام زناني هستند كه به دليلي سرپرستي و مديريت خانه و زندگي را به عهده داشته و با مشكلات متعددي دست وپنجه نرم ميكنند. معيريان تلاش كرده در اين سريال با محوريت اين 3 زن، به آسيبشناسي عاطفيـ اجتماعي شخصيتهاي قصه خود دست بزند و از طريق تحليلي روانشناسي و جامعهشناختي اين معضلات فردي ـ اجتماعي را واكاوي كند. معيريان به دليل تجربه ساخت فيلمهاي عامهپسند در اينجا نيز به عناصر و مولفههاي قصه و شخصيتپردازي توجه ميكند تا جذابيتهايي براي مخاطب داشته باشد. هرچند به نظر ميرسد ريتم سريال با توجه به رويكرد مضموني و كارگرداني وي در جاهايي دچار گسست و نوسان شده و انسجام خود را از دست ميدهد، اما وجوه سرگرمكننده بودن سريال را ـ كه از ويژگيهاي هميشگي آثار آرش معيريان است ـ نميتوان انكار كرد. به هرحال قصه و آدمهايش به واسطه ماجراهايي كه تجربه ميكنند قابليت سرگرمكنندگي مخاطب را دارند.
سايه روشن البته تلاش كرده از خط قرمزهاي سياهنمايي عبور نكند و اين دغدغه را حتي در عنوان سريال هم ميتوان درك كرد. 2 نهاد خانواده و نظام اجتماعي بستر اين آسيبشناسي دراماتيك قرار ميگيرد كه اتفاقا با محوريت زنان به عنوان شخصيت اصلي قصه بر منزلت خانواده و اهميت آن تاكيد ميشود. به عنوان مثال ميتوان به صحنهاي از سريال اشاره كرد كه فرزندان رويا نونهالي و محمد صادقي در مدرسه درگير ميشوند و كار به احضار والدين ميكشد. ديالوگهايي كه در اين سكانس ميان آنها درباره شيوه تربيت كودكان صورت ميگيرد بازتابي از همين دغدغه مولف است كه در كليت سريال جاري و ساري است. شايد مهمترين وجه اين بازنمايي توجهي است كه به روانشناسي اين زنان ميشود و موقعيت آسيبپذير آنها در 2ساحت رفتاري و اجتماعي مورد توجه قرار ميگيرد. عصبيت و پرخاشگري يا اضطراب و افسردگي اين شخصيتها به واسطه موقعيت و شرايط زندگيشان، بستري براي تاويل روانشناختي از اين موقعيتها فراهم ميآورد و البته در خود به معضلات اجتماعي كلانشهرهايي مثل تهران نيز توجه ميشود.
چنانچه نام ابتدايي سريال هم «اينجا تهران است» بوده و نشان ميدهد سازندگان سريال، دغدغه نمايش معضلات زندگي در اين شهر بزرگ و پردردسر را داشتهاند؛ زندگي در موقعيت سايه روشن كه مرز حق و باطل و راه غلط و درست در آن مشخص نيست. اين سايه روشني البته در استفاده ار رنگ و نورپردازي سريال نيز لحاظ شده و در فرم و ساختار بيروني مجموعه نيز ظهور و بروز دارد. اما آنچه سايه روشن را ازحيث دراماتيك دچار نقصان ميكند بلاتكليفي اثر در تركيب بين وجوه سرگرمي و انتقادي آن است كه به نظر ميرسد روشني سويه انتقادي مجموعه زير سايه كاركردهاي سرگرمكنندگي آن پنهان
شده است.
سيدرضا صائمي
ضمیمه قاب کوچک روزنامه جام جم 23 مهر 1390
همراه با مجموعه «سايهروشن»
كتاب زندگي شهر را ورق زدهايم
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
با اين كه مدت زمان زيادي از پخش مجموعه «سايهروشن» نميگذرد، اما توانسته است جاي خود را ميان مخاطبان شبكه 5 سيما باز كند.
سايهروشن در حقيقت نخستين تجربه سريالسازي آرش معيريان (كارگردان) است و دربردارنده داستانهايي مبتني بر رخدادهاي هر روزه جامعه شهري است و راهي به سوي نماياندن ارتباطات صحيح بين فردي در خانواده و اجتماع باز كرده است.
اين مجموعه كه با مشاركت شبكه 5 سيما و اداره حقوقي شهرداري تهران توليد شده است، تلاش ميكند با بهرهگيري از المانهايي چون ساخت و ساز غيرمجاز، قطع اشجار، سد معابر و... به آموزش رفتار شهروندي و نيز حقوق متقابل مردم و شهرداري مبادرت ورزد.
كاوه افضلي (تهيهكننده اين مجموعه) از شكلگيري طرح اوليه و همكاري مشترك شهرداري و تلويزيون چنين ميگويد: به فكر توليد يك مجموعه نمايشي به سفارش اداره حقوقي شهرداري بودم، چرا كه در اين قالب ميتوان نكات آموزشي را به بهترين شكل به مخاطب ارائه كرد. طرح اوليه نوشته شد و مورد پذيرش دكتر نوروزي، مدير كل اين اداره قرار گرفت و محمدمحمود سلطاني شروع به نگارش فيلمنامه كرد كه در اين ميان از حمايتهاي خوب سازمان فرهنگي ـ هنري شهرداري نيز بهرهمند شديم.
سايهروشن از جمله ساختههاي پرلوكيشن سيماست كه بالغ بر 200 مكان مختلف براي تصويربرداري صحنههاي اين سريال در نظر گرفته شده و به گفته عوامل مجموعه، هيچيك از لوكيشنهاي ثابت تلويزيوني در اين كار مورد استفاده قرار نگرفته است. به اعتقاد تهيهكننده سايهروشن، فضاهاي مختلف فيلمبرداري، آكسسوار صحنه، رنگآميزي و... همگي بر اساس شخصيتپردازي داستان در نظر گرفته شده است.
افضلي ميگويد: براي ساخت اين مجموعه بودجه بسياري در مقايسه با آثار معمول سيما صرف شده است. بازيگران همگي چهره هستند و هر يك در قالب داستاني خود حرفي براي گفتن دارند. براي پرداخت شخصيت از نظرات يك دكتر جامعهشناس نيز بهره بردهايم تا ايفاي نقش هركدام براي بيننده پيامي در بر داشته باشد تا كنار عناويني كه مدنظر شهرداري بود، بتوانيم داستاني درخور تامل و به دور از شعارزدگي را پيش روي بيننده ترسيم كنيم.
وي ادامه ميدهد: هدف اصلي ما در پردازش داستان، نشان دادن اين مساله بود كه نظارتهاي شهرداري و ممانعت آن از برخي اقدامات مردم، در جهت ايجاد يك زندگي سالم براي كل شهروندان است؛ چرا كه از جمله وظايف مهم شهرداري، نگهداري فيزيكي شهر و ايجاد روحيه نشاط و اميد به آينده و نيز ترويج مسائل فرهنگي براي مردم جامعه است. ما در پي اين عناوين، برخي معضلات جامعه شناختي و خانوادگي را نيز مطرح كرديم تا جنبههاي آموزشي داستان پربارتر شود.
رسانه ملي؛ فاخر و ارزشمند
اين مجموعه كه به لحاظ تكنيكهاي ساختاري جزو آثار متفاوت در حوزه سريالسازي است، فاصله چنداني با ساختههاي مخاطبپسند معيريان در سينما ندارد. اين كارگردان ميگويد: هر آنچه در طول اين سالها در سينما آموخته و تجربه كردهام در ساخت سايهروشن به كار گرفتهام و در بخش اجرا و ساختار و همچنين تكنيك بر اساس توانم پيش رفتهام و اگر تفاوت محسوسي ميان اين سريال و ساختههاي روزانه تلويزيوني وجود دارد، به دليل اين بوده كه ما تلويزيون را ارزشمند، محترم، فاخر و والاتر ميديديم و اين مساله حساسيت ما را همواره مضاعف ميكرد. وقتي مخاطباني ميليوني به صورت روتين بيننده كار ما هستند، ضريب دقت ما در ساخت نيز بايد ميليوني باشد.»
وي ادامه ميدهد: متاسفانه گروهي از سازندگان تلويزيون بهسوي توليد كارهاي پيش پا افتاده حركت كردهاند و استاندارد سريالسازي و پس از آن نگاه تماشاگر با افت قابل ملاحظهاي مواجه شده است. اين پارامترها در مراحل آغازين توليد اين مجموعه بر كار ما حاكم بود و بنده بارها اعلام كردم اگر قرار باشد كاري را با زمانبندي بسيار كم و دمدستي توليد كنم، از ادامه كار كنارهگيري خواهم كرد؛ چراكه ملاك من براي ساخت نخستين سريالم، ارزشمندي رسانه ملي از لحاظ نگاه، مديريت، تفكر، همهگير بودن و پارامترهاي اخلاقي، اعتقادي و نيز ارزشي بود كه به عنوان كارگردان براي اسم خودم قائل بودم و ميخواستم در شناسنامه اولين تجربه سريالسازيام ماندگار باشد.
تلويزيون تا به حال از حضور فيلمسازان سينمايي در حوزه توليد باكس نمايشي خود بسيار بهره برده و چنين آثاري همواره در مقايسه با آثار روتين نمايشي يك سر و گردن بالاتر قرار داشته است. معيريان نيز همين عقيده را دارد و در مقايسه اين دو مديوم تصويري با يكديگر ميگويد: تلويزيون انواع و اقسام سليقهها و مخاطبان گوناگون را در بر ميگيرد، اما سينما از آنجا كه متكي به بخش خصوصي است، نگاه به گيشه و تماشاگر مهمترين هدف از توليد آثار است و بايد منتظر بازگشت سرمايه بود. بنده در تمام كارهايم 50 درصد نگاه توليديام را به دكوپاژ، ميزانسن و چينش معطوف كردهام و چنين شرايطي در تلويزيون به دليل اسلوبها و فرمولهاي خاص خود در بحث سرمايه نگراني خاصي ندارد و ميتوان تمام انرژي را در بحث محتوايي و ساختاري اعمال كرد.
كارگردان سايهروشن همچنين به تكنيكهاي ساختاري و محتوايي اين مجموعه اشاره ميكند و ميگويد: فرهنگسازي، اخلاقگرايي، نقد و اشاره به مسائل و معضلات شهري جزو پارامترهاي موفق اين مجموعه در بحث محتوا و داستان است. خود متن نيز اين قابليت و امكان را فراهم كرد تا ايدهآلهايم را بدون دغدغههاي مالي و فشار زماني در كنار آقاي افضلي، تهيهكننده اثر به تصوير بكشم.
حضور بازيگران حرفهاي
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]سايهروشن علاوه بر نوع خاصي از داستانپردازي كه مبتني بر مباحث آموزشي است، از حضور بازيگراني بهره ميبرد كه هر يك در جاي خود عنصري پررنگ در جذب مخاطب به حساب ميآيند. آرش معيريان در اينباره ميگويد: وقتي شرايط توليدي بخوبي پيش برود، بازيگران حرفهاي به راحتي ميپذيرند كه در چنين مجموعهاي حضور داشته باشند. در سايهروشن نيز شرايط پيشتوليد به گونهاي بود كه 95 درصد از انتخابها همانهايي بودند كه در حال حاضر شاهد حضورشان هستيم. علاوه بر چينش، قصه، ريتم، ميزانسن، دكوپاژ و... تهميداتي هستند كهامروز در بحث مخاطبشناسي تلويزيون مد نظر قرار ميگيرد.
وي ادامه ميدهد: در حال حاضر جبر مالي، متوجه بسياري از سريالها ميشود و عمدتا كيفيت خيلي نازلي در بحث اجرا پيش ميآيد و خوشبختانه آنچه در بازخوردها ديده ميشود، اين كه براي بينندهاي كه نگاه تكنيكي ندارد تكتك پلانها چه به لحاظ قاببندي، نورپردازي، حركت دوربين، ميزانسن و طراحي صحنه معنا و مفهومي مستقل يافته است. هزينه، انرژي و تلاش مضاعفي در اين مجموعه خرج شده تا ثابت كنيم هم تلويزيون و رسانه ملي عزيز و هم مخاطبش برايمان عزيز است.
از ديگر ويژگيهاي اين مجموعه، حضور شخصيتهايي در داستان است كه ميتوان هريك را نماينده قشر خاصي از مردم جامعه دانست و در اين ميان رفتار و كنشهاي ارتباطي اين كاراكترها ميتواند بر بروز جهتگيريهاي مثبت و منفي داستان آموزنده باشد.
كاوه افضلي در اين خصوص معتقد است: در زندگي شخصيتي چون افسانه با بازي نسرين مقانلو به سوي اين مقصود رفتهايم تا نشان دهيم زن و شوهرها علاوه بر اشتراكات خانوادگي، نيازمند پرداختن به علايق شخصي خود نيز هستند و با اعمال فشار از سوي يكي از زوجين، افراد از خانواده گريزان ميشوند يا در كاراكتري كه رويا نونهالي آن را بازي ميكند، تلاش كرديم تاوان اشتباهات بزرگ انسانها را نشان دهيم و بگوييم هميشه پايان خوشي در انتظار تصميمات اشتباه ما نيست.
در كنار هر يك از شخصيتهاي اين مجموعه كه به نوعي پيامآوران بخشي از داستان هستند، آتوسا با بازي ليلا بلوكات، نمود پررنگتري از معضلات فردي و ارتباطي را به تصوير ميكشد.
اين كاراكتر ابتدا با بازخوردي منفي از سوي مخاطب روبه رو ميشود و اين حس پس رانده شدن آتوسا از سوي بيننده، نمايانگر شخصيت متزلزل و پيشينه خانوادگي اوست. ريزهكاريهايي كه به گفته بلوكات پس از دورخوانيها، جلسات متعدد با كارگردان و نويسنده و همچنين تصورات ذهني خود او از اين نقش شكل گرفت و به تصوير درآمد، حال با روي آنتن رفتن چند قسمت از اين مجموعه از سوي شبكه مورد بازبيني مجدد قرار گرفته و بخشهاي كليدي بازي او در حال حذف است.
ليلا بلوكات معتقد است: اين كاراكتر در فيلمنامه به گونهاي طراحي شده بود كه با خواندن آن به كليتي درخور تامل از اين نقش دست يافتم. آتوسا دختري است با عقدههاي فراوان كه از دوران كودكياش بر جاي مانده و او را شخصي مغرور و خودخواه جلوه ميدهد. دختري كه از طبقه فقير و پايين دست جامعه به لحاظ فرهنگي آمده و حال از طريق ازدواج با مردي متمول سرپوشي گذاشته است بر حقارتهاي گذشته خود.
ايفاگر نقش آتوسا ادامه ميدهد: اين خصوصيات رفتاري در وهله اول بايد در رفتار اين كاراكتر نمود داشته باشد؛ بنابراين ضمن صحبتهايي كه با طراح لباس و كارگردان صورت گرفت، تصميم بر آن شد تا لباس و وضع ظاهري آتوسا بسيار به چشم آيد. براي پوشش او از رنگهاي بسيار شاد استفاده شده است تا بتواند خود را ميان ديگران نشان دهد. از همان ابتدا هم تستها را به شبكه ميفرستاديم و خوشبختانه محدوديتي در استفاده از رنگها نداشتيم و شخصا بسيار پيگير اين مساله بودم. در حال حاضر فضا اندكي فرق كرده است و سياستها به گونهاي ديگر تغيير يافته تا جايي كه بسياري از سكانسهاي مهم بازي آتوسا كه دليلي بود بر رفتارهاي نابهنجار اين شخصيت حذف شده است.
قصهگويي نميكنيم
ليلا بلوكات با تاكيد بر اينكه بهرهگيري از چنين رنگهايي در طراحي لباس اين كاراكتر توجيهي مفهومي دارد، اضافه ميكند: ما آتوسا را در همه صحنهها به لحاظ رفتاري پررنگ ميبينيم؛ شخصيتي خودخواه، خودمحور كه پولداري خودش را به رخ ميكشد و در نهايت قرار است در فضايي قرار گيرد كه نتيجه اين رفتارها پيامي را براي بيننده به دنبال داشته باشد. تكتك كاراكترها نيز بر اين اساس چيده شدهاند و تا امروز بازتاب خوبي را از سوي مردم دريافت كرده ايم؛ چراكه اين اثر را كاري آموزنده ميدانند و اميدوارم دستاندركاران هم مهربانتر به اين مجموعه نگاه كنند.
تهيهكننده سايهروشن در تكميل صحبتهاي بلوكات ميگويد: به دليل عدم بررسي همهجانبه در خصوص تحليل ما از شخصيتها و فرم داستانپردازي اين مجموعه، بسياري از سكانسهاي ما رو به كم شدن است. ما قصد توليد يك فيلم 90 دقيقهاي را نداريم كه فقط قصهاي بگويد و مخاطب را سرگرم كند؛ بلكه بيننده ما به مرور كاشتههاي فيلمنامه را دريافت ميكند و به برداشتي از نتيجه كار توليدكنندگان اين اثر ميرسد به هرحال سايهروشن به هيچ عنوان به دنبال تجملگرايي نبوده است و هر آنچه در اين مجموعه ميبينيم، مابهازايي واقعي در جامعه دارد كه تلاش كردهايم با نماياندن آن تا حدودي به سطحي متعادل و سالم در اجتماع دست يابيم.
اين خصوصيتي است كه در متن فيلمنامه سايهروشن نيز نهفته است. محمدمحمود سلطاني نويسنده فيلمنامه ميگويد: در نگاشتن طرح اوليه فيلمنامه و به اقتضاي اهدافي كه در توليد اين مجموعه مد نظرمان بود سعي شد در دل درام و داستان، آيتمهايي را جاي دهيم كه با شكلگيري قصهها جذابيتي براي بيننده داشته باشند و نيز پيامي را در بر گيرند. طرح اوليه حدود 4 سال پيش تصويب شد و بنده نگارش فيلمنامه را آغاز كردم و ضمن تغييراتي در آيتمها و حتي نام اثر «از اينجا تهران است» به «سايهروشن» به چينش جديدي دست يافتيم.
سلطاني ادامه ميدهد: نگارش كل فيلمنامه حدود 14 ماه بهطول انجاميد و با حدود 20 قسمت از سناريو، كار را كليد زديم و بنده با در دست داشتن سيناپس كلي از داستان، قسمتهاي باقيمانده را در حين فيلمبرداري نوشتم و اگر گروه فيلمبرداري با داشتن يك فيلمنامه كامل شروع به ساخت كند، كاري موفقتر انجام ميگيرد؛ چرا كه هم كارگردان، برنامهريز، گروه توليد و هم بازيگران شاكلهاي از كار را در اختيار دارند و ميتوانند در جهت روند و اتفاقات پيشرو برنامهريزي كنند.
عوامل مجموعه
كارگردان: آرش معيريان، تهيهكننده: كاوه افضلي، نويسنده فيلمنامه: محمدمحمود سلطاني، دستيار اول كارگردان و برنامهريز: حسين فلاح، طراح گريم: مهرداد ميركياني، طراح صحنه و لباس: آناهيتا اقبالنژاد، صدابردار: احمد اردلان، مدير توليد: محمدرضا نجفي، مدير تصويربرداري: رضا شيخي، منشي صحنه: مهرنوش الفتي.
بازيگران: رويا نونهالي، نسرين مقانلو، ليلا بلوكات، ساعد هدايتي، اميركاوه آهنينجان، مهتاج نجومي، مجتبي رجبي، مهرنوش الفتي، امير كاظمي، مهران رجبي، حسين فلاح، شقايق نوروزي، محمد سلطاني، رهام تدريسي، كتايون اويسي، طيبه محمدزاده، عليرضا شهيري، مليسا دولتخواه، اكرم محمدي، محمد صادقي، فتحعلي اويسي و ژاله علو.
آزاده خواجه نصيري
ضمیمه قاب کوچک روزنامه جام جم - شنبه 30 مهر 1390
سریال جالب و شلوغیه !! در عین حال داره زندگی چند نفر (یا خانواده ) رو نشون میده . ولی در عین حال زندگی یکی از این خانواده ها که زن خانواده قاچاقچی مواد مخدر هم هست ! در سریال بنوعی اونرو (کارش رو ) خاکستری و گاهی هم سفید ترسیم شده !!
با مجتبي رجبي معمار، بازيگر سريال «سايه روشن»
«سايهروشن» تجربه متفاوتي بود
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
مجتبي رجبي معمار، بازيگر جواني است كه تابهحال در كارهاي متفاوتي ظاهر شده است؛ از عمليات 125 گرفته تا شب ميگذرد و فرزند صبح. البته او ابتدا در سريال فرزند صبح به عنوان دستيار كارگردان حضور داشت و از آن به بعد پايش به دنياي بازيگري باز شده است. مدتي است سريال «سايه روشن» با بازي او روي آنتن شبكه تهران است. رجبي در اين مجموعه عهدهدار نقش فرشاد است، نقشي كه به گفته خودش فانتزي و متفاوت است. به اين بهانه با او و دغدغههاي هنرياش همراه شديم كه در ادامه ميخوانيد.
مجتبي رجبي چطور بازيگر شد؟ از سر اتفاق يا علاقه؟
هميشه به كارهاي هنري علاقهمند بودم و به همين علت در دانشگاه تئاتر خواندم. اما اينكه چگونه بازيگر شدم برميگردد به مجموعه فرزند صبح كه دستيار آقاي افخمي بودم. پس از اتمام اين سريال آقاي افخمي ميخواست مجموعه عمليات 125 را كليد بزند و از آنجا كه قبلا افتخار دستياري ايشان را داشتم، در جريان پيشتوليد كار بودم که آقاي افخمي به من بازي در يكي از نقشهاي اين سريال را پيشنهاد كرد.
فكر ميكنيد چرا ايشان اين پيشنهاد را به شما دادند؟
خودشان ميگفتند ميان كاراكترهاي اين مجموعه، شخصيتي هست كه به تيپ و فضاي روحي تو نزديك است و من دوست دارم آن را بازي كني.
آيا بازيگري هدف اصلي شما در زمينه كارهاي هنري است؟
خير. دغدغه و هدف اصليام فيلمسازي است و خيلي دوست دارم در آينده در اين زمينه فعاليت كنم.
پس چرا بيشتر بازي ميكنيد؟
چون پس از بازي در سريال عمليات 125 پيشنهادهاي زيادي در اين زمينه داشتم و از طرفي خودم هم دوست داشتم آنها را تجربه كنم. البته بازي كردن اين فرصت را برايم به وجود آورد كه بتوانم بيشتر بر كارگرداني و حتي تدوين تمركز كنم كه همه اين تجربيات قطعا در آينده به كمكم خواهد آمد.
يعني وقتي دستيار كارگردان بوديد، اين فرصت را نداشتيد؟
به آن شكل خير. چون بايد به مسائل پشت صحنه و هماهنگيهاي مربوط به آن فكر ميكردم، ولي بازيگري به من كمك كرد با فراغي آسوده به مسائل ديگر نگاه كنم و بياموزم. حالا ميتوانم با تمام گروه همصحبت شوم و از تك تك آنها چيزهايي بياموزم.
هدف نهاييتان دربازيگري چيست؟
الان دوست دارم در اين حرفه به مرحلهاي برسم و به نوعي جايگاه خودم را تثبيت كنم. آدمي نيستم كه بتوانم و دوست داشته باشم از اين شاخه به آن شاخه بپرم. ترجيح ميدهم فعلا روي اين كار تمركز كنم و فقط بياموزم.
پس هدف اصليتان ،يعني فيلمسازي، چه ميشود؟
وقتي در بازيگري توانستم به يك موقعيت ثابتي برسم حتما پس از اين به دنبال فيلمسازي خواهم رفت و با فراغ بال اين كار را دنبال خواهم كرد.
دوست ندارم خيلي با عجله به سمت اين كار بروم و در نهايت هم كاري را انجام دهم كه خيلي باب ميلم نيست و جذابيتي ندارد. دوست دارم با تجربه زياد و آموختههاي فراوان كارم را در اين زمينه كليد بزنم.
و اما بازي در سريال سايه روشن چگونه برايتان اتفاق افتاد؟
از طرف دوستم محمد سلطاني كه نويسنده اين كار بود، براي بازي به همكاري دعوت شدم. آقاي افضلي تهيهكننده «سايه روشن» را هم از قبل ميشناختم، اما آرش معيريان را به عنوان كارگردان دورادور ميشناختم و تا به حال ايشان را از نزديك نديده بودم. به هر حال در زمان پيشتوليد كار روزي به دفتر آقاي افضلي رفتم و آنجا با هم صحبتهاي اوليه را داشتيم كه پس از خواندن فيلمنامه بازيام در اين سريال آغاز شد.
از ابتدا هم قرار بود نقش فرشاد را بازي كنيد؟
خير. كارگردان و تهيهكننده كار، نقش ديگري برايم در نظر گرفته بودند كه اتفاقا حضورش در قصه بيشتر از نقش فرشاد بود، اما خودم اصرار داشتم اين نقش را بازي كنم كه خدا را شكر كارگردان و تهيهكننده هم اين اعتماد را به من كردند و نقش فرشاد را در نهايت به من سپردند.
حالا چرا اصرار داشتيد نقش فرشاد را بازي كنيد؟
چون چنين نقشي را تا به حال تجربه نكرده بودم و خيلي دوست داشتم در قالب او فرو بروم و آن را بازي كنم. اين كاراكتر برايم جذابيتهاي زيادي داشت.
آيا براي اجراي اين نقش، تمرين خاصي هم داشتيد؟
خير، چون بلافاصله پس از عقد قرارداد كارم در اين مجموعه شروع شد. البته فرشاد خيلي آدم پيچيدهاي نبود كه به تمرين خاصي نياز داشته باشد. او نه لهجه خاصي داشت و نه رفتار عجيبي. فقط ظرافتهايي با اين نقش همراه بود كه با كمك گرفتن از فيلمنامه و راهنماييهاي كارگردان توانستم خيلي زود او را پيدا و مال خود كنم.
چقدر دستتان براي اجراي اين نقش از طرف كارگردان و نويسنده باز بود؟
خيلي زياد. اصلا فضاي بستهاي در اين كار وجود نداشت و خيلي راحت ميتوانستيم مسائلي را كه به ذهنمان ميرسيد، بازگو كنيم. به هر حال من هم هر چيزي را كه به نقشم اضافه ميكردم در راستاي خود قصه و بهتر شدن آن بود.
نقش فرشاد چقدر به شما تعلق داشت و چقدر به كارگردان و نويسنده؟
اگر به طور دقيق بخواهم بگويم پنجاه ـ پنجاه بود و همه چيز با همفكري پيش ميرفت.
از نتيجه كار راضي هستيد؟
بله. خوشبختانه در اين كار اتفاقات خوبي برايم افتاده، بخصوص اين كه من تا به حال تجربه سريال يك شب در ميان را نداشتم.
خودتان فرشاد را چگونه تعريف ميكنيد؟
به نظرم فرشاد فضاي فانتزيتري نسبت به ديگر نقشها در اين كار داشت، از اين رو بيشتر به چشم ميآيد. من او را خيلي دوست داشتم.
فكر ميكنيد آدمهايي مثل فرشاد چقدر در جامعه ما وجود دارند؟
كم نيستند. در جامعه آدمهاي زيادي را ميبينيم كه به قوانين احترام نميگذارند و هنجارهاي اجتماعي را ميشكنند. به هر حال فرشاد هم خيلي آدم اتو كشيدهاي نيست و دوست دارد راحت زندگي كند و اهل سختي كشيدن نيست.
فرشاد يك تيپ است يا شخصيت؟
به نظرم بيشتر يك شخصيت است تا تيپ. در ضمن خودم هم دوست نداشتم او را يك تيپ نشان بدهم.
بازي در مقابل رويا نونهالي، نسرين مقانلو و... كه تجربه بيشتري نسبت به شما در زمينه بازيگري داشتند، چطور بود؟
تجربه خوبي بود. توانستم از تكتك آنها چيزهاي زيادي بياموزم و بازي مقابل آنها برايم فوقالعاده جذاب بود.
پس دلهره خاصي نداشتيد؟
خير. ديگر از زمان دلهره داشتنم گذشته است. خوشبختانه در اين سريال بازيگران تعامل خوبي با هم داشتند.
بازي مقابل كدام يك از بازيگران سايه روشن برايتان دشوارتر بود؟
راستش را بخواهيد ابتدا فكر ميكردم بازي مقابل فتحعلي اويسي بسيار دشوار خواهد بود؛ چون گمان ميكردم ايشان آدم جديای هستند، اما خدا را شكر رابطه خوبي در طول كار با هم داشتيم و براي همين آن حسي كه نسبت به ايشان داشتم از بين رفت.
در حال حاضر مشغول چه كاري هستيد؟
مشغول بازي در سريال عمليات 125 (سري سوم) آن هستم. در اين سريال باز هم نقش يكي از ماموران آتشنشاني را ايفا ميكنم.
سايه روشن...
تجربهاي شيرين و جذاب كه براي هميشه در ذهنم باقي خواهد ماند.
فرشاد....
آدمي كه خيلي به قوانين و مسائل مهم زندگي اهميت نميدهد و راحت زندگي كردن را به هر چيز ديگري ترجيح ميدهد.
محبوبه رياستي
ضمیمه قاب کوچک روزنامه جام جم - شنبه 7 آبان 1390
pulp_fiction
05-11-2011, 22:03
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
مدير شبكه تهران دربارهي سريال «سايه روشن» كه اين روزها روي آنتن است، ابراز عقيده كرد: سريال «سايه روشن»، سريال موفق و پرمخاطب شبكه تهران است؛ نظرسنجيها در تهران نشان ميدهد كه اين سريال، جايگاه اول را در بين مخاطبان دارد.
مسعود احمدي افزادي در گفتوگو با خبرنگار سرويس تلويزيون ايسنا، دربارهي انتقاداتي كه به اين سريال ميشود، عنوان كرد: طبيعي است كه دربارهي هر سريال پرمخاطبي با حجم بينندهي بسيار بالا، نظرات مختلفي وجود داشته باشد؛ ضمن اينكه مراكز استانها هم اين سريال را ضبط و بازپخش ميكنند. به عبارتي براي سريالي در سطح ملي، طبيعتا بايد اين حق را به منتقدان داد كه برخي موافق و برخي مخالف باشند.
وي تاكيد كرد: اين حق مسلم منتقد است و در عرصهي سيما نميتوان به آنها خردهاي گرفت. اين حقشان است كه يك سريال را تحليل كنند. در پرتوي اين تحليلها و نقاديهاست كه چرخ سريال ما از نظر كيفي و محتوايي رشد ميكند؛ اين يك نكتهي مهمي است كه غالبا فراموش ميشود.
وي با بيان اين كه نبايد از نقدها و انتقادات برآشفت، گفت: معمولا اين طور فكر ميشود كه به محض اين كه به يك سريال، انتقاد يا نقدي وارد ميشود، حتما بايد برآشفت. منتقدان اين حق را دارند كه نقادي كنند. سلولهاي منتقد و هستههاي ارزيابي هنرمند در عرصهي رسانههاي مكتوب، هستند كه با نقاديهاي خود ما را جلو ميبرند؛ بنابراين ما استقبال ميكنيم.
مدير شبكه تهران ادامه داد: نكتهي ديگر اين است كه از زماني كه تحقيق و نگارش يك سريال انجام و ايده آن طراحي ميشود، تا پايان زمان توليد و پخش، گاهي دو سال طول ميكشد. بنابراين بسياري از مقتضيات زماني و مكاني و حتي سوژهها دستخوش تغيير ميشوند. ممكن است يك سريال دو سال پيش كليد زده شده باشد، اما شرايط در زمان پخش به گونهاي ديگر شود؛ بنابراين تمام تيم توليد آمادگي و انعطاف دارند كه در تدوين، طراحي، لوكشينها و چينشها تغييراتي داشته باشند.
احمدي خاطرنشان كرد: اين مسائل با بحثهاي طلبگي خيلي صميمانه اما جدي شكل ميگيرد. طبيعي هم است كه بعضي از اين بحثها به فضاي رسانهيي هم راه پيدا ميكند. به نظر من ايرادي ندارد. خوب است كه مخاطبان خاص و هنرمندان هم بدانند براي پخش يك سريال، چقدر دغدغه وجود دارد. يعني ممكن است ما برحسب دغدغههاي اجتماعي، فرهنگي، سوژهها و موضوعات مبتلا به دو سال پيش به مسالهاي پرداخته باشيم كه امروز مشكل اول نيست.
وي تاكيد كرد: بنابراين، اين كاملا طبيعي است و نشاندهندهي بالندگي رسانههاي ماست كه به راحتي اظهارنظري گفته ميشود. ما معمولا هر چند شب با تهيهكننده و كارگردان سريال جلسه داريم و آن را ارزيابي ميكنيم. به نظرم اين سريال نگاهي آسيب شناسانه به مقولههاي مختلف زندگي شهري و مدرن دارد و آسيبهايي كه در زندگي مدرن تهران وجود دارد.
مدير شبكه تهران در پايان با بيان اين كه از سريال «سايهروشن» راضي است، افزود: خود من هم از اين سريال راضي هستم و سريال بسيار خوبي است.
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
vBulletin , Copyright ©2000-2025, Jelsoft Enterprises Ltd.