مشاهده نسخه کامل
: تبديل انگيزه و عشق به بي زاري و نفرت !
سلام ...
جديدا نميدونم چرا اينجوري شدم ! يعني روانيم ؟ :31:
مثلا توي تعطيلات تابستان هستيم ... همش انتظار شروع مهر و ... رو ميكشم، بعد كه ميرسيم به وسط تحصيلات، حالا از درس خوندن متنفر ميشم !
يا :
از يكي خوشم ميومد ... بعد اينكه يه مدت باهاش بودم نه تنها ازش بدم اومد بلكه متنفر هم شدم ! از تمام گفتار و كردارش ؟
به نظرتون رواني شدم ؟ :31: احساس ميكنم رواني شدم :31: ! اين چه حسيه آخه ! :31: خدا نصيب گرگ بيابون هم نكنه :31:
و : به نظرتون چيكار كنيم كه ( در همين زمينه ي درس خوندن، انگيزه و عشق به درس خوندن و در وسط كار متنفر شدن ! ) انگيزه و علاقمون تبديل به نفرت نشه ؟! :19:
شما هنوز دقیق نمیدونی از زندگی چی میخای، مشکلت همینه!
اتفاقا دقيقا ميدونم كه چي ميخوام !
Bahar-via
16-09-2010, 19:09
اگه هدفت كاملا مشخصه پس جا زدن وسط همون كار كه ديگه معني نداره،اگه ميدوني و حتما ميخواي به همون چيزي برسي كه داري واسش درس ميخوني پس تنفر اسمش نيس يه وقتايي خستگي و فشاري كه بهت مياد باعث ميشه احساس تنفر داشته باشي،كه اين يه چيز طبيعيه و يه وقتايي واسه همه پيش مياد، اگرم از كسي بعداز مدتي بدت اومد خوب مسلما يه چيزايي ديدي كه ازش خوشت نيومد وگرنه بي دليل كه انقدر ازش متفر نميشي........پس اينا نميتونه مشكل باشه درست ميگم؟:46:
چه ربطی داشت ؟:21:
تو تاپيكاي مردم اسپم ميدي چيزي نميگن، اينجا صاحب داره صاحبشم سيبيل كلفته :27:
تو خوب میشی:31:
مگه من چمه ؟ :31:
اگه هدفت كاملا مشخصه پس جا زدن وسط همون كار كه ديگه معني نداره،اگه ميدوني و حتما ميخواي به همون چيزي برسي كه داري واسش درس ميخوني پس تنفر اسمش نيس يه وقتايي خستگي و فشاري كه بهت مياد باعث ميشه احساس تنفر داشته باشي،كه اين يه چيز طبيعيه و يه وقتايي واسه همه پيش مياد، اگرم از كسي بعداز مدتي بدت اومد خوب مسلما يه چيزايي ديدي كه ازش خوشت نيومد وگرنه بي دليل كه انقدر ازش متفر نميشي........پس اينا نميتونه مشكل باشه درست ميگم؟:46:
اگرم از كسي بعداز مدتي بدت اومد خوب مسلما يه چيزايي ديدي كه ازش خوشت نيومد وگرنه بي دليل كه انقدر ازش متفر نميشي
نه، اخه اكثريت اول خوشم مياد بعد متنفر ميشم ! :41:
بابت راهنمايي ممنونم :40:
Ssarshar
16-09-2010, 19:29
سلام ...
جديدا نميدونم چرا اينجوري شدم ! يعني روانيم ؟ :31:
مثلا توي تعطيلات تابستان هستيم ... همش انتظار شروع مهر و ... رو ميكشم، بعد كه ميرسيم به وسط تحصيلات، حالا از درس خوندن متنفر ميشم !
يا :
از يكي خوشم ميومد ... بعد اينكه يه مدت باهاش بودم نه تنها ازش بدم اومد بلكه متنفر هم شدم ! از تمام گفتار و كردارش ؟
به نظرتون رواني شدم ؟ :31: احساس ميكنم رواني شدم :31: ! اين چه حسيه آخه ! :31: خدا نصيب گرگ بيابون هم نكنه :31:
و : به نظرتون چيكار كنيم كه ( در همين زمينه ي درس خوندن، انگيزه و عشق به درس خوندن و در وسط كار متنفر شدن ! ) انگيزه و علاقمون تبديل به نفرت نشه ؟! :19:
برخلاف خيلي از دوستان كه تجربه شما رو ندارن و دارن با زدن حرفهاي شعاري كمك ميكنن ! من مثل شما اين تجربه
رو داشتم و ميدونم اين موضوع بعد از مدتي حل خواهد شد ... يه احساس دو گانه هست كه زودگذره .... نگران نباش
و بهش فكر نكن ...
MehranVB
17-09-2010, 10:14
برخلاف خيلي از دوستان كه تجربه شما رو ندارن و دارن با زدن حرفهاي شعاري كمك ميكنن !
موافقم، توی این فوروم خیلیا تجربه موضوعی که در موردش حرف میزنن رو ندارن و فقط نظرشون رو میگن، ولی وقتی توی اون وضعیت قرار بگیرن ....
از يكي خوشم ميومد ... بعد اينكه يه مدت باهاش بودم نه تنها ازش بدم اومد بلكه متنفر هم شدم ! از تمام گفتار و كردارش ؟
این مورد کاملاً طبیعیه و مشکل خاص شما نیست، دو نفر ممکنه فقط در لحظه اول از هم خوششون بیاد، اما بعد از یه مدت میفهمن که انگیزه ای برای با هم بودن ندارن، و اگه هم با هم هستن صرفاً بخاطر وابستگیه که به هم پیدا کردن و سخته از هم جدا شن، خیلی سخته آدم شخصی رو پیدا کنه که بخواد واسه همیشه از اون خوشش بیاد و خصوصیاتش شبیه اون باشه.
علت اینکه خیلی از ازدواجا ناموفق هست و بعداً با مشکل روبرو میشن همینه، یعنی دو نفر از هم خوششون میاد، بخاطر یه سری مسائل فرهنگی و اجتماعی (که به سنت و مذهبمون میرسه) بدون اینکه مدتی با هم باشن تا ببینن آیا این خوش اومدن ثبات داره یا نه (یا اگه با هم باشن به مدت خیلی کوتاه) با هم ازدواج میکنن و بعد از مدتی هم ....
بنظر من زیاد روی این موضوع فوکوس نکن، من این خصوصیت شما رو یه ویژگی مثبت میدونم که براحتی از هر چیزی خوشت نمیاد، اینجوری ارزش چیزهایی که بهشون علاقه داری رو بالا میبری و وقتی واقعاً یه چیز ارزشمند رو میبینی از اون خوشت خواهد اومد و این علاقه خیلی پایدارتر خواهد بود!
موفق باشید.
Retired User
17-09-2010, 12:19
فکر کنم این اقتضای سنتون باشه
در کل شما نرمالی نگران نباش دی:
واسم عجیب!!دوستان چه آسونی میان میگن شما نرمالی !!خیال تخت!!شم نرمال نیستی!!پس برو بمیر!!!
نه بابا این عادیه!!چون منم بودم!!!این که چیزی نیس!!من بد تر از اینش دیدم!!!برو بابا!!حساس شدیا!!!آدمی یعنی همین!!و حرفهایی پچ و مفت از این دست!!
من روانشاس نیستم!پزشک داروسازم!یعنی مدرک تحصیلیم دکترا هست!!!با این حال میام و صریحا میگم که به یه روانکاو مراجعه کنه!!روانکاو نه روانپزشک!!! این دو خیلی فرق دارن!
ما داروساز ها با اینکه بیشتر از پزشک ها عمومی بلد نباشیم کمتر هم نیس اطلاعتمون یه اصلی داریم!دارو بدون تجویز پزشک داده نمیشود!!کارو دست کاردون پسپار تا نتیجه بگیری!!وگرنه تو یه کلام!بسوز بساز...
واسم عجیب!!دوستان چه آسونی میان میگن شما نرمالی !!خیال تخت!!شم نرمال نیستی!!پس برو بمیر!!!
نه بابا این عادیه!!چون منم بودم!!!این که چیزی نیس!!من بد تر از اینش دیدم!!!برو بابا!!حساس شدیا!!!آدمی یعنی همین!!و حرفهایی پچ و مفت از این دست!!
من روانشاس نیستم!پزشک داروسازم!یعنی مدرک تحصیلیم دکترا هست!!!با این حال میام و صریحا میگم که به یه روانکاو مراجعه کنه!!روانکاو نه روانپزشک!!! این دو خیلی فرق دارن!
ما داروساز ها با اینکه بیشتر از پزشک ها عمومی بلد نباشیم کمتر هم نیس اطلاعتمون یه اصلی داریم!دارو بدون تجویز پزشک داده نمیشود!!کارو دست کاردون پسپار تا نتیجه بگیری!!وگرنه تو یه کلام!بسوز بساز...
روانكاو بريم ملت مسخره ميكنن ! ميگن طرف روانيه !
يكي رفته توي همسايگي مردم هر روز ميشينن ميگن طرف روانيه !
hamid_diablo1
18-09-2010, 12:30
روانكاو بريم ملت مسخره ميكنن ! ميگن طرف روانيه !
يكي رفته توي همسايگي مردم هر روز ميشينن ميگن طرف روانيه !
نه دیگه اینطوری ها م نیست
الان این فرهنگ نو جامعه جا افتاده .دیگه به کسی که میره پیش روان پزشک نمیگن دیونه یا روانی:27:
نه اينجا كه ما هستيم 30 سال از ايران عقب تره :دي
alirezaghanbari
18-09-2010, 12:44
سلام. میتونی اطلاعات بیشتری از خلقیات اخیرت بدی؟ و اون مواردی رو که فکر میکنی تفاوت کرده.شاید بشه بت کمک کرد...
از خلقيات اخير ؟
حالم از تمام كسايي كه ازم تعريف ميكنن به هم ميخوره ! به نظرم يه سري آدم هاي بدبختي هستند كه فقط بلدند دستمال بزنند !
اينم از خلقيات اخير !
دوستان ما منتظريما ! چرا افراد متخصص اين انجمن به اين تاپيك سر نميزنند ؟
عزیز دل
لازم نیس
تو کوچه پارچه بزنی مقدم شریفتان را از محضر روانکاو تبریک عرض مینماییم!از طرف دایی و پسر خاله و...
به هیچ کی نگو
پاشو برو...
MehranVB
19-09-2010, 08:56
من در مورد اینکه پیش روانکار بری نظری ندارم، به نظرم این مشکلی در حدیه که حداقل خودت (و نه با مطرح کردن با دوستان و پدر مادر و پزشک و ...) باید بتونی حلش کنی، و این کار تاثیرات زیادی روی خودت خواهد داشت. به هر حال این نظر و تجربه منه و باید از نظر شخصیتی کاملاً روی خودت مسلط باشی، در غیراینصورت پزشک بهترین راه حله.
به هر حال من همیشه رفتن پیش روانپزشک و روانکاو رو توصیه میکنم، و اگه این کار هیچ سودی هم نداشته باشه (که داره) هیچ ضرری هم نداره. اگه این مشکل واقعاً اذیتت میکنه حتماً همین کار رو بکن، و همونطور که دوستمون گفتن اصلاً نیازی نیست که کسی باخبر بشه! شما که قرار نیست تمام اسرارت رو به همه بگی! اگه همه بخوان مثل شما فکر کنن که دیگه هیچکس نباید پیش پزشکای مشاور و روانشناس و ... بره!
در مورد دکتر هم سعی کن یه دوخه خوب رو انتخاب کنی، بعضی از دکترا کاملاً تجاری کار میکنن و اون حرفایی که باید بگن رو نمیگن.
موفق باشی
خیلی ها اینجورین !
طبیعیه !
خب شما از دور اخلاق و قیافه یکی رو میبینی خوشت میاد !
بعد که بیشتر باهاش آشنا میشی میفهمی انسان متشخصی نیست و ازش بیزار میشی ...
واسه مدرسه و تحصیلات هم عموما 100% دانش آموزا اینجورین !
خود من زمانی که مدرسه میرفتم ! وسطای تابستون حوصلم سر میرفت میگفتم کی مدرسه باز میشه !
وسطای مدرسه حوصلم سر میرفت میگفتم کی تعطیل میشیم !
عادیه ...
نگران نباش ...
vBulletin , Copyright ©2000-2025, Jelsoft Enterprises Ltd.