PDA

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : my story



zenoos
05-02-2010, 13:56
سلام بر همه :40::40::40:
بالاخره بعد از مدتها يه كار مسخره ديگه زدم :31:
البته اين كار به داستاني كه دارم مينويسم ربط داره اين حياطي كه ميبينيد يكي از صحنه هاي داستانمه
.گفتم بسازمش تا بهتر بتونم بهش فكر كنم البته اون كه تو ذهنمه خيلي قشنگه ...:20:


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

Borhan72
05-02-2010, 14:23
آفرين...
خيلی خوبه...
ولی تو عكس اول يه كم تاريك و تو عكس دوم خيلی روشنه...
راستی جريان اين داستان چيه؟؟؟
شما نويسنده ای؟؟؟

zenoos
05-02-2010, 14:59
ممنون برهان جان ...
تو عكس اول تازه اول صبح تو عكس دوم نزديك ظهره:31:
نويسنده كه نه ... ولي روي اين داستان خيلي وقته كه دارم كار ميكنم موضوعش هم تخيليه اسمش هم زنوسه...

New Ray
05-02-2010, 15:53
آره ، آره ، خونه هاي قديمي ايراني ! خيلي جالبه ...

تمام داستان كه توي همين قدر فضا اتفاق نميفته ؟ مثل فيلمهاي ايراني ؟ نه ! خواهش ميكنم ! :18:

من هم يه داستان دارما ، ميخواي جمع كنيم با هم ؟ :31:

hadi665
05-02-2010, 16:17
آفرین
حسه باحالی میده
خووشمان آمد : دی



آفرین

zenoos
05-02-2010, 16:31
آره ، آره ، خونه هاي قديمي ايراني ! خيلي جالبه ...

تمام داستان كه توي همين قدر فضا اتفاق نميفته ؟ مثل فيلمهاي ايراني ؟ نه ! خواهش ميكنم ! :18:

من هم يه داستان دارما ، ميخواي جمع كنيم با هم ؟ :31:


نه داستانش ايراني نيست ... اصلا ايراني نيست ... تمام دنيا رو دخالش آوردم :20:
اين حياط هم قسمتي از خونه اي هست كه شخصيت اصلي داستان توش زندگي ميكنه .. راستش تازه شروع كردم به ساختن صحنه هاي داستان ...از قبل براي شخصيتهاي داستانم آهنگ ميساختم گفتم كه صحنه ها رو هم تو مايا بسازم ... اين حياط خونست، داخلش مدرن و جديده.. اين يه داستان تخيلي با ديد جديده... فكر كن يه چيزي مثل فيلم avatar با تركيب چندين داستان كه تو دنيا وجود داره و تخيل من.... نزديك 3 ساله كه دارم روش كار ميكنم:27:

---------- Post added at 04:31 PM ---------- Previous post was at 04:29 PM ----------


آفرین
حسه باحالی میده
خووشمان آمد : دی



آفرین

مرسي شما لطف داري استاد:40::40::40:

lahij_web
05-02-2010, 16:33
سلام بر همه :40::40::40:
بالاخره بعد از مدتها يه كار مسخره ديگه زدم :31:
البته اين كار به داستاني كه دارم مينويسم ربط داره اين حياطي كه ميبينيد يكي از صحنه هاي داستانمه
.گفتم بسازمش تا بهتر بتونم بهش فكر كنم البته اون كه تو ذهنمه خيلي قشنگه ...:20:


[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

اينجا جون ميده واسه استراحت و تمركز و آرامش گرفتن ... :40:

hrgh2
05-02-2010, 18:28
آفرین رفیق
کار قشنگی شده
فقط اینکه تکسچر حوض UVش میلنگه ( لبه ی حوض )

zenoos
05-02-2010, 20:54
اينجا جون ميده واسه استراحت و تمركز و آرامش گرفتن ... :40:

كاش اينطور بود :40:

---------- Post added at 08:54 PM ---------- Previous post was at 08:53 PM ----------


آفرین رفیق
کار قشنگی شده
فقط اینکه تکسچر حوض UVش میلنگه ( لبه ی حوض )



آره مثل هميشه اين UV كار منو خراب كرد

SSS_HHH_OOO
05-02-2010, 21:12
خوب کار خوبی شده
ایراداتی هم داره
مثلا مدلا یکم ساده ان
یا متریالا میشه بهتر هم باشن

zenoos
05-02-2010, 22:31
آره همه چي سادس نميخواستم زياد روش كار كار كنم براي ساختنش همينا هم كافي بود
ممنون

ZOOHAA
06-02-2010, 09:57
خیلی فضای دوست داشتنی شده[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
من و یاد خونه قدیمی مامان بزرگم تو یزد انداخت!
مطمئنم این کار تاثیر خیلی خوبی تو روند داستانت می زاره [ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
موفق باشی...[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

zenoos
06-02-2010, 14:18
مرسي، لطف داري :40:
عاشق اين خونه هام... مخصوصا اگه تو يزد باشه :31:
البته يه چند روزي ميشه كه حتي يه خط هم ننوشتم شايد با اين كار دوباره بتونم يه كم مغزم رو به كار بندازم ...:21:

New Ray
07-02-2010, 12:57
براي UV لبه حوض ميتوني از تنظيم استوانه cylynder استفاده كني ، فكر كنم بهتر باشه .

maxya
07-02-2010, 17:54
به به...
حمید چه کاری خوبی زدی...
به آدم احساس عجیبی می ده که نمیشه به سادگی بیانش کرد ...
ادامه بده همی طوری حس پخش کن بعد ایستایی حال میده :دی