مشاهده نسخه کامل
: سریال فاکتور 8
سلام دوستان
چند وقته سریال فاکتور 8 داره از شبکه یک سیما پخش میشه , گفتم یک تاپیک مجزا براش داشته باشیم بد نیست:46:
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ضمنا این سریال جمعه, شنبه , دوشنبه و چهارشنبه ساعت 22 پخش میشود
امیدوارم تاپیک خوبی باشه
:10::11:
milad1987
18-05-2009, 23:02
سریال خیلی خوبیه.نسبت به سریال های دیگه ای که در حال پخشه به نظر من از همه سرتره
من یه جا شنیدم داستانش واقعیت داره ....
taghi_ramzi
19-05-2009, 00:20
در کل دو سه قسمتی که من گذری دیدم بدک نیست
فقط مشکل اینه که کسی که این فیلم رو نوشته احتمالا به عمرش آزمایشگاه و کار تحقیقی جمعی ندیده....
بی باک بی بال
19-05-2009, 09:58
مثل تمام سریلهای ایرانی بی سر ته است
مثل تمام سریلهای ایرانی بی سر ته است
نه منم میگم سریال خوبیه چون لااقل کارگردان در پیتی نداره ویه کم تجربه داره
از بازیگرای خوبی هم استفاده کرده
در کل سریال خوبیه:46:
نمی دونم ولی اگه حقیقت نداشته باشه یه ذره خیلی زیاد جناییه!
باباهرو هم کشتن!!!!
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
یه قسمت از مصاحبه کریمی ( کارگردان مجموعه فاکتور 8 ) میذارم اینجا
آقای كریمی! با توجه به این كه شما با قصهای روبهرو بودید كه شاید برخی مخاطبانتان با آن درگیر هستند (منظورم بیماران هموفیلی است) از این جهت چقدر به مستندات این ماجرا دقت نظر داشتهاید؟
سوال خوبی پرسیدید. اتفاقا یكی از دلایل پذیرفتن من برای كارگردانی این كار، تازگی قصه از این بابت بود، چون معتقدم مردم دیگر از قصههای تكراری و عاشقانه صرف خسته شدهاند و به دنبال ماجراهای جدیدتری هستند. در فاكتور 8 ما پشت پرده ساخت و فروش این دارو را تا اندازهای به تصویر كشیدیم. برای نشان دادن این واقعیتها نیازمند تحقیقاتی بودیم. برای همین شخصا به مراكزی كه این بیماران به آنجا مراجعه میكنند، رفتم. این تحقیقات برای اجرایی كردن قصه بسیار كمك كرد و باور كنید واقعیت غیر از این چیزی كه به تصویر كشیده شد، نیست . متاسفانه فاكتور 8 در ایران تولید نمیشود و از خارج به صورت محدود وارد ایران میشود، البته زمینههای ساخت این دارو در ایران مهیا شده است و امیدواریم بزودی این دارو در تولید انبوه ساخته شود.
mahdistar
21-05-2009, 21:40
سریال خوبیه و داره جذاب ترم میشه وداستانش هم تو جامعه امروزیمون واقعیت داره
بی باک بی بال
24-05-2009, 10:48
همین جور ادامه بدهند چند تا قسمت دیگه بازیگری نمیمونه
FarzadSport
24-05-2009, 12:06
هيچ وقت در تلويزيون خودم را سانسور نكردهام
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
چند سالي است كه عده بسياري از كارگردانهاي سينما به تلويزيون آمدهاند و با ساخت سريالهاي مختلف، نظر مخاطبان اين رسانه را هم به خود جلب كردهاند. رضا كريمي، يكي از همين كارگردانهاست. او كه در سينما كارگرداني فيلمهاي تب، انعكاس، هزاران زن ، مثل من و … را داشته و تجربههايي را هم در تلويزيون به دست آورده است كه از اين جمله ميتوان به مجموعههاي مرده متحرك و شبي از شبها اشاره كرد. كريمي اين بار و در سومين تجربه خود مجموعه «فاكتور 8» را روي آنتن شبكه يك سيما برد. مجموعهاي كه به گفته خودش از كاملترين كارهاي او در تلويزيون محسوب ميشود.او اگرچه هنوز خود را يك كارگردان سينمايي ميداند، اما كارهايي را هم كه در تلويزيون ساخته است، بسيار متفاوت بودهاند. كريمي از ناگفتههاي فاکتور 8 گفت.
ابتدا بهتر است نظرتان را در مورد كوچ كارگردانهاي سینما به سمت تلويزيون بپرسم. اين حركت را چطور ارزيابي ميكنيد؟
من به اين مساله به عنوان يك كوچ نگاه نميكنم؛ چرا كه تلويزيون به لحاظ توليدات بالايي كه نسبت به گذشته دارد، اين موقعيت را براي كارگردانهاي سينما به وجود آورده است و به نوعي اين رسانه سعي در جذب كارگردانهاي سينما دارد و طبيعتا كارگردانها هم نيز براساس سلايقشان كارهايي را در تلويزيون ميسازند. ناگفته نماند كه كار در سينما هم با شرايط فعلي خيلي آسان نيست، البته به اين معنا نيست كه كارگردانهاي سينما، قصد رها كردن آن را دارند. در واقع تلویزیون از تخصص اين افراد استفاده ميكند.
اما در گذشته كارگردانهاي سينما خيلي به فعاليت در تلويزيون راغب نبودند؟
بله، اما در آن زمان توليدات تلويزيون در اين حد نبود. به هر حال مسائل زيادي باعث به قول شما اين كوچ شده است.
برويم سراغ فاكتور 8. از قصه و طرح ابتدايي اين كار برايمان بگوييد.
اين قصه از طرف آقاي جودي (تهيهكننده) به من پيشنهاد شد. وقتي قصه را خواندم احساس كردم فضاي تازه و متفاوتي دارد كه ممكن است براي مخاطب هم جذاب باشد و براي همين كارگرداني آن را پذيرفتيم.
در طول كار نظرات خودتان را مورد قصه اعمال كرديد يا خير؟ آن هم با توجه به اين كه خودتان فيلمنامهنويس هم هستيد.
بله، البته خيلي زياد نبود. بعضي از اصلاحيات را در پيش توليد و بقيه را در حين تصويربرداري انجام دادم. چون قصه از قسمت اول تا انتها نوشته شده و آماده بود و خيلي در آن دست نبردم، چرا كه فيلمنامه نوشته شده تقريبا كامل و درست بود و اين شرايط برايم وجود داشت كه بتوانم روي آن تحليل كنم و پردازش درست و دقيقي داشته باشم.
انتخاب بازيگران بر چه اساسي صورت گرفت؟
براساس نقشها و شخصيتهايي كه وجود داشت و همين طور قابليتهايي كه هر كدام از بازيگران داشتند. گفتني است در اين كار سعي كردم از بازيگراني استفاده كنم كه در تلويزيون كمتر ديده شدهاند و دوست داشتم به تركيب تازهاي برسم. براي همين از بازيگران تئاتر، سينما و تلويزيون در كنار هم استفاده كردم.
آقاي كريمي! با توجه به اين كه شما با قصهاي روبهرو بوديد كه شايد برخي مخاطبانتان با آن درگير هستند (منظورم بيماران هموفيلي است) از اين جهت چقدر به مستندات اين ماجرا دقت نظر داشتهايد؟
سوال خوبي پرسيديد. اتفاقا يكي از دلايل پذيرفتن من براي كارگرداني اين كار، تازگي قصه از اين بابت بود، چون معتقدم مردم ديگر از قصههاي تكراري و عاشقانه صرف خسته شدهاند و به دنبال ماجراهاي جديدتري هستند. در فاكتور 8 ما پشت پرده ساخت و فروش اين دارو را تا اندازهاي به تصوير كشيديم. براي نشان دادن اين واقعيتها نيازمند تحقيقاتي بوديم. براي همين شخصا به مراكزي كه اين بيماران به آنجا مراجعه ميكنند، رفتم. اين تحقيقات براي اجرايي كردن قصه بسيار كمك كرد و باور كنيد واقعيت غير از اين چيزي كه به تصوير كشيده شد، نيست . متاسفانه فاكتور 8 در ايران توليد نميشود و از خارج به صورت محدود وارد ايران ميشود، البته زمينههاي ساخت اين دارو در ايران مهيا شده است و اميدواريم بزودي اين دارو در توليد انبوه ساخته شود.
فكر ميكنيد نشان دادن اين پشت صحنهها چقدر تاثيرگذار خواهد بود؟
طبيعتا وقتي به شكل نمايشي و سريال به تصوير كشيده ميشود اثر خود را ميگذارد و حداقلش اين است كه كمبود اين دارو و نيازمندي بيماران هموفيلي به آن به تصوير كشيده شده است و به نوعي مخاطب هم كنجكاو ميشود كه اين ماجرا را دنبال كند.
هدف رضا كريمي، نشان دادن اين مستندات هم بود يا خير؟
بله، صددرصد و وقتي دست به ساخت اين سريال زدم سعي كردم مخاطبم را با يك قصه قابل باور روبهرو كنم تا بتواند با آن ارتباط برقرار كند. رسيدن به اين مساله وظيفه اصلي من بود.
بيشتر شخصيتهاي اين سريال، خودشان به تنهايي قصه داشتند و سفيد مطلق يا سياه مطلق نبودند. چگونه به اين شخصيتپردازي رسيديد؟
اين موضوع در پايه اصلي قصه وجود داشت و من به عنوان كارگردان تنها به اين شخصيتها پر و بال دادم. اين مساله كار آساني نبود. نشان دادن آدمهاي چندوجهي در قصهاي كه به قول شما مستند است هم در آن دخيل بودند و مسووليت من را بيشتر ميكرد، در ضمن بايد كاري ميكردم كه مخاطب گمراه نشود.
به هر حال اين ماجرا، هم ميتوانست جذاب باشد و هم خطرناك. تمام تلاشم را كردم براي اينكه بتوانم اجراي درستي داشته باشم و اين بخش از كارم را ارتقا بدهم.
معمولا در كارهاي شما خانواده نقش مهم و پررنگي دارد. آيا براي اين بزرگنمايي دلايل خاصي داريد؟
بله . براي اين كانون ارزش و اهميت بالايي قائل هستم. به هر حال هر فيلمسازي دغدغههايي دارد كه به شكل مستقيم يا غيرمستقيم در كارهايش نمود پيدا ميكند. من هم دغدغه اين كانون را دارم و به خانواده متعهدم. براي همين هم دوست دارم در كارهايم حضور پررنگي داشته باشد.
از تجربههاي سينماييتان در تلويزيون هم بهره ميگيريد؟
ببينيد به طور طبيعي مديوم سينما و تلويزيون با هم فرقهايي دارند. اين فرق داشتن صرفا به معناي خوب يا بد بودن هر كدام نيست. بايد قبول كنيم كه شرايط كار كردن در سينما و تلويزيون از يكديگر متمايز است. من سعي كردم در فاكتور 8، جنس كارم با كارهاي ديگر تلويزيون فرق داشته باشد. حتي ميخواستم توقعات رايج مخاطب را هم بشكنم، چه به لحاظ ريتم و چه به لحاظ قصهپردازي. به همين دليل تاحدي از تجارب سينماييام استفاده كردم.
خيليها معتقدند دكوپاژ سينمايي مخصوص به خودتان در فاكتور 8 وجود داشته است؟
بله، اين مساله را ميپذيرم، چرا كه سعي كردم در اجرا، ميزانسن و پلانبندي كارم دقيق و حساب شده باشد. هيچوقت سعي نكردم در تلويزيون، چون تلويزيون است خودم را سانسور كنم. براي همين هميشه آن نگاه سينمايي با من هست. حتي در كارهاي تلويزيوني و قطعا اين اتفاق براي مخاطب هم جذاب است.
اساسا فرق ميان تلويزيون و سينما را در چه چيزهايي ميدانيد؟
در وهله اول به مخاطب هر كدام از آنها برميگردد و بعد به زماني كه كارگردان در سينما و تلويزيون در اختيار دارد.در سینما در 90 دقيقه بايد قصه را شروع و به پايان برساني، اما در تلويزيون بايد يك قصه را در طول 30 شب يا بيشتر روايت كني و همه اين مسائل قطعا در كار و روند آن تاثير ميگذارد.
مسالهاي كه در فاكتور 8 وجود داشت اين بود كه مخاطب هر لحظه با يك ماجراي غافلگيركننده روبهرو ميشد. چگونه به اين طراحي رسيديد؟
اين نوع پرداخت دقيقا فكر شده بود. خود قصه اين قابليت را داشت و از اين نظر پر از ماجرا بود. دوست داشتم مخاطبم را به قول شما غافلگير كنم.
از ابتدا ميدانستيد كه قرار است فاكتور 8 به صورت يك شب در ميان پخش شود؟
بله. چون براي شبكه اول بود اين احتمال را ميداديم كه اينگونه پخش شود.
پس از اين اتفاق راضي بوديد؟
بله. اساسا قصه به گونهاي بود كه بايد به همين شيوه هم پخش ميشد و اگر بين قسمتها فاصله ميافتاد آن ارتباط لازم برقرار نميشد.
آقاي كريمي! وقتي قرار است كاري را انتخاب كنيد، چقدر به مخاطب فكر ميكنيد؟
خيلي زياد، چون دوست دارم كاري بسازم كه مخاطب داشته باشد، بنابراين در وهله اول، قصه بايد جذاب باشد نه تنها براي من بلكه براي مخاطب هم بايد اينچنين باشد، البته اين ذهنيت را از سينما دارم، اين كه مخاطب خودش بيايد و فيلمم را ببيند.
در نهايت از نتيجه كارتان راضي هستيد؟
من تمام تلاشم را كردم تا بتوانم كار مطلوبي ارائه كنم. به هر حال فاكتور 8 هم يك تجربه بود و فكر ميكنم باز هم ميتوانم كار بهتري بسازم.
ببينيد يك وجه تمايز كارگردان با ديگر عوامل در اين است كه كارگردان بايد نسبت به رشتههاي ديگر هم اشراف داشته باشد، از موسيقي گرفته تا تدوين. شما ابتداي كارتان چقدر به كارهاي ديگر اشراف داشتيد؟
خيلي كم، اما تمام اين تجربهها در طول كار به دست ميآيد و در دل كارگردان اين تجربهها را ميتوان كسب كني. البته نه به شكل مطلق و كامل. هر چه بيشتر احاطه داشته باشي قطعا كار بهتر و موفقتري خواهي ساخت.
آيا در سينما قصد ساختن فيلم تازهاي را داريد؟
بله. بزودي فيلم آدمكش را خواهم ساخت. در حال حاضر اين فيلم در مراحل پيش توليد است.
موفق باشید...
فــــــــــــــــرزاد
RoYaYeEe_NiIiLi
24-05-2009, 20:40
سریال بدی نیس....ولی دکتر کامرانی بود چی بود:31:...نباید زود خارجش میکردن....به نظرم اصلا اسامی بازیگرا بهشون نمیاد...حس بدی به بیننده میده
چی شد این یهو اسلحه را از پلیس گرفت مخ خانوم دکتره را ریخت پایین ...؟چجور میشه این! فکر کنم یادشون رفته بنویسند قسمت آخر چون با مرگ این زنه دیگه فیلمی نموند : دی
Rude Boy
26-05-2009, 15:59
من فقط دیشب سکانس پایانی این اپیزود را دیدم و کلی خدا را شکر کردم که وقتمو صرف دیدن این سریال نکردم !
آخه اولا که روی غلاف اسلحه یه کمربند کوچیک هست که باید بازش کرد بعد اسلحه را از غلاف خارج کرد ثانیا هیچوقت اسلحه آماده توی غلاف نمی زارند ، یعنی اول باید از حالت ضامن خارج کرد و بعد هم گلنگدن (نمی دونم همینجوری می نویسند یا نه) را باید کشید تا تیر در کنه !
mahdi.a81
26-05-2009, 20:25
حالا احتمالا در ادامه ميان ميگن كه تيرها مشقي بوده و كلا تو فيلم خواستن جلاير رو فيلم كنند.
پيش بيني من كه اينه
Khashayar King
26-05-2009, 20:50
ای بابا کلی وقتمون رو سر این دکتره به هدر دادیم رفت اون دنیا؟!
اخه چه مسغره بازی شده کدوم ادم عاقلی و مخصوصا خانوم دکتر اسلحه پلیسو میگیره ادم میکشه؟! والا! ولی این دکتر احسان هم
خوب کاری کرد با این زنه قاتلش نرفتا !!
سریال بازیگران خوبی داره و نقششونو خوب ایفا میکنن .البته غیر اون خانم دکتر !!! که این قسمت قاتل هم شد چون به رفتار و اشوه هاش دکترا نمیخوره . ولی در کل سناریوی سریال جای بحث داره
RoYaYeEe_NiIiLi
27-05-2009, 21:45
جدی جدی شما باور کردین که تیره واقعی بوده؟؟؟؟بابا اینا طارمی رو هم آوردن تو تیم خودشون
البته اینا منظورم دولته....کاشفی رو هم دولت نجات داده
RoYaYeEe_NiIiLi
27-05-2009, 21:49
جون من کیف کردین؟
mahdi.a81
27-05-2009, 23:22
من كه گفتم تيره مشقي بوده .
اين همه زحمت كشيدن تا يارو رو مرده جابزنن ، بعد يه نگهبان نذاشتن تا كسي نفهمه
تازه ميتونستن يه جورايي دخل عظيم رو بيارن تا دست جلاير كوتاه تر بشه
به يه بهانه اي فعلا زندانيش كنن
اين جاهاش ديگه خيلي بي نمك شد.
Kasra 91
28-05-2009, 14:58
من دیشب این سریالو ندیدم امروزم نمیدونسم ساعت 11 صبح قراره تکرار بده
کجا میتونم ببینم این قسمتو؟
======================
دیشب ( 6 خرداد ) قسمت چندم بود؟ قسمت 15 ام
Kasra 91
29-05-2009, 01:39
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
این قسمت 15 امه چجوری میشه دانلود کرد؟
rosenegarin13
29-05-2009, 01:56
کاشفی زندست نه ؟ : دی
Kasra 91
29-05-2009, 22:10
کاشفی فلج شد؟
اخرین قسمت بود؟
قرار بود 21 قسمت بده این قسمت 16ام بود
آقا آخرش معلوم نشد داستانش واقعیه یا نه؟!
RoYaYeEe_NiIiLi
30-05-2009, 11:34
میگم مگه چاقو رو به کجای کاشفی زدن که این بدبخت فلج شده؟
این سریال تمام شد؟؟
اگه اره که کاملا به سبک ایرانی تمامش کردن
mahdi.a81
31-05-2009, 14:12
تموم شد اما نه به سبك ايراني
مافياي دارو دستگير نشدند ، ولي پروژه به نتيجه رسيد .
خيلي ها مردن تو اين فيلم ، اما قاتل مشخص نشد
Rude Boy
31-05-2009, 21:14
فکر کنم موج نو در سریال های به اصطلاح فیلمفارسی شکل گرفته ! البته نه تحول به سوی + بلکه رفتن به طرف هر چه ضعیف تر شدن اینگونه سریال ها !
بنیانگذارش هم شبکه یک بوده ، با ارایه ی سریال هایی مثل فاکتور 8 و یوسف پیامبر و ....
شاید اینو بشه با این جمله کلیشه ای توجیه کرد : کارگردان های بزرگ به تلوزیون پشت کرده اند ...
ناصر ممدوح: پسرم استعداد خوبی دارد.
از اجرای مسابقه 101 راضی بودید؟
تجربه خیلی خوبی بوده. اما در واقع کمی خسته کننده است. به خصوص آنکه هر روز ضبط داشتیم و مدام باید از سر کار به استودیو می رفت تا آن را انجام دهیم.
فعالیتتان در دوبله همچنان ادامه دارد؟
به آن شکل سابق نه. سعی کرده ام در زمینه تبلیغات بیشتر کار کنم و در کارهای صنعتی باشم. چندان وضعیت مناسبی در دوبله وجود ندارد و دیگر آن کارهای بدیع را نخواهیم دید. یک سری هم آمدند و به این عرصه ضربه زدند، اما همچنان اگر مستند خوبی پیش بیاید، قبول می کنم.
گویا پسرتان هم در عرصه دوبله فعال است....
هنوز در ابتدای راه است و نقش خاصی را نگرفته. اما استعداد خوبی دارد.
چطور شد که در فیلم سینمایی بار هستی، بازی کردید؟
کلا در تجربه های بازیگری ام سعی کردم نقشهایی را بازی کنم که در کلیت کار، جای خاص خوبی داشته باشد.برای همین آنچه به دلم بنشیند را قبول می کنم. بار هستی هم به لحاظ سوژه کلی و البته نقشی که داشته ام، کار خوبی بوده است و از آن راضی هستم.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ستاره اسکندری: بازیگری، خیلی خطرناک است
عموما به خاطر لحن آرامی که دارید، نقشهای پر آرامشی داشته اید.
فکر کنم برعکس باشد.اگرچه این گویش خاص هست، اما در نقشهایی که احتیاج به تنش عصبی هم داشته اند بازی کرده ام. اصلا یکی از دلایلی که بازی در مجموعه مرگ تدریجی یک رویا را پذیرفتم همین دلیل بود که جدا از نقشهایی بوده که تا به حال داشته ام.
اما شما را بیشتر با حضوری پرآرامش به خاطر داریم...
به نظرم لحن صدا و نوع نگاه یک بازیگر در خدمت نقشی که بازی می کند باشد. این که هر کاراکتر چه ویژگیهایی دارد، فقط در طراحی لباس و گریم خلاصه نمی شود. المانهای زیادی در جزئیات میمیک یک بازیگر هست که نقشها را باورپذیرتر می کند. من سعی کرده ام آنچه را ارائه می دهم در راستای همین هدف باشد. یعنی از این ابزار برای بهتر ساخته شدن نقش کمک گرفته ام.
در این مسیر بسیار آهسته و پیوسته حرکت کرده اید.....
اینکه می گویند رهرو آن نیست که گه تند و گهی خسته رود، مصداق درستی است. به خصوص در مورد وضعیت کاری ما که باید با فکر جلو رفت و همه چیز را سنجید. گاهی حتی با همه کوششی که می کنیم کاری متفاوت باشد اما نتیجه چیزی دور از ذهن می شود. بازیگری حرفه پر ریسکی است و من سعی کرده ام در آنچه به توانایی من مربوط می شود با حداقل درصد خطا جلو بیایم و به شکر خدا راضی هم بوده ام.
بازی تان نوعی است که در لحظات خاص خودش را نشان می دهد...
همیشه سعی کرده ام نقشی انتخاب کنم که به زعم شما این لحظات را داشته باشد. نقش یکنواخت حوصله تماشاچی را سر می برد. واکنشهایی که کاراکترها در موقعیتهای خاص انجام می دهند، آنها را از هم تفکیک می کند و معتقدم که تفاوت در نوع بازی ها در همین کشف لحظات خوب است. آنجاهایی که شما می توانید به بازی تان یک چرخش داده و بیینده را غافلگیر کند.
از این روندی که داشتید راضی هستید؟
خدا را شکر، این مسیر در کنار همه عزیزانی که مرا درک کرده اند و نگاه پر لطف خدا برایم شیرین بوده است و تک تک لحظات آن را دوست داشته ام.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
حسن جوهری: فاکتورهشت، سوژه جذابی دارد
در حال حاضر چه کاری می کنید؟
مشغول بازی در مجموعه " دقیانوس" به کارگردانی مهرداد خوشبخت هستم که در مورد عتیقه است و به جز آن سریال روزهای زیبا هم هست که این روزها در حال پخش است.
در روزهای زیبا چه نقشی دارید؟
ماجرای کلی این مجموعه از زمانی شروع می شود که با تصادف کاراکتر اصلی داستان (که خانم رزیتا غفاری نقش او را بازی می کند) و به کما رفتن ایشان وارد فلاش بک کی شویم و طی آن زندگی او را در کنار خانواده اش می بینیم. من هم نقش یکی از دو برادر را بازی می کنم.
نقش برادر دیگر را چه کسی بازی می کند؟
نقش برادر کوچکتر به نام علیرضا را من بازی می کنم و نقش برادر بزرگتر را آقای پورشیرازی بازی می کند.
فکر می کنید کار خوبی شود؟
به خاطر شغل خواهر این کاراکتر که یک مددکار عالی رتبه است، چندین قصه فرعی هم وارد شده که هر کدام جذابیتهای خاص خودش را دارد و ناگفته پیداست که در این شرایط و حال و هوا، کار خانوادگی خواهد بود و قطعا با استقبال مردم مواجه خواهد شد.
کمی هم از فاکتور هشت می گویید؟
سوژه این کار به نظرم خیلی بکر بود و به خوبی هم از آب در آمد تا بتواند با مخاطب عام ارتباط برقرار کند. این کار را به خاطر نکات مثبت بسیاری از جمله داستان بسیار جذابش پذیرفتم که امید دارم کار خوبی شده باشد.
منبع: کانون خانواده
ستاره اسکندری، ستاره سریال پر بیننده فاکتور 8 از سالهای بازیگری اش دل پری دارد.
[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
زمانی که «مرگ تدریجی یک رویا» از فریدون جیرانی از تلویزیون پخش میشد، خیلی تلاش کردیم با ستاره اسکندری (که با نقش ساناز عظیمی متفاوتتر از همیشه بود) گفت و گو کنیم که نشد. این موضوع گذشت تا شروع پخش سریال پرمخاطب «فاکتور 8» و حضور دوباره ستاره اسکندری، این بار با نقشی کاملا ً متفاوت با ساناز عظیمی. فاکتور 8 بهانه ای شد تا هر طور شده با او که به تازگی از سفر فرانسه برگشته، گفت و گو کنیم؛ گفت و گویی درباره مائده ایرانمنش. قهرمان سریالی که مخاطبان را یک شب در میان پای تلویزیون مینشاند. گفت و گویمان از ابتدای بازیگری او شروع شد تا بازیهای متفاوتش در این دوره 3 سال اخیر. اسکندری در میان گفتههایش از ناملایماتی حرف زد که در سالهای بازیگری گریبانگیر او و امثال او بوده و کمتر از آنها سخن گفته: حرفهایی که تا به حال از زبان ستاره اسکندری نشنیده اید.
طی 3 سال اخیر در 3 سریا پر بیننده «نرگس»، «مرگ تدریجی یک رویا» و «فاکتور 8» بازی کردهاید، 3 نقش متفاوت داشتهاید و از یک چهره تقریبا ً ناآشنا برای مردم عادی، به یک چهره معروف تبدیل شدهاید.
تا قبل از نرگس، من نقشهای کوچک بازی کردم که تقریبا ً در همه آنها نقش یک زن مظلوم را ایفا میکردم؛ البته تا حدی به روحیه خودم هم نزدیک بود ولی این پختگی و استقلال بعد از نرگس اتفاق افتاد. به نظر خودم نرگس نقطه عطفی در زندگی من بوده. آن اتفاق ناخوشایند فوت پوپک گلدره که باعث شد به خاطر اخلاق مندی بازیگری، آن نقش را بازی کنم، بر خلاف تصور خودم همه چیز را برعکس کرد چون فکر میکردم بعد از نرگس با سر زمین بخورم و دیگر همان نقشهای کوچک هم به من پیشنهاد نشود ولی سریال نرگس دیده شد و کارگردانهای تلویزیونی به این اعتماد رسیدند که من میتوانم از پس نقشهای بزرگ هم بر بیاییم؛ قبل از آن خیلی از کارگردانهایی که آدمهای مثبتی هم بودند، اعتقاد داشتند که چهره من کشش نقش یک را ندارد و مردم به خاطر من پای سریال نمینشینند. من همه عمرم به بازیگری جور دیگری نگاه کرده ام و خوشحالم که گذر زمان خیلی چیزها را اثبات کرد؛ مثلا ً این که مردم چهره زیبا را دوست دارند ولی با بازیگری که خوب بازی میکند هم به اندازه کافی ارتباط برقرار میکنند. نرگس اتفاق افتاد و بعد از آن هم سریال «تا صبح» که نقش کوتاهی در آن داشتم و تفاوت چندانی با نقشم در نرگس نداشت. بعد از آن آقای جیرانی ریسکی کردند و چهره من را در تلویزیون که یک زن همیشه مثبت بوده، شکستند. آقای جیرانی من را بر حسب اتفاق برای نقش ساناز انتخاب کردند و نقش با حضور من دوباره پرورانده شد. کاراکتری هم که باید قسمت 7 میمرد، حضورش تا قسمت 24 ادامه پیدا کرد. نقش ساناز برایم جذاب بود چون برای اولین بار باید یک زن الکلی در تلویزیون نشان داده میشد. البته من در «داستان یک شهر» هم برای اولین بار در تلویزیون نقش یک زن معتاد را بازی کردم که آن تجربه را هم خیلی دوست داشتم.
مثل این که حسابی در بازی کردن اولینها تخصص دارید!
بله، اگر بشود گفت! البته خودم به این نتیجه رسیده بودم که میتوانم نقشی را که رگههای منفی هم دارد، بازی کنم ولی کارگردانها به این اطمینان نرسیده بودند. این اتفاق در مرگ تدریجی یک رویا افتاد و خوشبختانه قابل باور بود و من بعد از 15 سال بازیگری در تلویزیون دیده شدم؛ یعنی امروز فکر میکنم هم تماشاگرهای تلویزیون من را میشناسند و هم مدیران شبکهها. بعد هم که پیشنهاد کاری مثل فاکتور 8 اتفاق افتاد؛ یک تیم خوب، کارگردانی خوب و چیزهای دیگر خوب. من به عنوان بازیگر دیگر چه میخواهم؟ چه فرقی میکند در سینما باشم یا تلویزیون؟ باید قبول کنیم که همیشه این خط کشیها وجود داشته که تلویزیون عامه پسند است ولی طبق سیاست گذاریهایی که حداقل در این 15 سال بوده، واقعیت این است که من در این سینما جایگاهی نداشته ام و ندارم. من بعد از این که تئاتر از آن شور و حال اولیه افتاد و خیلیها رفتند، سعی کردم در تلویزیون نقشهای خوب بازی کنم و در همان کارهای متوسط خوب باشم و به شعور بیننده احترام بگذارم. الأن هم بعد از گذشت زمان وقتی با دوستانم در این باره حرف میزنم، به این نتیجه میرسم که من بازیگری را دوست دارم؛ تئاتر، سینما و تلویزیون دیگر فرقی نمیکند.
شما در تئاتر بازیگر شناخته شده ای بودید؛ چرا این شهرت باعث نشد قبل از نرگس فرصت این را پیدا کنید که در تلویزیون تواناییهایتان را نشان دهید؟
من جزو معدود بازیگران تئاتری بودم که سالهای سال کار تصویر میکردم ولی سریالهایی که کار میکردم، یا در درجه اول خوب دیده نشدند یا من نقش کوچک بازی کرده بودم و نقش کوچک خیلی کمتر به چشم میآید. این سوال را باید از کارگردانها و تهیه کنندههای تلویزیون پرسید. من کاری را در کارنامه بازیگری ام ندارم که دوستش نداشته باشم.
ولی قبل از اینها، شما در سریال «حامی» نقش اول بودید اما اتفاقی که باید میافتاد، نیفتاد.
خب، این اتفاق به موفقیت کلی سریال برمیگردد. نمیگویم موفقیت سریال نرگس یا فاکتور 8 به خاطر حضور من بوده، به خاطر مجموعه ای است که دور هم جمع شده اند. حالا این بحث که «آیا من در حد و اندازههای خودم در آن موفق هستم یا نه؟ » قضاوت به عهده شما و تماشاچی است. ضمن این که در آن سالها که من حامی، «با من بمان»، «خانه شماره 13» و ... را بازی کردم، درصد مخاطبان سریالها پایین تر بود و شرایط تولیدی هم نسبت به الان خیلی فرق میکرد. تلویزیون امروز مسائل مختلف اجتماعی را با انتقاد نشان میدهد و در دل مشکلات میرود و این خیلی جذاب است. تلویزیون در این 10 سال اخیر رشد خیلی خوبی داشته.
فکر میکنید اگر این شرایط در تلویزیون زودتر رشد میکرد، برای بازیگری شما اتفاق بهتری میافتاد؟
نمیدانم ولی اگر من نرگس را بازی نمیکردم، هنوز باید نقشهای 4 و 5 را ایفا میکردم. خیلیها به من سفارش میکنند که این حرف را نزن اما من به آن معتقد هستم. من 15 سال کار کردم تا امروز در حد و حدود خودم دیده شوم. تعداد زیادی از بازیگران درجه یک تئاتر متأسفانه هنوز جذب دنیای تصویر نشده اند. ما چهرههای غیر بازیگر زیادی را در تلویزیون میبینیم که فرصت خودی نشان دادن پیدا کردهاند اما این فرصتها از بچههای تئاتر دریغ میشود. در نتیجه من موفقیتم را مربوط به استعدادم نمیدانم؛ البته اتفاق خوبی که در این 4 _3 سال اخیر افتاده، این است که کارگردانهای تلویزیونی تئاتر میبینند و حتی برای نقشهای 2 و 3 از تئاتری استفاده میکنند. این اتفاق خیلی خجستهای است و اگر دقت کرده باشید، تعداد زیادی ار بچههای هم نسل من را در تلویزیون میبینید. من جوان تر که بودم _ یعنی زمان خانه شماره 13، حدود 13 سال پیش _ به این موضوع فکر میکردم که قرار است در تلویزیون پول بگیرم و در تئاتر کار کنم و به همین انگیزه در تلویزیون فعالیت میکردم.
یعنی اساس فکرتان برای بازیگری در تلویزیون این مسأله بود؟
دقیقا ً، اسا فکرم همین بود چون خیلی خالصانه تئاتر را دوست داشتم و فکر میکردم هنر فقط در تئاتر خلاصه میشود؛ تلویزیون برای من منبع درآمد بود ولی بعدها از زمان سریال «بیگانه ای میان ما» (احمد امینی) که توسط بهرام عظیم پور به آقای امینی معرفی شدم، نظرم تغییر کرد. به عبارتی از زمانی که از تئاتر قهر کردم، اتفاقات خوب تلویزیونیای برایم افتاد که از همین سریال بیگانهای میان ما شروع شد و بعد از آن هم نرگس و ... و البته مطمئنم که بخشی از آن مربوط به تقدیر است.
فکر نمیکنید به خاطر همین تفکر، زمان دیده شدنتان در تلویزیون طولانی شد؟ از سال 72 که وارد بازیگری شدید تا این سالها واقعا ً زمان طولانی ای است.
من بازیگری را عاشقانه دوست دارم چون بخشی از هویتم و اگر در آن روزگار با توجه به همان استعداد اندکی که داشتم، مورد استقبال قرار میگرفتم، دچار سرخوردگی نمیشدم. اگر در تئاتر این اتفاق نیفتاد و من همیشه شوق بازیگری داشتم به این خاطر بود که به اندازه قد و قامتم بازی میکردم. من در تئاتر اغنا میشدم و حرمتم حفظ میشد. دلت میخواهد چند پروژه تلویزیونی را نام ببرم که من رفتم ولی به من گفتند صورت و فیزیک تو مناسب تصویر نیست؟ چقدر فرم در دفاتر مختلف پر کرده باشم خوب است؟ چون مبنای انتخاب سینما و تلویزیون در آن زمان چیز دیگری بود. من یک تصویر ذهنی داشتم؛ این که برای کار آرتیستی، توی بازیگر، باید شخصیت آرتیستی داشته باشی ولی بعدها متوجه شدم که تو میتوانی کار آرتیستی انجام دهی ولی شخصیت بیزینسی داشته باشی. پذیرش اینها خیلی دردناک است. من فکر میکردم باید نان بازوی خودم را بخورم. روی پای خودم بایستم، کتاب بخوانم، شعر، موسیقی، گریم و ... بدانم ولی وارد دنیایی شدم که دیدم هیچ چیزی سر جای خودش نیست و اصلا ً هیچ کدام اینها مهم نیست؛ چشمهای تو میتواند سبز باشد و همه اینها حل شود. اگر به تئاتر بیش از اندازه وابسته شدم به این خاطر بود که توانستم تمام دردهای زندگیام را در تئاتر فریاد بزنم. با این حال خدا را شکر میکنم که 15 سال پای ارزشهایم ایستادم.
اما نتیجه همه اینها این است که ستاره اسکندری به خاطر بازیهای خویش مطرح شده نه چیزهای دیگر.
من برای بازیگری مثل دیگر شغلها حرمت قائل هستم. تو نمیتوانی با دوربین دیجیتال هزار تا عکس بگیری و فقط دوتای آن خوب شود؛ باید به عنوان عکاس، نور، لنز و دوربین را خوب بشناسی؛ همه هنرها به این شکل است.
امروز به من میگویند که چهره مناسبی هم داری و من فکر میکنم مربوط به آرامش درونیای است که من این سالها به آن رسیده ام. البته همین الأن هم وقتی با دوستان هم صنف خودم صحبت میکنم میگویند تو آمدی و خودت را حرام کردی و یک چیزهایی را در نظر نمیگیری.
مثلا ً چه چیزهایی؟
این که در سینما کار نمیکنی یا تو باید صبر کنی و پیشنهادهایت را رد کنی و ... . من امروز میگویم قلهای برایم وجود ندارد؛ تمام قلههایی که وجود داشته تبدیل به تپههای کوچک شده و در واقع به یک اغنای درونی رسیده ام و در حال حاضر فقط به شعور تماشاگر احترام میگذارم و برای نقشم انرژی میگذارم. من آن قدر حریم برای بازیگری قائلم که به چهره بسنده نکنم و بگویم همه چیز حل است.
با این همه تلاش، ناراحت نمیشوی که بعد از 15 سال بازیگری به این جا رسیده ای؟
اگر 4 سال پیش این سوال را از من میپرسیدند شاید گریه میکردم ولی چون پله پله بالا آمدم، خوشحالم. الأن وقتی عکسم را روی مجله ای میبینم فقط برای رزومه کاریام یک جلد مجله میخرم؛ به این بلوغ رسیده ام که الأن عکس من است و فردا عکس دیگری. این حرفه، بیثباتی است. شاید اگر جوان تر بودم توهم برم میداشت که من خیلی هستم ولی الان معتقدم که من کسی نیستم، یکی ام؛ یک مجموعه استعداد و فیزیکی که در این جایگاه دیده شدهام و فردا ممکن است که این جایگاه را نداشته باشم.
با این همه، باز هم خبری از شما در سینما نیست!
یک جمله میگویم و شاید خیلیها بگوند که چقدر از خودت متشکری ولی فکر نمیکنم برای حضور در سینما دیر بشود به خاطر این که سینما هم ناچار است روزی از من استفاده کند. بازیگری در خون من است. 15 سال پای بازیگری ایستاده ام و معتقدم بازیگری هم پای من میایستد. این دین را به بازیگری ادا کرده ام و مطمئنم که او هم به من ادا میکند.
اما دارد دیر میشودها ...!
مهم نیست؛ واقعیت این است که من الان 35 ساله هستم و یک زمانی دوست داشتم دختر جوان اول سینما را بازی کنم، ولی الأن باید دخترهای جوان این نقش را بازی کنند. الأن حسرتش را نمیخورم چون در این سالها عمرم را تلف نکردهام؛ رشد کردهام؛ عاشقانه تئاتر کار کردهام و از تئاتر پر شدهام؛ الان هم عاشقانه در تلویزیون کار میکنم و کم کم دارم پر میشوم. روزگاری شاید درباره سینما هم همین اتفاق بیفتد. در واقع اصول و قواعد را پذیرفته ام.
ولی انگار سینما به این زودیها به شما روی خوش نشان نمیدهد.
من فقط چند کار سینمایی انجام داده ام، «مسافر ری»، «مواجهه» و «شبانه» که اکران نشده. تلویزیون من را پذیرفت حتی با نقشهای بزرگ ولی سینما من را نپذیرفت حتی با نقشهای کوچک. نباید این چیزها را بگویم ولی همین طور بوده. همه بعد از نمایش «دندون طلا» به من گفتند تو چقدر بازیگر خوبی هستی و من به دفاتر سینمایی دعوت میشدم ولی هیچ دریچهای به رویم باز نشد چون وارد هیچ کدام از باندهایی نشدم که در این سالها سینمای ما با آنها میچرخد.
این اتفاق به این مسأله ارتباط نداشته که تا قبل از مرگ تدریجی یک رویا همه اش نقش مثبت بازی کرده اید؟
نقش مثبت بازی میکردم ولی متفاوت بودند؛ من از بازیگریام دفاع میکنم. ممکن است که در کلیات، نقشها یکجور بوده اما در جزئیات خیلی متفاوت بوده. من نقش کلفت بازی کرده ام با لهجه جنوبی، کلفت بازی کرده ام با لهجه شمالی، طنز بازی کردهام؛ همه اینها در کلیت مثبت ولی متفاوت بوده.
در این چند سال هم انگار در انتخاب این نقشها دقیق تر شده اید.
بله، ولی در همین سالی که گذشت و بعد از مرگ تدریجی یک رویا فقط 2 پیشنهاد کاری داشته ام که در یکی نتوانستم بروم و «فاکتور 8» که رفتم. هنوز به لحاظ پیشنهاد کاری جای من از 5 سال پیش تکان نخورده.
اول که وارد بازیگری شدید چه تصوری داشتید و الأن چه تصوری دارید؟
اول فکر میکردم که قرار است اسطوره شوم ولی الأن میدانم که قرار است بازیگر خوبی بمانم و کم فروشی نکنم. در گذشته هنر را در قلههای مرتفع میدیدم؛ امروز واقعیت در دستانم است .
منبع: همشهری جوان
amir_rahmani
21-07-2009, 21:48
این سریال که خیلی وقته تموم شده مثل اینکه دوباره پروندش می خواد بیاد رو...
Felakating
24-07-2009, 19:37
به نظر من سریال فاکتور 8 موضوع فیلمش جدید تر از فیلمهای تلویزیونی دیگر بود
من از این سریال خیلی انتقاد دارم.مثلا در این سریال قابلیت خانمهارو به عنوان یک دکتر و یک مادر خیلی ضعیف نشون داده بود
vBulletin , Copyright ©2000-2024, Jelsoft Enterprises Ltd.