ورود

نسخه کامل مشاهده نسخه کامل : حداقل بگید آیا پینک فلوید برگشته؟؟؟؟



ساسان هارمونی
09-12-2007, 18:35
شما بی معرفتا که تا حالا جواب هیچ سوال منو ندادید. حداقل بگید این گروه پینک فلوید برگشته یا نه؟:41:

AmirDanT
11-12-2007, 14:09
نه آقا، بر نگشته!

powerslave
11-12-2007, 16:24
تا حالا که به طور رسمی اعلام نشده که Disband شده باشند. اما با توجه به سن و سال اعضاء به نظر نمیرسه که اتفاق جدیدی هم بیفته. واقعاً حیف میشه اگه یه آلبوم جدید دیگه ندن! دل منم براشون تنگ شده. با این اختلاف نظری هم که بین دیوید گیلمور و راجر واترز وجود داره تمام انرژیشون صرف کوبیدن همدیگه میشه. حالا منم نمیخوام بگم کدومشون از لحاظ موسیقایی والاتر هستند اما قدر مسلم اینه که اجراهای پینک فلوید - منظورم اجراهای بعد از جدایی شونه که همه کارهاشو دیوید گیلمور انجام میده - خیلی با شکوه تر حرفه ای تر و نزدیکتر به اصل آهنگها است. فقط In The Flesh راجر واترز رو ببینید تا متوجه شین که چه گروه مضخرفی رو دور خودش جمع کرده. اون اسنووی وایت که اصلاً در حد کاور کردن کارهای گروه هم نیست. Shin on you crazy diamond رو به لجن کشیدن با اون اجراشون. راجر واترز هم که انصافاً صداش در نمیاد و خیلی از جاهایی رو که باید با گام بالا خونده بشه رو به دیگران واگذار کرده. حیف از این استعداد. Such a waste of tallent

siavosh1
13-12-2007, 01:17
من چیزی در مورد اینکه آیا بخوان آلبوم جدیدی بدن نشنیدم ... ولی گروه دور هم جمع شده و منتظر کنسرت های جدیدشون باید باشیم این چیزیه که من از شبکه های خارجی شنیدم..:8:.امیدوارم ردیف شه

DoOIViD
13-12-2007, 12:47
درود

آخرین کنسرتشون اجرای Live8 بود که دیوید و راجر هر دو با هم آشتی کردن و گفتن دیگه اختلافی نداریم.
بعد از این اتفاق بسیار مهم شایعه پراکنیا آغاز شدن ...
به نظر من اگه آلبوم ندن بهتره
Pink Floyd همیشه افسانه ای و جاودان خواهد ماند ...

AmirDanT
13-12-2007, 14:55
به نظر من اگه آلبوم ندن بهتره
Pink Floyd همیشه افسانه ای و جاودان خواهد ماند ...
من هم کاملا موافقم! پینک فلوید کاری رو که باید انجام می داد، داد! مطمئنم که گروه آلبوم دیگه ای رو نخواهد داد!:20:

ساسان هارمونی
13-12-2007, 20:52
من دوس دارم بازم هنر نمایی های گیلمور رو ببینم.

SPIRIT PALST III
13-12-2007, 22:22
دگر حالمان از این پینک فلوید مرسوم به هم خورد (آنتی برت)


همیشه همینطور بوده!!! پینک فلوید با راجر و گیلمور شناخته میشه....واقعا که احمقانه هستش.
همیشه این حقیقت نادیده گرفته میشه که پینک فلویدی که به طور مرسوم و عموما شناخته میشه به هیچ وجه در حد و اندازه های ابرنابغه ای چون سید برت نیست...... خود پینک فلوید هم توی Shin on you crazy diamond به این حقیقت اعتراف کرده...............ولی همیشه حرف حرف پینک فلوید آنتی برت هستش ....البته طبیعیه چون طرفدار حقیقی بودن برت لیاقتی می خواد که کمتر کسی توی دنیا داره..........

........................

یه چیزی یادم رفت بگم :

دیگه کار به جایی رسیده که اونهایی که تا حدی آشنایی با پینک فلوید دارن و خودشون رو طرفدار پینک فلوید می دونند....سر همین Live8 سالها پیش که اجرا شده بود یکی از دوستان کف کرده بود که : پسر دوباره همه اعضای پینک فلوید با هم Live دادن و با آب تاب از این حرف می زد که تماشاچی ها انقدر از دیدن اعضا پینک فلوید بعد از سالها ذوق زده شده بودن که وقتی پینک فلوید می خواسته بیاد روی سن دستشون رو گرفته بودن جلوی چشماشون چون نمی تونستن باور کنند..................من که Live8 رو ندیدم و برام هم مهم نبوده.....جالب اینجاست که وقتی با تعجب از دوستم پرسیده بودم که: همه؟؟!!!! مگه ممکنه؟؟!!! همشون اومده بودن؟؟!!! امکان نداره!!!.......(چون می دونستم برت توی هیچ اجرایی حاضر نمیشه)........دوستم گفت آره دیگه راجرو گیلمور بودن دیگه........و من با تعجب گفتم پس برت چی؟ و دوستم گفت با با برت دیگه کیلو چنده؟؟؟.........و من داشتم سکته می کردم............

SPIRIT PALST III
13-12-2007, 22:33
Pink Floyd همیشه افسانه ای و جاودان خواهد ماند ...

کدوم پینک فلوید؟؟.......چون یک پینک فلوید وجود نداره!! سه تا پینک فلوید داریم!!!....پینک فلوید برت؟ یا پینک فلوید راجر واترز؟ یا پینک فلوید گیلمور؟.....کدومش؟؟؟ ......این سه تا نه شبیه هم هستند و نه در حد همدیگه...من براشون مرتبه قائلم : اول برت بعد راجر آخر هم گیلمور که البته ارزش خاصی براش قائل نیستم.......

ساسان هارمونی
14-12-2007, 13:17
من بر عکس تو هستم . گیلمور سروره.

DoOIViD
15-12-2007, 02:12
Sprit Palst Iii عزیز !
همه ی اینایی که ازشون اسم بردی بزرگن و شایسته ی احترام.
من خودم پینک فلوید رو می پرستم و نزدیک به 10 سال هم هست که به کاراش گوش می دم.
در مورد سید برت ...
افسوس که سال 2006 مرد ! شاید تا الان اینو نمی دونستی.
بعد از این اتفاق دیوید خونه ی 4 میلیون پوندی خودش رو وقف عام کرد و درامد آلبومش رو خرج کفن و دفن سید.
در ضمن تا قبل از سال 1970 سید از حالت عادیش خارج شده بود و دیگه نمی تونست کاری برای گروه انجام بده.
یه دیوانه ی کامل به خاطر مصرف بیش از حد مواد !!!
یاد سید هیچوقت از ذهن طرفدارای پینک فلوید بیرون نمی ره.

درآخر باید بهت بگم که اینحور طرز تفکر به خودت و موسیقی گوش دادنت آسیب می رسونه...
همونطور که در اون حد روی Dead تعصبی هستی !

SPIRIT PALST III
15-12-2007, 11:47
Sprit Palst Iii عزیز !
همه ی اینایی که ازشون اسم بردی بزرگن و شایسته ی احترام.
من خودم پینک فلوید رو می پرستم و نزدیک به 10 سال هم هست که به کاراش گوش می دم.
در مورد سید برت ...
افسوس که سال 2006 مرد ! شاید تا الان اینو نمی دونستی.
بعد از این اتفاق دیوید خونه ی 4 میلیون پوندی خودش رو وقف عام کرد و درامد آلبومش رو خرج کفن و دفن سید.
در ضمن تا قبل از سال 1970 سید از حالت عادیش خارج شده بود و دیگه نمی تونست کاری برای گروه انجام بده.
یه دیوانه ی کامل به خاطر مصرف بیش از حد مواد !!!
یاد سید هیچوقت از ذهن طرفدارای پینک فلوید بیرون نمی ره.

درآخر باید بهت بگم که اینحور طرز تفکر به خودت و موسیقی گوش دادنت آسیب می رسونه...
همونطور که در اون حد روی Dead تعصبی هستی !

سلام آقا امید عزیز

جواب من به تایپیک شما دو بخش داره: یکیش یه بحث کلی هستش که صحبت کردن و توضیح دادنش هم برام سخته هم بی فایده..........یه بخش هم ویرایش یکی دو نکته از حرفهای شماست که من در موردش نظرات خودم رو دارم.........فکر کنم اول بخش دوم رو توضیح بدم بعد هم به بخش اول که کلی تر هست بپردازم.........

اگه منظورت اینه که از مرگ سید خبر نداشتم که خوب مسلمه که خبر داشتم ولی اگه منظورت کارهای گیلمور هستش آره نمی دونستم ولی باید در این مورد بگم که خوب اینه که گیلمور چنین اقدامی کرده چه چیزی رو ثابت می کنه....اصلا همه زندگیش رو وقف می کرد..... من بحثم این بوده که این سه شخصیت پینک یعنی : سید و راجر و گیلمور بر خلاف نظر شما در حد هم نیستند::: به نظرم یه نگاهی به تایپیک های من توی نظرسنجی اعضای پینک بکنید یه سری حرفهام رو اونجا زدم که تا حدی بیانگر نظراتم هستش :::
درضمن از شرایط روحی و روانی برت هم در سالهای 70 کاملا آگاه هستم حتی شاید کامل تر از شما چون انقدر برام مهم بوده که در این زمینه به کوچکترین جزئیات برت هم توجه داشتم......و نکته بسیار مهم اینکه در همین راستا به مسئله اشاره کردید که من به هیچ وجه تفسی شما رو قبول ندارم چون من به مراتب پچیده تر از شما فکر می کنم و معتقد هستم که به هیچ وجه قضیه به این سادگی ها که شما می گید نیست من در این ضمینه تفسیر خاص خودم رو دارم که براش هم پایه و اساس محکم فلسفی دارم»:::: اینی که شما می گید:
یه دیوانه ی کامل به خاطر مصرف بیش از حد مواد !!!کاملا یه تفسیر غلط و تا حدی هم ساده اندیشانه هستش جالبه که همه همین نظر رو دارن ولی من کاملا متفاوت با این نظر می اندیشم::: بحث و تفسیر در باب روانشناسی سید برت به همون اندازه پیچیده و دشوار هستش که سخن گفتن در باب روانشناسی Dead. که شما متاسفانه به این نکته دقت نکردید...... ببینید این نوابغ دارای شخصیت روانشناختی فوق پیچیده و غیر قابل فهمی هستند که حتی بزرگترین روانشناسها هم از درک بعد روانی شخصیتشون عاجز هستند.....به طور مشخص در مورد برت: اولا که اگه بخواهیم مثل راجر واترز و اصولا به طور مرسوم و در حیطه روانشناسی عمومی به برت نگاه کنیم می تونیم برت رو دارای اختلا لات اسکیزوفرنی شدید بدونیم که راجر بهش اشاره کرده. این جمله شما اصلا پایه و اساس علمی و روانشناسی نداره آقا امید عزیر:: مگر اینکه علم جدید پزشکی باشه : منظور اینه که مصرف LSD با این وجود که یه ماده مخدر توهم زا هستش نمی تونه منجر به اسکیزوفرنی که یه بیماری روانی هستش بشه تازه برت قبل از اینکه مصرف موادش بالا بره این حالتهای اسکیزوفرنیک رو داشته.................... اما مسئله مهم اینه که من به هیچ وجه نه با نظر راجر واترز و نه با نظر شما که بخوان شخصیت روانی برت رو به عنان یه بیمار روانی تفسیر کنند موافق نیستم در این ضمینه و در مورد دیگرش یعنی Dead هم اصلا با نظر "همر" درامر میهم که گفته بود Dead دیوانه بود موافق نیستم این تفاسیر غلطی که حتی شخصیت های برجسته ای مثل راجر و "همر " کردند و شما هم مثل اونها می اندیشید اصلا درست نیست و ریشه در این داره که بعد روانی شخصیت این نوابغ اینقدر پیچیده هستش که قابل درک نیست......از طرف دیگر من در این زمینه (جنون نوابغ) با نظرات فیلسوف بزرگ پست مدرن " میشل فوکو " هم عقیده هستم که در یکی از بزرگترین آثارش یعنی " تاریخ جنون " مطرح کرده : فوکو معتقد هستش در مورد جنون نوابغ به عنوان مثال : نیچه و ونگوک و..... ما نمی تونیم اینها رو به عنوان بیماران روانی معرفی کنیم و باید از تفسیر روانشناسی فاصله بگیریم و به بعد فلسفی مفهوم "جنون" و "دیوانگی" دقت کنیم ...............آه....آه.....خسته شدم بقیش باشه بعدن.................

DoOIViD
16-12-2007, 14:33
درود بر تو,
ببین دوست من ,
این چیزایی که گفتیو من خودم می دونم.
در ضمن اگه به نام تاپیک نگا کنی, می بینی که چقدر ازش فاصله گرفتیم.
من همه ی لیریک های پینک فلوید رو از برم ;)
به نام همون اهنگ دقت کن : Shine On You Crazy Diamond
CRAZY چه معنی ای می ده ؟!؟!؟ چرا پینک فلوید Syd رو به الماس دیوانه تشبیه می کنه ؟
از بعد فلسفه ی روانی Syd بگذر که با چندتا جمله نمی شه خلاصش کرد.
منظور منم از دیوانه همین Crazy بود.
وگرنه حال و روز خود منم چیزی از امثال Syd کم نداره ! پس توانایی درکشو دارم.

powerslave
17-12-2007, 20:09
ای بابا ! همه میگن یارو دیوانه بودو خانه نشین بود و...

اما چه باور کنید، چه نکنید، این موضوع فقط یه فکر غلطی هست که راجر واترز ایجاد کرد!! به اعتقاد من این حرف ها رو زد تا اشتباه خودش و عذاب وجدانشو برطرف کنه. اولاً که سید برت دیوانه نبوده. اختلالاتی داشته. شاهدش هم اینه که بعد از جدایی از پینک فلوید 2 تا آلبوم سولو داشته. و تو یکی از این کنسرتهای مربوط به آلبوم دوم، که دیوید گیلمور و ریچارد رایت هم توش بودن ، تماشا گرها به اجرای نه چندان خوبش ایراد گرفتن و هو کردن بنده خدارو، چند لحظه به مردم نگاه کرد چند لحظه به دیوید گیلمور، بعد خیلی مودبانه ( نه مثل خیلی ها بزنن گیتارشون رو خورد کنن) گیتارشو میزاره زمین بغل پاش و میره واسه همیشه از دنیای موسیقی بیرون. !!!! شاید تو اون چند لحظه فکر کرد با خودش من تا آخرین سطح موسیقی پیش رفتم .بیشتر از این نمیخوام. یا اینکه حس کرد مردم درکش نکردن. اینکه چون تو یه کنسرت اصلی پینک فلوید اشتباه شروع به نواختن کرده همچین دلیل کاملی برای دیوانگی طرف نیست. لارس اولریخ هم تو سومین اجرای زنده متالیکا به یکباره شروع به نواختن یه آهنگ دیگه کرد که جیمز هتفیلد یادش نیومد باید از کجا شروع کنه و عصبانی شد با سنجش که شل هم بوده کوبید تو سرش و سرش شکافت. این ماجرا که گفتم عین حقیقت بود.!! راجر واترز به حدی خود خواه بود که اول سید برت رو انداخت بیرون. بعد تو زمان ضبط آلبوم The Wall ریچارد رایت رو میخواست اخراج کنه و بعدش هم که همتون میدونید. و در طی همه این سالها تو تمام آهنگ هاش یا اجراهاش یه اشاراتی به سید برت داشت. این ناشی از عذاب وجدانش بود. در ضمن سید برت ( بر خلاف باور عمومی) خیلی بیشتر از اونکه با راجر واترز رفیق باشه با دیوید گیلمور رفاقت داشت. قبل از اینکه پینک فلوید کارشو جدی شروع کنه با گیلمور به صفر دور دنیا به صورت نوازنده های دوره گرد رفته بودند. این نکته ای هست که خیلی ها نمیدونند. گیلمور شاگرد سید برت بود در نوازندگی گیتار. و خودش اونو به عنوان جانشینش معرفی کرد. در تمام طول این سالها هم هر اجرایی از آهنگ های سید برت داشتن سهم درآمدش رو دیوید گیلمور بهش میرسوند به صورتی که بعد از مرگش 1.4 میلیون پوند برای خواهرش به ارث گذاشت. در ضمن خانه نشینی سید برت دروغی بیش نیست که راجر واترز اونو پخش کرد. البته این اتفاق افتاده ولی نه به علت دیوانگی سید برت. سید برت قبل از وارد شدن به موسیقی نقاش بوده. حتی در چند تا از مصاحبه هاش هم گفته بود که 2 تا آلبوم اولش رو اول نقاشی کرده بوده و از رو اونها تاثیر گرفته. بعد از اینکه تو اون چند لحظۀ معروف فکر کرد، تصمیم گرفت که مجدداً به نقاشی بپردازه. در تمام این سالها مشغول نقاشی بوده. و تا سالها بعد هم مثل یک فرد عادی به بیرون از منزل رفت و آمد داشته. این رو خواهرش بعد از مرگش گفته که این موضوع دروغی بیش نیست و اونا با هم به مسافرت میرفتن و به کنار دریا میرفتن. البته در تمام این سالها اختلالات روانیشو داشته. به طوری که یک بار نامزدش رو به طرز وحشیانه ای کتک زده بود. و بعد عا در اواخر دهۀ 70 ( درست یادم نیست) که پینک فلوید در اوج شهرت جهانی قرار داشته به علت مزاحمت های مردم عادی در خیابان ( به طور مشخص در حال دوچرخه سواری بوده که ریختن روش واسه گرفتن امضاء) تصمیم گرفت یا در مجامع شرکت نکنه یا تغییر غیافه میداده( با تیغ زدن ابرو و ...) . نکته اصلی اینه که راجر واترز از اون به عنوان یه حربۀ تبلیغاتی استفاده کرده و همین موضوع باعث عذاب وجدانش هست. هنوز هم این کار رو میکنه. و یه مطلب دیگه. چونکه به شهرت و معروفیت رسیده بودند دیگه زمانی برای رسیدگی به کارهای دیگه نداشتند. پس مسلماً سالها سید برت رو ندیده بودند. اگر واقعاً به شخصی یا ماجرایی علاقه دارید کمی در موردش مطالعه کنید. من این ها رو از خودم نگفتم. میتونید به سایت WikiPedia مراجعه کنید و بعد از خواندن مقالات مربوط به گروه ( که در اون همون داستان معروف رو که واترز برای اهدافش درست کرد رو نوشته ) راجر واترز، دیوید گیلمور، ریچارد رایت و سید برت، به این نتایج میرسید. البته یه کم زیاده ولی ارزش خوندن رو داره. در ضمن در مورد سه دورۀ پینک فلوید باید بگم که دورۀ اول که مربوط به شیوۀ بیان و آهنگ سازیه سید برت بوده و به اعتقاد من تا آلبوم Atome Heart Mother هم ادامه داشته سبک گروه psychedelic Rock بوده. در ادامه از Meddel به سمت Progressive Rock رفتن و در دو البوم Animals و The Wall به سبک مخصوص راجر واترز وارد شدن که به گفتۀ دیوید گیلمور پینک فلوید رو خیلی Wordy کرده بود و به مردابی از کلمات تبدیل کرده بود. درست هم هست چون با توجه به شرایط زمانی موفقیت بزرگی بودن و همینطور نوآوری بودن در زمان خودشون آما در آلبوم Final Cut این سبک یک شکست کامل بود. و کمترین فروش رو داشت. خود راجر واترز هم اینو فهمید و چون اختلافات زیادی با گیلور که بیشتر به جنبه های Progressive Rock آهنگها اهمیت میداد،داشت، یک طرفه اعلام انحلال کرد که .... واترز بیشتر تمایل به بهکار گیری عناصر اپرایی و psychedelic ( نه psychedelic Rock ) داشت که در نهایت به دو نوع کار منتهی شد آلبوم هاش و اپرای Ca Ira که از بین آلبوم هاش Amuse To Dead بیشتر باز هم مخلوطی از psychedelic Rock و Progressive Rock هست که بار Progressive بیشتری داره. آلبوم 1984 بیشتر psychedelic Rock هست و آلبوم 1987 یعنی Radio K.A.O.S که مخلوطی از Experience Rock کمتر psychedelic Rock و تمایل زیادی به الکترونیک داشت. من بر این باورم که خودش هم میدونست اشتباه کرده که گروه رو از هم پاشوند ه اما غرورش این اجازه رو بهش نداده که کنار بیاد با بقیه. همونطور که خودش بعد از شکست کنسرتهای بعد از آلبوم رادیو کی اوس (در مقابل کنسرت های Momentary ... و Delicated... ) گفت که: من دارم با خودم مقابله میکنم و دارم میبازم. دلیلش هم اینه که واقعاً 2 آلبوم آخر گروه به گذشته برگشتن و در اونها از عناصر موسیقایی که از پینک فلوید انتظار میرفت استفاده شده. موسیقی های پر لاین و گیرا. و بیشتر شبیه ( در کل و نسبت به کارهای واترز) به آهنگهایی مانند Echoes . و یک نکتۀ دیگه. به نظر من واترز نتونست خودش رو ( در سالهای 1978 تا 1992 ) با زمان پیش ببره و در عین حال به گذشته پایبند باشه و دچار افراط و تفریط شد. در حالی که گیلمور این کار رو کرد. در اون برخورد غیر منتظره که سید برت درسال 1974 در استودیوی ضبط Wish You .... با گروه داشت اشاره کرد که Shine On کمی قدیمی هست.( هر چند یکه از آهنگ های همیشگی برای منه به همراه Echoes) به هر حال همونطور که همیشه گفتم: Such a waste of talent !

SPIRIT PALST III
17-12-2007, 22:24
ای بابا ! همه میگن یارو دیوانه بودو خانه نشین بود و...

!


بی سوادی بد دردیه!! اینی که می گید برید مطالعه کنید باید بگم من اگه به انگلیسی تسلط داشتم توی p30 نبودم!!.......هم تبلی هم دلایل دیگه داره که زبان مقدس انگلیسی رو فرانگرفتیم.....

اما در مورد تایپیک شما..... خوب شما آدم خوشبتی هستی که می تونی از منابع خارجی استفاده کنی! ولی مسئله ای که هست اینه که خوب توی ویکی پدیا هرکسی می تونه مقاله بنویسه و این دلیل نمی شه که هر چی اطلاعات توی ویکی هست سند و مدرک حساب بشه.....من نمی خوام از راجر دفاع کنم ولی بر فرض اگه راجر چنین شخصیتی داشته باشه آیا باز از ارزش آثاری که خلق کرده کم می کنه؟؟!! آیا گیلمور هم توانای آهنگ سازی راجر رو داشت....گیلموری که توی Live2003 باز هم آهنگ های The wall راجر رو قرقره می کنه!! ...........
یه نکته هم در مورد سیر تحول کارهای راجر گفتید......جای خیلی تعجب داره که چرا به عنوان مثال به آثاری مثل music from the body ost (موزیکی از بدن) اشاره نمی کنید. تا اونجایی که من می فهمم راجر در The wall جهانبینی فلسفی روانشناختی ای که داشت به کمال رسید و در (موزیکی از بدن) به یک نوع ساختارشکنی از موسیقی دست پیدا کرد! که کمال گرایشات آوانگاردیسم در موزیک راجر هست. آیا گیلمور به لحاظ قدرت ایدئولوژیک و چه به لحاظ ساختار موسیقایی هم قامت راجر هست؟.........به نظر من اشاره نکردن به آثاری از راجر مثل (موزیکی از بدن)، توسط شما سانسور راجر هستش!!.........
البته من منکر ارزش اطلاعات شما نیستم....ولی خوب درک و فهم از شخصیت های هنر و بطور کلی هنر مشروط به داشتن اطلاعات نیست....تفسیر و نوع نگاه و همچنین شناخت از دیگر حوضه های آگاهی بشری سهم مهم تر و بالاتری داره...........

در مورد سید هم که از محبوب ترین شخصیت های من هست و جنبه های روانی شخصیتش بخشی از نظراتم رو گفتم شما اگه نکته ای در نظرات من در این مورد می بینید بگید .............

یه نکته دیگه هم اینکه : در مورد مسائلی که در اجرای موسیقی توسط برت وجود داشته مثالی از متالیکا نقل کردید که کاملا بی ربط و بچه گانه بود. در شئن برت نیست که با متالیکا مقایسه بشه. تازه گذشته از اون چه ربطی داشت؟....... این خصیصه در شخصیت برت یه خصیصه سوبژکتیو(ذهنی) و روانشناختی، دقیقا مثل ویژگی هایی که یکی دیگر از خدایان موسیقی یعنی "جیم موریسون" (the doors) داشت البته به شکل و سبک خاص خودش. دلیل این مودعا هم اینه که حتی این ویژگی می تونه به عنوان یک ویژگی سبکی شناخته بشه. به عنوان مثال یکی از حالات عجیب برت این بوده که یک دفعه در هنگام نوازندگی پشت سر هم فقط یک نت رو تکرار مکرده \تی این مسئله رو در سال 1967 در اجرای Love in London می شه دید. و مثالهای دیگه هم میشه زد......... مقایسه که شما کردید کاملا اشتباه بوده.........

Rock Magic
18-12-2007, 17:28
علی جان Spirit Palst
یه نکته برام خیلی جالبه که شما اکثره اسطورهای موزیکیت یا مردن یا خود کشی کردن!به هر صورت باید فلسفه جالبی باشه!اگه میشه یه توضیحی بده.
ممنون

powerslave
19-12-2007, 04:44
اولاً که ویکیپدیا با وجود اینکه یک دانشنامه آزاد هست اما در مورد تاریخ موسیقی یک پروژه کاملا مستند داره که توش از مقالات و کتابهایی که توسط تاریخ نگاران موسیقی نوشته شده و یا اتوبیوگرافی ها و Interview های خود موسیقی دانها استفاده کرده. پس در این مورد کاملاً قابل اعتماد هست . اما من الان حضور ذهن ندارم و نام این پروژه به خاطرم نمیاد.

ثانیاً من درکل نمیخواستم راجر واترز رو با دیوید گیلمور مقایسه کنم. در جریان توضیح دادن اتفاقاتی که بین این سه شخصیت افتاده و جریاناتی که بینشون گذشته نکاتی به ذهنم رسید که گفتم. من خودم هم قبول دارم که از نظر آهنگ سازی از خیلی جهات راجر واترز به دیوید گیلمور برتری داره اما به نظر من اگر گذر زمان را در نظر بگیرید ، یعنی با توجه به پیشرفت های علمی و عوض شدن سلیقه مخاطبان، کارهای گیلمور جنبه Progressive بالاتری نسبت به کارهای واترز داره. این موضوعات رو در تکمیل حالات خودخواهی و یا خودبزرگ بینی و یا به نوعی درست تر، احساس نیاز به کنترل همه چیز از طرف واترز آوردم. یعنی یک گروه که با یک نابغه شروع شده و تحولی ابدی در موسیقی بوده باید خودش رو ملزم به رعایت کردن اون سبک جاویدانش بدونه. و در صورت رعایت نکردن این سبک بهتره که کاری صورت نگیره.این جمله دقیقاً به جان لنون گفته شد. زمانی که اصرار برای جداشدن بیتل ها از هم داشت و در یکی از کنسرت ها شور و هیجان تماشاگران اون شخص رو ترسوند و به لنون گفت : تازه میفهمم چه میگفتی. ( یادتون باشه که ضارب جان لنون هر 13 کاست بیتل ها رو با خودش تو صحنه جنایت داشته) .
به عنوان مثال میشه به Genesis اشاره کرد که از یک گروه Progressive Rock تا حد Pop نزول کرد. و همه رو ناامید کرد. گروهی به این عظمت که جندین سال شماره یک چارت بوده آلبوم هاش!

من واقعاً Music From The Body رو گوش نکردم. اما من مدت زمان نقل کردم و این زمان بین سالهای 78 تا 92 ذکر شد. این آلبوم مربوط به سال 1970 هست . یعنی 13 سال قبل از جدایی. من این مقایسه رو برای بررسی تغییر گرایشات واترز در دوران هنرمند منفرد بودنش ، و میزان پایبندی به سبک اولیه گروه ذکر کردم. یکی از اصولی که من در گوش کردن موسیقی به کار میبرم اینه که اون ها رو به ترتیب ساخته شدن گوش میدم تا یه جورایی با توجه به اتفاقات تاریخی که در اون زمانها افتاده، سیر تحول هنرمند رو برسی کنم. پس من سانسوری نکردم و اینجا رو شما دوست من عجول مطالعه کردی.
به عنوان مثال دو آهنگ Radio Waves و Sign Of Life که هر دو در سال 1987 ساخته شده اند و هر دو آهنگ نخست از آلبوم مربوطه هستند رو با هم مقایسه کنید. من کاری به متن ندارم هر چند یکی از این دو اینسترومنتال هست .! .منظورم موسیقی هست. کدام به کارهای اولیه گروه نزدیک تر هست؟ خوب!!! این همون موضوعی بود که من تلاش برای روشن کردنش داشتم. Pink Floyd گیلمور سعی کرده که بیشتر پایبندی به سابقه داشته باشه - و در عین حال گذر زمان رو هم در نظر گرفته- .من نظر دو تن از بزرگترین منتقدان رو خوندم. اولی لز 5 ستاره 3 ستاره به آلبوم رادیو کی اوس واترز داده بود. دومی هم 2 ستاره و گفته بود که اگه این دو هنرمند با هم همکاری میکردند شاید نسخه دوم The Darkside Of The Moon رو داشتیم.من اجرای واترز در In The Flesh رو دیدم و دقیقاً همین احساس بهم دست داد که یک استعداد تلف شده رو شاهد هستیم - در فیزیک داریم که دو موج همسو همدیگر رو تشدید میکنند - پس منظور تنها مقایسه بوده است.

در ضمن ، من مثالی از متالیکا رو زدم ( اونایی که فقط دارن میخونن برن 2 پست بالاتر رو بخونن تا متوجه بشن) تا بگم که آدمهای عادی هم سابقه این اشتباه رو داشتن. و مجدداً خاطر نشان میکنم که در شاءن هر کس هست که با هرکس مقایسه بشه. افراد انسانی 9 گونه تفکر دارند پس در بسیاری از تصمیم گیری ها به هم شبیه هستند. قصد ندارم بگم که برت و اولریخ مشابه هم هستند. اما در اون لحظه مشابه یک کار رو کردند. شما تا حالا توجه کردی که چرا سید برت سر همون آهنگ خاص بارها این کار رو کرد؟! ( اگه اسم اون آهنگ رو یادم اومد ویرایش میکنم) شاید برای خودش دلیلی داشته. این حرف من کجاش اشتباه بود؟ من قصد جسارت ندارم اما من به برت مثل یک بت نگاه نمیکنم. همون طور که به گیلمور با این دید نگاه نمیکنم و فقط اونو دوست دارم. همونطور که از واترز متنفر نیستم!

powerslave
19-12-2007, 04:49
یه نکته دیگه! من متعجبم!!!!
شما خودت چند پست قبل گفتی که :

....درامر میهم که گفته بود Dead دیوانه بود موافق نیستم این تفاسیر غلطی که حتی شخصیت های برجسته ای مثل راجر و "همر " کردند ...

حالا من متوجه نمیشم. منم که میگم برت دیوانه نبود و ..... موضوع اصلی او بود نه واترز.
حالا اگه شما دوست داری فقط مباحثه کنی و به مندرجات توجهی نکنی ...

و یه نکته دیگه. من به اونایی که مثل من بیکارن و دنبال این موضوعات هستند میگم که مثلاً حتی تو سایت بزرگی مثل P30 هم به همه چیز اعتماد نکنید. من خودم همینجا خوندم که کرت کوبین یسر صحنه به سرش شلیک کرد!!!! یا خوندم که جان لنون و همسرش داشتن تو خیابون قدم میزدن که یارو کشتشون. حالا حقیقت اینه که لنون رو در حیاط خلوت منزلش و روی پله ها کشتن و ماجرای کوبین هم که ...

یه نکته دیگه! ( قول میدم آخریش باشه ) در کل ستاره هایی که در جوانی میمیرن ، مانند Joe Morison ، Jemie Hendrix و به نوعی Syd Barret ( با دور شدنش از انظار) یه حالت کاریزما پیدا میکنن. اعتقاد بسیاری هست که در صورت زنده موندنشون یه همچین مساله ای پیش نمیومد.

SPIRIT PALST III
19-12-2007, 16:42
علی جان Spirit Palst
یه نکته برام خیلی جالبه که شما اکثره اسطورهای موزیکیت یا مردن یا خود کشی کردن!به هر صورت باید فلسفه جالبی باشه!اگه میشه یه توضیحی بده.
ممنون


سلام داداش اشکان
نمی دونم که می تونم در مورد مسئله ای که اشاره کردید توضیح خوبی بدم یا نه ولی به هرحال چون یه مسئله فردی هستش و به تایپیک ارتباطی نداره تو پیغام خصوصی جواب میدم...........
__________________________________________________ _____________

چه باحال شده: می گم اسم تایپیک رو بگیم عوض کنن :31:!!! چون بحث ها ربطی بهش نداره
یه نکته در مورد تایپیک ها و عدم ارتباط بحث ها به تایپیک.........
به نظر من از مدیران بخواهیم که تایپیک ها رو از تایپیک اول من در صفحه 1 به بعد رو به تایپیک: درباب خدایان_ Syd Barrett منتقل کنند که بحث ها به تایپیک مربوط باشه ......نظرتون چیه؟؟

SPIRIT PALST III
19-12-2007, 18:11
اولاً که ویکیپدیا با وجود اینکه یک دانشنامه آزاد هست اما در مورد تاریخ موسیقی یک پروژه کاملا مستند داره که توش از مقالات و کتابهایی که توسط تاریخ نگاران موسیقی نوشته شده و یا اتوبیوگرافی ها و Interview های خود موسیقی دانها استفاده کرده. پس در این مورد کاملاً قابل اعتماد هست . اما من الان حضور ذهن ندارم و نام این پروژه به خاطرم نمیاد........................................ ...................................
.................................................. .................................................. ..........
.................................................. .................................................
!



OK!! دقت نکرده بودم،درست می گی، ویکی پدیا همه مقاله هاش refrence داره.

گفتید که : یعنی یک گروه که با یک نابغه شروع شده و تحولی ابدی در موسیقی بوده باید خودش رو ملزم به رعایت کردن اون سبک جاویدانش بدونه.

خوب من تا اونجایی که عقلم قطع می ده و سعی می کنم آدم منطقی ای باشم.نمی تونم این حرف رو قبول کنم.
به نظرم کاملا یه حرف دیکتاتوری هستش. من عاشق برت هستم اما این حرف کجاش منطقیه! حتی اگه برت هم چنین چیزی رو گفته بود باز غیر منطقیه...... اینطور که شما می گید راجر باید دونباله رو سبک برت می بود و سبک شخصیه خودش رو نداشت که این کاملا خنده داره ....البته اگه اونطور که شما اشاره کردید و منابع ویکی درست بگن و راجر به خاطر این که به قول شما خودش همه کاره باشه و پینک فلوید با سبک اون پیش بره می خواسته که برت از گروه حذف بشه خوب یه مسئله شخصیتی هستش و بله میشه گفت راجر آدم خودخواه و قدرت طلبی بوده....ولی در همین زمینه به یک نکته باید توجه کرد و اون اینکه حذف برت از گروه که فقط به تصمیم راجر نبوده هم مدیر برگزاری کنسرت ها و هم همه اعضای گروه با این مسئله موافقت کردن هر چند که سید توی یکی از مصاحبه هاش گفته بوده که تصمیم درستی برای حذف اون از گروه گرفته نشده بوده. ( همه موافق بودن به جز خود سید) پس من نمی فهم با چه سند و مدرکی میشه راجر رو متهم کرد حتی اگه راجر در اعماق وجودش می خواسته برت حذف بشه باز برای چنین ادعایی باید سند و مدرک آورد.... ویکی پدیا با چه اسنادی این اتهام رو به راجر وارد کرده؟.....

در ادامه بخش اول حرفهای بالا لطفا توضیح بفرمایید که آیا این منطقیه که راجر باید از سبک برت تقلید می کرد؟ واقعا منطق شما اینو میگه؟ از اون گذشته این کاملا احمقانه هستش که وقتی دیگه سید برتی در گروه نبوده باز اسرار به سبک اون داشت برای اینکه هیچ کس نمی تونسته آهنگی با سبک برت خلق کنه. و این کاری که شما می گید فقط یه تقلید سطحی و بچه گانه هستش مثلا من می خوام بدونم آهنگ Echoes که جزو بهترین کارهای گیلمور هستش هم سبک برت هستش؟؟!!!! کی چنین ادعای احمقانه ای کرده؟؟؟!!! نکنه گیلمور؟؟!! ......این دیگه چه جور منطقیه من دارم دیونه میشم!! به عنوان مثال یکی از ویِژگی های سبکی برت : سبک نوازندگی منحصر به فرد برت هستش که من اسمش رو میزارم سبک اسکیزوفرنیک، در تمام تاریخ موسیقی فقط برت می تونسته به علت ویژگی های روانی خواصی که داشته اینطور بنوازه که هیچ ربطی به سبک نوازندگی گیلمور نداره.....آقا شما مگه: Love in London (1967) رو که کاملا بی کلام هستش و یکی از بهترین منابع برای شناخت سبک نوازندگی برت هست رو گوش ندادی؟؟؟؟!!! بعد از برت شما یه کار از پینک فلوید معرفی کن که با این سبک نوازندگی کار شده باشه!! نکنه فرمول های ناشناخته ای وجود دارن که می تونند چنین کاری بکنن ؟؟؟؟!!! شاید روح طرف رو احضار می کنند و میاد توی گروه و نوازندگی میکنه؟؟؟!!!!..........به هر حال این چیزی که شما می گی صرفا یه تقلید احمقانه می شه وگرنه سبک برت مربوط به خودشه و هیچ کس دیگه نمی تونه آثاری در سبک اون خلق کنه پس تقلید چه فایده ای داره....کار راجر درست بوده که به جای تقلید از برت سبک خاص خودش رو شکل داده........تازه این مسئله در اولین آلبوم پینک فلوید هم کاملا مشخصه: در آلبوم (نی زن بر دروازه های سپیده دم) که همه آهنگ های برای برت هست به جز یه آهنگ که راجر ساخته که کاملا در همون ابتدای ظهور پینک فلوید مشخص می کنه که سبک این دو تا آدم کاملا با هم متفاوته.....راجر در اولین آلبوم پینک فلوید هم که داره با سید کار میکنه باز هم با سبک خودش آهنگ می سازه و حتی آهنگ رو گروه توی آلبوم میزاره. آلبومی که همه آهنگ ها از برت هستش. حالا من این وسط نمی دون این نظریه رو که میگه:
یعنی یک گروه که با یک نابغه شروع شده و تحولی ابدی در موسیقی بوده باید خودش رو ملزم به رعایت کردن اون سبک جاویدانش بدونه.

کی این نظریه رو صادر کرده ؟؟؟؟.......توضیح بدید لطفا!!!!

.................................................. ..............

یه نکته دیگه : من هم علاقه ای به آثاری از راجر مثل Radio K.A.O.S ندارم البته فکر کنم چهار سال پیش گوش دادم که اون موقع هم خوشم نیومد و حتی آهنگ ها رو کامل گوش ندادم..........
ولی من که نظرم رو درباره آثار راجر گفتم ....اصلا همه حرفهای شما در مورد آثار راجر درست ولی ببینید حرف من چیه؟ .......من میگم راجر دو تا اثر داره که به نظر من جزء بهترین کارهای راجر هستش: که هم به لحاظ مضمونی و هم به لحاظ ساختار موسیقایی کمال کار راجر هست و من راجر و با این آثارش تعریف می کنم و نکته اینه که این آثار که هر کدومش شاهکار هستند هیچ ربط و شباهتی به سبک برت ندارند و به هیچ وجح تقلید نیستن.....یکی the wall و یکی هم music from the body ost ......خوب اون چیزی که شما در مورد تاریخ ها میگید خوب درست ولی دوست من مگه نمی دونی؟؟؟؟؟ این دو تا آلبومی که من معرفی کردم هر جفتشون جزو کارهای انفرادی راجر هستن و ربطی به پینک فلوید نداره.....اصلا راجر هر کاری به غیر از اینها خلق کرده "بی ارزش " . ولی همین دوتا اثر کافیه که راجر رو به عنوان یه هنرمند صاحب سبک و صاحب اندیشه تثبیت کنه.....

نتیجه گیری ای که می تونم از حرفهای شما و خودم بگیرم اینه که:

# شما می خواین اثبات کنید که : راجر راه رو اشتباهی رفته و در آثارش نزول کرده که دلایلی آوردید که هم نظرات خودتون هستش هم نظرات منتقدان.

* در مقابل این نظر من می خوام اثبات کنم و می گم: مهم این هست که راجر هم به لحاظ ایدئولوژیک و هم به لحاظ ساختار موسیقایی به کمال رسیده و سبک خاص خودش رو شکل داده که فقط سبک خودش بوده و ربطی هم به سید و پینک فلوید نداشته. که دو اثری هم که ذکر کردم شاهد این مدعا هستش.

# شما می گید که راه درست راهی بوده که گیلمور رفته و سعی کرده همون پینک فلوید اولیه ( پینک فلوید سید برت) رو حفظ کنه فقط به شکل امروزی که متناسب با زمانه خودش باشه. !!!!

* در مقابل من می گم : اصولا چنین ادعایی از پایه احمقانه و ساده اندیشانه هستش و فقط زائیده یک توهم هست. توضیحاتم رو هم در بالا دادم......گیلمور ربطی به برت نداره...اون هم سبک خودش رو داره که چه به لحاظ موسیقایی و از اون مهم تر به لحاظ ایدئولوژیک در حد راجر نیست. (با برت اصلا مقایسش نمی کنم چون مال این حرف ها نیست).


نکته مهم: اگه در تایپیک ها با لحن نسبتا تندی حرف هام زده شده اصلا توهینی در کار نبوده. فقط علتش اینه که من در به لحاظ فکری شدیدا با نظراتی که شما دادید مخالفم و همین باعث می شه از کوره در برم.......

چند تا نکته دیگه هم هست که بعدا بهشون اشاره می کنم..................

powerslave
22-12-2007, 08:33
من دیگه قصد ندارم موضوع رو کش بدم.


گفتید که : یعنی یک گروه که با یک نابغه شروع شده و تحولی ابدی در موسیقی بوده باید خودش رو ملزم به رعایت کردن اون سبک جاویدانش بدونه.

خوب من تا اونجایی که عقلم قطع می ده و سعی می کنم آدم منطقی ای باشم.نمی تونم این حرف رو قبول کنم.
به نظرم کاملا یه حرف دیکتاتوری هستش. من عاشق برت هستم اما این حرف کجاش منطقیه! حتی اگه برت هم چنین چیزی رو گفته بود باز غیر منطقیه

من چند تا مثال از گروه های دیگه زدم. شما اگه این گروه ها رو میشناختی و به آثارشون گوش داده بودی و البته به تمام آثارشون، از روز اول تا امروز، این حرف رو نمیزدی. من کی گفتم تقلید کنه؟؟؟؟ شما مثل اینکه نمیخوای به حرفهای مخاطبت دقت کنی. برای بار سوم میگم که (در واقع نیازی به گفتن نیست، آثار موجود است) با اینکه The Wall یک اثر تاریخی و تکرار نشدنیست اما به نوعی نقطۀ انحراف Pink Floyd هست. که به Final Cut و نهایتا ًK.A.O.S خطم شد (از سوی واترز) . شایدم شما سبک ها رو نمیشناسی؟؟!! من در مورد اینکه واترز کارهای گروه رو به سمت اپراتیک و Experimentalism میبرد و درواقع با اینکارش حصاری برای نبوغ سه عضو دیگه به وجود میاورد تا جایی که سالها بود Mason و Wright تبدیل به تنها نوازنده شده بودند، صحبت از جنبه Progressive کارها کردم و در اینباره از دو آهنگ از ساخته های گیلمور و واترز اسم بردم و پرسیدم کدومشون به کارهای اولیه گروه نزدیکتر هست! بنابر این در مورد Echoes من صحبتی از برت نکردم. و بر خلاف اون چیزی که شما نوشتید:


من می خوام بدونم آهنگ Echoes که جزو بهترین کارهای گیلمور هستش هم سبک برت هستش؟؟!!!!

بیشتر کارهای Echoes رو واترز انجام داده و منم در واقع نشون دادم که سبک دو آلبوم آخر به سبک منحصر به فرد این آهنگ ( که در واقع من و خیلی های دیگه در جهان این سبک رو سبک اصلی پینک فلوید میدونیم) نزدیک تره. پس باز شما درست نخوندی!


عد از برت شما یه کار از پینک فلوید معرفی کن که با این سبک نوازندگی کار شده باشه!! نکنه فرمول های ناشناخته ای وجود دارن که می تونند چنین کاری بکنن ؟؟؟؟!!! شاید روح طرف رو احضار می کنند و میاد توی گروه و نوازندگی میکنه؟؟؟!!!!..........

چه خوبه که انسان سعی کنه که زبان فارسی رو خوب یاد بگیره تا مجبور نشه در بحثی در مورد یکی از 100 پدیده تاریخ تمدن بشری همچین کلمات مسخره گوننه ای رو به کار ببره.

این دیگه چه جور منطقیه من دارم دیونه میشم!!
در واقع خیلی از دیوانگیها، ناشی از عدم دقت خود شخص هست!


و اما این نکته بسیار جالبه. به این نوشته های خودت دقت کن:

تازه این مسئله در اولین آلبوم پینک فلوید هم کاملا مشخصه: در آلبوم (نی زن بر دروازه های سپیده دم) که همه آهنگ های برای برت هست به جز یه آهنگ که راجر ساخته که کاملا در همون ابتدای ظهور پینک فلوید مشخص می کنه که سبک این دو تا آدم کاملا با هم متفاوته.....راجر در اولین آلبوم پینک فلوید هم که داره با سید کار میکنه باز هم با سبک خودش آهنگ می سازه و حتی آهنگ رو گروه توی آلبوم میزاره. آلبومی که همه آهنگ ها از برت هستش

خوب! بله! در اون موقع یک گروه بود که آهنگ ها رو میساخت! نه این که واترز به شکل خودکامه کارها رو پیش ببره ( یعنی مثل کاری که در 2 آلبوم The Wall و مخصوصا ًFinal Cut انجام داد.) شما بهتره بدونی که این جریان در واقع از Animals شروع شد. اون موقع راجر واترز تحت تاثیر آثار Jorge Orvel و به طور وضوح کتاب قلعۀ حیوانات شعر ترانه Dogs رو نوشت . اما این ترانه به قدری طولانی بود که قابل آهنگ سازی نبود!! یعنی بعد از اینکه75% اونو David Gilmour حذف کرده تازه به این مقدار (17 دقیقه) در اومده و گیلمور تونسته براش آهنگ بسازه. در این آلبوم ریچارد رایت و نیک میسون تنها نوازنده بودند. میرسیم به آلبوم The Wall . کدوم آهنگ هاشو دوست داری؟ Hey you ? خیلی از جاهاش کار گیلموره. Another Brick In The Wall - Part II ؟ سولوش کار گیلموره.! Comfortably Numb ؟ شوخی میکنی؟ اون که همش کار گیلموره؟ تو آلبوم Final Cut : سولوی Final Cut، Not now john کار گیلمورن!! هی! قبل از اون. Darkside of The Moon . آهنگ Time کار گیلموره ( البته من این آلبوم رو به همراه آلبوم Animals جزء دوران خود کامگی واترز نمیدونم و اونها رو [مخصوصا Darkside Of The Moon ً]رو از کارهای متعادل میدونم) خوب! بگو ببینم! از این دو تا آلبوم The Wall و Final Cut چی موند؟ بدون اونها حاضر بودی گوش کنیشون؟ پس حالا متوجه منظورم شدی؟ Front Man پینک فلوید در اون سالهای اولیه یعنی از Ummagoma تا اواسط دوران آماده سازی Wish you Were here دیوید گیلمور بوده. و کم کم ( تازه اونم با رضایت بقیه اعضا) کارها به دست واترز افتاده و اون هم دقیقاً به خاطر اینکه اون احساس خاص رو نسبت به سید برت داشته و میخواسته تو این آلبوم اینو خالص بروز بده. تازه کل آهنگ Whish you Were Here هم کار گیلموره.
در واقع من گفتم:
یعنی یک گروه که با یک نابغه شروع شده و تحولی ابدی در موسیقی بوده باید خودش رو ملزم به رعایت کردن اون سبک جاویدانش بدونه این جمله 3 بخش داره : 1 نابغه که منظورم سید برت بود! اینو حتماً فهمیدی! 2 تحول ابدی هم که واضحه! اما 3 سبک جاویدان: منظور سبک پینک فلوید متعادل بعد از سید برت بین سالهای 1968 تا 1975 بود!! اینجاست که باز تفسیر به نفس کردی! در واقع حرکت بسیار حرفه ای گروه که سه آلبوم اول گروه یعنی The Piper at the Gates of Dawn و A Saucerful Of Secrets و More رو جزو آلبوم های رسمی خودشون نمیدونن و بارها از اونها به عنوان تمرین های بزرگ ، مایه نشان دادن راه و باعث مقبولیت گروه و .... ذکر کردن ، موید این مثاله هست !


یه نکته دیگه : من هم علاقه ای به آثاری از راجر مثل Radio K.A.O.S ندارم البته فکر کنم چهار سال پیش گوش دادم که اون موقع هم خوشم نیومد و حتی آهنگ ها رو کامل گوش ندادم..........
ولی من که نظرم رو درباره آثار راجر گفتم ....اصلا همه حرفهای شما در مورد آثار راجر درست ولی ببینید حرف من چیه؟ .......من میگم راجر دو تا اثر داره که به نظر من جزء بهترین کارهای راجر هستش: که هم به لحاظ مضمونی و هم به لحاظ ساختار موسیقایی کمال کار راجر هست و من راجر و با این آثارش تعریف می کنم و نکته اینه که این آثار که هر کدومش شاهکار هستند هیچ ربط و شباهتی به سبک برت ندارند و به هیچ وجح تقلید نیستن.....یکی the wall و یکی هم music from the body ost ......خوب اون چیزی که شما در مورد تاریخ ها میگید خوب درست ولی دوست من مگه نمی دونی؟؟؟؟؟ این دو تا آلبومی که من معرفی کردم هر جفتشون جزو کارهای انفرادی راجر هستن و ربطی به پینک فلوید نداره.....اصلا راجر هر کاری به غیر از اینها خلق کرده "بی ارزش " . ولی همین دوتا اثر کافیه که راجر رو به عنوان یه هنرمند صاحب سبک و صاحب اندیشه تثبیت کنه.....

خیلی جالبه! شما مثل مرادت مثل اینکه اهل توهمی! من اصلاً تا حالا حرف تقلید زدم؟؟ خودت میگی و خودت هم جواب میدی؟؟ تازه، کی گفته Music From The Body کار سولوی راجر واترزه؟؟؟ اولاً که کار مشترک واترز و شخصی به نام Ron Geesin هست و در تراک آخرش هم کل پینک فلوید کار کردن! اینارو داشته باش:

"Our Song" – 1:24 (Geesin/Waters)
"Sea Shell And Stone" – 2:17 (Waters)
"Red Stuff Writhe" – 1:11 (Geesin)
"A Gentle Breeze Blew Through Life" – 1:19 (Geesin)
"Lick Your Partners" – 0:35 (Geesin)
"Bridge Passage For Three Plastic Teeth" – 0:35 (Geesin)
"Chain Of Life" – 3:59 (Waters)
"The Womb Bit" – 2:06 (Geesin/Waters)
"Embryo Thought" – 0:39 (Geesin)
"March Past Of the Embryos" – 1:08 (Geesin)
"More Than Seven Dwarfs In Penis-Land" – 2:03 (Geesin)
"Dance of The Red Corpuscles" – 2:04 (Geesin)
"Body Transport" – 3:16 (Geesin/Waters)
"Hand Dance" - Full Evening Dress – 1:01 (Geesin)
"Breathe" – 2:53 (Waters)
"Old Folks Ascension" – 3:47 (Geesin)
"Bed-Time-Dream-Clime" – 2:02 (Geesin)
"Piddle In Perspex" – 0:57 (Geesin)
"Embryonic Womb-Walk" – 1:14 (Geesin)
"Mrs. Throat Goes Walking" – 2:05 (Geesin)
"Sea Shell and Soft Stone" – 2:05 (Geesin/Waters)
"Give Birth to a Smile" – 2:49 (Waters)

این آلبوم در واقع یه Orginal Sound Track هست. موسیقی فیلمه. چطور ازش به عنوان اثر موسیقی کامل و نشان دهنده نمیدونم چی چی نام میبری! موسیقی فیلم تکمیل کننده صحنه هاست! در واقع فیلمشم که X- Rated هست و ... دیگه چیزی در این زمینه گفته نشه برای سایت هم بهتره!


# شما می خواین اثبات کنید که : راجر راه رو اشتباهی رفته و در آثارش نزول کرده که دلایلی آوردید که هم نظرات خودتون هستش هم نظرات منتقدان.
نه خیر! من تنها تغییر سبک و دیدگاه هاشو گفتم! و تازه تا تاریخ 1987! یعنی بعد از شکستی که خودش اعتراف کرد، یه آلبوم عالی مثل Amused To Death رو میسازه!


# شما می گید که راه درست راهی بوده که گیلمور رفته و سعی کرده همون پینک فلوید اولیه ( پینک فلوید سید برت) رو حفظ کنه فقط به شکل امروزی که متناسب با زمانه خودش باشه. !!!!

باز هم نه خیر!! گفتم، منظور سبک کارهای آلبوم Ummagoma به بعد، تا Animals بود ( به خصوص بدون این آلبوم اخیر)


گیلمور ربطی به برت نداره...اون هم سبک خودش رو داره که چه به لحاظ موسیقایی و از اون مهم تر به لحاظ ایدئولوژیک در حد راجر نیست. (با برت اصلا مقایسش نمی کنم چون مال این حرف ها نیست).

این دیگه از اون حرف هاست!! سید برت 2 تا آلبوم بعد از جداییش داشت! میخوای یه سری اطلاعات راجع بهشون بدونی؟؟ تو از خودش بیشتر توانایی هاشو میشناسی؟ یعنی بیشتر از سید برت ، دیوید گیلمور و راجر واترز رو میشناسی؟

"Dark Globe" – 2:02
Take 1, recorded 5 August 1969
Produced by David Gilmour and Roger Waters

"Octopus" – 3:48
Take 11, recorded 12 June 1969, overdubs added 13 June
Produced by Syd Barrett and David Gilmour

"Golden Hair" – 2:00 (Barrett, Joyce)
Take 11, recorded 12 June 1969
Produced by Syd Barrett and David Gilmour

Long Gone" – 2:50
Take 1, recorded 26 July 1969
Produced by David Gilmour and Roger Waters

She Took a Long Cold Look" – 2:06
Take 5, recorded 26 July 1969
Produced by David Gilmour and Roger Waters

Feel" – 2:36
Take 1, recorded 26 July 1969
Produced by David Gilmour and Roger Waters

If It's In You" – 1:57
Take 5, recorded 26 April 1969
Produced by David Gilmour and Roger Waters

آلبوم دوم به نام خودش یعنی Barret:

Two days later, he began working on his second album in the Abbey Road Studios, this time with Pink Floyd members David Gilmour and Rick Wright as...

Syd Barrett: lead guitar, guitars, rhythm guitar, lead vocals
David Gilmour: production, guitars, bass, organ, drums, backing vocals
Rick Wright: production, keyboards, piano, harmonium, hammond organ, backing vocals
Vic Saywell: tuba
Jerry Shirley: drums and percussion
Willey: percussion
John Wilson: drums
Peter Bown — engineering


ببینم! اثری از واترز میبینی؟؟؟ مال اون اولی زیاد بود ننوشتم. جالبه نه! خود سید برت دیوید گیلمور رو بیشتر از واترز قبول داره!
در ضمن میتونی یه نگاهی به لیست ساز هایی که دیوید گیلمور در 2 تا آلبوم آخر گروه و آخرین آلبوم سولوی خودش نواخته بکنی :


یه نگاهی هم به کنسرت In The Flesh راجر واترز بنداز! اون اوایل با گیتار آهنگ Pigs On The Wing رو میزنه و یهو شروع میکنه به خوندن Mother .!! همۀ موزیسین هاش جا میمونن. چیزی رو یادت ننداخت؟؟!!!
بین اجراهای آهنگ Comfortabley Numb در بین رکورد اصلیش و اجراهای گیلمور یه مقایسه ای بکن! اون اجرای کم اثر آلبوم رو که با اصرار واترز بوده و هر چی گیلمور بهش گفته که اونو به سبک Grungy اجرا کنیم گوش نکرده رو با اون اجراهای بینظیر همین آهنگ در Live های پینک فلوید در نظر بگیر.(Best live Performance of all times) اون اجرای ملودیک اول این آهنگ رو در نسخه های Live ، غیر قابل مقایسه با نسخه اصلی هست!
یه مقایسه ای انجام بده بین کنسرت معظم و بینظیر The Wall در سال 1981-82 کل گروه، و همین کنسرت در سال 1991 توسط راجر واترز و گروه هایی مانند Scorpion و ... چه افتضاحی. آرتیکل Amazon در باره این کنسرت دوم: نبود آن در کلکسیون کارهای گروه، کسی را نکشته است!!!!!!!!!!!!! بازم بگم؟؟؟؟؟؟ P.U.L.S.E رو دیدی؟؟؟ بازم بگم؟؟

نتیجه گیری من: با مسائل مطلق برخورد میکنی، قوه تخیل خوبی هم داری!!، یه کم هم تو کار توهمی!


اگه در تایپیک ها با لحن نسبتا تندی حرف هام زده شده اصلا توهینی در کار نبوده. فقط علتش اینه که من در به لحاظ فکری شدیدا با نظراتی که شما دادید مخالفم و همین باعث می شه از کوره در برم.......

و اما بهتره که انسان از کلمات درست تری استفاده کنه در یه جای عمومی! نه کلماتی مثل : احمقانه ..

اما همه اینها که گفتم چیزی از ارزشهای واترز کم نمیکنه. اون سبک خودش رو داره. سبکشم قشنگه. اما سبک پینک فلوید اصلی نبود.! همه هواداران فلوید هم همون سبک اصلیشون رو میپسندیدند.! در ضمن! علاوه بر همه اینها، میتونی لیست توافقی آهنگهای پینک فلوید رو در زمان جداییشون پیدا کنی بخونی! تا ببینی امتیاز کدوم هاش به گیلمور داده شده و کدوم هاش به واترز! شاید اون وقت یه چیز هایی دستگیرت بشه راجع به اخلاق واترز!

و اما در مورد Syd Barret من قبلاً در جایی گفتم که از لحاظ روایط انسانی و روانشناختی یکی از اون موضوعات بحث برانگیز( چیزی در حد شخصیت شاه لیر) بوده. و تا زمانی هم که در نواختن ناتوان نشده بود، موزیسین بزرگی بود. اما نه چیزی بیش از این!

حالا باز هم اگه مطلبی هست، حکایت میخ آهنی و سنگ است!

SPIRIT PALST III
22-12-2007, 10:57
بیشتر کارهای Echoes رو واترز انجام داده و منم در واقع نشون دادم که سبک دو آلبوم آخر به سبک منحصر به فرد این آهنگ ( که در واقع من و خیلی های دیگه در جهان این سبک رو سبک اصلی پینک فلوید میدونیم) نزدیک تره. پس باز شما درست نخوندی!
ببین من 5 ساله که پینک فلوید گوش ندادم و اونموقع هم که گوش دادم اصلا کامل گوش ندادم فقط بخشی از کارهاش رو گوش دادم .......همون موقع هم کتاب نبوی رو خوندم 5 سال پیش ولی تا اونجایی که یادم می یاد Echoes یکی از آهنگ های آلبوم فضولی هستش که آکثر کارهاش رو گیلمور انجام داده حتی یادمه که نبوی از این آلبوم به عنوان یکی از محبوب ترین آلبوم هاش نام برده بود که من شاکی شده بودم چون کارها برای گیلمور بود.......... من گفتم اطلاعات ندارم ولی فکر نکنم که دیگه نبوی اطلاعاتش انقدر غلط باشه.........



میرسیم به آلبوم The Wall . کدوم آهنگ هاشو دوست داری؟ Hey you ? خیلی از جاهاش کار گیلموره. Another Brick In The Wall - Part II ؟ سولوش کار گیلموره.! Comfortably Numb ؟ شوخی میکنی؟ اون که همش کار گیلموره؟فعلا فقط این مسئله رو جواب بدید که : توی کتاب "دیوار" که ابراهیم نبوی درباره پینک فلوید نوشته گفته شده بود که واترز آلبوم The wall و Hit hitching رو تنها کار کرده بوده و همه لیریک ها و آهنگسازی ها رو کار کرده بوده و میاد توی استودیو و میزاره جلوی گروه می گه؟ کدومش رو حاضرید با من کار کنید که گروه می گه The wall رو و راجر آلبوم Hit….. رو بعد ها با اریک کلاپتون کار می کنه ........ ما نفهمیدم شما می گید آلبوم برای راجر نیست برای؟ من متوهم قبول ولی شما چرا چرت پرت می گی؟ تازه باز هم به استناد به کتاب ابراهیم نبوی حتی فیلمانه The wall رو آلن پارکر با راجر نوشته ........آلبوم برای راجر نیست ؟ چرا چرت پرت می گی؟؟؟؟ ( نوشته ام رو همینجور مستند اصلاح می کنم.....بعد از که اینها رو نوشتم العان دوباره یه نگاه به به این قسمت از تایپیکت انداختم، آره من دچار توهمم : تو نگفتی که آلبوم برای راجر نیستش ولی شما یه جوری حرف می زنی که انگار اینجوریه ..... آخه همینجوری داری پرت و پلا میگی!! حالا اینکه گیلمور توی چند تا آهنگ دستی داشته یعنی چی؟ ....... من دارم با توجه به همون کتاب ابراهیم نبوی می گم اصلا راجر The wall رو قبلا ساخته بوده و هیچ یک از اعضای گروه هم از این خبر نداشتن ...........آقا بالاخره آلبوم برای راجر هستش........نه گیلمور



خیلی جالبه! شما مثل مرادت مثل اینکه اهل توهمی! من اصلاً تا حالا حرف تقلید زدم؟؟ خودت میگی و خودت هم جواب میدی؟؟ تازه، کی گفته Music From The Body کار سولوی راجر واترزه؟؟؟ اولاً که کار مشترک واترز و شخصی به نام Ron Geesin هست و در تراک آخرش هم کل پینک فلوید کار کردن! اینارو داشته باش:

"Our Song" – 1:24 (Geesin/Waters)
"Sea Shell And Stone" – 2:17 (Waters)
"Red Stuff Writhe" – 1:11 (Geesin)
"A Gentle Breeze Blew Through Life" – 1:19 (Geesin)
"Lick Your Partners" – 0:35 (Geesin)
"Bridge Passage For Three Plastic Teeth" – 0:35 (Geesin)
"Chain Of Life" – 3:59 (Waters)
"The Womb Bit" – 2:06 (Geesin/Waters)
"Embryo Thought" – 0:39 (Geesin)
"March Past Of the Embryos" – 1:08 (Geesin)
"More Than Seven Dwarfs In Penis-Land" – 2:03 (Geesin)
"Dance of The Red Corpuscles" – 2:04 (Geesin)
"Body Transport" – 3:16 (Geesin/Waters)
"Hand Dance" - Full Evening Dress – 1:01 (Geesin)
"Breathe" – 2:53 (Waters)
"Old Folks Ascension" – 3:47 (Geesin)
"Bed-Time-Dream-Clime" – 2:02 (Geesin)
"Piddle In Perspex" – 0:57 (Geesin)
"Embryonic Womb-Walk" – 1:14 (Geesin)
"Mrs. Throat Goes Walking" – 2:05 (Geesin)
"Sea Shell and Soft Stone" – 2:05 (Geesin/Waters)
"Give Birth to a Smile" – 2:49 (Waters)

این آلبوم در واقع یه Orginal Sound Track هست. موسیقی فیلمه. چطور ازش به عنوان اثر موسیقی کامل و نشان دهنده نمیدونم چی چی نام میبری! موسیقی فیلم تکمیل کننده صحنه هاست! در واقع فیلمشم که X- Rated هست و ... دیگه چیزی در این زمینه گفته نشه برای سایت هم بهتره!

آره کار مشترک با یه نفر دیگه هستش ولی به لحاظ ساختاری آلبوم Hit hitching راجر که بعد از این آلبومه دقیقا ادامه این آلبوم به لحاظ ساختاری هستش......من اطلاع خواصی در مورد این آلبوم Music From The Body ندارم فقط باز توی کتاب نبوی گفته شده بود که موسیقی متن یه فیلم مستند پزشکی هستش .......درباره X- Rated هم توی پیغام خصوصی یه توضیحی بده من اصلا چیزی نمی دونم...............به هر حال من منظورم ساختارش بوده............به هر حال من به موضوش اصلا کاری نداشتم قبلا هم گفتم علاقه ام به لحاظ ساختاری بوده .........بعد من که هیچ منبعی در دست ندارم کتاب نبوی رو هم ندارم ولی این آلبوم یه ربطی به .....فرانک زاپا داشته من فقط اسمشو شنیدم شما می دونی ربطش چیه؟؟؟..................................
باز هم گفتم و می گم که این نوع ساختار برام مهم بوده که توی این آلبوم و Hit hitching وجود داره......

من ram مغزم پائینه تا اطلاعات تایپیک شما رو پردازش کنم طول می کشه......

یه چیزهایه دیگه هم هست که فعلا بماند............

SPIRIT PALST III
22-12-2007, 14:55
همه اینهایی که گفتی چه ربطی داشت؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟
من دچار توهم هستم شما به من بگو اصلا حرف من چی بود؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
آره شاید من بلد نباشم مثل شما اسم سبک هارو ردیف کنم ..البته شنیدم نکه اصلا نشنیده باشم....ولی جالب اینجاست که مثلا میشه درباره این اصطلاحات سبکی مثال هایی آورد تا آأم دچار تناقص بشه........

به عنوان مثال شما می گید: واترز کارهای گروه رو به سمت اپراتیک و Experimentalism میبرد
یه نکته جالب توی روزنامه شرق یه مقاله نوشته شده بود که ترجمه بود: نوشته بود: سید برت تاثیر و نفوذ غیر قابل انکاری بر راک تجربی (Experimental) داشت!!!........حالا این در حرفهای شما تناقض ایجاد نمی کنه ???????.......
اصلا سبک چیه ؟؟؟ چه جوری بوجود می یاد؟ریشه در چی داره؟؟؟؟؟ ........چهار تا اصطلاح ردیف کردن هنره؟؟؟؟؟؟؟؟
تازه من به این اصطلاحات کار ندارم: به عنوان مثال در ادبیات فلان نویسنده رو (مثلا کافکا) رو درکتاب های تاریخ ادبیات به عنوان نویسنده اگسپرسیونیسم معرفی می کنن ولی یه دفعه یه منتقد برجسته می گه که هیچ ربطی کافکا به اگسپرسیونیم نداره............آره اصلا من سبک ها رو نمی شناسم اصلا هیچی بارم نیست ولی مسئله اینجاست که حالا اگه شما می گی مثلا سبک سید برت psychedelic Rock بوده ولی خوب این فقط یه اصطلاح هستش .....یه مثال در مورد کافکا زدم حالا باز هم یه مثال دیگه می زنم باز هم توی کتاب های تاریخ ادبیات مثلا جیمز جویس رو متعلق به سبک "جریان سیال ذهن "می دونن ولی وقتی صادق هدایت در مورد جویس صحبت می کنه میگه : کاری که جویس کرده محدود که "جریان سیال ذهن "نیست،جویس یه روش نویسندگی و سبک نداره ......... یا اصلا در مورد خود صادق هدایت: آندره برتون بنیان گذار مکتب سورئالیسم ، بوف کور هدایت رو یه شاهکار سورئالیستی می دونه ولی جالب اینجاست که پس چرا خود هدایت اثر خودش رو سورئال خطاب نکرد و گفت: رمان ناخودآگاه......و جالب اینجاست که بعدا منتقدانی کتاب هایی نوشتند و گفتند بوف کور یه "نول روانی" هستش .....در مورد برت هم همینه ......همونطور که در مورد کافکا نمیشه هیچ سبک و مکتبی رو بهش چسبوند و باید گفت سبک کافکا ، نه اگسپرسیونیستی و نه .فلان وفلان .هستش بلکه سبک کافکا، "کافکایی" هستش.......در مورد برت هم باید گفت سبکش : "سید برتی " هستش .........تازه حالا شما می یای جند تا اصطلاح سبکی رو از چندتا منابع اینترنتی نقل می کنی خیال می کنی وحی منزل هستش همه اینها رو بذاز نه اصلا نمی خواد بذاری کنا اگه راست می گی بیا و آثار برت رو از موسیقی گرفته تا اشعار همه رو آنالیز کن مشخصه ها و ویژگی های سبکی آثارش رو توضیح بده .......من دچار توهم هستم قبول اصلا من اندازه الاغ هم بارم نیست قبول .....کدوم آدم عاقلی می تونه صرفا با چند تا اصطلاح ادعا کنه که همه چیز رو توضیح داده .........
من دچار توهم هستم قبول ولی شما که جالب مهم ترین حرفهای آدم رو سانسور می کنی .......در مورد سبک نوازندگی برت اشاره کردم و مثال آوردم و جناب عالی هیچی نگفتی.............
اصلا بحث چی بود؟؟؟؟.....شما ادعات در مورد سبک های گیلمور و برت و راجر چی بود؟؟؟؟ اصلا چرا مثل آدمیزاد نمی یای قشنگ بشینی و توضیح بدی اینها رو.........بیا درست فکر کنیم هم من هم شما : من این همه توی تایپیک قبلی (صفحه قبل) فقط در مورد یه مثله مشخص صحبت کردم......در عوض شما چی تحویل من دادی اومدی تایپیک من تیکه تیکه کردی بدونه اینکه در مورد حرف اصلی من توضیح بدی و بعدش هم دوباره واسه من اصطلاح ردیف کردی.......بیا تفسیر کن بیا آنالیز کن...... من اصلا سبک گیلمور رو نمی شناسم ... اصلا گوش نکردم من اصلا کارهای بعد از برت رو گوش ندادم حتی معروفترین کارهای بعد از برت رو مثلا " نیمه تاریک ماه " رو گوش ندادم .... کارهای انفرادی راجر و گوش دادم ........شما بیا سبک گیلمور ور تفسیر کن........ بیا سبک برت رو تفسیر کن.....----------- بعد بیا یه نگاه به تایپیک های خودت بنداز ببین ادعات چی بوده :::: من دیگه نمی فهمم از این نظر شما باید چه مفهومی رو برداشت کنم ::: شما بالا خره نظرت اینه که سبک گیلمور در ادامه سبک برته؟؟؟؟ ....می گید به برت نزدیکتره؟؟؟؟؟ اصلا این حرف یعنی چی؟؟؟؟؟من نمی فهمم..... اصلا من به اصطلاح "سبک " هم کار ندارم ...... ویژگی های برت چی بوده؟؟؟؟ گیلمور شبیه برت بوده؟؟؟؟ گیلمور هم مضمون های اشعار برت رو بیان کرده؟؟؟؟؟ گیلمور هم مثل برت نوازندگی میکرده؟؟؟؟ فضای آثارش شبه برت بوده؟؟؟؟ اصلا هر چی آثار از برت و گیلمور هست رو از متن لیریک( ترجمه) تا آهنگ ها رو بذارید توی تایپیک بعد اگه مردی بیا بشیتن تفسیر کن ......اصلا 200 صفحه هم طول بکشه بیا من پایه ام .......بیا اینکار رو بکن ...............

فعلا اینها باشه............بقیه برای بعد...........

SPIRIT PALST III
22-12-2007, 21:06
کابران محترم توجه فرمایید: تعجب نفرمایید! کابر مورد نظر در هنگام دادن پست از سلامت عقل برخوردار نبوده......!!!




دارم چرت و پرت می گم ........افسردگی!!!................جدی نگیرید.........

من دیگه واقعا از این بحث های بی پایه و اساس خسته شدم.... امروز کلا حال گرفته بود.... توی خیابون، توی خونه، و هر جا که هر کاری انجام می دادم حواسم به هیچی نبود.... کلا مغزم کار نمی کنه .....احساس می کنم مخم تکون خورده ...انقدر مغزم تعطیل شده که حواسم نبود عینکم رو گذاشتم بقل پام بعد همون لحظه لقد کردم و شکست........ کلا حالم از همه چی به هم خورده...........این اول بار نیست.......وقتی آدم داره با یه نفر بحث می کنه ....و احساس می کنه طرف داره پرت وپلا می گه و به مهم ترین بخش حرفهاش توجه نداره و حرف آدم رو نمی فهمه ... و طرف مقابل هم از دید خودش اون رو متهم می کنه..... حال آدم از این بهتر نمی شه ........ "" افسرده گی طو لانی "" ..... یکی از آهنگ های جیم موریسونه که العان حس منه......
نمی دونم .....شایدم یه حس دیگه ..........ها؟؟ ....چی؟؟؟ .........بی خیال......آهان حال شد کرت کوبین

.................................................. ............................

اصلا بحث چی بود ؟؟ ....... چی شد؟؟ ....... به کجا کشید؟؟...... العان بحث کجاست؟؟

اصلا نباید انتظار داشت که کسی طرف دیگه رو قانع کنه ... چون به نظر کار احمقانه ای به نظر می رسه...

تو چی گفتی ؟ من چی گفتم؟ اصلا شاید چرت گفتم؟ اصلا شاید چرت گفتی؟.......باید یه بار تایپیک ها رو دوره کنم...... اگه مغزم بکشه ........ خوب تایپیک ها رو نگاه ......مهم ترین مسئله چی بوده برای من؟؟؟

:::::: فکر کنم بحث سبک:::: مهم ترین بوده..... فکر کنم این مسئله دو بخش داره که هر جفتش هم نظرات تو بوده و من با هاش مشکل داشتم :::::::: این دو تا نظر تو چی بوده؟؟؟؟؟ ......... که فکر کنم جزو اصلی ترین حرفهات بوده.......

1 ------- اینی که سبک گیلمور نزدیک به سبک برت بوده و ادامه اون بوده......( من که اینطور فهمیدم)...

2------- یکی هم اینکه: یک گروه که با یک نابغه شروع شده و تحولی ابدی در موسیقی بوده باید خودش رو ملزم به رعایت کردن اون سبک جاویدانش بدونه.

................

خوب من چه طوری می تونم اینها رو قبول داشته باشم : نمی دونم ولی فکر کنم تو می گی که من نتونستم این نظرات تو رو درک کنم ...آره ؟؟؟ یا نه؟؟؟
............

خوب فقط یه راه وجود داره اینه که این دو تا مسئله آنالیز بشه..... اصلا باید مشخص بشه که نسبت گیلمور با برت چیه؟؟.....سبک چیه؟ اصلا گور پدر سبک!! یعنی گیلمور هم مثل برت احساس می کرده و زندگی می کرده ؟؟... آخه خیلی اینجوری با حاله که با دو تا اصطلاح سبک های این دو تا رو به هم ربط داد....پس باید یه جور دیگه عمل کرد .... یه مثال::: مثلا من کتاب مجموعه اشعار پینک فلوید رو نگاه کردم ::5 سال پیش .. جالبه که هیچ کدوم از شعرهای کتاب رو درست حسابی نخوندم و باهاش ارتباط بر قرار نکردم به غیر از برت...... من هیچ کدوم از اشعار رو هم سبک اشعار برت نمی دونم به غیر از اشعار خود برت

بریم شعر برت بتایپیم بابا....بی خیال همه چی ......بازم؟؟....... دارم چرت و پرت می گم؟....دارم چرت می گم!.......جدی نگیرید...................................... .................................................. .....................
!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! !!!

نی زن بر دروازه های سپیده دم

قلمرو اختر شناسی

لیمویی و سبز روشن، صحنه ای دیگر

پرواز از میان { آسمان} آبی که زمانی می شناختی

شناور در فضا فرود می آیی، صدا در گوشت می پیچد

دور بر آب های یخ زده زیر زمین غوطه وری

{در میان} برجیس و کیوان، اوبرون،میراندا!

تیتانیا ، نپتون، تیتان – این اختران هراس انگیز.

صورت های رخشان فلکی جرقه می زنند

جرقه ، جرقه، جرقه، ترق!

پلکان فلکی دن را می ترساند

که بپرسد (( کی اونجاست؟))

.................................................. .. با خودمم : پرت و پلا بگو حال می ده:: آره بگم : آقا من که نمی دونم فکر کنم اون سالها پیش .....5 سال پیش ها..... سی دی لایو 2003 گیلمور رو گرفته بودیم ....یو ها ها ها ها ها ....... فکر کنم چند دقیقه بیشتر نگاه نکردمش ...یو ها ها ها ها ....... سی دی رو بخشیدم به یکی از دوستام .....من که نمی دونم یکی از پینک بازها می گفت یکی از اون زنها " خواننده ها" زن گیلمور ها من که سی دی رو چند دقیقه بیشتر نگاه نکردم .......یو ها ها ها ها ..آخه حالم داشت به هم می خورد ......آقا چرا گیلمور شبیه کرت کوبین نیست؟؟ ( پرت و پلا) چرا شبیه Dead نیست؟؟ ( پرت وپلا) .......آقا می گن گیلمور شبیه سید برته؟؟ .....نمی گن؟؟ مگه سبکش شبیه سبک برت نیست؟؟؟؟ آقا مگه سبک ریشه در روح شخص نداره؟؟؟؟؟.....نداره؟؟........پ حالم از سبک به هم می خوره؟؟؟؟ ........ یعنی برت به خاطر روح و روانش اینطوری ساز نمی زده؟؟ آقا گیلمور مثل برت ساز میزد؟؟ من که نمی دونم ...تو می دونی؟؟؟؟؟
................................. برت نامزدش رو وحشانه کتک زد!.........کدوم زنه ماله گیلموره؟؟؟ چون من سی دی 2003 رو نگاه نکردم.....................

چقدر چرت و پرت و پرت وپلا گفتم ولی حال داد.........

وقتی می گم کاربر مورد نظر در سلامت عقل به سر نمی بره ......بگید نه.......آقا کی بود گفت من مرید برت هستم..........یکی از بچه ها ی تایپیک متال یه مقاله نوشته بود " پازل های احساس"........حالا حرف من..... برت یکی از چهار تا تکه پازل روح منه..................

حالا این عکس چه ربطی داره .......آخه مهم ترین پازل اینه ..........بازم چه ربطی داره....ها ؟چی؟؟ سید برت؟؟ گیلمور کی بود؟؟ ......سبک ؟؟؟ چیه ؟؟ یعنی همون زنه؟؟؟؟ زن گیلمور؟؟؟؟؟ وحشیانه کتک زد؟؟؟ ول کن بابا پینک فلوید رو.............................................. ............................این رو بچسب:::::::::::::::::>>>>>>>>>>Dead

[ برای مشاهده لینک ، لطفا با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

powerslave
24-12-2007, 04:46
من هیچ الزامی به جواب دادن به این حرف ها نمیبینم اما:

تو یا 5 صبح میخونی نوشته های منو( که در این صورت هم آدم تا کامپیوترش رو روشن کنه و بیاد بالا باید خوابش پریده یاشه) یا...

مهمترین مشکلت اینه که درست مطالب رو نمیخونی. یه 15 دقیقه وقت بذار ببین من کجا کفتم سبک گیلمور شبیه برت هست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

من کی اینو گفتم؟؟؟؟؟

میدونی من چی گفتم؟ :


گروه که با یک نابغه شروع شده و تحولی ابدی در موسیقی بوده باید خودش رو ملزم به رعایت کردن اون سبک جاویدانش بدونه

خوب بعد از این که حس کردم شما این اشتیاه رو مرتکب شدی این توضیح رو دادم:


این جمله 3 بخش داره : 1 نابغه که منظورم سید برت بود! اینو حتماً فهمیدی! 2 تحول ابدی هم که واضحه! اما 3 سبک جاویدان: منظور سبک پینک فلوید متعادل بعد از سید برت بین سالهای 1968 تا 1975 بود!! اینجاست که باز تفسیر به نفس کردی! در واقع حرکت بسیار حرفه ای گروه که سه آلبوم اول گروه یعنی The Piper at the Gates of Dawn و A Saucerful Of Secrets و More رو جزو آلبوم های رسمی خودشون نمیدونن و بارها از اونها به عنوان تمرین های بزرگ ، مایه نشان دادن راه و باعث مقبولیت گروه و .... ذکر کردن ، موید این مثاله هست !

خب! فکر کنم کاملاً واضح بود. نبود؟
کجاش گفتم گیلمور شبیه برت هست؟ نشون بده! من از همون اول هم منظورم رو با تاریخ ها بیان کردم .دیگه نیازی به توضیح بیشتری هم نمیبینم.

من خوشبختانه اونقدر انگلیسی یاد گرفتم که (تنها دونستن لغت یا گرامر برای درک اشعار کافی نیست) نیازی به خوندن این کتابها نداشته باشم. این کتاب رو هم که شما اسمشو بردی من نخوندم و نخواهم خوند. اون مسئله هم درسته که واترز اون دو تا آلبوم رو برده پیش گروه و نظرشون رو خواسته. اما این فکرتون مثل اینکه به این دلیل به وجود اومده که از پروسه ضبط یه آلبوم بی اطلاع هستی. البته این ایرادی به کسی وارد نمیکنه . اکثر افراد این چیزها رو نمیدوند. من هم که از اول نمیدونستم! کلی طول کشیده. یه چیزی به اسم پروژه خام وجود داره.! فکر کنم همین یه جمله کافی باشه. یا میتونی یه مطالعه دوباره ای بر روی اون قسمت در باره آهنگ Dogs داشته باشی. بعدشم! بابا داری تو ایران زندگی میکنی ها!!! به این کتابها اعتماد نکن به هیچ وجه! خیلی هاشوون ترجمه هاشوون غلطه. میدونی در هفته من چند تا از این ایرادات تو صدا و سیمای مملکتمون میبینم؟؟ ایرادهای باور نکردنی. حتی یه دانش آموز خوب دبیرستانی اون اشتباهات رو مرتکب نمیشه. ( نتیجه رعایت نکردن شایسته سالاری واقعی - نه اون اسمیه-) . یه چیزی هم راجع به مقوله Experimental گفتی. و بعد مطالبی راجع به روح و احساس ناشی از اون و...


یه نکته جالب توی روزنامه شرق یه مقاله نوشته شده بود که ترجمه بود: نوشته بود: سید برت تاثیر و نفوذ غیر قابل انکاری بر راک تجربی (Experimental) داشت!!!........حالا این در حرفهای شما تناقض ایجاد نمی کنه ???????.......

نه!! چه تناقضی؟؟ خودت گفتی که اون اجازه میداد بقیه ( مثال زدی از واترز) توی آلبوم آزادی عمل داشته باشند. در ثانی، مگه من از اول چی میگفتم؟؟ منم از اول میگفتم که واترز داشت از سبک گروه ( قبلاً هم بارها گفتم، منظورم سبک گروه بعد از برت بود) خارج میشده و به سمت سبک Experimental و در مواردی اپرا گونه میبرد.
و با توجه به مواردی که در زندگیش پیش اومده مثل مرگ پدرش و ماجراهای سید و جنگ ها و ... موضوعات شخصی رو بیان میکرد. دیگه راجع به The Wall هم توضیحی لازم نیست. معلمهاش و .... و اون آلبوم Final Cut که بعدش هم یک طرفه اعلام انحلال کرد.


Echoes یکی از آهنگ های آلبوم فضولی هستش که آکثر کارهاش رو گیلمور انجام داده حتی یادمه که نبوی از این آلبوم به عنوان یکی از محبوب ترین آلبوم هاش نام برده بود که من شاکی شده بودم چون کارها برای گیلمور بود..........

اطلاعات من در این زمینه از یک مصاحبه با گیلمور به دست اومده که گفته بود واترز واسه این آهنگ کلی زحمت کشید. شاید هم از تواضعش بوده.!! به هر حال اگه این موضوع درست هم باشه خودش یه تائید به حرفهای منه دیگه! یعنی به چگونگی تقسیم وظایف در گروه در سیر تاریخیش.و این که سبک گروه در اوایل چی بوده.
در ضمن منم خودم گفتم که The Wall بیشتر کارهاشو واترز کرده. مثل اینکه تو فقط میخوای بحث کنی و واست مهم نیست سر چی یا چی بگی!! من گفتم کهاون 3 تا آهنگ هم که آلبوم رو جذاب کرده بود بیشترش حاصل زحمات گیلمور بود. حالا یک انسان عاقل یه نتیجه میگیره. اینکه امتیاز The Wall مال واترز هست غیر از اون 3 آهنگ .البته امتیاز فروشش وگر نه که هر ننه غمری میتونه هر اهنگی رو تو کنسرت هاش اجرا کنه.که دقیقاً رای دادگاه هم این بود!
همین حرفها باعث میشه بگم تو توهمی!! اگه قبول نداری بگو کجاش گفته بودم این آلبوم مال گیلمور هست؟؟؟ حرف از دهن در میاد دیگه، نه؟؟؟؟؟؟؟؟


آلبوم برای راجر نیست ؟ چرا چرت پرت می گی؟؟؟؟

حالا کی چرت و پرت میگه؟؟؟؟؟ من که از اول گیلممور رو با برت مقایسه نکردم ، یا تویی که همش میگی تو گفتی گیلمور در سطح برته و سبکشو ادامه داد؟؟؟!! از کجا میاری این هارو؟ 4 تا مورخ مثل تو کافی بود تا کل تاریخ تمدن بشری به هم بریزه! البته روزنامه نگار خوبی میشی. مخصوصاً ورزشی!


شما که جالب مهم ترین حرفهای آدم رو سانسور می کنی .......در مورد سبک نوازندگی برت اشاره کردم و مثال آوردم و جناب عالی هیچی نگفتی.............

اولاً به این خاطر که من علاقه خاصی به سبک نوازندگیش ندارم. و قطعاً هم در اون حد ها نبوده. وگر نه با این ماجرای افسانه گونه ای که براش پیش اومده اونقدر معروف بوده که همه میشناسنش اما کسی رو ندیدم ( متخصصان)که از سبک نوازندگیش (نه آهنگسازیش) تعریف خاصی بکنه. حتی تو لیست 500 نوازنده برتر تاریخ هم اسمی ازش نیست! به نظر میرسه شما در موردش دچار یک نوع شیفتگی افراطی خارج از قاعده هستی!. ماجراهایی که برای جمی هندریکس هم پیش اومد اونو خیلی معروف کرد اما این نوازندگیش بود که در واقع باعث به یاد موندنش شده. قبلاً هم گفتم. اگه چیزی از برت جالبه اون شخصیت روانیش هست و قدرت اندیشه ژرفش نه چیز دیگه! من سانسوری نکردم. اگه دقت کنی هر پستم در مورد حرف ها و یا نقل قولهای غلطییه که از حرفهای من میکنی. در واقع وقتی دارم از برت حرف میزنم، مسیر بحث رو عوض میکنی و به یکباره بحث واترز رو پیش میکشی. و وقتی که از واترز و گیلمور صحبت میکنم میگی برت و گیلمور در یک سطح نیستن و .... خوب من که روان پریش نیستم سئوال کسی رو با جواب یه سئوال دیگه بدم!!

در ضمن شما خیلی بی ادب هستی!. من با اینکه از حرفهای عجیبت خیلی ناراحت شدم، بیاحترامی خاصی نکردم. اما شما دائماً از کلماتی مثل ( چرت و پرت، پرت و پلا، مثل آدمیزاد، و احمقانه و .. ) استفاده میکنی. یه ضربالمثل قدیمی میگه کم آوردی سوت بزن! نیازی به بی احترامی نیست. ضمناً من وقتی با کسی صحبت میکنم، احساس میکنم که یه چیزهایی در چنته داره. اما مثل اینکه در مورد شما دچار اشتباه شدم. و وقتی از سبکی یا اسطلاحی استفاده میکنم انتظار دارم اون شخص اون ها رو بدونه. شما اگه نمیدونی مجبور نیستس راجع بهش بحث کنی. نه اینجا جاشه نه من وقتش رو دارم که بشینم راجع به اصطلاحات تئوریک توضیح بدم و تشریحشون کنم. من اگه خواستم کلاس سبک شناسی راه بندازم حتماً خبرت میکنم. فقط میگم که جای اینکه از من ماهی بخواهی، ماهیگیری یاد بگیر! برو یه کم در این زمینه ها مطالعه اصولی داشته باش. باعث میشه که درک بهتری از موسیقی داشته باشی. شما که میگی من Darkside Of The Moon و بقیه آلبوم هاشو گوش ندادم یا گوش دادم خوشم نیومد، چطور به خودت اجازه میدی راجع به Pink Floyd اظهار عقیده کنی؟ چیزی که پینک فلوید رو پینک فلوید میکنه Ummagoma و آلبوم های بعدش هست. من که اینجام لا اقل 2 تا ساز رو در حد خوبی میزنم و خودم هم یه کارهایی در این زمینه انجام میدم. و برای خیلی از گروه های در حد خودم کارهای فنی انجام دادم. متاسفانه شما آدمی هستی که در گذشته گیر کردی. و همه چیز رو با خودت و دانسته های خودت میسنجی. تا اونجا هم که پست هاتو در جاهای دیگه دیدم، فقط جرو بحث بیخود میکنی. و به عقاید کسی هم احترام نمیزاری. و از این پست آخرت هم که اساساً بی نهاد نوشته شده هم مشخصه که دیگه ادامه ای برای این موضوع وجود نداره و چه بهتر! ضمناً یه چیزی رو همینجا بهت بگم! اینو نه به خاطر تعریف از خود یا خود نمایی یا هر چیز دیگه ای ، نمیگم. منی که دارم چنین بحث بیفایده ای (متاسفانه) رو با شما انجام میدم، لا اقل چند تا از شعر های ویلیام بلیک رو ترجمه کردم. که تائید هم شده. احتمال داره که تا چند وقت دیگه کتابی از ترجمه اشعار یک گروه استثنایی ببرم زیر چاپ! اگه این کار رو کردم حتماً یه نسخش رو به همراه چند تا تفسیر از کارهای فلوید واسط میفرستم.
ضمناً دیگه هیچ گفت وگویی در این زمینه با شما انجام نمیدم. چون که نشون دادی ارزشش رو نداره! Such a Waste Of Time! .

SPIRIT PALST III
24-12-2007, 19:51
بخش اول

آیا این مشکل همیشه وجود نداشته که در بحث ها تا ابد هم که بحث بشه کسی نظر مخالف خودش رو قبول نمی کنه ؟؟؟؟ .... و نهایتش اینه که باید بحث تموم بشه و دو طرف از هم خداحافظی کنند و همه چیز رو فراموش کنند.... آیا غیر از اینه؟؟... و این مسئله مهم مطرحه که پس چه معیاری برای سنجش این بحث ها هست ؟؟ از کجا بفهمیم که چه کسی در اشتباهه ؟؟؟ من اشتباه می کنم یا تو؟؟ اصلا درست چیه؟؟ غلط چیه؟؟ اشتباه چیه؟؟ ...و آدم به اینجا می رسه که اصلا یک بحث بر چه چهارچوبی باید بنا بشه؟؟ بر چه اصولی باید بنا بشه ؟؟ ... خوب به عنوان مثال هر کسی منطق خودش رو داره و می یاد بر اساس اون منطقش بحث میکنه و نه حرف کسی رو قبول می کنه و نه کسی حرفش رو قبول می کنه.... و اصلا این منطقی که داره چه جوری قابل سنجش هستتش ؟؟ این منطق مشروعیتش و اعتبارش رو از کجا می یاره؟؟.... و هر کسی می خواد خودش رو (نا آشکارا) و عقایدش رو (آشکارا) اثبات بکنه > که در واقع اثبات عقایدش اثبات خودشه و نفی شدن عقایدش نفی خودشه و چه کسی رو می شناسی که بیاد خودش رو نفی بکنه؟؟؟....... پس راه چاره چیه؟؟؟ تو می دونی؟؟ تو می دونی دوست من دشمن من ؟؟؟ ......... آره تو می دونی... مثلا تو از چه سلاحی برای اثبات خودت استفاده می کنی؟ از سلاح اطلاعات ، دونستن زبان انگلیسی، ترجمه شعر یه شاعر برجسته مثل ویلیام بلک ، اینی که تسلط به نوازندگی ساز داری، اینها ابزار نسبتا قدرتمندیه ولی در عین حال خنده دار و بچه گانه هم هست.... این سوال رو حتما جواب بده؟؟ تسلط به نوازندگی و زبان انگلیسی تولید اندیشه و تفکر می کنه؟....... خوب دوست من جناب عالی تازه اومدی دو تا شعر ترجمه کردی ..بگو خوب! طبیعتا باید ادبیات رو بشناسی ؟؟ یه مثال می زنم جناب عالی هر چقدر هم که تسلط در زمینه ادبیات و ترجمه داشته باشی هنوز در مقابل مثلا کسی مثل " منوچهر بدیهی" بچه هستی.... اگه سواد ادبی داشته باشی حتما می دونی که ترجمه رمان " اولیس" "جیمز جویس" توسط بدیهی یعنی چی؟؟ خوب حالا این چیرو ثابت می کنه منوچهر بدیهی یه مترجم بزرگه .بله هست.....یا مثلا.... رضا براهنی یه منقد بزرگه.....بله هست ..... ولی هیچ کدوم از اینها تولید اندیشه و تفکر نمی کنه.... در واقع در اینجا وارد حوزه ای از بعد بشر می شیم که میشه تا حد زیادی به فلسفه نسبتش داد و این ضعف بزرگ روشنفکر ایرانی از ابتدا تا کنون بوده؟؟ ....شما که هنوز بچه ای..... خوب عزیز من ای کاش تو هم فحش می دادی!! می خوای با چهار تا پرستیژ روشنفکرانه من رو تحقیر کنی ؟؟......... خوب من 7 سال پیش توی 16 سالگی بزرگترین کتاب فروید: " تعبیر خواب و بیماریهای روانی"( ترجمه معتبر دکتر ایرج پورباقر) رو خوندم و خیلی چیزهای دیگه..... و حدود چهار تا پنج ساله که هیچ کتابی مطالعه نکردم....چون دیگه برام هیچی مهم نبوده ( در این زمینه یه بحث مجزا دارم که ارجاع می دم به قسمت دیگه ای از تایپیکم که کامل توضیح دادم نظرم رو ) ...... حالا تو دوست من می خوای با این حرف های بچه گونه من رو مغلوب کنی؟؟؟.... اگه سلاح تو دانش هستش و فکر می کنی سلاح قدرتمندیه ! سلاح من هم نبوغ هستش .... مطمعنی که می خوای بجنگی ؟؟ بعید می دونم از این نبرد جان سالم به در ببری !........





من که اینجام لا اقل 2 تا ساز رو در حد خوبی میزنم و خودم هم یه کارهایی در این زمینه انجام میدم. و برای خیلی از گروه های در حد خودم کارهای فنی انجام دادم. متاسفانه شما آدمی هستی که در گذشته گیر کردی. و همه چیز رو با خودت و دانسته های خودت میسنجی. ضمناً یه چیزی رو همینجا بهت بگم! اینو نه به خاطر تعریف از خود یا خود نمایی یا هر چیز دیگه ای ، نمیگم. منی که دارم چنین بحث بیفایده ای (متاسفانه) رو با شما انجام میدم، لا اقل چند تا از شعر های ویلیام بلیک رو ترجمه کردم. که تائید هم شده. احتمال داره که تا چند وقت دیگه کتابی از ترجمه اشعار یک گروه استثنایی ببرم زیر چاپ! اگه این کار رو کردم حتماً یه نسخش رو به همراه چند تا تفسیر از کارهای فلوید واسط میفرستم.
.

بخش دوم ( ارجاع تایپیک بالای من به این بخش هستش)


تو به مسئله ای اشاره کردی که من در طول سالهای زندگیم به دریافتی در این زمینه رسیدم و می شه به جرئت گفت دریافتی کاملا فلسفی که مبانی و اصول عقایدم رو بر آن و چند ادراک کلی دیگه که شالوده اندیشه های منو شکل داده بنا کردم.... خوب شد که با این حرفها و نظراتت، من رو تحقیر کردی، چون بهانه ای شد تا یکی از ستونهای عقایدم رو توضیح بدم.......

جان من بیا این سوال من رو جواب بده؟؟؟ بیا و مرد باش و جواب بده.....
...................................

زندگی دو بعد داره! : بعد مادی ، بعد معنوی......... بعد معنوی بشر شامل بسیاری چیزها میشه که در طول تاریخ بشری به وجود اومده....... هنر هم از ابعاد معنوی بشر هستش که البته معنوی بودنش نسبی هست چون اصولا ارائه تعریفی از "چیزها" نسبی هست و بسته به اینکه امر معنوی رو چه تعریف کنیم : تعریف معنویت در هنر هم متفاوت خواهد بود ..... در واقع منظور اینه که وقتی می گیم هنر، باید به "چیستی" اون که نسبی هستش دقت کنیم .... به عنوان مثال شاید اون چیزی رو که تو هنر می دونی من هنر ندونم....و حتی مسئله ی بالاتر از این اینکه نه هنر و نه هیچ مفهومی و نه هیچ چیزی در هستی قداست نداره و مقدس نیست و اصلا میشه از بنیاد نفیش کرد در مورد هنر میشه به اینجا رسید که گفت " من به هنر باور ندارم" و "اعتقاد ندارم"
که همه این مباحث در حوزه فلسفی قرار می گیره.......
و از طرفی بعد معنوی زندگی خودش دارای دو بعد و دو بخش هستش : یک بخش "علم و دانش" یک بخش "نبوغ"....." دانش معنوی "کسب کردنی هستش که به شرایط و مسائل زندگی عینی انسان بستگی داره..... ولی نبوغ نه کسب کردنی هستش و نه به شرایط زندگی انسان بستگی داره. البته اینکه نبوغ چیست و چه تعریفی ازش می کنیم یه بحث مجزاست...... این تقسیم بندی ها در مورد هنر نیز صدق می کنه....
اینها رو گفتم که موضع گیری خودم و وضعیت خودم رو در این تقسیم بندی ها مشخص کنم .... البته باید قبل از اون درست و دقیق این اصطلاحات خودساخته ای رو که بیان کردم رو شرح بدم: ببین منظورم از اینکه می گم بعد معنوی زندگی بشر دارای دو بخش دانش و نبوغ هستش اینه که: مطالعه ، کسب اطلاعات و معلومات و در مرتبه ارزشمند تر "درک " این معلومات و اطلاعات رو من اسمش رو میزارم : " دانش معنوی" که بستگی به شرایط زندگی فرد داره : یعنی اینکه به عنوان مثال یه فرد می تونه در زمینه های معنوی زندگی بشر مطالعه کنه: تاریخ فلسفه، اساطیر،تمدن،ادیان... تاریخ هنر، تاریخ روانشناسی، تاریخ ادبیات، تاریخ نقد، و .... و.... خوب در این صورت این فرد به عنوان مثال یه استاد و یه دانشمند در این زمینه هستش ...... من برای چنین چیزی ارزش خیلی خواصی قائل نیستم... چون این " دانش معنوی" محدود به شرایط اجتماعی و فردی زندگی انسانهاست، میشه نمونه بزرگی ار تاریخ بشر رو مثال زد: پس خوب گوش بده دوست عزیز تر از جان: همه سقراط رو می شناسند که در تارخ به عنوان "شهید فلسفه" یاد میشه.... اون یه فیلسوف شهودی بود.... و دانش اکتسابی نداشت و استادی نداشت که چیزی به اون یاد داده باشه و نه حتی اینکه از طریق مطالعه چیزی یاد گرفته باشه .... در واقع علم شهودی نبوغ آمیزی داشت و همه هم می دونیم که از بت های فلسفه بوده.... و باز هم میشه به نمونه های دیگه ای اشاره کرد: می خوام بدونم که آیا مسیح دانشی کسب کرده بود؟ مسلما نه ولی پس چرا از بزرگترین شخصیت های تاریخ بشر بوده ....و....و.... مواردی دیگر....پس " دانش معنوی " محدود به شرایط اجتماعی و فردی بشر هستش : خوب دوست من جناب فاضل دانشمند: بر اساس این گفته: به عنوان مثال : من که در سالهای ابندائی دوره دبیرستان (16 سالگی) آثار کسانی مثل فروید رو مطالعه می کردم کسب دانش های حوزه های مختلف بشری کار چندان سختی برام نبوده ..... از ان گذشته وقتی می گم به شرایط اجتماعی و فردی بستگی داره اینه که به عنوان مثال اگه فردی در شرایط رفاه اقتصادی به سر ببره و اندک علاقه ای هم داشته باشه می تونه سراسر عمرش رو در کمال آسایش به مطالعه و کسب معلومات بپردازه و دانشمند باشه و " دانش معنوی" : دانش هنری" دانش ادبی" دانش فلسفی" و ...و ....کسب کنه و به عنوان استاد و فاضل و دانشمند به خودش بباله ولی من می خواهم در مقابل این احمق ها و فرومایگان چیزی را به رخ بکشم که اینان از درکش عاجزند... و اون چیزی نیست جز نبوغ بشری: به عنوان مثال همین Dead رو مثال می زنم که عکسش رو گذاشتم : Dead در سن 22 سالگی خودکشی کرد!!! ( آه... چقدر زود...) می خوام این رو بدونم دوست ،نه دشمن من .... اگه بخواهیم با فرمول و نظریه و عقاید تو پیش بریم و تفسیر کنیم باید بگیم که Dead که نباید چیز خواصی بارش بوده باشه چون که مسلما اینقدر زود مرده که وقت نکرده بسیاری از کتاب ها رو بخونه و کسب دانش خواصی بکنه!!!... وقت نکرده بره کلاس نوازندگی !! و مثل شما ساز زدن یاد بگیره!! پس Dead حتی اندازه شما هم چیزی بارش نبوده!!...... یا یه مثال دیگه : احتمالا باید "ژاندارک" رو بشناسی ... بدون شک بزرگترین زن تاریخ بشر بود (هرچند من به لحاظ ایدئولوژیک ازش خوشم نمی یاد و موافقتی باهاش ندارم)....ژاندارک در سن 19 سالگی توسط کلیسا آتش زده شد... پس بعید می دونم که وقت کرده باشه کسب دانش و معلومات کرده باشه.... یه مثال دیگه : ( قابل توجه شما که شعر ترجمه می کنی) : " آرتور رمبو : پدر شعر مدرن ، تنها تا سن بیست سالگی شعر گفت و دونبال هنر و ادبیات و .....بود بعد از اون همه اینها رو گذاشت کنار... جالب اینکه بزرگترین شاهکار خودش رو در سن 17 سالگی سرود " زورق مست". حالا من می خوام بدونم که آرتور بیشتر دانش کسب کرده بود یا فلان آدمی که 70 سال مطالع کرده!!
در مقابل این مثال هایی که زدم می خوام یه مثال دیگه بزنم که نقطه مقابل اینهاست و از این بعدی که من مطرح کردم شبیه مثالهای قبلی نیست : خیام رو همه می شناسند،از بزرگترین دانشمندان،فیلسوفان و شاعران تاریخ بشر بود، خیام به نوعی بحرالعلوم بوده، از ریاضیات و نجوم گرفته تا فلسفه و ادبیات و از اینها گرفته تا در علوم طبیعی دانش کسب کرده بوده و 70 سال کسب معلومات و علوم و دانش کرده بوده از سن کودکی تا پیری( شعر خودش: یک چند به کودکی به استاد شدیم/ یک چند زاستادی خود شاد شدیم) و مثال های دیگه هم میشه زد خوب ابن سینا هم که از این نظر معروفه ظاهرا ابوعلی از موقعی که توی کمر باباش بوده کسب علم می کرده که در سن 7 سالگی برای خودش یه پا دانشمند بوده..... بسیاری مثالهای دیگه میشه زد اما من منظورم چی بوده و چه نتیجه گیری ای می خوام بکنم: نتیجه گیری من اینه که : این افراد از این بعد نقطه مقابل هم هستند و اگه بخواهیم با افکار آدم هایی مثل شما به موضوع نگاه کنیم باید بگیم که : آنهایی که دارای حجم دانش زیادی هم چون خیام بودن دارای مقام بالاتری از Dead ای هستش که 22 سالگی از جهان را بدرورد گفته..... ولی من اعتقادی به چنین نظریه ای ندارم چون به " دانش معنوی " باور ندارم به در مقابل به " نبوغ معنوی " باور دارم.... دانش معنوی با پرداخت "پول" و " اندکی علاقه" و " اندکی ضریب هوشی" قابل دستیابی هستش و برای فرومایگان به راحتی قابل دست رسی هستش و آنانی که بزرگی های رو در این بخش می دانند "فرومایگانی" بیش نیستند که در بخش دیگه "نبوغ معنوی" عاجزان و ناتوانانند.... چون نبوغ بر خلاف دانش با پول خریدنی نیست.... بهایی بس سنگین تر دارد... بهایش چیست؟ بهایش خودکشی در 22 سالگیست، بهایش سوختن در آتش در 19 سالگیست، بهایش نوشیدن جام شوکران است و بهایش به صلیب کشیده شدن است ....و....و......
اگه تو از کیش دانشمندانی این را بدان که من از کیش نبوغمندانم ...... می خواهی بجنگیم ؟

اینها همه جوابیه بود به این گفته های تو ای فاضل دانشمند..... که گفته ای:

من که اینجام لا اقل 2 تا ساز رو در حد خوبی میزنم و خودم هم یه کارهایی در این زمینه انجام میدم. و برای خیلی از گروه های در حد خودم کارهای فنی انجام دادم
ضمناً یه چیزی رو همینجا بهت بگم! اینو نه به خاطر تعریف از خود یا خود نمایی یا هر چیز دیگه ای ، نمیگم. منی که دارم چنین بحث بیفایده ای (متاسفانه) رو با شما انجام میدم، لا اقل چند تا از شعر های ویلیام بلیک رو ترجمه کردم. که تائید هم شده. احتمال داره که تا چند وقت دیگه کتابی از ترجمه اشعار یک گروه استثنایی ببرم زیر چاپ! اگه این کار رو کردم حتماً یه نسخش رو به همراه چند تا تفسیر از کارهای فلوید واسط میفرستم.

divoonejoon
24-12-2007, 20:25
دوستان منطقی بحث کنند و از توهین و تیکه انداختن به هم خودداری کنند و گرنه مجبور میشم تاپیک رو به دستان توانای آکوا بسپارم .

powerslave
30-12-2007, 21:57
آره . واقعاً جالبه. ! منم به همیه اینها ( غیر از اون بخش مربوط به بهایش!) اعتقاد دارم!! حالا چی باعث شده که شما نتیجه بگیری که من در نازو نعمت بزرگ شدم و یا با پول اینها رو بدست آوردم یا .. نمیدونم. شاید چون افرادی که باهاشون معاشرت داشتی یا دورو ورت هستن اینطوری بودن و این بد بینی رو به وجود آوردن. من اگه چیزی هم میدونم همش حاصل زحمات خودم هست. حتی این حدی از زبان رو هم که بلدم، خودم یاد گرفتم. و غیر از دروس دبیرستان و ... در 9 سالگی یه دوره 2 هفته ای رفتم به یه کلاس جمع و جور و الان ادعا نمیکنم که اون موقع فهمیدم اما فکر میکتنم که بعضی از انسانها با گرفتن طرز کار سیستم هایی که در علوم بشری وجود داره همین واسشون کافیه تا راهی رو که دیگران با سختی رفتن به آسونی طی کنن! من که گفتم قصدم خ.د نمایی نیست! ( انصافاً شایدم تو ضمیر ناخودآگاهم این قصد رو داشتم) اما مشکل از اونجا شروع شد که شما یه حرفها و یا نقل قول هایی رو به من نسبت دادی که من هرگز صحبتی ازش نکرده بودم. حالا واسه من از فلسفه و ... ( که من هیچ گونه علاقع ظاهری بهش ندارم اما شاید در اصل اونها رو رعایت میکنم) میزنی؟ من خیلی کارها انجام دادم که خودم یادشون گرفتم. تنها وتنها خودم و فقط یه جرقه در اولش زده شده و موتور مغزم در اون زمینه راه افتاده. مثل ماکت سازی . اونم در حد عالی و وقتی میگم عالی منظورم واقعاً عالیه! یعنی کار با ددست و مصالح ساده مثل مقوا و این فیلم های رادیولوژی و چسب مایع و .... با دقت در حد 0.5 میلیمتر. حالا منظورم چیه؟ منظورم اینه که اگه میخواستم خود نمایی کنم خیلی چیزهای دیگه بود که بگم. که علاقه ای هم به این کار ندارم. .و فکر میکنم یکی از دلایلی هم که کشورمون پیشرفت نمیکنه همینه که همیشه کارهای ساده ای رو که حتی وظیفه مون هست رو تو بوق و کرنا میکنیم. و منم در بسیاری از موارد از اینکه مسائلی به این سادگی و پیش پا افتادگی باعث سردرگمی مردم میشه ناراحتم و در خیلی از موارد احساس نفرت میکنم. واسه همینم سعی میکنم چیزهایی رو که بهش رسیدم در اختیار دیگران بذارم. حتی اون ماجرایی که در مورد احساس گناه کردن راجر واترز گفتم هیچ جایی نوشته نشده بود و من خودم اونو استنباط کردم. تازه گفتم که با خوندن چیزی حدو 80 صفحه از مقالات به این نتیجه رسیدم. حالا من که یه همچین شرایطی دارم رو داری با ابن سینا یا Dead که من حتی نمیشناسمش مقایسه میکنی؟ من 3 سال پشت کنکور موندم و بعد از اینکه رفتم تو تازه بعد از دو سال سربازی که جمعاً میشه 5 سال ، فهمیدم که هنوزم همون آشه و همون کاسه، یعنی بازم بحث سیستم هاست، سیستم رو درک کردم، کارم پیش رفت! تا جایی که علناً به عدم توانایی اساتید دانشگاه اعتراض کردم. حالا اگه یه جای دیگه یعنی تو یه کشور متمدن و کشوری که میخواد از سرمایه هاش استفاده کنه همچین کاری کنی بهت میگن: خوب بیا اثبات کن و اگه اثبات کنی این کار رو انجام بده تا یه پیشرفتی حاصل بشه. ولی اینجا یه همچین تفکری هست که شما میگی داشتم تحشقیرت میکردم؟؟!! شاید این حقیقت ساده که نقل قول هایی رو انجام دادی که اصلاً گفته نشده، در تو احساس تحقیر شدن به وجود اورده. ! من که حتی توهینی هم نکردم. من که حتی نظریه های تو رو هم نفی نکردم. ! من فقط اون چیزهایی رو که درست میدونم و مطمئن هستم که درستن رو گفتم. این شما بودی که در مورد حرفهای من گفتی: بچگانه، احمقانه، ساده اندیشانه، .... !! اگه تو از درون به خودت ایمان نداری من مقصرم؟ آره خیام رو همه میشناسن! اما کسی اینجا ازش یاد نمیکنه. بیشتر اسمش رو تو اروپا میبرن. اینجا به اشعارش خرده میگیرن و یکسره نفیش میکنن. من یه اطلاعاتی دارم. اتفاقاً بعضی ها هم حضوراً بعهم میگن که مغروری و غیره.. اگه بخوام هر حرفی رو که میزنم واسه مخاطب اثبات کنم که باور کنه من مغرور نیستم که باید نصف عمرم رو تلف کنم. اگه حتی یه نفرم این یاد داشت ها رو بخونه و یه چیزی دستگیرش بشه کافیه عزیزم! همون ژاندارکی که میگی بر اثر اینکه نمیتونست چیزی رو که میبینه اثبات کنه سوزانده شد درس مثل گالیله. و اینها همش نتیجه مطلق اندیشی هست!. تو که نمیخوای باور کنی ( منظورم عمومی هست) زمین گرده، من حالا بیام بهت اثبات کنم که نقشه هایی با قدم 6000 سال در 3 کتاب ( اسمشون یادم نیست) در نقاط مختلف جهان( هندوستان ، پرو و یه جای دیگه وجود داره که فقط میتونه از فضا گرفته شده باشه؟ آها! گیلگمش! نسخه هندیش! اگه اینطوره که همش تکرار مکررات میشه. به همین دلیل که یکی میشه نیوتون و یکی هم میشه مثل ما مردم عادی. اون میره رو شاخ غول هایی مثل بطلمیوس وایمیسته و ما با پای خودمون از قله ای که تا 1000 سال پیش روش بودیم اومدیم پایین داریم کنار جوی کباب میخوریمو گذر عمر رو میبینیم!

من سعی کردم صادق باشم و در چند کلمه ساده منظورم رو برسونم. اینکه میگم قصد خودنمایی یا چیز دیگه ای ندارم قطعاً منظورم همین بوده. قسم باید بخورم؟ من که کارم برنامه نویسی هستش هنوز به خیلی از مباحث وارد نشدم پس بهشون کاری ندارم. ولی چرا نباید اون چیزهایی رو که میدونم ابراز کنم. خیال میکنی نوابغ کی بودن ؟ اون استیون هاوکینگ بدبخت اگه تو ایران بود که حالا همه داشتن بهش ترحم میکردن! اما اون بود که دنیا رو ترکوند. همون آدم افلیج بدبخت که کنترل آب دهن یا حتی ادرارشو نداره و تو بزرگترین کنفرانس های علمی هم امکان داره خودشو خیس کنه بود که قسمت اعظم نظریه های انیشتن رو اثبات کرد. همونه که کرسی ریاضیات لوکاس داره. به نظرت اون هم که برای گفتن یه جمله باید با همون یه انگشتش که حرکت میکنه و با اون باید روی کلید ها کامپیوتر شبیه ساز صوتش بزنه تا یه جمله رو بگه، باید عمر گرانبهاشو هدر بده و واسه امثال منو شما توضیح بده که اینطوریه و اونطوری؟؟ عوضش میره واسه 4 تا دانشمند که حداقل میدونن سیاه چاله چی هست، انواع و طرز عملکردشونو توضیح میده.!!! از روی ویلچر تا اعماق کهکشانها!! تازه دیده هم نمیشن که! ( صداش رو میتونی تو آهنگ Keep Talking از همون Pink Floyd بشنوی. البته صدایه کامپیوترش رو { For million of years mankind live just like the animals....} حالا اگه ناراحتی که چرا تو کشور ما بحث ها نیمه تموم رها میشه واسه اینه که یه طرف مثلاً اینجا شما، چون نمیخواد ( یا شایدم نمیتونه-توهین نشه) هی بحث رو عوض میکنه . من در واقع موارد بساری رو تذکر دادم که شما اشتباه متوجه قضیه شدی! اگه اینها اسمشون ژست شعور هست پس من باید تبدیل به مجسمه شعور شده باشم! من تا اونجایی که یادمه اینجا یه فروم هست نه میدان مبارزات گلادیاتوری. شما انگار 23 سالته. هنوز هم مثل بچه ها فکر جنگی؟

.... مطمعنی که می خوای بجنگی ؟؟ بعید می دونم از این نبرد جان سالم به در ببری !........

باشه Megathrone شما بردی!! منم گاهی اوقات فکر میکنم که از درون هنوز واسه خیلی چیزها آماده نیستم! اما حد اقل خودم میدونم و وارد اون مباحث نمیشم! حالا کی یه سری اطلاعات رو بلغور کرده پشت سر هم؟؟؟ راستی، شما که هی حرف از سانسور و این چیزها میزنی، چرا تا حالا راجع به اینکه منظورم رو در باره سبک گروه که من اونو بعد از Ummaguma میدونستم و شما اونو هی با سبک دوران برت مرحوم اشتباه میگیری چیزی نگفتی؟ عوضش یه سری چیزهایی که هیچ ارتباطی به موضوع این تاپیک نداره ارائه میدی. مطمئنی که Dead بیچاره به خاطر اینکه منظورشو درک نمیکردن خود کشی نکرد؟؟؟

powerslave
30-12-2007, 22:08
آقا بسپار!
من هم از مدیران این انجمن تقاضا دارم این تاپیک رو ببندن. یه بنده خدایی یه سئوال ساده کردو نفرت اومد شد گلایه! حد اقل جلوی هدر رفتن فضای ارزشمند سرور رو بگیرین . قرار بود همون پست قبلی آخرین پستمنم تو این تاپیک باشه.

My soul goes Weaker *** He Knows And he Waites

SPIRIT PALST III
01-01-2008, 00:09
نه آقا ما زبون همدیگه رو نمی فهمیم .... از اول هم بحث کردنمون ظاهرا اشتباه بود....:41:
من تا حدودی از شما و افکارت با این بحث ها شناخت پیدا کردم .... شاید العان اگه بخوام یه تجدید نظردر مور تایپیک هام بکنم خیلی هاشون رو اصلاح کنم..... ولی این مهم نیست.... نه فقط شما،بلکه من تا حالا هیچی کسی رو پیدا نکردم که افکارم رو قبول داشته باشه و منظورم رو درک کنه.....
من با شما و خیلی ها یا شاید هم بهتر بگم همه اختلاف بنیادین و اساسی دارم : مثال های زیادی میشه زد و همین جمله ای که در مورد Dead ای که گفتی نمی شناسیش گفتی رو میشه مثال زد ...... من هیچی بحثی در این مورد نمی کنم فقط می گم که از همین جمله ی شما اختلاف اساسی و بنیادین من با شما و خیلی ها (همه) مشخص میشه : من این درکی رو که شما ارائه دادید: (که البته نشان دهنده سطح فکری بالاتر از مردم عادی و کاملا روشنفکرانه هستش .) چندان قبول ندارم و جور دیگه می اندیشم و معتقدم این درک من بالاتر از درک شما ( درک روشنفکرانه) هستش ..... در واقع ریشه عصبانیت های(توهین) من هم در همین چیزها هستش.... اینی که درکی متفاوت با فرد مقابل دارم و نه می تونم این درک رو به طرف بفهمونم و نه طرف می تون بفهمه(وقتی میگم طرف نمی فهمه منظور این نیست که حق با منه منظور اینه که اون چیزی که من درک خاصی ازش دارم رو دیگری اون درک رو نداره تا منظورم رو عمیقا بفهمه)... و همین میشه که احساس رنج می کنم .... واقعا این حرف برام خنده داره که Dead برای این خودکشی کرد که منظورش رو کسی درک نمی کرد.... البته این جمله اگه کمی اصلاح بشه دیگه به نظرم اینقدر ساده اندیشانه نیست ولی باز هم برای من یه درک صرفا روشنفکرانه هستش و فاصله زیادی با حقیقت Dead ای که من می شناسم داره ........ همینجا یه نکته مهم و اساسی رو بگم ریشه اصلی اختلافات من با شما و دیگران در سرچشمه اندیشه هامونه .... یعنی اون اصول و پایه ای که افکارمون رو بر اون بنا کردیم که اونها هم نتیجه ی تفسیرها و دریافت هایی هستش که ریشه در ذهن و روح و ... ما داره .... : اختلافات، اختلافات بنیادین هستش .... من جهان و هستی و ...و... رو اونجور نمی بینم که شما می بینید ........



آقا بسپار!
من هم از مدیران این انجمن تقاضا دارم این تاپیک رو ببندن. یه بنده خدایی یه سئوال ساده کردو نفرت اومد شد گلایه! حد اقل جلوی هدر رفتن فضای ارزشمند سرور رو بگیرین . قرار بود همون پست قبلی آخرین پستمنم تو این تاپیک باشه.

My soul goes Weaker *** He Knows And he Waites

خوب شما برنا مه نویسی و ارزش فضای سرور رو بیشتر درک می کنی .....:31:
پس حرفهای ما انقدر بی ارزش بوده که ارزش اشغال کردن فضای سرور رو نداشته.....
شما اگه دوست دارید تایپیک بسته بشه من حرفی ندارم ولی اگه افتخار بدی حاضرم توی پیغام خصوصی یا هر جور دیگه ای که مایل باشی بیشتر صحبت کنیم .... شاید به قول صادق هدایت بتونیم همدیگه بهتر بشناسیم ... هرچند که بحث من و شما مطمعا برای هر دو رنج آور خواهد بود ولی حسه عجیبی که دارم اینه که تموم شدنش برای من رنج آورتره ...... ولی ظاهرا برای شما اینطور نیست.... این هم یه اختلاف بنیادین دیگه....:31:

powerslave
06-01-2008, 20:39
خوب من واقعاً الان از برنامه هام عقب هستم و نمیتونم زیاد وقت صرف کنم. اما یه نکتهای از خوندن نوشته هات به یادم اومد. تو یه فیلم یا سریالی شنیدم که یک کاراکتر گفت:

انسان دور خودش دیوار میکشه تا کسی مزاحمش نشه و بعد توی همون دیوار یه در میزاره و منتظر میمونه تا یکی درو باز کنه و بیاد به دیدنش. به این میگن پارادوکس فلسفی.

اگه واقعاً درست باشه این گفته، شاید یه جورهایی مشکل شما هم همین باشه. اگه بحث کردن ذجر آوره و پایان دادن به اون بیشتر، شاید به خاطر اینه که نتیجه دلخواهت رو نگرفتی. و البته شما میگی که من با اکثریت این مشکل رو دارم و کسی حرفم رو نمیفهمه. خوب شاید خودت نمیتونی درست منظورت رو برسونی. از تاریکی گلایه نکن،شمعی ببیفروز!
ضمناً یه نکتۀ کوچیک یا میشه گفت یه مثال کوچولو.

.... شاید العان اگه بخوام یه تجدید نظردر مور تایپیک هام بکنم خیلی هاشون رو اصلاح کنم.....
این خودش نشونه بیدقتیه. من بدون اینکه به شما به طور واضح بگم ، چند بار در همین حالات از کلمۀ پست استفاده کردم تا شما ببینی که به هر قسمت این گفتگوها میگن پست. ولی شما مرتب مینویسید تاپیک. تاپیک به ( حد اقل بگید آیا پینک فلوید برگشته یا نه؟) میگن. این نکته در عین حال که خیلی پیش پا افتاده و جزئی هست، به نوعی مهم هم هست. دقت! اگه این دقت رو داشته باشی مشکلات کمتری گریبانگیرت میشه و ناراحتی نمیکشی که چرا دیگران منظورم رو نمیفهمن. چون که خودت تقریباً قبلش منظورشون رو میفهمی.و با دقتت بهشون نشون میدی که مسالهمهمه برات. امیدوارم از دست من دلگیر نشده یاشی .به هر حال من چیزهایی رو که در همون لحظه به ذهنم رسید نوشتم و به نظرم حقیقت همون چیزیه که اتفاق افتاده ، نه اون چیزی که باید اتفاق میافتاد! تا بعد!