عرب های فاتح خود را برتر از ديگران می پنداشتند و به ويژه به ايرانيان مباهات می کردند و آنها را موالی (بندگان آزاد شده) خود می خواندند و برای تحقير آنان می گفتند که سه چيز است که نماز را باطل می کند: سگ و الاغ و ايرانی. یک ایرانی دختری از قبيله بنی سليم را خواست و خانواده دختر با اين ازدواج موافقت کردند، اما وقتی والی مدينه که از اين جريان خبر يافت امر کرد موی سر و ريش و ابروان داماد را بتراشند و او را در ملاء عام دويست تازيانه بزنند و دختر را نيز از او بگيرند. محمد بن بشير شاعر معاصر او اين واقعه را به شعر در آورد و در آن گفت: ابوالوليد شرافت دختران ما راحفظ کرد و آنرا از زناشوئی با بندگان باز داشت و ريش آن مرد بی ادب را تراشيد و او را تازيانه زد تا برود و بعد از اين با دختران کسری (خسرو) ازدواج کند ، زيرا بنده می تواند فقط با بنده همسر شود ( جرجی زيدان : تاريخ تمدن اسلامی. )
بن مایه : تولدی دیگر ، شجاع الدین شفا