مطرح کردن بحث مقایسه ی تاریخ ایران بعد و قبل از تازش تازیان هم حتی خنده داره! بگزارید یکم از شجاع الدین شفا کمک بگیریم :
ايرانی که عرب در سال های ١۴تا ٣۶هجری تحويل گرفت يکی از چهار امپراتوری صدرنشين جهان باستان بود، بااعتباری سياسی و رونقی اقتصادی و شکوهی فرهنگی که عميقاً مورد قبول جهانيان بود. و ايرانی که همين عرب درقرن سوم هجری اجبارا تحويل صاحبان آن داد، همانند ايران ديگری که وارثان عرب در قرن پانزدهم هجری در جريانتحويل آن به هزارهِ سوم اند، ايرانی بود که نه هويت ايرانی داشت، نه اعتبار سياسی، نه رونق اقتصادی، نه شکوهفرهنگی. در هزار و چهارصد ساله نخستين اين تاريخ - به استثنای يک دوران کوتاه هفتاد ساله - ايران بطور دائميک ابرقدرت جهان باستان بود، و در دو قرن از اين مدت اصولا ابرقدرت منحصر به فرد آن بود. در هزار و چهارصدساله دوم، نه تنها نشانی از اين سرفرازی بر جای نماند، بلکه در بيش از نيمی از اين مدت ايران حتی حاکميت سادهای نيز نداشت و تنها بخشی از امپراتوری های عرب و مغول و غزنوی و سلجوقی و ترک و تاتار بود. در هزار و چهارصد ساله نخستين تنها چهار سلسله پادشاهی، با پادشاهانی جملگی ايرانی، بر سرزمين ايران سلطنتکردند، و در هزار و چهارصد ساله دومين ٣۵سلسله که تنها ٧تای آنها ايرانی و ٢٨تای ديگر مغول و ترک و تاتارو ترکمن و افغان بودند. در هزار و چهارصد ساله نخستين تنها يک هجوم موفق بيگانه به ايران صورت گرفت، و درهزار وچهارصد ساله دوم بيش از سی بار از شرق و غرب و شمال و جنوب به ايران حمله آورده شد که تقريبا همهِآنها هجوم هائی موفق بود. در هزار و چهارصد ساله نخستين مشروعيت سنتی پادشاهان اعمال خشونتی را برایتثبيت اين مشروعيت ايجاب نمی کرد، در هزار و چهارصد ساله دوم اين مشروعيت منحصراً در گرو برندگیشمشيرهای خانان و ايلخانان و اتابکان و اميران و سر کردگان عشاير ويا راهزنان و ياغيانی قرار گرفت که با منطقخون و شمشير تاج بر سر می گذاشتند و با منطق خون و شمشير هم تاج و هم سر را از دست می دادند. در هزار وچهارصد ساله نخستين تقريبا هرگز خون ايرانی بد ست ايرانی ريخته نشد، در هزار و چهارصد ساله دوم خون ايرانیبيشتر از خارجی بر زمين ريخت و چشم های ايرانی بدست خود ايرانی بيشتر از دست بيگانگان از کاسه بيرون آوردهشد در هزار و چهارصد ساله نخستين ايرانی پيوسته آقای خود بود و اين آقائی را با سرفرازی توام داشت، در هزار وچهارصد ساله دوم مردان ايران را به بندگی گرفتند و زنان و دخترانش را به کنيزی فروختند .