رابطه بین اخلاق و قانون رابطه "عموم و خصوص من وجه " هست . یعنی این دو در بعضی موارد اشتراکاتی با هم دارند و هر کدوم در مواردی مجزا از دیگری هستند . در بسیاری از قوانین جاری بحث اخلاق اصلا وجود نداره مثل قوانین ثبتی ، بانکی ، ارزی ، تجارت و ... . در مقابل بسیاری از مباحث اخلاقی هم هست که در قوانین ذکر نشده اند ( و به طور خاص مجازاتی برای اونها در نظر گرفته نشده ) . مثلا درغگویی ، بی انصافی ، عدم ارایه اطلاعات به طرف مقابل در بسیاری از روابط و ... با اینکه از نظر اخلاقی مذموم هستند ولی مجازات قانونی ندارند .در مقابل نیز این دو اشتراکاتی هم با یکدیگر دارند و در بعضی موارد موارد قانونی باعث مذموم شدن اجتماعی امری میشن و در مواردی نیز هنجارهای اخلاقی ملاک قانونی شدن اموری میشونداگه به صورت خاص بخواهیم قوانین کشورمون رو با هنجارهای اخلاقی بسنجیم به نظر شخصی من به نتیجه مطلوب نمیرسیم . چون بسیاری از قوانینی که به اخلاقیات توجه دارند ( از جمله بعضی از مواد قانون مجازات اسلامی و قانون مدنی و در موارد کمی هم آیین دادرسی کیفری ) هیچ کدام بر اساس اینکه در جامعه پذیرفته شده هستند در قانون نیامده اند بلکه 100 درصد این مواد فقط از فقه گرفته شده اند . چون شما در تک تک این مواد میتوانید پشتوانه فقهی و روایات و احادیث رو ببینید ( کاری به درست یا غلط بودن پایه و اساس و فرع های این قضیه ندارم ) و در مقابل فکر نکنم در قوانین ایران ماده ای پیدا کنید که مثلا گفته بشه که این ماده بر اساس هنجارهای اخلاقی جامعه وضع شده است .در جوامع دیگر و سیستم های قضایی دیگر ( از جمله کشورهایی که سیستم کامن لا دارند هنجارهای اجتماعی تاثیر بسیار بیشتری در جرم انگاری و حتی مجازات دارند که عینی ترین آن هم وجود هیات منصفه هست . در بعضی موارد هیات منصفه ( که متشکل از افراد بسیار عادی از شهروندان جامعه و اعم از هر شغل ، نژاد ؛ فرهنگ و زبانی هستند و به صورت خیلی عادی و با یک ثیت نام ساده و قرعه کشی واقعی انتخاب میشوند ) میتونن تشخیص بدن که عمل مرتکب جرم برای آن جامعه مضر هست یا خیر ؟