تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 1 از 5 12345 آخرآخر
نمايش نتايج 1 به 10 از 47

نام تاپيک: تاریخ ایران از قبل تا بعد از اسلام

  1. #1
    کاربر فعال تاریخ، سبک زندگی و ادبیات Demon King's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2013
    محل سكونت
    Dreams
    پست ها
    2,279

    پيش فرض تاریخ ایران از قبل تا بعد از اسلام

    سلام به همه ی دوستان این تاپیک به منظور اشنایی با تاریخ ایران ایجاد شده است .
    هر چیزی درباره تاریخ ایران میدونید اینجا مطرح کنید...
    باتشکر

  2. 5 کاربر از Demon King بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #2
    کاربر فعال تاریخ، سبک زندگی و ادبیات Demon King's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2013
    محل سكونت
    Dreams
    پست ها
    2,279

    پيش فرض

    آریایی ها
    آريايي ها اقوامی چادرنشين و كوچ نشين بودند كه دام داري می کردند و همراه با دام هايشان در كنار رودخانه ها و چراگاه ها زندگي مي كردند . البته سرزمینی که اقوام اصلی آریایی ها در آن می زیستند به درستی معلوم نیست ولی برخی آن را شمال کوه های هندوکش و یا اندکی فراتر از آن در روسیه ،حوالی دریاچه آرال و در اطراف رودخانه های جیحون و سیحون تا امتداد شمال خاور افغانستان امروزی و شمال فلات ایران می دانند .
    مهاجرت :
    آریایی ها در حدود چهار هزار سال پيش از سرزمين اوليه ي خود به دلایل : 1- افزايش جمعيت -2- كمبود چراگاه -3- هجوم اقوام همسايه (( حملات و تجاوزات اقوام ساکن ( ایلیری ) و شبه جزیره بالکان )) -4- سردشدن ناگهاني هوا ( شرایط بد آب و هوایی و افزایش روز افزون برودت هوا و یخ بندان ) كه باعث از بين رفتن چراگاه ها ، انسان ها و دام ها شد مهاجرت كردند و در هزاره ی دوم پیش از میلاد شاخه ای از آریایی ها وارد سرزمینی شدند که امروزه هندوستان نامیده می شود و شاخه ای دیگر از طرف مغرب وارد فلات مرتفعی به نام ایران شدند . البته بعد از این مهاجرت سرزمینهای دیگر نیز از ورود آریایی ها استقبال کردند که از جمله ی این سرزمینها می توان به سرزمینهای زیر اشاره کرد :

    سه شبه جزیره بزرگ واقع در دریای مدیترانه فرانسه و جزایر بریتانیا ، سرزمینهای شمالی اسکاندیناوی و نیمه شمالی روسیه ، بخشهایی از آسیای صغیر و آسیای مرکزی . البته تحقیقات نشان می دهد که بعد ها جنوب روسیه نیز شامل این مهاجرت شد .
    ولی بطور کلی آریایی ها در هزاره ی سوم پیش از میلاد که اوج زمان مهاجرت آنها به گوشه و کنار جهان است به دو شاخه تقسیم می شوند . دسته ی اول که به اروپا مهاجرت کردند به چهار گروه تقسیم شده که عبارتند از :
    گروه اول عبارتند از ( سلت ها ) ، ( ایرلندی ها ) ، ( گل ها ) و دومین گروه : ( گلواها ) ، ( اسکاتلندی ها ) ، ( برتن ها ) که به سمت غرب و شمال و جنوب اروپا رفتند . و دیگری اسلاوها که شامل ( روس ها ) ، ( بلغاری ها ) ، ( لهستانی ها ) هستند که راه شمال اروپا را در پیش گرفتند . و سومین گروه : ( لاتینی ها ) که در کرانه ی دریای مدیترانه در کشور یونان و سرزمین روم باستان ساکن شدند . و چهارمین گروه : ( ژرمن ها ) که مسیری در سمت راست رودخانه راین تا شبه جزیره ی ( اسکاندیناوی ) را طی کردند . که البته دانمارکی ها ، نروژی ها آلمان ، گونیک از این دسته و جزو شاخه ی غربی ژرمن ها به حساب آمده که در کنار آنها باید ( لیتوانی ) ها و ( استونی ) ها را به شاخه ی شرقی ژرمن ها دانست . و دسته ی دوم که به آسیا مهاجرت کرده که البته مهاجرین آسیایی نیز به چند دسته تقسیم شده که عبارتند از : ( هندی ها ) ، ( سکاها ) ، ( هیتی ها ) ، ( میتانی ها ) از آن جمله هستند و البته شاخه ی آسیایی هند و اروپاﺌیان شامل : کیمریان ، اشکانیان ، موسیان ، لوکیان ، فلسطینیان ، مینانیان ، اورارتوﺌیان ، سکوتیان ( سکاها ) و فریژی ها ( فریگیان ، فروگیان ) هستند که میتانی ها از کهن ترین قوم هند و اروپاﺌیان هستند .
    شاخه ی هندی از ناحیه ی شمال غربی و از طریق راه ها و گذرگاه ها ی رشته کوه هندوکش به سوی رودخانه ی هندوکش پیشروی کرده و از آن رودخانه گذشته و در حوالی پنجاب ( پنجاب عبارت است از سواحل رود سند و انشعاب رودخانه هایی از رودخانه ی سند ) سکونت کردند . البته این استقرار آغازین هندیان باستان و باعث پیشروی هندیان و گسترده شدن آنها در این منطقه و سپس حرکت به سوی رودخانه گنگ شد .

    اما شاخه ای از آریایی ها که وارد فلات ایران شدند در حدود سال 1650 پیش از میلاد وارد بخش شمال خاور فلات ایران شدند و نشانه های حضور آنان پس از سال 1600 پیش از میلاد در جنوب آسیایی صغیر وجود دارد . بطور مسلم پیش از این حرکت ابتدا گروهی از جنگاوران با اسبها و احیاناً ارابه های جنگی بسیار ساده و ابتدایی از شمال دریای خزر و قفقاز گذشته و در کوه های زاگرس ساکن شدند و گروهی دیگراز آنان از جیحون گذشته و به فلات ایران روی آوردند . که این شاخه از آریایی ها به شاخه اصلی یا ( هند و ژرمنی ) معروف اند . البته پیش از ورود آریایی ها به داخل فلات ایران حوریان و کاسیان در داخل فلات ایران می زیستند که با ورود آریایی ها ناچار به ترک فلات ایران شده و جای خود را به آریایی ها دادند . لازم به ذکر است که ورود آریایی ها به ایران در یک نوبت نبود و همه ی آریایی ها همزمان بر این ناحیه وارد نشدند . آریایی ها از دو ناحیه ی مشرق و مغرب ایران وارد این سرزمین شدندکه ابتدا گروهی از جنگجویان و بعدها مردمان و اقوام کوچ نشین آریایی وارد این سرزمین شدند .
    آریایی ها با پرورش و اهلی کردن چهارپایان درشت اندام مانند اسب و ... که توسط آریایی های هند و اروپایی احتمالاً در حدود 1800 سال پیش از میلاد صورت گرفت ارابه ها و آذوقه های خود را به فلات ایران آوردند .
    اقوام ساکن در ایران قبل از ورود آریایی ها :
    بطور کلی اقوام زیر در سکنه ی بومی فلات ایران پیش از ورود آریایی ها به شمار می آمدند :

    گروه نخست مردمانی که از نواحی اطراف دریاچه رومیه تا منطقه ی علیای رود دیاله شناسایی شدند و عبارتند از : ( گوتیان ) که به نواحی شرقی بیشتر گرایش داشته و دیگر ( لولوبیان ) که قلمرو آنها بیشتر به اطراف باختر گسترانیده شده بود و نیز ( کاسیان ) که در ناحیه ی جنوب غربی یعنی در منطقه علیای رود دیاله و کرخه ساکن بودند . و گروه دوم ساکنان کرانه ی دریای مازندران که به ( کاسپیان ) معروفند . و از دیگر ساکنین در حاشیه ی بحر خزر می توان به ( کادوسیان ) ، ( گیل ها ) ، ( تپوریان ) یا ( طبرستانیان ) و ( ماردها ) یا ( آماردها ) که در منطقه ای بین سرزمینهای تحت اشغال و سکونت تپوریان و کادوسیان مسکن داشته اند . و سومین گروه مردمانی هستند که در سواحل آبی جنوب فلات ایران یعنی در کرانه های خلیج فارس سکونت داشتند که اینها احتمالاً مردمانی تیره پوست بودند و علاوه بر این در دره های غربی کوه زاگرس ( حوریان ) زندگی می کردند که در میان این اقوام ( کاسیان ) از نظر پیشرفت و فرهنگ معیشتی دارای ویژگی های برجسته ای نسبت به اقوام دیگر بودند .

    کاسیان اندکی پیش از سال 1600 قبل از میلاد بصورت قومی از ارتفاعات ایران وارد بین النهرین شده و حوریان نیز در حدود سال 2200 پیش از میلاد در نیپور ( حومه بابل ) می زیستند و بعدها بصورت دسته های انبوهی به نواحی شرق دجله مهاجرت کردند . حوریان و کاسیان تمدن ارزشمند و چشمگیری نداشتند که مورد توجه و تقلید مردمان آن زمان قرار گیرد .
    فلات ایران در زمان ورود آریایی ها :
    با ورود آریایی ها به داخل فلات ایران و بیرون راندن مردمان بومی ( حوریان و کاسیان ) ، آریایی بودن بصورت یکی از شرایط حاکمیت و حتی صلاحیت زیستن در این ناحیه در آمد . ایرانیان آریایی تبار خود را ( اصیل ) و ( آزاده ) قلمداد می کردند و این عنوان آنان شامل امتیازات ویژه ای بود که قومها و قبایل دیگر از آن بی بهره بودند .

    فلات ايران از هر جهت براي زندگي و سكونت مساعد بود . و سرزميني كه آريايي ها وارد آن شدند ايران يا سرزمين آريايي ها ناميده شد . آریایی ها شامل سه گروه ماد ، پارس و پارت بودند . مادها در غرب ، پارس ها در جنوب و پارت ها در شمال شرقي فلات ايران ساكن شدند . اين سه گروه از آن پس ايرانيان ناميده شدند و تا مدت ها به زندگي كوچ نشيني و دام داري ادامه دادند . گروهي درنواحي كوهستاني ، گروهي در نواحي مرتفع كوه ها و در زمستان به دامنه ي كوه ها رفتند و گروهي ديگر به دشت ها روي آوردند .
    البته کمی آب و خشکی هوا در اکثر مناطق ایران به ویژه همزمان با ورود آریایی ها مشکلات فراوانی را در امر کشاورزی و اقتصاد برای جامعه آریایی به وجود آورد . آریایی های مهاجر به فلات ایران با تحمل سختی ها و مشقات فراوان ، ابزار و امکانات آبیاری مصنوعی زمینهای خشک را فراهم کردند تا بتوانند زمینهای مورد نظر خود را آباد و قابل کشت سازند این تلاشها از خصوصیات آریایی های ایرانی در تامین زندگی آنان می باشد . تلاش در مسیر زراعت در زمینهای خشک آن چنان اهمیت یافت که در تفکرات مذهبی آریایی ها در شمار کارهای خوب قلمداد شد و پیوسته ستوده می شد .
    حکومت ها :
    مورخین تاریخ اسطوره ای ایران باستان معتقدند که آریایی ها چهار دولت تشکیل داده که اولین آن به دولت داستانی جمشید که دوره های آن را باید به زمان زندگی آریایی های ایرانی و هندی با هم دانست ، دومین دولت نیز به دولت داستانی فریدون معروف است که زمان تشکیل آن را باید در همین زمان ( کمی بعد از جمشید ) دانست . و دو دولت دیگر را به منوچهر و زاب نسبت داده اند که دوره های آن متعاق است به آریایی های ایرانی در شمال خاور فلات ایران اسکان و استقرار یافته و در عین حال زیر فشار مردمانی بودند که از طرف شمال به طور پی در پی به آنان حمله می کردند .

    ولی سه قوم از نژاد آریایی در گوشه و کنار فلات ایران مناطقی را فتح کرده و در آنجا ساکن شدند و تاریخ این مناطق را به نام خود ثبت کردند . که تشکیل نهادهای حکومتی توسط این اقوام آریایی نژاد بسیار با اهمّیت است .
    نهادهای حکومتی این سه قوم عبارتند از :
    در شرق و شمال خاور ایران باکتری ها ( باختری ها ، بلخی ها ) که در آغاز هزاره ی یکم یا در طول سده ی دهم پیش از میلاد برای خود حکومتی به وجود آوردند . باختری ها را می توان در بخش اسطوره ای تاریخ ایران و با سلسله ی کیانی که تا اواخر ششم پیش از میلاد به گونه ای رسمی از آن نام برده شده و ( ویشتاسب ) به عنوان والی باکتر معرفی شده که فرمانبردار شاهان متقدم هخامنشی یعنی کوروش دوّم ( 559 529 ق.م ) و کمبوجیه دوّم پسر و جانشین کوروش ( 529 522 ق.م ) بوده و پس از داریوش یکم (522 486 ق.م ) است و در کتیبه های خود او نشانه های کافی و کاملی از این واقعیت وجود دارد .
    قوم دیگر مادها هستند که در غرب ایران و در اواخر سده هشتم پیش از میلاد تشکیل دولت مادها را به آنان نسبت می دهند . آنها بیشتر بصورت قبیله ای زندگی می کردند و نظام اداره حکومتی متداول در میان قبایل در بین آنها معمول بوده است .
    قوم سوم در جنوب و به خطّه پارس آمدند و آنچه آشوریان به عنوان منطقه پارسوماش یا پارسواش به عنوان باج گذاران خود نام می برند ابتدا باید آن را در جنوب دریاچه ارومیه یافت . پارس ها در اواسط سده ی هشتم پیش از میلاد دولت هخامنشی را بنیان نهادند و پیش از تشکیل حکومت خود توسط کوروش دوّم فرمانبردار مادها بودند که با از پای در آوردن دولت ماد و گرفتن قدرت از دست آستیاگ آخرین شاه ماد ، امپراطوری نیرومندی را به وجود آوردند که به گونه ای مستمر به قلمرو آنان افزوده می گشت و این قلمرو زمانی از سواحل رود دانوب در اروپا تا حبشه در افریقا را در بر می گرفت .
    مذهب و مظاهر مورد احترام :

    آریایی ها از دیر باز مظاهر طبیعت را ستایش می کردند و پرستش و احترام به آب ، آتش ، باد و خاک در میان آریایی ها متداول بوده و به نور و تاریکی و تاثیرات آن در حیات اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی انسان پی برده و نیکی و بدی را در ارتباط با دو نیروی بالا می دانستند . البته در آغاز برای دفع نیروهای آسیب رسان و بیماری زا و بی اثر کردن آنها دانه های فروزه و مهره های گوناگون از شاخ جانوران و گوش ماهی به گردن خود می آویختند و یا بصورت دستبند مورد استفاده قرار می دادند . آنان اعتقاد داشتند این مهرها بصورت طلسم از توانایی ارواح و نیروهای آسیب رسان در زندگی انسان و جانوران و کشتزارها و مراتع می کاهند که نمونه ای از این اشیاﺀ در ناحیه ی فارس یافت شده است . علاوه بر این در قبرهای انسانها زینت آلات و حتی اشیاﺀ و ابزارهای زندگی و جنگی و شکار بدست آمده است که بیانگر اعتقاد آریایی ها به زندگی بعد از مرگ است .
    آریایی های باستان خورشید و ماه را به عنوان معبود خود ستایش نمی کردند ولی تاثیرات آنها را در زندگی خود به ویژه در امر کشاورزی و دامپروری حیات خود موثر می دانستند . آریایی ها برای بدست آوردن محصول خوب کشاورزی و افزودن دام های خود به توانایی عناصر فوق معتقد بودند و بر این باور بودند که تابش خورشید و بارش باران آفات و بیماری های دامها و انسانها را دور می کند .
    آریایی ها نیز مانند بسیاری از ملل کهن به ارواح و نیروهای زیان آور و سودمند باور داشتند و معتقد بودند که گنج ها و ذخایر طبیعت ، نعمتها ، محصولات خوب و تندرستی و شادی و مانند آن را نیروهای خیر و خوب به آدمی ارزانی می دارند . که از جمله این نعمتها می توان به باران و روشنایی اشاره کرد . آنان همچنین به پیکار میان نیروهای خوب و بد اعتقاد داشتند که به عنوان مثال می توان به تیرگی شب ( تاریکی ، ظلمت ) ، زمستان ، خشک سالی ، قحطی ، بیماری ها و سایر آفات را از جانب نیروهای بد و زیانکار و پیروزی نیروهای زیانکار بر نیروهای خوب و خیر می دانستند . آنان نیروهای سودمند را دوست داشته و آنان را مورد پرستش و احترم قرار می دادند و نیروهای زیانکار را دشمن خود می دانستند و برای در امان ماندن از آنان به ورد و افسانه ها متوّسل می شدند . که بعد ها با تکامل آنان بصورت جادوگری در آمد . پرستش میترا خدای آفتاب عهد باستان بی تردید متعلق به این مقطح زمانی توسط آریایی ها است .

    آریایی ها اماکن مقدس خود را برای عبادت و بزرگداشت خدایان در بلندی ها و یا کوه ها و کشتزارها و حتی مناطق مسطح انتخاب می کردند .
    انجام مراسم قربانی و عبادت به سرپرستی و راهنمایی روحانیون انجام می گرفت . آراﺀ الهی و اداره ی جامعه بر اساس عقل و عدل و توجه به وظایف دینی تنها از سوی این روحانیون امکان پذیر بود . آنان طبقه آگاه و مسلط و پرنفوذ در جامعه بودند .
    دین اقوام هند و ژرمن دین ساده و ابتدایی نبوده و دارای ضوابط و قوانین دقیق و حساس بوده و می توانسته به جزیی ترین مساﺌل خانوادگی ف اجتماعی و فرهنگی جامعه بپردازد .
    مذهب آریایی های ایرانی و هندی مدت ها یکی بود زیرا آنان مدّت به یک زبان واحد سخن گفته و با هم زندگی می کردند . پس از جدایی آریایی ها از جمله شاخه ایرانی و هندی که این جدایی سده ها پس از زندگی مشترک آنان به طول انجامید و جدایی مذهب نیز در بین آنان به وقوع پیوست .

    میترا از خدایان آریایی پیش از آغاز جنبش آنها یعنی پیش از آمدن به هند و ایران است . البته میترا از دیر باز دارای پیروان زیادی در طول تاریخ بوده و با مسیحیت هم رقابت می کرد و نفوذ میترا در تعالیم ادیان دیگر ایرانی و غیر ایرانی ، اصلی اجتناب ناپذیر بوده است .
    یکی دیگر از الهه ها ( آناهیتا ) الهه باروری و نعمت و باران است که از دیر باز در ایران پرستش شده و منشاﺀ در فرهنگ آریایی ها ی هندی دارد و از آنجا به ایران آمده ولی هندیان خود او را به فراموشی سپرده اند که ستاره ناهید از نشانه های آن است .
    البته زمان کاسته شدن از شمار ارباب انواع مورد پرستش آریایی های ایرانی ، زودتر از آریایی های هندی باید دانست آریایی های که تازه به فلات ایران وارد شدند از نظر تمدن در درجه ی پایین تری از بابلیان ، آشوریان و سومریان که فرهنگ و تمدن پیشرفته تری داشتند برخوردار بودند . البته مدت ها بعد آریایی های ایرانی بسیاری از تمدن این اقوام را در قیاس با خودشان به شکل پیشرفته تری تقلید کرده و به تمدن پیشرفته تری نسبت به این اقوام دست یافتند.
    خانواده :
    ایرانیان از بستن پیوندهای زناشویی با غیر آریاییها جدا خوداری می کردند . و تنها رفت و آمد گاه و بیگاه آنها به سرزمینهای دیگر باعث لغو این عادت می شد و با مردمان غیر آریایی ازدواج می کردند .

    خانواده به عنوان بزرگترین رکن جامعه آریایی بصورت پدرسالاری بود و زن نیز به عنوان عنصری بسیار ارزشمند و مٶثر پس از شوهر خود ستوده می شد . در فرهنگ اخلاق آریایی ها به پدر یا بزرگ خانه ( کتک خودتای ) یا ( کد خدا ) یعنی رﺌیس خانه و به همسر او ( کتک بانوگ ) یا ( کد بانو ) یعنی بانوی خانه گفته می شد . و اختیارات کدبانو نه تنها محدود نبوده بلکه اگر شوهری بنا به دلایلی همسری دیگر اختیار می کرد نه تنها از اختیارات او کاسته نمی شد بلکه به عنوان ( پتخشازن ) یا پادشاه زن و به مفهوم زن اصلی و صاحب اختیار می یافت و به همسر جدید شوهرش ( چکر زن ) یا ( چاکر زن ) که تحت فرمان ( کد بانو ) یا زن اصلی انجام وظیفه می کرد گفته می شد . ولی در مجموع با مقایسه فرهنگ و نظام جامعه آریایی نسبت به خانواده در مقایسه با اقوام و ملل دیگر به این نتیجه دست پیدا می کنیم که مقام زن در نزد آریایی های ایرانی بیشتر ارج می نهاده اند تا در میان مردمان ملل دیگر . در جامعه آریایی فرزندان فرمانبردار به قید و شرط پدران خود بودند و البته پدر به عنوان رﺌیس خانواده مقام قاضی یا داور را در خانه داشت و اجرا کننده آداب و رسوم و آیین های دینی در خانه بود و آنرا به فرزندان خود نیز با دقت می آموخت و از وظایف پدر خانواده می توان به تامین امنّیت و معاش افراد خانواده و حفظ آتش که از عناصر سودمند و لازم در خانه بود را بر عهده داشت .
    آریایی های باستان به آتش اعتقاد داشتند . و پدر خانواده مسٮٶلیت اجاق و طبعاً روشن نگه داشتن آتش را بر عهده داشت . البته اجاق در خانه جایگاه مشخصی داشت .

    اصولاً سرپرستان خانواده مراسم قربانی را نیز در راه انواع ارباب بر عهده داشت .
    خاموش شدن آتش در خانه به معنای ( کور شدن اجاق ) بود و فراتر از آن به خانواده هایی گفته می شد که از نعمت فرزند محروم بودند و بقای نسل و ادامه وجود خاندان در آنها وجود نداشت .
    زبان :
    در مقطع زمانی زبان آریایی ها متفاوت بوده و شاخه ایرانی و هندی آریایی به زبانهای گوناگون سخن می گفتند ولی حدود 2400 سال پیش از میلاد زبان اقوام آریایی زبان واحدی بوده است .

    گیرشمن باستان شناس بر این باور است که توجه به زبانشناسی و پیوندهای زبانشناسی میان زبان و گویش های ایتالیایی ، سلتی ، هند و ایرانی وجود دارد که حکایت از مشترکات نژادی و خویشاوندی قومی این مردمان دارد و اروپاﺌیان هم مانند ایرانیان ( آریایی های قدیم ) به شبانی و دامپروری مشغول بودند و در فنون رزمی و شیوه های جنگی نیز مشترکات زیادی داشتند که در میان آنها مانند سکاها و اشکانیان ( پارتیان ) رسته سواره نظام وجود داشته و نهایتاً مقابر کشف شده در اروپا همانند مقابر ایرانیان باستان شناسایی شده اند .

    آریایی ها ( ایرانی و هندی ) دارای ساختار یکسان نبوده و شیوه ی معیشت آنها با یکدیگر متفاوت بوده است ولی ساختار زبان در ادبیات ایران و هند بطور روشن در آثار دینی آنان قابل شناسایی است . البته ایرانیان با فرهنگ و اقوام و ساکنان تمدنهای بین النهرین و یونانیان در ارتباط بودند که در مورد هندیان این چنین نیست .
    البته گویش های ایرانی هر کدام به تنهایی و به تدریج صورتهای دگرگون شده ای پیدا کردند .
    قوم شناسان و زبانشناسان ، ساکنان شمال اروپا و اسکاندیناوی ، آلمانی ها و در بخش دیگر اروپا روسی ها و یونانیان را ملل برادر با آریایی ها می دانند .
    می توانیم نتیجه بگیریم که آریایی ها هم از نظر زبان ( زبانشناسی ) و سیستم خدایان و دیانت به هم نزدیک و خویشاوند و از یک تبار هستند .
    منبع : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    Last edited by Demon King; 23-10-2013 at 18:24.

  4. 4 کاربر از Demon King بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #3
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Dec 2009
    پست ها
    3,485

    پيش فرض

    دوست عزیز منبع پستهاتون رو بنویسید...ممنون.

  6. 7 کاربر از Arash4484 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #4
    کاربر فعال تاریخ، سبک زندگی و ادبیات Demon King's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2013
    محل سكونت
    Dreams
    پست ها
    2,279

    پيش فرض

    دوست عزیز منبع پستهاتون رو بنویسید...ممنون.
    ببخشید حواسم نبود حتما مینویسم...

  8. 5 کاربر از Demon King بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #5
    کاربر فعال تاریخ، سبک زندگی و ادبیات Demon King's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2013
    محل سكونت
    Dreams
    پست ها
    2,279

    پيش فرض

    مادها
    تاريخچه ماد
    مادها قومي ايراني از تبار آريايي بودند كه قسمت اصلي سرزمين آنها شامل جنوب آذربايجان و قسمتهاي ديگري در زاگرس وپايتخت آنها هگمتانه بود.اولين اطلاعات درباره آنها به سالنامه هاي آشوري شلمسر سوم در سال 836 پ م باز مي گردد.آنها از سده هشتم پيش از ميلاد تا ظهور سلسله هخامنشي بر فلات ايران و فراسوي آن حكومت كردند.سكاها به دست كياكسار شكست خوردند. او با آشور به جنگ پرداخت و براي مقابله با آنان با بابل هم پيمان شد. پس از اينكه آنها آشور را شكست دادند بخت النصر حاكم بابلي كه با نواده كياكسار عروسي كرده بود از ترس حملات مادها به سرزمينش در مرزهاي شمالي سرزمين خود استحكامات نظامي فراواني برپا كرد.نهايتا ماد توسط هخامنشيان از بين رفت



    شش قوم تشكيل دهنده اتحاد ماد عبارتند از: بوسيان،ستروخاتيان،بوديان، آريزانتيان،مغهاوپارتاكاني ان
    در سال 728 پ م دياكو نخستين پادشاه ماد سلسله ماد را بنياد نهاد كه نخستين شاهنشاهي آريايي تبار ايران بود
    در سال 614 پ م دولت ماد در حمايت از بابل به آشور حمله كرد و حكومت آشور را منقرض كرد . پس از آن كشور ليديه را فتح كردند


    از بعد سياسي عمده ترين عامل پيدا يش اتحاديه ماد ، سپس دولت وبالاخره تشكيل پادشاهي آنها را مي توان در تجاوزگريهاي آشوريان به سرزمين آنها دانست. مادها براي احراز آزادي مبارزه را آغاز كردند و نه تنها خود را از زير يوغ حملات آشور رهانيدند بلكه دولت آشور را نيز منقرض كردند
    از نظر فرهنگي دوران مادي را ميتوان حاصل تكامل فرهنگي دانست كه از هزاره سوم پيش از ميلاد در جاي جاي فلات ايران رشد كرده بود و سرانجام به صورت پيام مشترك در آمد .خانواده مادي بر اساس پدر سالاري و چند همسري اداره ميشد و آنها با طلا مفرغ و الكترون آشنا بودند. خانه هاي مردم به صورت يك طبقه با زواياي قايمه بود كه ايواني در جلوي خانه ايجاد شده بود. تا زماني كه ماد به آشور خراج ميداد مهمترين خراجش شامل اسبهاي نژاد نسا ميشد.آنها به اسب اهميت زيادي ميدادند



    شاهان ماد
    دياكو
    دياكو در سال 728 پ م به شاهي رسيد و شهر هگمتانه را پايتخت خويش قرار داد او 53 سال پادشاهي كرد. از 708 پ م تا 655 پ م . نام شهر امدانه=همدان پيش از اين در كتيبه هاي تيگلات پلسر اول آمده است. دياكو اين شهر را رونق بخشيد. تنها خطري كه در اين زمان دياكو را تهديد ميكرد حملات پراكنده آشوريها به الليپي= كرمانشاه بود و بقيه نقاط مملكت او در آرامش بسر ميبرد. او خراجش را به موقع ميپرداخت و در گيري آشور و بابل و ايلام ديگر مجالي براي آشوريها براي حمله به ماد نوپا نميگذاشت
    فرورتيش
    فرورتيش پسر دياكو، در سال 675 پ م به سلطنت رسيد. او قباييل زيادي را كه درحدود ري ، اصفهان ، آذربايجان كرمانشاه ، كردستان و همدان بودند، به اطاعت در آورد .پس از 22 سال سلطنت ، در جنگ با آشور كشته شد.درزمان پادشاهي او مادها بر سرزمين پارس مسلط شدند. دليل شكست فرورتيش از آشوريها اين بود كه سپاه ماد را روستاييان نا آزموده تشكيل ميدادند ولي سپاهيان آشور در جنگ با بابليها يه خوبي تجربه نظامي داشتند و از جنگ افزارهاي بزرگ استفاده ميكردند . فرورتيش از فتح موفق سرزمين پارس به نيروي نظامي خود مغرور شده بود و همين باعث حمله به آشور شد ولي آشوربانيپال با موفقيت جلوي هجوم آنان را گرفت
    خشتر يته
    خشتريته از سال 653 پ م رهبري ماد را در دست گرفت و با ماناييها و سكاها بر ضدآشوريها متحد شد. او در سال 625 پ م درگذشت
    هووخشتره-كياكسار
    هوخشتره پسر خشتريته بود و در سال 625 پ م به حكومت رسيد . او به ارتش ماد قدرت بخشيد و با شاه بابل متحد شد.دخترش را به همسري پسر نبوپلسر پادشاه بابل در آورد.امتيس ،دختر هووخشتره كه از پاي كوه الوند به جلگه هاي كم ارتفاع بين النهرين رفته بود ، دچار افسردگي شد.پادشاه بابل دستور ساخت باغهاي معلق بابل را داد كه به صورت كوهي مصنوعي بود تا براي امتيس حكم كوهساران را داشته باشد.هووخشتره و نبوپلسر پس از دو سال جنگ در سال 612 پ م موفق به فتح شهرهاي آشور و نينوا شدند ودولت آشور به نابودي كشيده شد.بر اساس لوحهاي بازمانده از بنوپلسر حاكم بابل كل شهر نينوا با خاك يكسان شد و همه شهرهايي كه به آشوريها كمك كرده بودند نيز به اين سرنوشت دچار شدند. ساراكس حاكم آشور خود و خانواده اش را در خرمني از آتش سوزاند تا به دست دشمنان نيافتند. البته هوخشتره پيش از اين به نينوا حمله كرده بود و شهر را محاصره كرده بود ولي چون سكاها به آذربايجان و كردستان حمله كرده بودند مجبور شده بود نينوا را ترك كند. او در شمال درياچه اروميه از سكاها شكست خورد و آنها 28 سال بر آذربايجان مسلط شدند تا آنكه هوخشتره به نيرنگي سران سكاها را در مهماني در حالت مستي به قتل رساند و از شر آنها راحت شد. پس از آن مادها و بابليها با كمك هم توانستند بر نينوا پيروز شوند. هوخشتره پس از فتح آشور به كشور گشايي ادامه داد تا به مرز ليدي رسيد و متوقف شد. شش ماه دو دولت ماد و ليدي جنگيدند تا آنكه در سال 585 پ م كسوفي باعث وقفه در جنگ و سرانجام عقد قرارداد صلح شد. رود هاليس مرز دو كشور قرار داده شد .يك سال بعد شاه ماد درگذشت
    ايشتوويگ - آستياگ
    ايشتوويگو در سال 585 پ م به پادشاهي رسيد و در سال 550 پ م از كورش بزرگ شكست خورد و دولت ماد تبديل به دولت هخامنشي شد. وي پسر هووخشتره بود. او با آرينيس خواهر قارون، شاه ليديه ازدواج كرد . كورش هخامنشي دختر زاد
    ايشتوويگو يعني نوه او بود .ظاهرا شاه ماد ميخواست از قدرت نا محدود اشراف بكاهد و اين عمل او باعث شد تا گارپاگا فرمانده ارتشش مخفيانه با كورش دوم (همان كورش بزرگ هخامنشي) هم پيمان شود و در حمله پارسها به ماد سپاهيان ماد به سمت پارسها پيوستند و ايشتويگو شكست خورد و تسليم كورش شد



  10. 3 کاربر از Demon King بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #6
    کاربر فعال تاریخ، سبک زندگی و ادبیات Demon King's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2013
    محل سكونت
    Dreams
    پست ها
    2,279

    پيش فرض

    چند تن از بزرگانی که بر یکی بودن ذوالقرنین قرآن و مسیح عهد عتیق با کورش هخامنشی گواهی داده‌اند، عبارتند از:

    1-مولانا ابوالكلام آزاد، مفسر بزرگ قرآن و وزیر فرهنگ هند در زمان گاندی در تفسیرالبیان،
    2- ترجمه تفسیر سوره کهف از باستانی پاریزی
    3-علامه طباطبایی در تفسیر المیزان،
    4-آیت‌الله العظمی ناصر مكارم شیرازی و ده نفر از مفسران بزرگ قرآن در تفسیر نمونه (مانند قرائتی، امامی، آشتیانی، حسنی، شجاعی، عبدالهی و محمدی)،
    5- تابنده گنابادی در کتاب سه داستان عرفانی از قرآن،
    6- آیت الله میر محمد کریم علوی در تفسیر کشف الحقایق (با ترجمه عبدالمجید صادق نوبری )،
    7- حجت الاسلام سید نورالدین ابطحی در کتاب ایرانیان در قرآن و روایات،
    8- دکتر علی شریعتی در کتاب بازشناسی هویت ایرانی اسلامی،
    9-صدر بلاغی در قصص قرآن،
    10-جلال رفیع در کتاب بهشت شداد،
    11-دکتر فاروق صفی زاده در کتاب از کورش هخامنشی تا محمد خاتمی،
    12- منوچهر خدایار در کتاب کورش در ادیان آسیای غربی،
    13- قاسم آذینی فر در کتاب کورش پیام آور بزرگ،
    14- دکتر فریدون بدره ای در کتاب کورش در قرآن و عهد عتیق،
    15- محمد کاظم توانگر زمین در کتاب ذوالقرنین و کورش،
    16- آیت الله سید محمد فقیه استاد اخلاق، حافظ کل قرآن و نماینده مجلس خبرگان دوم،
    17- استاد محیط طباطبایی،
    18- حجه الاسلام شهید هاشمی نژاد،
    19- سر احمدخان بنیان‌گذار دانشگاه اسلامی علیگر هند،



    منشور حقوق بشر کوروش هخامنشی که در موزه بزرگ بریتانیا نگهداری می شود

    منشور حقوق بشر کوروش هخامنشی در قرن نوزدهم و حدود 130 سال پیش در میان رودان کشف و سپس به موزه ملی بریتانیا منتقل شد... این منشور كه با نام استوانه‌ كوروش نيز شناخته مي‌شود، از جنس سفال است و در سال 539 پيش از ميلاد ساخته شده است.
    دورتادور اين استوانه سفالين كه 23 سانتي‌ متر طول و 11 سانتي‌ متر عرض دارد، در حدود چهل خط به زبان ميخي بابلي، فرمان‌هاي كوروش حك شده است. منشور كوروش به ‌عنوان نخستين منشور حقوق بشر شناخته مي‌شود و در سال 1971 ميلادي، سازمان ملل آن را به شش زبان رسمي منتشر كرد.

    بدلي از اين منشور نيز در مقر سازمان ملل متحد در شهر نيويورك نگهداري مي‌شود.


    در پایان، امید است که بازگشت منشور کوروش بزرگ به ایران و نمایش عمومی آن بهانه ای باشد، برای آشتی افکار عمومی و رسانه های گروهی کشور با میراث فرهنگی تاریخی ایران زمین و بابی باشد برای نگاهی مثبت و به مفاخر گذشته ما. تأیید قرآن مجید بر شخصیت تاریخی کوروش کبیر نیز می تواند یکی از دلایل اثبات این نکته باشد که برای حفظ و بقای هویت ملی ملت ایران زمین تاریخ پیش از اسلام ایران و تاریخ پس از اسلام ایران، نه نافی یکدیگر؛ بلکه هر دو لازم و ملزوم هم و از یکدیگر جدا ناپذیرند.



    سنگ نگاره یادمان کوروش کبیر، نه در ایران بلکه در میدان مرکزی المپیای شهر سیدنی استرالیا!

    منبع :
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


  12. 3 کاربر از Demon King بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #7
    Banned
    تاريخ عضويت
    Sep 2013
    محل سكونت
    اصفهان
    پست ها
    26

    پيش فرض

    هخامنشیان
    هخامنشيان در ابتدا شاه بومي پارس و انشان بودند. كورش دوم هخامنشي معروف به كورش كبير بر دولت ماد مسلط شد و سپس ليدي و بابل را فتح كرد و امپراتوري هخامنشي را تاسيس كرد. در واقع اين امپراتوري تداوم زندگي دولت ماد بود زيرا هخامنشيان و مادها از يك خانواده و فرهنگ بودند . آنها دويست و بيست سال بر بخش بزرگي از دنياي آن زمان حكمراني كردند كه از رود سند تا دانوب و از آسياي ميانه تا آفريقا گسترده بود. سر انجام با شكستي كه از اسكندر مقدوني خوردند امپراتوري آنها متلاشي شد





    هخامنشيان كه بودند



    معماري هخامنشي

    بارزترين هنر هخامنشي همانا معماري آن است .كاخها و آرامگاههاي هخامنشي پس از گذشت بيست و پنج قرن همچنان استوار و زيبا هستند.پاسارگاد،هگمتانه،شو ،تخت جمشيد،بابل وگورهاي شاهي نمونه هايي ازمعماري هخامنشي هستند. ستونهاي بلند سنگي استوار حجاريهاي زيبا با نقوشي حاكي از دوستي- بدون خونريزي مانند گذشتگان آنها-وساختمانهاي بلند آثاري از هنر معماري هخامنشي هستند .آنان بر تمامي همسايگان و كشورهاي زير سلطه خود تاثير گذاشتند و نمي توان هنر معماري دوران باستان را بدون

    در نظر گرفتن هنر هخامنشي بررسي كرد. به سبب گستردگي كشور هخامنشيان هنرمندان برتر نيمي از جهان باستان در خدمت آنان بودند و آنان با مديريت درست بر آنها توانسته اند از خود يادگارهايي به جاي گذارند كه هنوز جزو شاهكارهاي معماري به شمار مي آيند




    Last edited by vauled guardian; 24-10-2013 at 13:28.

  14. 3 کاربر از vauled guardian بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  15. #8
    کاربر فعال تاریخ، سبک زندگی و ادبیات Demon King's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2013
    محل سكونت
    Dreams
    پست ها
    2,279

    پيش فرض

    خلاصه حمله اسکندر به ایران در زمان پادشاهی داریوش سوم باگواس خواجه پس از کشتن ارشک ، چنین صلاح دید که فردی را به شاهی برگزیند که هم از خاندان هخامنشی باشد و هم فردی دور از دربار بوده باشد ، تا بتواند خودش زمام امور را در دست داشته باشد . کشتاری هم که توسط او در خاندان هخامنشی شده بود دیگر کسی را بر جای نگذاشته بود که سزاوار پادشاهی باشد . از اینرو داریوش را که از شاخه فرعی خاندان هخامنشی بود ، به قدرزت رسانید ، اما مدتی بعد داریوش حاضر به تمکین از باگواس خواجه نشد ، باگواس که انتخاب خود را اشتباه می دید درصدد بر آمد تا داریوش را نیز به قتل برساند . اما داریوش از قصد او آگاه شد و باگواس را به نزد خود خوانده ، دستور داد تا در حضور ام زهری را که تهیه کرده بودند بنوشد . باگواس نیز به ناچار چنین کرد و درگذشت . در آغاز سلطنت داریوش سوم شورشی در سال 334 قبل از میلاد به وقوع پیوست که داریوش آنرا سرکوب نمود . اسکندر مقدونی در سال 335 قبل از میلاد پس از درگذشت پدرش – فیلیپ دوم – جانشین او گشت و بدون هیچ تردیدی توانست یونان را مجبور کند او را سپهسالار کل یونان بشناسند ، داریوش بعد از درگذشت فیلیپ خیالش از بابت مقدونیه راحت شده بود ، اما چندی نگذشت که با آگاهی از فتوحات اسکندر ، داریوش به فکر جنگ افتاد ، اما هنوز تشویشی را در خود احساس نمی کرد . تشویش ضروریی که اگر در وجودش پیدا می شد ، قطعا" می توانست سرنوشت خودش و ایران را به گونه ای دیگر رغم بزند . در بهار 334 قبل از میلاد اسکندر بدون هیچگونه ممانعتی از جانب ایرانیان از تنگه داردانل گذشت و وارد آسیای صغیر شد . در اولین جنگ به نام گرانیک ، در سال 334 قبل از میلاد سپاه ایران با 20000 سواره نظام و 20000 پیاده نظام اجیر یونانی در برابر سپاه اسکندر با 35000 سپاهی قرارگرفت ، ایرانیان از غایت غرور حاضر نشدند که سواره نظام را به کار گیرند ، اما اسکندر از تمام توان خود استفاده نمود ، در ابتدا به مدد تیر انداران ایرانی پیشرفت با ایرانیان بود اما با یاری سواره نظام سنگین اسلحه وضع فرق کرد . اسکندر توانست مهرداد – داماد شاه – را بکشد ، سرانجام قلب قشون ایران شکافته شد ، و سواره نظام پارس شکست خورد و گریخت . پس از این جنگ داریوش سوم تصمیم گرفت فرماندهی سپاه را شخصا" به عهده گیرد ، پس بابل را لشگرگاه خود قرارداد ، و سپاهی 300 تا 500 هزار نفره ترتیب داد ، سپس با شکوه و جلال بسیار ، در حالیکه زنان ، خدمه ، گنجها و سپاهیانش به طرز پر طمطراقی با او بودند ، از فرات گذشت ، اما درخشندگی سپاه اسکندر تنها از آهن بود ، نه از طلا و نقره . سرانجام جنگ در دشت مجاور شهر ایسّوس از نواحی کلیکیه درگرفت که به جنگ ایسّوس مشهور گشت ، اسکندر پس از نطقی آتشین به قلب لشکر ایران همه برد و سپس به سوی گردنه شاه تاخت و اگر ایرانیان به زحمت مانع رسیدن وی به گرئنه شاه شدند ، اما در همان هنگام اسبان گردونه شاه رم کرده و داریوش متوحش بر زمین افتاد ، لیک بیدرنگ بر اسبی نشسته ، بگریخت . سپاهیان نیز با دیدن فرارشاه ، بگریختند و سپاه اسکندر پیروز شد .و حرم شاه به دست اسکندر افتاد و تمامی بستگان شاه اسیر اسکندر شدند . داریوش در نامه ای خطاب به اسکندر حاضر شد دخترش را به همسرس اسکندر درآورد و جهیزیه دخترش را نیز ممالک غربی ایران تا رود داردانل قراردهد به علاوه تا 1000 تالان برای باز خرید خویشانش – که اسیر اسکندر بودند - بپردارید ، اما اسکندر در پاسخ به سفرای داریوش گفت که تمام خزانه و ممالک داریوش از آن اسکندر است و اگر دخترش را هم بخواهد خواهد گرفت .بدینگونه اسکندر تنها راه چاره برای داریوش را تسلیم و یا جنگ قرارداد. اخرین نبرد به نام گوگمل در سال 331 قبل از میلاد رخ داد . با دراوایل جنگ به لطف ارابه های داس دار کار به نفع ایرانیان بود اما اینبار نیز اسکندر به قلب سپاه ایران زد و با نیزه گردونه شاه را هدف گرفت ، گردونه سرنگون شد ، و سپاهیان پنداشتند داریوش کشته شده اما داریوش به زحمت مجددا" در گردونه نشست ، اما بجای جنگ راه فرار را در پیش گرفت ، او عازم سفری بی بازگشت به ماد شد ، درست در همین لحظه سلطنت هخامنشی به پایان رسید ، وگرنه مرگ داریوش در اندکی بعد ، تنها در حد پدید آوردن یک صحنه درآماتیک بود وبس . پس از اسکندر رو به سوی پارس نمود و تخت جمشید و گنجینه های عظیم شاهی را تصاحب نمود ، سپاهیان اسکندر نیز به درون شهر پارسه ریخته و شروع به غارت و تجاوز و کشتار نمودند ، بسیاری از اهالی شهر با دیدن آن شهر دست به خودکشی زدند و خانه های خود را سوزاندند ، گفته می شود در جشنی که بعدا" مقدونی ها برگزار کردند یکی از زنان بدکاره آتنی به نام تائیس ، اسکندر را در حال مستی وادار کرد تا کاخ تخت جمشید را به آتش بکشد ، خواه بدینگونه بود خواه اسکندر عمدا" دست به اینکار زد ، تخت جمشید دیگر کمر راست نکرد ، اما ویرانه های آن همچنان باقی است تا برای برخی مایه عبرت گردد و برای برخی دیگر ، دریغ . اسکندر در سال330 قبل از میلاد برای به چنگ آوردن داریوش به سوی همدان رفت ، سرداران خائن داریوش که از امدن اسکندر خبر دار شدند ، در هراس افتاده ، زخمهای مهلکی به زدند ، او را در حالت احتضار رها ساخته و گریختند ، اسکندر در آخرین لحظات حیات داریوش سوم در حوالی دامغان به بالین او رسید . و بدینشکل سلسله هخامنشی با مرگ داریوش سوم به پایان رسید


    منبع : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

  16. 2 کاربر از Demon King بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  17. #9
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Dec 2009
    پست ها
    3,485

    پيش فرض

    دوستان ممنون که منابع رو ذکر میکنید ولی لینک منبع بهتره غیرفعال باشه..(به جهت اینکه با تبلیغات اشتباه گرفته نشه و همپوشانی قوانین 4و22و23 )

    چطور لینک رو غیر فعال میکنیم ...با استفاده از گزینه Unlink قرار دادن درکد از طریق ادیتور یا حذف [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ، یا ذکر عنوان منبع

    مثال:
    منبع:aryan-generation.blogfa.com/post-1.aspx

    یا:
    منبع:
    کد:
    برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
    یا:
    منبع: وبلاگ نسل آریایی

    نمونه یک منبع گذاری صحیح رو در این این تاپیک میتونید ببینید: [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

  18. 7 کاربر از Arash4484 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  19. #10
    کاربر فعال انجمن موضوعات علمی Saeed Dz's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2011
    محل سكونت
    ______
    پست ها
    1,855

    پيش فرض

    البته دوستان که ذکر کردن معماری هخامنشیان باید بگم در اون دوره همچین موضوعی نمیشه گفت وجود داشته. معماری که در بناهای هخامنشی میبینیم تلفیقی از معماری و هنر مصری، شوشی و ... هستش. تنها تفاوت بارزی که دیده میشه اینکه در ستون ها و اشکال و پیکره های هخامنشی برعکس هنر معماری یونانی و رومی که تراش ها خشن هستش، اینجا تراش ها بدون برجستگی خشن هست.
    در معماری غربی تراش ها به شکل > اما در معماری ایرانی تراش ها به شکل ) هستش یعنی زاویه خشنی نداره و زحمت و ظرافت خاصی برای ایجادش لازمه.

  20. 4 کاربر از Saeed Dz بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •