یادش بخیر ( دفتر شعر بهار )
روزگار کهنه ام یادش بخیر / آنهمه شور و شرر یادش بخیر
طـفل بـودم بر لـب فریاد ها / آن سـکوت ذهن ها یادش بخیر
چرخ می چرخید آرام و صبور / آن معلق ها شدن یادش بخیر
از تمام شهر و ناهنجارها / لی لی عصرانه ام یادش بخیر
می تراویدم ز باران و ز برف / آسمان آبی ام یادش بخیر
از تمنای یخی اندر بهشت / آن دعاهای سحر یادش بخیر
اندکی بودم ولی بی منتها / بیدل از جرم و ریا یادش بخیر
من نمیدانم چه شد حالا کجاست / خنده ی مستانه ام یادش بخیر
هرچه عمرم رفت گویی دل برفت / پاکی و صدق و صفا یادش بخیر
روزگارم رفت قد افراشتم / آن نهال کودکی یادش بخیر
سحر کرد