تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 5 از 35 اولاول 12345678915 ... آخرآخر
نمايش نتايج 41 به 50 از 344

نام تاپيک: شل سیلوراستاین

  1. #41
    داره خودمونی میشه sahel12's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2007
    پست ها
    23

    پيش فرض

    دختر عموی شیطان:

    لباس هاشو گذاشت
    تو ماشين رختشويي
    فكر كرد خودش هم بره اون تو
    يه حموم مجاني بكنه.
    الان داره دور مي گرده، دور مي گرده
    شلپ شلوپ، شلپ شلوپ
    مثل اينكه تميز شده
    اما زياد سرحال نيست.
    --------------------------------------------

    سگ کریسمس:

    امروز اولين روز نگهباني ام است
    امشب شب كريسمس است
    بچه ها بالا گرم خوابند
    من درخت كاج و جورابها را نگهباني مي كنم.
    چي بود؟ صداي پا رو پشت بام؟
    شايد سگه شايد گربه است.
    اين كيه از جا بخاري مي آيد تو
    يك دزد با ريش سفيد
    و يك كيسه پشتش برا دزدي؟
    پارس مي كنم، خرخر مي كنم، دنبالش مي دوم، پاچه اش را مي گيرم،
    مي پرد هوا، بر مي گردد مي نشيند رو سورتمه اش
    اسبهاي نجيبِ سورتمه اش را مي ترسانم و آنها مثل باد مي دوند
    همه شان را حسابي ترسانده ام.
    حالا ديگر خانه ساكت و آرام
    جوراب ها همه سالم
    بچه ها چقدر خوشحال مي شوند فردا صبح
    وقتي از خواب بلند شوند و ببينند
    درخت و جوراب ها سالم هستند.

  2. #42
    حـــــرفـه ای karin's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    Far away from here
    پست ها
    3,028

    پيش فرض عاشق شدن

    از وقتی که عاشق شدم
    فرصت بیشتری پیدا کردم برای این که پرواز کنم
    فرصت بیشتری برای این که پرواز کنم و بعد زمین بخورم
    و این عالی است
    هر کسی شانس پرواز کردن و به زمین خوردن را ندارد
    تو این شانس رو به من بخشیدی
    متشکرم

  3. #43
    حـــــرفـه ای karin's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    Far away from here
    پست ها
    3,028

    پيش فرض من نبودم

    من نبودم
    کسی که در خانه ات را کوبید
    من نبودم
    کسی که به تو سلام داد
    من نبودم
    کسی که سالها عاشق تو بود
    و هر کجا که می رفتی
    دنبالت می کرد
    دروغ گفتم
    من بودم!.
    من همان بودم که تو هیچ وقت نخواستی ببینی.
    با این حال
    آری!من بودم که عاشق تو بودم
    هنوز هم عاشقت هستم
    حالا این را با صدای بلند فریاد می زنم
    و تو گریه می کنی و می گویی
    "چرا این را زودتر نگفتی؟!"

  4. #44
    حـــــرفـه ای karin's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    Far away from here
    پست ها
    3,028

    پيش فرض آواز ماندن

    دست از كار كشيدم، براي اينكه ديگر كاري نداشتم
    وفكر كردم زمان كوتاهي در آن دور و بر پرسه بزنم
    گفته بودم كه مثل باد غربي مي وزم و مي روم
    و هيچ كس نمي تواند مسير زندگيم را تغيير دهد
    براي اينكه در گذشته هيچ وقت براي ماندن آواز نخوانده ام
    هزار بار شايد هم بيشتر ترانه هاي غمگين و آوازهاي خداحافظي خوانده ام
    و شايد عجيب به نظر مي رسد
    كه به سمت در نمي روم
    آخر هيچ وقت براي ماندن آواز نخوانده ام
    هيچ وقت فكر نكرده ام كه اين همه مدت در يك جا بند شوم
    براي اين كه هيچ وقت براي ماندن آوار نخوانده ام
    وقتي كه همه حرفهايم را بزنم مي روم
    اما با تو كه باشم حرفهايم تمامي ندارد
    وقتي كه به فكر فرو مي روم و در راههاي پر پيچ و خم پرسه مي زنم
    ميل رفتن ندارم
    شايد عجيب به نظر ميرسد كه به سمت در نمي روم
    آخر هيچ وقت براي ماندن آواز نخوانده ام

  5. #45
    حـــــرفـه ای karin's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    Far away from here
    پست ها
    3,028

    پيش فرض اولین اعتراف عاشقانه

    اولین بار
    که بخواهم بگویم دوستت دارم خیلی سخت است
    تب می کنم عرق می کنم میلرزم
    جان می دهم هزار بار
    می میرم وزنده می شم پیش چشمهای تو
    تا بگویم دوستت دارم
    اولین بار که بخواهم بگویم دوستت دارم
    خیلی سخت است
    اما آخرین بار آن از همیشه سخت تر است
    و امروز می خواهم برای آخرین بار بگویم دوستت دارم
    و بعد راهم را بگیرم و بروم
    چون تازه فهمیدم
    تو هرگز دوستم نداشتی
    Last edited by karin; 03-04-2007 at 16:28.

  6. این کاربر از karin بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  7. #46
    حـــــرفـه ای karin's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    Far away from here
    پست ها
    3,028

    پيش فرض عصیان زنانه

    بیا عزیزم بیا یک تکه دیگر هیزم در آتش بیانداز
    برایم کمی گوشت و لوبیا بار کن
    بعد سراغ ماشینمان برو ولاستیک آن را عوض کن
    حالاجورابهایم را بشوی
    و لباسهایم را رفو کن
    بعد بیاعزیزم
    بیا کنارم بشین
    و پیپم را پر از توتون کن
    راستی اول پیژامه ام را بیار
    و یک قوری چای دیگر دم کن
    و بعد بگو چرا می خواهی ترکم کنی؟
    چرا می خواهی همه چیز را تمام کنی ؟
    مگر اجازه ندادم روزهای تعطیل ماشینم را بشوئی؟
    و مگر به تو اخطار ندادم که داری چاق می شوی؟
    دیگر بیشتر از این چه می خواهی؟
    چرا نمی فهمی که برای یک مرد این همه یعنی .....عشق؟
    حالا بیا کنارم بنشین
    البته پیش از آن لباسهایم را رفو کن
    پیژامه ام را بیار
    غذایم را بپز و یک قوری دیگر چای دم کن
    وبعد بگو چرا می خواهی ترکم کنی؟
    معنی این عصیان زنانه چیست؟
    لعنت بر هر چه فمنیست.

  8. این کاربر از karin بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  9. #47
    حـــــرفـه ای karin's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    Far away from here
    پست ها
    3,028

    پيش فرض ما همدیگر رو دوست داریم

    من خوشحالم که خودم هستم
    زیرا شبیه تو نیستم
    تو هم خوشحال باش که خودت هستی
    چون اصلا شبیه من نیستی
    برای همین است که می توانیم با هم دوست باشیم
    و چه خوب دوستی دوتا آدم مثل ما
    که اصلا شبیه هم نیستند
    اما همدیگر رو دوست دارند...............

  10. این کاربر از karin بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  11. #48
    حـــــرفـه ای karin's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    Far away from here
    پست ها
    3,028

    پيش فرض پلنگ خوشبخت

    اين پلنگ چه مغرور به نظر مي رسد
    چه كلاهي سرش گذاشته!
    با آن خالهاي تنش ،
    فكر مي كند خيلي قشنگ است،
    حتماً از زندگي اش كاملاً راضي است!
    بيچاره پلنگ!
    نمي داند كه من او را با مدادم روي كاغذ كشيده ام
    و هر وقت بخواهم مي توانم او را پاك كنم ...
    اما واي ...
    قبل از اين كه پاكنم را پيدا كنم،
    حس مي كنم حالم دارد به هم مي خورد ...
    نكند يك نفر هم دارد مرا پاك مي كند!

  12. این کاربر از karin بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  13. #49
    حـــــرفـه ای karin's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    Far away from here
    پست ها
    3,028

    پيش فرض باید می دانستم

    باید می دانستم
    که مادرم کلید یخچال را کجا می گذارد
    اما نمی دانستم
    باید می دانستم
    که پدرم قرصهایش را کجا می گذارد
    اما نمی دانستم
    باید می دانستم
    که وقتی خواهرم گم شد او را کجا پیدا کنم
    اما نمی دانستم
    باید می دانستم
    که قلبم را کجا به چه کسی ببخشم؟
    اما نمی دانستم...
    برای همین در یخچال خانه ما همیشه بسته ماند
    من بزرگ شدم
    پدرم قرصهایش را پیدا نکرد ومرد...
    خواهرم دیگر پیدا نشد
    ومن هرگز
    هرگز
    عاشق نشدم.

  14. #50
    حـــــرفـه ای karin's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    Far away from here
    پست ها
    3,028

    پيش فرض كره مريخ

    در كره مريخ
    لباسها مثل لباس ما هستند
    كفش ها همان بندها همان
    قيافه ها همان، هيكل ها همان
    سرها همان، صورتها همان ...
    اما جايشان
    كمي فرق مي كند.
    Last edited by karin; 06-04-2007 at 11:44.

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •