برای ديدن تو
دست میگيرم فانوس ماه
تلسم را هو ميشكنم
ميگذرم از شب سياه
هما مير افشار
برای ديدن تو
دست میگيرم فانوس ماه
تلسم را هو ميشكنم
ميگذرم از شب سياه
هما مير افشار
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
یک نفر قلب تو را بی سحر و جادو می برد
بی گمان من می شوم بازنده و او می برد
اشک می ریزم و می دانم که چشمان مرا
عاقبت این گریه های بی حد از سو می برد
آنقدر تلخم که هر کس یک نظر میبیندم
ماجرا را راحت از رفتار من بو می برد
من در این فکرم جهان را می شود تغییر داد
عاقبت اما مرا تقدیر از رو می برد
یک نفر از خواب بیدارم کند دارد کسی
با خودش عشق مرا بازو به بازو می برد
الهام ديداريان
کِلیشه می شود ؛
تردیدهای ِ آخر ِ دنیا ... !!
وقتی ...
مُردِگان، به افتخارت کَف می زنند ...!!
- آرزو احمـدی
نمی دانم چرا حیرانی،ای دل ای دل
به مثل بید لرزانی، ای دل ای دل
گمانم تیر عشق خورده به قلبت
کزین رو خون چکانی،ای دل ای دل
شاعر: رووف خاشعی زاده
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
دست شسته ام از تو.
بین من و تو...
هر آنچه بود
تیمور بود
یک پایش می لنگید...
نسيم جعفري
از هر کسی که به هر دلیل با او در ارتباطی بدم می آید
به هر کس بگویی عزیزم , از او لجم می گیرد
حتی وقتی بچه ای را لوس می کنی
حسودی می کنم
و با تمامِ احترامی که قائلم
دلم می خواهد سر به تنِ آل پاچینو نباشد ...
پس تعجب نکنی
اگر همین روزها
بی مقدمه ,
به غاری کوچ کردیم .
شهریار بهروز
من قاليچه بافتهام با
سرخی آتش غروب تو
ديریست قاليچه ريخته زير پای تو
گيرم كه نمیآيی
شاعر: مهدی اشرفی
الف
ب
پ
ت
.
.
.
كلمه اي زاده نخواهد شد ...
الفباي ذهنم را
غسل داده اند!
با آبِ - رويِ - من
دردا و دريغا ، آبروي من ... !!
شاعر: محدثه عديم المثالی (اديب)
گفتم خدايا ما كجا باده كجا
گفتم خدايا ما كجا و مي و مستي كجا
كعبه تو كه مظهر هستي است
اميد و شور همه هستي است
شمع جهان است و ما پروانه ايم
از عشق او همه شوريده ايم
باده عشقش را نوشيده ايم
از دست گداياني چون ما جداست
محل جمع شدن اغنياست
دست ما از كعبه تو كوته است
اين چه رسم خداوندي است
اين كه رسم عاشق كشي است
اين همه عشاق با روي سياه
تو خود گفتي هر چه هستي بيا
راهي وادي معاني شدم
سخت از گفته خود شاكي شدم
گفت خداوند كريم اينچنين
كه رسم من هرگز نباشد چنين
كعبه اصلي در قلب توست
خانه اصلي من در قلب توست
كعبه ظاهر فقط خاك و گل است
كعبه اصلي توي دل است
كعبه دل را عزيز تو شمار
ذكر خدا كن تو بيشمار
بي كعبه دل اگر آيي كعبه ام
از دادن جواب شرمنده ام
شاعر: مهدی فلاح
در این آشفته بازار گیتی
دلم, تو را خواست عمری
نامردمان را میراند از بر
تنها تو ماندی, شـــاه برتر
به امید تو سحرم به شام رسید
باش تا باشم ملکه ای با بخت سپید
شاعر: مژگان مهجوری
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)