تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 6 از 6 اولاول ... 23456
نمايش نتايج 51 به 57 از 57

نام تاپيک: فريبا شش بلوکی

  1. #51
    پروفشنال god_girl's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2008
    پست ها
    548

    پيش فرض

    این همه بهانه !

    گردو - شکستم...
    خواب تورا ندیدم !
    ازتو - گذشتم...
    از سرِ دل پریدم!
    *
    رفتم - رسیدم...
    بازی کودکانه!
    گفتی - شنیدم...
    شمع وگل وپروانه!
    *
    یکشب- نبودی...
    شکل توراکشیدم!
    رفتی - ندیدی...
    من به کجا رسیدم!
    *
    آن شب - شکستم...
    گردوی خاطراتت!
    خواندم - چشیدم...
    مزه ی نامه هایت!
    *
    آری- رسیدم...
    به شاخه و جوانه!
    دل را - سپردم...
    به این همه بهانه!
    ...

  2. #52
    پروفشنال god_girl's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2008
    پست ها
    548

    پيش فرض

    شب شعر

    به احترام قافیه
    دلم قیام می کند
    تنم شکوفه می دهد
    لبم سلام می کند
    ...
    غزل ، قصیده ، مثنوی
    رباعی نگاه ِ من
    سروده های بی کسی
    طلوع مهر و ماه من
    ...
    اشاره می کنم شبی
    به عابران روی پل
    شبی ستاره می شوم
    به چادر ِ نماز گل
    ...
    شبی شکست می خورم
    از آسمان و پنجره
    هجوم بغض می رسد
    به ناله های حنجره
    ...
    شبی به سجده می روم
    به شعر و شاخه های آن
    به بیت ،بیتِ یک غزل
    به واژه ،واژه های آن
    ...
    به افتخار لحظه ها
    شروع شعر بی ریا
    شبی که سوت می کشم !
    تو هم به دیدنم بیا
    ...
    ببین کنار خانه ام
    به سمت چپ که می روی
    نوشته ام به کاج خود
    « ز یاد من نمی روی »
    ...

  3. #53
    پروفشنال god_girl's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2008
    پست ها
    548

    پيش فرض

    قمار

    در این خطوط مُرده ام
    درامتداد لحظه ها ...
    تو و قیام شاخه ها
    من و دوباره هرزه ها
    ...
    دوباره بوی خانه را
    هوای تنگ سینه ام
    کسی فشار می دهد
    مرا به چنگ سینه ام
    ...
    چه بی صدا پریده ام
    از این بهار تا خزان
    چو بسته ام دو دیده را
    رسیده ام به آسمان
    ...
    و از سکوت ِدست ِخود
    که می کشم به پرده ام
    ببین به روی دامنم
    گلی ز پشت ِنرده ام!
    ...
    دوباره در رکوع دل
    صدای یک رها شدن
    صدا ، صدای اتّفاق
    اسیر لحظه ها شدن
    ...
    به جمعه ها سلام ِ من
    رسیده ام به بوی تو
    من از کجا گذشته ام ؟
    نمی رسم به کوی تو ؟
    ...
    در این قمار ، بی دغل
    من از تو پیش برده ام
    تو خط خطی شدی ، و من
    در این خطوط مرده ام!
    ...

  4. #54
    پروفشنال god_girl's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2008
    پست ها
    548

    پيش فرض

    تا...نور

    ببین ! من ازکنارتو
    به سمت نور می روم
    به لکّه ای ، به نقطه ای
    به جایی دور می روم ...
    *
    هجوم می برد به من
    دو دست سرد خواهشت
    به کوچه های چشم تو
    ولحظه ی نوازشت ...
    *
    حوا لی صدای دل
    به گرد و خاک می رسم
    پس ازخیال سبز تو
    به آب پاک می رسم
    *
    به قا مت ستاره ای
    پرنده لانه می کند
    سکوت عشق در پرش
    هوای خانه می کند
    *
    تو گفته ای که حرف من
    همیشه گنگ و مبهمست!
    ولی شتاب می کنی !
    نگاه تو به من کم است !
    *
    من آن پرنده ام که تو
    مرابه لانه می بری
    سکوت عشق در پرم
    به آشیانه می بری
    *
    سپس ، من ازکنارتو
    به سمت نور می روم ...
    چه چیزگنگ و مبهمست؟!
    به جایی دورمی روم...
    *

  5. #55
    پروفشنال god_girl's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2008
    پست ها
    548

    پيش فرض

    بهار بی تو

    دلم گواه می دهد
    مرا ز یاد برده ای
    بهار می رسد ولی ...
    تو در دلم نمرده ای
    *
    چه زود رفت ، آرزو
    و روز های بی غروب
    تمام اهتمام ما ...
    برای یک شروع خوب
    *
    شروع فصل دستمان
    و سیب و سکّه در سبد
    شکوفه های صورتی
    سقوط لحظه های بد
    *
    چه زود رفت ، دست تو
    به شاخه های بی ثمر
    و سایه سار سال نو
    و خاطرات یک سفر
    *
    نسیم شب ، نسیم شب
    و لانه ی پرندگان ...
    جوانه های تُرد وتَر
    و سبزه های عشقمان
    *
    چه زود در بهارمان
    خزان سرک کشیده است
    کنار هفت سین دل
    کسی تورا ندیده است ...
    *
    دلم گواه می دهد
    که قاصدک نمی رسد
    مرا ز یاد برده ای
    بهار بی تو می رسد ...
    *

  6. #56
    پروفشنال god_girl's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2008
    پست ها
    548

    پيش فرض

    مانده

    تا تو هستی که مرا خرد کنی
    متنفر شدم از بودن خود
    خاک بر حادثه های شب و روز
    این منم منتظر لحظه آسودن خود
    *
    مانده تا درک کنی شعر مرا
    مانده تا باز شود پرده راز
    مانده تا سر برسد وقت غروب
    عطش تشنگی و سوز و گداز
    *
    تو دلت خوش که مرا آزردی
    تو که در پرده غفلت خوابی
    من پس از این... خاموش!
    مانده تا حرف مرا در یابی
    ....

  7. #57
    پروفشنال god_girl's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2008
    پست ها
    548

    پيش فرض

    بهانه

    به نیمه های شب قسم!
    که من بهانه جو شدم
    به بند بند اسم تو
    اسیر آرزو شدم !...
    ...
    سرک کشیده خواهشی
    به ناکجای خانه ام
    پرنده های یاد تو
    نشسته روی شانه ام!
    ...
    نفس نفس ،سکوت من
    به دست تو ترانه شد
    تمام انتظار تو ...
    به سوی من روانه شد!
    ...
    به شاخه های سرو من
    کبوتری نمی پرد ...
    صدای خواهش تو را
    نسیم شب نمی برد !
    ...
    ستاره های بغض من
    عروس ابر پاره شد
    نگاه تو ،به دست من
    اشاره ای دوباره شد!
    ...
    به سوی نردبان تو
    مسیر من نمی رسد ...
    به التهاب واژه ها
    هجوم گریه می رسد!
    ...
    بخوان به نام زندگی
    سروده های بی ریا
    و دعوتت نمی کنم...
    خودت بسادگی بیا!
    ...
    که من خزان خانه را
    پر از جوانه می کنم
    برای خنده رو شدن...
    تو را «بهانه» می کنم
    ...
    ...

صفحه 6 از 6 اولاول ... 23456

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •