طی این مقاله قرار است به بازی های کمتر شناخته شده از فرنچایزهای بزرگ گیمینگ بپردازیم که احتمالا تا به امروز حتی نام آنها را نیز نشنیدهاید.
اگر تا به حال به گذشتهی برخی از فرنچایزهای بزرگ و نامدار امروز صنعت بازیهای ویدیویی نگاهی انداخته باشید قطعا نامها و عناوینی را مشاهده کردهاید که اصلا برایتان آشنا نبودند و یا به کلی از وجودشان بیخبر بودید و اگر دقت کنید این دست از عناوین عموما به اوایل تولد هر یک از این فرنچایزها بازمیگردند. دلیل این مسئله آن است که اکثریت کمپانیها و استودیوها در ابتدای دوران فرنچایز نوظهور خودشان برنامهی دقیقی برای آیندهی آن ندارند و از همین رو زمانی که ناگهان عناوین ابتدایی به محبوبیت بالایی دست مییافتند این سازندگان سعی میکردند از این محبوبیت و موفقیت استفاده کرده و تا جای ممکن بازیهای متمایز و مختلفی از آن سری عرضه کنند و تا جای ممکن مخاطبان مختلف از بخشهای مختلف صنعت گیمینگ را جذب خود کنند.
حال امروز قرار است به برخی از این آثاری بپردازیم که عموما با وجود آن که عضو فرنچایزی بسیار معروف هستند اما لزوما توسط عموم مخاطبان شناخته شده نیستند.
The Elder Scrolls Travels: Shadowkey
مدتها پیش طی [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] به برخی کنسولهای ناشناخته پرداختیم که در بین آنها کنسولی به نام N-Gage وجود داشت که البته حتی نمیتوان لقب یک کنسول تمام کمال را به آن داد. N-Gage در واقع یک موبایل/کنسول هیبرید بود که توسط کمپانی Nokia در سال ۲۰۰۳ عرضه شد و حدودا یک سال بعد عنوان The Elder Scrolls Travels: Shadowkey به عنوان یک بازی انحصاری برای این دستگاه عرضه شد بنابراین اگر تا به حال نام این اثر را نشنیدهاید جای تعجبی ندارد.
تیم سازندهی این اثر ۱۵ نفر بود که در واقع متشکل از افراد مختلفی از تیمهای Vir2L Studios, Bethesda Softworks, TKO و Nokia بود که در نهایت این عنوان را در طی ۹ ماه ساختند. این بازی یک تجربهی اول شخص را در فرنچایز Elder Scrolls ارائه میداد که البته لزوما تجربهی آن چنان مطلوبی نبود؛ منتقد Gamespot در آن دوران از سیستم مبارزات و کنترلهای این بازی انتقاد کرده بود و اظهار داشت که N-Gage بازی را فلج کرده است.
به طور کلی N-Gage کنسول خوبی نبود و هرگز هم به موفقیت خاصی دست نیافت، صفحهی کوچک و نحوهی قرارگیری دکمههای آن به طور کلی تجربهی بازیهای مختلف روی آن را به شدت آزاردهنده میکرد و Shadowkey نیز از این قاعده مستثنی نبود. از آن جایی که N-Gage تنها سه سال عمر کرد امروزه به عنوان یک کنسول کمیاب شناخته میشود که بازیهایش حتی از خودش نیز کمیابتر هستند و در این بین Shadowkey نیز تبدیل به کمیابترین نسخهی فرنچایز Elder Scrolls شده است که هرگز روی هیچ پلتفرم دیگری پورت نشد.
Command & Conquer: Renegade
احتمالا همهی شما حداقل یک نسخه از Command & Conquer را تجربه کردید که در کشور ما بیشتر با نام «ژنرال» شناخته میشود. همهی ما این مجموعه را به عنوان یک فرنچایز استراتژیک در ژانر RTS میشناسیم اما شاید برایتان جالب باشد که بدانید در سال ۲۰۰۲ این مجموعه نسخهای به نام Renegade دریافت کرد که تمامی خصوصیات جذاب و استراتژیک آن را به ساختار اول شخص/ سوم شخص تعمیم میداد و تجربهای به شدت تازه و جذاب را به این مجموعه تزریق میکرد که حتی تا همین امروز نیز سرگرم کننده و ارزشمند باقی مانده است.
این بازی و جریانات آن در واقع طی قسمت ابتدایی روایت میشد و پلیر را در نقش کاپیتانی زیر پرچم GDI به نام Nick “Havoc” Parker قرار میداد که باید سه دانشمند ردهبالای متعلق به GDI که توسط Brotherhood of Nod ربوده شدهاند را یافته و نجات دهد. این بازی از موتور اختصاصی استودیوی Westwood به نام “Renegade Engine” استفاده میکرد که در واقع امکانات مختلفی از جمله فیزیک واقعگرایانه و حرکت یکپارچه بین محیطهای داخلی و بیرونی را فراهم میآورد که در نهایت برای نسخههای آیندهی فرنچایز به عنوان پایهای برای موتور SAGE به کار گرفته شد.
به طور کلی بازی نمرات خوبی از منتقدان دریافت کرد اما با این وجود لزوما به یک موفقیت مطلوب برای EA تبدیل نشد و مدتی بعد از عرضه بازی استودیوی سازندهی آن یعنی Westwood نیز برای همیشه بسته شد. با این وجود این اثر از آن دست بازیهایی بود که توانست جامعهای علاقهمند را به سمت خود جذب کند و به یک اثر Cult تبدیل شود به طوری که در سال ۲۰۱۴ استودیوی مستقلی به نام Totem Arts این اثر را با استفاده از موتور Unreal Engine 3 بازسازی کرد و در اختیار طرفداران گذاشت و حتی تا همین امروز نیز همچنان در حال انتشار آپدیت و محتوا برای آن است.
Dino Stalker
اگر با سری بازیهای Gun Survivor کمپانی Capcom که در واقع به صورت اختصاصی روی RE تمرکز داشت آشنایی داشته باشید احتمالا نام این اثر را شنیدهاید؛ Dino Stalker در واقع سومین اثری است که در فرنچایز Dino Crisis عرضه شده و یک تجربهی Light Gun Shooter زیر پرچم Gun Survivor محسوب میشود که از قضا تنها بازی این سری محسوب میشود که زیر مجموعهای از فرنچایز Resident Evil محسوب نمیشود. این اثر در سال ۲۰۰۲ برای کنسول PS2 عرضه شد و برخلاف Dino Crisis 3 در ادامهی قسمت دوم قرار میگرفت و حتی حاوی یکی از بازماندگان جریانات قسمت دوم بود.
این اثر از روایت جالبی پیروی میکرد؛ شما در نقش Mike Wired یک خلبان در جنگ جهانی دوم که لحظاتی قبل از سقوط از آسمان در سال ۱۹۴۳ به شکل عجیبی به آینده خط زمانی قسمت دوم منتقل میشود. پس از کشتن چند دایناسور Mike موفق میشود با Paula که از جریانات قسمت دوم جان سالم به در برد، ملاقات کند و پس از آن با کمک پدر او یعنی Dylan راه خودشان را در محیط پیدا کنند و سعی کنند از این محیط بیگانه جان سالم به در ببرند.
به طور کلی عناوین مختلف مجموعه Gun Survivor همیشه برایم به شدت جالب بودند و حتی اثری همچون RE: Dead Aim یکی از آثار فرعی مورد علاقهی من از Resident Evil محسوب میشود چرا که همهی این آثار عموما داستانها و رویکردهای جالبی نسبت به ساختار و حتی روایت فرنچایز اصلی خود دارند و به شدت متمایز جلوه میکنند که در این زمینه Dino Stalker نیز از این قاعده مستثنی نیست. متاسفانه Dino Stalker موفق به دریافت نمرات مطلوبی نشد اما شخصا فکر میکنم اثری است که بازگشت و تجربهی آن مخصوصا برای طرفداران قدیمی Dino Crisis که آن را از دست دادهاند میتواند جذاب باشد.
Silent Hill: The Arcade
Silent Hill: The Arcade همانطور که از نامش پیداست یک نسخهی فرعی در فرنچایز SH برای دستگاههای آرکید محسوب میشود که اگر از من بپرسید یکی از بیهودهترین آثاری است که میتوان در مجموعهای همچون Silent Hill ساخت. این اثر یک عنوان On Rail Shooter محسوب میشود که در سال ۲۰۰۷ توسط کونامی عرضه شد و تقریبا هر آن چیزی بود که یک اثر Silent Hill نباید باشد.
این عنوان رسما House of The Dead با روکش Silent Hill است که البته یک روند داستانی را نیز طی میکند. شما در این بازی در نقش دو کاراکتر Eric و Tina بازی میکنید که پا به شهرک Silent Hill گذاشتهاند تا مفهوم پشت کابوسی که Eric از یک دخترک و کشتی دارد را پیدا کند و در این مسیر باید با تعداد زیادی از هیولاهای آشنای این مجموعه مبارزه کنند. در فرنچایزی که کم ارزشترین بخش آن ابعاد اکشن و تهاجمی است شاهد عرضهی اثری بودیم که تمام تمرکزش بر همین ابعاد بود!
همانطور که گفتم این نسخهی فرعی فقط روی کابینتهای آرکید در دسترس بود و به همین دلیل منطقی است که هرگز نام آن را نشنیده باشید. Silent Hill: The Arcade یکی از ثمرههای تصمیمات احمقانهی Konami در آن بازه از زمان در قبال این سری است که حتی برای کسانی که از وجود آن خبر داشتند هم مهم نبود.
Ghost Recon: Shadow Wars
بازی Ghost Recon: Shadow Wars اثری است که احتمالا تعداد بسیار کمی از شما نام آن را شنیدهاید چرا که این اثر جزو معدود آثار مطلوب زمان عرضهی کنسول Nintendo 3DS بود. شخصا چند سال پیش موفق به تجربهی این اثر شدم و حقیقتا بسیار از آن لذت بردم چرا که ایدهای بسیار جالب را در این مجموعه پیادهسازی کرده بود که باعث شد از خودم بپرسم چرا زودتر یوبیسافت به فکر ساخت یک چنین اثری نکرده بود.
Ghost Recon: Shadow Wars در واقع همچون برادران بزرگتر خودش یک اثر شوتر اول شخص تاکتیکال نیست بلکه یک اثر Turn Based Strategy بود که البته یک سال قبل از یکی از آثار برجستهی این ژانر یعنی XCOM عرضه عرضه شد! جالب است بدانید تهیه کنندهی این اثر کسی نبود جز Julian Gollop که امروزه به عنوان پدر فرنچایز XCOM شناخته میشود! این اثر به نوبهی خود تمایزهای جالبی با دیگر عناوین این ژانر در دورهی خود داشت؛ به عنوان مثال پستی و بلندی زمین و یا کاورگیری ابعاد بسیار مهمی در تجربهای این اثر محسوب میشدند، همچنین مکانیزمهایی همچون Support Fire نیز خطوط فکری استراتژیک این اثر را افزایش میداد.
در نهایت این اثر موفق به دریافت نمرات بسیار خوبی مخصوصا در ابتدای زندگی کنسول ۳DS شد و طرفداران فرنچایز نیز تا حد زیادی از این تجربهی متفاوت لذت بردند.
Battles Of Prince Of Persia
تا صحبت از Ubisoft است بد نیست به یکی دیگر از بازیهای بسیار ناشناختهی یکی از فرنچایزهای بزرگ آنها اشاره کنم و آن هم Battles Of Prince Of Persia برای کنسول Nintendo DS است که در سال ۲۰۰۵ عرضه شد. این بازی نیز همچون Ghost Recon: Shadow Wars یک از استراتژیک Turn Based است که در واقع داستان آن همچون پلی بین دو نسخهی The Sands of Time و Warrior Within قرار میگیرد و شما را نه تنها در نقش شاهزاده، بلکه کاراکترهای مختلف دیگر نیز قرار میدهد.
گیمپلی بازی حول محور یک مکانیزم کارتی میگردد به طوری که پلیر در آن با استفاده از کارتهایی که در اختیار دارد باید بازی را پیش ببرد؛ هر یک از این کارتها یک عکس و یک شماره دارند که در واقع مستقیما به دو کاربرد اصلی آنها متصل میشود به طوری که پلیر یا میتوند از قدرت کارت استفاده کند و بهرهگیری از شماره، تعداد دستوراتی که پلیر میتواند طی هر ساعت بدهد را مشخص میکند که در واقع هر ساعت به دورهای بازی تقسیم میشود.
حداقل چیزی که میتوان راجع به این تجربه از مجموعه Prince Of Persia گفت آن است که به شدت متمایز با هر آن چیزی است که این فرنچایز تا آن زمان و از آن پس ارائه داده است و در حالی که لزوما اثر «موفقی» محسوب نمیشود اما قطعا در صورتی که یک Nintendo DS در اختیار دارید ارزش تجربه را دارد.
DOOM RPG
در گذشته طی [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] در آیتم رتروگیم از DOOM RPG دربارهی برخی ارتباطات و خصوصیات جالب ان صحبت کرده بودیم؛ این اثر در حالی که تا به امروز بسیار ناشناخته باقی مانده است اما با این وجود یکی از جالبترین آثار این سری محسوب میشود که برخی خصوصیات جذاب و منحصر به فرد را در خود جای داده بود. این نسخه توسط Fountainhead Entertainment به صورت اختصاصی برای تلفنهای همراه توسعه یافته بود و در سال ۲۰۰۵ عرضه شد.
همانطور که از نام این اثر مشخص است، DOOM RPG یک تجربهی اول شخص شوتر با المانهای نقش آفرینی به شمار میآید که از قضا Turn Based نیز هست! فکر میکنم همین توصیفات به تنهایی برای اینکه نشان دهند چقدر این بازی خاص و متمایز جلوه میکند کافی است اما باید متذکر بشوم که این بازی صرفا نمیخواهد متمایز باشد بلکه تمامی رویکردها با توجه محدودیتهای پلتفرم مقصد اتخاذ شدهاند و حتی برخی تصمیمات بسیار جالب در این نسخه گرفته شده است که آن چنان در کلیت فرنچایز رایج نیست.
به عنوان مثال DOOM RPG تمرکز بسیار بالایی بر داستان و روایت کلی خودش دارد؛ داستان بازی و اتفاقات آن تا حد زیادی مشابه به قسمت سوم بوده و شما در نقش B.J Blazkowicz قرار میگیرید (نام آشناست نه؟!) و باید جلوی حملهی جهنمیان به یکی از پایگاههای UAC در مریخ را بگیرد. البته من سعی کردم کلیات را بسیار خلاصه کنم اما این تمام ماجرا نیست و شما در طول بازی با کاراکترهای مختلفی از جمله Dr. Jensen، Guerard و Nadira روبهرو میشوید که هر کدام نقش مهمی ایفا کرده و مستقیما Plot کلی را تحت تاثیر قرار میدهند.
DOOM RPG موفق به دریافت چندین و چند جایزه از جمله “۲۰۰۵ Mobile Game of the Year” و “۲۰۰۵ Adventure/RPG of the Year” شد و نمرات بسیار خوبی نیز دریافت کرد. این نسخه به راستی اثری گم شده در زمان است که حتی تا به امروز نیز میتواند تجربهای بسیار جذاب و متمایز در فرنچایز DOOM ارائه دهد و در واقع از آن دسته آثار ناشناختهای است که متاسفانه در بند پلتفرم مقصد خود به فراموشی سپرده شد در حالی که یک تجربهی بسیار با کیفیت و جذاب بود.
سخنپایانی
همانطور که امروز در این مقاله مشاهده و مطالعه کردید، نقاط کور زیادی در فرنچایزهای بزرگ وجود دارند که تا وقتی جویای آنها نباشید لزوما از وجودشان با خبر نخواهید شد. برخی از این آثار ناشناخته به راستی عناوین با کیفیت و خوشساختی بودند که حتی گاها تجربههای متفاوتی را در فرنچایز خود ارائه میدادند اما به دلایل مختلفی از جمله پلتفرم مقصد و عدم دسترسی به آن و یا مقیاس کوچکتر و در نتیجه تبلیغات کمتر ناشناخته باقی ماندند. این در حالی است که عناوین دیگری نیز وجود داشتند که به دلایل موجهی ناشناخته باقی ماندند چرا که بعضا تجربههایی بیهوده، بیکیفیت و یا به اصطلاح Uninspired بودند که حتی کسانی که آنها را تجربه کردند نیز به سختی خاطرات شفافی در ذهن خود از این تجربهها پیدا میکنند.
گیمفا