سال‌ها از عناوین کلاسیک Splinter Cell می‌گذرد. دیگر کسی اینگونه بازی نمی‌سازد.
احتمالا همه بازیکنان موافق باشند که فرنچایز Metal Gear Solid، پدر ژانر مخفی‌کاری در صنعت بازی‌های ویدیویی است. اگرچه میراث این اثر خاطره‌انگیز تزلزل ناپذیر تلقی می‌شود، اما تنها IP بزرگی نیست که به ژانر مخفی‌کاری شکل داد. به طور واضح، ده سالی می‌شود که نام Slpinter Cell را در میان عناوین جدید نشنیده‌ایم، اما با همین شرایط، جایگاه خودش را در قلب میلیون‌ها طرفدار که برخی نسخه‌های آن را بهترین‌ آثار ژانر مخفی‌کاری می‌دانند، حفظ کرده است. مطمئنا اگر صحبت از این باشد که کدام یک از عناوین این فرنچایز بهترین ویژگی‌ها را دارد، حرف‌ها برای گفتن وجود دارد، اما در برابر کسی که تاج را به نسخه اول می‌دهد، احتمالا شانسی برای پیش‌برد صحبت نخواهید داشت. نسخه آغازکننده فرنچایز Splinter Cell، به طرز بی‌پروایی همچنان شاهکار است.
از آنجایی که بازی ۲۲ سال پیش عرضه شد، بدون شک عناصری از آن وجود دارند که از استانداردهای معاصر پیروی نمی‌کنند، همانند گرافیک قدیمی یا عدم وجود ویژگی‌هایی خاص که در قسمت‌های بعدی، برای بهبود گیمپلی و کیفیت گرافیکی در آن‌ها گنجانده شده بود.

طبیعتا مکانیک‌های مخفی‌کاری، پایه و اساس فرنچایز Splinter Cell را تشکیل می‌دادند. زمانی که سم فیشر برای اولین بار در دنیای بازی‌ها حضور یافت، به سرعت تبدیل به کاراکتری نمادین در این صنعت شد. با وجود اینکه شخصیت‌پردازی و صداگذاری بی‌نظیر مایکل آیز ونساید، این شخصیت را به سرعت متمایز کرد، اما باید گفت قرار گرفتن در قالب این شخصیت و استفاده از تمام ابزارهایی که در اختیار داشت، واقعا سرگرم‌کننده بود. حرکات سم اجازه انجام کارهای مختلفی را به او می‌داد؛ سم می‌توانست از کنار دشمنان، وقتی نگاهشان جای دیگری است، عبور کند، یا از لبه‌ها آویزان شود و راه خود را از میان ساختمان‌هایی که به شدت محافظت می‌شدند، باز کند. جست‌وجو در جهان بازی در قالب سم فیشر، بسیار هیجان‌انگیز بود.
انتخاب بهترین مسیر برای دور زدن دشمنان و از سر راه برداشتن آن‌ها، اصل کار حرکت در محیط بازی را شکل می‌داد و گیمپلی بازی را جالب نگه داشته بود. البته، Splinter Cell بیش از این‌ها در چنته داشت. یکی از شناخته‌شده‌ترین ویژگی‌های بازی، ایده‌‌ی استفاده از نور و سایه در مخفی‌کاری بود که تحسین بازیکنان و منتقدان را برانگیخت.

ترکیب نور و تاریکی در Splinter Cell، نه تنها سبک بصری بازی را جاودانه کرد، بلکه اساس کلی گیمپلی آن را نیز تشکیل داد. تجربه مخفی‌کاری و توانایی دستکاری نور، باعث شد تا بازیکنان استراتژی‌های خود را با ظرافتی بی‌نظیری عملی کنند. نه تنها لازم بود تا دقت کنید هیچگاه در روشنایی مطلق قرار نگیرید، بلکه مکانیک آن در راستای خواسته‌ی بازیکنان طراحی شده بود. اگر قصد داشتید از منطقه‌ای پر از دشمن عبور کنید، باید فکری به حال روشنایی ناحیه می‌کردید.
مخفی‌کاری Splinter Cell تنها بخشی نبود که به دیده بازیکنان جذاب می‌آمد. این بازی به آن‌ها اجازه می‌داد تا در محدوده‌ی مشخص، ماجراجویی خودشان را داشته باشند و همین موضوع، اکشن آن را افزایش می‌داد. حرکات نظامی در کنار ابزارهای معروف سم مثل Multi-Vision Goggles، سلاح‌های غیرکشنده مثل نارنجک‌های دودزا و شوکرها، اسلحه با صدا خفه‌کن و مهمات محدود، همگی دست بازیکن را باز گذاشتند تا با سرعت و انتخاب خود ماموریت‌ها را طی کند. یوبیسافت قبل از انتشار بازی، اشاره کرده بود که علاوه بر Metal Gear Solid، از بازی‌هایی چون Deus Ex ،Thief و System Shock الهام گرفته است.

همه چیز به زیبایی در کنار هم قرار گرفته بود. امکان اعمال استراتژی دلخواه بازیکنان، تنظیم نور و سایه و استفاده از سلاح‌های مختلف، همگی Splinter Cell را به یکی از مهم‌ترین بازی‌های ویدیویی تبدیل کردند. در ادامه، نه تنها فرنچایزی محبوب و موفق با چندین دنباله در صنعت گیمینگ پدیدار شد، بلکه ژانر مخفی‌کاری را هم ارتقاء داد. افسانه Splinter Cell در ۲۲ سال پس از انتشار، روز به روز بزرگ‌تر شده است و باعث شده تا بسیاری از بازیکنان، آن را نه تنها یکی از تاثیرگذارترین آثار زمان خود، بلکه یکی از بهترین بازی‌های تاریخ بدانند. برخی ادعا می‌کنند که Chaos Theory نقطه اوج فرنچایز بود و برخی دیگر Blacklist را نهایت تکامل این سری محبوب می‌دانند ولی شکی نیست که بازی پایه‌گذار فرنچایز، به طرز شگفت‌انگیزی ماهیت این سری را خلق کرد و اجازه تا به بهترین شکل ادامه پیدا کند.
البته در ده سال گذشته، همه چیز برای این فرنچایز محبوب و پررونق یوبیسافت به خوبی پیش نرفته است. با اینکه Blacklist در سال ۲۰۱۳ توانست دوباره توجه طرفداران را جلب کند و مورد استقبال قرار بگیرد، اما موقعیت تجاری آن به گونه‌ای که ناشر انتظارش را داشت پیش نرفت. در نتیجه، این سری کنار گذاشته شد و مدت‌هاست از این موضوع می‌گذرد. با این حال، Ubisoft در سال ۲۰۲۱ اعلام کرد با استفاده از Snowdrop، موتور بازی‌سازی استودیوی Massive Entertainment، قصد دارد تا ریمیکی تمام عیار از بازی کلاسیک فرنچایز را بسازد و آن را همگام با فناوری‌های روز، عرضه کند.
اما آیا اینکه نسخه ریمیک هم بتواند به آوازه‌های نسخه کلاسیک دست پیدا کند یا خیر، هنوز مشخص نیست. در حال حاضر حتی تاریخ انتشار ریمیک هم مشخص نیست و از سال ۲۰۲۱ که یوبیسافت شروع ساخت آن را تایید کرد، خبری از آن منتشر نشده است. به هر حال، مشخص است که سازندگان کار سختی را با ساخت این ریمیک در پیش خواهند داشت. این ریمیک نه تنها به عنوان یکی از ورودی‌های جدید فرنچایز به حساب می‌آید، بلکه قرار است نسخه محبوب و کلاسیک آن را به روزهای مدرن بیاورد. در صورت موفقیت، می‌توان گفت نه تنها این سری دوباره احیا می‌شود بلکه ژانر مخفی‌کاری جان دوباره‌ای خواهد گرفت.

گیمفا